تاریخ ترجمه ی قرآن در آسیا
چکیده
اگر سهم مسیحیان را در ترجمه ی کتاب مقدس از زمان حضرت مسیح تاکنون، هر ساله یک ترجمه فرض کنیم، متأسفانه سهم مسلمانان در ترجمه ی قرآن مجید به دیگر زبانها از زمان نزول قرآن تا امروز، برای هر بیست سال یک ترجمه بوده است. مسلمانان غیر عرب برای استفاده از قرآن کریم با سه مشکل اساسی روبه رو می شوند: فراگیری قرائت قرآن؛ آشنایی با معنای ظاهری قرآن و درک تفسیری و توضیحی آیات آن، ترجمه قرآن از دیرباز به سه گونه ی ترجمه ی تحت اللفظی، ترجمه ی آزاد و ترکیب و تلفیقی از این دو روش انجام شده است.بیان تاریخچه ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای گوناگون به دلیل گستردگی کار و عدم ثبت دقیق این ترجمه ها، آن گونه که باید و شاید امکان ندارد، ولی نگاهی کلی نیز زوایایی از این کار بزرگ را روشن می سازد، تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان فارسی از دیدگاه بیشتر مورخان، از نیمه اول سده ی چهارم قمری آغاز شده است. با این حال، بیش از این تاریخ نیز بحث ترجمه ی قرآن و حتی نمونه هایی از آن دیده می شود.
به اعتقاد برخی، نخستین ترجمه ی قرآن به فارسی به دست سلمان و به اذن رسول خدا انجام گرفته است. «قرآن مترجم آستان قدس رضوی» و «ترجمه ی تفسیر طبری» از نخستن ترجمه های قرآن کریم به فارسی به شمار می آیند. در طی سده ها ترجمه های بسیار، همراه با تفسیر و بدون آن، از قرآن کریم انجام یافته است. نهضت ترجمه تحت اللفظی قرآن بیش از هزار سال ادامه داشته است و می توان گفت که با ترجمه ای نسبتاً روان در عصر قاجار و ترجمه های الهی قمشه ای و عبدالحسین آیتی، تاریخ ترجمه ی تحت اللفظی هزار ساله به سرآمد. از اوایل سده ی سیزدهم نیز تاکنون دهها ترجمه ی مستقل و درون تفسیری منتشر شده است. در زبان فارسی، دو گونه ترجمه ی آوایی و آهنگین و نیز منظوم از قرآن کریم وجود داشته است و دارد. البته به لهجه های افغانی، هندی و تاجیکی نیز ترجمه هایی از قرآن وجود دارد و هم اکنون نیز این جریان ادامه دارد.
در زبانهای هندی و اروپایی نیز که با زبان فارسی ارتباط دارند، ترجمه هایی از قرآن کریم موجود است. زبانهای آسامی، بلوچی، بنگالی، پشتو، پنجابی، سانسکریت، سندی، سینهالی، کردی، کشمیری، گجراتی، مراتی و هندی از جمله این زبانها به شمار می آیند. از سوی دیگر، در دویست سال گذشته بیشترین ترجمه ی قرآن به زبان اردو انجام یافته و نسخه های چاپی آن بالغ بر هفتصد ترجمه است. قرآن کریم از سده های پنجم و ششم قمری به زبان ترکی ترجمه شده است که البته خود داستانی دراز دارد. این ترجمه ها در لهجه های مختلف ترکی انجام گرفته اند و متنوع اند. قرآن کریم به زبانهای ترکی ازبکی، آواری، قرقیزی، قزاقی، گرجی، ترکمنی، چینی و ژاپنی نیز ترجمه شده است، به جز اینها برخی دیگر از زبانها و لهجه های آسیایی نیز هستند که قرآن مجید به آنها ترجمه شده است.
درآمد
دانشمندان زبان شناسی در یک روایت تعداد زبانهای زنده ی جهان را بین 2500 تا 5000 زبان تخمین زده اند، البته این تخمین بستگی به این دارد که مراد و مقصود از زبان چه باشد، اگر میان زبان و لهجه تفاوت قائل شویم، آمار زبان های جهان به این شرح است:1. آسیا حدود 1562 زبان.
2. آفریقا 1600زبان.
3. جزایر اقیانوس آرام حدود 1034 زبان.
4. آمریکای شمالی و جنوبی، جمعاً حدود 812زبان.
5. اروپای شرقی و غربی؛ حدود 55 زبان.
6. خاورمیانه حدود 40 زبان.
در مجموع تعداد 5103 زبان گویشی در جهان وجود دارد که براساس یک برآورد، حدود دو سوم ساکنان کره ی زمین با 27 زبان و بقیه با دیگر زبانهای رایج سخن می گویند.(1)
اما براساس جدیدترین تحقیقات زبان شناسان در روایتی دیگر، هم اکنون حدود 6528 زبان میان اقوام و ملتهای مختلف جهان، رایج و معمول است.
همچنین بر مبنای آمارهای موجود تا سال 1415ق/1995م، تنها هفتاد زبان از تعداد زبانهای یاد شده دارای ترجمه هایی کامل از قرآن مجید بوده و هستند؛ در حالی که براساس آمارهای موجود تا سال 1989م کتاب مقدس به 1928 زبان مختلف ترجمه شده است و همه ساله نیز؛ بین 20 تا 30 زبان به ترجمه های موجود اضافه می شود، بر این اساس اگر سهم مسیحیان را در ترجمه ی کتاب مقدس از زمان حضرت مسیح تاکنون هر ساله یک عنوان فرض کنیم، متأسفانه سهم مسلمانان در ترجمه ی قرآن مجید، به دیگر زبانها از زمان نزول قرآن تاکنون، برای هر بیست سال یک عنوان بوده است(2).
این آمار و ارقام به خوبی رویکرد گسترده بشریت را به کلام آسمانی و سخن وحی نشان می دهد و رسالت دانشمندان و فرهیختگان مسلمان برای شناختن و شناساندن کلام وحی را به جهان آشکار می سازد که بیش از پیش در این راه گام بردارند.
البته تا آن زمان که اسلام به سرزمین حجاز و بین اعراب محدود بود، نیازی به ترجمه قرآن به دیگر زبانها احساس نمی شد؛ زیرا اعراب با زبان قرآن آشنایی داشتند و در واقع قرآن به زبان آنان نازل شده بود و آنها در استفاده و قرائت آن مشکلی نداشتند و اگر گهگاه با مفاهیم مشکل و پیچیده ای در مورد برخی آیات و جملات و کلمات، به ویژه متشابهات قرآن رو به رو می شدند و نیاز به پرسش مستقیم از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه اطهار(علیه السلام)و اصحاب پیامبر نیازشان برطرف می شد.
اما از آن زمان که اسلام و قرآن پا را از مرزهای سرزمین حجاز فراتر نهادند و ملتهای غیر عرب، به اسلام پیوسته و به قرآن گرایش یافتند، برای آشنایی با اسلام و قرآن، اندیشه ی ترجمه ی قرآن به دیگر زبانها و نیاز شدید مردم غیر عرب به فهم قرآن و پدید آمد.
ملتهای غیر عرب برای استفاده از قرآن مجید و درک مفاهیم آن، که به زبانی غیر از زبان مادری آنها نازل شده بود، با سه مشکل اساسی روبه رو بودند:
یک. فراگیری قرائت قرآن و روخوانی آن که به زبانی غیر از زبان مادری شان نازل شده بود.
دو. آگاهی و آشنایی با معنی و مفهوم ظاهری آیات قرآن که بتوانند دریابند این کلمات، جملات و آیات قرآنی، به چه معنی و مفهومی است که با ترجمه ی آن میسر بود.
سه. درک تفسیری و توضیحی آیات مبهم و متشابهات و مفاهیم عمیق قرآن که با تفسیرها و توضیحات مترجم قابل حل بود.
براین اساس و با توجه به این نیاز مبرم جامعه ی اسلامی و مسلمانان غیر عرب، از دیرباز و بلکه از همان صدر اسلام به این سو، دانشمندان مسلمان برای جواب و رفع نیاز ملتهای غیر عرب و همچنین ترویج و تبلیغ دین مبین اسلام، در صدد برآمدند که کلام الهی (قرآن مجید) را به دیگر زبانها ترجمه کنند، البته در آغاز کار با مخالفت سرسختانه ی برخی از فقیهان، محدثان و دانشمندان مسلمان که با ترجمه ی قرآن مجید به دیگر زبانها مخالف بودند، روبه رو شدند، اما به مرور زمان این مخالفتها کاسته شد و حتی بسیاری از فقیهان مسلمان، فتوا به مباح بودن ترجمه قرآن دادند؛ به ویژه که بسیاری از مترجمان بعدها به جای عنوان:«ترجمه ی قرآن» از عنوان:«ترجمه ی معانی قرآن» استفاده کردند.
انواع ترجمه ی قرآن
ترجمه هایی که در طول تاریخ از قرآن مجید به دیگر زبانها انجام گرفته، در جمله بندی، قالبهای کلامی و معادل یابی، متفاوت و گوناگون هستند که به این شرح است:1. بیشتر ترجمه های کهن و بسیاری از ترجمه های جدید، به شکل تحت اللفظی و ترجمه ی لفظ به لفظ بوده است.
2. انگشت شماری از ترجمه های کهن و بیشتر ترجمه هایی که در این چند دهه ی اخیر از قرآن انجام گرفته، بیشتر با رعایت قواعد دستور زبان و در قالب عباراتی روان و ساده و به اصطلاح «ترجمه ی آزاد» است.
3. ترجمه های تلفیقی از دو روش یاد شده ی قبل که در واقع نه ترجمه ی «تحت اللفظی» صرف هستند که آیات کلمه به کلمه ترجمه شده باشد و نه ترجمه ای ادبی و به اصطلاح «ترجمه ی آزاد» و روان که از قواعد دستوری زبانی برخوردار باشند.
هریک از این روشهای متداول، دارای امتیازات و کاستیهایی هستند، به عنوان مثال: شیوه ی ترجمه ی تحت اللفظی، دارای این امتیاز است که در بیشتر این نوع ترجمه ها، کلمات و معادلها با دقت و استحکام انتخاب شده اند و مترجمان کوشیده اند با کمال دقت و احتیاط و با ژرف نگری خاص و وسواس، به ترجمه ی آیات قرآن بپردازند و تلاششان این بوده که از هیچ واژه و حرفی از قرآن در ترجمه فروگذاری نکرده و به عنوان حفظ امانت این شیوه را در ترجمه ی خویش منعکس سازند و از دخل و تصرف و حذف و افزوده ای در ترجمه ی قرآن، کم و بیش خودداری ورزند، این روش و شیوه هر چه به عصر نزول قرآن نزدیک تر می شود از دقت و موشکافی بیشتری برخوردار است.
اما کاستیهای این شیوه در این است که این نوع ترجمه ها چون در تنگنای محدود ترجمه ی لفظ به لفظ، بدون توجه به کلمات قبل و بعد معادل یابی و ترجمه می شود، نمی تواند ارتباط جمله ها و کلمات و آغاز و انجام آنها، به ویژه در آیات طولانی، پیچیده و متشابهات، درست و خوب و روان منعکس و مشخص شود. از این رو خوانندگان و استفاده کنندگان، به آسانی معانی ترجمه شده را نمی توانند دریابند و رابطه ی جمله ها و کلمات و ارتباطات آنها را با یکدیگر درک کنند و تنها برخی از خواص و اهل فن قادرند از این نوع ترجمه ها استفاده کنند.
در مقابل ترجمه هایی که از شیوه ی دوم «ترجمه ی آزاد» استفاده کرده اند، تا حدودی توانسته اند از این کاستی بکاهند و با عباراتی روان و قابل استفاده برای همگان معانی و مفاهیم قرآنی و آیات را منعکس سازند و ارتباطات بین آیات و حتی کلمات را با یکدیگر حفظ نموده و به خوانندگان منتقل کنند، اما در عوض این نوع ترجمه ها از دقت لازم و ژرف نگری در گزینش معادلهای الفاظ و کلمات برخوردار نیستند و بیش و کم دچار لغزشها و سهو و اشتباهاتی شده اند.
در روش سوم که در واقع تلفیقی از دو شیوه ی قبل در ترجمه است، طبیعی است که از امتیازات و کاستیهای هر دو شیوه ی قبل برخوردار گردد؛ گرچه این روش تا حدود زیادی موفق بوده است، ولی از آنجا که ترجمه، کلام وحی است که از نظر ادبی و بیان مفاهیم در حد اعجاز است و ترجمه ی دقیق آن امکان پذیر نیست، طبعاً برگردان همه ی مفاهیم و معانی آن در حد توان بشری نیست.
کوتاه سخن آنکه دانشمندان اسلامی با توجه به همه ی این مشکلات و مخالفتهایی که به همین دلیل با آن روبه رو بوده اند، اقدام به ترجمه ی معانی و مفاهیم قرآنی کرده و از موانع و مشکلات نترسیده اند.
بیان تاریخچه ی ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای گوناگون به دلیل گستردگی کار و عدم ثبت دقیق این ترجمه ها در تاریخ زبانهای رایج جهان، چنانکه باید و شاید امکان ندارد، ولی به مفاد: «مالا یدرک کله لا یترک کله»، در حد امکان و دسترسی به منابع به بررسی تاریخ ترجمه ی قرآن به زبانهای آسیایی که تا حدودی تاریخ آنها ثبت و ضبط شده می پردازیم، باشد که تا حدودی زاویه هایی از این کار بزرگ و گسترده را روشن سازیم.
تاریخ ترجمه ی قرآن به زبانهای آسیایی
این بخش از جهان که شامل: آسیای غربی، آسیای شرقی، آسیای مرکزی و آسیای صغیر است و به تعبیری دیگر شامل، خاورمیانه، خاور دور و آسیای میانه یا آسیای مرکزی است، شامل زبانها و گویشهای گوناگون است که نخستین بار قرآن در این مناطق ترجمه شده و شاید بتوان با قاطعیت بیان کرد که کهن ترین ترجمه های قرآن مجید، در خاورمیانه، شکل گرفته و بعد در خاور دور و قدیمی ترین ترجمه های قرآن در خاورمیانه هم به دو زبان فارسی و ترکی و در خاور دور به زبان چینی تعلق دارد و از میان این چند زبان هم، زبان فارسی در رتبه ی نخست قرار دارد و نخستین بار قرآن به این زبان ترجمه شده است که به شرح و تفصیل یکایک این زبانها می پردازیم:الف. تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان فارسی
1. بیشتر مورخان نخستین ترجمه ی قرآن کریم را به زبان فارسی، مربوط به نیمه اول سده ی چهارم قمری، به دست گروهی از علمای فرا رود (ماوراءالنهر) دانسته اند و اتفاقاً در پیشگفتار ترجمه ی تفسیر طبری نیز، به این نکته اشاره شده که:«نخستین نگاشته در تاریخ نگاشته های فارسی درباره ی قرآن، ترجمه تفسیر عربی طبری است»(3).اما این نکته و گفته نمی تواند صحیح باشد؛ زیرا فارسی زبانان مسلمان پیش از سده ی چهارم هم به ترجمه ی قرآن نیازمند بوده اند، لذا تاریخ نخستین ترجمه به زبان فارسی بدرستی روشن نیست.
اگر باور کنیم که ایرانیان خود به میل خویش اسلام را پذیرفته اند و اتفاقاً شواهدی نیز، برای این مدعا در دست است، این پرسش پیش می آید که ایرانیان پیام اسلام (قرآن) را چگونه دریافتند؟ روشن است که این جواب که همه ی آنها عربی آموختند و مستقیماً از قرآن و متن عربی آن استفاده کردند و پیام الهی را دریافتند، البته سخنی گزاف و جوابی ساده لوحانه است، بر این اساس تنها راه ممکن آن بوده که قرآن به زبان آنان ترجمه شده باشد.
این نکته وقتی بیشتر مبرهن می شود که براساس روایات اسلامی و اطلاعات تاریخی که مورخان ثبت کرده اند، به ویژه روایتی که از ابوحنیفه نقل شده که نخستین بار ایرانیان از طریق سلمان فارسی و ترجمه ی وی از قرآن مجید، با این کلام آسمانی، آشنایی پیدا کرده اند.
در این روایات آمده است که گروهی از ایرانیان، طی نامه ای از سلمان فارسی، خواستند که ترجمه ی سوره ی فاتحه را برای آنان بنویسد و او چنین کرد. متن این روایت که در منابع کهن و جدید آمده؛ چنین است:«روی ان اهل فارس، کتبوا الی سلمان الفارسی، ان یکتب لهم الفاتحه بالفارسیه، فکتب لهم:- بسم الله الرحمن الرحیم = بنام یزدان بخشاینده - فکانوا یقرأون ذلک فی الصلاه، حتی لانت السنتهم و بعد ما کتب، عرضه علی النبی(صلی الله علیه و آله وسلم)(4). به گفته ی عماد الدین اسفراینی:«سلمان فارسی از مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم) دستوری خواست تا قرآن به پارسی به قوم خویش نویسد، وی را دستوری داد. چنین گفتند که وی قرآن بنبشت و پارسی آن اندر زیر آن بنبشت، آنگه به آخر آن بنبشت: هذا القرآن الذی انزل علی محمد؛ این است قرآن که فرو فرستیده آمده است بر محمد (صلی الله علیه و آله وسلم).
بر این اساس و به عقیده اسفراینی، نخستین ترجمه ی قرآن به فارسی به دست سلمان، به اذن و اجازه ی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) بوده است(5).
بر مبنای روایت سرخسی، فارسی زبانان، وقتی ترجمه ی سلمان از فاتحه الکتاب، به دستشان رسید، آن را در نمازهای خویش می خواندند، تا زبانشان نرم شد و قادر به تلفظ کلمات و لغت عربی شدند. پس اضافه می کند که سلمان ترجمه ی خویش را به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) عرضه کرد و آن حضرت انکار نکرد.(6)
در تاریخ بخارا آمده است که «مردمان بخارا در اول اسلام، در نماز قرآن به پارسی خواندندی و عربی نتوانستندی آموختن و چون وقت رکوع شدی، مردی بودی که در پیش ایشان بانگ زدی: پکنیتا نکنیت و چون سجده خواستندی کردن، بانگ کردی: نکونیا نکونی(7)[این کلمات سغدی است] و شاید روایت دیگر یعنی: نگون سان کنیت، نگون سان نگون کنیت» معادلهای فارسی آن باشد.(8)
2. از ترجمه ی «فاتحه الکتاب» که بگذاریم، به گفته ی بعضی مورخان، اشاراتی نیز در نگارشها و آثار پیشینیان آمده است که فارسی زبانان مسلمان پیش از سده ی چهارم نیز به ترجمه ی قرآن پرداخته اند، چنانکه آورده اند که موسی بن سیار اسواری (م 255ق)قرآن را به فارسی تفسیر می کرد(9).
با توجه به مطالبی که در مورد درخواست ایرانیان از سلمان فارسی، برای ترجمه ی «سوره حمد» در پیش گفته آمد، روشن می شود که گرایش ایرانیان و فارسی زبانان به اسلام، حتی در دوران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) یعنی پیش از فتح ایران توسط اعراب بوده است که در دهه ی اول سده ی اول هجری است و حتی پیش از گردآوری قرآن بین الدفتین توسط عثمان خلیفه سوم و بر این اساس ترجمه ی سلمان فارسی از بخشی از قرآن را می توان نخستین ترجمه دانست که در استحکام و دقت و استواری، تا آن پایه بوده که مسلمانان فارسی زبان آن را در نماز که مهم ترین واجب اسلامی است، می خوانده اند و مورد تأیید پیامبراسلام هم بوده است.
از طرفی دیگر تفسیر قرآن به زبان فارسی، توسط موسی بن سیار، در میانه ی سده ی سوم هجری چنانکه جاحظ اشاره کرده نیز، خود مؤید این نکته است که فارسی زبانان در نخستین دهه های عصر اسلامی، به ترجمه فارسی قرآن احتیاج داشته اند و بدون تردید به تراجمی لغوی و تحت اللفظی و یا ترجمه های شفاهی قرآن اهتمام فراوان داشته و اقدام کرده اند و در واقع تفسیر فارسی قرآن موسی بن سیار می تواند دومین گام در ترجمه قرآن به زبان فارسی باشد و برخلاف نظر بسیاری از مورخان و پیشگفتار ترجمه ی تفسیر طبری، پیش از «ترجمه ی تفسیر طبری» گامهای زیادی و در ترجمه ی قرآن به زبان فارسی برداشته شده که دست کم دو مورد پیش گفته را مورخان و راویان ثبت و ضبط کرده اند.
3. سومین مورد از ترجمه ی فارسی قرآن مجید، «قرآن مترجم آستان قدس رضوی» است. این ترجمه احتمالاً کهن ترین ترجمه ی فارسی کشف شده از قرآن است که به قرائن و امارات زبانشناسی و سبک شناسی و گونه شناسی مورد قبول اهل فن است و زمان کتابت آن در فاصله ی بین سالهای 250 تا 350قمری است. این ترجمه را جناب دکتر علی رواقی در دو مجلد، در سال 1364ش، در تهران منتشر ساخته است. دکتر رواقی درباره ی این ترجمه گفته است: برگردانی است کهن از قرآن به زبان فارسی یا بهتر است بگوییم به گونه ی سیستانی (بلوچی)(10).
4. چهارمین ترجمه ی قرآن به زبان فارسی، ترجمه ای است که به «ترجمه ی تفسیر طبری» شهرت یافته و مشتمل بر یک دوره ترجمه ی آیات قرآن کریم و برخی قصص و شأن نزولها و دیگر مطالبی است که به عادت تفسیر نگاران قدیم، در تفسیر نامه ها درج می گردید. بنا بر مقدمه ی این اثر، امیر سامانی ابو صالح منصور بن نوح؛ در حدود سال 352قمری، آنگاه که از بغداد تفسیر طبری در چهل مصحف دراز دامن، برایش آوردند، خواندن آن را دشوار یافت، از این روی از عالمان و دانشمندان فرا رود (ماوراءالنهر)جواز ترجمه ی آن را استفتاء نمود و ایشان هم خواندن و نوشتن تفسیر قرآن را به پارسی برای کسی که تازی نداند، روا شمردند، البته باید اشاره کنیم که این استفتاء به این معنی نیست که تا آن روزگار قرآن به پارسی ترجمه نشده بود؛ زیرا چنانکه پیش از این توضیح دادیم، از عصر سلمان فارسی، تا آن زمان، ترجمه های بسیاری از قرآن، به زبان فارسی، انجام یافته بود، بلکه امیرسامانی، چه بسا برای رعایت جانب خلافت عباسی، احتمالاً در رسمیت بخشیدن به کار و ارائه یک یک ترجمه و تفسیر رسمی و دیوانی، چنین محتاطانه عمل کرده است. البته این احتیاط سیاسی - دینی در جایی که برخی پیشوایان فقه اهل سنت ترجمه ی قرآن را روا ندانسته اند، نامحتمل و بیجا نمی نماید.(11).
