منبع:راسخون
چکیده:
در این مقاله میخوانیم که یکی از دغدغه هائی که نسل جوان و اقشار کم در آمد جامعه ما (اعم از جوانان برای امر ازدواج که یکی از سنتهای حسنه در دین ما شمرده شده است و یا کسانی که مشکل اشتغال دارند) با آن مواجه اند، مساله وام و یا قرض الحسنه میباشد. بدین جهت زمانی که دسترسی به وام و قرض الحسنه نداشتند، رو به سوی ربا که یکی از محرمات دین ما شمرده شده است، میبرند. البته خود قرض دادن یکی از سنتهای مؤکدی است که نه تنها در بیانات ائمه معصومین (علیهم السلام) خاصه امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) به آن پرداخته، بلکه در جای جای قرآن مجید یا باالصراحه و یا باالکنایه به آن اشاره گردیده است. ودر پایان مقاله نمونه هائی از اصول حاکم بر احیاء قرض الحسنه از نگاه قرآن و از بیانات ائمه معصومین (علیهم السلام) استفاده نمودیم که خصوصا بیانات امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) نیز استفاده نمودیم که در این زمینه بیان گردیده است.مقدمه
یکی از آفتها و عیب و نقص هائی که در جامعهی ما گریبان شاید بسیاری از مردم را گرفته است، وام با بهره های خرد و کلان و یا به تعبیری رساتر همان ربا میباشد که کالبد جامعه ویا اسکلت بندی جامعه را از هم میپاشد و در نقطه مقابل یکی از سنتهای بسیار نیکو و شایسته ای که به آن کم توجهی میشود، همان قرض الحسنه میباشد. اساسا در قرآن کریم بیش از 13 بار با واژه های مختلف و عناوین گوناگونی سخن از قرض الحسنه به میان آمده است که این امر اهمیت موضوع را بیان میکند. قابل توجه این که در قرآن کریم، هر کجا از قرآن کریم که واژه قرض به کار برده شده است، به دنبال آن کلمه «حَسَنًا» آمده است که میتوان به آیات ( 245 بقره،12 مائده، 11 و 18 حدید، 17 تغابن و 20 مزّمّل) اشاره نمود. به طور نمونه میتوان گفت که قرآن کریم در آیه ای دیگر، غیر از این آیاتی که بر شمردیم، با اشاره به تأکید زیاد به این سنت، میفرماید: (مَنْ ذَا الَّذی یقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کریمٌ) (1) یعنی: کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند. باید توجه داشت که از این گونه آیات چنین برداشت میشود که مال و ثروت، ملک طلق پروردگار یکتاست؛ و یا به تعبیری واضح ترملکیت مردم، ملکیتی اضافی و غیر حقیقی است و شاید بسیاری از انسانها از این قاعده مهم بی اطلاع باشند که اگر مطلع میشدند، بخشش و قرض دادن به دیگران برای آنها بسیار سهل و آسان میشد. این اموال که جنبه موقتی و غیر دائمی به وراثت در آمده و به مردم رسیده و به طور عاریت و موقت دسترس مردم نهاده شده، منظور انتظام زندگی بشر است به دلیل اینکه یکی از کمالات بشری روح سخاوت و انفاق میباشد که اگر این قانون در جامعه کم رنگ جلوه داده شود، باعث بلاهای زیادی از قبیل فقر خواهد شد.باید دانست که دین مقدس اسلام بر اساس آیات و روایاتی که از منطق اهل البیت (علیهم السلام) و خصوصا حضرت علی بن موسی الرضا (علیهم السلام) رسیده است، حتی این سنت در بین اصحاب ائمه اطهار (علیهم السلام) رواج داشته، ابن ابی عمیر که از اصحاب امام صادق (علیهم السلام) و بزاز نیز بود. سرمایهاش تلف شد. نوشتهاند که جزء متمولین بود ده هزار درهم از شخصی طلب داشت. بدهکار منزلش را فروخت و درب خانه او آورد. همین که پرسید: ازکجا آوردی؟ گفت: خانهام را فروختم. پول را برنداشت و فرمود: تنها به یک درهم آن نیاز دارم ولی چون مولایم امام صادق (علیه السلام) از این امر مرا باز داشته و فرموده یار و یاور مظلومان باش، آن را از تو قبول نمیکنم. (2) در پایان توجه به این مطلب بسیار ضروری است که بنیان قرض الحسنه بر پایه پاداش و ثواب اخروی و همچنین عاطفه های انسانی بنا نهاده شده است و یکی از هدفهای مهم آن همان عدالت اجتماعی است ولی در نظامهای اقتصادی اروپائی و غربی و یا در نظامهای اقتصادی ایان دیگر، به طور کلی هیچ ثواب اخروی و دینی مطرح نشده است بلکه هدف کلی و غرض نهائی همان غرض شخصی و سلطه گری بر گُرده دیگران میباشد. ما در این ورقهها و نوشتهها بر آنیم که قرض الحسنه و چگونگی احیاء آن را از دید گاه اهل البیت (علیهم السلام) و خصوصا امام رضا (علیه السلام) بیان نمائیم.
