مقدمه
نزدیک به سى سال است، که ماهوارهها جاى خود را در میان رسانههاى ارتباطى باز کرده و تعداد زیادى ماهواره، در مدارهاى مختلف زمین در حال چرخشاند، که برخى از آنها بنابر اهداف سیاسى، برخى نظامى، برخى آموزشى و برخى دیگر به صورت تفریحى در مدار زمین قرار گرفتهاند. از این رو، بنابر ماهیت وجودىشان به طور پیوسته فعالیت مىکنند. از این میان، پارهاى از آنها که در کارِ برقرارى ارتباط خبرى و علمى هستند، در قلمرو ماهوارههاى ارتباطى قرار مىگیرند. از جمله شناخته شدهترین ماهوارههاى ارتباطى که به سازمان ملل متحد نیز وابستگى دارند و از کارکرد اطلاع رسانى وسیعى در سطح جهان برخوردار هستند، مىتوان به »اینتل ست« ؛ »اینمارست« و »اینتراسپوتنیک« اشاره کرد. (میلز 1370: 72 - 71).شبکههاى ماهوارهاى مىتوانند نقش مهمى در تحقق اهداف جنگ نرم علیه جمهورى اسلامى ایفا کنند. در همین راستا، شناخت ظرفیتهاى شبکههاى ماهوارهاى در تحولات جامعه و نیز تدوین بسته سیاستى منسجم براى مقابله با تأثیرات ماهواره در ابعاد فنى، حقوقى و سیاسى، بیش از پیش ضرورى است. هماکنون بیش از 15 کانال تلویزیونى فارسى زبان - که به طور عمده در آمریکا مستقر هستند - براى جمعیت فارسى زبان مقیم آمریکا، ایران، تاجیکستان، افغانستان و اروپا برنامه پخش مىکنند و اخیراً کنگره آمریکا، بودجهاى معادل 40 میلیون دلار براى حمایت از آنچه فعالیتهاى مدنى و رسانهاى در ایران نامیده مىشود، به CNN اختصاص داد. در حال حاضر 97 ماهواره - متعلق به 15 کشور جهان - براى مردم ایران برنامههاى تلویزیونى پخش مىکنند، که برخى از این ماهوارهها بیش از 200 کانال تلویزیونى را به صورت دیجیتال پخش مىکنند، که از این تعداد 600 شبکه تلویزیونى در سازمان صدا و سیما و برخى از نهادهاى نظامى، فرهنگى و اطلاعاتى، مونیتور مىشوند. از این تعداد، 15 شبکه نیز به زبان فارسى است که اکثر آنها علیه نظام جمهورى اسامى ایران فعالیت مىکنند. (انعامى، 1387)
افکار عمومى
اصطلاح افکار عمومى به معناى امروزى - نخستین بار توسط ژاک نکه، وزیر دارایى لویى شانزدهم در آغاز انقلاب فرانسه و به منظور بازگو کردن علت رویگردانى سرمایهگذاران از بورس پاریس به کار برده شد (صفوى 1351: 6). افکار عمومى، پدیدهاى روانى - اجتماعى و خصلتى جمعى محسوب مىشود، که عبارت است از: ارزیابى، روش و نظر مشترک گروهى اجتماعى در مسئلهاى که همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه معینى، بین عده زیادى از افراد و اقشار مختلف جامعه نسبتاً عمومیت مىیابد و عامه مردم آن را مىپذیرند (مهرآرا 1373: 371). ویلیام تمپل استدلال مىکند که افکار عمومى بنیاد و اساس هر حکومتى را تشکیل مىدهد و هر حکومتى به نسبتى که افکار عمومى از آن حمایت مىکند، ضعیف یا قوى مىشود (لازال 1380: 41). بسیارى از محققان افکار عمومى، عقایدى را به مثابه افکار عمومى مىدانند که به مسائل مهم سیاست عمومى یک کشور مربوط مىشود. این محققان استدلال مىکنند: افکار عمومى باید تعیینکننده سیاست عمومى یک کشور باشد. از این رو، طیفى از عقاید را که ارتباط انکارناپذیرى با مسائل سیاسى دارند، جدا مىکنند (اسدى 1371: 51).در مقابل، عده دیگرى از محققان، حوزه گستردهترى براى افکار عمومى قائل بوده و معتقدند: افکار عمومى در شرایطى شکل مىگیرد، که موضوع یا مشکلى خاص وجود داشته باشد و توجه عمومى حول و حوش آن موضوع شکل بگیرد.
