ج. سرزنش بایندر به وسیله رضا شاه و واکنش وی
در دوم شهریور ماه 1312، از طرف رضا شاه و به وسیله ارکان حرب کل قشون به یاور بایندر ابلاغ می شود که از مداخله درنقاطی که انگلیس ها ابنیه و علائمی دارند، پرهیز کرده و در برابر انگلیس ها وضعیت تعرضی اتخاذ ننماید. این دستور رضا شاه به بایندر به معنای صرف نظر کردن دولت ایران از استفاده از قوه نظامی برای اعمال حاکمیت بر بخش هایی از کشور در برابر اشغالگری انگلیس ها و پشتیبانی نکردن صریح رضا شاه از عملیات بایندر برای رفع اشغال از خاک و آب ایران بود. در ابتدای دستورالعمل رضا شاه به بایندر تصریح شده بود:یاور بایندر
حسب الامر جهان مطاع مبارک ملوکانه ارواحنا فداه ابلاغ می شود چون اختلافات و مناقشاتی که با انگلیس در خلیج فارس داریم قریباً مطرح مذاکره واقع خواهد شد و امیدواریم در حل اختلافات مزبور توافق نظر حاصل شود. (1) لهذا شما در نقاطی که انگلیس ها، ابنیه و علائمی دارند مداخله ننموده و وضعیت تعرضی اتخاذ نکنید. (2)درادامه این دستورالعمل، در شرایطی که انگلیسها بخشی از خاک ایران را دراشغال داشتند و در برابر اعمال حاکمیت ایران بر بخشهای اشغالی سرزمینش به سختی و با تندی مقاومت می کردند، رضا شاه به بایندر دستور می دهد، رفتار خود را در برابر انگلیس ها تعدیل کرده و با آن ها با نزاکت رفتار نماید. بدین ترتیب فرمانده نظامی ایران که با جدیت در صدد بر چیدن پایگاه های انگلیسها از سرتاسر خلیج فارس بود، از طرف رهبری سیاسی و نظامی ایران به مماشات با حضور اشغالگرانه دولت انگلیس در خلیج فارس، فراخوانده می شود. درادامه دستورالعمل، درباره مواردی که به آن اشاره شد، تصریح شده است:
نظر به این که در آتیه باید بحرین شاهنشاهی با بحریه انگلیس در خلیج فارس تشریک مساعی نماید، لازم است رفتار خود را نسبت به انگلیسها تعدیل نموده، با نزاکت و به طور دوستانه رفتار کنید. (3)
ادعای مطرح شده در دستورالعمل در مورد همکاری آتی بین نیروهای دریایی ایران و انگلیس آشکارا بی پایه بود، زیرا در شرایطی که انگلیس ها افزون بر باسعیدو، مناطق دیگری از خلیج فارس به ویژه جزیره بحرین را در اشغال داشتند، همکاری بین نیروهای دریایی ایران و انگلیس غیر ممکن بود. دولت انگلیس، هیچ گاه حضور نیروی دریایی ایران در خلیج فارس را تحمل نکرده بود و رویدادهای سال های بعد نیز نشان داد، نه تنها همکاری ای میان نیروهای دریایی ایران و انگلیس صورت نمی گیرد، بلکه انگلیس ها از فرصت جنگ دوم جهانی استفاده کرده و نیروی دریایی ایران را نابود کرده و فرمانده ضد انگلیسی آن یعنی «بایندر» را درهنگام دفاع از آب و خاک ایران می کشند. (4) به هر روی، در شرایطی که دولت ایران بر عدم اتخاذ عملیات تعرضی نسبت به انگلیس ها تاکید داشت، محمد علی فروغی وزیر امور خارجه ایران نیز به طور شفاهی در چهارم شهریور ماه 1312 به سفیر انگلیس در تهران ابراز میدارد: «اقدام صاحب منصبان بحریه دولت شاهنشاهی با اجازه دولت علیه نبوده و دولت علیه آن را رد کرده است و این که اقدام دیسیپلن به عمل آمده و احکامی صادر شده که از اقدامات بحریه ی دولت علیه که ممکن است به یک اتفاق بین المللی منجرشود، جلوگیری به عمل آید و علاوه بر این احکامی به مأمورین بحری مسئول ایران صادر شده که به ترتیبات بحری انگلیس مداخله ننمایند و مخصوصاً این مسئله را تأمین کند که صاحب منصبان بحریه دولت علیه در آتیه چنانچه با یک وضعیت غیر عادی مواجه شوند که دارای جنبه بین المللی باشد قبل از مبادرت به هر اقدامی به تهران مراجعه و کسب تکلیف نمایند.» (5) بدین ترتیب دولت ایران ضمن خودداری از پذیرفتن مسئولیت اقدام نیروی دریایی ایران در بندر باسعیدو، به طور ضمنی بر توبیخ فرماندهان نیروی دریایی ایران تأکید کرده و به انگلیس ها اطمینان می دهد، نیروی دریایی ایران در آتیه اقدامی بر ضد انگلیس ها نخواهد کرد. رویکرد همراه با مماشات و عقب نشینی دولت ایران در برابر انگلیس ها، نه تنها پاسخ مثبت دولت انگلیس را دربر نداشت، بلکه دولت انگلیس در
دو جنبه روش تهاجمی اتخاذ کرد.
