گزینه اى ارزشمند در شعر مذهبى

کتاب دو جلدى »منتخب الاشعار فى مناقب الابرار« مجموعه اى است از اشعار شاعرانِ سبک هندى در ستایش پیامبر اکرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت - که درود و سلام خداوند بر
دوشنبه، 22 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گزینه اى ارزشمند در شعر مذهبى
گزینه اى ارزشمند در شعر مذهبى





 
کتاب دو جلدى »منتخب الاشعار فى مناقب الابرار« مجموعه اى است از اشعار شاعرانِ سبک هندى در ستایش پیامبر اکرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت - که درود و سلام خداوند بر آنان باد! - این مجموعه از معدود کتاب هاى ارزشمندى است که در زمینه ى شعر مذهبى در دو سه دهه ى اخیر به چاپ رسیده است. بر کلمه ى »معدود« از این جهت باید تأکید کرد که انبوهى از کتاب هاى کم ارزش و فرصت طلبانه به رسم سوداگرى بازار نشر ادبیات مذهبى را نشانه گرفته اند.
سال هاى پس از انقلاب به دلیل اقبال مردم و حکومت به آثار دینى ومذهبى سال هاى رواج بازار این طیف موضوعى است. به ویژه، نامگذارى سال ها به نام مبارک پیامبر(ص) و معصومان(ع) و اعلام حمایت گسترده ى دوایر رسمى و نهادهاى تبلیغى بر رواج این بازار افزوده است، و حکایت دل آزار و تکرارى در ارتباط با شعر و ادبیات این که برخى شاعران و متشاعران سوداگر به اغتنام فرصت برآمده و به مدد روابط شخصى و باندى، از لطف ویژه اى درایر مختلف برخى از وزراتخانه ها و نهادهاى تبلیغى کشور و مؤسساتى چون سازمان فرهنگى شهردارى برخوردار شده و بر سر فراهم آوردن مجموعه هاى شتابزده قراردادهاى گران و کلان امضا مى کنند و روزى و روزگارى، اگر بخشى از این آثار به چاپ نرسید، چه بهتر! در فرصتى دیگر و در قراردادى چرب تر به نهادى دیگر واگذار خواهد شد، تا در روزگار عسرت و تنگدستى بسیارى از ادیبان و محققان و پژوهشگران خلاق، جماعتى ابن الوقت پرورا و پروارتر شوند و به ریش عالم و آدم بخندند!
جالب این جاست که پیمانکاران این مجموعه ها در بسیارى از موارد براى نقل آثار نه تنها هیچ گونه حق التألیفى به شاعران و صاحبان اصلى آثار نمى پردازند، بلکه علیرغم نقل چندین و چند صفحه از اثر آنها در پروژه ى خویش، از ذکر نام صاحبان اثر به شایسته خوددارى مى کنند، نام کتاب ها و مآخذرانه در پاى شعرها، بلکه در پایان کتاب نیز ذکر نمى کنند، و شگفت تر این که پس از چاپیدن کتاب و دریافت بهاى ناحق قرارداد که گاه سر به میلیون ها تومان مى زند، از اطلاع به صاحبان اصلى آثار و تقدیم یک نسخه ى ناقابل از کتاب - به عنوان کم ترین وظیفه - بخل مى رزند و بامزه تر این که برخى از اینان با دست کم گرفتن شعور مردم، در مصاحبه هایى رپرتاژگونه، ژست هاى انقلابى و مذهبى گرفته و انگیزه هایى چون نذر براى معصومان(ع)، عشق به اهل بیت(ع) و پاسدارى از آرمان شهیدان را براى تجارت سراسر شبهه ى و رانت خوارانه خویش برمى شمارند. و گاه حتى در شمایل انسان هایى همیشه معترض از کم التفاتى مسئولان مى نالند و انگ هاى عقیدتى و سیاسى نثار آن دسته از متصدیانى مى کنند که در گشودن سرکیسه براى اینان احیاناً قصورى و تقصیرى داشته اند. این قلم نه سر افشاگرى دارد و نه شور پردمدرى، وگرنه بنابر اطلاعات موثق، شمار قراردادهایى از این دست که با مستمسک قراردادن نام هاى مقدس و انقلابى آلاف والوف را چاه ویل و بطن سیرى ناپذیر پیمانکاران مى کنند، کم نیست، که بگذریم.