گستره، عمقِ آگاهى و میزان تأثیرگذارىِ موضوعى بر روال عادى زندگى افراد، همواره نقش مهمى را در شکلگیرى و تحریک افکار عمومى پیرامون موضوع یا مسئلهاى ایفا کرده است. پیش از ظهور و گسترش وسایل ارتباطى نوین و در شرایطى که وسایل ارتباطى میان انسانها محدود و بیشتر در قالب ارتباطات رو در رو تعریف مىشد؛ این تأثیرگذارى به صورتى عینى، واقعى و محدود احساس مىشد. آگاهى افراد از موضوعات بیشتر محدود به حوادثى بود که در پیرامون آنها و در محدوده مشخصى اتفاق مىافتاد. اما با ظهور و گسترش ابزارهاى ارتباطى جدید؛ مانند رادیو، تلویزیون و شبکههاى ماهوارهاى، آگاهى و میزان تأثیرپذیرى افراد از مسائل و حوادث پیرامون تشدید شد، و مسائلى فراتر از مرزهاى جغرافیایى، قومى و زبانى در دایره افکار عمومى قرار گرفت.
در واقع، افکار عمومى در جامعه سنتى با آنچه ما در جوامع نوین مىبینیم، فرق دارد. هرچند در دمکراسى یونان باستان هم افکار عمومى وجود داشته است، ولى از جهتِ وسعت، تعدد و تنوع مسائلى که افکار عمومىِ امروز با آن مواجه است و هم چنین نحوه بیان و امکاناتى که براى ارائه افکار عمومى در عصر جدید وجود دارد قابل مقایسه با گذشته نیست (لازال 1380: 43).
با ظهور و گسترش فناورىهاى نوینِ ارتباطى، منابع تأثیرگذار بر افکار عمومى متنوعتر و پیچیدهتر گردید و در نتیجه، بازیگرانِ جدیدى در شکلگیرى، کنترل و هدایت افکار عمومى یک جامعه پدیدار شدند که خارج از کنترل دولت حاکم بر یک محدوده سرزمینى بودند. گسترش وسایل ارتباط جمعى؛ مانند رادیو، تلویزیون و شبکههاى ماهوارهاى، موجب پیدایش جامعه تازهاى شد که در آن، همه افراد، صرفنظر از این که در کجا زندگى مىکنند و یا به چه گروه اجتماعى تعلق دارند. از طریق تماس با منابع خبرى، از رویدادها و رخدادها آگاه مىشوند؛ تا جایى که حتى اگر در جامعهاى میزان مشارکت اجتماعى مردم هم محدود باشد، میزان آشنایى آنها با حوادث و رخدادها که نتیجه مشارکت آنها در این زمینه است، با آنچه در گذشته بود، فرق دارد. (اسدى 1371: 43).
در جوامع سنتى هرچند افراد تمایل چندانى به اظهار نظر درباره مسائل اجتماعى نداشتند، اما در جوامع جدید بواسطه ظهور و گسترش فناورىهاى نوین ارتباطى و تأثیرگذارى آن بر آگاهى افراد از پیرامون خود و تنوع مجارى ارتباط و کانالهاى انتقال نظرات، افکار و عقاید عمومى پیرامون مسائل و موضوعات محلى، ملى، منطقهاى و جهانى بیشتر شکل مىگیرد.
امروزه، رسانههاى همگانى، از جمله شبکههاى ماهوارهاى نقش مهمى در شکلگیرى افکار عمومى، پیرامون موضوعى خاص، یا هدایت و جهت دادن به افکار عمومى ایفا مىکنند. اگر نقش اطلاعرسانى رسانهها نباشد، به پیروى از آن، آگاهى عمومى نیز نسبت به موضوع پیدا نخواهد شد و یا اگر هم پیدا شود، بدون اطلاعرسانىِ رسانهها، افکار عمومى در خصوص تمامى مسائل به سرعت شکل نخواهد گرفت و فقط مىتواند حول وحوش مسائلى خیلى مهم و حیاتى شکل بگیرد. در واقع، رسانهها با اطلاعرسانى دقیق، نشان دادن کاستىها، بررسى زوایاى پنهانى و ارائه آمار و ارقام در خصوص موضوع، باعث آگاهى عمومى شهروندان مىشوند، که این مهمترین و شاید نخستین مرحله در شکلگیرى افکار عمومى است (مهرداد 1380: 82). علاوه بر این، رسانههاى همگانى با انعکاس موضوع یا سوژهاى خاص، در اصل، بخشى از اعتبار اجتماعى خود را نیز به آن موضوع انتقال مىدهند و مخاطب نیز اینگونه برداشت مىکند که حتماً موضوعِ مطرح شده حائز اهمیت بوده که رسانه مورد نظر آن را انعکاس داده و اگر اهمیت نداشت، هیچگاه در رسانهها مطرح نمىشد.
