نویسنده: نوروزی رحیم
حرکت مذهب، در سیاست داخلى ترکیه را مىتوان، از طریق جریان طریقتها یا سایر گروههاى مذهبى محافظه کار در داخل ترکیه بررسى کرد. این نکته شایان توجه است که اسلام در ترکیه، یک مسئله انحصارى نیست و موضوعىفراتر از احزابى نظیر رفاه، یا... در آینده است. حضور شفاف و آشکار اسلام در جامعه ترکیه، از طریق وجود برخى نهادهاى واسطهاى که خط مشى خاصى را دنبال مىکنند نیز قابل شناسایى و مشاهده است. براى فهم اسلام سیاسى در ترکیه باید از سایر طریقتها و جماعات موجود در سطح این کشور تحلیلى داشته باشیم، زیرا آگاهى نسبت به فرایند شکلگیرى، مستلزم آگاهى نسبت به این احزاب و طریقتهاست؛ به عبارت دیگر اسلام گرایىبر شانه این احزاب و طریقتها ظهور کرده و به قدرت رسیده است.
مسئله طریقتهاى مذهبى و میزان نفوذى که مىتوانند در جامعه اعمال کنند، موضوعى مربوط به زمان حاضر نیست، بلکه از دوران عثمانى اهمیت آن براى سیاست مداران کشور شناخته شده بود. طریقتهاى مذهبى یا گروههاى متصوفه در جامعه امروز ترکیه که از نمادهاى غیر دینى استفاده مىکند، در صحنه سیاسى و بخشهاى اقتصادى، حضور فعال دارند. اختلاف نظر و تنوع اندیشه این گروهها به اندازهاى است که برخى اوقات عدهاى از آنها را در مقابل دیگران قرار مىدهد. به طور کلى اضمحلال امپراطورى عثمانى، ضربه شدیدى به این گروهها وارد ساخت و حیات آنها را به زندگى مخفیانه و توام با ترس و هراس تبدیل کرد.
از جمله مهمترین این طریقتها مىتوان به طریقت نور- بکتاشیه - تیجانیه -نقشبندیه، عجزمندیه، طریقت فتح اله گولن و.. اشاره کرد؛ براى نمونه به معرفى سه طریقت معروف در ترکیه مىپردازیم:
بدیع الزمان نورسى به سیاستهاى دولت که به محدود شدن نقش روحانیون منجر شده بود، معترض بود و در نتیجه به عنوان رهبرى سیاسى شهرت یافت. این گروه مىکوشد زیر ساختهاى فرهنگى را از طریق نهادهاى آموزشى فعال کند. این کار در طول زندگى وى و حتى پس از مرگ وى، در دوران حاکمیت نظام جمهورى هم مشاهده مىشود. مهمترین اقدام وى در این خصوص، تاسیس یک مرکز علمى و تعلیم دروس آموزش عالى به نام مدرسه در شرق ترکیه است که برخى این مرکز را شبیه دانشگاه الازهر مصر دانستهاند.
اینکه بدیع الزمان نورسى، برداشتى متفاوت از دیگر رهبران مذهبى دارد، جاى تعجب نیست، چرا که در آن زمان، مصطفى کمال پاشا یک فرمانده نظامى - ملى بود که علیه بیگانگان مىجنگید و با توجه به پیروزىهایى که در جبهههاى جنگ داشت، از محبوبیت عمومى برخوردار بود. از این رو مراجع بزرگ مذهبى که از ماهیت واقعى وى آگاه بودند ، نمىتوانستند بىمقدمه، فتوایى علیه او صادر کنند.
بدیع الزمان معتقد بود که ترکها باید از نیروهاى اسلام در سراسر جهان بهره جویند؛ یعنى همان سیاستى که توسط ترکان جوان اعمال مىشد. این نظر زمانى ارائه شد که دولت رسما جهت گیرى سکولاریستى یا علمانى 1924 را اتخاذ نکرده بود و نهاد خلافت، هنوز از میان نرفته بود. به دنبال اعمال سیاستهاى ضد دینى و خشن که حضور رهبران مذهبى با نفوذ، نظیر نورسى به عنوان مانع براى آن مطرح شده بودند، زندگى وى به زندان یا تبعید خلاصه گردید که وى کتاب " اولین بارگاه نور" را در این دوره نوشت.
