نویسنده : فهیمه وثوق زاده
پرونده
حجاب اسلامی، حافظ گوهر زن
حجاب، نشانهای مذهبی!
اما چرا حجاب زن مسلمان که تنها نشان هویت دینی اوست تا این حد مایة وحشت دنیای غرب شده است؟ و چرا مسئولین برخی کشورهای اروپایی در برابر اسلام و مسائل اعتقادی آن موضعگیری تندی اتخاذ کردهاند؟طرح ممنوعیت حجاب، برای نخستین بار در سال 2004 در کشور فرانسه مطرح شد. به موجب این قانون؛ یعنی قانون«ممنوعیت استفاده از نشانههای مذهبی در مدارس فرانسه»، استفاده از حجاب اسلامی در مدارس فرانسه، رسماً غیر قانونی شد؛ اگر چه تا قبل از آن هم به سختی به دانش آموزان محجبه اجازة ورود میدادند.
با تصویب این قانون، طرح ممنوعیت حجاب برای زنان مسلمان، به سرعت در سطح جهان گسترش یافت: بلژیک، ایتالیا، انگلستان، لهستان، پرتقال و... هم به فرانسه پیوستند؛ حتی این وضعیت ناگوار به برخی از کشورهای اسلامی غرب زده هم سرایت کرد. ترکیه، کشوری با اکثریت مسلمان بود که ورود زنان محجبه را به مدارس رسمی، دانشگاهها و حتی پارلمان این کشور ممنوع اعلام کرد و تنها دلیل مسئولان این کشور آن بود که، حجاب پدیدهای وارداتی و طائفهای است که ربطی به اسلام ندارد!!
اجبار به حجابزدایی
اینک، طرح ممنوعیت حجاب در کشورهای مختلف دنیا و با بهانهها و اشکال متفاوت، در حال اجراست! حکومتهای غربی و کشورهای داعیهدار آزادی و حقوق بشر، با تصویب قوانین و مقررات منع حجاب، زنان مسلمان محجبه را تحت فشار قرار داده و از حداقل حقوق شهروندی همچون حق آموزش، اشتغال، دفاع و احقاق حق در دادگاهها و حق استفاده از امکانات عمومی شهری نظیر وسایل حملونقل عمومی، درمانگاهها، پارکها، کتابخانهها و... محروم میکنند؛ بهطوری که زن مسلمان مجبور شود یکی از دو رویکرد «پایبندی به اعتقادات و ارزش های اسلامی خود» و یا «حضور بهشکل بیحجاب در جامعه و انجام فعالیتهای اجتماعی» را انتخاب کند!حجاب یا اسلام؟
بدیهی است که این همه فشار علیه حجاب اسلامی ، تنها تهاجم به یک حکم یا یک نماد اسلامی و یا حمله به یک فرد مسلمان نیست؛ بلکه نشان هراس از فرهنگ اسلامی است که در نمادی بهعنوان حجاب، خود را نشان داده است.بنابراین، اسلام ستیزی و اسلام هراسی و مظاهر آن؛ یعنی مقابله با حجاب اسلامی، ریشه در مخالفت با اسلام و فرهنگ اسلامی دارد و به نظر میرسد که هر روز در حال گسترش است.
روزی نیست که تبلیغ یا فیلمی علیه مسلمانان ساخته نشود و آنان را افرادی خطرناک جلوه ندهد. پیوند دادن تروریزم و اسلام نیز از دیگر حربههای امپراتوری رسانههای غربی و دولتهای صهیونیست آنها برای مقابله با گرایش به اسلام است.
مسلمانان، عامل بحران هویت!
به نظر میرسد تلاش کشورهای اروپایی برای از بین بردن مظاهر اسلامی؛ بهخصوص حجاب در این کشورها، و هزینة بودجههای کلان مملکتی، برای نیل به اهدافی صورت میگیرد که یکی از مهمترین آنها حل بحران هویت در اروپاست. بخش اروپایی مجله پرتیراژ «تایم» در مقالهای با عنوان «زندگی در خط مقدم جبهه» از بحران هویت در اروپا و افزایش تأثیر مسلمانان بر هویت اروپاییان بحث نموده است. به نظر نویسندة این مقاله، بحران هویت اروپاییان از مهاجرت مسلمانان ناشی شده و در نتیجه الگوی جامعة چند فرهنگی اروپا، دچار گسست شده است.