اهمیت قرض الحسنه
در اسلام به قرض الحسنه به عنوان یک عمل خدا پسندانه بسیار تأکید شده است. به همین جهت یکی از راهکارهای اساسی اسلام، اصل قرض الحسنه و یا به تعبیر دیگر وام بدون بهرهی حلال میباشد. واژهی قرض در لغت آنگونه که لغویون مشهور مانند لسان العرب معنا نمودهاند، (قرض ای القطع) (3) یعنی به معنای بریدن است از این رو عرب به قیچی که برنده است مقراض میگوید زیرا قرض دهنده قسمتی از اموال خود را که خود نیز بسیار به آن حتما محتاج است، قطع میکند و میبرد. به طور کلی توفیق به انفاقهای مالی به بریدگی و وارستگی بستگی دارد. چرا که اگر انسان به ثروت دنیا وابسته باشد هرگز حاضر نمیشود به انسان نیازمندی وام بدون بهره بدهد. در داستان حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام در رابطه با اطمینان و یقین به معاد، خداوند به او فرمود: چهار پرنده را بگیر و آنها را ذبح کن و گوشت آنها را مخلوط کرده و ده قسمت کن و هر جزیی از آن را روی کوهی بگذار و سپس در جایی بنشین و آن چهار پرنده را به اذن خدا صدا بزن. آنها زنده میشوند و نزد تو پرواز میکنند. ابراهیم چنین کرد و آنها زنده شدند و نزد ابراهیم آمدند. قلب ابراهیم علیه السلام سرشار از یقین قیامت شد. روایت میکند که این چهار پرنده عبارت بودند از: طاووس، کرکس، خروس و مرغابی که مرحوم شیخ صدوق میفرماید: هر کدام از اینها به یکی از صفات رذیله انسان اشاره میکند؛ طاووس اشاره به دلبستگی زینت دنیا است، کرکس اشاره به آرزوی دراز، خروس اشاره به طغیان شهوت جنسی، و مرغابی اشاره به حرص است. اگر انسان این چهار صفت را از خود دور کند که همان دنیا طلبی است، میتواند به کمالات عالی انسانی نائل شود. (4) این که خیلی از ما انسانها حاضر نمیشویم به هم نوعان خود انفاق یا قرض بدهیم عمدهی آن به خاطر حرص و طمع وافری است که نسبت به دنیا داریم. آنقدر در دین مقدس اسلام بر امر قرض الحسنه تأکید گردیده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای اهمیت مسأله بدهکاری، گاهی نماز بر میت بدهکار را تا روشن شدن وضع بستانکاران تأخیر میانداخت؛ و میفرمود تا وضعیت استقراض میت روشن نشود، اجازهی دفن او را نمیدهم. (5) واین از زیبائیهای بسیار لطیف و ظریف این دین مقدس میباشد که آنقدر اداء دین و قرض مهم هست که حتی پیامبرش به خاطر آن حاضر است جنازهی مؤمنی روی زمین باشد ولی قرض و دین بدهکار اداء شود؛ و همچنین امام باقر (علیه السلام) فرمودند: (مَنْ حَبَسَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ هُوَ قَادِرٌ عَلَی أَنْ یعْطِیهُ إِیاهُ مَخَافَةَ إِنْ خَرَجَ ذَلِک الْحَقُّ مِنْ یدِهِ أَنْ یفْتَقِرَ کانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَقْدَرَ عَلَی أَنْ یفْقِرَهُ مِنْهُ عَلَی أَنْ یفْنِی نَفْسَهُ بِحَبْسِهِ ذَلِک الْحَقَّ) (6) یعنی:کسی که وام را پس ندهد از ترس این که دستش خالی میشود، بداند که خداوند قادر است که او را از فقر رها سازد.باید دانست که در زمینه تأکید قرآن هم بر امر قرض الحسنه که میفرماید: (مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ) (7) یعنی : کیست که به خداوند وام دهد، وامی نیکو تا خداوند آن را برای او چندین برابر بیافزاید و خداوند (روزی بندگان را) محدود و گسترده میسازد، و به سوی او بازگردانده میشوید. توضیح این که در تفاسیر مختلف از جمله تفسیر کبیر، کاشف و نمونه آمده است که این آیه به دنبال آیه قبل که مردم را به جهاد تشویق میکرد، مؤمنان را به انفاق و وام ترغیب مینماید. زیرا همانگونه که برای امنیّت و صیانت جامعه، نیاز به جهاد و تلاش مخلصانه است، همچنین برای تأمین محرومان و تهیه وسایل جهاد، نیاز به کمکهای مادّی میباشد. وهمچنین در نگاه دیگر میتوان گفت که تعبیرِ قرض به خداوند، نشان دهنده آن است که پاداش قرض الحسنه بر عهده خداوند است. (8)
البته نکتهی قابل توجه این است که سنت قرض الحسنه در بین اهل البیت (علیهم السلام) نیز کم و بیش رواج داشته یعنی خود اهل البیت (علیهم السلام) نیز در جاهائی که مضطر میشدند، قرض مینمودند که به طور نمونه میتوان از سورهی انسان اشاره نموداند. در شأن نزول آیه شریفه (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیرا) (9) که هم شیعه و هم اهل سنت مثل زمخشری در تفسیر کشاف (10) ذیل آیه شریفه بیان نموده است، ابن عباس میگوید: حسن و حسین (علیهماالسلام) بیمار شدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با جمعی از اصحاب به عیادت آنان رفتند. مردم به حضرت (علیه السلام) پیشنهاد کردند که برای بهبودی فرزندانش نذر کند، امام علی و فاطمه زهرا (علیها السلام) و فضّه کنیز آن حضرت نذر کردند که اگر کودکان بهبودی بیابند سه روز روزه بگیرند. فرزندانشان بهبود یافته و اثری از مریضی در آنها نماند. آنان برای وفای به نذر، سه روز، روزه گرفتند و برای غذای افطار مقداری جو، قرض گرفته و نان تهیه کردند موقع افطارِ روز اول، مسکین و روز دوم، یتیم و روز سوم، اسیری درِ منزل آنان را کوبید و تقاضای غذا کرد، آن خانواده ایثار نموده و هر سه شب غذای خود را به آنان دادند و خود تنها با آب افطار کردند و خداوند با فرستادن سوره «هل اتی» ایثار آنان را پاس داشت و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تهنیت گفت. مرحوم شهید مطهری در این زمینه میفرمایند: کلمه «قرض» معنایش در اصطلاح معمولی همین است که کسی مالی را به شخص دیگری به عنوان قرض بدهد تا بعد پس بگیرد. این دو گونه است: یک وقت هست که بدون هیچگونه سودی و منفعتی آن را میدهد و پس میگیرد، این را میگویند قرض حسن. اما اگر سودی بخواهد، به هر نوع و به هر رنگی که باشد، این اسمش «ربا» است که از آن حرامترین حرامهاست یعنی یک گناه بسیار کبیره است. این در مورد قرض. قرآن همین تعبیر را ذکر کرده است ولی در تعبیرات قرآن وقتی میفرماید که به خدا قرضالحسنه بدهید، هم شامل قرضالحسنه معمولی میشود و هم شامل امری دیگر. در مورد اول، معنای آیه این میشود: آنچه که شما به بندگانی که نیازمند به قرض هستند بدون چشم داشت و سود قرض بدهید گویی به خدا قرض دادهاید، اجرش را از خدا بخواهید. ولی آیه قرآن منحصر به این نیست. هر نوع عمل خیری را قرآن قرضالحسنه تلقی میکند، مخصوصاً خیرات مالی را، یعنی آنچه را که شما انفاق میکنید. انفاقاتی که در راه خدا میکنید در واقع به خدا قرض دادهاید؛ یعنی هیچ انفاقی از انسان نیست که از دست برود. همین که انفاق میکنید، در واقع به خدا قرضالحسنه دادهاید. (11) خوشبختانه واقعاً جای تشکر است که الآن صندوقهای خیریه و ذخیرهها در مساجد و حتی موسسات برای قرض الحسنه زیاد پیدا شده، قرضالحسنه دادنها پیدا شده، و ای کاش زودتر پیدا میشد، و [بیشتر هم] خواهد شد و کار بسیار خوبی است. عدهای که در یک مسجد هستند با یکدیگر همکاریِ در کار خیر دارند و باید داشته باشند. یک راهش این است که در اطراف تحقیق کنند نیازمندها چه کسانی هستند. ای بسا نیازمندانی باشندکه به تعبیر قرآن محرومند یعنی آنها اهل سؤال نیستند. قرآن میگوید:(لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِی) (12) یعنی: [صدقات] حقِّ نیازمندانی است که در راه خدا [به سبب جنگ یا طلب دانش یا بیماری یا عوامل دیگر] در مضیقه و تنگنا افتادهاند [و برای فراهم کردن هزینه زندگی] نمیتوانند در زمین سفر کنند فرد ناآگاه آنان را از شدت پارسایی وعفّتی که دارند توانگر و بینیاز میپندارد. [تو ای رسول من!] آنان را از سیمایشان میشناسی. [آنان] از مردم به اصرار چیزی نمیخواهند؛ و شما ای اهل ایمان! آنچه از مال [با ارزش و بیعیب] انفاقکنید، یقیناً خدا به آن داناست. بعضیها آنقدر عفیف النفس هستند که مردم نادان آنها را اغنیا میپندارند؛ به اصطلاح معروف با سیلی صورت خودشان را سرخ نگه میدارند. کمک به آنها خیلی واجبتر و لازمتر است.
رواج فرهنگ قرض الحسنه از نگاه دین
یکی از اندیشه های زندگی ساز بسیار مهم اسلام، اهمیت بسیار زیاد به امر قرض الحسنه میباشد. اساسا باید دانست که یکی از ابواب مهم فقه اسلام مسأله قرض الحسنه میباشد. از این نکته نباید غافل شد که قرض الحسنه از عالیترین برنامه های زندگی ساز مکتب اسلام است از نگاه دین مقدس اسلام، فرهنگ قرض الحسنه شاید بسیار مهمتر از انفاق در راه خداست. میتوان یکی از عمده دلیلهای آن را در این زمینه خلاصه نمود که انفاق در راه خدا چون مال خود را از جان خود باید جدا کند و حتی شاید در آن اکراه قلبی دارد ولی در قرض دادن بدین امید میدهد که امید بازگشت سرمایهاش را دارد، مضافا بر اینکه شاید کسی که ادعای فقر میکند کذاب و دروغگو باشد. برای شاهد مدعا میتوان به روایتهای زیر اشاره نمود: امام رضا (علیه السلام) در این باره میفرمایند: (أنَّ أجرَ القَرضِ ثَمانِیَةَ عَشر ضعفًا مِن أجرِ الصَّدَقة) (13) یعنی : همانا پاداش قرض الحسنه دادن هیجده برابر از اجر انفاق در راه خداست. حتی در دعاها وارد شده است که دستور فرمودهاند اینگونه دعا کنید که: (اللّهُمَّ اَغنِنِی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک) (14) همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند : (مَکتُوبٌ عَلی بَابِ الجَنَّةِ، الصَّدقَة بِعَشرَة، وَالقَرض بِثَمانِیَةَ عَشر، وَإِنَّما صَارَ القَرض أَفضَل مِنَ الصَّدقَة، لِأَنَّ المُستَقرِض لا یَستَقرِض) (15) یعنی: نوشته شده است بر در بهشت که صدقه و انفاق در راه خدا ده برابر و قرض دادن هیجده برابر اجر دارد که بنابرین قرض برتر از صدقه و انفاق در راه خداست به دلیل اینکه آن کسی که قرض میدهد هرگز مقروض نمیشود. از این گونه احادیث که در احادیث و روایات ما نیز جایگاهی بس مهم دارد، اهمیت بسیار والای انفاق و قرض آن هم در راه خدا را میتوان استنباط نمود. شاید یکی از عمده دلیل رغبت اسلام به امر قرض الحسنه، دوری مردم از ربا خواری که باعث از بین رفتن سرمایه انسان خواهد شد، میباشد. همانگونه که در این زمینه ذیل حدیث مفصلی از امام رضا (علیه السلام) که فرمودند: سرّ تحریم ربای قرضی آنست که کار خیر از میان میرود و اموال تلف میشود، و مردم ببردن منفعت بیتلاش مایل میشوند، و دادن قرض الحسنه از میان میرود، و قرض دادن از نیکوکاریها است، و از برای فساد و ستمی است که به قرضگیرنده میشود و نابودی و به باد رفتن ثروتها است (چنان که در دوران عمر ما، همه ربا دهندگان و رباگیرندگان خود آن را بچشم دیدهاند) 16 باز نیز از حضرت رضا (علیه السّلام) از پدرش و از جدّش که فرمودند: و بر پا دارید نماز واجب را و زکاة واجبه را بپردازید و به خداوند قرض الحسنه بدهید و بدانید آنچه برای خود از نیکی و طاعت پیش از خود میفرستید ثواب آنرا نزد خدا خواهید یافت آنکار برای شما از بخل و تقصیر در انفاق نیکوتر است و ثواب آن بزرگتر و بیشتر است و از خداوند طلب آمرزش کنید زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است گناهان شما را میپوشد و از شما در میگذرد به شما رحم میکند و بر شما انعام میفرماید. (17)چگونگی تاسیس بانک در ایران