در سالهاى پس از کودتاى نظامى 1980، فتح الله گولن توانسته بود، با گرفتن نظر مساعد ارتش و نظام سیاسى ترکیه، به علت حرکات شدیدا معتدل و اتخاذ خط مشى جداى از حرکات اسلامگرایان تندرو توفیقاتى به دست آورد و بخش بزرگى از طریقت نورجو را به دور خود جمع کند. رسانههایى که در اختیار این طریقت بود، همگى در جهت موافق نهادهاى دولتى حرکت مىکردند. در آموزشهاى آنان ضدیت و مخالفتى با اصول سکولاریسم مشاهده نمىشد؛ از این رو فتح الله گولن به مدت زیادى با شماتت و گله گروههاى اسلامى مواجه بود. در تقابل جدال لاییسم و اسلام در ترکیه، وى نقش خنثى و کم رنگ داشت و خود را طرفدار تسامح و تساهل نشان مىداد، بنابراین چهره مسالمتجو و مخالف خشونت از خود به نمایش گذاشت. این تحرک وى به داخل ترکیه منحصر نبود و دیدار وى با پاپ در واتیکان، به عنوان اینکه جهان به تساهل و تسامح میان همه ادیان نیاز دارد قابل توجه است.
اما در نهایت این چهره مذهبى طرفدار تساهل در ژوئن 1999 به عنوان فردى که با حرکات زیر زمینى، خواهان تغییر تدریجى نظام است، مطرح شد. این اختلاف در تصویر چهره وى به دلیل پخش سخنرانى چندین سال قبل وى که طرفداران خود را به حرکتهاى محاسبه شده براى در اختیار گرفتن ارگانهاى حساس دولتى دعوت کرده بود، اتفاق افتاد. هرچند گولن ادعا مىکرد، این سخنان را براى فرو نشاندن خشم و تسکین اسلامگرایان تندرو گفته است و به خاطر بیاناتى که علیه آتاترک بیان داشته بود، عذر خواهى کرد؛ اما به صورت جدى از سوى دادگاه امنیت ملى ترکیه مورد پیگیرى قرار گرفت و بیانات تندى از سوى رئیس جمهور ترکیه سلیمان دمیرل علیه وى عنوان شد. این اتفاق، چهره وى را میان عوام و دولت، به ناگهان مخدوش ساخت و موجب بسیج نیروهاى دولتى علیه وى گردید.
علویان ترکیه از آغاز قرن 16 میلادى، همواره در معرض فشارهاى نیروهاى عثمانى قرار داشتند. از اینرو اطلاعات، مربوط به باورهاى دینى این طایفه، مبهم و نامشخص بوده است؛ اما صوفىگراى بزرگ حاج بکتاش، در باورهاى مذهبى علویان جایگاه محورى داشته است. علویان ترکیه به گونهاى آشکار، با اندیشههاى مذهبى شیعه اثنى عشرى اشتراک دارند؛ اما پنهان کارى و تقیه در عبادات و سلوک دینى، مدل جدیدى از آیینهاى دینى را به وجود آورد که چندان شباهتى به عبادات مسلمانان ندارد.
این وضعیت، تا زمان اعلام جنگ آزادیبخش ملى به رهبرى کمال آتاترک در 1923 ادامه یافت. علویان از اعلام نظام جمهورى که بر پایه سکولاریسم بود، استقبال کردند، زیرا این مسئله فرصتى براى عرض اندام به آنها مىداد؛ به این ترتیب علویان به یکى از پایههاى مهم نظام جمهورى سکولار ترکیه تبدیل شدند. درست به همین دلیل است که علویان ترکیه، در همه مناسبتها در کنار عکسهاى امام على و حاجى بکتاش، عکس مصطفى کمال اتاترک را نصب مىکنند. علت اساسى این حمایت، رهایى از چهار قرن سرکوب توسط حکومت سنى مذهب عثمانى بوده است.