افزایش احزاب ضد مهاجرت در بلژیک، آلمان، هلند و بریتانیا نشان از نگرانی هویت اروپاییان به خاطر مهاجرت مسلمانان است؛ مهاجرانی که حاضر نیستند فرهنگ و سنن خود را کنار بگذارند و با اروپائیان «همرنگ» شوند .
در قسمتی از این مقاله آمده است: «اکثر مهاجران همرنگ نمیشوند. آنها شیوة زندگی خود را پیگیری میکنند. آنان باید مانند ما رفتار کنند؛ دین باید از سیاست جدا باشد. در اروپا جویهای خون راه افتاده است تا جدایی دین از سیاست تضمین شود.»بنابراین متوجه میشویم که حجاب در اروپا، سهمی در مسألة بحران هویت دارد؛ در غیر این صورت، از نظر حقوقی، با وجود حق شناخته شدة آزادی دینی، نمیتوان پوشش تعدادی از دانش آموزان و دانشجویان را در مدارس و دانشگاه های دولتی نشان مذهبی قلمداد نمود که نفی کنندة اصل جدایی دین از سیاست باشد.
مسلمانهراسی و پدیدة نومسلمانان
دربارة این مسأله میتوان به «معمای سیاسی یا حقوقی در اروپا» نیز اشاره داشت. اروپا و غرب در ترکیب جمعیتی خود با مسلمانانی مواجه هستند که نه نسل مهاجر بلکه نسل جدید را شکل میدهند؛ کودکان مسلمان در مدارس و زنان در جامعه حضور دارند. آنها خواستار به رسمیت شناختن رفتارهای مذهبی خود هستند. برخی نویسندههای اروپایی تصور میکنند که اقلیتهای مسلمان در اروپا، گروههای نامتجانس و تهدیدکننده هستند. تهدیدکنندگی آنها در یک کشور با کشور دیگر متفاوت است. رسانه های دیداریـ شنیداری نیز گاه به این بیگانه ستیزی دامن میزنند و تلویحاً جوانان مسلمان را خشونتطلب و خطرناک معرفی میکنند.تأثیر حادثة یازده سپتامبر
گویا برخی از کشور های اروپایی، تحت تأثیر حادثة یازده سپتامبر با توهم «حجاب فوبیا»، گرفتار حجابهراسی شدهاند. این هراس نیز در ادامة جریان سیاسیـ مذهبی «اسلام فوبیا» است که بذر آن در تئوری برخورد تمدنها ریخته شده است و حادثة یازده سپتامبر در آغاز هزارة سوم میلادی، به افزایش آن کمک زیادی کرده است .با وجود محدودیتهایی که در حفظ و حمایت از حقوق اقلیتهای دینی وجود دارد، نظام بینالمللی حقوق بشر از آنان حمایت به عمل میآورد . ممنوع دانستن حجاب، نقض حقوق اولی انسانی افراد و آزادی دینی آنان است. ممنوعیت استفاده از پوشش اسلامی بیش از آنکه بر مبانی حقوقی استوار باشد، ریشه در فشارهای سیاسی و اجتماعی دارد که از توهم بحران هویت در اروپا ناشی میشود.
حجاب و معنویت
نکته دیگری که اشاره به آن خالی از فایده نیست مسألة بحران معنا و خلا معنویت در غرب است؛ همان چیزی که باعث شده تا نسخههای قلابی عرفانهای پستمدرن و روشهای موفقیت در غرب تجویز شوند. در این میان، حجاب زن مسلمان عاملی موثر برای جلوگیری از انحطاط اجتماع و فرد و همچنین نزدیک شدن او به معنویت و خداست. این نوع پوشش که اینک به اسلام و مسلمانان اختصاص دارد، تجربهای معنوی را در اختیار فرد قرار داده و نوعی حفاظت از شخصیت و گوهر زن را به ارمغان آورده است که باعث شده یکی از دلایل گرایش دختران و زنان اروپایی به اسلام باشد.چه بسیارند کسانی که با چشیدن طعم حجاب، طعم بندگی و آزادگی را نیز چشیدهاند و اینک حاضر نیستند به هیچ وجه از اسلام روی گردانده و آن را به عنوان تجربهای موقتی و حالی خوش و گذرا بنگرند.
ریشة این مسأله را باید در تعالیم انسانساز و جامعهپرداز دین اسلام دید.
منبع: ماهنامه امتداد شماره 60