به عنوان شاهدى براى حذف نام شاعران، خالى از لطف نیست به غزل معروف فرید (قادر طهماسبى) اشاره کنیم؛ یکى از معروف ترین و تأثیرگذارترین غزل هاى عاشورایى معاصر که در ستایش سخصیت والاى حضرت زینب(ع) سروده شده، با مطلعى درخشان:
سرّنى در نى نوا مى ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا مى ماند اگر زینب نبود

در مجموعه اى که با گردآورى اشعار مرتبط با حضرت زینب(ع) شکل گرفته، این غزل را نیز نقل کرده اند. بى شک، از جمله ى معدود کارهاى برجسته ى این دفتر است، اگر نگوییم برجسته ترین شعر این دفتر، اما هرچه مى گردیم از نام شاعر نشانى نمى یابیم. در زیر شعر تنها نوشته شده »سوگنامه اهل بیت ص فلان«، بى آن که شناسنامه ى آن کتاب نیز ذکر شود. نمى دانیم آیا در آن کتاب نیز نام شاعر حذف شده یا نه. البته چند شعر دیگر از شاعرانى دیگر نیز به همین سیاق در آن مجموعه آمده اند. بد نیست به ماجرایى دیگر درباره ى همین غزل فرید اشاره کنیم؛ کتابى دیگر درباره ى شخصیت حضرت زینب(ع) نوشته شده، نام کتاب از شعر فرید انتخاب شده و در صفحه ى پنج کتاب مطلع غزل فرید در متن یک صفحه ى سفید کار شده، اما بدون ذکر نام شاعر. مؤلف این کتاب چونان ناشر کتاب پیشین فردى است روحانى و بى شک، آشنا و متعهد به حقوق شرعى و معنوى و مادى، و به شهادت پاورقى هاى متعدد در سراسر کتاب در ذکر مآخذ اصرارى تام و تمام دارد، و انصاف را که کتابى خواندنى و ارزشمند فراهم آورده است اما با این همه ى اوصاف در یاد کرد شاعرى که نام کتابش را وامدار اوست، در مقدمه ى کتاب چنین مى نویسد: »نقش حضرت زینب(ع) در این قیام به قدرى پررنگ و حیاتى بود و از نچنان اهمیتى برخوردار است که آن شاعر که گفته است: »کربلا در کربلا مى ماند، اگر زینب نبود!« سخن گزافى بر زبان نیاورده است.« همین و بس.
البته دامنه ى اقتباس ها و سرقات ادبى و غیرادبى در حیطه ى تدوین و نشر کتاب آن قدر گسترده است که در صورت حوصله مى توان کتابى پربرگ در ذکر موارد آن گردآورد، به ویژه در روزگار ما با وفور دستگاه هاى ارتباطى و سهل شدن مراحل چاپ به چنان فاجعه ى عمیق انجامیده که شاید مواردى چونان دو مورد یاد شده در نزدگردآورندگان کتاب ها، هیچ قبحى نداشته باشد!
فى المثل، کم نیستند کتاب هاى تحقیقى و پژوهشى - گاه در چند جلد - که نام فردى به عنوان مؤلف و صاحب اثر جلد کتاب ذکر مى شود که هیچ گونه نقشى - جز مدیریت عالیه و مالیه - در شکل گیرى آن تحقیق را ندارد و البته در مقدمه ى کتاب به قلم آن دانشمند عالى مقام و اعجوبه ى دوران نام یک یا چند انسان بى نوا - بدون ذکر میزان همکارى و دخالت آنان در صاختن و پراختن اثر - به عنوان همکار و دستیار ذکر مى شود که در واقع مؤلف یا مؤلفان واقعى کتاب به شمار مى روند.