افزون بر مطالب یاد شده، این نکته را - چنانکه برخی اشاره کرده اند - نباید از نظر دور داشت که فتوای علمای فرارود (ماوراءالنهر) در مورد اینکه «این کتاب را به زبان پارسی گردانیم» نمی تواند در مورد ترجمه ی تفسیر یا داستانهای مربوط به قرآن کریم باشد، بلکه مراد از کتاب، قرآن مجید است؛ زیرا امیر سامانی را برای ترجمه ی تفسیر و داستانهای قرآنی، نیاز به فتوای علما نبود. آنچه وی را نگران می ساخت و می ترسید منعی داشته باشد و علما را به خشم آورد، ترجمه ی خود قرآن کریم بود، نه گفته های طبری و یا هر مفسر دیگر(12).
به هر حال این اثر یا «ترجمه » در پی فتوای علمای فرا رود، در دستگاه سامانیان پدید آمد و تقریباً در درازنای هزاره ای که بر آن گذشته، تأثیری بنیادین بر چون و چند «ترجمه ی قرآن کریم به پارسی» نهاده است. از این اثر - که حقیقتاً ترجمه ی تفسیر طبری نیست، بلکه نگارشی مستقل به شمار می رود و برخی قرآن پژوهان بر این باورند - دستنوشته های گوناگون وجود دارد(13) و به کوشش حبیب یغمایی در هفت جلد، در تهران و در 1339-1344ش، چاپ شده است.
قرنهاست که این کتاب، ترجمه ی تفسیر طبری پنداشته شده، اما در واقع این ترجمه ی فارسی، هیچ شباهتی به تفسیر بزرگ طبری ندارد و می توان آن را «تفسیرنامه ی فارسی» دستگاه سامانیان نامید که با عنایت به «تفسیرنامه ی طبری» و البته نه به متابعت از آن پدید آمده است ولی خود نگارشی مستقل است که به صورت «تحت اللفظی» انجام یافته و حدود دوازده قرن، الگوی همه ی مترجمان پس از خود شده و حتی امروزه نیز، بسیاری از مترجمان، بیشتر از همان الگو، پیروی می کنند.(14)
5 و 6. دو اثر مترجم دیگری یکی به نام: «سوره ی مائده» از قرآن به خط کوفی، با ترجمه ای استوار به فارسی و دیگری ترجمه ای قدیمی از قرآن کریم که هر دو به چاپ رسیده اند و با مقایسه ی متن این دو اثر و ترجمه ی معروف به «تفسیر طبری» آشکار می گردد که این دو ترجمه، همان «ترجمه ی تفسیر طبری» است.
7. «تفسیر قرآن پاک» متعلق به اواخر سده ی چهارم یا اوایل سده ی پنجم هجری است که بخشی از تفسیری کهن است.
8. «تفسیر قرآن مجید» که در واقع اصل نسخه ی آن در کتابخانه ی دانشگاه کمبریج نگاهداری می شود و به همین دلیل به «تفسیر قرآن مجید کمبریج» شهرت دارد و بین سده های چهارم و پنجم قمری، تدوین شده و اکنون تنها نیمه ای از آن در دو جلد موجود و از مترجمی ناشناس است.
9. «تفسیری بر عشری از قرآن مجید» متعلق به سده پنجم قمری که تحولی است در ترجمه ی قرآن؛ زیرا ساختارهای نحوی و ادبی در آن رعایت شده و نسبت به بسیاری از آثار مشابه به سبک مقبول فارسی نزدیک تر است.
10. «ترجمه ی قرآن موزه ی پارسی» متعلق به سده ی پنجم قمری که تنها یک نیمه از آن، از سوره ی مریم تا پایان کتاب باقی مانده است. این ترجمه شاید نخستین ترجمه ی خالص قرآن باشد که هیچ گونه تفسیری و توضیحی ندارد و در برخی موارد از ترجمه ی تفسیر طبری، عدول کرده است(15).
11. «تاج التراجم» عماد الدین شاهفور بن طاهر بن محمد اسفراینی (م471ق) ترجمه و تفسیری از نیمه دوم سده ی پنجم قمری که در میان نگارشهای تفسیری، دومین تفسیر مورخ در زبان فارسی است. هر چند که استواری آن چهارمین تألیف فارسی در زمینه ی نگارشهای تفسیر قرآن برشمرده و تفسیر کمبریج و تفسیر سورآبادی را دومین و سومین تفسیر فارسی به شمار آورده که به عقیده ی برخی نادرست است(16)؛ زیرا سورآبادی دست کم تا سال 526قمری، یعنی 55 سال پس از فوت اسفراینی زنده بوده است.
به اعتباری دیگر «تاج التراجم» نخستین تألیف در حوزه ی تفسیر قرآن به زبان فارسی است؛ چون تفسیر طبری در واقع برگردانی است از اصل عربی و ترجمه و تفسیرهای دیگر نیز، روزگار تألیف و ترجمه شان روشن نیست. «تاج التراجم» بر تفسیرهای فارسی که در سده های ششم و هفتم قمری، تألیف شده، تأثیر داشته است(17).
12. «قرآن مترجم شماره ی 58 آستان قدس رضوی» که البته بخشی از قرآن است به صورت نامرتب و به خط کوفی مربوط به دوره ی تکامل و ترجمه ی فارسی به خط نسخ و طرز چلیپا نگاشته شده و تحریر حدود سده ی پنجم قمری و شامل سوره های:نمل، عنکبوت، روم، احزاب، سبأ و نور است(18).
13. «تفسیر و ترجمه ی ابوبکر عتیق نیشابوری» (م 494ق) که نسخه ای از قصص قرآن مبتنی بر این تفسیر، جزو موقوفه های تربت شیخ جام است و آقای دکتر مهدی بیانی و یحیی مهدوی، آن را در سال 1338 ش منتشر کرده اند. در این نسخه، ترجمه ی آیات، زیر آنها نوشته شده، ولی در تفسیر گاه یک آیه و گاه اجزای یک آیه نقل و به فارسی ترجمه شده و آنگاه تفسیر گردیده است(19).
14. «تفسیر شنقشی» که در واقع گزاره ای از بخشی از قرآن کریم است. از سرگذشت مفسر و مترجم آن اطلاعی در دست نیست، اما برخی زمان تقریبی زیست وی را بین سده ی چهارم تا سده ی ششم قمری نوشته اند که متأسفانه از این کتاب ارجمند بیش از یک سوم آن به جای نمانده و آنچه باقی مانده شامل سوره های آل عمران، نساء، اعراف، انفال به طور کامل و بخشهایی از سوره های فاتحه، بقره، مائده، انعام، توبه و یونس است و به کوشش محمد جعفر یاحقی، در تهران، 1355، چاپ شده است(20).
15. «کشف الاسرار و عده الابرار» معروف به «تفسیر خواجه عبدالله انصاری» از ابوالفضل رشید الدین میبدی(م520ق). در این تفسیر روش میبدی آن است که در نوبت اول ترجمه ی دقیقی از آیه را ارائه می دهد و در نوبت دوم در واقع نوعی ترجمه ی آزاد و به دور از ترجمه ی دقیق و همچنین خالی از حکمت و زهد و تصوف است و در نوبت سوم تفسیری عارفانه از آیات را پیش روی ما می گذارد. این تفسیر به کوشش علی اصغر حکمت در تهران و در 1331-1339 ش در ده جلد چاپ و منتشر شده است و بخش ترجمه ای نوبت اول آن را با عنوان:«قرآن کریم با ترجمه ی نوبت اول از کشف الاسرار»، به کوشش سید حسن ناصری، در تهران و در1351ش، منتشر گردیده است(21).
16. «تفسیر روض الجنان و روح الجنان» معروف به «تفسیر ابوالفتوح رازی» از حسین بن علی بن محمد بن احمد بن حسین بن احمد نیشابوری الاصل رازی المسکن (متوفی نیمه ی اول سده ی ششم هجری). این تفسیر مابین دهه های دوم و سوم سده ی ششم قمری (پیش از سال 533قمری) تألیف شده است؛ یعنی حدود ده سالی پس از نگارش «کشف الاسرار» میبدی. تفسیر ابوالفتوح ابتدا به کوشش ابوالحسن شعرانی و به تصحیح علی اکبر غفاری، در تهران و در 1356 ش در دوازده جلد(22) و سپس به کوشش دکتر یاحقی و دکتر ناصح، در بیست جلد در مشهد مقدس و در 1371ش، چاپ و منتشر شده است. اخیراً دوست دانشورم آقای محمد مهیار، ترجمه ی آیات این تفسیر را با عنوان: «قرآن کریم با ترجمه ی ابوالفتوح رازی» در قم تصحیح و توسط مطبوعاتی دینی، در 1380ش، چاپ و منتشر کرده است.
17. «تفسیر بصائر یمینی» از معین الدین محمد بن محمود نیشابوری که ازآثار باقی مانده ی سده ششم قمری است که جلد اول آن به کوشش دکتر علی رواقی در تهران و در 1359ش، چاپ شده است(23).
18. ترجمه ای دیگر به فارسی از قرآن کریم با نام «ترجمه ی فارسی قرآن ری» ترجمه ی کهن دیگری است با تاریخ 556 قمری که ترجمه ای تحت اللفظی و بین سطرهاست و اخیراً دکتر محمد جعفر یاحقی تصحیح و در تهران، در 1364، چاپ شده است. این قرآن و ترجمه در سیزدهم صفر 556، به دست ابوعلی بن حسن بن محمد بن حسن خطیب در قریه ی «کهکابرری» تحریر شده است(24).
19. «قرآن مترجم شماره 77» آستان قدس رضوی از آیه ی 21 سوره سبأ تا آیه ی 40 سوره ی محمد، متن به خط کوفی و ترجمه ی فارسی آن به خط نسخ، تحریر حدود اواخر سده ی پنجم و اوایل سده ی ششم قمری است(25).
20. «قرآن مترجم شماره 37» آستان قدس رضوی، به خط کوفی با ترجمه ی تحت اللفظی به فارسی سره که آغاز آن افتادن و تحریر حدود قرن ششم قمری است(26).
21. «قرآن مترجم شماره 1468» آستان قدس رضوی، با ترجمه ی کهن، فارسی تحریر حدود اواخر سده ی ششم قمری که از حیث عبارت و لغت و سیاق نثر و رسم الخط قابل توجه است(27).
22. «جلاءالاذهان و جلاء الاحزان» معروف به «تفسیرگازر» از ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی که شرح حال و تاریخ تولد و وفات وی دانسته نیست، با توجه به کهن ترین نسخه ی موجود این تفسیر که مربوط به نیمه ی سده ی هشتم قمری است، می توان گمان برد که مؤلف نیز، در همین روزگار یا اندکی پیش از آن می زیسته است. در واقع وی حدود دویست سال پس از ابوالفتوح رازی، به تألیف این تفسیر زده است. البته این تفسیر چیزی نیست، جز تلخیص تفسیر ابوالفتوح رازی، گرچه مؤلف هیچ اشاره ای به امر ننموده است، ولی کار وی در تلخیص ستودنی است. این تفسیر به کوشش میرجلاالدین حسینی ارموی (محدث) در تهران و در 1337 ش، چاپ شده است(28).
23. «قرآن مترجم شماره ی 137» آستان قدس رضوی، که متن با خط ثالث با قلم زر و ترجمه ی فارسی، به خط نسخ، کتاب زین العابدین بن محمد کاتب شیرازی که در جمادی الاول 876قمری، برای ابوالفتح مظفرالدین حسن بهادرخان، نوشته است(29).
24. «قرآن مترجم شماره ی 146» آستان قدس رضوی، متن به خط ثلث ترکستانی، با قلم زر، ترجمه ی فارسی به خط نسخ، تحریر با لاجورد که در اواخر سده ی نهم قمری، تحریر یافته است(30).
25. «قرآن مترجم شماره 255» آستان قدس رضوی، متن به خط ثلث و ترجمه به خط نسخ، تحریر نیمه دوم سده ی نهم قمری با رقم و تاریخ نو نویس به نام: عبدالله مروارید، مورخ 758قمری است(31).
26. «مواهب علیه» معروف به «تفسیر حسینی» از کمال الدین حسین کاشفی واعظ (م 910ق) که به کوشش سید محمد رضا جلالی نایینی، در تهران و در 1317ش، چاپ و منتشر شده است و تاریخ تألیف آن 899قمری است(32).
27. «تفسیر و ترجمه ی الخواص» از ابوالحسن علی بن حسن زواره ای(متوفی نیمه ی دوم سده ی دهم قمری) که در تاریخ 946 قمری تألیف آن پایان یافته است و از تفسیر «مواهب علیه» کاشفی استفاده کرده است و روایات و احادیث شیعی بر آن افزوده است. این تفسیر که تا زمان وی در هیچ کتابی تفسیری این مقدار روایت و حدیث شیعی گرد نیامده، نخستین تجلیگاه عقاید و گرایشهای شیعیان سده ی نهم و دهم قمری است، علی زواره ای و از تفسیر ترجمه ی الخواص وی موضوع رساله ی دکتری یکی از دانشجویان دانشکده ی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران قرار گرفته که در سال 1372 ش از آن دفاع کرده و شامل آغاز قرآن تا تفسیر آیه ی 286 سوره ی بقره است و گویا در صدد چاپ آن نیز، برآمده است(33).
28. «قرآن مترجم شماره ی 1502» آستان قدس رضوی، متن و حواشی به خط نسخ و ترجمه ی فارسی به خط نستعلیق که کاتب آن محمود بن احمد نیریزی از خوشنویسان گمنام سده ی دهم قمری است. تاریخ تحریر 25 جمادی الاول 987 است و ترجمه ی از شیخ نظام الدین نیشابوری است(34).
29. «منهج الصادقین» از مولی فتح الله کاشانی (متوقی 988ق) و شاگرد علی بن حسن زواره ای، این تفسیر نیز، از «مواهب علیه» کاشفی بهره برده، ولی احادیث شیعی به آن افزوده است. این تفسیر نخسیتن بار به کوشش:جهانگیر میرزا مشهور به «حاج آقا میرزا» در تهران و در 3 جلد، در 1296-1297 قمری، چاپ سنگی شده است(35).
30. «قرآن مترجم شماره ی 585» آستان قدس رضوی با خط نسخ جلی و خفی، همراه با ترجمه و تفسیر در هامش، تاریخ اتمام آن 1059قمری است(36).
31. «قرآن مترجم شماره ی 170» با ترجمه ی تحت اللفظی فارسی در متن و پنج عنوان تفاسیر حسین، بیضاوی، جلالین و کشاف. در حواشی، تاریخ تحریر آن شبنه 24 ذی قعده ی 1082 قمری است(37).
32. «قرآن مترجم شماره ی 110» متن با خط نسخ و ترجمه ی فارسی به خط نستعلیق، تاریخ تحریر آن 1087 قمری است(38).
33. «قرآن مترجم شماره ی 134» به خط نسخ و ترجمه ی فارسی به خط نستعلیق که در سال 1108 قمری به دستور شاه سلطان حسین صفوی، نوشته شده است(39).
34. «قرآن مترجم شماره ی 127» متن به خط نسخ میرزااحمد نیریزی، خوشنویس معروف اواخر عهد صفوی و ترجمه ی فارسی به خط نستعلیق با شنگرف از محمد علی بدون تاریخ، ولی تاریخ متن 1108 قمری است(40).
35. «قرآن مترجم شماره ی 1517» متن به خط نسخ جلی و ترجمه ی فارسی به خط نستعلیق ملاعبدالله معلم اصفهانی، تاریخ تحریر آن ذی حجه 1113قمری است(41).
36. «قرآن مترجم شماره ی 111» با تفسیر و ترجمه ی فارسی. متن به خط نسخ و ترجمه به خط نستعلیق و تفسیر در حاشیه، تاریخ تحریر، رمضان 1116 قمری است(42).
37. «قرآن مترجم شماره ی 104» به خط نسخ و ثلث خوش حدود قرن دهم و ترجمه ی فارسی از سده ی دوازدهم قمری و به خط نستعلیق است(43).
38. «قرآن مترجم شماره ی 175» متن به خط نسخ جلی ابوالقاسم طباطبایی و ترجمه ی فارسی و حواشی به خط نستعلیق از کاتبی دیگر، تاریخ تحریر آن شوال 1137 قمری است(44).
39. «قرآن مترجم شماره ی 1505» متن با خط نسخ و ترجمه به خط نستعلیق محمد هاشم لؤلؤیی اصفهانی، تاریخ تحریر آن ربیع الاول 1185 قمری است(45).
40. «قرآن مترجم شماره ی 323» متن به خط نسخ و ترجمه به خط نستعلیق با شنگرف، تحریر آن حدود اوایل سده ی دوازدهم قمری است(46).
41. «فتح الرحمن فی ترجمه ی القرآن» به زبان فارسی از ابوالفیاض قطب الدین احمد بن عبدالرحیم معروف به «شاه ولی الله دهلوی» و «محدث دهلوی» (م1176ق ) که در ترجمه اش به شأن نزول آیات نیز، به اختصار پرداخته است و شیوه ی ترجمه ی او تحت اللفظی است و بارها در پاکستان و هند، چاپ شده است(47).
42. «قرآن مترجم شماره ی 116» متن با خط نسخ خوش و جلی با ترجمه ی فارسی به خط نستعلیق خفی، تحریر آن حدود اواخر سده ی دوازدهم قمری است(48).
43. «قرآن مترجم شماره ی 217» متن به خط نسخ و ترجمه به خط نستعلیق، کاتب احمد بن محمد هاشم خوشنویس اصفهانی، تاریخ تحریر آن 1203 قمری است(49).
44. «قرآن مترجم شماره ی 208» با ترجمه ی تحت اللفظی فارسی، متن به سیاهی و خط نسخ و ترجمه ی شنگرف و نستعلیق، کاتب عبدالله بن عبدالرحیم شیرازی در 1230 قمری است (50).
45. «قرآن مترجم شماره ی 101» با ترجمه ی فارسی و دو تفسیر به خط نسخ و نستعلیق و تاریخ تحریر آن 1240 قمری است (51).
46. «قرآن مترجم شماره ی 1578» با خط نسخ و نستعلیق خوش، کاتب عبدالوهاب شیرازی، تاریخ تحریر، 15 ربیع الاول 1261 قمری به دستور میرزاتقی خان امیرنظام «امیرکبیر» نوشته شده است(52).
این نکته افزودنی است که فهرستی از معرفی و شناسایی 326ترجمه ی تحت اللفظی کهن فارسی قرآن که در گنجینه هزار ساله ی آستان قدس محفوظ است، به عنوان جلد اول، به همت دوست دانشورم آقای محمد آصف فکرت، در مشهد مقدس، منتشر شده و احتمالاً سه یا چهار جلد را در بر خواهد گرفت.
47. به هر حال ترجمه ی تحت اللفظی بیش از هزار سال ادامه یافت، تا اینکه در عهد ناصرالدین شاه قاچار، بصیر الملک از رجال فرهنگی دربار ناصری به ترجمه ی نسبتاً روان از قرآن کریم همت گماست. این ترجمه در 1344ش در 480صفحه، منتشر شده است(53).
48و49. «ترجمه ی قرآن کریم الهی قمشه ای» و «ترجمه ی قرآن کریم عبدالحسین آیتی(آواره)» که اولی نخست در 1323ش در تهران ودومی در 3ججلد از 1324 تا 1326 ش منتشر شده اند و با این ترجمه های اخیر عصر ترجمه ی تحت اللفظی هزار ساله، به سر آمد(54).
از اوایل سده ی سیزدهم نیز تاکنون دهها ترجمه ی مستقل و ترجمه های درون تفسیری، از مترجمان و مفسران ایرانی و غیر ایرانی تألیف و منتشر شده که ما در اینجا به ترتیب الفبایی فقط به نام مترجمان و مفسران آنها اشاره خواهیم کرد. ترجمه های مستقل به این شرح است:
ترجمه های: آرام، احمد، آل آقا، حکمت، آیتی(آواره)، عبدالحسین؛ آیتی، عبدالمحمد؛ استاد ولی، حسین، استرآبادی، سید جمال الدین اشرفی تبریزی؛ الهی قمشه ای؛ امامی، ابوالقاسم؛ امین اصفهانی، نصرت «بانوی اصفهانی »؛ انصاری، مسعود؛ ایران پناه، اکبر؛ باری، ریاض؛ برقعی، سید ابوالفضل رضوی؛ بروجردی، سید ابراهیم؛ بصیرالملک، محمد طاهر مستوفی شیبانی کاشانی؛ بهبودی، محمد باقر؛ پاینده، ابوالقاسم؛ پور جوادی، کاظم؛ پور رنجبر، کوکب؛ تقوی، صادق؛ ثقفی، تهرانی، میرزا محمد؛ حجتی، سید محمد باقر؛ بی آزار شیرازی، عبدالکریم؛ حسینی، سید علی اکبر؛ حلبی، علی اصغر؛ خرم دل، مصطفی؛ خرمشاهی، بهاءالدین؛ خواجوی، محمد؛ خوانساری، جمال الدین بن حسین؛ دارالقرآن الکریم آیت الله گلپایگانی؛ دادور آیت اللهی، سید مهدی؛ رحمان دوست، مصطفی؛ روحانی، محمد حسین؛ رهنما، زین العابدین؛ سراج، رضا؛ سروری، علی اکبر؛ شاهین، داریوش؛ شعرانی، میرزا ابوالحسن؛ صادق نوبری، عبدالمجید؛ باباصفری؛ صفی علیشاه نعمه اللهی، میرزا حسن بن محمد باقر اصفهانی؛ طاهری، علی اکبر؛ طیب، سید عبدالحسین؛ عاملی، ابراهیم معروف به «موثق»عماد زاده ی اصفهانی، حسین؛ فارسی، جلال الدین؛ فروزانفر، بدیع الزمان؛ فولادوند، محمد مهدی؛ فیض الاسلام، علی نقی؛ قرائتی، محسن؛ قرشی، سید علی اکبر؛ کاویان پور، احمد؛ کوثری، حسین علی؛ متین، کلیم الله؛ مجتبوی، سید حلال الدین؛ مشکینی، علی؛ مصباح زاده، عباس؛ معادیخواه، عبدالحمید؛ معزی، محمد کاظم؛ مفیدی شیرازی، بهروز؛ مکارم شیرازی، ناصر؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر؛ مفیدی شیرازی، بهروز؛ مکارم شیرازی، ناصر؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر؛ نجفی، محمد جواد؛ نفیسی، حسن؛ نواندیش، احمد؛ هدایت، شهرام و یاسری تهرانی، محمود.
و اما ترجمه های درون تفسیری که به صورت مجزا نیست مانند: بلاغی، سید عبدالحجه؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین احمد؛ حسینی همدانی، سید محمد؛ خسروانی، علیرضا؛ داورپناه، ابوالفضل؛ میردامادی نجف آبادی، سید هاشم حسینی و نهاوندی، محمد بن عبدالرحیم(55).