در کتاب نقش سیاسی اجتماعی زنان در تاریخ معاصر در این باره مینویسد که در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه و پس از امضاء فرمان مشروطیت توسط شاه، دولت مشیرالدوله تصمیم گرفت برای تأمین برخی از مخارج دولتی و کشوری، از دولت روس و انگلیس وامی با سود هفت درصد دریافت کند. که این تصمیم با مخالفت مجلس و مردم رو به رو شد. در نتیجه، دولت از اجرای تصمیم خود دست برداشت و مجلس برای اینکه پول کافی برای دولت فراهم کند، تأسیس بانک ملی را به تصویب رساند. زنان در فراهم آوردن پول و تأسیس بانک ملی فداکارانه شرکت جستند. به عنوان مثال : روزی در پای منبر سید جمال الدین واعظ، زنی برخاست و گفت: دولت ایران چرا میخواهد از دولتهای خارجی پول قرض کند؟ مگر ما مردهایم! من یک زن رخت شوی هستم و به سهم خود یک تومان میدهم. دیگر زنها نیز حاضرند. همزمان با آن، زنان دیگر، گوشوارهها و النگوها و گردن بندهای خود را فروختند، و آن را برای تأسیس بانک دادند. این مسئله مختص تهران نبود، بلکه زنان شهرهای دیگر هم در آن مشارکت کردند. از جمله زنی از قزوین برای سعد الدوله (رییس مجلس) نوشت: مقدار نا قابل از زیورآلات خودم را که برای ایام سخت ذخیره کرده بودم که به جهت بانک ملی فرستادم. اشیاء مرسوله را اعضاء محترم بانک ملی به امانت و شرافت خودشان فروخته و هر چه قیمت آنها شد، سند سهام بانک را روانه فرمائید. که او اضافه میکند، زنی هم از همسایگان کمینه همت و غیرت نموده است، با آنکه شوهر نداشت، و یک پسر صغیر دارد. این بیچاره هم پول نقد نداشت سه فقره اسباب منزل، که در صورت علیحده ثبت شد به توسط کمیته تقدیم حضور مبارک نموده که آنها را فروخته سند سهام بانک ملی به اسم صغیر آن زن مرحمت بفرمائید. مساعدت مالی زنان در انقلاب مشروطه در تأسیس بانک ملی محدود نماند، بلکه زمانی که مبارزان مشروطه برای تأمین هزینههای مقاومت و خرید اسلحه با مشکل مالی مواجه شدند، زنان با فداکاری و ایثار و با فروختن جواهرات یا وسایل خانه به کمک آمدند. از جمله، پس از فتح اصفهان به دست سواران بختیاری، عدهای از زنان به انجمن ایالتی اصفهان رفته، زیورآلات خود را هدیه کردند. در این میان، زنی کاسهای مسین را، که تنها دارایی او بود، به مشروطهخواهان تقدیم کرد. اگرچه بانک ملی تأسیس نشد، ولی عدم تأسیس بانک، چیزی از ارزش کاری که زنان کردند، نمیکاهد. در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه و پس از امضاء فرمان مشروطیت توسط شاه، دولت مشیرالدوله تصمیم گرفت برای تأمین برخی مخارج دولتی و کشوری، از دولت روس و انگلیس وامی با سود هفت درصد دریافت کند. این تصمیم با مخالفت مجلس و مردم رو به رو شد. در نتیجه، دولت از اجرای تصمیم خود دست برداشت و مجلس برای اینکه پول کافی برای دولت فراهم کند، تأسیس بانک ملی را به تصویب رساند. از این گونه فداکاریها در برخورد با فرهنگ قرض الحسنه در فرهنگ جامعه ما بسیار میباشد، اینک نمونه هائی از آن در منطق اهل البیت و امام رضا (علیهم السلام) بیان میشود (18).چند اصول مهم در احیاء قرض
از این نکته نیز نباید غافل گردید که یکی از دغده هائی که در بین جامهی اسلامی حکم فرماست این است که آیا اسلام دستورات کار آمدی برای نقش احیاء قرض در جامعهی دینی دارد و یا خیر؟ در جواب باید گفت که بهترین راهکاری که در این موضوع داده شده است، از جانب دین مبین اسلام و از طرف ائمه اطهار (علیهم السلام) میباشد. قبل از این که راهکار های احیاء قرض الحسنه در جامعه دینی مورد بررسی قرار گیرد، معرفی تاریخچهی اجمالی از تأسیس قرض الحسنه و بانک در جمهوری اسلامی را بیان میکنیم. در روایتی از حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) بیان شده که : (إِنَّ خَوَاتِیمَ أَعْمَالِکُمْ قَضَاءُ حَوَائِجِ إِخْوَانِکُم) (19) یعنی: اگر میخواهید خوش عاقبت بمیرید مشکل مسلمانها را حل کنید. از این نوع روایات نتیجه میگیریم که هر کس میخواهد عاقبتش به خیر باشد مشکل مسلمانها را حل کند، نتیجهاش این میشود که عاقبت به خیر میشود. در این قسمت به بیان گوشه هائی از اصول و راهکارهای مهم در احیاء قرض در جامعهی دینی میپردازیم.1 – قرض باید به صورت حسنه و نیکو باشد
متأسفانه قرض در جامعه اسلامی با درد سرهای زیادی برای بسیاری از مردم شده است ضمن اینکه موضوع وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده است مضافا بر اینکه تعبیرِ قرض به خداوند، که در بسیاری از آیات بیان گردیده و در بیانات قبل نیز یاد آوری گردید، نشان دهنده آن است که پاداش قرض الحسنة بر عهده خداوند است. در بیانی نورانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ذیل حدیثی در تفسیر (قرضًا حسنًا) از پیامبر اکرم وارد شده است که: مراد از قرض دادن به خدا عبارت است از اداء حقوق و کمک به مستمندان و سایر امور خیریه از این قبیل میباشد. (20) شاید ازاین گونه تعابیر میتوان برداشت نمود که برای اعطاء هر چه بهتر قرض الحسنه میتوان مستضعفین و اقشار کم در آمد را مقدم بر دیگر افراد یعنی متموّلین ترجیح داد مثلا آن کسی که وام در خواست میکند برای خرید خانه، وی در اولویت است از کسی که از خانه مستغنی است و برای تغییر ساخت خانه اقدام نموده است؛ و حتی در روایت دیگری به نقل از امام صادق (ع) فرمود: مراد نیکی و احسان کردن به امام است. (21) متأسفانه ما گاهی مشاهده میکنیم که برخی از این گونه اختلاس هائی که معمولا در جامعهی اسلامی میشود، و بسیاری از افرادی که در راس هرم اختلاس قرار گرفتهاند از افراد سرشناس حکومت اسلامی میباشند؛ و حال این که اگر همین مبالغ هنگفتی که گاهی به عناوین مختلف مانند ارز و غیره از کشور اسلامی خارج گردیده است، چقدر جوان بی خانمان و حتی افراد نیازمند را از قرض مستغنی مینموده است.