با این حال، على رغم بهبود وضعیت علویان در دوره جمهورى، سیاست احتیاط و محافظه کارانه علویان در برابر قدرت سیاسى ترکیه ادامه داشت. آنها از مسئولیتهاى مهم ادراى حذف مىشدند البته نباید فراموش کرد که فاصله جغرافیایى از مرکز نیز از عوامل اصلى این وضعیت محسوب مىشد.
بهبود روابط نظام سیاسى با اسلامگراها یا عدم آن، یکى از معیارهاى مهم بهبود مناسبات میان دولت و علویان ترکیه به شمار مىآید. در این میان، علویان از تقویت روابط دولت با اسلامگراهاى این کشور نگران مىشوند. این نگرانى، به ویژه در دهه 50 میلادى و در دوره نخست وزیرى عدنان مندرس و دیگر دولتهاى ائتلافى که حزب سلامت ملى به رهبرى نجم الدین اربکان در آنها شرکت داشت، تشدید مىشد. نظام سیاسى ترکیه از یک سو فشارهاى سکولاریستى خود را بر جناحهاى اسلامى تشدید مىکرد، و از سوى دیگر و به صورت همزمان با علویان از موضع گرایش اسلامى سنىگرا برخورد مىکرد.
بدین ترتیب علویان ترکیه به این نتیجه رسیدند که آنها شهروندان درجه دوماند و فراتر از این. در اواخر دهه 70 و نیمه اول دهه هشتاد میلادى، اقدامات خشونت آمیز علیه علویان ترکیه، افزایش یافت که در نتیجه تعداد فراوانى کشته بر جاى نهاد.
کودتاى 12 دسامبر1980 در کشور ترکیه، یک روز سیاه براى علویان به شمار مىآید، زیرا نظامیان جدید این کشور، در چارچوب تقویت گرایش اسلامى سنىگرا، تدریس مواد دینى را در مدارس این کشور اجبارى کردند. این اقدام با مصوبه 1982 شکل قانونى به خود گرفت (پیشین، ص 79). در پى این تحولات بیانیه علویان از سوى شخصیتهاى سکولار همه مذاهب و نژادهاى ترکیه منتشر شد و یک رویداد مهم در تاریخ مبارزه علویان ترکیه تلقى مىشد، زیرا در این بیانیه که در مارس 1989 انتشار یافت، براى نخستین بار، موضوع بحران علویان در ترکیه، به صورت شجاعانه و کم نظیر مطرح شد.
از زمان انتشار این بیانیه، علویان ترکیه، به اقدامهاى متنوع براى طرح مشکلات خود و شفاف کردن آن مبادرت کردند. در سالهاى اخیر موج تاسیس نهادهاى تقویت کننده فرهنگ علویان ترکیه به راه افتاده است. این، نشان دهنده بالا رفتن آگاهىهاى علویان و تمایل آنها به حضور بیشتر در صحنه سیاسى و اجتماعى ترکیه است. مطالبات علویان به صورت آشکار و در بیانیه مشترک گروههاى مدنى علوى که به تاریخ 1994/10/30 منتشر شد، انعکاس یافت. در این بیانیه محورهاى زیر مورد ملاحظه قرار گرفت:
1. لغو ایدئولوژى سنى مذهب دولت و سکولار کردن گرایش دولت.
2. پایان دادن به نظارت دولت در امور دینى و مستقل کردن مذاهب در امور داخلى خود و در نتیجه قطع بودجه دولتى ریاست امور دینى این کشور. این گرایش مىتواند به وفاق ملى کمک کند.
3. مفهوم سکولار دولت باید در عمل و به صورت کامل اجرا شود و با اندیشههاى مغایر سکولاریسم مبارزه شود. این یکى از راههاى مهم تقویت دموکراسى در این کشور است.
4. آموزشهاى مذهبى سنىگرا در مدارس باید لغو شود، تا وفاق ملى بیشتر شود.
5. لغو مواد مغایر سکولاریسم و مفهوم جامعه مدنى، از قانون اساسى ترکیه.