در وهله اول، انگلیس ها از عقب نشینی نیروهای نظامی ایران از باسعیدو، استفاده کرده و نظامیان خود را بار دیگر درباسعیدو پیاده کرده و پرچم انگلیس را نیز در جای سابق خود به اهتراز در می آورند. (6) دومین اقدام انگلیس ها انتشار بیانه ای در بحرین بود که دولت ایران از رفتار صاحب منصبان خود در باسعیدو و ابراز تأسف کرده است. در این بیانیه، تصریح شده بود:
دولت ایران به سفیر انگلیس در تهران شفاهاً ابلاغ کرده است که کار صاحب منصبان ایرانی بدون اجازه ی اورخ داده و او به غایت از وقوع این حادثه متأسف است و نیز دولت ایران به سفیر انگلیس ابلاغ کرده است که به بحریه ی دستور اکید داده است که این گونه حوادث تکرا ر نشود و نیز دولت ایران وعده داده است که راجع به سایر شکایت هایی که بر ضد بحریه ایران شده، تحقیقات به عمل آورد. (7)
دلیل ابلاغیه دولت انگلیس را بایستی در استقبال مردم جنوب خلیج فارس و به ویژه بحرین از عملیت «یاور بایندر» در خلیج فارس دانست. فرمانده نیروی دریایی ایران با تحقیر انگلیس در باسعیدو، سیادت نظامی و سیاسی چند صد ساله دولت انگلیس در خلیج فارس را به چالش کشانده بود و این موضوع بنا به ادعای خود «بایندر» منجر به غلیان احساسات ساکنان جنوب خلیج فارس و به ویژه مردم بحرین و حتی دوبی و شارجه به سود ایران و به زیان انگلستان شده بود. (8) برای رویارویی با چنین وضعیتی بود که دولت انگلیس اقدام به انتشار ابلاغیه رسمی دربحرین می نماید و شایعه می کند، دولت ایران از اقدام نیروی دریایی خود ابراز تأسف کرده است. در حقیقت ابلاغیه دولت انگلیس را می توان برای تبدیل امید ساکنان جنوب خلیج فارس و به ویژه بحرین به یأس دانست البته دولت ایران به ابلاغیه دولت انگلیس واکنش نشان داده و موضوع ابراز تأسف دولت ایران از عملکرد نیروی دریایی اش را که در ابلاغیه دولت انگلیس بین شده بود، تکذیب می نماید. (9)
اما این تکذیب نیز رویکرد اصلی دولت ایران در پرهیز از برخورد سیاسی و نظامی با انگلستان را تغییر نمی دهد و دولت انگلیس که تا حدود زیادی از فقدان واکنش دولت ایران اطمینان یافته بود، با دست باز به دخالت خلیج فارس پرداخته و حتی به ساخت تأسیسات در بندر باسعیدو می پردازد. (10) در این میان، رضا شاه، بایندر را مسئول اقدامات انگلیس ها دانسته و تصور می کند اقدام متهورانه بایندر در اخراج انگلیسها از باسعیدو منجر به واکنش شدید انگلیس ها گردیده است. البته او به این موضوع توجه نمی کند که با دستورات و تأکیدات صریح خودش بود که بایندر از ادامه عملیات تعرضی در خلیج فارس پرهیز کرده بود. البته شاید این گونه به نظربرسد که با توجه به قدرت برتر سیاسی و نظامی انگلیس در خلیج فارس، اقدام رضا شاه در تأکید به پرهیز از رویارویی نظامی با انگلیس ها اقدامی درست و بجا بوده است اما اگر به اوضاع بین المللی در سال 1312 خورشیدی (1933 میلادی) و نیاز مبرم دولت انگلیس به حفظ مناسبات دوستانه با ایران در برابر شوروی توجه گردد، می توان نتیجه گرفت، دولت انگلیس از یک رو یا رویی نظامی تمام عیار و همه جانبه با ایران پرهیز می کرده و