در زبان فارسی غیر از ترجمه های به صورت نثر، دو نوع ترجمه ی دیگر نیز از دیرباز متداول بوده که به این شرح است:
یک. ترجمه های آوایی و آهنگین
ترجمه های آوایی ترجمه هایی هستند که وزن و قافیه ی معینی ندارند، اما نثر ساده ای هم نیستند، بلکه جمله ها دارای آهنگی سازگار هستند و از آوای مشترکی پیروی می کنند که گاه در شعر نو تجلی می کند. این نوع ترجمه ها از دیرباز آغاز شده و تاکنون ادامه یافته است. برخی از این دست ترجمه ها که تاکنون شناخته شده عبارت اند از:1. ترجمه ای آهنگین از دو جزء قرآن که در دهه های اخیر، هنگام تخریب بنای قدیمی کنار گنبد حضرت امام رضا(علیه السلام)از لای دیوار پیدا شده و در ردیف اسناد کهن فن ترجمه ی قرآن و زبان فارسی قرار گرفته و دکتر احمد علی رجایی بخارایی در سال 1350ش، آن را تصحیح و چاپ کرده است. مترجم که به احتمالی در سده ی سوم قمری می زیسته، کوشیده است ترجمه ای مسجع و موزون از آیات را ارائه دهد و تا حدودی نیز، در این کار موفق بوده است، این ترجمه از آیه ی 61 سوره ی یونس تا آخر آن و سوره های هود، یوسف، رعد و سوره ی ابراهیم تا آیه ی 25 را در بردارد(56).
2. متنی پارسی از سده ی چهارم قمری که در گنجینه ی قرآنهای نفیس آستان قدس رضوی نگاهداری می وشد. ظاهراً تدوین آن پس از نگارش ترجمه ی معروف به «ترجمه ی تفسیر طبری» بوده است و به همت دکتر رجایی بخارایی توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شده است(57).
3. «تفسیر نسفی» از ابوحفص نجم الدین عمر بن محمد نسفی (468-538ق) و از تفاسیر کهن قرآن کریم که بیش از هشت قرن در کتابخانه های شخصی محبوس بوده، تا اینکه به همت دکتر عزیزالله جوینی و 1340ش در کتابخانه ی آستان قدس رضوی شناسایی و اخیراً توسط سازمان اوقاف و امور خیریه چاپ و منتشر شده است. مترجم در مورد بسیاری از سجع بهره جسته و پایان جملات را به پیروی از قرآن همگون کرده است(58).
4. «آوای قرآن» ترجمه ی دو جزء از قرآن مجید به صورت مسجع و موزون که توسط آقای محمود صلواتی انجام یافته و در 1372 ش توسط نشر تفکر قم، انتشار یافته است که در واقع به نوعی احیای سبک موزون مترجمان کهن است که به شیوه ای نو نگارش یافته است(59).
دو. ترجمه های منظوم
1. «تفسیر و ترجمه ی منظوم» در بحر رمل مسدس از میرزا حسن ملقب به «صفی علی شاه اصفهانی» (1251-1316ق/1835-1898م) شامل 38 هزار بیت که در عرض دو سال سروده شده و شاید تنها تفسیر منظوم کامل و نخستین آنها باشد و در نوع خود بی نظیر است. این تفسیر عرفانی دریای مواجی است که غواصان حکمت و عرفان میتوانند گوهرهای فراوانی از ان استخراج کنند و تعداد ابیات آن را اگر در هر صفحه به طور میانگین 46 بیت محاسبه کنیم، حاصل ضرب آن در 830صفحه حدود 38180 بیت می شود. این تفسیر منظوم را صفی علی شاه در سال 1306 قمری آغاز و در 1308 آن را به پایان برده است که شگفت انگیز است.مفسر، یک عارف کامل و شیعه ی دوازده امامی است که پس از ذکر چند آیه مربوط به هم و ترجمه ی منثور آن، به ترجمه ی منظوم آیات به صورت آزاد پرداخته و در لابه لای ترجمه، توضیحات تفسیری، تاریخی و شأن نزول آیات را نیز، آورده است(60). این ترجمه و تفسیر، نخستین بار در سال 1317 قمری، یک سال پیش از مرگ مؤلف، در تهران چاپ و منتشر شده و پس از آن بارها تجدید چاپ گردیده است.
2. «قلب قرآن یا طپش منظوم» ترجمه ای دیگر به نظم از دکتر جلال ربانی فر است که در سال 1375ش، در 140 صفحه شامل ترجمه ی منظوم سوره ی «یس» که به همین جهت «قلب قرآن» خوانده شده و همچنین سوره های: حمد، فلق، ناس، کافرون، نصر، نبأ، نازعات، زلزال، عادیات؛ قارعه، تکاثر؛ عصر، همزه، علق، فیل، قریش، کوثر، ماعون، و مسد، در وزن مثنوی که جذابیت خاصی دارد. این ترجمه ی منظوم از نظر فن ترجمه ناقص است(61).
3. «ترجمه ی منظوم کامل قرآن» یا «ترجمه ی امید مجد» که نخستین ترجمه ی کامل قرآن مجید به زبان فارسی است و توسط شاعر جوان 32 ساله ی معاصر (تولد 1350ش) در 18 هزار بیت و در بحر شاهنامه، که به شیوه ی سهل ممتنع سروده شده و از سوی انتشارات کتیبه در سال 1376 ش، در 1322 صفحه منتشر شده است. این ترجمه ی منظوم در طول سیصد روز سروده شده و تقریباً هر پانزده سطر عربی قرآن در 30 بیت ترجمه شده است(62).
4. «ترجمه ی منظوم قرآن» از شهاب تشکری آرانی شاعر معاصر که سالها به تدریس ادبیات عربی و فارسی اشتغال داشته است. وی در مدت تقریبی سه ماه، قرآن مجید را در یازده هزار و پانصد بیت به نظم در آورده است و کوشیده است کلمات و عبارات توضیحی را در پرانتز و جدا از متن ترجمه بیاورد. این ترجمه سومین اثر از نمونه ی خود در ترجمه ی کامل قرآن مجید است که پس از ترجمه و تفسیر منظوم صفی علی شاه و ترجمه امید مجد قرار گرفته و در آستانه ی انتشار است(63).
5. «القرآن الکریم» ترجمه ای منظوم از قرآن از محمد شائق قمی است که نخستین بار در تهران و در 1380ش، در 604+604 صفحه توسط انتشارات فؤاد، منتشر شده است. متن به خط عثمان طه و ترجمه در صفحه مقابل متن قرار گرفته و در پایان «دعای ختم قرآن» و ترجمه ی منظوم آن آمده است. وی در ضمن چند بیت حروف اول تمام سوره های قرآن را به ترتیب در قالب واژه های خیالی به نظم آورده و نام سوره ها را نیز، به ترتیب در قالب شعر بیان کرده او فهرست سوره قرآن در این ترجمه، به صورت الفبایی منظم شده و گفتاری از ناظم نیز، در دو صفحه ی پایانی است. منبع در این ترجمه «تفسیر نمونه »است(64).
6. ترجمه ای دیگر از بخشهایی از قرآن کریم به زبان فارسی و به صورت نظم از سید محمد علی محمدی موسوی جزایری اهوازی شاعر معاصر که در ترجمه ی خویش از ترجمه های قمشه ای، محمد رضا سراج و عمادزاده ی اصفهانی استفاده و آنها را به نظم در آورده است. ترجمه ی او فاقد سوره های: مائده، انعام، اعراف، انفال، توبه، یونس، و هود، و برخی سوره های دیگر، پس از سوره ی یوسف است. چاپ اول این ترجمه ی منظوم در 1381 ش در 397 صفحه توسط انتشارات حضرت معصومه(علیه السلام)منتشر شده است(65).
غیر از موارد یاد شده برخی ترجمه های فارسی به لهجه های افغانی، هندی و تاجیکی نیز، وجود دارد که به عنوان نمونه می توان به برخی از آن موارد اشاره کرد:
1. ترجمه ی فارسی قرآن در افغانستان که به کوشش گروهی از قرآن پژوهان افغانستان، بر مبنای ترجمه و تفسیر اردو انجام گرفته و به عنوان «تفسیرکابلی» هم شهرت دارد، ولی در صفحه ی عنوان این ترجمه چنین نوشته شده است:«قرآن مجید با ترجمه و تفسیر به زبان فارسی»، به قلم محمود حسن دیوبندی، مولانا شبیر احمد عثمانی... که زیر نظر علمای فاضل و ممتاز افغانستان از زبان اردو به فارسی ترجمه شده و به کوشش:خلیل احمد حامدی در 3 جلد چاپ و در لاهور، در 1403ق/1982، توسط دارالعروبه للدعوة الاسلامیة، منتشر شده است(66).
2. ترجمه ی فارسی قرآن در هند به نام: «فتح الرحمن» از شاه ولی الله دهلوی (1114-1175ق/1703-1762م) که پیش از این ضمن ترجمه های فارسی قرآن، به آن اشاره کردیم(67).
3. ترجمه ی فارسی قرآن به لهجه ی تاجیکی که تاریخچه آن به این شرح است:
سرزمین فرارود (ماوراءالنهر) که از حوزه های کهن فرهنگ اسلامی و معارف قرآنی است، همواره این افتخار را داشته که نخستین ترجمه ی قرآن کریم به زبان فارسی، در این خطه ی پر برکت انجام گرفته است. در این سرزمین دهها مفسر و محدث، پرورش یافته و با تألیفات خویش خدمات گرانمایه و شایانی، به فرهنگ اسلام نموده اند.
ترجمه های فارسی قرآن کریم، بخش بسیار ارزشمندی از فرهنگ اسلامی فرارود به خود اختصاص داده است. در گنجینه های قرآن سراسر جهان، صدها نسخه ی فرارودی نگهداری می شود که ترجمه ی آنها به صورت زیر سطری نوشته شده است.
اصولاً باید گفت که در طی هزار سال ترجمه های فارسی قرآن کریم به صورت زیر سطری، یا به تعبیر دیگر«تحت اللفظی» نگارش می یافته؛ چنانچه پیش از این هم اشاره شده، ولی چیزی که در این ترجمه ها جلب توجه می کند، ویژگیهای حوزه های مختلف زبان فارسی است که به هر کدام امتیاز ویژه ای بخشیده است. این حوزه ها را می توان به حوزه های فرارودی (ماوراءالنهری)، هراتی، سیستانی و مرکزی (رازی) دسته بندی کرد(68).
در سرزمین فرارود به رغم فشارها و محدودیتهای گوناگون، گرایش به معارف قرآنی و عشق و علاقه به فرهنگ اسلامی همواره فزونی می یافت. حرکت شتابنده ای که به ویژه در سالهای اخیر در زمینه ی ترجمه ی قرآن و تفسیر آن و چاپ و نشر کتب اسلامی در جمهوری تاجیکستان، شکل گرفته، گواه این مدعاست. شاید دلیل اصلی آن این است که دین مبین اسلام، شکل گرفته، گواه این مدعاست. شاید دلیل اصلی آن این است که دین مبین اسلام، هویت مردم آسیای مرکزی را تشکیل می دهد و علاقه مندی آنان به اسلام به حدی است که نه روسیه ی تزاری و نه اتحاد جماهیر شوروی سابق، هیچ کدام نتوانستند آنان را از اسلام جدا سازند. در این میان مردم شریف تاجیک در آسیای مرکزی از برجستگی خاصی برخوردارند.
با اینکه رسم الخط مردم تاجیک تا سال 1930م/1309ش عربی بود، تسلط اجنبی این رسم الخط را به لاتین تغییر داد و در سال 1940م/1319ش نیز، خط کریلی به جای خط لاتینی مورد استفاده قرار گرفت و در طول سالهای پس از 1940م تمام مطبوعات تاجیکستان، در حالی که دارای زبان تاجیکی (فارسی) بودند، به رسم الخط کریلی چاپ می شدند و از این رو عموم مردم با آنکه به زبان تاجیکی گفت و گو می کردند، قادر به خواندن و نوشتن الفبا و خط فارسی نیستند(69).
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بیشترین تلاش برای بازگشت به اسلام انجام شده و تلاش مردم، علمای تاجیک و روشنفکران و حتی سردمداران این کشور برای بازگشت به اسلام قابل تحسین است. فراگیری خط نیاکان که حلقه ی وصل تاجیکیها با فرهنگ گذشته آنان است، تلاش و همت ملت تاجیک را نشان می دهد. آنان برای این منظور به برگردان کتب اسلامی به خط سیریلیک و ترجمه ی قرآن پرداخته اند که بسیار قابل تقدیر است.
پس از دوره ی بازگشت، برای نخستین بار در سال 1376 ش، ترجمه ی فارسی قرآن با حروف کریلی در تیراژ پنج هزار نسخه از سوی انتشارات سروش برای مسلمانان کشور تاجیکستان به چاپ رسید که مورد استقبال آنان قرار گرفت. برگردان حروف فارسی این ترجمه به حروف کریلی توسط آقای میرزا ملااحمد ادیب و ایران شناس که از اساتید دانشگاه در کشور اسلامی تاجیکستان است، انجام یافته است(70).
در ده سال اخیر چندین ترجمه و تفسیر از قرآن کریم در تاجیکستان انجام شده است که مهم ترین آنها در مجله های «علم و حیات»؛ «صدای شرق» و «ادبیات و صنعت» چاپ شده است(71).
1. ترجمه ی قرآنی که «مجله ی علم و حیات» به چاپ رسانده، به همت محققان انستیتوی خاور شناسی آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان براساس ترجمه های کهن انجام گرفته است. البته این ترجمه را نمی توان به عنوان ترجمه ای جدید معرفی کرد؛ زیرا سبک تحت اللفظی در آن رعایت شده و ترجمه ی بسیاری از آیات بدون هیچ گونه تغییری به الفبای سیریلیک بازنویسی شده است، اما اهمیت این ابتکار بیشتر در این است که توانسته است، برای نخستین بار، ترجمه ی تاجیکی (فارسی) قرآن را با الفبای سیریلیک در اختیار علاقه مندان قرار دهد.
مدتی بعد ترجمه ی فارسی عبدالمحمد آیتی به کوشش میرزا کامران (ملااحمد اف) و همت علی اصغر شعر دوست، با الفبای سیریلیک بازنویس و توسط انتشارات «الهدی» به چاپ رسید. اخیراً ترجمه ی آیتی توسط انتشارات نشر زمان با ویرایش قرآن پژوه تاجیک محمد جان عمر اف، به چاپ رسیده است.
2. از سال 1999 م مجله ی «صدای شرق» به نشر کتابی از محقق قرآن پژوه «نذرالله نظر» پرداخته است. این کتاب:«ترجمان میسر از تفسیرهای معتبر» نام دارد. مجله ی یاد شده در آغاز ترجمه ی جزء سی ام قرآن را چاپ کرد و از سال 2000م، بر آن شد تا ترجمه و تفسیر کامل قرآن را در اختیار خوانندگان خویش قرار دهد، این اثر براساس تفاسیر طبری، فخررازی، ابن کثیر، بیضاوی، زمخشری و دیگر تفاسیر نگاشته شده است. به تصریح خود او «ترجمه ی حرف به حرف آیات» که بلافاصله پس از هر آیه ای آمده با اندک تغییراتی از ترجمه ی شاه ولی الله دهلوی اقتباس شده است(72).
ترجمان میسر از جمله پژوهشهای ارزشمند قرآنی است که از روی آگاهی و برمبنای مآخذ معتبر تألیف شده است. نشر کامل این اثر، در حرکت ترجمه و تفسیر قرآن به زبان تاجیکی (فارسی ماوراءالنهری) بسیارسودمند و قابل استفاده خواهد بود.
3. افزون بر اینها چند سالی است هفته نامه «ادبیات و صنعت» (هنر) در تاجیکستان، ترجمه و تفسیر سعید علی سید را با عنوان:«تفسیر زرنگار» چاپ می کند. شیوه ی این تفسیر و ترجمه، به این شکل است که هر آیه را به صورت اصلی و سپس با الفبای سیریلیک و آنگاه ترجمه ی فارسی آن آورده شده و پس از آن مضمون آیه، در قالب شعر آمده است. قطعات منظومی که در پایان ترجمه ی هر آیه آمده، در وزنهای گوناگون عروضی سروده شده و بیانگر مضمون کلی آیه است و نه ترجمه کامل آن(73).
4. اخیراً در خجند یکی از شهرهای قدیمی تاجیکستان، ترجمه ای در پنج جلد به نام:«تفسیری آسان» چاپ شده است و مجلدات آن هر یک به نام نخستین سوره ای است که در اول آن جلد قرار گرفته است. این ترجمه و تفسیر از حاج ابو علاء الدین قرآن پژوه تاجیک است و مورد استقبال عموم قرار گرفته است. در این اثر نخست آیات قرآن با حروف عربی، سپس آوانویس آن به خط سیریلیک و آنگاه ترجمه ی تاجیکی (فارسی ماوراءالنهری) آیه آمده است و در پایان تفسیری کوتاه مندرج شده است. جزء سی ام با آن شیوه ترجمه و تفسیر، نخستین بار در 1999م منتشر گردید و در آغاز سال 2002م، جلد پنجم آن یعنی جزء «احقاف» انتشار یافت و در طول سه سال کار ترجمه ی کامل قرآن تکمیل شد و به صورتی زیبا منتشر گردید(74).
ب: ترجمه ی قرآن کریم به گروه زبانهای هند و ایرانی
بیان تاریخچه ای مختصر از ترجمه ی قرآن به گروه زبانهای هند و ایرانی که با زبان فارسی ارتباط دارند و به اصطلاح هم خانواده هستند، پس از ذکر ترجمه ی قرآن به زبان فارسی، منطقی به نظر می رسد، از این رو از همین جا به بیان برخی از آنها به ترتیب الفبایی می پردازیم:یک. زبان «آسامی» از شاخه ی زبانهای هند و ایرانی است که شش میلیون نفر به آن تکلم می کنند. ترجمه ای کامل از قرآن مجید به این زبان توسط محمد صدرعاملی انجام گرفته است که چاپ دوم آن در 992صفحه، به قطع وزیری و خط بنگالی، در 1970 م بوده است(75).
دو. زبان «بلوچی» از خانوده ی زبانهای هند و ایرانی است که یک میلیون نفر در ایران، افغانستان، پاکستان، هند، جزایر خلیج فارس و منطقه ی مرو ترکمنستان به ان تکلم می کنند. تاکنون دو ترجمه ی کامل از قرآن مجید به این زبان انجام گرفته که یکی از آنها:«ترجمه ی قرآن مجید» مولانا حضور بخش است که نخستین ترجمه نیز، می باشد و در 1329ق/1911م در 1324 صفحه، به خط عربی - اردو، با متن عربی و تفسیرهایی در حاشیه ی برخی صفحات، در لاهور چاپ شده است(76).
سه. زبان «بنگالی» یکی دیگر از شاخه های زبانهای هند و ایرانی است که در بنگال غربی و شرقی، حدود سی میلیون نفر بدان تکلم می کنند تاکنون بیش از صد ترجمه ی کامل و جزوی به این زبان ترجمه شده که برخی از ترجمه های کامل به ترتیب تاریخی عبارتند از:
1. کهن ترین ترجمه ی قرآن به زبان بنگالی از برهمن بهایی چاندراسن (1835-1910م) به پیشنهاد کشاب چاندراسن رهبر فرقه ی «نوه ویدهان برهما سماج» است که توسط رام موهن رای (1772-1733م) بنیاد این فرقه نهاده شد. این ترجمه در سه بخش بدون ذکر نام مترجم، انتشار یافت و چاپ دوم آن در کلکته، در 1887م و در یک مجلد بوده است(77).
2. «ترجمه ی قرآن شریف» از سن گیرش چاندراشیرپور، مانمسینگ [بنگلادش]، کلکته، در 1881-1886م شامل سه بخش در 383+385+760+1201صفحه (78).
3. ترجمه ی قرآن توسط ویلیام گلدساک، به وسیله ی انجمن ادبی مسیحیان هند، شاخه ی بنگال که در 1908-1920م در کلکته چاپ شده است(79).
4. ترجمه ی قرآن مولانا عباسعلی، 976 صفحه که در 1909م، در کلکته، همراه با متن عربی و ترجمه ی اردو در هوامش با تفسیرهایی مختصر با زبان بنگالی و اردو، چاپ شده است(80).
5. ترجمه ی قرآن، ادریس احمد، چاپ داکا، در 1330ق/1912م(81).
6. ترجمه ی قرآن، (30جزء) توسط ابوالفضل عبدالکریم که چاپ دوم آن حدود 1915م، انجام گرفته است(82).
7. ترجمه ی قرآن عبدالستار، به خط بنگالی، چاپ دوم آن مورخ 1916م، در کلکته منتشر شده است(83).
8. ترجمه ی قرآن مبین الدین احمد جهانگیر نگری که در داکا و در 1921م منتشر شده است (84).
9. ترجمه ی قرآن م، عبدالحکیم که در 1932م در کلکته و پس از آن پانزده بار چاپ شده است(85).
10. ترجمه ی قرآن اختر کمالی چودری چیتاگانگ، 1923م(86).
11. ترجمه ی قرآن تسلیم الدین احمد بهادر، در 3 جلد بدون متن عربی در 1922-1923م، در کلکته(87).
12. ترجمه ی قرآن فاضلی مقیمی، چاپ 1924م(88).
13. ترجمه ی قرآن محمد نقیب الدین خان، در 1925م، در کلکته(89).
14. ترجمه ی تفسیر عزیزی، فیض الدین احمد خدیکار ترجمه ی بنگالی «فتح العزیز» (تفسیر عزیزی)، چاپ محمد شهید الله در 1925م(90).
15. ترجمه ی قرآن، م. روح الامین، کلکته، در چهار جلد، در 1918-1930م(91).
16. ترجمه ی قرآن، فضل الرحیم چودری در دو جلد، بدون متن عربی، در 1931-1932م (92).
17. ترجمه ی قرآن، مختار احمد صدیقی، چاپ داکا، در 1932م (93).
18. قرآن مجید مترجم، محمد حافظ الرحمن بهاولپور، در 1372ق/1952م، در 964صفحه ی رقعی(94).
19. ترجمه ی قرآن مجید (ینا مولا - قرآنه )، محمد شمس الهدا، چاپ داکا، در 1959-1960م(95).
20.ترجمه قرآن، مولانا محمد اکرم خان، چاپ داکا، در پنج جلد، در 1958-1959 م(96).
21. ترجمه ی قرآن، عبدالرحمن خان، داکا، 1962م، در 4 جلد(97).
22. ایچه لامه سوپانه (ترجمه ی قرآن)، مترجم ناشناخته، تألیف و تصحیح احسان الله ابراهیم خان، داکا، 1963م(98).
23. قرآن الکریم (قرآنولاکریما) ترجمه ی کامل قرآن، داکا، در 1964م(99).
24. قرآن شریف(ترجمه)، عبدالواحد، چاپ کلکته، در 1964م(100).
25. پابیترا قرآنا، قاضی عبدالودود، چاپ کلکته، در 1966م(101).
26. قرآنر مختصر، سید محمد، چاپ داکا، در 1968م(102).
27. قرآن الکریم (ترجمه)، داکا، 1968م، در 374صفحه (103).
28. قرآن کریم (ترجمه)، داکا، 1967-1969، 1971م(104).
29. القرآن (ترجمه)، محمد طاهر، چاپ کلکته، 1970-1972م، در پنج جلد(105).
30. ترجمه ی قرآن، محمد حبیب الله، در 1973م(106).
به این موارد یاد شده می توان ترجمه های، محمد عبدالباری، در 1969م/1376ق؛ حکیم عبدالمنان، محمد علی حسن؛ فلاح عام نیز، اضافه کرد و جز اینها ترجمه های جزوی که کهن ترین آنها در 1868 م انجام گرفته و تعداد آنها بیش از 79عدد است(107).