6. پایان دادن به ممنوعیت فعالیت سیاسى نهادهاى مدنى و گروههاى دانشجویى و دانشمندان و کارگران
7. پایان دادن به انحصار قدرت در دست نژاد ویژه و توسعه دامنه حقوق شهروندى.
8. مقررات کنوانسیونهاى بینالمللى باید بى کم و کاست در ترکیه اجرا شود. (موسوى، همان، ص 81-82).
مىتوان گفت که نظام سیاسى ترکیه، علویان را وسیله اى مىبیند که به وقت نیاز، به ویژه در هنگام بروز ضرورت صفآرایى در برابر اسلامگرایان به آنها متوسل مىشود، از این رو احزاب سیاسى ترکیه، به ویژه آنان که از دهه نود به بعد، در قدرت مشارکت مىکردند، تلاشهاى فراوانى براى نزدیک شدن به علویان از خود نشان مىدادند. مقامات رسمى و از میان آنها سلیمان دمیرل رییس جمهور پیشین، براى نخستین بار در تاریخ ترکیه، در مراسم علوى حاج بکتاش در تاریخ 1994 شرکت کرد. اهمیت مسئله علویان در این نکته نهفته است که آنها یک جریان ریشه دار در جامعه این کشور هستند که دولت ترکیه و الگوى سکولاریسم طى بیش از هشت دهه نتوانسته آن را از میان برده، یا مخاطراتش را کاهش دهد.
منابع
× دانشجوى کارشناسى ارشد علوم سیاسى، دانشگاه آزادکرج.
1. موسوى، سید حسین؛ محمد نورالدین، ترکیه، جمهورى سرگردان، تهران، مرکز پژوهشهاى علمى و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، چاپ اول، 1384.
2.نایینى، محمد رضا، تعامل دین و دولت در ترکیه، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى وزارت امور خارجه، چاپ اول 1380.
3. آقازاده، مازیار؛ تقابل اسلام گرایى و لاییسم در ترکیه امروز، کتاب آسیا، تهران، موسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین المللى ابرار معاصر، چاپ اول 1384.
4. صولت، رضا؛ نقش و کارکرد احزاب سیاسى در ترکیه، کتاب آسیا، تهران، موسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بینالمللى ابرار معاصر، چاپ اول 1384.
ماهنامه پگاه حوزه شماره 300:
مسئله طریقتهاى مذهبى و میزان نفوذى که مىتوانند در جامعه اعمال کنند، موضوعى مربوط به زمان حاضر نیست، بلکه از دوران عثمانى اهمیت آن براى سیاست مداران کشور شناخته شده بود. طریقتهاى مذهبى یا گروههاى متصوفه در جامعه امروز ترکیه که از نمادهاى غیر دینى استفاده مىکند، در صحنه سیاسى و بخشهاى اقتصادى، حضور فعال دارند. اختلاف نظر و تنوع اندیشه این گروهها به اندازهاى است که برخى اوقات عدهاى از آنها را در مقابل دیگران قرار مىدهد. به طور کلى اضمحلال امپراطورى عثمانى، ضربه شدیدى به این گروهها وارد ساخت و حیات آنها را به زندگى مخفیانه و توام با ترس و هراس تبدیل کرد.