تنها به تهدیدهای لفظی می کرده است. بنابراین در آن مقطع زمانی، بایندر و دولت ایران با یک سیاست قاطع می توانستند افزون به پایان دادن به حضور انگلیس ها در باسعیدو، حتی سیادت انگلستان بر بحرین را نیز دچار چالشی اساسی نمایند. عدم مقاومت انگلیس ها دربرابر عملیات نیروی دریایی ایرن در باسعیدو و تحریک شدید احساسات مردم بحرین به دنبال ورود نظامیان ایرانی به باسعیدو، دلایلی برای صحت ادعاهای یاد شده هستند. اما رضا شاه به ادامه عملیات بایندر مخالفت می ورزد و به دنبال موضوع انفعالی و همراه با مماشاتی که در برابر انگلیس ها اتخاذ می کند، دولت انگلیس که از عدم برخورد نظامی با ایران آسوده شده بود، دست به اقداماتی برای ترمیم وجهه اش در خلیج فارس می زند تا موقعیتش در خلیج فارس را که بر اثر عملیات نیروی دریایی ایران متزلزل شده بود، بهبود ببخشد. در این میان، رضا شاه، مسئولیت اقدامات دولت انگلیس را متوجه بایندر می داند و از طریق ارکان حرب کل قشون به شدت وی را مورد سرزنش قرار می دهد. نامه ارکان حرب کل قشون به بایندر که در تاریخ بیست و هشتم شهریور ماه 1312 به وی ارسال شد، از آنجا که دیدگاه سران قشون رضا شاهی را نسبت به یک صاحب منصب نظامی ضد انگلیسی منعکس می کند، جالب توجه است؛ صاحب منصبی که با عملیاتش، موقعیت دولت انگلیس در خلیج فارس را به شدت تهدید کرده بود. متن این نامه تاریخی به شرح ذیل است:
یاور بایندر
حرکت کودکانه و جاهلانه شما در باسعیدو لطمه بزرگی به سیاست و حیثیت و منافع مملکت وارد نمود، زیرا بندر باسعیدو و سایر قرار گاههای بحری انگلیس ها را در سواحل شمالی خلیج فارس بنا بود تقریباً به ما تسلیم کنند و مذاکرات سیاسی و به طرز رضایت بخشی در جریان بود. ولی این حرکت شما باعث شد که عجالتاً بندر باسعیدو را آنها متصرف شدند و علاوه بر انعکاسات سوء این قضیه در خلیج فارس و در سایر نقاط، عجالتاً منظور اصلی ما که تصرف بنادر با سعیدو و غیره بود برای مدت مدیدی به تأخیر افتاد. (11)رویه همراه با مماشات و سازشکاری دولت ایران با انگلیس ها درسیاست دولت انگلیس در خلیج فارس تاثیر عکس می بخشد و انگلیس ها توقعات و مطالبات خود را از دولت ایران بالا می برند. سفارت انگلیس در تهران در مراسله ای به تاریخ اول مهرماه 1312 به وزارت امور خارجه ایران ابراز می دارد، دولت انگلستان خود را محق می داند که تصور کند به بحریه دولت ایران تعلیمات قطعی داده شده است که در وسط خلیج فارس از مداخله به بلمهای هندی و کشتیهای متعلق به حکومت های عرب واقع در ساحل خلیج فارس خودداری نماید. (12) این در خواست انگلیس ها به معنای فلج کردن نیروی دریایی ایران بود و موجب می شد که نیروی دریایی ایران حتی امکان مبارزه با عملیات قاچاق کشتیهای شیخ نشین های عرب جنوب خلیج فارس را از دست بدهد. درخواست انگلیس ها، همزمان می گردد با گزارش هایی از افزایش حضور نظامی انگلیس ها در بندر باسعیدو. این رویدادها بار دیگر به واکنش ارکان حرب کل قشون می انجامد. البته مهم ترین واکنش این نهاد نظامی، سرزنش دگر باره یاور بایندر بود. ارکان حرب قشون در