همچنین در روایتی وارد گردیده است که محمد بن عبدالرحمان همدانی میگوید: قرضی داشتم که به خاطر آن، دنیا برایم تنگ و تار شده بود. با خود گفتم: فقط آن کسی که میتواند قرضم را ادا کند، مولایم امام رضا (علیهالسلام) است. پس نزد او رفتم. امام به من فرمود: خداوند حاجت تو را برآورده کرد و دیگر دل تنگ نباش. من نیز وقتی این جمله را شنیدم دیگر چیزی نخواستم و خدمت امام ماندم. حضرت روزه بود و دستور داد برای من غذا بیاورند. عرض کردم: من هم روزه هستم و دوست دارم با شما افطار کنم و از غذای شما تبرک بجویم. هنگام غروب، نماز مغرب را خواندند و در وسط خانه نشستند و غذا خواستند. با هم افطار نمودیم و بعد به من فرمود: شب را نزد ما میمانی یا اینکه حاجت خود را میگیری و میروی؟ گفتم: بروم بهتر است. حضرت دست خود را بر زمین زد و یک مشت خاک برداشت و فرمود: بگیر. آن را گرفتم و در جیبم قرار دادم و با تعجب دیدم که همهاش دینار است. از آنجا به خانهام آمدم و نزدیک چراغ رفتم تا دینارها را بشمارم. دیناری از دستم رها شد. وقتی نگاهش کردم دیدم روی آن نوشته شده «اینها پانصد دینار است، نصف آن برای قرضت و نصف آن برای مخارج تو میباشد.» وقتی این را دیدم، دیگر نشمردم و آن دینار را در کیسه گذاشتم. صبح وقتی دینارها را شمردم آن دینار را پیدا نکردم هر چه زیر و رو کردم آن را پیدا نکردم و پانصد دینار تمام بود. (22) همچنین باز نقل نمودهاند که زهری که یکی از شاگردان امام زین العابدین (علیه السلام) بود، گوید خدمت امام زین العابدین بودم و یکی از اصحابش نزد آن حضرت آمد و امام به او فرمود: ای مرد چه وضعی داری؟ عرضکرد یا ابن رسول اللَّه من امروز چهار صد اشرفی قرض بیمحل دارم و نان خوار سنگینی که چیزی ندارم برای آنها ببرم امام به سختی گریست، عرضکردم چرا گریه میکنید ای مولای من؟ فرمود گریه برای مصائب و محنتهای بزرگست، گفتند راست است، فرمود چه محنت و مصیبت بر مؤمن آزاد از این سختتر که برادر خود را محتاج بیند و نتواند به او کمک کند او را ندار بیند و نتواند علاج آن کند. (23) البته این نکته گفتنش خالی از لطف نیست که زمانی قرض و حتی انفاق باید به صورت حسنه باشد، که آن شخص مقروض و یا بدهکار محتاجترین شخص باشد. مرحوم استاد مطهری در این زمینه میفرماید: افرادی باید بروند در احوال اشخاص تحقیق کنند. وقتی که فطرهها یا غیر فطرهها داده میشود خیلی افراد باید رفت سراغشان و به آنها داد. در مورد سائلها همینجور. هرکسی که آمد در مسجد دامن گداییاش را پهن کرد که نباید به او پول بدهند. باید به او گفت: چه میگویی؟ میگوید: زن دارم، بچه دارم، هیچ چیز ندارم بسیار خوب، خانهات کجاست؟ آدرس بده ما به آنجا میآییم. وقتی این کار را بکنید بیشترِ این سائلها میروند و دیگر نمیآیند، چون ما این را امتحان کردهایم در چند سال پیش که من در مسجد هدایت بودم این کار را میکردند. هرکس که میآمد و میگفت: فقیرم، غریبم، اهل فلان شهر هستم، میخواهم به آنجا بروم کرایه ندارم، کرایهام فقط بیست و پنج تومان میشود، یک بانی پیدا بشود؛ میگفتیم کجا میخواهی بروی؟ فلان جا. بسیار خوب، ما به فلان گاراژ میگوییم بلیط تو را بدهد ما با او حساب میکنیم. میرفت و دیگر نمیآمد. (24)
2 – مهلت دادن به مقروض از سنتهای مورد تأکید اسلام
در اسلام بسیار تأکید بر امهال و فرصت دادن به مقروض شده است تا جائیکه خود مهلت دادن به مقروض یکی از مسائل شرعی فقه جعفری شمرده میشود. مراجع معظم تقلید ضمن مسائل شرعی در رساله عملیه مینویسند: مسأله قرض دادن به مؤمنین به خصوص به محتاجان آنان از کارهای مستحبّ است که در اخبار، راجع به آن زیاد سفارش شده است. از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که فرمودند : هر کس به برادر مؤمن خود قرض دهد، مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند تا زمانی که پول خود را پس بگیرد، و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: هر مؤمنی به مؤمن دیگر به قصد قربت قرض دهد، خداوند اجر صدقه برای او ثبت میکند تا وقتی که مال خود را پس بگیرد. (25) حتی در سفارشات اهل البیت (علیهم السلام) خصوصاً امام علی بن موسی الرضا (علیهم السلام) بر این مهم تأکید بسیار فراوانی شده است. مثلا در روایتی از ابراهیم بن ابی محمود میگوید: که به ابوالحسن الرضا (علیهالسلام) گفتم: مردی سپرده و قرضی دارد که آنها را وصول نکرده و بعد وصول میکند. چه موقع زکات بر او واجب است؟ فرمود: وقتی که آنها را وصول کرد و یک سال گذشت، زکات بر آن تعلق میگیرد (26) که از این گونه احادیث میتوان استفاده کلی نمود، یعنی راوی در صدد بیان یک مصداق از مصادیق متعدد بوده است. پس با این وجود زمانی که کسی دست نیاز دراز میکند برای پرداخت قرضش، باید به او مهلت پرداخت قرضش را بدهند. باز در روایت دیگری که شاهد بسیار خوبی است برای اثبات مدعاست، به دلیل این که صراحت این روایت از روایت قبلی بهتر و بیشتر است، این که حضرت ابو الحسن الرضا (علیه السلام) در بیانی دیگر فرمودند: (مَن أقرَضَ قَرضًا وَضَرَبَ لَهُ أجَلًا فَلَم یَرِد عَلَیهِ عِندَ اِنقِضاءِ الأَجل، کَانَ لَهُ مِنَ الثَّواب فِی کُل یَومٍ مثلَ صَدقة دِینَار) (27 ) یعنی: کسی که قرض مقروضی را ادا کند، و برای بازگشت آن مدتی را قرار داده باشد، ولی برای باز پس گیری آن رجوع نکرده، برای وی در هر روزی ثواب آن مانند صدقه دادن دیناری است. لازم به ذکر است که مانند این روایت، و مشابه همین الفاظ از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که مرحوم شیخ حرعاملی در وسائل الشیعه بیان نموده است. (28) همچنین در قرآن با صراحت کامل به مهلت دادن میکند که میفرماید: (وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) (29) یعنی : و اگر (بدهکار) تنگدست بود، او را تا هنگام توانایی مهلت دهید و (در صورتی که واقعاً توان پرداخت ندارد)، اگر ببخشید برای شما بهتر است، اگر (نتایج آن را) بدانید. حتی تا جائیکه در احکام فقهی آمده است: زندانی کردن بدهکار معذور، ممنوع است و در مواردی که شخص بدهکار واقعاً مالی نداشته باشد که بدهی خود را پرداخت کند، وظیفهی حکومت اسلامی است که بدهی او را بپردازد. (30) اضافه بر رویات و آیات از قرآن کریم، که تأکید بر امهال دادن میکند، که عقل سلیم نیز آن را مورد پذیرش قرار داده است. لازم به ذکر است که نباید مهلت دادن به مقروض به شرط سود و بهره باشد که در این صورت ربا و حرام میباشد.3 – بی منّت و با احترام ادا شود.
از این نکته نیز نباید غافل گردید که گاهی شخصی به دیگری قرض میدهد ولی بر سر وی منت هائی میگذارد و شاید بر سر او بی حرمتی هائی کند که دور از انصاف و شأن انسانیت باشد. که در این زمینه توجه خوانندگان را به چند روایت در این زمینه جلب میکنیم. در این زمینه نقل شده است که شخصی به نام ابراهیم بن عباس که از اصحاب امام هشتم (علیه السلام) است، میگوید که: من شنیدم امام رضا را (ع) که مردی از او سؤال کرده بود که آیا حق تعالی تکلیف کرده بندگان را به چیزی که طاقت آن ندارند؟ آن حضرت فرمود که: حق تعالی عادل است از این، آن مرد گفت: آیا قادرند بر هر چه خواهند او را؟ فرمود مردمان از آن عاجزترند. (31) همچنین امام علی بن ابی طالب (ع) فرمود: به رسول خدا از وامی شکایت کردم فرمود : بگو اگر به اندازه کوه صبیر قرض داشته باشی خدا ادا کند، که صبیر بزرگترین کوه یمن است. (32) لازم به ذکر است که احادیثی که فضیلت قرض را پر بها تر از تصدق در راه خدا میداند، شاید ناظر بر این موضوع باشد که در تصدق و انفاق نوعی خواری و ذلت برای شخص مقروض میباشد و حال این که در قرض الحسنه دادن، سرشار از احترام و ادب می باش. مثلا در حدیث نبوی وارد شده است که فرمودند: در شبی که مرا به معراج بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته بودند که ثواب صدقه دادن ده برابر است و ثواب قرض دادن هیجده است؛ یعنی: کسی که یک درهم به قرض بدهد خدای تعالی ثواب هیجده درهم به او میدهد. (33) همچنین امام محمد باقر (علیه السّلام) فرمودند که: کسی که قرض بدهد به دیگری تا وقتی که او چیزی به هم رساند، مال قرض دهنده در زیادتی خواهد بود و ملائکه در استغفار از برای او، تا آنکه قرضدار قرض او را ادا کند. (34)4 – مبلغ باید کارگشا باشد.
گاهی در مؤسسات و قرض الحسنه ها و حتی خیّرین، مبالغی را به اشخاص پرداخت میکنند که حتی کفاف زندگی شخصی شان را نمیدهد چه رسد به این که گرهی از زندگی آنها باز کند و حال این که وقتی به زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام) مراجعه میکنیم میبینیم که آن حضرات معصومین (علیهم السلام) تا جای ممکن گره کور زندگی شخصی مؤمنین را باز نمایند. شخصی است بنام یسع بن حمزة گوید: با حضرت رضا علیهالسلام در جلسهای بودم و عدهی زیادی نزد حضرت بودند و از حلال و حرام سؤال میکردند ناگاه مردی بلند قد و گندم گون وارد شد، سلام کرد و گفت: ای پسر پیامبر، مردی از دوستان شما و پدران و اجداد شمایم که (از خراسان) به حج آمدم، آذوقهام تمام شد و درمانده گشتم، اگر صلاح میدانی مرا روانه شهرم نما، وقتی به شهر خودم رسیدم آنچه شما دادهای را از جانب شما صدقه میدهم زیرا من مستحق صدقه نیستم. حضرت فرمود: بنشین رحمت خدا بر تو سپس به کار مردم پرداخت تا اینکه نماند در جلسه مگر او و سلیمان جعفری و خیثمه و من، حضرت فرمود: اجازه میدهید داخل (اندرونی) شوم؟ سلیمان جعفری گفت: بفرمائید، حضرت برخاست و وارد اتاق شد، مدتی بعد بدون آنکه خود را نشان دهد، دست را از بالای درب خارج نمود و فرمود: آن مرد خراسانی کجاست؟ آن مرد گفت: اینجا هستم، حضرت فرمود: این دویست دینار را بگیر و برای مخارج و توشهی خودت استفاده کن و مواظب باش، و از جانب من نیز لازم نیست صدقه بدهی! برو تا تو را نبینم و مرا نبینی! و آن مرد رفت. سپس حضرت بیرون آمد، سلیمان گفت: فدایت شوم، شما که زیاد عطا کردی و لطف نمودی چرا صورتت را از او پنهان کردی؟ حضرت فرمود: تا مبادا ذلّت سؤال را در صورتش با این کار ببینم، مگر نشنیدهای حدیث رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرمود: آنکه کار نیک را مخفیانه انجام میدهد، مانند هفتاد حج است و کسیکه گناه را علنی انجام دهد مخذول است؛ و آنکه گناه را مخفی انجام دهد آمرزیده است، مگر نشنیدهای که (شاعری) گفته است! سپس حضرت شعری را که خواند که مضمونش این است:چو حاجت آورم روزی به نزدش