از جمله مهمترین این طریقتها مىتوان به طریقت نور- بکتاشیه - تیجانیه -نقشبندیه، عجزمندیه، طریقت فتح اله گولن و.. اشاره کرد؛ براى نمونه به معرفى سه طریقت معروف در ترکیه مىپردازیم:
1. طریقت نور
اعضاى این طریقت، پیروان "بدیع الزمان نورسى" هستند و نام آن از نام رهبر حزب گرفته شده است. این جریان فکرى که برخى آن را "جنبش" و برخى "طریقت" مىشناسند، اندکى پیش از آغاز جمهوریت در ترکیه آغاز شد و تا کنون ادامه دارد. اختلاف نظر در میان نورجوها آنقدر گسترده است که برخى گروههاى منشعب شده "راه مبارزه" و عدم پذیرش نظام سیاسى حاکم را مىپیمایند و برخى تفریط را به جایى مىرسانند که نه تنها از جدال با نظام سیاسىپرهیز کرده اند، بلکه خود را به عنوان "حامى فرهنگى نظام سیاسى" مطرح مىکنند و آنچه این نظام، به علت اتخاذ سیاستهاى غیر دینى و حتى فعالیتهاى غیرمذهبى، قادر به انجام آن نیست، از طریق این فرقهها انجام مىدهند(نورالدین، 1385 ص، 189).بدیع الزمان نورسى به سیاستهاى دولت که به محدود شدن نقش روحانیون منجر شده بود، معترض بود و در نتیجه به عنوان رهبرى سیاسى شهرت یافت. این گروه مىکوشد زیر ساختهاى فرهنگى را از طریق نهادهاى آموزشى فعال کند. این کار در طول زندگى وى و حتى پس از مرگ وى، در دوران حاکمیت نظام جمهورى هم مشاهده مىشود. مهمترین اقدام وى در این خصوص، تاسیس یک مرکز علمى و تعلیم دروس آموزش عالى به نام مدرسه در شرق ترکیه است که برخى این مرکز را شبیه دانشگاه الازهر مصر دانستهاند.
اینکه بدیع الزمان نورسى، برداشتى متفاوت از دیگر رهبران مذهبى دارد، جاى تعجب نیست، چرا که در آن زمان، مصطفى کمال پاشا یک فرمانده نظامى - ملى بود که علیه بیگانگان مىجنگید و با توجه به پیروزىهایى که در جبهههاى جنگ داشت، از محبوبیت عمومى برخوردار بود. از این رو مراجع بزرگ مذهبى که از ماهیت واقعى وى آگاه بودند ، نمىتوانستند بىمقدمه، فتوایى علیه او صادر کنند.
بدیع الزمان معتقد بود که ترکها باید از نیروهاى اسلام در سراسر جهان بهره جویند؛ یعنى همان سیاستى که توسط ترکان جوان اعمال مىشد. این نظر زمانى ارائه شد که دولت رسما جهت گیرى سکولاریستى یا علمانى 1924 را اتخاذ نکرده بود و نهاد خلافت، هنوز از میان نرفته بود. به دنبال اعمال سیاستهاى ضد دینى و خشن که حضور رهبران مذهبى با نفوذ، نظیر نورسى به عنوان مانع براى آن مطرح شده بودند، زندگى وى به زندان یا تبعید خلاصه گردید که وى کتاب " اولین بارگاه نور" را در این دوره نوشت.
2. طریقت فتح الله گولن
این فرقه توسط یکى از پیروان سعید نورسى، به نام فتح الله گولن تاسیس شد و اکنون نه تنها در تمام نقاط ترکیه، بلکه در فراسوى مرزها، فعالیتى گستردهاى دارد. این فرقه داراى امکانات بسیار گسترده ارتباطى بوده است و براى دهها هزار دانش آموز بى بضاعت، خوابگاه ایجاد کرده است. این طریقت با در اختیار داشتن یک شبکه خصوصى تلویزیونى بزرگ و یک روزنامه پرتیراژ، در کنار موسسات متعدد چاپ و انتشارات خود توانسته است، خود را به عنوان یکى از نیرو هاىاصلى ذىنفوذ در صحنه سیاست داخلى ترکیه معرفى سازد.در سالهاى پس از کودتاى نظامى 1980، فتح الله گولن توانسته بود، با گرفتن نظر مساعد ارتش و نظام سیاسى ترکیه، به علت حرکات شدیدا معتدل و اتخاذ خط مشى جداى از حرکات اسلامگرایان تندرو توفیقاتى به دست آورد و بخش بزرگى از طریقت نورجو را به دور خود جمع کند. رسانههایى که در اختیار این طریقت بود، همگى در جهت موافق نهادهاى دولتى حرکت مىکردند. در آموزشهاى آنان ضدیت و مخالفتى با اصول سکولاریسم مشاهده نمىشد؛ از این رو فتح الله گولن به مدت زیادى با شماتت و گله گروههاى اسلامى مواجه بود. در تقابل جدال لاییسم و اسلام در ترکیه، وى نقش خنثى و کم رنگ داشت و خود را طرفدار تسامح و تساهل نشان مىداد، بنابراین چهره مسالمتجو و مخالف خشونت از خود به نمایش گذاشت. این تحرک وى به داخل ترکیه منحصر نبود و دیدار وى با پاپ در واتیکان، به عنوان اینکه جهان به تساهل و تسامح میان همه ادیان نیاز دارد قابل توجه است.