دستور العملی به بحریه جنوب در تاریخ ششم مهر ماه 1312 ضمن سرزنش دگر باره بایندر و متهم کردن وی که اقدامش در تصرف باسعیدو به تحریک متخصصین فرانسوی و یا صاحب منصبان ایتالیایی مشغول خدمت در نیروی دریایی یران بوده است، از بایندر در مورد این که مزاحم کشتی های هندی و کویتی شده است یا خیر، پرسش می نماید و ضمناً او را مامور می نماید به طور محرمانه و با پرهیز از روانه کردن کشتیهای ایرانی به بندر باسعیدو، از وضعیت حضور نظامی انگلیس در باسعیدو، کسب خبر نماید. متن دستورالعمل ارکان حرب کل قشون به بحریه که در واقع به فرمانده این نیرو یعنی «یاور بایندر» ارسال می گردد، به شرح ذیل است:
بحریه جنوب
از دو ماه قبل بلکه بیش از دو ماه است سفارت انگلیس شکایت می کند که بحریه شاهنشاهی در وسط خلیج (فارس) یعنی در خارج از حدود آب های ساحلی، متعرض و مزاحم کشتی های هندی و کشتی های کویتی شده و می شود. اخیراً این حرکت شما و پائین آورن بیرق انگلیس در باسعیدو که معلوم نیست به تحریک والقاء متخصصین فرانسوی فانوس های بحری و یا صاحب منصبان ایتالیایی مرتکب این اقدام شده اید، مزید بر علت شده و راپرت رسید که انگلیس ها عده ای نظامی در باسعیدو پیاده کرده اند. ولی موقعی که به سفارت مراجعه شد جواب دادند فقط چند نفر ملاح در باسعیدو پیاده کرده ایم. اینک مجدداً راپرت می رسد که نه فروند جهازات جنگی انگلیس با چند فروند طیارات بحری به باسعیدو آمده، عده ای نظامی با اسلحه و مهمات پیاده می کنند. حسب الامر جهان مطاع مبارک لازم است اولاً راپرت دهید که موضوع مزاحمت و تعرض نسبت به کشتیهای تجارتی هندی و کویتی چه بوده و آیا صحت دارد که بحریه ما در وسط خلیج [فارس] معترض آن ها شده است یا خیر، ثانیاً بدون این که از جهازات شاهنشاهی به طرف باسعیدو بفرستید باید به وسایل دیگر معلوم نمائید که وضعیت آن جا چیست و پیاده کرده عده نظامی و اسلحه و مهمات در آن جا به این تفصیل که می گویند صحت دارد یا خیر، مخصوصاً تاکید می شود که اجازه ندارید از جهازات بحریه شاهنشاهی به آن حدود روانه نمائید و فقط با وسایل دیگر بایستی وضعیت آن جا را روشن نموده و وضعیت را سریعاً راپرت دهید. (13)این دستور العمل و متهم شدن بایندر از سوی ارکان حرب کل قشون به این که اقدام وی در تصرف نظامی باسعیدو به تحریک صاحب منصبان ایتالیایی یا متخصصان فرانسوی همکار نیروی دریایی ایرن بوده است و نیز سرزنش ضمنی بایندر در مورد آنچه که انگلیس ها مزاحمت نسبت به کشتی های کویتی و هندی می دانستند، واکنش یاور بایندر را به همراه دارد. بایندر که از زمان پیاده کردن نظامیان ایران در بندر باسعیدو و به اهتزاز در آوردن پرچم ایران بر این بندر، مورد سرزنش شدید توأمان انگیس ها، رضا شاه و ارکان حرب کل قشون قرار گرفته بود، در پاسخ به نامه سرزنش آمیز ارکان حرب کل قشون، به دفاع از عملکرد خود می پردازد. بایندر در پاسخ خود ، ضمن تکذیب شدید این موضوع که ایتالیایی ها را به تصرف بندر باسعیدو و تحریک کرده اند، اقدامات نیروی دریایی ایران در خلیج فارس را در راستای منافع کشور قلمداد می کند.