کنم با آبرو رجعت ز نزدش(35)
از این گونه روایتها از بیانات معصومین (علیهم السلام) بسیار زیاد بیان شده است. ولی از این روایت میتوان چندین درس گرفت که به دو درس آن به اختصار اشاره میگردد:
الف مبلغ کارگشا:
اساسا باید مبلغی که به مقروض داده میشود، کارگشا باشد زیرا اگر مقدار آن اندک باشد نمیتواند گره کور زندگی خویش را با آن سامان بخشد چرا که باید آن قدر به مؤمنین اعطاء شود که مشکلات مادی آنها حد اقل حل گردد.ب پنهانی بودن:
قرض باید مانند انفاق به صورت پنهانی باشد که به آبروی دیگران هیچ ضربه ای وارد نشود. ما گاهی شاهدیم که برخی موسسات قرضی عوض این که گره کوری از زندگی کسی باز نمایند، باعث کور کردن زندگی آنها میشوند و شروع میکنند آبروی وی را نسبت به این مبلغ بردن؛ و این منافی با مصالح اسلام و مسلمانی میباشد.5 – تا زمان احتیاج، قرض نکند
از این نکته نباید به هیچ وقت غفلت ورزید که تکدی گری در ضمن این که در انفاق و در خواست کمک بسیار مذموم است، در قرض هم نکوهیده شمرده شده است. محمّد بن مسلم از مردی بنام محمّد از اهالی مازندران نقل میکند که گفت از حضرت رضا (علیه السّلام) شنیدم که میفرمود: قرض دار کسی است که قرض در راه حق بگیرد یا تقاضای قرض نماید در راه حق (این تردید از راوی است) به مدت یک سال اگر گشایش یافت و گر نه امام از جانب او از بیت المال پرداخت خواهد کرد. (36)البته ناگفته پیداست که بسیاری از قرض الحسنه هائی که بسیاری از مردم در جامعه دینی میشود، برای شاید فضولات و اضافات زندگی باشد، بدین جهت باید به این نکته هم توجه شود که در قرض دادن به مومنین باید اهم و مهم نمود مثلا کسی که خانه ندارد، در اولویت است از کسی که قرض میکند برای ساخت طبقه دوم منزل مسکونی خودش میباشد. شاید بسیاری از اقشار کم در آمد جامعه باشند که حتی محتاج وام بسیار با مبلغ پائینی باشند ولی وسعت آنها نمیرسد. نقل شده است از عبد اللَّه بن ابراهیم غفّاری در یک خبر طولانی گفت شخصی که از من طلب کار بود خیلی برای طلب خود سخت گرفت و مرا آزرد همین که مرا رها کرد فوری به طرف صریا (که دهی است در سه میلی مدینه که حضرت موسی بن جعفر آن را تأسیس نمود) رفتم تا حضرت رضا (علیه السّلام) در باره ی بدهکاری من با آن طلب کار صحبت کند. خدمت ایشان رسیدم سفره گسترده بود فرمود غذا بخور. غذا خوردم سفره برچیده شد. امام (علیه السّلام) با من شروع به صحبت کردن نمود. بعد فرمود: این جانماز را بلند کن وقتی بلند کردم زیرش سیصد و چند دینار بود. در روی یک دینار نوشته بود: (لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ) و علی از خاندان او است. در طرف دیگر نوشته بود: ما از تو فراموش نکردهایم این پولها را بردار و قرض خود را بپرداز و بقیه را صرف در مخارج خانواده خود بکن. (37) از این نقل روایت، آن چه که تصریح دارد این است که برخیها آن قدر مقروض هستند که حتی نزد خانواده خود به اصطلاح صورت خودشان را از سیلی سرخ نگه داشتهاند؛ و برخی هم گاه مستحق حتی انفاق نیستند ولی دست خود را به سوی بیگانگان دراز میکنند، در قرض کردن که جای خود دارد؛ و این روایت شاید هشداری باشد که تا زمانی که احتیاج مبرم بر قرض نمودن ننموده اید، هیچ گاه قرض ننمائید. از این جهت است که بنا بر حدیث که مروی است که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: (أعوذ باللّه من الدّین) (38) یعنی: پناه میبرم به خدا از دین؛ و از این جهت علماء گفتهاند که قرض بر ذمّه خود قرار دادن مکروه است، خواه از جهت قرض کردن باشد، یا سلف و پیش فروش نمودن باشد، یا نسیه کردن باشد. امّا کراهت در صورتی است که کسی بدون ضرورت و احتیاج قرض بکند، امّا هرگاه احتیاج داشته باشد وناچار باشد، چنان چه غالب مردم این گونه میباشند در این صورت کراهتی در آن نیست و مانعی ندارد، (39) همچنان که در روایت وارد شده است که: وقتی پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) از دنیا رحلت فرمودند، بر ذمّه آن حضرت دین بود؛ و همچنین حضرت امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام که از دنیا رحلت فرمودند قرض داشتند. (40)
نتیجه گیری
با توجه به مباحث مطرح شدهی در این فصل و این پژوهش، بیان داشتیم که یکی از مهمترین توجهات اسلام برای ثبات اقتصاد و فرار از نقدینگی در جامعهی اسلامی، همان توجه ویژه و جدی به قرض الحسنه میباشد که در قرآن کریم بیش از 13 بار با واژه های مختلف و عناوین گوناگونی سخن از قرض الحسنه به میان آمده است که این امر اهمیت موضوع را بیان میکند. از این نکته نباید غافل بود که هم از نگاه قرآن کریم و هم از منظر ائمهی اطهار (علیهم السلام) توجه ویژه ای به مفهوم قرض شده است. چنان که خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید: با اشاره به تأکید زیاد به این سنت، میفرماید: (مَنْ ذَا الَّذی یقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کریم) (41) یعنی: «کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؛ و همچنین امام رضا (علیه السلام) در این باره میفرمایند: (أنَّ أجرَ القَرضِ ثَمانِیَةَ عَشر ضعفًا مِن أجرِ الصَّدَقة) (42) یعنی : همانا پاداش قرض الحسنه دادن هیجده برابر از اجر انفاق در راه خداست. حتی در دعاها وارد شده است که دستور فرمودهاند اینگونه دعا کنید که: (اللّهُمَّ اَغنِنِی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک) (43) همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند (مَکتُوبٌ عَلی بَابِ الجَنَّةِ، الصَّدقَة بِعَشرَة، وَالقَرض بِثَمانِیَةَ عَشر، وَإِنَّما صَارَ القَرض أَفضَل مِنَ الصَّدقَة، لِأَنَّ المُستَقرِض لا یَستَقرِض) (44) یعنی: نوشته شده است بر در بهشت که صدقه و انفاق در راه خدا ده برابر و قرض دادن هیجده برابر اجر دارد که بنابرین قرض برتر از صدقه و انفاق در راه خداست به دلیل اینکه آن کسی که قرض میدهد هرگز مقروض نمیشود. ضمنا به برخی از اصول حاکم بر قرض از منطق اسلام، به طور اجمال و گذرا اشاره گردیده است.»پینوشتها:
1 -(حدید/11)
2 - (عللالشرائع، ج 2، ص 529)
3 - (لسان العرب، ج 7، ص 216)
4 - (خصال صدوق، باب الاربعه، ص 216)
5 -(المحاسن، ج 2، ص 318)
6 - (کافی، ج 5، ص 10)
7 - (بقره، آیه 245)
8 - (تفسیر نور، ج1، ص: 386)
9 - (إنسان، آیه 8)
10 - (کشاف، ج 4، ص 67)
11 - (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج27، 398)
12 – (بقره، آیه 273)
13 - (فقه الرضا، ص 265)
14 - (امالی شیخ صدوق، مجلس شصت و یکم)
15 - (الهدایه، ص 180)
16 - (عیون أخبار الرضا، ج2، ص: 185)
17 - (تفسیر خسروی، ج8، ص 412)
18 -.(نقش سیاسی اجتماعی زنان در تاریخ معاصر، ص 33)
19 -(بحارالأنوار، ج72، ص379)
20 - (ارمغان شهید، ص 54)
21 - (ثواب الاعمال، ص 223)
22 - (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 219)
23 - (امالی شیخ صدوق، مجلس شصت و نهم)
24 - (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج27، ص 717)
25 - (توضیح المسائل) المحشی للإمام الخمینی، ج2، ص 391
26 -(تهذیب الاحکام، ج 1، ص 358)
27 - (فقه الرضا، ص 257)
28 - (وسائلالشیعة، ج 18، ص 33)
29 - (بقره،280)
30 - (تفسیر نور، ج1، ص 451)
31 - کشف الغمة، ج3، ص 119
32 -(امالی شیخ صدوق، مجلس شصت و یکم)
33 -(انیس التجار ص 269)
34 - (انیس التجار ص 269)
35 - (بحار، ج 29، ص 101)
36 - (بحار الانوار، ج5، ص 203)
37 - زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، 49
38 -(علل الشرائع، ص 527)؛
39 - (انیس التجار، 271 )
40 - (وسائل الشیعه، ج 18، ص 319)
41 - (حدید/11)
42 - (فقه الرضا، ص 265)
43 - (امالی شیخ صدوق، مجلس شصت و یکم)
44 - (الهدایه، ص 180)
1 –قرآن کریم
2 – سید رضی، شرح و ترجمه نهج البلاغه، پنجم، فیض الاسلام، تهران، موسسه تالیفات فیض الاسلام،1379
3 – ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، سوم، بیروت، دار صادر، 1404 ه. ق
4 - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چ اول، تهران، دار الکتب الاسلامیه،1374 ش
5 - قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، چ 11، تهران،1383 ش
6 -محمود، زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، سوم،1407 ق
7 - علی رضا، میرزا خسروانی، بهبودی، محمد باقر، تفسیر خسروی، تهران، انتشارات اسلامیه، اول،1390 ق
8 - کلینی، ثقه الاسلام، ترجمه اصول کافی، چ اول، حاج سید جواد مصطفوی، تهران، اسلامیه،1377
9 - شیخ صدوق: ثواب الاعمال، تحقیق علی اکبر غفاری، کتابفروشی صدوق، تهران،1392 ق.
10 - نوری الطبرسی، حاج میرزا حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، موسسه آل البیت، چ 1،1408
11 - حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسایل الشیعه، قم، موسسة آل البیت (ع)، 1405 ه. ق، چاپ دوم.
12 - مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403، چاپ سوم
13 - ابن بابویه، محمد بن علی، امالی او المجالس، بیروت، موسسه اعلمی، چاپ پنجم.
14 - شیخ صدوق، خصال، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1403 ه. ق، ایران
15- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، چ مکرر، انتشارات صدرا،1377 ش
16 - شیخ صدوق، علل الشرائع، قم، داوری، اول، بی تا
17 - محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنی هاشمی، اول، 1381 ق
18 - خسروی، موسی، زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، تهران، اسلامیه، اول، 1380 ش
19 - بن بابویه، علی، فقه الرضا، مشهد المقدس، مؤسسه نشرالعالمی للإمام الرضا، اول،1406 ق
20 - خمینی، سید روح اللَّه موسوی، بنی هاشمی خمینی، سید محمد حسین، توضیح المسائل المحشی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، هشتم، 1409 ه ق
21 - طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم،1407 ه ق
22 - نراقی، ملا محمد مهدی، انیس التجار، قم، بوستان کتاب، اول،1383 ش
23 - شیخ صدوق، شیخ محمد تقی، آقا نجفی اصفهانی، عیون أخبار الرضا ع- ترجمه آقا نجفی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم،1407 ه ق
24 - برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، دار الکتب الاسلامیة، قم، چاپ دوم، 1371 ش.
25 - شیرودی، مرتضی، نقش سیاسی اجتماعی زنان در تاریخ معاصر، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، اول،1389 ش
/ج