سه. زبان «پشتو» یکی دیگر از گروه زبانهای هند و ایرانی است که تعداد سخنگویان آن 20009677 نفر هستند که در هند، بنگلادش، سنگاپور و افغانستان، زندگی می کنند. تعداد ترجمه های کامل این زبان 15 عنوان و پاره ترجمه های چاپ شده 37 مورد است. ترجمه های کامل قرآن به این عبارت اند از:
1. قرآن مجید مترجم به زبان پشتو، چاپ بهوپال (هند)، در 1278ق/1861م، در دو جلد و در 1379صفحه78.(108)
2. ترجمه ی قرآن محمد حبیب الله که در 1870م، منتشر شده است(109).
3. قرآن مجید سره ترجمه او تفسیر، از روی ترجمه ی اردوی مولانا محمود حسن دیوبندی و شبیر احمد عثمانی، با متن عربی، چاپ1323ق/1905م در 3جلد و در 3525صفحه(110).
4. تفسیر فوق الیسیر افغانی، مولانا مراد علی، در دو جلد با 2130صفحه، چاپ لاهور، در 1324ق/1906م(111).
5. قرآن شریف مترجم، مولانا عبدالحق، در بنگوی، چاپ پیشاور، 1961م، در 960صفحه (112).
6. کشاف القرآن ساده ی پشتو (ترجمه و تفسیر)، حافظ محمد ادریس، چاپ پیشاور، در 1961-1976م، در دو جلد، در 1679صفحه(113).
7. قرآن مجید سره پشتو منظومی، جعفر حسین شاه، چاپ پیشاور، 1964م، در 1012صفحه، این ترجمه، به خط عربی، با متن عربی و منظوم است(114).
8. قرآن مجید (سره ترجمه او تفسیر)، چاپ کابل، در 1944م، در 3 جلد (115).
9. تفسیر یسیر، مولوی گلوچ و مولانا عبدالحق که می توان آن را نخستین ترجمه و تفسیر معتبر به زبان پشتو، به شمار آورد. این تفسیر در 1935-1937م، چاپ شده است.(116)
جز موارد یاد شده به ترجمه های: محمد حبیب الله (رایج ترین ترجمه)؛ عبدالحق افغانی و شیخ الهند، می توان اشاره کرد و همچنین کهن ترین پاره ترجمه ها و گزیده ها که نخستین آنها مربوط به 1880، 1882، 1885، 1888 و 1892 است و بخشهایی از سوره های قرآن را ترجمه کرده اند(117).
چهار. زبان «پنجابی» یکی دیگر از شاخه ی زبانهای هند و ایرانی است که بیشتر به دو لهجه ی شرقی و غربی تقسیم می گردد و 8054000نفر در افغانستان و ایالت سرحد پاکستان، به آن تکلم می کنند.
دوازده ترجمه ی کامل و 23 ترجمه ی جزوی از قرآن، به این زبان وجود دارد که ترجمه های کامل آن به این شرح است:
1. نخستین ترجمه ی کامل به زبان پنجابی از مترجمی ناشناخته است که در 1861م، چاپ شده است(118).
2. تفسیر محمدی، محمد برکه الله، چاپ لاهور، 1882-1884م، در 2350 صفحه(119).
3. ترجمه ی پنجابی قرآن، هدایت الله غلزایی، چاپ لاهور، در 1887م(120).
4. پنجابی ترجمه ی قرآن، شمس الدین بخاری، چاپ امرتسر، در 1894م(121).
5. قرآن مجید با ترجمه ی پنجابی، نظام الدین حنفی سروری، چاپ لاهور، در 1313ق/1895م(122).
6. پنجابی ترجمه ی قرآن، فیروزالدین، چاپ امرتسر، در 1903م(123).
7. قرآن، ترجمه ی سانت گوردات، سنگ، چاپ وزیرآباد، در 1911م، در 1882صفحه(124).
8. قرآن مجید مترجم، مولوی محمد دلپذیر، چاپ لاهور، در 1341ق/1922م(125).
9. قرآن مجید مترجم سریکی، محمد حافظ الرحمن، چاپ بهاولپور، 1372ق/1952م، به لهجه ی منظوم(126).
10. تفسیریسیر، عبدالغفور اسلم جالندهری، چاپ گجرات، در 1968م، در سه جلد، ترجمه منظوم(127).
11. ترجمه ی قرآن به زبان پنجابی، هدایت الله، چاپ لاهور، در 1389ق/1969م(128).
و دو ترجمه ی محمد نواز ارم، چاپ لاهور، بدون تاریخ ترجمه ی منظوم و ترجمه با تفسیر مختصربه نظم(129).
کهن ترین ترجمه ها پاره ها و گزیده ها از عطاءالله بنالوی به نام نور القرآن که تفسیر ربع آخر پاره عم و به صورت منظوم است که در امر تسر و در 1305ق/1887 م، در 82صفحه چاپ شده است(130).
پنج. زبان «سانسکریت» از گروه زبانهای هند و ایرانی است که سابقه ی آن به 300قبل از میلاد می رسد و دو ترجمه از قرآن به این زبان، تاکنون شناخته شده که به این شرح است:
1. «قرآن کریم با ترجمه ی سانسکریت» از مترجمی ناشناخته، چاپ کانپور، در 1897م، در 616صفحه(131).
2. ترجمه ی محمد یوسف سردار، چاپ 1932م، در 724 صفه و به خط دیوانگری(132). که حدود 80 درصد آن مسلمان هستند و در ایالات سند پاکستان، منطقه ی کچ هند، افغانستان و سنگاپور، به آن تکلم می کنند و تاکنون 15 ترجمه ی کامل و 20 پاره ترجمه به این زبان چاپ شده است که ترجمه های کامل، به ترتیب تاریخی، به این شرح است:
1. کهن ترین ترجمه قرآن به زبان سندی، به ادعای دکتر محمد غزالی، به نقل از کتاب: «فتحنامه ی سند» یا «فتح السند» علی کوفی، به سده ی سوم باز می گردد که شخصی به نام مولانا اسلامی، قرآن را به زبان سندی ترجمه کرده است.(133)این ادعا صحت هم نداشته باشد، حکایت از تلاش مسلمانان سند در سده های آغازین آنها برای ترجمه ی قرآن دارد.
2. «قرآن شریف سندی ترجمه سان» محمد صدیق، چاپ لاهور، 1867م، با ترجمه ی تحت اللفظی(134).
3. «قرآن مجید» ترجمه قاضی عزیز الله متعالوی، چاپ گجرات؛ 1870م(135).
4. «قرآن مجید مترجم سندی» چاپ هردایار هند، 1293ق/1876م85.(136)
5. «ترجمه ی سندی قرآن شریف»، چاپ بمبئی، در 1879م، در 536صفحه(137).
6. «قرآن مجید دو ترجمه»، چاپ بمبئی، 1320ق/1902م(138).
7. «ترجمه قرآن مجید»، عبدالرحیم مناگاسی، چاپ گراچی، جمعیت علمای سند، در1932م، به همراه ترجمه ی اردوی رفیع الدین و ترجمه فارسی شاه ولی الله و ترجمه ی سندی «تفسیر موضع القرآن» محدث دهلوی(139).
8. «قرآن مجید مستند سندی ترجمه ای حاشیه سان»، چاپ کراچی، 1362ق/1943م(140).
9. «قرآن مجید مترجم به زبان سندی»، چاپ لاهور، 1948م (141).
10. «قرآن شریف سندی ترجمی سان»، مولانا محمد مدنی، چاپ کراچی، 1375ق/1953م (142).
11. «قرآن مجید سندی ترجمی سان»، چاپ لاهور، 1957 م (143).
و چند ترجمه ی دیگر بی تاریخ مانند:«ترجمه ی منظوم قرآن به سندی از مولانا الحاج احمد ملا، کراچی، در 800صفحه، «القرآن العظیم» از مولانا تاج محمود امروتی، لاهور، در 732 صفحه؛ «ترجمه ی قرآن مکمل» در 3 جلد، «قرآن مجید ترجمه ی سندی» از مترجمی ناشناخته، حیدر آباد، در 440صفحه، «ترجمه ی سندی قرآن مجید»، چاپ لاهور، در 720صفحه.(144)
کهن ترین پاره ترجمه ی قرآن چاپ شده از محمد هاشم مخدوم است که در حیدرآباد و در 1162ق/1749م، چاپ شده است(145)
تازه ترین ترجمه ی قرآن به زبان سندی از علامه علی خان ابرو می باشد که در سال 1996 م در کراچی، چاپ شده و مولانا عبیدالله سندی، مقدمه ای نسبتاً مفصل بر آن نوشته است(146).
هفت. زبان «سینهالی» یکی دیگر از جمله زبانهای هندو ایرانی است که بین 10 تا 12 میلیون نفر، که حدود یک میلیون نفر از آنها را مسلمانها تشکیل می دهند و در سری لانکا زندگی می کنند، با آن سخن می گویند. از این زبان، تنها یک ترجمه ی کامل و دو ترجمه ی جزوی موجود است که اطلاعات مربوط به دو ترجمه ی جزوی به این شرح است:
1. نخستین ترجمه ی چاپ شده از ویکرماسینگ. و. پ. عبدالحمید عالم نوری با عنوان:«القرآن» است که در کلمبو و در 1961م، در 2 جلد و در 1361 صفحه و به خط سینهالی چاپ شده و حاوی 22 جزء قرآن است.
2. ترجمه ی جزء 1 و 2 قرآن از مترجمی ناشناخته است که از سوی خانه ی فرهنگ اسلامی مورز در کلمبو، در سال 1961-1976م، چاپ شده است(147).
هشت. زبان «کردی» یکی دیگر از گروه زبانهای هندو ایرانی که تعداد 6036000نفر مسلمان در ایران، عراق، ترکیه و سوریه، به آن تکلم می کنند و تاکنون تعداد پنج ترجمه ی کامل و سه پاره ترجمه به این زبان موجود است که عبارتند از:
1. نخستین ترجمه ی قرآن به زبان کردی چاپ شده؛ از محمد قلی زاده (گلی زاده) است که در بغداد، در 3 جلد در سال 1968-1971م منتشر شده است(148).
2. ترجمه ی دیگر به نام: «تفسیرخال» از خال محمدی و در 4 جلد، در بغداد، در 1969-1979م، چاپ و انتشار یافته است.
3. ترجمه ای دیگر از عبدالرحمن شرفکندی (هه ژار) با ویرایش آقای هادی مرادی(149).
4. «تفسیرالنامی» از عبدالکریم مدرس در 7 جلد که در سال 1980م در بغداد چاپ شده است(150).
5. ترجمه ی جزوی از قرآن به نام:«کیان انسان، تفسیر قرآن» که جلد اول آن شامل جزءهای 26تا 30 قرآن مجید از حسین شیخ سعدی الاربیلی در حولی که در 1978م در 219 صفحه چاپ شده است صفحه چاپ شده است.(151)
نه. زبان «کشمیری» زبان 40 میلیون نفر از مردم کشمیر است و گفته اند که خواهر زبان سانسکریت است و واژه های سانسکریت، فارسی، عربی و اردو، بر غنای آن افزوده است. دو ترجمه ی کامل از قرآن مجید و سه ترجمه ی جزوی به این زبان موجود است که برخی از آنها به این شرح است:
1. «نورالعیون فی ترجمه عم یتسائلون» از محمد یحیی شاه که در 1305 ق/1887م، چاپ شده است.(152)
2. «بیان الفرقان المعروف بتعلیم القرآن» از محمد یوسف شاه که جلد اول آن در سری نگر و در سال 1393ق/1973م، در 44+504صفحه، چاپ شده است(153).
ده. زبان «گجراتی» یکی دیگر از شاخه ی زبانهای هندو ایرانی که 39 میلیون نفر به آن تکلم می کنند که 7 میلیون نفرآنها مسلمان هستند و در ایالت گجرات، هند، زامبیا، زیمباوه، پاکستان، تانزانیا، اوگاندا و آفریقای جنوبی زندگی می کنند، تاکنون 12 ترجمه ی کامل، و 2 ترجمه ی جزوی از این زبان تألیف شده است که برخی از آنها عبارتند از:
1. اولین ترجمه ی کامل قرآن به زبان گجراتی با عنوان:«قرآن مجید» از عبدالقادر بن لقمان، در بمبئی و در سال 1297-1298ق/1897م، چاپ شده است(154).
2. «ترجمه ی گجراتی قرآن» از حافظ عبدالرشید، چاپ دهلی در 1311ق/1893م به خط گجراتی(155).
3. «قرآن مجید» از محمد اصفهانی، چاپ بمبئی، 1318ق/1900م (156).
4. «قرآن مجید» از غلام علی بن اسماعیل بهاونگری، چاپ احمد آباد، در 1901م (157).
5. ترجمه گجراتی قرآن، از محمد یعقوب حکیم صوفی میر، چاپ بمبئی، در 1925م (158).
6. ترجمه ی گجراتی قرآن، از محمد یعقوب چشتی صبری، چاپ بمبئی، در 1925م،(159) که به نظر می رسد با شماره ی 5 یکی باشد.
7. «ترجمه ی گجراتی قرآن مجید» از غلام محمد صادق راندیری، مسلم گجرات، در 1946م(160).
8. «ترجمه ی گجراتی قرآن»، ازعزیزالله خطیب گودهروی، چاپ احمد آباد، در 1955م (161).
9. «ترجمه ی گجراتی قرآن»، از احمدبهایی سلیمان جمعانی، چاپ بمبئی، 1938 م(162).
10. «ترجمه ی گجراتی قرآن مجید»، از مولانا مهوم موسوی، چاپ احمد آباد، بدون تاریخ (163).
11. «تفهیم القرآن»، چاپ احمد آباد، 1978م (164).
12. «آب کوثر»، نقد و ترجمه و تأویل، از دیپک باردولیکار، چاپ1973م در 100صفحه(165).
13. «ترجمه ی جزء عم» از روی تفسیر ابوالاعلی مودودی (166).
یازده. زبان «مراتی» یا «مرتهی» و یا «مرهتی» از گروه زبانهای هندو ایرانی که در ایالت مهاراشترای 65 میلیون نفر که حدود 8 میلیون آن را مسلمانان تشکیل می دهند، به آن سخن می گویند. تاکنون سه ترجمه ی کامل و یک پاره ترجمه به این زبان چاپ شده که به این شرح است:
1. اولین ترجمه ی کامل چاپ شده از محمد یعقوب خان و حاجی صوفی میر که در سال 1973م، در بمبئی چاپ شده است.(167)
2. ترجمه ی کامل دیگری به نام «پاویترا قرآن» که باز در 1973م، در بمبئی به خط دیوانگری منتشر شده است.(168)
3. «ترجمه ی قرآن مجید»، از عبدالجبار قریشی است(169) که تاریخ چاپ آن را به دست نیاوردم.
4. پاره ترجمه ای که در این زبان موجود است از مجد یوسف عطار و به نام «دعوه القرآن» است و چاپ دوم آن در 1977م انجام گرفته است(170).
دوازده، زبان «هندی» از خانواده ی زبانهای هندو ایرانی و از گروه زبانهای هندو اروپایی که در هندوستان بین 50 تا 200 میلیون نفر که 30 میلیون نفر آنان مسلمان هستند، رایج است و تعداد ترجمه های کال چاپ شده 7 عنوان و ترجمه های جزوی آن سه عنوان که به این شرح است:
1. «القرآن» از احمد شاه مسیحی که در راجپور و در 1915م، در 400صفحه چاپ شده است(171).
2. «هندی ترجمه ی قرآن» از خواجه حسن نظامی، چاپ دهلی، در 1922-1929م در 2 جلد و 900صفحه(172).
3. «قرآن شریف کاهندی انووادا»، از محمد یوسف، چاپ امرتسر، در 1936م(173).
4. «هندی ترجمه ی قرآن» از احمد بشیر فرنگی محلی و غلام محمد قریشی، چاپ امین آباد، در 1947م (174).
5. «هندی ترجمه ی قرآن» از محمد فاروق خان سلطانپوری، چاپ رامپور، در 1966م که رایج ترین ترجمه ی قرآن میان مردم است(175).
6. «قرآن شریف»، از نندکمار اواستهی، چاپ لکهنو، در 1980م (176).
7. «پوتار قرآن، از ابو محمد امام الدین رامنگری افضل حسین و پاندیت کیلاشتات برهاپاست، چاپ 1955م (177) که بخشی از قرآن را شامل است.
8. «ترجمه هندی قرآن»؛ از امام الدین رامنگری، چاپ رامنگر، در 1958م(178).
9. «ترجمه ی هندی قرآن»، از افضل الرحمن صاحب گنج مرادآبادی، چاپ لکهنو(179).
ج. ترجمه قرآن به زبان اردو
زبان اردو که در کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش، کشمیر و برخی نواحی دیگر رواج دارد، در مدتی کمتر از دویست سال، بیشترین سهم را در ترجمه ی قرآن مجید داشته است، تا جایی که طبق آخرین آمار موجود در مرکز ترجمه ی قرآن مجید، در قم، تنها نسخه های چاپی ترجمه ی قرآن مجید به این زبان بالغ بر هفتصد ترجمه ی مختلف است که تعداد 175 جلد آن شامل ترجمه های کامل و بیش از پانصد جلد آن مربوط به پاره ترجمه ها و گزیده هاست(180).با گسترش اسلام در شبه قاره هند، ازدیرباز، ضرورت ترجمه قرآن بر علمای آن دیار آشکاربود، از این رو در صدد ترجمه ی قرآن برآمدند، ولی نخستن قرآن به زبان اردو که در آن وقت آن را «هندی» می خواندند، به شکل بسیار ابتدایی بود. برخی چون ابن شهریار سیاح معروف سده ی سوم قمری، در کتاب «عجائب الهند» خویش راجع به ترجمه ای از قرآن مجید سخن گفته اند که در سال 270ق /883م در کشمیر انجام گرفته است که تا سوره «یس» را در برداشته است(181). به هرحال زبان اردو، زبانی جدید است و قطعاً ترجمه ی اشاره شده به این زبان نبوده است، احتمال دارد که منظور زبان «سانسکریت» و یا زبان «سندی» بوده که پیش از این به گفته ی علی کوفی در «فتح الهند» راجع به ترجمه ی قرآن به زبان سندی در سده سوم قمری، اشاره شد.
گفتنی است که ترجمه های اردوی قرآن عمدتاً اندکی پیش از دوره ی حرکت آزادی خواهی در هند شروع شده است و به پیش از سده ی هیجدهم میلادی باز می گردد. چون تعداد این ترجمه ها زیاد است به بخش از آنها به ترتیب تاریخی اشاره می شود، البته بیشتر ترجمه های که تاکنون چاپ شده اند، آن هم ترجمه های کامل وگرنه این مقاله گنجایش اشاره به همه ترجمه های اردو را ندارد.
1. براساس شواهد و قراین تاریخی، ترجمه ی قرآن به زبان اردو نخستین بار از سال 1131ق/1719م به بعد آغاز شده و اولین کسی که به این کار مبارک دست یازید، محمد معظم سنبهلی بود که قرآن را به این زبان ترجمه کرد. در آن روزگار واژه های عربی و فارسی بیش از واژه های هندی محلی بر زبان اردو غلبه داشت.(182)
گرچه برخی نخستین فرد را عبدالصمد بن نواب عبدالوهاب خان دانسته اند که ترجمه و تفسیر قرآن را اندکی پیش از این تاریخ در چهار جلد به زبان اردوی دکنی نوشته است. البته ترجمه های جزوی، پیش از این تاریخ آغاز شده بود مانند:«تفسیر منظوم سوره ی یوسف» به زبان اردوی گجراتی که در 1109ق/1696م انجام گرفته و یا حتی پیش از این تاریخ «ترجمه و تفسیر سوره ی یوسف» به صورت خطی در 1000ق/1591م که همه پاره ترجمه هستند.
2. «ترجمه ی قرآن»، از شاه مراد الله انصاری، در 1148ق/1770م.
3. «ترجمه ی قرآن»، از مترجمی ناشناخته، در سال 1150ق/1737م که اکنون در کتابخانه ی آصفیه ی حیدرآباد دککن به صورت خطی موجود است.
4. «ترجمه و تفسیر قرآن»، مطابق مذهب امامیه، در سال 1200ق/1785م.
5. «ترجمه ی قرآن» از شاه عبدالقادر فرزند شاه ولی الله دهلوی در سال 1205ق/1790م که از روی ترجمه ی پدرش شاه ولی الله که به فارسی بوده در 1176 قمری، به اردو ترجمه کرده است.
6. «ترجمه ی قرآن»، شاه رفیع الدین، در 1215ق/1800م. وی فرزند دیگر شاه ولی الله دهلوی است که این ترجمه را ازروی ترجمه ی فارسی پدرش به اردو برگردانده است.
7. «ترجمه ی قرآن» که در دوره ی شاه عالم پادشاه و در 1218ق/1803م، به دستور گلگریست رئیس فورت ویلیام کالج کلکته انجام گرفته است.
8. «ترجمه ی قرآن»، از عبدالله هوکلی، در 1245ق/1829م.
9. «ترجمه ی قرآن»، از عبدالله سید، در 1245ق/1829م.
10. «توضیح مجید فی تنقیح کلام الله الحمید» در چهار جلد، از سید علی مجتهد بن سید دلدار علی، در 1352ق/1836م.
11. «کوکب دری»، از مولانا کرامت علی خونپوری، در 1253ق/1837م.
12. «ترجمه ی قرآن» از مولوی انورعلی لکهنوی، در 1255ق/1839م.
13. «ترجمه ی قرآن» از انجمن آمریکاییان که در 1260ق/1844م، در دهلی چاپ شده است.
14. «ترجمه و تفسیر قرآن مجید»، از سید صفدر حسین مودودی، در 1260ق/1844م.
15. «ترجمه ی قرآن» به زبان اردوی دکنی، از کامل شاه دکنی، 1275ق/1858م.
16. «ترجمه ی قرآن»، از غلام مهدی خان واصف همراه با ترجمه ی «تفسیر بیضاوی»، در دو جلد، در 1278ق/1861م.
17. «حمائل شریف»، از مولانا یعقوب حسن، در 1283ق/1866م، چاپ آگره.
18. «حدائق البیان فی معارف القرآن»،از مولوی عبدالغفور خان، در 1284ق/1867.
19. «ترجمه ی و تفسیرقرآن» از محمد هاشم علی، شامل 636 صفحه، در 1285ق/1868م.
20. «ترجمه ی قرآن مجید» با حاشیه از سیدظهیر الدین بلگرامی، در 644صفحه، در 1290ق/1873م.
21. «ترجمه و تفسیر قرآن»، از محمد حسین تقوی، در 1293ق/1876م، چاپ دهلی.
22. «ترجمه و تفسیرقرآن»، از سر سید احمد خان، در 1297ق/1879م.
23. «تشریح القرآن»، از محمد عثمان سلیم الدین تسلیم جی پوری، در چهار جلد، در 1301ق/1883م.
24. «ترجمه ی قرآن»، از حسین علی خان که نسخه ی خطی آن در کتابخانه ی حکیم فیلسوف جنگ بهادر، در حیدرآباد دکن موجود است و در 1302ق/1884م، تألیف شده است.
25. «ترجمان القرآن بلطائف البیان»، از نواب صدیق حسن خان، در 1302ق/1884م، چاپ آگره.