وی درباره مواردی که بیان شد، تصریح می دارد:
اینکه شهرت داده شده است که بحرین شاهنشاهی عملیات تعرضی نسبت به منافع انگلیس ها نموده به قسمی این موضوع را اهمیت داده اند که تصور رفته است اینجانب تحت تأثیر افکار و دسیسه های متخصصین ایتالیایی و یا مهندس [مهندسین] فرانسوی فانوسهای بحری واقع گردیده، موجب تعجب می باشد زیرا متخصصین ایتالیایی فقط برای امور فنی آن هم تا حدی که با نیات عالیه آن مقام رفیع در خصوص توسعه بحریه شاهنشاهی که باید محرمانه بماند، اصطکاکی پیدا نکند، مورد مشورت واقع شده و رفتار با ایشان قسمی بوده که به هیچ وجه
به خودشان نمی توانند اجازه دهند که ممکن است ربطی به سیاست بحری شاهنشاهی داشته باشد، مورد بحث قرار دهند. در خصوص مهندس فرانسوی که فقط اطلاعاتش محدود به فن فانوس های بحری بوده و تخصص دیگری در بحریه ندارد، به طریق اولی قابل این نبوده است که در این قبیل مسائل طرف مشاوره و یا محاوره واقع گردد. (14)
بایندر در ادامه این گزارش، تصریح می ورزد که عملیات نیروی دریایی ایران در خلیج فارس صرفاًً برای مبارزه با قاچاق و نیز پایان دادن به بی صاحبی خلیج فارس بوده است. وی درباره موارد یاد شده، ابراز می دارد:
عملیات بحریه شاهنشاهی که این همه ر اطراف آن صحبت می شود، عبارتست از اولاً اقداماتی که برای جلوگیری از قاچاق می نماید. ثانیاً ترتیباتی که برای معرفی قدرت سلطنت ذات اقدس ملوکانه اروحنا فداه و خاتمه یافتن دوره بی صاحبی سواحل جنوب اتخاذ شده است. (15)
بایندر در ادامه گزارش به اقداماتی که در راستای مبارزه با قاچاق، انجام گرفته، اشاره کرده و بیان می دارد:
برای منظور اول به قسمی که ضمن راپرت نمره 16/ 1/ 12- 3308 نیز به عرض رسانید و دلایل استناد این رویه را تشریح نموده، کلیه کشتی های بادبانی را در خلیج[فارس] متوقف، اسناد آن ها را معاینه و اگر مورد سوء ظن قرار گیرند، تفتیش می نماید و قهراً در ضمن بعضی بادبانی های متعلق به کویت، بحرین و عمانات و غیره نیز که چون بیرق ندارند، قبلاً تمیز داده نمی شود، مورد تفتیش واقع می گردند و چنانچه در راپرت نمره 28/ 5/ 12- 6540 نیز به عرض رسیده، این قبیل جهازات که ممکن است اسلحه و غیره، حمل نمایند، بنا به اصرار خود دولت انگلستان در 1925 در جامعه ملل تصویب، منتها نماینده دولت شاهنشاهی اجرای آن را درباره ی کشتی های ایرانی قبول ننموده و اعتراض کرده و در هر حال چون این اقدامات بحریه شاهنشاهی با مقصود دولت انگلیس مطابقت نمی نماید، نمی توان علت اعتراض دولت مزبور را به این شرکت مساعی که از طرف بحریه شاهنشاهی می شود، درک نموده و با وجود این که این عملیات، نیت آن ها راتأمین می نماید، تعبیر سوئی برای آن نموده، این جانب تصور می نماید برای رفع هر گونه سوء تفاهم و نیز جلوگیری از تولید آن ها بهتر است در خصوص موضوع مذکور توافق نظری بین دولتین برای تعیین خط مشی کشتی های جنگی مربوطه حاصل و اعلام گردد که در آتیه جای هیچ گونه شکایت باقی نماند. (16)
برای اجرای منظور دوم، هیچ گونه اقدامی که از آن بتوان دلیلی برای نیت تعرض به منافع دولت انگلیس پیدا نمود، به عمل نیامده و منحصر بوده است به بعضی تهدیدات به شیوخی که مرتکب عملیات قاچاق می شده و یا خود را مالک الرقاب منطقه معرفی کرده بودند که آن هم در تعقیب عملیاتی است که قشون شاهنشاهی در زمین نموده و لازم بوده است نقطه اتکایی را که شیوخ مزبور به توسل به کشتی های بادی و فرار از سمت دریا داشته اند، متزلزل نمود. (17)
