بررسی جعل یک سند پیرامون انقلاب اسلامی در کتابخانه ی مطالعات ایرانی لندن(1)

اگر کسی این واقعیت را بر زبان آورد که رد پای سیاست های استعماری را در جعل مذاهب دروغین، جعل اسناد، انحراف جنبش های ملی و آزادی بخش و غیره در تاریخ معاصر ایران
شنبه، 1 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی جعل یک سند پیرامون انقلاب اسلامی در کتابخانه ی مطالعات ایرانی لندن(1)
بررسی جعل یک سند پیرامون انقلاب اسلامی در کتابخانه ی مطالعات ایرانی لندن(1)





 
گروه پژوهش بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر

تاریخ معاصر و فرضیه ی توهم توطئه

اگر کسی این واقعیت را بر زبان آورد که رد پای سیاست های استعماری را در جعل مذاهب دروغین، جعل اسناد، انحراف جنبش های ملی و آزادی بخش و غیره در تاریخ معاصر ایران نمی توان انکار کرد، عده ای فریاد کنند که توهم توطئه، جایی در تحلیل تاریخ ندارد و بعد با هزار و یک دلیل اثبات کنند که توهم توطئه نوعی بیماری است(1) یا توهم توطئه ویژگی جزم اندیشی ایدئولوژیکی، افراط کاری سیاسی، قهرمان گرایی شوینیستی، آسیب پذیری در برابر کیش شخصیت، چاپلوسی و ترس از قدرت، بدبینی، بی اعتمادی، تفرقه و فردگرایی و... است که از آن به عنوان سلاحی در برابر دشمنان سیاسی یا فریب هواداران استفاده می شود.(2)
یا ادعا کنند که در ایران، تئوری توطئه در سیاست، صرفاً محصول روابط استعماری مدرن نیست بلکه برعکس، دارای ریشه های عمیق در کشور بوده و در تاریخ طولانی دولت خودکامه [در کشور] وجود داشته است... همچنین [تئوری توطئه در ایران] محصول جامعه ی کوتاه مدت یا جامعه ی کلنگی در مقایسه با جامعه ی بلند مدت اروپایی است(3) یا مدعی شوند که اساساً رواج فرضیه های توطئه ما بین ایرانیان، یک مسئله ی عمیق روانشناسی اجتماعی می باشد و ربط چندانی به شواهد و ادله ندارد. این طور نیست که طرفداران این فرضیه ی توطئه یا آن یکی، در نتیجه ی یک سری مطالعات و جمع کردن انبوهی از شواهد و دلایل به فرضیات خود رسیده باشند.(4)
به اندازه ی کافی فرضیه سازی و تئوری پردازی در مذمت و تقبیح این دیدگاه در تاریخ معاصر ایران صورت پذیرفته که حتی پاره ای از محققین، علی رغم مشاهده ی اسناد متعدد و متقن، جسارت به کارگیری لفظ دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور را به این اعتبار که متهم به توهم توطئه نشوند، از دست داده اند. البته نمی توان این فرضیه را رد کرد که خود این توهم که توطئه یک توهم است، ممکن است روشی باشد برای گریز از پرداختن به نقش سیاست های بین المللی در تحولات اجتماعی و سیاسی و امور داخلی کشورها؛ اما چه کسی می تواند ملاک و میزان توهم بودن یا توهم نبودن توطئه را در رخدادها مشخص کند؟
احمد اشرف می گوید: مقوله ی توطئه را به دو گونه می توان بررسی کرد: یکی برخورد آفاقی و علمی و دیگر برخورد انفسی و عاطفی و بیمارگونه.(5) سپس برای علمی نشان دادن این فرضیه می نویسد: در برداشت علمی، توطئه به عنوان فرضیه ای در نظر می آید که قابل رد یا اثبات است و در پرتو داده های عینی و اسناد و مدارک تاریخی و بدون جانبداری عاطفی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.(6) اما مشکل توهم بودن یا نبودن توطئه، تعریف های کلیشه ای نیست! مشکل اینجاست که چه کسی و چگونه معیار داده های عینی، اسناد و مدارک تاریخی و جانبدارانه نبودن عاطفی آن را مشخص می کند؟! تا به امروز که همه ی استانداردهای علمی و تاریخی و عینی به گفتمان های رسمی حاکم در غرب حواله می شود. معیار توهم بودن یا نبودن توطئه براساس این استانداردها، آنقدر ساده لوحانه و غیر عقلی است که جایی برای بحث علمی و تاریخی باقی نمی گذارد. این به معنای آن است که یک دیکتاتور خود را آزادی خواه و قانون گرا معرفی کند و وقتی از او دلیل عینی این ادعا را خواسته باشند، به دیدگاه ها و عمل های خود ارجاع دهد.
جالب اینجاست که شبیه همین ارجاعات در نوشته های نظریه پردازان تئوری توطئه، فراوان دیده می شود. به عنوان نمونه احمد اشرف پس از قالب بندی های نظری توهم توطئه، در مورد توهم بودن وصیت نامه ی پطرکبیر می نویسد:
این وصیت نامه ی ساختگی را مهاجران لهستانی در پاریس به سال 1795م جعل کردند تا افکار عمومی فرانسویان را علیه روسیه ی تزاری که مطامع استعماری در لهستان داشت برانگیزانند و متحدینی برای خویش دست و پا کنند. براساس این سند جعلی که گویا بر حسب تصادف روی میز تحریر سفیر روسیه در پاریس دیده شده است، سیاست پنهانی روسیه همواره باید معطوف به دو هدف باشد: یکی سلطه بر اروپا و دیگری دستیابی به آب های گرم خلیج فارس از راه تسلط بر ایران. این سند جعلی که در اواخر قرن نوزدهم از طریق نویسندگان انگلیسی همچون لردکرزن (که البته در اصالت آن تردید کرده است) و دانشجویان ایرانی در اروپا و سفارت انگلیس در ایران در افواه مردم شایع شد، موجب پیدایش اعتقاد به توهم توطئه ی روسیه برای تسلط بر ایران شد.(7)
احمد اشرف عمداً یا سهواً فقط یک طرف سکه را می بیند، اما چه پاسخی برای کسانی که ادعا می کنند همه ی اینها توطئه ای بود که انگلستان برای ترساندن کشورهای آسیایی حاشیه ی روسیه (که اتفاقاً بخش مهمی از آنها مانند هندوستان و افغانستان و ایران محل نفوذ انگلیس بود) برای تثبیت بیشتر نفوذ خود در این مناطق مورد استفاده قرار داد، می تواند داشته باشد؟ آیا این ادعا هم توهم توطئه است؟! اگر توهم توطئه است، می بینیم که نظریه پردازان این توهم هم در چنبر آن گرفتار شدند و برای اثبات فرضیه ی خود جز توسل به همین توهم هیچ دلیل علمی و تاریخی دیگری ندارند.
احمد اشرف یک صفحه بعد باز هم گرفتار همین توهم می شود و می نویسد:
خاطرات لاهوتی به عنوان یکی از نمونه های تاریخی توطئه پردازی حاوی جعلیات فراوان است که پس از انتشار کتاب به وسیله ی روزنامه های وابسته به شبکه ی «بدامن» با سر فصل های درشت در جراید کشور منتشر شد... سازمان سیا خاطرات ساختگی لاهوتی را تألیف و منتشر کرد تا دوباره خطر وصیت نامه ی پطر کبیر را در اذهان مردم شایع کند. این کتاب را دانلد ویلبر مشاور سازمان سیا با همکاری یکی از نویسندگان ایرانی که پس از انقلاب اعدام شد، تألیف کرد. و در واشنگتن به چاپ رسانده و برای پخش به دفتر مرکزی سیا در سفارت امریکا در تهران فرستاده بود.(8)
احمد اشرف باز هم متوجه نشد که اگرچه توهم توطئه ی روسیه را برای تأسیس دولت دست نشانده در استان های شمالی ایران اثبات کرده است، اما از آن طرف توطئه ی سازمان سیا و امریکا را با تمام وجوهش نیز به اثبات رسانده است. این گونه تناقض گویی های چند وجهی در اکثر آثار کسانی که تلاش کردند نظریه ی توهم توطئه را چیزی جز توهم ناشی از بیماری اخلاقی، اجتماعی، ایدئولوژیکی، افراط کاری سیاسی، جزم اندیشی و غیره جلوه دهند، فراوان دیده می شود که پرداختن به آنها محل بحث این مقاله نیست.
در هر صورت نمی توان این نظریه را هم نادیده گرفت که وارد کردن مفهوم توهم توطئه در تاریخ معاصر ایران تا حدود زیادی شجاعت تحلیل تاریخی و بررسی نقش سیاست های بین المللی را که فصل بسیار مهمی از تحولات سیاسی - اجتماعی کشور ماست، مخدوش کرده است. بسیاری از جریانات سیاسی که نقش آنها را در کارگزاری سیاست های استعماری نمی توان نادیده گرفت با توسل به این مفهوم نه تنها از پاسخگویی به عملکردهای خود شانه خالی کرده، بلکه هر پژوهش علمی و تاریخی را نیز حواله به فرضیه ی توهم توطئه می کنند. اکنون چنین برچسبی بر بسیاری از پژوهش های علمی محققین تاریخ معاصر و نظریه ی های تاریخی زده می شود و بی تردید در آینده نیز زده خواهد شد.
به لطف برچسب توهم توطئه، چهره های شناخته شده ای در کشور که نقش آنها را برای کارگزاری استعمار نمی توان انکار کرد، مثل میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا ملکم خان ناظم الدوله، میرزا فتحعلی آخوندزاده، سیدحسن تقی زاده، محمد علی فروغی و امثال اینها و رخدادهای مهمی چون قرارداد رویتر، قرارداد تنباکو، قرارداد 1907، و 1919 که نقش تعیین کننده ای در نابودی ذخایر ملی، عقب ماندگی ایران و واگذاری سرنوشت کشور به دست بیگانگان داشته اند، در هاله ای از مصونیت تفحص تاریخی و معصومیت قرار گرفته اند. مشهورات حاکم بر این رخدادها و چهره ها، در تاریخ معاصر آن چنان ابطال ناپذیر است که به محض بررسی استنادی و علمی این مقاطع تاریخی، فریاد توهم توطئه مجالی برای رسیدن صدای تحقیق باقی نمی گذارد. وقتی در باب نقش استعمار در پیدایش پاره ای از مذاهب ساختگی مثل وهابیت، بابیه، بهاییه، ازلیه، قادیانیه، کسروی گرایی و امثال ذلک پژوهشی علمی نوشته می شود، پوزخند توهم توطئه بر لبان عده ای که تصور می کنند علم بی طرف فقط در نزد آنهاست و استاندارد پژوهش های علمی و غیر جانبدارانه وقتی بر پژوهشی زده خواهد شد که منطبق با فتاوی، علائق، سلائق و معیارهای آنها باشد، خواهد نشست. پوزخندی به عمق جهل مرکب به حقایق تاریخی.