دوست پژوهشگرى که دستى در ترجمه دارد، نقل مى کرد که چندى پیش از سوى مؤسسه اى به ظاهر پژوهشى براى ترجمه ى مجموعه اى از احادیث و روایات دعوت به همکارى شده، شادمان از انجام کارى در حوزه ى دین و آیین مى پذیرد و بنابر حق الترجمه اى نه چندان شایان اعتنا - دست به کار مى شود، اما در همان ابتداى راه به فراست در مى یابد که ماحصل کار او در نهایت به نامِ شخصى شخیص منتشر مى شود که از عالى مقامان بوده است، البته با تشکر کریمانه در دیباچه ى کتاب و چونان آثار سابق النشر آن مؤسسه ى پژوهشى دینى به علاوه، خود کتاب به دلیل موضوع خاص و پرطرفدار آن در تیراژى - احتمالاً - افزون بر چند صدهزار، به پشتیبانى نهادى تبلیغى منتشر شده و تمام حقوق مادى و معنوى اثر مصادره خواهد شد، به همین سادگى!
از این گونه است که مى توان به نبوغ شگفت و راز عمر پر برکت برخى از آدم هاى معنوى پى برد که علیرغم تصدى همزمان مشاغل متعدد و گاه متناقض، هم در کلکسیون از همایش ها و سمینارها - به ویژه از نوع خارجى آن ها - شرکت کرده، هم صاحب کرسى استادى در فلان دانشکده و بهمان پژوهشکده اند و هم به تناوب، چندین و چند کتاب کتاب گرانبها(!) در موضوعات متفاوت به نام نامى ایشان طبع و نشر مى شود و شک نباید کرد که همه ى این زحمات طاقت فرسا صرفاً به دلیل احساس تکلیف است و قربتاض الى الله، گرنه زخارف مادى این دنیاى دونِ دون پرور در چشم اینان به پشیزى نمى ارزد!
از مواد دیگرى چون روتوش و بازنویسى ترجمه هاى دیگران به نام خویش، مونتاژ مقالات و غارت پایان نامه هاى دیگران که به برکت حضور پرظهور رایانه و اینترنت دستاورهاى حیرت آورى را سامان داده در مى گذریم که به هر تقدیر گوشه هایى از واقعیت تلخ روزگار ماست و بیانگر آن که سوداگران و یغماگران هر جا که زمینه اى مساعد بیابند، براى رسیدن به مطامع خود با کسى تعارف نمى کنند، چه در عرصه ى اقتصاد و چه در عرصه هاى دیگر از جمله فرهنگ، منتها نکته این جاست که قباحت این پدیده وقتى که فرهنگ، ادبیات و هنر دینى را عرصه ى دستبرد و دست اندازى قرار مى دهد، دو چندان مى شود؛ با تاراجِ خون دل جمعى از شریف ترین آدم هاى جامعه که اگر عمر و استعداد سرشار خود را بر سرِ ساده ترین مکاسب مى گذاشتند، از رفاهى چشمگیر برخوردار مى شدند.