بایندر در ادامه گزارش به تأثیر عملیات نیروی دریایی ایران در گسترش اقتدار در سرتاسر خلیج فارس می پردازد و در این باره تصریح می نماید:
مانورهایی که کشتی های شاهنشاهی داده اند، قدری است که تاثیر جدیدی در استقرار عظمت قوای نظامی در این منطقه نموده و ساکنین این نواحی که در تمام تاریخ گذشته، فقط بیرق دولت انگلیس را روی کشتی های جنگی دیده اند، از مشاهده کشتی های جنگی ایران مسلماً تغییر روحیه داده و به شکل مخصوص و جدیدی با اقتدار حکومت مرکزی شاهنشاهی آشنا شده اند. (18)
بایندر در قسمتی دیگر از گزارش نیز اشاره می کند، اقدامات نیروی دریایی ایران با موازین حقوق بین الملل انطباق داشته و دولت انگلیس هیچ گونه حق اعتراضی بر اساس موازین بین المللی ندارد، بایندر در این باره می نویسد:
بعضی اقدامات مختصر و مقدماتی نیز راجع به حرکات کشتی ها در بنادر ایران به عمل آمده که هیچ یک با نظامیان بین المللی تباین نداشته و مقصودی نیز در آن غیر از تنظیم امور مزبوره نبوده است.(19)
بایندر در ادامه گزارش، با توجه به مواردی که شرح داده بود، تأکید می نماید، اقداماتی که وی و نیروی دریایی ایران انجام داده است، بدون دخالت هیچ عنصر خارجی بوده و عامل اصلی آن احساسات سربازی بایندر بوده است. وی در این باره ابراز می دارد:
کلیه اقداماتی که از طرف بحریه شاهنشاهی و یا این جانب به عمل آمده، فقط برای اجرای وظیفه بوده و منتهای عامل آن، احساسات سربازی و خدمت گزاری به تاج و تخت بندگان اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاهی ارواحنا فداه بوده و هیچ عنصر خارجی در آن دخالت نداشته است. منتها در نتیجه وجود بعضی وضعیات مبهم در این منطقه و سوء تفاهم قضیه باسعیدو و پیش آمد کرد و آن هم قابل این همه تفصیل نبوده است. (20)
بایندر در بخش پایانی گزارش خود، تحلیلی از دلیل اعتراض شدید انگلیس در مورد واقعه باسعیدو و نیز مخالفت همه جانبه انگلیس ها با حضور نیروی دریایی ایران در خلیج فارس ارائه می دهد. بنا به باور «بایندر»، دلیل اصلی اعتراض و مخالفت انگلیس ها با نیروی دریایی ایران و اقدامات این نیرو در خلیج فارس، تغییر روحیه و احساسات ساکنان ساحل جنوب خلیج فارس به سود ایران و به زبان انگلیس است. «بایندر» در این باره، تصریح می دارد:
فقط موضوعی را که می توان تصور نمود، این است که ظهور کشتی های جنگی دولت شاهنشاهی در آب های خلیج فارس و بحر عمان تأثیر روحی بزرگی در تمام ساکنین سواحل آن به حداکثر ایرانی و ایرانی نژاد می باشند (مانند: شارجه، دبی و بحرین که از مهاجرین ایرانی تشکیل شده اند) نموده و شاید این موضوع است که بعضی ها تعرض به منافع دولت انگلیس تعبیر نموده و در اطراف آن برای تولید اختلاف، هو و جنجال می نمایند. چنان که شایع است که اصولاً ورود نه کشتی جنگی انگلیسی به خلیج [فارس] و بازدید از شیوخ سواحل برای این منظور می باشد که در روحیه ایشان، تأثیری ضد آن چه کشتی های شاهنشاهی نموده اند تولید می نماید. (21)