اما در نهایت این چهره مذهبى طرفدار تساهل در ژوئن 1999 به عنوان فردى که با حرکات زیر زمینى، خواهان تغییر تدریجى نظام است، مطرح شد. این اختلاف در تصویر چهره وى به دلیل پخش سخنرانى چندین سال قبل وى که طرفداران خود را به حرکتهاى محاسبه شده براى در اختیار گرفتن ارگانهاى حساس دولتى دعوت کرده بود، اتفاق افتاد. هرچند گولن ادعا مىکرد، این سخنان را براى فرو نشاندن خشم و تسکین اسلامگرایان تندرو گفته است و به خاطر بیاناتى که علیه آتاترک بیان داشته بود، عذر خواهى کرد؛ اما به صورت جدى از سوى دادگاه امنیت ملى ترکیه مورد پیگیرى قرار گرفت و بیانات تندى از سوى رئیس جمهور ترکیه سلیمان دمیرل علیه وى عنوان شد. این اتفاق، چهره وى را میان عوام و دولت، به ناگهان مخدوش ساخت و موجب بسیج نیروهاى دولتى علیه وى گردید.
3. طریقت علویان
روابط طایفه علویان با رژیم سکولار، نمونهاى منحصر به فرد و در عین حال پیچیده است. روابط علویان، با اکثریت اهل سنت ترکیه نیز داراى همین ویژگى است. قرار دادن علویان در شمار اقلیتهاى ترکیه صحییح نیست، زیرا مطابق برآوردها، جمعیت این طایفه، به حدود بیست میلیون نفر مىرسد. علویان عمدتا در سه گروه نژادى عرب، کردها و ترک دسته بندى مىشوند. علویان عرب در ترکیه "نصیرىها" نامیده مىشوند و جمعیت آنها به حدود سیصد هزار نفر مىرسد که بخش اعظم این جمعیت در ایالت اسکندرون زندگى مىکنند، بقیه در ایالت ازنه و مرسین و گروههاى کوچکى از آنان در استانبول و آنکارا زندگى مىکنند. عربى، زبان مادرى علویان عرب محسوب مىشود. علویان ترک که در ترکیه، "هاتاى" نامیده مىشوند، عمدتا در مناطق جغرافیایى به هم پیوسته زندگى مىکنند که آناتولى داخلى و امتداد غربى آن را تشکیل مىدهد. (موسوى، 1384، ص74)علویان ترکیه از آغاز قرن 16 میلادى، همواره در معرض فشارهاى نیروهاى عثمانى قرار داشتند. از اینرو اطلاعات، مربوط به باورهاى دینى این طایفه، مبهم و نامشخص بوده است؛ اما صوفىگراى بزرگ حاج بکتاش، در باورهاى مذهبى علویان جایگاه محورى داشته است. علویان ترکیه به گونهاى آشکار، با اندیشههاى مذهبى شیعه اثنى عشرى اشتراک دارند؛ اما پنهان کارى و تقیه در عبادات و سلوک دینى، مدل جدیدى از آیینهاى دینى را به وجود آورد که چندان شباهتى به عبادات مسلمانان ندارد.
ظهور علویان
علویان در تاریخ سیاسى دولت عثمانى، از پیروان و مدافعان دولت شیعى صفوى در ایران محسوب مىشوند. از اینرو، آنان در واقع قربانى کشمکشهاى صفوى - عثمانى در آغاز قرن 16 میلادى هستند. علویان از همان دوران، زندگى مخفیانه را شروع کرده بودند و درونگرا شدند.این وضعیت، تا زمان اعلام جنگ آزادیبخش ملى به رهبرى کمال آتاترک در 1923 ادامه یافت. علویان از اعلام نظام جمهورى که بر پایه سکولاریسم بود، استقبال کردند، زیرا این مسئله فرصتى براى عرض اندام به آنها مىداد؛ به این ترتیب علویان به یکى از پایههاى مهم نظام جمهورى سکولار ترکیه تبدیل شدند. درست به همین دلیل است که علویان ترکیه، در همه مناسبتها در کنار عکسهاى امام على و حاجى بکتاش، عکس مصطفى کمال اتاترک را نصب مىکنند. علت اساسى این حمایت، رهایى از چهار قرن سرکوب توسط حکومت سنى مذهب عثمانى بوده است.
با این حال، على رغم بهبود وضعیت علویان در دوره جمهورى، سیاست احتیاط و محافظه کارانه علویان در برابر قدرت سیاسى ترکیه ادامه داشت. آنها از مسئولیتهاى مهم ادراى حذف مىشدند البته نباید فراموش کرد که فاصله جغرافیایى از مرکز نیز از عوامل اصلى این وضعیت محسوب مىشد.
بهبود روابط نظام سیاسى با اسلامگراها یا عدم آن، یکى از معیارهاى مهم بهبود مناسبات میان دولت و علویان ترکیه به شمار مىآید. در این میان، علویان از تقویت روابط دولت با اسلامگراهاى این کشور نگران مىشوند. این نگرانى، به ویژه در دهه 50 میلادى و در دوره نخست وزیرى عدنان مندرس و دیگر دولتهاى ائتلافى که حزب سلامت ملى به رهبرى نجم الدین اربکان در آنها شرکت داشت، تشدید مىشد. نظام سیاسى ترکیه از یک سو فشارهاى سکولاریستى خود را بر جناحهاى اسلامى تشدید مىکرد، و از سوى دیگر و به صورت همزمان با علویان از موضع گرایش اسلامى سنىگرا برخورد مىکرد.
بدین ترتیب علویان ترکیه به این نتیجه رسیدند که آنها شهروندان درجه دوماند و فراتر از این. در اواخر دهه 70 و نیمه اول دهه هشتاد میلادى، اقدامات خشونت آمیز علیه علویان ترکیه، افزایش یافت که در نتیجه تعداد فراوانى کشته بر جاى نهاد.
کودتاى 12 دسامبر1980 در کشور ترکیه، یک روز سیاه براى علویان به شمار مىآید، زیرا نظامیان جدید این کشور، در چارچوب تقویت گرایش اسلامى سنىگرا، تدریس مواد دینى را در مدارس این کشور اجبارى کردند. این اقدام با مصوبه 1982 شکل قانونى به خود گرفت (پیشین، ص 79). در پى این تحولات بیانیه علویان از سوى شخصیتهاى سکولار همه مذاهب و نژادهاى ترکیه منتشر شد و یک رویداد مهم در تاریخ مبارزه علویان ترکیه تلقى مىشد، زیرا در این بیانیه که در مارس 1989 انتشار یافت، براى نخستین بار، موضوع بحران علویان در ترکیه، به صورت شجاعانه و کم نظیر مطرح شد.
از زمان انتشار این بیانیه، علویان ترکیه، به اقدامهاى متنوع براى طرح مشکلات خود و شفاف کردن آن مبادرت کردند. در سالهاى اخیر موج تاسیس نهادهاى تقویت کننده فرهنگ علویان ترکیه به راه افتاده است. این، نشان دهنده بالا رفتن آگاهىهاى علویان و تمایل آنها به حضور بیشتر در صحنه سیاسى و اجتماعى ترکیه است. مطالبات علویان به صورت آشکار و در بیانیه مشترک گروههاى مدنى علوى که به تاریخ 1994/10/30 منتشر شد، انعکاس یافت. در این بیانیه محورهاى زیر مورد ملاحظه قرار گرفت:
1. لغو ایدئولوژى سنى مذهب دولت و سکولار کردن گرایش دولت.