از این حواشى مى گذریم و مى رسیم به »منتخب الاشعار فى مناقب الابرابر« ؛ این مجموعه ى دو جلدى در هزار و دویست صفحه به گردآورى و تصحیح پژوهشگران ارجمند آقاى سید عباس رستاخیز در سال 1382 به چاپ رسیده است. با مقدمه اى به قلم آقاى رسول جعفریان درباره ى تاریخ شعر شیعى و سیر منقبت سرایى فارسى. شاعران مجموعه ى »مناقب الابرار« از این قرارند: مولانا حسن کاشى، شیخ نورالدین آذرى، میر حاج، مولانا نظام استرآبادى، ملا ملک قمى، ملاطغراى مشهدى، وحیدالدین تکلو، وحید فزوینى، سالک قزوینى، ندیم مشهدى، طوفان مازندرانى، مولوى غلام محمد شهید، مولانا ظهورى ترشیزى، کلیم همدانى، فصیحى، خاورى شیرازى، صباحى، سنجر کاشى، جوهورى اصفهانى، قطبى هروى، هاتف اصفهانى، فرّخ، میرزا على ثابت، مولانا جنونى، شاپور تهرانى، خواجه حسین ثنایى، شوکت بخارایى، قاآنى، صدقى استرآبادى، خالص مشهدى، قدسى هروى، ثابت بدخشانى، خواجه اوحد مستوفى، قدسى مشهدى، مولانا کمال غیاث، میرزا ارشد هروى، ملا نثارى، مولانا عبدالقادر بیدل، فیضى دکنى، تأثیر تبریزى، صبرى مازندرانى، عارف لاهورى، گوهرى هروى، مولانا رضایى، عرفى شیرازى، فوجى نیشابورى، شوریده اصفهانى، ولى دشت بیاضى، قاضى نورالله، شهید، محتشم، فخررازى، زکى همدانى، ابن حسان خوسفى، طاهرى مازندرانى، اختر طوسى، ملا خطاى شوشترى، نواب، فطرت مشهدى، صابر تبریزى، شهاب قهستانى، شعبان کاشى، پرتوى شیرازى، مولانا امیدى، جوهورى، سید احمدسند، آخوند شفیعا، نیّر، رضى الدین آریتمانى، شاه طاهر دکین، مولانا کاتبى، مولانا حسن دهلوى، مقصود کاشانى، ملاناظم هروى، قطر و ملامقبل اصفهانى.
در استخراج و یاد کرد این فهرست دراز دامن متعمد بودیم تا اقرار کنیم که نام بسیارى از این شاعران را - که در مدح و منقبت خاندان عصمتو طهارت سخن ساز کرده اند تاکنون نشنیده ایم و از آن شمار اندک که نام شان به گوش ما آشناست، چندان شعر نخوانده ایم و ندیده ایم که انس و التفى را در پى آورد. همین نکته خود از ارزش هاى مجموعه ى »مناقب الابرار« به حساب مى آید، که هم در زمانه اى که بسیارى از فاضلان عرصه ى ادبیات براى تصحیح هزار باره ى فلان دیوان و گزینشى صدباره ى فلان شاعر و بهمان متن مشهور مسابقه گذاشته اند.
به گواهى مآخذ ذکر شده براى »منتخب الاشعار فى مناقب الابرار« بیش تر شعرها از مجموعه هاى پراکنده اى گردآورى شده که تاکنون به چاپ نرسیده اند. در میان شاعران یاد شده از برخى شاعران چون مولانا حسن کاشى، مولانا نظام استرآبادى، شیخ نور الدین آذرى، وحید الدین تکلو و ملا طغراى مشهدى اشعار بیش ترى به چاپ رسیده، به گونه که در صورت جداسازى اشعار هر شاعر، مجموعه هاى مستقلى - هریک - با حجمى افزون بر صد صفحه شکل مى گرفت.
شرح زندگى شاعران این مجموعه به اجمال برگزار شده، گاه در حد دو سه جمله ى مختصر و اشاره وار، اما پوشیده نیست که برخى از شاعران این مجموعه که با عشق و احترام به ثنا و ستایش على(ع) و خاندان نور روگرداند، شیعه نبوده اند. باز مى دانیم که بیش تر این شاعران در سبک اهل تصوف بوده و برخى از آنان بهتصریح قصایدى که در وصف پیروان طریقت خود سروده اند، سرسپرده ى سلسله اى بوده اند و شعرشان از اشارات و بشارات عارفانه نشانه ها دارد.