وقتی بحث از اسناد و مدارک تاریخی می شود، می گویند داوری علمی این است که تاریخ به دور از اخلاق، ارزش ها و اعتقادات و خلاصه به دور از هرگونه قضاوت های زشت و زیبا نوشته شود. البته هنوز نگفته اند که چنین عنصر بی خاصیتی که اسم آن را تاریخ گذاشته اند، چه سودی برای بشر دارد.
می بینیم که معیارها در فهم توهم توطئه، چگونه در هم ریخته و سلیقه ای و مبتنی بر تنگ نظرانه ترین تحلیل ها، تعیین می شود. اما آیا می توان اسناد تاریخی این مرز و بوم را انکار کرد؟ آیا به صرف توهم توطئه می توان نخستین کتاب آسمانی را که به نام دساتیر از آسمان مه آلود لندن برای ایران نازل شد و پیامبرانی مثل مهاباد، جی افرام، شای کلیو و یاسان که از سوی سازمان اینتلجنت سرویس برای نجات ملل شرق با پیام های ویژه ی خویش گسیل شده اند، انکار کرد.(9)
مگر حاصل تلاش همین حضرات بیش از صدها نوع مذهب جعلی در سرزمین های اسلامی و کشور ما نیست؟ مگر براساس همین سیاست ها، پیکر سرزمین های آسیایی پاره پاره نگشت و حکومت های ریز و درشت با اختلافات ابدی از نظر جغرافیایی، قومی، مذهبی و قبیله ای به وجود نیامد. آیا اختلافات مذکور در اغلب کشورهایی که نقش استعمار انگلیس و فرانسه و روسیه و امریکا و غیره در تعیین مرزهای آن غیر قابل انکار بوده، توهم توطئه است؟! آیا بهایی شدن کنت دوگوبینوی فرانسوی، سید علوی شدن ژنرال پاتینجر افسر توپخانه ی انگلیس، ملا مؤمن شدن کلنل استوارت انگلیسی (کسی که در اولتیماتوم انگلیس ها به محمد شاه در محاصره ی هرات نقش عمده داشت)، درویش محمدی شدن ژنرال فریه، حاج شیخ عبداله شوشتری شدن ریچارد برتون انگلیسی، لباس درویشی پوشیدن وامبری جاسوس مجارستانی انگلیس، ایران دوست شدن ادوارد براون انگلیسی، مسلمان شدن میرزا یعقوب خان ارمنی، آخوند طالقانی شدن موسیو چرچیل انگلیسی در جنوب تهران و در نهایت مسلمان شدن مستر همفر انگلیسی و ده ها مورد شبیه به اینها، آیا مبتنی بر حقایق تاریخی است یا ساخته ی توهم توطئه!؟
چگونه خاطرات پطر کبیر وقتی در مجارستان نوشته می شود و توسط انگلیس ها پخش می گردد و یا خاطرات لاهوتی در سازمان سیا نوشته و در ایران منتشر می شود و یا کار شبکه ی کرمیت روزولت برای بدنام کردن مصدق در جریان کودتای 28 مرداد سال 32(10) و امثال آن که در نوشته های امثال احمد اشرف، آبراهامیان یا همایون کاتوزیان و غیره مطرح می گردد، نشان از توهم توطئه ندارد، اما ادعاای دیگر توهم توطئه است؟
کدام منطق عقلی و تاریخی می تواند این نامه ی معروف سرگوراوزلی بارت را که در تاریخ 15 اکتبر 1844 به وزارت خارجه ی انگلیس فرستاد و در آن عنوان کرد که عقیده ی صریح و صادقانه ی من این است که چون مقصود نهایی ما فقط صیانت هندوستان می باشد، در این صورت بهترین سیاست این خواهد بود که کشور ایران را در همین حال ضعیف و توحش و بربریت نگاه داریم و سیاست دیگری مخالف آن را دنبال نکنیم(11) نادیده انگاشته و آن را توهم توطئه قلمداد کند؟!
آیا نقش انجمن پادشاهی آسیایی بنگال در کلکته ی هند در خارج کردن هزاران جلد کتاب های خطی فارسی و عربی و سانسکریت برای دور بودن از دسترسی مردم یا نقش فرانسه و آلمان در خارج کردن هزاران قطعه از میراث فرهنگی ایران، توهم توطئه است؟!
آیا بحث از نقش سرگوراوزلی انگلیس در تحمیل معاهدات ننگین ترکمانچای به رژیم بی کفایت پادشاهی قاجاریه، توهم توطئه است؟ آیا اشغال ایران توسط روس و انگلیس، توهم توطئه است؟ آیا انعقاد قرارداد 1907و تقسیم ایران بین روس و انگلیس توهم توطئه است؟ آیا انعقاد قراردادهای رویتر، تنباکو و صدها قرارداد دیگر در فروش منابع ملی ایران به خارج از کشور توسط کارگزاران مدعی اصلاحات، توهم توطئه است؟
آیا انتقال 265 هزار نسخه ی کتاب خطی اسلامی به کتابخانه های اروپا و امریکا، برای اینکه دست مسلمانان هیچ گاه به این آثار نرسد، توهم توطئه است؟ به راستی توهم توطئه دانستن این همه اسناد و مدارک تاریخی، به نفع چه کسانی است؟