گزارش بایندر، موجب می گردد تا رویه شماتت آمیز رضا شاه و ارکان حرب کل قشون نسبت به نیروی دریایی ایران و فرماندهی وی تا حدودی تغییر کرده و رضا شاه و ریاست ارکان حرب از ارسال تلگراف های سرزنش آمیز به بایندر دست بردارند. اما این تغییر رویه، منجر به چرخشی در سیاست رضا شاه نسبت به انگلیس ها نگردید و وی هم چنان بر پرهیز از اتخاذ سیاستی قاطع علیه اشغالگری انگلیس در خلیج فارس تأکید داشت و صراحتاً بایندر را نیز مکلف کرد، از اقدام علیه حضور نظامی انگلیس در خلیج فارس خود داری نماید. در پاسخ به گزارش بایندر، رضا شاه به وی ابلاغ می کند که با انگلیس ها با تأمل و بردباری رفتار کرده و اقدامی ننماید که به جریان مذاکرات سکته وارد آورد، البته رضا شاه بر آگاهی خویش از مندرجات گزارش بایندر تأکید می ورزد، ولی با استناد به این که انگلیس ها به وی برای تصفیه قطعی قضایای خلیج فارس وعده داده اند، از بایندر می خواهد که از رویا رویی با انگلیس ها پرهیز نماید. متن پاسخ رضا شاه به بایندر به شرح ذیل است:
یاور بایندر
راپرت نمره 7326 از شرف عرض خاک پای اقدس اعلی گذشت، فرمودند: تمام این کیفیات و قضایایی که شما راپرت داده اید در خاکپای اقدس اعلی مشهود و معلوم است الا این که انگلیس ها به ما وعده داده اند، قریباً یک ترتیب صحیحی با توافق نظر ما برای امور خلیج [فارس] بدهند. این است که میل داریم به انتظار تصفیه قطعی قضایای خلیج [فارس] تأمل و بردباری کرده، اقدامی که سکته به جریان مذاکرات وارد نماید، نکرده باشیم. بدیهی است اگر نتیجه قطعی به دست نیامد، بعدها به شما یک دستورات کلی داده خواهد شد که بر طبق آن رفتار نمائید. (22)روند رویدادهای، بعدی نادرستی ادعاها و تحلیل های رضا شاه را به اثبات رساند. در شرایطی که بر اثر اقدام بایندر، افکار عمومی ساکنان ساحل جنوب خلیج فارس و بحرین به شدت به سود ایران و به زیان انگلیس تحریک شده بود و در حالی که بایندر آماده بود بدون دست زدن به اقدامی شتابزده ولی قاطعیت و استعمال زور نظامی، قدرت دولت ایران را در خلیج فارس تثبیت نماید، رضا شاه به مذاکره با انگلیس ها و وعده های آنان امید بسته بود ومانع از تحریک بایندر گردیده بود. اما سرانجام آن چه رضا شاه ادعا می کرد انگلیس ها به او وعده داده اند، محقق نمی گردد و نه تنها دولت انگلیس مسائل خلیج فارس را با ایران حل وفصل نمی کند بلکه به اشغال گری خود در جزایر سه گانه خلیج فارس و بحرین تا سال ها پس از سقوط رضا شاه نیز ادامه می دهد. در مورد بندر با سعیدو نیز با وجود این که بندر در درون جزیره قشم قرار داشت و جزئی مسلم و بلا منازع از خاک ایران به شمار می رفت و حضور انگلیس ها در آن نیز بر اساس مجوز دولت ایران بود، اما رویه انفعالی رضا شاه و دولت ایران و عقب نشینی آنها از مواضع بایندر، منجر به رویه تهاجمی انگلیس ها می گردد.
پی نوشت ها :
1- مذاکرات برای حل اختلافات ایران و انگلیس در خلیج فارس از زمان وزارت دربار تیمور تاش آغاز و پس از سقوط تیمور تاش نیز ادامه می یابد، اما سر انجام منجر به موفقیت نمی گردد. در این باره، نک: موحد، پیشین، صص 73- 67
2- اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، پیشین، ص 327
3- همان
4- گنج بخش زمانی، پیشین، صص 280 و 281
5- واحد نشر اسناد وزارت امور خارجه، پیشین، صص 406 و 407
6- اسناد مؤسسه مطالعات وپژوهش های سیاسی ، پیشین، ص 323
7- همان، ص 302
8- همان، ص 311
9- گنج بخش زمانی، پیشین، صص 266 و 267
10- اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، پیشین، ص 321
11- همان، ص 324
12- واحد نشر اسناد وزارت امور خارجه، پیشین، ص 407
13- اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پیشین، صص 316 و 317
14- همان، صص 311- 307
15- همان.
16- همان.
17- همان.
18- همان.
19- همان.
20- همان.
21- همان.
22- همان، ص 303.