در ادبیات کلاسیک ما مدح و منقبت و ستایش وظیفه اى بوده است بر عهده ى قصیده. بنابراین بیش تر حجم این مجموعه به قصیده اختصاص یافته، ترکیب بندها، مثنوى ها (ساقى نامه ها) و ترجیح بندها در مرتبت بعد قرار مى گیرند. به رغم همه ى صنعت گرى هاى بیانى و بدیعى، توصیف ها، تشبیب ها، تغزل ها و تجدید مطلع ها، سلیقه ى دوستداران شعر در روزگار ما چندان باقصیده دمساز نیست. اما این امر هرگز از ارزش هاى هنرنمایى هاى شاعرانه و بیت هاى شاخص و در یاد ماندنى نمى کاهد. با این همه، باید انصاف داد که ترکیب بندها، ترجیع بندها و مثنوى ها دلنشین ترند؛ ترکیب بندها و ترجیع بندها به دلیل ساختار خاص آنان که در واقع زنجیره اى از غزل ى غزل هاى زنجیره اى است، به ویژه اى مجموعه اى از ترکیب بندها که به تأثیر از ترکیب بندى درخشان و اثرگذار سروده شده اند. مثال معروف این دسته از ترکیب بندها، ترکیب بندهایى است که به تأثیر از شعر جاودان محتشم کاشانى در سوگ سالار شهیدان حضرت سیدالشهداء(ع) شکل گرفته اند، از زمان محتشم تا زمانِ ما، در مجموعه ى »منتخب الاشعار« نیز سلسله اى از هفت بندهاى زیبا آمده که به تأثیر از هفت بند استوار و پرطنین مولانان حسن کاشى سروده شده و ارادت امیرمؤمنان(ع) را زمزمه مى کنند؛ هفت بندى ملا نثارى تونى، ملا مقبل اصفهانى، ملا عرفى شیرازى و صابر تبریزى، که بى تردید تنها مشتى از خروار است و با تفحص در اورا پراکنده ى پنج، شش قرن پس از مولانا حسن کاشى مى توان چندین و چند هفت بند دیگر را برکشید که هریک آیینه اى است از شور دلدادگى و شیدایى مستدام به مولاى عشق و سر سلسله ى عارفان و عاشقان.
ساقى نامه ها اما به دلیل فرم ره و بى تکلف و شور طبیعى جارى در جان مثنوى، جذبه اى دیگر دارند، ساقى نامه هایى از حکیم پرتوى شیرازى، سالک قزوینى، مولانا امیدى، جوهرى، سید احمد سند کاشانى. از این جمع مولانا امیدى (متوفى به سال 929) ساقى نامه اى بسیار زیبا و در یادماندنى دارد که نقل ابیاتى چند از آن خالى از لطف نیست:
حریفى که این نیلگون خُم ازوست
شراب طهور و سَقاهُم ازوست
درین بزم ساقى گل چهره اى ست
که هر ساغرى را از او بهره اى ست
شرابى که ساقى سر مست داد
به هر دست جامى که بایست داد
رحیقى که ساقى خود کام ریخت
به اندازه ى کام در جام ریخت
بیا ساقى آن رشحه ى سلسبیل
که نور کلیم است و نار خلیل
بده تا فروعش علم بر زند
به هستى من آتش اندر زند...

مجموعه ى »منتخب الاشعار فى مناقب الابرار« از شاعرانى برگزیده شده، که در محدوه ى زمانى قرن هشتم تا دوازدهم هجرى مى زیسته اند، اکثر نان - چه ایرانى و چه غیرایرانى - ساکنان هند و سند بوده اند و بالطبع، شعر آنان در زیر مجموعه ى سبک هندى جاى مى گیرد، چه اینکه گرایش و رویکرد عمده ى شاعران برجسته ى ما - در محدوده ى زمانى یاد شده - به سبک هندى و حال و هواى زبانى و بیانى آن بوده است. از نظر توان شاعرى نیز بدیهى است که شاعران این مجموعه در مرتبتى یک سان قرار نمى گیرند. با مطالعه ى این مجموعه - جداى از ارزش هاى مضمونى آن - مى توان سیر تطور زبان، تصویرگرى و حتى بیان شاعرانه را در محدوده زمانى یاد شده - هرچند به اجمال و ناکامل - مرور کرد.