پی نوشت ها :

1. احمد اشرف، توهم توطئه، ر.ک: جستارهایی درباره ی تئوری توطئه در ایران، یرواند آبراهامیان، احمد اشرف و محمدعلی همایون کاتوزیان، گردآوری و ترجمه: محمد ابراهیم فتاحی، چاپ دوم، نشر نی، تهران: 1382. ص70 .
2. هوشنگ امیراحمدی به نقل از: یرواند آبراهامیان، پارانوید در سیاست ایران، ر.ک: جستارهایی درباره ی تئوری توطئه در ایران، ص 41 .
3. محمدعلی همایون کاتوزیان، خلیل ملکی، رد تئوری توطئه و پیشبرد جامعه ی مدنی. ص 142 .
4. صادق زیبا کلام، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی، انتشارات روزنه، چاپ دوم، تهران: 1375. ص 26 .
5. احمداشرف، توهم توطئه، ص 70 .
6. همان.
7. احمداشرف، توهم توطئه، ص 93 .
8. همان، ص 94 .
9. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: ترفند پیغمبرسازان و دساتیر آسمانی، گزارش علی اصغر مصطفوی، ناشر: مؤلف، تهران: 1370 .
10. احمد اشرف، توهم توطئه، ص 99 .
11. ترفند پیغمبرسازان و دساتیر آسمانی، ص 54 .

منبع: ماهنامه 15 خرداد، شماره ی 4

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.