در همین ارتباط، برناردبرلسون معتقد است: رسانهها و وسایل ارتباطى به سه طریق بر شکلگیرى افکار عمومى تأثیر مىگذارند: اول، رسانههاى همگانى، مردم را به تصمیمگیرى تشویق مىکنند، ولى این که آنها چه تصمیمى مىگیرند، بیشتر به تمایل قبلى آنها مربوط مىشود تا تبلیغات رسانهها.
دوم، محتوا و پیامهاى رسانهها مىتواند تمایلات قبلى را براى موافقت یا مخالفت با موضوعى تقویت کند.
سوم، محتواى رسانهها مىتوان میزان موافقت با نقطه نظرهاى احزاب سیاسى را افزایش دهد، ولى به اندازه تمایلات قبلى تعیین کننده نیست (لازال 1371: 118).
رسانههاى همگانى نه تنها مسائل تازهاى را مطرح مىکنند، بلکه با افشاگرىها و انتقادهاى خود، افکار عمومى را به هیجان مىآورند و آن را بسیج مىکنند. بومى بر این باور است که در دنیاى امروز، ماهوارهها قادرند تا با پوشش فراگیرِ جهانى، ملتها و گروههاى مختلف قومى را علیه نظم و نظام حاکم بر کشورشان برانگیزند. این محقق در تأیید ادعاى خویش، به نقش رسانههاى فراملى (ماهوارههاى امریکا) در ایجاد چند انقلاب مخملى در کشورهاى آسیاى میانه و نیز در تهییج برخى گروههاى قومى افریقا و امریکاى لاتین علیه حکومتهاى خویش اشاره مىکند.
در جامعه امروز ایران نیز گرایش فزاینده به استفاده از شبکههاى ماهوارهاى وجود دارد، که به همین جهت، شبکههاى ماهوارهاى نقش برجستهاى را در تحولات جامعه ایران ایفا مىکنند. علاوه بر این، بافت جمعیتى جوان کشور و جذابیت برنامههاى شبکههاى ماهوارهاى براى جوانان موجب گردیده تا شبکههاى ماهوارهاى در پر کردن اوقات فراغت، تغذیه اطلاعاتى و هدایت افکار عمومى نقش برجستهاى را ایفا کنند.
تاریخچه تأسیس بخش فارسى صداى امریکا
در آوریل 1979؛ یعنى بلافاصله پس از وقوع انقلاب اسلامى در ایران، بخش فارسى رادیو صداى آمریکا، ابتدا با هدفِ جهتدهى به انقلاب ایران و در پى ناکامى، با هدف مقابله با انقلاب اسلامى و به چالش کشیدن آن، با 30 دقیقه برنامه روزانه راهاندازى شد. از 22 نوامبر 1979 احمدرضا بهارلو فعالیت خود را در این رسانه آغاز کرد، که در کنار بهارلو، مجریان دیگرى؛ همچون رامش راسخ، بهروز عباسى و اکبر ناظمى، که از کارکنان رادیو ایران بودند با هدایت بهارلو کارشان را در بخش فارسى صداى امریکا آغاز کردند. آلن هایت در کتاب »تاریخ VOA«، زمانِ تأسیس تلویزیون فارسى صداى امریکا را سال 1996 عنوان مىکند. به این ترتیب، نزدیک به دو دهه بعد از آغاز به کار احمدرضا بهارلو در مجموعه صداى امریکا و راهاندازى رادیو فارسى، مسئولیت راهاندازى تلویزیون این مجموعه نیز به وى سپرده شد. در تاریخ 18 اکتبر 1996، نخستین امواج تلویزیون فارسى صداى امریکا با اجراى رضا بهارلو براى تمام دنیا پخش شد.وسعت برنامههاى بهارلو که خود همزمان ریاست بخش فارسى رادیو و تلویزیون صداى امریکا را بر عهده داشت، به حدى رسید که مخاطبان، هر زمان که »پنج تلویزیون« را مىچرخاندند، بهارلو مقابل دوربین نشسته بود و مشغول اظهارنظر و ارائه تحلیل بود. امپراتورى بىرقیب بهارلو وقتى از هم گسست، که پخش رادیویى صداى امریکا به بنیاد رادیو آزاد امریکا سپرده شد و از مجموعه VOA منفک گردید.
یافته ها
پژوهشهاى انجام شده درباره تأثیر رسانهها، بیشتر بر روى شیوههایى که تعابیر اصلى از واقعیت، جهتگیرىهاى سیاسى و مخاطبانشان را تحت تأثیر قرار دادهاند، متمرکز شدهاند. تحقیقات پیشین نشان مىدهد، که بدبینسازى نسبت به حاکمیت، بالا بردن توقعات مردم، تحریک ناآرامىها و تهاجم فرهنگى، از اهداف شبکههاى فارسى زبان است. از این رو، با تأکید بر مؤلفههاى فوق، تلاش شد تا در مصاحبه با 10 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران، تأثیر صداى امریکا بر نگرشهاى سیاسى آنها مورد مطالعه قرار گیرد. البته این دانشجویان، همگى متأهل و دانشجوى مقطع کارشناسى ارشد و دکترى بوده و بین 23 و 29 سال سن داشتند. یافتههاى تحقیق نشان مىدهد که برنامههاى صداى امریکا تأثیر چشمگیرى بر نگرش سیاسى دانشجویان مخاطب این برنامهها گذاشته است. برنامههاى صداى امریکا، علاوه بر این که توان تحلیلى این افراد را در تحلیل حوادث پیرامون خود از زوایاى مختلف و فراتر از چارچوبهاى غالب فراهم کرده است، هم چنین افکار آنها را در حوادث مختلف در جهت خواستهها و اهداف مورد نظر هدایت نموده است.نتیجه گیرى
با وجود نقاط ضعف VOA در برقرارى ارتباط با مخاطبان ایرانى؛ از قبیل کم اطلاعى از مسائل طبقات اجتماعى، سوژهیابى، طولانى شدن برخى از برنامهها، و عدم تسلط برخى از مجریان خبر این شبکه به زبان فارسى، این شبکه مخاطبان خاص خود را یافته است. این شبکه، سعى کرده است تا با استفاده از تکنیک برجستهسازى و ارتباط تلفنى با برخى از شخصیتهاى سیاسى و اجتماعى مطرح در حوادث ایران، به نحوى سیستم اطلاعرسانى ایران را به چالش بکشد. این شبکه با ظرافت تمام و با دعوت از کارشناسان و چهرههاى مطرح، با نیمه مطرح اپوزیسیون خارج از کشور به نحوى حرف خود را از زبان آنان مطرح و به هنگام اوجگیرى بحث با زیرنویسى فارسى اعلام مىدارد: گفتههاى مهمانان و کارشناسان، نظرات شخصى آنان است و این به معنى دیدگاه صداى امریکا نیست. از این رو، این شبکه در شکلدهى به افکار عمومى ایرانیان در زمینههاى سیاسى و تأثیرگذارى بر نگرشهاى سیاسى آنها فعال بوده است.اگرچه اطلاعات بدست آمده در این تحقیق نمىتواند به طور مستقیم نشان دهد که تأثیر مؤلفههاى موجود در صداى امریکا به طور مستقیم در این افراد بوده است، اما از آن جایى که همخوانى در میان نظرات 10 نفر که مخاطب این شبکه بودهاند دیده شد و همینطور با مؤلفههاى موجود تطابق مىکرد، به نظر مىرسد که صداى امریکا توانسته است، در نگرش سیاسى افراد مؤثر باشد و آنها را در جهت منافع خود سازمان دهد.
پی نوشت ها :
1. اسدى على (1371)، افکار عمومى و ارتباطات، تهران: انتشارات سروش.
2. دادگران محمد (1381)، مبانى ارتباطات جمعى، هران: انتشارات فیروزه.
3. رضایى یزدى، محمد (1376)، مبانى نظرى شناخت افکار عمومى؛ مرکز تحقیقات و توسعه صدا و سیما.
4. دیویس فیلیپ (1365)، صداى مردم؛ ترجمه محمود عنایت، تهران؛ انتشارات کتابسرا.
5. مهرآرا، على اکبر (1373)، زمینه روانشناسى اجتماعى، تهران: انتشارات مهرداد.
6. مهرداد، هرمز (1380)، مقدمهاى بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعى، تهران: انتشارات فاران.
7. هوسمن کارل (1376)، بحران وجدان، ترجمه داود حیدرى، تهران: انتشارات رسانه.
8. ویندال سون و دیگران (1376)، کاربرد نظریههاى ارتباطات، ترجمه على رضا دهقان، تهران: انتشارات رسانه.
9. ژودیت لازال (1380)، افکار عمومى، ترجمه مرتضى کتبى، تهران: نشر نى.
10. حسن صفوى (1351)، افکار عمومى، تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعى.
11. میلز جکسن (1370)، کتابخانهها، مراکز اطلاعرسانى و توسعه ارتباطات، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، اطلاعات و ارتباطات (تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى).
12. رضا سالک (1378)، نقش ارتباطات رسانهاى و میان فردى در شکلگیرى افکار عمومى، نشریه افکار عمومى؛ شماره 8.
13. انعامى، سهراب (1378)، تهدیدات نرم؛ الگوى تقابل استراتژیک ایالات متحده امریکا در برابر ایران گزارش جمعه، شماره 26 و 27 هجده و بیست و چهارم فروردین.
پژوهشگر مرکز پژوهشهاى مجلس شوراى اسلامى.
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 286