2. پایان دادن به نظارت دولت در امور دینى و مستقل کردن مذاهب در امور داخلى خود و در نتیجه قطع بودجه دولتى ریاست امور دینى این کشور. این گرایش مىتواند به وفاق ملى کمک کند.
3. مفهوم سکولار دولت باید در عمل و به صورت کامل اجرا شود و با اندیشههاى مغایر سکولاریسم مبارزه شود. این یکى از راههاى مهم تقویت دموکراسى در این کشور است.
4. آموزشهاى مذهبى سنىگرا در مدارس باید لغو شود، تا وفاق ملى بیشتر شود.
5. لغو مواد مغایر سکولاریسم و مفهوم جامعه مدنى، از قانون اساسى ترکیه.
6. پایان دادن به ممنوعیت فعالیت سیاسى نهادهاى مدنى و گروههاى دانشجویى و دانشمندان و کارگران
7. پایان دادن به انحصار قدرت در دست نژاد ویژه و توسعه دامنه حقوق شهروندى.
8. مقررات کنوانسیونهاى بینالمللى باید بى کم و کاست در ترکیه اجرا شود. (موسوى، همان، ص 81-82).
مىتوان گفت که نظام سیاسى ترکیه، علویان را وسیله اى مىبیند که به وقت نیاز، به ویژه در هنگام بروز ضرورت صفآرایى در برابر اسلامگرایان به آنها متوسل مىشود، از این رو احزاب سیاسى ترکیه، به ویژه آنان که از دهه نود به بعد، در قدرت مشارکت مىکردند، تلاشهاى فراوانى براى نزدیک شدن به علویان از خود نشان مىدادند. مقامات رسمى و از میان آنها سلیمان دمیرل رییس جمهور پیشین، براى نخستین بار در تاریخ ترکیه، در مراسم علوى حاج بکتاش در تاریخ 1994 شرکت کرد. اهمیت مسئله علویان در این نکته نهفته است که آنها یک جریان ریشه دار در جامعه این کشور هستند که دولت ترکیه و الگوى سکولاریسم طى بیش از هشت دهه نتوانسته آن را از میان برده، یا مخاطراتش را کاهش دهد.
نتیجه
شرح مختصرى از طریقتهاى اسلامگرا در ترکیه، همه آنچه از این جریان مهم در ترکیه وجود دارد بیان نکرده است، علیهذا گوشههایى از سیر تکوین و شکلگیرى و نقش آنها در سیاستگذارىهاى ترکیه را بر خواننده روشن مىکند و فهم تحولات اخیر اسلامگرایى در ترکیه و فراز و فرودهاى آن در قرن بیستم، با شناخت این طریقتها آسانتر خواهد بود. ترکیهاى که با داشتن یک نظام لاییک، از سویى سعى دارد، به اتحادیه اروپا پیوند خورده و از سویى برنقش تاثیرگذار خود در جهان اسلام همچون گذشته اصرار ورزد و از سوى دیگر گامهاى استوار خود را در راه توسعه و پیشرفت، هرچه محکمتر بردارد.منابع
× دانشجوى کارشناسى ارشد علوم سیاسى، دانشگاه آزادکرج.
1. موسوى، سید حسین؛ محمد نورالدین، ترکیه، جمهورى سرگردان، تهران، مرکز پژوهشهاى علمى و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، چاپ اول، 1384.
2.نایینى، محمد رضا، تعامل دین و دولت در ترکیه، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى وزارت امور خارجه، چاپ اول 1380.
3. آقازاده، مازیار؛ تقابل اسلام گرایى و لاییسم در ترکیه امروز، کتاب آسیا، تهران، موسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین المللى ابرار معاصر، چاپ اول 1384.
4. صولت، رضا؛ نقش و کارکرد احزاب سیاسى در ترکیه، کتاب آسیا، تهران، موسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بینالمللى ابرار معاصر، چاپ اول 1384.
ماهنامه پگاه حوزه شماره 300:
/ج