26. «ترجمه ی قرآن، از محمد احتشام الدین مراد آبادی، در 1303ق/1885م.
27. «غایه البرهان» از حکیم سید محمد حسن امروهی، در 1305ق/1887م.
28. «ترجمه ی قرآن» همراه با «تفسیر خلیلی»، از ابو محمد ابراهیم بن الحکیم عبدالعلی آوسی، در 1307ق/1889م.
29. «ترجمه ی اردوی قرآن» بدون متن عربی، از احسان الله محمد عباسی گورکهپوری، در 1310ق/1892م.
30. «ترجمه ی قرآن»، از دکتر امام الدین امرتسری، چاپ الله آباد، در 1312ق/1894م.
31. «ترجمه و تفسیرثنایی» از مولانا ثناء امرتسری، در 1313ق/1895م.
32. «ترجمه و تفسیرقرآن مجید»، از مولوی حمیدالله میرتهی، در 1315ق/1897م.
33. «ترجمه و تفسیرقرآن»، از مولوی نذیر احمد، در 1316ق/1898م.
34. «ترجمه ی قرآن»، از مولانا عبدالحق حقانی دهلوی، در 1317ق/1899م.
35. «نور هدایت»، از فتح محمد جالندهری، در 1318ق/1900م.
36. «قرآن مجید» با «تفسیرالحدیث» در حاشیه، از حیرت دهلوی، در 1319ق/1901م.
37. «ترجمه و تفسیرقرآن»، از سید شریف حسین، در 1320ق/1902.
38. «ترجمه و حاشیه قرآن شریف»، از مجهول الاسلام، در 1321ق/1903م.
39. «ترجمه و تفسیر جلالین»، به اردو از محمد ابوذر سنبهلی، در 1323ق/1905م.
40. «تفسیرسروری با ترجمه»، از مولوی سرور شاه، در 1324ق/1906م.
41. «تفسیرالقرآن مع ترجمه فرقان حمید»، از مولوی محمد انشاءالله، در 1325ق/1907م.
42. «ترجمه ی قرآن»، از مولانا حکیم نورالدین، 1328ق/1910م، چاپ آگره.
43. «خزائن العرفان»، از نسیم الدین مراد آبادی، در 1330ق/1912م، چاپ مراد آباد.
44. «مطالب القرآن»، از سید حسن بهاری، در 3 جلد، در 1330ق/1912م.
45. «ترجمه قرآن»، از دکتر ابوالفضل میرزا، در 1332ق/1913م، چاپ الله آباد.
46. «قرآن مجید مترجم»، با یادداشتهای تفصیلی در حاشیه(خطی)، در 1335ق/1916م.
47. «مترجم حمائل» از فخرالدین ملتانی، در 1338ق/1919م، چاپ لاهور.
48. «تفسیربیان القرآن» از اشرف علی تهانوی (متونی 1362ق/1943م). او ترجمه و تفسیر خویش را در 1326 قمری منتشر کرد و در 1344ق/1925م و سپس در 1353قمری، آن را تجدید نظر و چاپ نمود.
49. «لوامع البیان»، محمد سعادت الله خان، در 1345 ق/1926م.
50. «احسن الفوائد»، از سید احمد حسن دهلوی، در 1347ق/1928م.
51. «ترجمان القرآن»، از مولانا ابوالکلام آزاد، در 1350ق/1939م.
52. «تفسیر زبده البیان»، از عطاءالرحمن صدیقی، در 1353ق/1934م، چاپ لاهور.
53. «تفسیر قرآن»، از پادری علی بخش، در 1354ق/1935م.
54. «قرآن حکیم مترجم و محشی»، از مولانا احمد علی، در 1356ق/1937م.
55. «اعجاز نما قرآن مجید»، در 1357ق/1938م، چاپ دهلی.
56. «تفسیربیان القرآن»، از مولوی محمد علی، در 1359ق/1940م.
57. «تسهیل القرآن مع ترجمه»، از مولوی فیروزالدین، در 1363ق/1943م.
58. «ترجمه ی قرآن بین السطور»، از حافظ روشن علی، در 1366ق/1947م، چاپ لاهور.
59. «تفسیرالقرآن»، از مفتی انتظام الله شهابی، در 1368ق/1948م، چاپ دهلی.
60. «تفسیرالقرآن مع ترجمه»، از فیروزالدین روحی اکبرآبادی، در 1370ق/1950م، چاپ کراچی.
61. «تفهیم القرآن مع ترجمه»، از مولانا ابوالاعلی مودودی، در 1371ق/1951م.
62. «قرآن عظیم»، از محمد عتیق ابوالقاسم، در 1371ق/1951م.
63. «چراغ هدایت ترجمه ی قرآن مجید»، از قاری محمد افضل اسماعیل، بدون متن عربی، چاپ لاهور، در 1372ق/1952م.
64. «تفسیر ماجدی مع ترجمه»، از مولانا عبدالماجد دریابادی، در 1372ق/1952م.
65. «تفسیر ستاری مع ترجمه»، از مولانا عبدالستار دهلوی همراه با «احسن التفاسیر»، در 1376ق/1956م.
66. «تفسیر مظهری»، از قاضی محمد ثناء الله عثمان مجددی پانی پتی، در 1382ق/1962م.
67. «توضیح القرآن»، از ابومحمد مصلح حیدرآبادی، در 1386ق/1966م.
68. «مفهوم القرآن»، از غلام احمد پرویز، در 1390ق/1970م(183).
غیر از ترجمه های منثور یاد شده از قرآن، ترجمه های منظوم کامل و پاره ترجمه نیز، به زبان اردو موجود است که به عنوان نمونه، به برخی از آنها اشاره می شود:
1. کهن ترین ترجمه ی منظوم قرآن به زبان اردو که تاکنون شناخته شده به نام «تفسیر مرتضوی»، از غلام مرتضی فیض آبادی، مشتمل بر 128 صفحه است که در 1194ق/1780م سروده شده و به صورت خطی موجود است.
2. «تفسیرمنظوم سوره ی الضحی»، از مولانا معزالدین، در 1206ق/1791م.
3. «تفسیرمظهر العجائب»، ترجمه و تفسیر منظوم سوره ی فاتحه، چاپ 1213ق/1718م.
4. «زادالآخرت»، از شاعر مترجم مولوی عبدالسلام سلام بدایونی که در 1244ق/1828م در لکهنو، در 1762 صفحه، چاپ و منتشر شده است و گویا این نخستین ترجمه و تفسیر کامل منظوم چاپی است.
5. «رحمت خاص تفسیرسوره ی اخلاص»، از فقیر محمد حسین خان، چاپ دهلی، 1309ق/1891م.
6. «تفسیرسوره ی شفا منظوم»، سوره ی فاتحه، از حسن محمد ابوالحسن که در دهلی، در 1310ق/1892م، چاپ شده است.
7. «قلب القرآن»، تفسیر منظوم سورهی «یس»، از غلام محمد مرتضی رهتگی، در 1319ق/1901م.
8. «افصح الکلام»، ترجمه منظوم کامل قرآن، از آغا شاعر قزلباش دهلوی که دو جزء آن چاپ شده است.
9. «نظم البیان فی مطلب القرآن»، ازشمس الدین شائق ایزدی، در 25680 بیت که در 1342ق/1923م، در لاهور، انتشار یافته است.
10. «نظم المعانی ترجمه ی کلام ربانی»، ترجمه ی منظوم، از مطیع الرحمن خادم که در 1366ق/1945م انجام شده و در آگره به زیور چاپ آراسته شده است.(184).
جز موارد یاد شده، ترجمه های منظوم کامل و جزوی دیگری نیز، به زبان اردو موجود است که در اینجا قابل ذکر نیست و به حال چنانکه اشاره کردیم، ترجمه و تفسیر قرآن به زبان اردو از کامل و ناقص و پاره ترجمه ی منظوم و منثور، بسیار زیاد و بیش از هفتصد عنوان است.
د. ترجمه ی قرآن به زبان ترکی
تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان ترکی، داستانی شنیدنی دارد و پیشینه ای بسیار دراز که به سده های پنجم و ششم قمری/ یازدهم و دوازدهم میلادی باز می گردد. باید توجه داشت که آنچه اکنون از ترجمه های ترکی قرآن باقی ماند، از سده ی هشتم قمری است. همچینن باید عنایت داشت که زبان ترکی دارای لهجه های بسیاری است که معروف ترین آنها ترکی به لهجه های:اوغوز، جغتایی، ترکمن، آذری، قیرقیزی، ازبکی، عثمانی و استانبولی است. ما در این مقال می کوشیم به هر یک از این لهجه ها اشاراتی داشته باشیم، اما بیشتر تکیه ی ما بر روی ترکی استانبولی و آذربایجانی است و چون ترکیه ی کنونی و آذربایجان مظهر سکونت ترکهاست می کوشیم از ظهور و خلافت عثمانیان، داستان ترجمه ی قرآن را پی گیریم و تا عصر کنونی ادامه دهیم.تاریخ ترجمه و تفسیر قرآن کریم به لهجه ی ترکی عثمانی و استانبولی
داستان ترجمه ی قرآن در خاک عثمانی و کشور کنونی ترکیه را می توان به چهار دوره، به این شرح تقسیم بندی کرد:اول. دوره ی تأسیس خلافت عثمان، تا اعلان مشروطیت دوم در فاصله ی سالهای 1516تا 1908م:
با اینکه دوره خلافت و حکومت عثمانیان در امپراتوری عثمانی، بسیار طولانی و گسترده بوده است، اما به دلایلی، فعالیت قابل توجهی در مورد ترجمه ی قرآن در این روزگار ثبت و ضبط نشده است و فهرست نگاران و مورخان، تنها به 30 تا 60 ترجمه ی قرآن به زبان ترکی اشاره کرده اند، ولی این ترجمه ها در جامعه ی آن روزگار مورد توجه قرار نگرفته و تا زمان اعلان مشروطیت اول در سال 1839میلادی، هیچ یک از آنها چاپ نشده است.
علت و دلیل اصلی این عدم رویکرد و توجه عامه به آن، این بوده است که نه عالمان و دانشوران آن روزگار به ویژه فقیهان و محدثان، رضایت به ترجمه ی قرآن می دادند. و نه دستگاه خلافت عثمانی با این امر موافق بود. حتی شواهد و قراینی مبنی بر مخالفت و حرمت شرعی ترجمه ی قرآن نیز در آن روزگار و حتی در اواخر دوره ی عثمانی به چشم می خورد که با نوشتن کتابها و رساله ها و دادن فتوا با ترجمه ی قرآن مخالفت شدید می کردند و در اواخر این دوره، علیه یکی - دو نفر مسیحی و ارمنی که به ترجمه ی قرآن پرداخته بودند، سخت به مخالفت برخاستند و مسلمانان را نسبت به این ترجمه ها بدبین ساختند.
دلیل دیگر این بی رغبتی و عدم استقبال عامه ی مردم از این رو بوده است که در آن روزگار فراگیری و حفظ قرآن از روی متن عربی و حتی فراگیری زبان عربی به عنوان زبان علمی، تا حدودی در میان مردم رواج داشته و آنها را از مراجعه به ترجمه ی قرآن، بی نیاز می ساخته به ویژه که ترس از سوء استفاده ی دشمنان اسلام از ترجمه ی قرآن، برای ضربه زدن به اسلام خود دلیل مستحکم دیگری برای بی رغبتی به ترجمه ی قرآن بوده است.
با این حال، چنانکه اشاره شد، بیش از 60 ترجمه و تفسیر به زبان ترکی، در این روزگار پدید آمده است که به ترتیب تاریخی، به برخی از آنها اشاره می شود:
1. کهن ترین ترجمه و تفسیر کامل قرآن کریم در سده های پنجم و ششم قمری/یازدهم و دوازدهم میلادی شکل گرفته که به لهجه ی ترکی جغتایی بوده است. این ترجمه هم اکنون در دانشکده ی شرق شناسی لنینگراد، در روسیه، نگهداری می شود و نسخه ای دیگر از آن در کتابخانه ی ریلاندز منچستر موجود است(185).
2. دومین نسخه ی ترجمه ی کهن قرآن کریم به زبان ترکی اوغوز (ترکی اوغوز، ریشه ی ترکی ترکمنی، آذری و عثمانی است و ترکی عثمانی نیز موجب پیدایی ترکی جدید موسوم به ترکی استانبولی شده)(186) است. این ترجمه در نیمه ی اول سده ی هشتم قمری /چهاردهم میلادی، یعنی در سال 734قمری، توسط شخصی به نام محمد پسر حاج دولتشاه شیرازی، انجام گرفته است که هم اکنون نسخه ای از آن در موزه ی هنرهای اسلامی و آثار ترک، در استانبول، به شماره ی 73نگاهداری می شود(187).
3. سومین نسخه ی ترجمه ی کهن قرآن نیز مربوط است به نیمه ی اول سده ی هشتم قمری / چهاردهم میلادی که در موزه ی آسیایی لنینگراد نگاهداری می شود(188).
4. چهارمین نسخه ی ترجمه ی کهن قرآن به زبان ترکی، مورخ ربیع الثانی 764است که اکنون به شماره ی 951، در کتابخانه سلیمانیه، در ترکیه، نگاهداری می شود(189).
5. پنجمین نسخه ی ترجمه ی کهن قرآن کریم به زبان ترکی، مورخ 765قمری /1363م است که در کتابخانه ی ملت استانبول، نگاهداری می شود (190).
پس از این چند ترجمه که نام برده شد، ترجمه های دیگری نیز، پدید آمد که بیشتر آنها در کتابخانه های استانبول و برخی نقاط دیگر جهان موجود است و دکتر ماجد یاشار اوغلو، فهرست آنها را در کتاب خویش آورده است.
در میان نسخه های خطی کتابخانه ی موزه ی قونیه نیز، چند قرآن مترجم به زبان ترکی استانبولی وجود دارد که مربوط به سده های نهم و دهم قمری است که عبارت اند از:
6. «ترجمه ی قرآن»، خضر بن شاهین، که در عهد سلطان مراد دوم (824-855ق) انجام یافته است(191).
7. «ترجمه ی قرآن»، حسین بن حسن، مورخ 965قمری(192).
8. «ترجمه ی قرآن»، محمد بن یوسف آغری، مورخ 968قمری(193).
بعد از این تاریخ و در طول دوره ی حکومت عثمانی، ترجمه های فراوان دیگری نیز صورت پذیرفت که در مجموع چنانکه در پیش گفته آمد، به بیش از 60 ترجمه می رسد(194).
انگیزه اصلی ترجمه ی قرآن مجید در این دوره، آموزش مفاهیم قرآنی به ترک زبانها بوده است به همین جهت، بیشتر این ترجمه ها، در مناطقی دور از مرکز خلافت عثمانی (استانبول) انجام گرفته، زیرا در استانبول، به دلیل رواج آموزش زبان عربی و قرآن به زبان عربی، چندان نیازی به ترجمه ی قرآن احساسی نمی شده است.
9. نخستین ترجمه قرآن به زبان ترکی که در دوره عثمانی به زیور چاپ آراسته شد، دو سال پیش از مشروطیت اول و در سال 1841م «ترجمه و تفسیر تبیان» بوده است. البته پیش از این تاریخ و در سال 1139ق /1726م هنوز صنعت چاپ در ترکیه به وسیله ی ترکها دایر نشده بود، اما خارجیانی در آن دیار زندگی می کردند که اقدام به تأسیس چاپخانه کرده بودند که می توان از آن جمله به ایرانیانی اشاره کرد که با استفاده از قانونی که به خارجیان اجازه ایجاد چاپخانه می داد، اقدام به تأسیس چاپخانه نموده و به چاپ و نشر قرآن می پرداختند(195).
دوم. از مشروطیت دوم تا اعلان جمهوریت، در فاصله ی سالهای 1908 تا 1923م:
در این دوره افکار ملی گرایی و غرب گرایی گسترش یافته و خلافت و حکومت عثمانی رو به ضعف نهاده بود و زمینه برای طرح افکار نوگرایانه، در همه ی موضوعات دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی فراهم شده بود، از این رو بحث درباره ی مضر یا مفید بودن و ترجمه ی قرآن، به عرصه ی مطبوعات کشیده شده و ملی گرایان، به شدت از لزوم ترجمه ی قرآن به زبان ترکی، حمایت می کردند و همین امر موجب تشدید تشکیک و تردید بیشتر مذهبیان در اغراض و اهداف آنان گردید.
در این دوره علاوه بر ترجمه های منتخب و پاره ترجمه هایی که در نشریات و مطبوعات، منتشر می شد، دو ترجمه ی کامل نیز (با اینکه سلطان عبدالحمید دوم، ترجمه ی قرآن را به زبان ترکی مطلقاً ممنوع کرده بود، پس از اعلام قانون اساسی ترکیه، در سال 1908 بعضی از نویسندگان ترک، ترجمه ی قرآن را به ترکی آغاز کردند) تألیف و منتشر شد که به این شرح است:
1. نخستین ترجمه در این دوره به نام «تفصیل البیان»، از ابراهیم حلمی است که در 1908م، چاپ و منتشر گردید و طلسم ممنوعیت از نو شکسته شد.
2. دومین ترجمه به نام «نورالبیان»، در سال 1921 قمری به چاپ رسید(196).
سوم. دوره ی جمهوریت تک حزبی در فاصله ی 1923تا 1946م:
پس از انقراض خلافت عثمانی و تأسیس جمهوری در سال 1923م که به دوره ی تک حزبی معروف است و تا سال 1946م، ادامه می یابد، حرکت ترجمه ی قرآن به عللی که اشاره خواهیم کرد، رشد چشمگیری یافته است به گونه ای که تعداد ترجمه هایی که در این دوره نگارش یافته و منتشر شده، بیش از ترجمه های کل دوران عثمانی است.
در این دوره نوگرایان و اصلاح طلبان دینی با پشتیبانی نسبی افکار عمومی و ملی گرایان لائیک به ویژه آتاتورک که اقدام به ملی سازی دین کرده بود، ترجمه ی قرآن رونق بیشتری یافت منتها با دو هدف: ازیک سو اصلاح طلبان دینی و نوگرایان با هدف آشنایی بیشتر مردم با اسلام و رشد فرهنگی اقدام به ترجمه ی قرآن نمودند و از سویی دیگر گروه ملی گرایان و لائیکها به رهبری آتاتورک که هدفشان از ترجمه ی قرآن، چنانکه بارها آتاتورک اعلام کرد، گسستن پیوند مذهبی ترکان با اعراب و مسلمانان بود. به نظر او اگر قرآن ترجمه شود ترکان با محتوای قرآن آشنا می شوند و به عقیده ی او در می یابند که مطالب آن خرافی و غیر معقول است و به همین دلیل از اسلام و قرآن دور می شوند و بساط اسلام از ترکیه رخت بر خواهد بست.
دوست آتاتورک رفقی آتای به صراحت می نویسد که: آخرین آرزوی مصطفی کمال آتاتورک پس از ترکی سازی اذان، تبدیل دیگر عبارات، به ترکی بود که در نتیجه آن اندیشه ی ترکان از اسارت عربها آزاد خواهد شد.(197).
وقتی می بینیم آتاتورک در مجلس ملی ترکیه با اختصاص بودجه ای خاص ترجمه ی قرآن را به ترکی رسماً آغاز می کند و با توجه به دیگر اندیشه های ضد اسلامی وی، بیشتر به عمق افکار اسلام ستیزانه ی او و نفرتش نسبت به اعراب و مسلمانان پی می بریم. وی نخست این کار را به گردن محمد عاکف، ادیب و شاعر ملی معروف ترک واگذار می کند. محمد عاکف که مخالف جریان غرب گرایی بود، پس از اینکه احساس کرد که ممکن است ترجمه ی وی مورد سوء استفاده قرار گیرد، قرار داد خود را با سازمان دیانت ترکیه فسخ کرد و آنچه را بابت حق الترجمه گرفته بود مسترد کرد و با اینکه آتاتورک فشار بسیاری بر او وارد کرد، حاضر به همکاری نشد(198).
با انصراف محمد عاکف، فرد دیگری به نام المالیلی حمدی یازر که قبلاً قرارداد نوشتن تفسیری را به زبان ترکی با سازمان دیانت ترکیه بسته بود، ترجمه ی قرآن به زبان ترکی را نیز، به عهده گرفت، ترجمه و تفسیر وی در فاصله ی سالهای 1935-1938م، با عنوان: «زبان قرآن و دین حق تعالی»، در 9 جلد، منتشر گردید.
نباید رشد ترجمه و تفسیر قرآن را تنها معلول این دو عامل یاد شده دانست، بلکه عواملی دیگر نیز، دست اندرکار بوده که به دو عامل دیگر نیز، می توان به این شرح اشاره کرد:
نخست اینکه در عهد سلاطین عثمانی، همه ی کسانی که سواد خواندن و نوشتن داشتند، در مکتب خانه ها و مدارس، آموزش عربی و قرائت قرآن را فراگرفته بودند. این آموزش تنها به روخوانی قرآن محدود نمی شد و تجوید، ترتیل، ادبیات، صرف و نحو، لغت و تفسیر را نیز، در بر می گرفت و تا حدودی آنها را با مفاهیم و معانی قرآن نیز، آشنا می ساخت، کمتر به ترجمه نیاز داشتند، در حالی که پس از فروپاشی نظام خلافت و اعلان جمهوری که نظام لائیک استقرار یافت و حروف عربی به حروف لاتین تبدیل شد، رابطه ی نسل جوان با گذشته ی درخشانش و با اسلام و قرآن بریده شد، از این رو مسلمانان و به ویژه نسل جدید، شدیداً به ترجمه ی قرآن نیازمند شدند و همین امر مترجمان را به ترجمه ی بیشتر قرآن واداشت.(199)
دو دیگر اینکه پس از برچیده شدن بساط خلافت عثمانی، طبعاً محدودیت قانونی و مخالفت با ترجمه ی قرآن نیز، از میان رفت و همین مسئله موجب ازدیاد ترجمه ی قرآن در میان ترکان گردید.
به هر حال مهمترین ترجمه های منتشر شده در این دوره ی یعنی از 1923 تا 1946م، عبارتند از: ترجمه های:جمیل سعید (1924م)؛ محمد وهبی (1926م)؛ احمد جودت پاشا(1927م)؛ اسماعیل حقی(1927 م)؛ عمررضا دوغرل(1932) و المالیلی حمدی یازر (1935-1938م). در فاصله سالها ی 1938تا 1948م، ترجمه ای از قرآن کریم منتشر نشد، زیرا جانشین آتاتورک، عصمت اینونو، به شدت و آشکارا با تمام مظاهر دین و دینداری مبارزه کرد، تا آنجا که در زمان وی بیشتر مساجد در ترکیه بسته شد و خفقان شدیدی بر کشور ترکیه، حکم فرما شد.(200).
چهارم.دوره ی جمهوریت با احزاب مختلف، در فاصله ی سالهای 1946تا 2001م:
دراین دوره با به قدرت رسیدن حزب دموکرات، از خفقان حاکم تک حزبی بر ترکیه کاسته شد و آزدیهای مذهبی محدودی به وجود آمد، تا آنجا که مسلمانان ترکیه اجازه ی انجام فریضه ی حج، تغییر اذان به زبان عربی؛ دایر کردن کلاسهای آموزش قرآن را به صورت محدود پیدا کردند. این دوره را می توان به تعبیری دوره ی بازگشت به قرآن و اسلام نیز، نامید و با اینکه عده ای عدم مشروعیت ترجمه ی قرآن را به زبان ترکی، در مطبوعات مطرح کردند، اما شدت نیاز فکری مردم به قرآن و بازشناسی آن و وجود ترجمه های متعدد، اجازه ی تاخت و تاز بیشتری به مخالفان ترجمه ی قرآن نداد. از این رو ترجمه ی قرآن بیشتر از پیش رونق گرفت و حتی علمای ترکیه و علمای سایر کشورها فتوا به تجویز ترجمه ی قرآن به زبانهای دیگر دادند و در واقع راه برای مترجمان قرآن هموار گردید و قرآنهای مترجم یکی پس از دیگری منتشر گردید. بیشترین سهم ترجمه ی قرآن از نظر تاریخی را می توان به سه دهه ی اخیر نسبت داد.
در این دوره علاوه بر احیای ترجمه های کهن و تصحیح و چاپ مجدد آنها، ده ها ترجمه ی نو پدید آمد، به شکلی که اهتمام به عرضه ی ترجمه های جدید از قرآن کریم به زبان ترکی، پس از سال 1980م و نیز مقایسه ی میان تیراژ چاپ ترجمه های این دوره با دوره های پیشین می تواند نشانگر تأثیر رستاخیز دینی و نهضت بیداری اسلامی باشد که با انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، اسلام در میان مردم ترکیه، جان تازه ای به خود گرفت، زیرا در این مدت محدود، بیش از 45 ترجمه ی کامل از قرآن کریم در ترکیه منتشر شد که آمار آن تقریباً با تمام آنچه پیش از این تاریخ به عنوان ترجمه ی قرآن منتشر شده است برابری می کند. این سنجش فقط در مورد ترجمه های منتشر شده است.(201)
به هر روی برخی از ترجمه های منتشر شده در این دوره عبارتند از، ترجمه های: حسن بصری چانتای(1953م)؛ عبدالباقی گلپنارلی(1955م)؛ اسماعیل حقی (1957م)؛ عثمان نبی اوغلو(1957م)؛ شمس الدین یشیل (1958م)؛ حسین آتای و یاشار اوکتای (1961م)؛ سعدی ارماک (1962م)؛ عمر نصوص بیلمن (1963م)؛ فکری یاوز (1969م)؛ سلیمان آتش (1975م) عبدالله آیدین (1975م)؛ علیرضا ساغمان (1980م) جلال یلدرم (1982م)؛ علی بولاچ (1983م)؛ انور بایتان (1984م)؛ علی ارسلان (1984م)؛ علی اوزک و...(1987م)؛ بشیر اریارسوی(1987م)؛ عثمان کسیک اوغلو(1988م)؛ احسان آتاسوی (1989م)؛ احمد داود اوغلو (1991م)؛ یاشار نوری اوزتورک (1993م)؛ حسین آتای(1994م)؛ جاهد کوتیاک و احمد آرترک(1996م)؛ کریم آیتکین (1996م)؛ احمد اسرار (1997م)؛ احمد وارول(1997م)؛ شعبان بیرش(1998م)؛ ستیکی گوله (1999م)؛ ادیب یوکسل (2000م)؛ محمد حمیدالله (2001م)؛ رئوف پهلوان(2002م)(202).
علاوه تر ترجمه های یاد شده در این سالهای اخیر به ویژه در این ده - دوازده سال اخیر بیش از 30 ترجمه و تفسیر منتشر شده که در اینجا فقط به نام برخی از مؤلفان آنها اشاره می شود، ترجمه های:نظمی نظامی سقالی اوغلو و با نام مستعار پروفسور 1400، افسر بازنشسته ارتش و از اهل سنت؛ دکتر صدقی گله،؛ عبدالعزیز خطیب محمود کانیک؛ پروفسور سعاد ییلدیرم؛ مآل (ترجمه و تفسیر) قرآن کریم از ده تن از محققان مرکز تحقیقات علمی مؤسسه الخیرات للنشر و بهاءالدین ساغلام(203).
به این ترتیب می توان گفت که تعداد ترجمه ها در ترکیه از آغاز تاکنون سیر صعودی داشته است. به این ترتیب که از سال 1841م تا پایان 1927م چهار ترجمه و تفسیر، در دهه ی 30 سده ی بیستم تنها یک دوره ده جلدی در دهه ی 40 از این سده، یک ترجمه ی دوجلدی، از 1951 تا 1960م؛ هشت ترجمه؛ از 1961 تا 1970م، شش ترجمه، از 1971 تا 1980، هفت ترجمه، از 1981تا 1989م، نه ترجمه و 1990 تا 1997م، بیست ترجمه و از 1997 تا 2003م، بیش از بیست ترجمه انتشار یافته است(204).
تاریخ ترجمه و تفسیرقرآن کریم به لهجه ی محلی آذربایجانی
تاریخ ترجمه و تفسیر جزوی قرآن کریم به زبان ترکی آذری به زمانهای بسیار دور و قدیم می رسد، اما ترجمه ی کامل قرآن متأخرتر است و نخستین ترجمه ی کامل قرآن به ترکی آذری به سده ی نهم قمری باز می گردد، زمانی که اوزون حسن آق قویونلو، دستور این ترجمه را صادر کرد. این ترجمه در بخش نسخه های خطی کتابخانه ی آستان قدس رضوی در مشهد مقدس، نگاهداری می شود.پس از این تاریخ نیز قطعاً قرآن شناسان، مفسران و مترجمان زیادی در این خطه ظهور کرده اند و به ترجمه و تفسیر قرآن پرداخته اند، گر چه اکنون اطلاعاتی درباره ی آنان وجود ندارد و شناخته نشده اند، ولی ممکن است در آینده ترجمه هایی از قرآن مجید به لهجه ی ترکی محلی آذربایجانی به دست آید، در 120سال اخیر متفکرانی در این منطقه پدید آمدند که قرآن را مورد توجه خاص قرار داده اند که از آن میان می توان به کسانی چون: سید عظیم شیروانی، حاج رضا صراف تبریزی، میرزا علی اکبر صابر، میر محمد کریم موسوی باکویی، ملامحمد حسن شکوی زاده و عباسقلی آقا باکیخانوف اشاره کرد که از پیشروان اسلام و قرآن پژوهی هستند. اینان با توجه به نیاز جامعه و زمان خویش اقدام به ترجمه و تفسیر قرآن کردند. باید توجه داشت که ساکنان ترک زبان در مناطقی چون آذربایجان و دیگر سرزمینهای آسیای میانه و مرکزی، تابع و پیرو همکیشان خویش در سرزمین خلافت عثمانی بوده اند و از ترجمه های ترکی قرآن در خاک عثمانی استفاده می کرده اند و چندان نیازی به ترجمه ی محلی زبان ترکی احساس نمی کرده اند، با این حال کم و بیش بوده اند افرادی که دست به ترجمه ی قرآن به لهجه های خاص ترکی محلی خویش، به ویژه در آذربایجان زده اند.
گر چه آمار دقیقی از ترجمه های قرآن به لهجه ی ترکی آذری انتشار نیافته است، اما بر مبنای آخرین آمار ارائه شده تاکنون بیش از ده ترجمه به زبان ترکی آذری انتشار یافته که معروف ترین و مشهورترین آنها به این شرح است:
1. «البیان فی تفسیرالقرآن»، از شیخ الاسلام و مفتی قفقاز محمد حسن مولی زاده شکوی که در دو جلد به قطع وزیری، در سال 1326 قمری/1284 شمسی، در تفلیس انتشار یافته است(205).
2. «کشف الحقائق عن نکت الایات والدقائق»، از میر محمد کریم موسوی باکویی، قاضی شهر باکو، این ترجمه و تفسیر در سال 1332قمری، به کوشش حاج زین العابدین تقی اوف و در سه جلد نفیس و زیبا منتشر شده است.
3. «ترجمه ی قرآن»، از ضیاء بنیادف و واسیم محمد علی یئوکه به سفارش مسلمانان قفقاز در 720صفحه، در سال 1991 م در باکو، تألیف شده و در همانجا نیز به چاپ رسیده و مورد استقبال قرار گرفته و دو بار تجدید چاپ شده است و مقدمه ای در 32 صفحه را در بردارد.(206).
4. «ترجمه ی قرآن»، از احمد کاویان پور، نخستین ترجمه ای است به زبان ترکی آذری که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با الفبای عربی، در ایران چاپ شده و چاپ دوم آن در 1371شمسی، در تهران صورت گرفته است(207).
5. «ترجمه ی قرآن»، نریمان قاسم زاده که در سالهای اخیر، چاپ شده است.(208).
6. «القرآن الکریم مع الترجمه الترکیه آلاذربایجانیه»، از رسول اسماعیل زاده دوزال، با همکاری و اشراف مرکز ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای خارجی در قم، در 1379ش/1421ق/2000م، منتشر شده است.
پیشتر از این، متن این ترجمه با الفبای اصیل ترکی (الفبای عربی) به چاپ رسیده بود و مرکز ترجمه ی قرآن مجید در قم، این ترجمه را با دو الفبای سریلیک (کریل) و الفبای لاتین، منتشر نموده است(209).
تاریخ ترجمه ی قرآن کریم به زبان ترکی ازبکی
تاریخ نخستین ترجمه به زبان ترکی ازبکی به درستی معلوم نیست و گرچه آقای حاج عصمت الله عبدالله، در مقدمه ای که به زبان ترکی ازبکی بر برگردان «ترجمه و تفسیر قرآن کریم» سید محمود طرازی مدنی نوشته، چنین بر می آید که برای نخستین بار در سده ی دوازدهم یا سیزدهم میلادی، توسط فرد ناشناخته ای، ترجمه ای از قرآن به زبان ترکی ازبکی قدیم، انجام گرفته و بعدها آغاز نسخه ی دستنویس آن از بین رفته و فقط از سوره ی کهف تا آخر قرآن از این نسخه باقی مانده است و در استان قرشی ازبکستان یافت شده است(210)، اما حاج عصمت الله بیان نکرده است که چگونه تاریخ آن را حدس زده و اکنون این نسخه در کجا و دارای چند صفحه است؟ و هیچ سندی نیز، در این باره ارائه نکرده است.به چند جهت این ادعا نمی تواند واقعیت داشته باشد که به اختصار چنین است:
نخست اینکه زبان ازبکی در سده های دوازدهم و سیزدهم میلادی، هنوز به آن درجه از بلوغ نرسیده بود که بتواند ترجمه و تفسیر قرآن کریم را در خود منعکس سازد. گر چه تیمور اولین حکومت مستقل ترکی را در آسیای میانه در سمرقند بنیاد نهاد، اما زبان ترکی ازبکی، در عهد نوادگان او در اوایل سده ی دهم قمری / شانزدهم میلادی، در حوزه ی هرات، به وسیله ی کسانی چون سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمند وی علیشیر نوایی، رسمیت یافت. دو دیگر اینکه اگر ترجمه و تفسیر مزبور، در سده ی دوازدهم یا سیزدهم میلادی نوشته شده باشد، با تفسیر و ترجمه ی بعدی که خود حاج عصمت الله معرفی کرده و در نیمه دوم سده ی بیستم میلادی، نوشته شده است، حدود هفتصد سال فاصله دارد و بعید است که در طی این سده ها، کسی به ترجمه و تفسیر قرآن کریم به زبان ازبکی اقدام نکرده باشد. سه دیگر اینکه بزرگترین مترجم و مفسر ازبکی سید محمود طرازی، در تعلیقاتی که بر ترجمه و تفسیرش، نگاشته، هیچ اشاره ای به وجود چنین ترجمه ای از قرآن به این زبان نکرده، در حالی که از ترجمه ی قرآن، به زبانهای دیگر خبر داده است(211).
به هر حال زبان ازبکی که حدود 15003000نفر مسلمان در ازبکستان و چین به آن تکلم می کنند، دارای چند ترجمه ی کامل و جزوی، به این شرح است:
1. «ترجمه و تفسیر قرآن»، از سید محمود طرازی (که در دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی: محمد بن سید ناظر طرازی معرفی شده است. چنین است در دو ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید). این ترجمه که شاید نخستین ترجمه ی چاپی قرآن به زبان ازبکی باشد، در 1955م، چاپ شده و رایج ترین ترجمه نیز می باشد. بار دیگر در سال 1993م، در قطر تجدید چاپ گردیده و در پایان این چاپ تقریظهایی به زبان ترکی، فارسی و عربی آورده شده که از جمله آنها تقریظ مولانا قاری ابن یمین است که در تاریخ هشتم اسفند 1373 نگاشته شده است.
این ترجمه با عنوان:«القرآن الکریم» و با مقدمه ای از حاج عصمت الله عبدالله و برگردان وی از الفبای فارسی و عربی به الفبای کریل، در سال 1994م، در قطع وزیری، در 438صفحه چاپ شده است، به هر حال ترجمه ی طرازی بارها در هند، پاکستان، قطر، عربستان و ترکیه تجدید چاپ شده است.(212).
2. «ترجمه و تفسیر قرآن کریم»، از علاءالدین منصور، در 496 صفحه و بار حروف متوسط کریل و در قطعی بزرگتر از قطع رقعی، در طی سالهای 1990-1992م، در ماهنامه ی «شرق یولدوز» به تدریج چاپ شده، سپس توسط انتشارات «چولپان» به صورتی مستقل تجدید چاپ گردیده است.
3. «ترجمه ی قرآن کریم»، از محمد صادق محمد یوسف که در 1991م، چاپ شده است(213).
4. «ترجمه ی سی جزء کامل قرآن کریم»، از شمس الدین باباخانی که از سوی آکادمی پادشاهی اردن، در 1991م، چاپ شده است.(214).
5. «ترجمه ی منظوم قرآن»، سروده ی عالم جان بوری اف، در 640صفحه که در سال 2000میلادی، در تاشکند، جلد اول آن شامل آغاز قرآن تا سوره ی توبه، منتشر شده گویا دو جلد دیگر نیز دارد که جلد دوم شامل سوره ی یونس تا سوره ی جاثیه و جلد سوم آن دربردارنده ی سوره ی دخان تا آخر قرآن است که به زودی منتشر می شود.(215)
6. «ترجمه ی معانی (مآلی) قرآن کریم»، از عبدالعزیز منصور، یکی از اسلام شناسان مشهور ازبکستان و معاون دانشگاه اسلام تاشکند که از سوی همین دانشگاه، در سال 2001م، انتشار یافته است و دارای 617صفحه رحلی همراه با مقدمه ای به قلم حمدالله عمرزکوف(216).
تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان آواری
زبان آواری زبان اصلی مردم جنوب و مرکز داغستان است و در آذربایجان، روسیه شمال و شمال شرقی قفقاز نیر، به آن تکلم می کنند و یکی از شاخه های 37شاخه ی زبان قفقازی است و براساس آمار سال 1994 م، نزدیک به 483000نفر به آن سخن می گویند.نخستین ترجمه ی آواری قرآن در604 صفه با خط کریل، در 1997م، توسط انتشارات خارکو در اکراین به چاپ رسیده و مترجم آن زین الدین ثابت ابوبکر یکی از مسلمانان داغستان است. عنوان این ترجمه:«القرآن الکریم» است که در هامش آن«زبدة التفاسیر»قرار دارد(217).
تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان تاتاری
زبان تاتاری نیز یکی از شاخه های زبان ترکی قفقازی است که حدود 7000000نفر که همه مسلمان هستند، در کشورهای روسیه، افغانستان، چین و تاتارستان به آن تکلم می کنند.نخستین ترجمه ی قرآن به زبان تاتاری، نخستین بار به وسیله ی موسی بیگف در سال 1911م نجام گرفت؛ ولی به دلیل مخالفت عالمان مسلمان چاپ نشد، اما بعدها در 1914م، به وسیله ی محمد کامل تحفه الله، همراه با متن عربی قرآن منتشر گردید.(218)
دومین ترجمه ی تاتاری قرآن، از نورالله حضرت علیقی، در 1996م؛ چاپ و منتشر شد(219).
تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان قرقیزی
زبان قرقیزی شاخه ای از زبان ترکی است که تعداد 2049200 نفر به آن گفتگو می کنند و در قرقیزستان، افغانستان، چین و ترکیه رواج دارد.نخستین ترجمه ی قرآن به زبان قرقیزی از:ارسن تورسونوف است که در سال 1991 م انجام گرفته و چاپ شده است و رایج ترین ترجمه به این زبان است(220).
اما تازه ترین ترجمه ی قرآن به زبان ترکی قرقیزی از علاء الدین منصور است که در تاریخ 1999م/1419 ق به پایان رسده و در 655صفحه به قطع وزیری، بدون متن قرآن، در شهر بیشکک پایتخت قرقیزستان چاپ شده و مشتمل بر یک مقدمه و فهرست منابع مترجم است و مستقیماً از متن عربی به ترکی قرقیزی ترجمه شده و دارای تفسیرهای کوتاه و مختصری است(221).
تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان قزاقی
زبان قزاقی نیز یکی از شاخه های زبان ترکی قفقازی است که تعداد هشت میلیون مسلمان در کشورهای قزاقستان، چین، افغانستان، ایران، مغولستان، و ترکیه به آن صحبت می کنند و اکنون چهار ترجمه ی کامل به این زبان انجام گرفته و 25پاره ترجمه و گزیده نیز در این زبان قرآن موجود است.یکی از ترجمه های کامل چاپ شده از کاو نیکوبا است که در 1990م منتشر شده و رایج ترین ترجمه نیز، می باشد.
اما نخستین ترجمه ی کامل از خلیفه آلتای است که تا به حال در استانبول دوبار با حروف عربی و یک بار با حروف سریلیک منتشر شده و در قازان شش بار تجدید چاپ گردیده و یک بار از سوی «مجمع ملک فهد»، در 230000نسخه به چاپ رسیده است که 50000نسخه ی آن در قزاقستان توزیع شده است. خلیفه آلتای زمانی که در ترکیه مقیم بود، به ترجمه ی قرآن به زبان قزاقی پرداخت و در سال 1986م آن را به پایان برد. این ترجمه بارها چاپ و منتشر شده است(222).
تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان گرجی
زبان گرجی نیز یکی از شاخه های زبان ترکی قفقازی است که هم اکنون بیش از هفتصد هزار نفر، در گرجستان به آن سخن می گویند. با اینکه مردم گرجستان پیوند کهن و دیرینه ای با کشورهای اسلامی و به ویژه با ایران داشته و دارند، تاکنون متأسفانه فقط یک ترجمه ی کامل قرآن به زبان گرجی انجام گرفته که آن هم از روی ترجمه های فرانسوی، برگردان شده است و در دسترس مسلمانان این منطقه قرار گرفته است.ایوانه میریانا شویلی، مترجم چیره دست گرجی که به زبان فرانسه مسلط بوده، برگردانی از زبان فرانسه به زبان گرجی از قرآن انجام داده و از سال 1905 م تاکنون، همواره همین اثر تجدید چاپ شده است.
در سال 1992م مسئولان بخش زبانهای سامی دانشگاه تفلیس، با درک درست و احساس نیاز به ترجمه ای جدید از قرآن مجید که مستقیماً از عربی به گرجی ترجمه شود، گروهی از قرآن پژوهان گرجی را گرد آوردند و کار ترجمه ی قرآن شروع شد، ولی دلیل مشکلات مالی کار ناتمام و متوقف شد، پس از چندی آقای گیورگی لوبژانیدزه، یکی از اعضای همان گروه، خود به تنهای کار ترجمه را ادامه داد که تاکنون نیمی از کار ترجمه را پیش برده است. امید است که هرچه سریعتر، این کار به پایان رسد(223).
تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان ترکمنی
به زبان ترکمنی حدود 3131000نفر در کشورهای ترکمنستان، افغانستان، ایران، پاکستان و ترکیه سخن می گویند. تنها یک ترجمه ی کامل از قرآن مجید، به این زبان توسط شیخ محمد آخوند ایشانین، ارائه شده که در سال 1990م، چاپ و منتشر شده است(224).هـ. تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان چینی
زبان چینی از شاخه ی زبانهای چین و تبتی است و حدود 1077548100نفر که حدود بیست میلیون نفر آنها مسلمان هستند، در کشورهای چین، تایلند، تایوان، سنگاپور، مالزی و ویتنام بدین زبان تکلم می کنند. در این زبان چندین ترجمه ی کامل قرآن مجید و تعداد بیش از شش پاره ترجمه و گزیده وجود دارد.با اینکه ارتباط میان اسلام و چین از 25 سال پس از هجرت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)آغاز شده و حتی از جانب عثمان خلیفه ی سوم (خلافت 23-35ق/644-656م) نماینده ای به چین فرستاده شد، تا با چین روابط دوستانه برقرار گردد و زمانی که این ارتباط برقرار شد درست در سال 30ق/651م، مصادف با دومین سال حکومت یونگ هوی از دودمان تانگ بوده است و این واقعه، به عنوان آغاز تبلیغ اسلام، در جین شناخته شده؛ جز این موارد در همان سده اول هجری/اواسط سده ی هفتم میلادی، بازرگانان مسلمان ایرانی و عرب از راه دریا و مسیرهای زمینی به چین رفت و آمد داشتند و در چانگ آن (شیای کنونی) و شهرهای ساحلی اقامت و تجارت می کردند، اما متأسفانه، تا قرنها بعد، هیچ ترجمه ای از قرآن، به زبان چینی ارائه نگردید.
برای این عدم ترجمه دلایل زیادی ارائه شده که یکی از آنها مشکلات زبان چینی و نبود مترجمی مبرز و برجسته و آشنا به زبان چینی است. دیگر اینکه مسلمانان می پنداشتند که حفظ و انتقال معانی واقعی قرآن مجید که خداوند آن را به زبان عربی فرستاده، به زبانهای غیر عربی دشوار و حتی حرام است و انتقال نامناسب آیات و مفاهیم آنها کفر است. از این رو قرنها مردم مسلمان چین فقط به حفظ قرآن و روخوانی آن اکتفا می کردند و تنها از طریق رهبران دینی، با مفاهیم آن فقط به شکل شفاهی و گفت و گو آشنایی پیدا می کردند.
نخستین نشانه های توجه به ترجمه ی آقات قرآنی به زبان چینی، در نیمه دوم سده ی هفدهم میلادی، نیمه ی پایانی سده ی یازدهم قمری، بروز کرد و تاکنون ادامه یافته است. به عبارتی دیگر این نخستین بار بود که مسلمانان چین به فکر ترجمه ی برخی آیات و پاره ای دیگر این نخستین بار بود که مسلمانان چین به فکر ترجمه ی برخی آیات و پاره ای از قرآن افتادند و این مقدمه آغاز ترجمه قرآن به زبان چینی است. تاریخ ترجمه ی قرآن در چین را بر اساس داده های تاریخی به سه دوره ی مشخص به این شرح تقسیم کرده اند:
مرحله ی نخست. دوره ی پاره ترجمه ها
در این دوره مترجمان و قرآن پژوهان چینی، ترجمه قطعات و پاره هایی از قرآن مجید را با کتابت و تفسیر و ترجمه ی خودشان آغاز کردند که از میان این گروه از مترجمان آن روزگار می توان به:وانگ دایو(978-1070ق/1570-1660م)؛ ماژو (1050-1123ق/1640-1711)؛ و لیوژی(1070-1143ق/1660-1730م) که نزد مسلمانان به استادان چهار دین یعنی:آیین بودا، تاتوئیسم، کنفوسیوس و اسلام و نیز کثیر التألیف ترین نویسندگان معروف بودند، اشاره کرد.وانگ دایو، در کتاب «تبیین صحیح شریعت حق» که چهل فصل موجود در آن، ترجمه های گزیده ای بودند که طی سالهای متمادی تهیه شده و همه از کتاب مقدس مسلمانان (قرآن) حاصل شده بود. البته این کتاب به هیچ معنا ترجمه ی قرآن نبود، اما از آنجا که اندیشه هایش مبتنی بر قرآن، مورد پذیرش و احترام مسلمانان چین قرار داشت و حتی آن را کتاب «قوانین طلایی و مواعظ گرانبها» می پنداشتند.
نفر دوم ماژو نیز، در کتاب «گزارش به شاه برای تقدیم مصحف» می گووید که او مصحف دین حق را گردآورده و نکات اساسی آن را ترجمه کرده است، تا آن را برای مطالعه، به امپراتور گانگ شی(1072-1135ق/1662-1723م) از سلسله ی چینگ، اهدا کند. هر چند وی تصریح کرده که در ترجمه ی خود به متن اصلی وفادار بوده، اما این کتاب نیز، ترجمه ی قرآن نیست.
نفر سوم لیوژی است. او نیز، کتابی تألیف و تدوین نمود و در کتاب خویش بخشهایی از قرآن را آورده ولی آنها را آزادانه و به شکلی غیر دقیق به زبان چینی ترجمه کرده است، اما خود او معترف است که فقط نقل به معناست. از حق نمی توان گذشت که همین حرکتهای جزیی خود تلاش و کوششی در راه ترجمه ی قرآن مجید بوده است که بعدها راه را برای آیندگان هموارتر نموده است.
مرحله ی دوم. دوره ی ترجمه های گزیده
این مرحله که از نیمه ی سده ی هیجدهم میلادی / نیمه پایانی سده ی دوازدهم قمری، آغاز شده و تا اوایل سده ی بیستم میلادی/ربع اول سده ی چهاردهم قمری ادامه یافته، با ترجمه ی گزیده هایی از قرآن مجید، برای رفع نیازهای عملی و مسلمانان و پاسخ به خواسته های دینی آنان انجام گرفته است.در این دوره دو نوع ترجمه پا به صحنه گذاشت، یکی حروف نگاری گزیده ها بود، به این معنا که حروف نگاری متن عربی با علائم و نشانه های زبان چینی انجام می گرفت تا کتابی یا کتابهای عربی را با بازنگاری زبان چینی از تلفظ حروف عربی به وجود آید، تا مسلمانان چینی بتوانند آن را بدون معلم تلاوت کنند. گزیده هایی از قرآن حروف نگاری شده با حروف چینی، در سال 1882م/1299ق به وجود آمدند. نوع دیگر به شکل تفسیریعنی حرف نویسی با ترجمه و تفسیر همراه بود، مانند گزیده هایی از قرآن کریم اثر:ماکیولین و یانگ دیوان در سال 1919م/1337ق و برگردانی آزاد از قرآن به قلم لی تینگ شیانگ، در سال 1924م/1303ش.
مرحله سوم. دوره تلاش برای ترجمه ی کامل قرآن مجید
این مرحله از دهه ی 1920م/1299-1309ش، آغاز گردید که در اوایل دودمان چینگ مافوچو(1794-1894م/1208-1311ق) بود. در واقع در این دوره در کنار نوشتن کتابهای دیگر، ترجمه ی قرآن آغاز شد و این کار به بیست جلد رسید، ولی ناتمام رها شد و از آن بیست جلد، تنها پنج جلد از آتش سوزی در امان ماند و گفته شده که بعدها این پنج جلد با عنوان «ترجمه ای مستقیم از قرآن کریم» منتشر گردید.مشهورترین ترجمه هایی که تاکنون از قرآن مجید به زبان چینی منتشر شده به این شرح است:
1. کهن ترین و مشهورترین ترجمه ی کامل قرآن مجید، به زبان چینی از مترجمی با نام «لی تیه ژنگ» و یا به تعبیر «ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید»، «تی ژنگ لی» است که در سال 1927م/1306ش، در پکن چاپ و منتشر گردید و رایج ترین ترجمه ی قرآن به این زبان نیز، به شمار می رود. این اثر از روی نسخه ی ژاپنی کوموتوکن ایشی، برگردان شده و ارجاعاتی نیز، به ترجمه ی انگلیسی رادول دارد، ولی بدون من عربی.
2. ترجمه ی چینی قرآن، از لیکسیو زیمینی، فان کانیفو جوچن که در 1931 در شانگهای منتشر شده است. این ترجمه که توسط جی جوئه می در سال 1931م/1310 ش در شانگهای چاپ شد، در واقع ترجمه آخوندلی یوچن، شوئه زی مینگ و فان کانگ فو بود که طرح آن از 1928م آغاز و در 1931م خاتمه یافت. این مترجمان نیز، از ترجمه های ژاپنی و انگلیسی استفاده کردند و شاید به همین دلیل بود که این دو ترجمه ی یاد شده از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار نگرفت، زیرا که از جانب غیر مسلمانها ترجمه شده بود.
3. همزمان با کار ترجمه ی جی، برخی از ائمه جماعت در چین ترجمه ی قرآن را آغاز کردند. نخستین جلد ترجمه ی آنان که درسال 1932م/1311ش، با عنوان «ترجمه ی قرآن همراه با تفسیر» در پکن منتشر شد، ترجمه ای بود از آخوند:«وانگ ون چینگ» یا «وانگ جینگ ژای» بود. این نخستین ترجمه چینی قرآن، به قلم یک مسلمان بود.
4. «ترجمه ی قرآن»، از جین بیائو و یا بیجینگ جینبیائو لیو که در سال 1943م/1322ش، در پکن منتشر شد و در واقع ترجمه و تفسیر قرآن بود.
5. «ترجمه ی قرآن»از شی تزو - چو (شی زیژو) که در 1944م/1323 ش، منتشر گردید و در 1971 و 1978م در تائپی و هونگ کونگ تجدید چاپ شد.
6. «ترجمه ی قرآن»، از چای وانگ، به اضافه ی تفسیر قرآن کریم که در 1946م/1325ش، در شانگهای، انتشار یافت.
7. «ترجمه ی قرآن مجید»، از آخوند ژونگ مینگ که در 1947م/1326ش، در پکن چاپ و منتشر گردید. در این دوره چند ترجمه ی دیگر نیز وجود دارد که ناتمام مانده است و یا منتشر نشده اند.
8. «ترجمه ی معانی قرآن»، از چین - چای وانگ که در چولوهانگ؛ در 1383 قمری منتشر گردید.
9. «ترجمه ی قرآن»، از شی زی ژو با نام «قرآن با ترجمه ی چینی معیار» همراه با تفسیر که در 1958م/1337ش، از روی متن انگلیسی، ترجمه و منتشر شد. کسانی چون: امام دینگ ژونگ مینگ، امام شیونگ ژن زونگ و امام چانگ زی شورن، آن را با نسخه ی عربی مقابله کردند.
1. «ترجمه و تفسیر قرآن»، از ماجیان، محقق مشهور و استاد سابق دانشگاه پکن که مستقیماً از زبان عربی، در زمان جنگ مقاومت علیه ژاپن انجام گرفت و بخشی از این ترجمه در سال 1952م/1331ش، همراه با اصلاحاتی که بعدها در آن انجام گرفت در هشت جلد چاپ شد و سپس مرکز انتشارات علوم اجتماعی چین، ترجمه ی کامل وی را در سال 1981م؛ منتشر کرد.
11. ترجمه ای از قرآن، از چین - چانگ، با عنوان:«تفسیر قرآن مقدس»، در سال 1964م، که در شهر تاابی پی، منتشر شده است.
12. ترجمه ی قرآن، از جینکیو یانگ گلان جینگ دایی، با عنوان: «اصول کل قرآن» که در سال 1974م، در بی ایجینگ انتشار یافت.
13. «ترجمه ی مسجع و موزون قرآن کریم»، از استاد یحیی صنوبرلین سونگ، استاد بازنشسته ی ادبیات کلاسیک دانشگاه مرکزی اقوام و ملل چین که در سال 1988م، چاپ و منتشر گردید و تاکنون در هشتاد هزار تیراژ توزیع شده است و در میان مسلمانان از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
استاد یحیی صنوبرلین، تعداد ترجمه های قرآن در سده ی بیستم میلادی، یعنی از سال 1927 تا 1996م را، 14 ترجمه می داند که به وسیله ی دوازده مترجم مسلمان و غیر مسلمان چینی انجام گرفته و می افزاید که در چین به زبان اقلیتهای قومی مسلمان چین دو ترجمه به زبان اویغوری و قزاقی، نیز وجود دارد که به این ترتیب شانزده ترجمه می شود. غیر از اینها یک ترجمه ی گزیده از آیات قرآن مجید نیز، اکنون وجود دارد که در 1876م، چاپ و منتشر شده است(225).
و. تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان ژاپنی
زبان ژاپنی از شاخه زبانهای آلتایی است که حدود 126 میلیون که حدود 200هزار نفر آنان مسلمان هستند، با آن گفتگو می کنند. این زبان در کشورهای ژاپن، سنگاپور، تایلند و تایوان رایج است.یکی از دانشمندان مسلمان ژاپنی، به نام: محمد القائم ساوادا صفا که خود مترجم قرآن نیز هست، در گفتگویی که با «مجله ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید» انجام داده در مورد ورود دین اسلام به ژاپن، چین توضیح داده که برخی اشاره کرده اند: اسلام، از سیصد سال پیش وارد ژاپن شده است، اما من بر مبنای قراین و شواهد تاریخی، این ادعا را قطعی نمی دانم و اعتقاد دارم که اسلام از 1300 سال پیش وارد ژاپن شده است. در آن هنگام که امام علی(علیه السلام)در شهر کوفه تشکیل حکومت داد، هسته ی اصلی شیعیان در آنجا شکل گرفت، اما پس از شهادت آن حضرت و بر اثر ستم و بیداد بنی امیه، گروهی از شیعیان، مجبور شدند کوفه را ترک و به سایر مناطق جهان، از جمله سواحل جنوبی چین در جزیره ی هانیان، تایوان و دیگر نواحی جنوب شرقی چین کوچ نمایند. در آن روزگار روابط چین و ژاپن، بسیار دوستانه بود و رفت و آمدهای دریایی میان دو کشور برقرار بود، از این رو تعدادی از شیعیان از چین عازم ژاپن شدند و در منطقه ای به نام «ماتاگی» اقامت کردند.
سپس می افزاید: گروهی از دانشجویان دانشگاه توکیو در مورد ریشه ی «ماتاگی» تحقیق و تفحص کرده و سرانجام با کمک گرفتن از بخش فارسی دانشگاه، به این نتیجه رسیده اند که ریشه ی «ماتاگی» از واژه عربی «متقی» گرفته شده است در نزدیکی این محله، پارگی به نام «نیکو» وجود دارد و داخل این پارک زیبا و بزرگ، پنج کوه به نامهای:«تارویاما»؛ «نان تای سن»؛ «نیو هوزن»؛ «دای شن می شی» و «شوشن می شی» قرار دارد و از گذشته های دور شایع بوده که این پنج کوه، به ترتیب نماد پنج تن آل عبا یعنی: رسول اکرم، امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(علیه السلام)هستند(226).
برای ادعای آقای ساوادا صفا نیز، نمی توان مستندات تاریخی یافت؛ ولی در کتب تاریخی مسلمین گهگاه به نام کشور ژاپن بر می خوریم و اینکه مسلمانان به آن دیار سفر کرده اند، اما این حضور و آشنایی مردم ژاپن با اسلام را نمی توان از نظر تاریخی، معین و مشخص کرد که در چه زمانی بوده است، اما می توان گفت که بیش از سیصد سال است که اسلام وارد ژاپن شده است.
شاید محصور بودن ژاپن در میان آبها و عدم ارتباط آن با کشورهای دیگر و نیز ممنوعیت تبلیغ ادیان - که از اواخر سده ی شانزدهم به وسیله ی حاکمان فئودال اعمال می شد - عملاً موجب قطع ارتباط فرهنگی این کشور با سایر نقاط جهان، به مدت سیصد سال یعنی تا نیمه ی دوم سده ی نوزدهم گردید، به همین دلیل ژاپن نتوانست با ادیان دیگر، به ویژه مسیحیت و اسلام که در آن دوران به طور وسیعی گسترش یافته بود، نزدیک شود، اما در میان متفکران ژاپنی افراد معدودی وجود داشتند که مشتاق آشنایی با اصول اسلام و خواندن قرآن کریم بودند. در آن روزگار یعنی هشتاد سال پیش، مطالعه ی زبان عربی که زبان «قرآن» است، کار چندان آسانی نبود، بر این اساس برای رفع نیاز افراد علاقه مند به معانی قرآن، ترجمه ی قرآن به زبان ژاپنی آغاز گردید و طی هشتاد سال گذشته از 1920 تا 2000م، سیزده ترجمه از قرآن مجید، به زبان ژاپنی، با تلاش دوازده مترجم مسلمان ژاپنی انجام شده که بیشتر آنها چاپ و منتشر شده اند.
در نخستین کوششهایی که برای ترجمه ی قرآن مجید به زبان ژاپنی توسط چند تن از دانشمندان ژاپنی صورت گرفته، تأکید بر مقایسه قرآن با کتابهای ادیان دیگر بوده، به جز یکی - دو مورد که مترجمان به تبیین و توضیح آیات پرداخته اند، دیگران همان هدف نخستین را دنبال کرده اند.(227).
در حال حاضر، تعدادی از مسلمانان مهاجر از کشورهای ترکیه، پاکستان، مالزی، اندونزی، چین، بنگلادش، عراق، مصر و ایران، در میان مسلمانان ژاپنی زندگی می کنند و حضور این افراد باعث رونق اسلام در ژاپن شده است.
مهمترین ترجمه ها و مشهورترین آنها به ترتیب تاریخی، به این شرح است:
1. نخستین ترجمه ی کامل قرآن کریم به زبان ژاپنی، از ساکاموتوری سیو (کن ایچی) است. این ترجمه با عنوان و نام ژاپنی «koron-kyo»، در 1920م، در دو جلد، از مجموعه ی پانزده جلدی به نام «کلیات کتابهای مقدس جهان» با همت انجمن نشر و توزیع کتابهای مقدس جهان، چاپ و منتشر گردید که جلد اول آن دارای 419صفحه، و جلد دوم آن دارای 428 صفحه است. وی در این ترجمه، از ترجمه های جرج سیل، رادول و پالمر استفاده کرده است(228).
2. ترجمه ی قرآن مجید با عنوان:«sei-coran- kyo»، با همکاری سه نفر به نامهای: تاکاهاشی گورو، آریکا آماد و یاماگوچی میزوه به انجام رسید و همزمان با بنای مسجد توکیو، دریک جلد، به کوشش «انجمن نشر و توزیع کتاب مقدس قرآن»، در ژاپن چاپ و انتشار یافته است. در این کار گروهی، آقای تاکا هاشی کار ترجمه و آریکا کار چاپ و انتشار را به عهده داشته اند. آریکا آماد هنگام اقامت در بمبئی هندوستان، تحت تأثیر افکار مسلمانان و مطالعات اسلامی خویش قرار گرفت و مسلمان شد و واژه «آماد» در نام وی لغت تغییر یافته ی واژه و نام اسلامی «احمد» است.
این ترجمه در قطع کوچک، اما شامل 114 سوره ی قرآن در 878صفحه، در 1938م منتشر شده است.
3. ترجمه ی قرآن، از اوکوبوکوجی به نام:«hoyaku-koran»، شامل تنها سه سوره ی اول قرآن، با همکاری «مرکز پژوهشهای قرآن» در 1950، توسط انتشارات توکوشواین چاپ شده است.
4. ترجمه ای دیگر با عنوان:«koran»، از اوکاوا شومه ای و یا شوهی اوکاوا در 1950م، توسط انتشارات «ایوانامی شوتن»، در 863 صفحه منتشر شد، این ترجمه و ترجمه ی قبلی، درست پنج سال بعد از جنگ جهانی دوم انتشار یافته اند.
5. ترجمه ی قرآن، از اوکاواهارومی، یکی از مسلمانان ژاپن که در واقع نخستین ترجمه ی یک مسلمان ژاپنی است که در 1954 م آن را ترجمه کرد و سپس چاپ و منتشر نمود و آن را به دولت پاکستان اهدا کرد.
6. ترجمه ی قرآن؛ به زبان ژاپنی، از یک اسلام شناس معروف ژاپنی به نام:«توشی هیکو ایزوتسو» است که با نام «koran»، در سه جلد و در 952صفحه، به وسیله ی انتشارات «ایوانامی شوتن»، در سال 1957م چاپ، سپس در 1962م، تجدید چاپ گردید. نخستین چاپ این ترجمه، به دلیل اشتباهات و برداشتهای نادرست مترجم، با خشم مسلمانان ژاپن روبه رو گردید و چاپ مجدد آن متوقف شد؛ تا آنکه در سال 1980م، انجمن اسلامی ژاپن توانست با کمک عده ای از کارشناسان علوم اسلامی و قرآن شناس، اشتباهات آن را رفع و زمینه ی چاپ مجدد آن را فراهم سازد.
7. «معانی قرآن شگفت انگیز»، از تاناکا شیرو که در سال 1972م، به همت «شرکت ژاپنی صنعت و تجارت»، در ژاپن به عرصه ی مطبوعات پا نهاد.
8. ترجمه ای دیگر از یک نفر مسلمان به نام:«ایوایچی میتا عمر»، همراه با متن عربی که در سال 1972م، در توکیو به زیور طبع آراسته شد و مترجم آن را «قرآن مقدس» نامیده است.
9. اندکی پس از دو ترجمه ی قبلی، ترجمه ای دیگر، از «یاسوناری بان»، به بازار مطبوعات آمد که در سال 1970م، در توکیو، چاپ و منتشر گردید که دارای مقدمه ای از «کاتسوجی فوجی موتو» است. این ترجمه از روی قرآن چاپ 1923م قاهره انجام گرفته است. در این ترجمه که کاتسوجی فوجی موتو کار چاپ و انتشار آن را نیز به عهده داشت، «وایکدا اوسامو» نیز با مترجم همکاری در ترجمه را به عهده داشته است. این اثر را «انتشارات مرکزی افکار عمومی» - از خوشنام ترین ناشران ژاپنی - به عنوان یکی از سلسله شاهکارهای جهان منتشر نمود. تفاوتی که این ترجمه ها با ترجمه های پیشین دارد این است که مترجم به جای مترادفهای نامانوس مذهبی، از اصطلاحات رایج در زبان ژاپنی استفاده کرده است.
10. ترجمه ای با عنوان:«sei - quran»، از مسلمانی دیگر از ژاپن به نام «علی آبه هارو» که شامل تنها سی و هشت سوره از قرآن کریم است و متن عربی و ترجمه ی انگلیسی قرآن را نیز داراست، در سال 1982م، توسط انتشارات «تانی زاوا شویو» در ژاپن منتشر گردید.
11و12و13. سه ترجمه از قرآن مجید که باز هم توسط یک مسلمان ژاپنی به نام «محمد القائم صفا و ساوادا» مستقیماً از متن عربی قرآن، ترجمه شده است.
نخستین ترجمه ی وی با عنوان:«kin - hissha - quran» (قرآن تقدیم به خوانندگان) است که در 1988م، با کمک مالی برخی از مسلمانان نیکوکار ژاپنی چاپ شد.
ترجمه ی دوم این مترجم در 27 ژانویه سال 2001، با هزینه ی شخصی در چند جلد و در ششصد صفحه به چاپ رسید.
سومین ترجمه ی وی نیز، حروف چینی شده و آماده چاپ گردیده است.
پسر وی ابراهیم (تاتسوایچی) ساوادا نیز، از شیعیان ژاپنی ساکن توکیو، ترجه ی جز سی ام قرآن مجید را به زبان ژاپنی به انجام رسانده و در سال 2002م، در بیروت جزء سی ام قرآن مجید را به زبان ژاپنی به انجام رساند و در سال 2002م، در بیروت توسط یک ناشر عرب، چاپ و منتشر کرده است. او از برخی از ترجمه های فارسی و از «تفسیر نمونه» و «المیزان» استفاده کرده است(229).
البته برخی از زبانها و لهجه های آسیایی دیگری نیز وجود دارند که به دلیل عدم وقت کافی و کمبود اطلاعات مجال نشد آنها را نیز در این مقاله بیاوریم.
پینوشتها:
1. ترجمه ی قرآن به زبانهای آفریقایی و منابع فهم قرآن برای آفریقاییان، حسن معایرجی، ترجمه ی یعقوب جعفری، ترجمان وحی، سال 6، شماره 11(بهار و تابستان1380)، ص106.
2. ترجمان وحی، سال 2، شماره ی 4، (اسفند 1377)، ص 7-8 «سخن سردبیر».
3. ترجمه ی تفسیرطبری، به اهتمام یغمایی، ج1، ص6؛ ادبیات فارسی، بر مبنای استوری (ترجمه ی فارسی)، ج1، ص97؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، چ1، ص538-539.
4. المبسوط، سرخسی، ج1، ص37.
5. تاج التراجم، ج1، ص8.
6. المبسوط، سرخسی، ج1، ص37.
7. تاریخ بخارا، ص 67.
8. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، آذرنوش، ص20-21.
9. البیان و التبیین، جاحظ، ج1، ص139.
10. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص 557-558، ج 2، ص 557-558 و ج2ص1702، نوترین گنج در کهن ترین گنجینه، دکتر محمد حسین روحانی، بینات شماره ی 4، (زمستان 1373).
11. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص538-539(مقاله ی ترجمه ی تفسیر طبری، اثر جویا جهانبخش)؛ ترجمه ی تفسیر طبری، ج1، ص5 و ن.ک: تاج التراجم، ج1، ص8-9.
12. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج1، ص 25-27.
13. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، چ1، ص538-539.
14. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج1، ص 25-27.
15. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج1، ص 63-137( به اختصار).
16. تاج التراجم، ج1، ص یازده - دوازده، مقدمه ی مصححان.
17. همان؛ ادبیات فارسی برمبنای استوری، ج 1، ص 107.
18. گنجینه ی قرآن، ص 51؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 103.
19. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج1، ص 139، 155، 163.
20. همان.
21-همان.
22. همان، ج 1، ص 195-196.
23. همان، ج 1، ص 213.
24. ترجمه ی فارسی قرآن ری، دیباچه ی مصحح، صفحه چهار، تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج 1، ص 222-223.
25. گنجینه ی قرآن، ص 55، 68، 72؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 103.
26. همان.
27. همان.
28. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج1، ص 227-228.
29. گنجینه ی قرآن، ص 147، 169، 170، تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 103.
30. همان.
31. همان.
32. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج1، ص233-234.
33. همان؛ ج 1، ص 237-238.
34. گنجینه ی قرآن؛ ص 210، تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص104.
35. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج 1، ص 238، 241-242.
36. گنجینه ی قرآن، ص 216؛ تاریخ ترجمه ی قرآن، ص104.
37. گنجینه قرآن، ص 238.
38. همان، ص 239.
39. همان، ص 259.
40. همان؛ ص 262.
41. همان، ص 263.
42. همان، ص 273.
43. همان، ص 278.
44. همان، ص 286، تاریخ ترجمه ی قرآن، ص 105.
45. همان، ص 286.
46. همان، ص 286.
47. دانشنامه ی قرآن و پژوهی؛ ج 1، ص 555، ترجمه ی شاه ولی الله دهلوی، بهاء الدین خرمشاهی، مجله ی ترجمان وحی، سال 5، شماره ی 9، (بهار و تابستان 1380)، ص 62-68.
48. گنجینه ی قرآن، ص 293؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 105.
49. همان؛ ص 299، تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 105.
50. همان؛ 303؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 106.
51. همان، ص 307؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 106.
52. همان، ص 320، تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 106.
53. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 572.
54. ترجمه ی شادروان الهی قمشه ای، بهاء الدین خرمشاهی، ترجمان وحی، سال 4، شماره 7(بهار و تابستان 1379)، ص7-8.
55. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 544-562 و 570-576.
56. نگاه و نقدی بر ترجمه های آهنگین و منظوم قرآن از محمد محسن زمانی، ترجمان وحی، سال 4، شماره 8 (پاییز و زمستان 1379)، ص 33-34.
57. همان.
58. همان.
59. همان.
60. نگاه و نقدی بر ترجمه های آهنگین و منظوم قرآن، محمد محسن زمانی، ترجمان وحی، سال 4، شماره 8 (پاییز و زمستان 1379)، ص 47-49 و 54؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص 574، 721.
61. همان.
62. همان منابع، ص 57-59؛ ج1، ص 579-560، 575.
63. اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 4، شماره ی 8(پاییز و زمستان 1379)، ص 135-136.
64. اخبار وحی، ترجمان وحی، سال6، شماره ی 12(پاییز و زمستان 1381)، ص 91-93.
65. اخبار وحی، ترجمان وحی، سال هفتم، شماره ی سیزده (بهارو تابستان 1382) ص96.
66. دانشنامه ی قرآن پژوهی، ج 1، ص545.
67. همان، ج 1، ص555.
68. فهرست نسخ خطی قرآنهای مترجم کتابخانه ی آستان قدس رضوی، محمد آصف فکرت، مقدمه.
69. مصاحبه ای کوتاه با دکتر میرزا ملا احمد مترجم قرآن به زبان تاجیکی، ترجمان وحی، سال 2، شماره ی 3 (شهریور 1377)، ص103-104.
70. همان.
71. نگاهی به ترجمه های تاجیکی قرآن کریم، عبدالمنان نصرالدین خجندی، ترجمان وحی، سال 6، شماره ی 11(بهارو تابستان1381ش)، ص98-104.
72. صدای شرق، سال 2000م، شماره ی 12، ص 4؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 563.
73. نگاهی به ترجمه های تاجیکی قرآن کریم، عبدالمنان نصرالدین خجندی، وحی، سال 6، شماره 11(بهار و تابستان 1381) ص98-103.
74. همان، ص104.
75. کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ترجمه ی محمد آصف فکرت، ص74، 171-175؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص577، 582، 583.
76. همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
77.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
78.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
79.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
80.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
81.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
82.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
83.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
84.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
85.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
86.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
87.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
88.همان منابع، ص 174؛ ج1؛ ص 583-584.
89. همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
90.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
91.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
92.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
93.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
94.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
95.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
96.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
97.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
98.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
99.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
100.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
101.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
102.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
103.همان منابع، ص 177-179؛ ج 1، ص 584.
104.همان منابع؛ ص 177-180؛ ج1، ص 584-586.
105.همان منابع؛ ص 177-180؛ ج1، ص 584-586.
106.همان منابع؛ ص 177-180؛ ج1، ص 584-586.
107.همان منابع؛ ص 177-180؛ ج1، ص 584-586.
108.کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 185-186؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 587.
109.کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 185-186؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 587.
110.کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 185-186؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 587.
111.کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 185-186؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 587.
112.همان منابع، ص 186-187؛ ج1، ص 587-588؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 84، 130، 137.
113.همان منابع، ص 186-187؛ ج1، ص 587-588؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 84، 130، 137.
114.همان منابع، ص 186-187؛ ج1، ص 587-588؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 84، 130، 137.
115.همان منابع، ص 186-187؛ ج1، ص 587-588؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 84، 130، 137.
116.همان منابع، ص 186-187؛ ج1، ص 587-588؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 84، 130، 137.
117.همان منابع، ص 186-187؛ ج1، ص 587-588؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 84، 130، 137.
118. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
119. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
120. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
121. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
122. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
123. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
124. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
125. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
126. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
127. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
128. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
129. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 133، 136، 137؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 182-194؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص588.
130. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص 588.
131. کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ترجمه محمد آصف فکرت، ص 236، دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص 593.
132. همان.
133. فتح نامه ی سند المعروف به چچ نامه، ص 136 متأسفانه در این چاپ و چاپ دیگر این کتاب به نام فتح السند، مطلبی راجع به «ترجمه ی قرآن» توسط مولانا اسلامی، یافت نشده، ولی دکتر غزالی آن را به این کتاب نسبت داده است؛ فتح السند، علی کوفی، تحقیق ن. الف. بلوشی، دمشق، 1991م به نقل از ترجمان وحی، سال 5، شماره ی 9، ص 104.
134.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 134-138؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص593-594.
135.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 134-138؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص593-594.
136.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 134-138؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص593-594.
137.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 134-138؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص593-594.
138.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 134-138؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص593-594.
139.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 134-138؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص593-594.
140.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 134-138؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص593-594.
141.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 134-138؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص593-594.
142.کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص 593-594.
143.کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 238-242؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص 593-594.
144.همان؛ منابع.
145. همان منابع، ص 242؛ ج 1، ص 594.
146. مجله ی ترجمان وحی، سال 2، شماره 4(اسفند 1377)، ص 103-104.
147. کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 250-251، ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 63؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 596.
148. کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 292، ویژه نامه مرکز ترجمه ی قرآن، ص 65؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص598.
149. تاریخ مشاهیر کرد. ج 3، ص 484، کتابشناسی جهانی و ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 292-293؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن، ص 65؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 598.
150.تاریخ مشاهیر کرد. ج 3، ص 484، کتابشناسی جهانی و ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 292-293؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن، ص 65؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 598.
151.تاریخ مشاهیر کرد. ج 3، ص 484، کتابشناسی جهانی و ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 292-293؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن، ص 65؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 598.
152. کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، 295؛ ویژه نامه مرکز ترجمه قرآن، ص 66؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 598-599.
153.کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، 295؛ ویژه نامه مرکز ترجمه قرآن، ص 66؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 598-599.
154. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 135؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 67؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 599.
155.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 135؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 67؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 599.
156.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 135؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 67؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 599.
157.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 135؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 67؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 599.
158.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 135؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 67؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 599.
159.تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 135؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 67؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 599.
160. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
161. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
162. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
163. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
164. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
165. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
166. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
167. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
168. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
169. کتابشناسی جهانی ترجمه های و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 297-298، ص 318؛ ویژه نامه ی مرکزی ترجمه ی قرآن مجید، ص 69؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1یک، ص 599-602.
170. همان منابع، ص 318، ص 69؛ ج1، ص 602.
171. ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
171.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
172.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
173.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
174.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
175.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
176.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
177.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
178.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
179.ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید، ص 71؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، فکرت، ص 325-326؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 604.
180. «مصاحبه ای کوتاه با علامه سید ذیشان حیدر جوادی، مترجم قرآن به زبان اردو»، ترجمان وحی، سال1، شماره 2(اسفند 1376)، ص 108.
181. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 519 به نقل از عجائب الهند، ص 2-3.
182. قرآن کریم کی اردو تراجم؛ استاد احمد خان، ص12.
183. قرآن کریم کی اردو تراجم، استاد احمدخان، ص 23-27؛ «ترجمه ی تفسیرگونه اشرف علی تهانوی و ارزیابی علمی آن»، دکتر محمد غزالی، ترجمان وحی، سال 5، شماره ی 9(بهارو تابستان، 1380)، ص 104-120؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 519-522که برخی منابع را نیز، آورده است.
184. قرآن مجید کی اردو تراجم و تفاسیر کاتنقیدی مطالعه، قرآن مجیدکی تراجم(جنوبی هندکی زبانون میس)، از مظهر ممتاز قریش، قرآن کریم اردو تراجم(کتابیات، مرتبه ی دکتر احمد خان، نظر ثانی عبدالقدوس هاشمی؛ قرآن حکیم کی اردو تراجم، دکتر صالحه عبدالحکیم شرف الدین، قرآن کریم کی اردو تراجم، استاد احمد خان، ص 23-27؛ «ترجمه ی تفسیر گونه ی اشرف علی تهانوی و ارزیابی علمی آن» دکتر محمد غزالی، ترجمان وحی، سال5، شماره ی 9(بهار و تابستان1380)، ص104-120؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 519-524.
185. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 81.
186. سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی، جواد هیئت، تهران:1366.
187. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 81؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن شناسی، ج1، ص 536 که اشاره به نسخه ای دیگر مورخ 737قمری به زبان ترکی جغتایی نموده که از آغاز سوره ی مبارکه «ص» جزء 24 تا آخر قرآن به خط ثلث و نسخ و رقاع به شیوه ی ترکستان است و ترجمه در فواصل سطور به طرز چلیپا و تفسیر در دنبال هر سوره آمده و کاتب آن محمد بن شیخ یوسف الاباری معروف به «سید الخطاط» بوده و تاریخ تحریر آن دهم شعبان 737 است.
188. نگاهی به ترجمه های آذربایجانی قرآن کریم، رسول اسماعیل زاده، ترجمان وحی، سال 1، شماره 1 (شهریور 1376)، ص60.
189. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 81-82.
190. نگاهی به ترجمه های آذربایجانی قرآن کریم، رسول اسماعیل زاده، ترجمان وحی، سال 1، شماره 1 (شهریور 1376)، ص 60-61.
191. علوم قرآن (kura'n-1 kerimbilgileri) عثمان کسکی اوغلو، ص 215؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 81؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 536.
192. علوم قرآن (kura'n-1 kerimbilgileri) عثمان کسکی اوغلو، ص 215؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 81؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 536.
193. علوم قرآن (kura'n-1 kerimbilgileri) عثمان کسکی اوغلو، ص 215؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 81؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 536.
194. علوم قرآن (kura'n-1 kerimbilgileri) عثمان کسکی اوغلو، ص 215؛ تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 81؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 536.
195. نتایج الوقوعات، مصطفی نوری پاشا، ج 3، ص 130.
196. بررسی ترجمه های قرآن مجید به زبان ترکی استانبولی، گروه ترجمه ی ترکی استانبولی، ترجمان وحی، سال 2، شماره ی 4(اسفند 1377)، ص38؛ آتاتورک گرایی چیست، رفقی آتای، ص 47؛ نگاهی به تاریخ ترجمه ی قرآن کریم به ترکی استانبولی، مرتضی ترابی، ترجمان وحی، سال 6، شماره 11(بهار و تابستان 1381) ص 84-85.
197. همان.
198. یادنامه ی پنجاهمین سالگرد محمد عاکف، مدهاد جمال کونتای، چاپ 1993م.
199. نگاهی به تاریخ ترجمه ی قرآن کریم به ترکی استانبولی، مرتضی ترابی، مجله ی ترجمان وحی، سال 6شماره ی 11(بهار و تابستان1381ش)، ص 85-86؛ بررسی ترجمه های قرآن مجید به زبان ترکی استانبولی، گروه ترجمه ی ترکی استانبولی، ترجمان وحی، سال 2، شماره ی 4(اسفند 1377ش)، ص39-40.
200. نگاهی به تاریخ ترجمه ی قرآن کریم به ترکی استانبولی، مرتضی ترابی، ترجمان وحی، سال 6، شماره ی 11، (بهارو تابستان1381)، ص 86-88؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 536-537.
201. همان منابع.
202. نگاهی به تاریخ ترجمه ی قرآن کریم به ترکی استانبولی، مرتضی ترابی، ترجمان وحی، سال 6، شماره ی 11(بهار و تابستان 1381)، ص89-95.
203. اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 3، شماره ی 6(پاییز و زمستان 1378)، ص 104؛ اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 4، شماره ی 8(پاییز و زمستان 1379)، ص 138-139؛ بررسی ترجمه های قرآن مجید به زبان ترکی استانبولی، گروه ترجمه ی ترکی استانبولی، ترجمان وحی، سال 2، شماره ی 4(اسفند 1377)، ص 44؛ اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 5، شماره 9 (بهار و تابستان 1380)، ص 159-163.
204. بررسی ترجمه های قرآن مجید به زبان ترکی استانبولی، گروه ترجمه ی ترکی استانبولی، مجله ترجمان وحی، سال 2، شماره ی 4 (اسفند 1377)، ص 44.
205. نگاهی به ترجمه های آذربایجانی قرآن کریم، رسول اسماعیل زاده، ترجمان وحی، سال 1، شماره 1 (شهریور1376، ص 60-63، دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 537-538 تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، ص 83.
206. نگاهی به ترجمه های آذربایجانی قرآن کریم، رسول اسماعیل زاده، ترجمان وحی، سال 1، شماره 1 (شهریور 1376)، ص 71؛ نقد و بررسی ترجمه های آذری قرآن کریم، (ترجمه ی آقایان ضایئ بنیادف و واسیم محمد علی یئو) ترجمان وحی، سال 2، شماره 3 (شهریور 1377)، ص 48-49؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 538.
207.نگاهی به ترجمه های آذربایجانی قرآن کریم، رسول اسماعیل زاده، ترجمان وحی، سال 1، شماره 1 (شهریور 1376)، ص 71؛ نقد و بررسی ترجمه های آذری قرآن کریم، (ترجمه ی آقایان ضایئ بنیادف و واسیم محمد علی یئو) ترجمان وحی، سال 2، شماره 3 (شهریور 1377)، ص 48-49؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 538.
208.نگاهی به ترجمه های آذربایجانی قرآن کریم، رسول اسماعیل زاده، ترجمان وحی، سال 1، شماره 1 (شهریور 1376)، ص 71؛ نقد و بررسی ترجمه های آذری قرآن کریم، (ترجمه ی آقایان ضایئ بنیادف و واسیم محمد علی یئو) ترجمان وحی، سال 2، شماره 3 (شهریور 1377)، ص 48-49؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 538.
209. اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 6، شماره ی 11 (بهار و تابستان 1381)، ص 132-133.
210. معرفی چند ترجمه ی قرآن کریم به زبان ازبکی، ابراهیم خدایار، ترجمان وحی، سال 4، شماره 7(بهار و تابستان1379)، ص 92-93.
211. تعلیقات ترجمه و تفسیر قرآن کریم، سید محمود طرازی، ص 4؛ معرفی چند ترجمه ی قرآن به زبان ازبکی، ابراهیم خدایار، ترجمان، وحی سال 4، شماره 7 (بهار و تابستان 1379)، ص 93-94.
212. همانجا؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 578؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای خارجی، 1417ق/1375ش، ص 50؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن به زبانهای خارجی، 1418ق/1376ش، ص25.
213. معرفی چند ترجمه ی قرآن به زبان ازبکی، ابراهیم خدایار، ترجمان وحی، سال 4، شماره 7 (بهار و تابستان 1379)، ص 95-96.
214.معرفی چند ترجمه ی قرآن به زبان ازبکی، ابراهیم خدایار، ترجمان وحی، سال 4، شماره 7 (بهار و تابستان 1379)، ص 95-96.
215. اخبار ترجمه، ترجمان، وحی، سال 5، شماره ی 10 (پاییز و زمستان 1380)، ص 124-125؛ اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 6، شماره ی 11 (بهار و تابستان1381)، ص 130.
216.اخبار ترجمه، ترجمان، وحی، سال 5، شماره ی 10 (پاییز و زمستان 1380)، ص 124-125؛ اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 6، شماره ی 11 (بهار و تابستان1381)، ص 130.
217. اخبار ترجمه، ترجمان، وحی، سال3، شماره ی 5(بهار و تابستان 1378)، ص 125-126.
218. ترجمه ی قرآن کریم به زبان روسی از سابلوکوف تا پور و خووا، عمادالدین حاتم، ترجمان وحی، سال 2، شماره 4(اسفند 1377)، ص 55-56.
219. ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای خارجی، 1418ق/1376ش، ص 27.
220. ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای خارجی، 1417ق/1375ش، ص65.
221. اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 3، شماره 5(بهار و تابستان 1378)، ص 124.
222. گفت و گویی کوتاه با شیخ خلیفه آلتای، نخستین مترجم قرآن به زبان قزاقی، محمد حسن زمانی، ترجمان وحی، سال 6، شماره 11(بهار و تابستان1381)، ص 120-121؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه قرآن مجید به زبانهای خارجی، 1417ق/1375ش، ص 65.
223. اخبارترجمه، ترجمان وحی، سال3، شماره 6(پاییز و زمستان 1378)، ص 101-102.
224. ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای خارجی، 1417ق/1375ش، ص 58؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای خارجی، 1418ق/1376ش، ص 28؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 590.
225. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان؛ ص 86-87؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن به زبانهای خارجی، 1417ق/1375ش، ص 60 ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن به زبانهای خارجی، 1418ق/1376ش، ص 29؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 225-227؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی؛ ج1، ص 591-592؛ قرآن در چین نوشته ی جین بی جیو، ترجمه و برگردان محسن جعفری مذهب، ترجمان وحی، سال دو، شماره ی چهار(اسفند 1377)، ص 27-36؛ گفت و گویی اختصاصی با استاد یحیی صنوبر لین سونگ مترجم قرآن کریم به زبان چینی، ترجمان وحی، سال 3، شماره ی 6(پاییز و زمستان 1378)، ص 86-95.
226.گفت و گویی با آقای محمد القائم ساوادا صفا مترجم قرآن کریم به زبان ژاپنی، ترجمان وحی، سال 5، شماره ی 9(بهار و تابستان 1380)، ص 151-153.
227. گزارشی از ترجمه های ژاپنی قرآن کریم، محمد القائم صفا ساوادا، ترجمان وحی، سال 4، شماره 8(پاییز و زمستان 1379)، ص 83-93.
228. همان؛ کتابشناسی جهانی ترجمه ها و تفسیرهای چاپی قرآن، ص 234-235؛ ویژه نامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید،1417ق/1375ش، ص 60؛ دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 592.
229. «گزارشی از ترجمه های قرآن کریم، محمد القائم صفا ساوادا، ترجمان وحی، سال 4، شماره ی 8(پاییز و زمستان1379)، ص 83-93؛ اخبار ترجمه، ترجمان وحی، سال 5، شماره 10 (پاییز و زمستان 1380)؛ ص 128.
1. آتاتورگ گرایی چیست، رفقی آتای، استانبول: 1966م.
2. ادبیات فارسی برمبنای استوری، ترجمه ی یحیی آرین پور، سیروس ایزدی و کریم کشاورز، تحریر احمد منزوی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363.
3. البیان والتبیین، عمر و بن بحر جاحظ، قاهره: 1332ق/1961م.
4. تاج التراجم، شاهفور بن طاهر اسفراینی، تصحیح نجیب مایل هروی و علی اکبر الهی خراسانی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و مرکز نشر میراث مکتوب، 1374-1375.
5. تاریخ بخارا، محمد بن جعفر نرشخی، ترجمه ی ابو نصر قباوی، تهران: انتشارات توس، 1363.
6. تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، آذرتاش آذرنوش، تهران: انتشارات سروش، 1375.
7. تاریخ ترجمه ی قرآن در جهان، دکتر جواد سلماسی زاده، تهران: امیرکبیر، 1369.
8. تاریخ مشاهیر کرد، بابا مردوخ روحانی، تهران: انتشارات سروش،1371.
9. ترجمه ی تفسیر طبری، به اهتمام حبیب یغمایی، تهران: انتشارات توس، 1356.
10. ترجمه فارسی قرآن نسخه ی مورخ 556 هجری، به کوشش محمد جعفر یاحقی، تهران: مؤسسه فرهنگی شهید رواقی، 1364.
11. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران:انتشارات دوستان و ناهید، 1377.
12. سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی، جواد هیئت، تهران: نشر نو، 1366.
13. عجائب الهند، بزرگ بن شهریار رامهرمزی، لیدن، بریل، 1886-1889م و ترجمه ی محمد ملک زاده، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1348.
14. فتح السند، علی بن حامد بن ابی بکر کوفی، تحقیق ن.ا. بلوشی، دمشق، 1991م و ترجمه آن: فتحنامه ی سند (المعروف به چچ نامه)، از عمر بن محمد داود پونه، حیدرآباد دکن: مجلس مخطوطات فارسی حیدرآباد، دهلی، 1358ق/1939م.
15. فهرست نسخ خطی قرآن های مترجم، محمد آصف فکرت، مشهد:کتابخانه ی آستان قدس رضوی، 1363ش.
16. قرآن حکیم کی اردو تراجم، دکتر صالحه عبدالحکیم شرف الدین، بمبئی: 1984م.
17. قرآن کریم کی تراجم (جنوبی هندکی زبانون میس)، مظهر ممتاز فریشی، کراچی:1990م.
18. قرآن کریم کی اردو تراجم (کتابیات)، مرتبه ی دکتر احمد خان، نظر ثانی عبدالقدوس هاشمی، اسلام آباد، 1987م.
19. قرآن مجید کی اردو تراجم و تفاسیر کاتنقیدی مطالعه، 1914م، سید حمید شطاری، حیدر آباد دکن: 1982م.
20. گنجینه ی قرآن یا راهنمای گنجینه ی قرآن، احمد گلچین معانی، مشهد: آستان قدس رضوی، 1347.
21. المبسوط محمد بن احمد سرخسی، تحقیق محمد راضی حنفی و دیگران، بیروت: دارالمعرفه، 1406ق/1986م.
22. نتایج الوقوعات، مصطفی نوری پاشا، استانبول: مطبعه ی اخوت، 1337ق.
23. ویژنامه ی مرکز ترجمه ی قرآن مجید به زبانهای خارجی، قم، مرکز ترجمه...، 1417ق/1375ش و 1418ق/1376ش.
24. یادنامه ی پنجاهمین سالگرد محمد عاکف، مدهاد جمال کونتای، استانبول: 1993م.
25. اطلاعات قرآنی از زمان نزول تا امروز، نویسنده: دکتر عثمان کسکی اوغلو، ناشر: انتشارات دیانت، محل نشر: آنکارا، سال چاپ: 1993م.
Nuzulunden gunumuze kuran -l kerim bilgileri DR. osman keskioglu
منبع:رفیعی علامرودشتی، علی؛ (1383)، یادگارنامه فیض الاسلام: جستارهای علمی و پژوهشی در باب ترجمانی متون مقدس، خمینی شهر، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر، چاپ اول 1383.
/ج