پس از اشاره به ارزش هاى مجموعه ى »منتخب الاشعار فى مناقب الابرار« بد نیست به چند نکته اشاره کنیم که توجه به آن در تدوین و آماده سازى جُنگ هایى از ین دست لازم به نظر مى رسد.
نکته ى نخست درباره ى نام مجموعه ى حاضر است؛ »منتخب الاشعار فى مناقب الابرار« عنوان مناسبى است براى مجموعه شعرى به زبان عربى در ستایش اهل بیت(ع)، اما براى کتابى که سراسر آن به زبان فارسى است، بهتر بود که عنوانى زیبا به فارسى برگزیده مى شد.
نکته ى دیگر به مقدمه ى کتاب بر مى گردد؛ مقدمه ى مجموعه گرچه از اشارات سودمند خالى نیست اما شتابزده و سردستى مى نماید. پیداست که فاضل ارجمند جناب جعفریان در زمان نگارش مقدمه، مجال تورق نسخه ى اولیه از کتاب حاضر را نداشته اند. و چنانکه اشاره شده به سفارش ناشر و مؤلف - صرفاً - با نظر به موضوع به نگارش مقدمه پرداخته اند. در مقدمه ى ایشان گستره ى زمانى مجموعه قرن هشتم تا دهم قید شده، حال آن که به گواهى زندگى نامه هاى مختصرى که پیش از شعرها آمده، این گستره تا قرن دوازدهم هجرى امتداد مى یابد، برخى سهوها از جمله قصیده خواندن ترکیب بند ملا حسن کاشى را نیز مى توان حمل بر همین موضوع نمود. باعنایت به تخصص ایشان در حیطه ى تاریخ و نه ادبیات، بهتر آن بود که نگارش مقدمه برعهده ى ادیب و پژوهشگرى آگاه به سیر تطور سبک هندى نهاده مى شد تا در وُسع مجال با تبیین روند سرایش شعر مذهبى در بستر سبک هندى - در چهار قرن یاد شده - جایگاه شاعران این مجموعه و شیوه ها و شگردهاى آنان بررسى و تحلیل شود.
در مقدمه ى کتاب ضرورى است تا درباره شیوه ى تبویت و گزینش و میزان دخل و تصوف و جزئیات تصحیح و تنقیح متن هاى نخست توضیح داده شود.
به علاوه، بهتر بود تا پیرامون زندگى نمه هاى شاعران، با استناد به تذکره ها و کتاب هاى تاریخ ادبیات شرحى مفصل تر به دست داده شود.
نکته ى آخر، این که برخى اغلاط و افتاگى ها که - مجال شرح آن نیست - شایسته است در چاپ هاى بعد اصلاح شوند یا دست کم با پیوستِ »درست نامه اى« تذکر داده شوند.
ذکر این چند نکته به منزله ى خدشعه بر زحمات شایان تقدیر مؤلف و ناشر نیست، آقاى سید عباس رستاخیز پژوهشگر این مجموعه و آقاى محمد ابراهیم شریعتى (ناشر) هر دو از برادران افغانى ساکن در ایران اند و در متن غربت و ضیق معاش دست به کارى کارستان زده و مجموعه اى پررنگ و پرارزش را در هیأتى مقبول و پذیرفتنى ساخته و پرداخته اند. آن هم در زمانه اى که بسیارى از ناشران متمول دولتى و خصوصى در ایران با ذبح اهداف فرهنگى به کارهاى عامه پسند، اشرافى و بازارى روى آورده اند.
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 281

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما