نویسنده: صدیقه جاذبی
عکس: سهراب سردشتی
عکس: سهراب سردشتی
سفر به زیارتگاه خالدنبی (ع) در استان گلستان
خاطره ای که در ذهنت باقی می باند. طبیعتی که نظیرش را کمتر خواهی دید. وقتی در بهار از بالای کوهی که زیارتگاه خالدنبی (ع) در آن قرار دارد به افق نگاه کنی امواج تپه ماهورهای سبز احاطه ات می کنند و انگار به سویت می آیند. اینجا آسمان و زمین به هم نزدیک می شوند. در کنار این تپه های سبز، تکه پارچه های رنگین حاجت که زنان و دختران ترکمن بر در ختچه های نزدیک زیارتگاه بسته اند. جلوه خاصی به منطقه داده. زیارتگاهی که بنای ساده و مسجدی بی آرایه دارد. وقتی به سمت زیارتگاه خالدنبی (ع) حرکت می کردیم، هیچ تصوری از طبیعت آنجا نداشتیم. بهار، گنبد کاووس و اطرافش را سبز کرده و راه هموار کلاله با سر سبزی فوق العاده اش ما را به سمت دشت های باز و وسیع می خواند. در میان این سبزهای فراوان، رنگ زردگل هایی که تازه به شکوفه نشسته اند هوش از سر آدم می برد. گاه در راه در افقی دور دست در میان رنگ زرد، تک درختانی دیده می شوند که تازه شروع به جوانه زدن کرده اند. اینجا منطقه ای منحصربه فرد است برای سفری زیارتی ـ سیاحتی.
تپه تپه تا دور دست اینجا را هزار تپه می نامند که کاملا برازنده آن است. منطقه ای تپه ماهوری که در این فصل تا چشم کار می کند سبز است و سبز از ارتفاعات بالای مقبره که نگاهی به منطقه بیندازید. یکی از زیباترین مناظر استان گلستان را در همین منطقه می بینید
روستاهای این منطقه دار و درخت زیاد ندارند اما تا بخواهی مشرف به دشت های سبزند که صفای روستا را بیشتر می کنند سال های گذشته جاده ای که به طرف زیارتگاه خالدنبی (ع) می رفت از این روستا به بعد خاکی بود ناهموار اما آسفالت این روزها تا خود زیارتگاه هم کشیده شده است.
از کلاله تا گچی سو، روستاهای دیدنی دیگری هم سر راه هستند، از جمله روستای «یللی بدراق» که از معروف ترین روستاهای این منطقه است. در 6 کیلومتر فاصله گچی سو تا قبرستان خالدنبی (ع) با منطقه وسیعی از تپه ماهورهای کوچک و کم ارتفاع ولی بسیار پر تعداد و نزدیک به هم روبه رو می شویم که هزار دره زیبا را به وجود آورده اند دره های زیبایی که تنها در بهار میزبان سبزه هایی هستند که مثل مخمل، جلوه گیری می کنند و در فصل های دیگر، عاری از سبزی هستند و گاه رفتن به زیارتگاه طاقت فرسا می شود. ماشین تا ارتفاع 700 متر که بالا می رود، آرامگاه کوچک خالدنبی (ع) بر بلندای یک تپه نمایان می شود؛ آرامگاهی با زائرانی در لباس های محلی ترکمنی که همین موضوع، آن را متفاوت از بسیاری از زیارتگاه های کشور کرده است ساختمان زیارتگاه های این منطقه بسیار ساده است؛ اتاق هایی ساده که قبور متبرکه در وسط آنها قرار گرفته اند و گنبدهای ساده و بدون تزئین سبز رنگی بالای هر کدام ساخته شده است.
پیرمرد ترکمنی که کنار مقبره خالدنبی (ع) نشسته برایمان داستان معجزه این پیامبر را تعریف می کند. او از سفر خالدنبی (ع) می گوید و دعای معروفی که به درگاه خداوند انجام داد. می گوید وقتی کفار، به خالدنبی(ع) و خانواده اش دست می یابند، او دعا می کند که زمین کشاورزی اش که در آن هندوانه و خربزه می کاشته تبدیل به سنگ شود تا کافران بهره ای از آن نبرند او خالدنبی (ع) را یکی از 4 پیامبر حد فاصل مسیحیت تا اسلام معرفی می کند می گوید خالدنبی (ع) 40 سال قبل از تولد حضرت محمد (ص) ظهور می کند و از زادگاهش یمن به این نقطه عزیمت می کند. آن زمان در ایران خسرو انوشیروان حکومت می کرده و آئین زرتشت، مذهب رسمی بوده 2 بقعه دیگر در اطراف مقبره خالدنبی (ع) وجود دارد که طبق روایات محلی، یکی «چوپان آتا» از یارانش و دیگری «عالم بابا» پدر همسر خالدنبی (ع) است مردم این ناحیه اعتقاد دارند که دختر خالدنبی (ع) در دوران پیری به حضرت محمد (ص) می رسد و به اسلام ایمان می آورد.
نزدیک مقبره خالدنبی (ع) کمی بالاتر از زیارتگاه، چوب کاملا راست و صافی وجود دارد که ترکمن ها از تکه های آن هم برای این کار استفاده می کرده اند اما نکته جالبی که این تکه چوب 2 متری را متمایز می کند، این است، که از سال ها پیش ترکمن ها معتقد بوده اند هر کس از این چوب صاف بالا رفته و سر چوب را بتواند گاز بزند دندان هایش محکم خواهد شد و تا آخر عمر نخواهد ریخت جالب اینجاست که به قدری مردم از این چوب بالا رفته اند که بدنه چوب کاملا صاف و صیقلی شده است.
پس از گذر از راهی بار یک و تا حدی صعب العبور، کشتزار تقریبا و سیعی از سنگ مزارهای ایستاده در نگه اول هر بیننده ای را مجذوب خود می کند وارد این دره که می شویم لابه لای سنگ مزارهای ایستاده، سنگ قبرهای کوتاهی هم وجود دارند که کاملا متفاوت با سنگ های افراشته است هنوز کار برد این سنگ ها کاملا مشخص نشده است اینجا همان مکانی است که پیرمرد ترکمن می گفت خالدنبی (ع) در آن دعا کرد تا قومش به سنگ تبدیل شوند و دست کفار به آنها نرسد پس از زیارت خالدنبی (ع) دیدار از این مکان، خالی از لطف نیست حتی بر خی از اهالی محلی می گویند قسمتی از دیوار معروف اسکندر از این ناحیه هم عبور می کرده و می توان آثاری از برج و باروهای نگهبانی را در بعضی تپه ها دید. خیلی ها این قبرستان را یکی از اسرارآمیز ترین نقاط ایران می دانند؛ به این دلیل که هنوز در مورد زمان و چگونگی پیدایش آن ابهامات فراوانی وجود دارد سنگ مزارهای اینجا از سنگ یک پارچه و بسیار هنرمندانه تراشیده شده و به 3 دسته تقسیم می شوند: 1ـ سنگ مزارهای استوانه ای بلند با وزنی بین یک تا چهار و نیم تن 2ـ سنگ مزارهای صلیبی شکل یا به صورت 2 نیم کره 3ـ سنگ مزارهایی که به شکل شاخ قوچ ساخته شده و تعداد آنها از 2 دسته قبلی کمتر است در فرهنگ قدیم ترکمن ها، قوچ مظهر قدرت و فرمانروایی بوده و نقش شاخ قوچ، متداول ترین نماد ترکمن است که در سر ستون های خانه ها و در نقش گلیم و نمدها هم دیده می شود.
در گذشته تعداد این سنگ قبرها بیش از 600 عدد بوده که حالا به خاطر دستبرد، تعداد آنها کم شده است به گفته یکی از زائران ترکمن، همین چند سال پیش هم تعداد سنگ قبرها بیشتر از امروزه بوده است با اینکه این مجمومه در 1380 توسط سازمان میراث فرهنگی استان گلستان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده اما تاکنون تمهیدی برای حفاظت از آن اندیشیده نشده است.
از دره که باز می گردیم، آفتاب کم کم در حال غروب است. راه باریک زیارتگاه تا گورستان باستانی در برگشت طاقت را طاق می کند. در روزهای شلوغ بهاری، ماندن در صف طویل بازدید کنندگان هم به سختی راه اضافه می کند اما دلمان راضی است از این سیاحت و زیارت. کمی مانده به زیارتگاه یک بریدگی در کوه وجود دارد که مردم برای آنجا هم افسانه ای ساخته اند اینجا آشیانه شیری بوده قوی هیکل که مرید خالدنبی (ع) بوده و نگاهبان این زیارتگاه تکه سنگی درشت در زیر این بریدگی قرار دارد که شبیه شیری است خفته، گویی این شیر هم همراه یاران خالدبن سنان (ع) بوده و با دعای او به سنگ تبدیل شده است.
راه به پایان می رسد و آفتاب هم به زیبایی تمام در حال پایین رفتن است زیارت و طبیعت گردی در این ناحیه یک روز را از صبح تا غروب طلب می کند زائران کم کم وسایل خود را جمع می کنند، عده ای می خواهند شب را درحجره ها بمانند و عده ای هم چادر با خود دارند. تصمیم می گیرم شب را در منطقه بمانم چرا که بارها از ترکمن ها درباره شب های ساکت و سحرانگیز اینجا شنیده ام. آسمان و ستارگان در این منطقه به هم نزدیک اند.
منبع: سرزمین من شماره 32
خاطره ای که در ذهنت باقی می باند. طبیعتی که نظیرش را کمتر خواهی دید. وقتی در بهار از بالای کوهی که زیارتگاه خالدنبی (ع) در آن قرار دارد به افق نگاه کنی امواج تپه ماهورهای سبز احاطه ات می کنند و انگار به سویت می آیند. اینجا آسمان و زمین به هم نزدیک می شوند. در کنار این تپه های سبز، تکه پارچه های رنگین حاجت که زنان و دختران ترکمن بر در ختچه های نزدیک زیارتگاه بسته اند. جلوه خاصی به منطقه داده. زیارتگاهی که بنای ساده و مسجدی بی آرایه دارد. وقتی به سمت زیارتگاه خالدنبی (ع) حرکت می کردیم، هیچ تصوری از طبیعت آنجا نداشتیم. بهار، گنبد کاووس و اطرافش را سبز کرده و راه هموار کلاله با سر سبزی فوق العاده اش ما را به سمت دشت های باز و وسیع می خواند. در میان این سبزهای فراوان، رنگ زردگل هایی که تازه به شکوفه نشسته اند هوش از سر آدم می برد. گاه در راه در افقی دور دست در میان رنگ زرد، تک درختانی دیده می شوند که تازه شروع به جوانه زدن کرده اند. اینجا منطقه ای منحصربه فرد است برای سفری زیارتی ـ سیاحتی.
تپه تپه تا دور دست اینجا را هزار تپه می نامند که کاملا برازنده آن است. منطقه ای تپه ماهوری که در این فصل تا چشم کار می کند سبز است و سبز از ارتفاعات بالای مقبره که نگاهی به منطقه بیندازید. یکی از زیباترین مناظر استان گلستان را در همین منطقه می بینید
سرزمین تپه ها
بین «گنبد» و «کلاله» راه زیادی نیست، تنها 40 کیلومتر که 20تا 30 دقیقه با ماشین طول می کشد. از شهر کلاله به سمت روستای «گچی سو» که می رویم، راه هموار به طرف تپه ماهور شدن می رود دشت صاف و هموار کم کم تبدیل می شود به دشت هایی تپه ای، تپه های سبز و زرد که زیبایی جاده را دو چندان می کنند. روستای گچی سو در میان این راه قرار دارد.روستاهای این منطقه دار و درخت زیاد ندارند اما تا بخواهی مشرف به دشت های سبزند که صفای روستا را بیشتر می کنند سال های گذشته جاده ای که به طرف زیارتگاه خالدنبی (ع) می رفت از این روستا به بعد خاکی بود ناهموار اما آسفالت این روزها تا خود زیارتگاه هم کشیده شده است.
از کلاله تا گچی سو، روستاهای دیدنی دیگری هم سر راه هستند، از جمله روستای «یللی بدراق» که از معروف ترین روستاهای این منطقه است. در 6 کیلومتر فاصله گچی سو تا قبرستان خالدنبی (ع) با منطقه وسیعی از تپه ماهورهای کوچک و کم ارتفاع ولی بسیار پر تعداد و نزدیک به هم روبه رو می شویم که هزار دره زیبا را به وجود آورده اند دره های زیبایی که تنها در بهار میزبان سبزه هایی هستند که مثل مخمل، جلوه گیری می کنند و در فصل های دیگر، عاری از سبزی هستند و گاه رفتن به زیارتگاه طاقت فرسا می شود. ماشین تا ارتفاع 700 متر که بالا می رود، آرامگاه کوچک خالدنبی (ع) بر بلندای یک تپه نمایان می شود؛ آرامگاهی با زائرانی در لباس های محلی ترکمنی که همین موضوع، آن را متفاوت از بسیاری از زیارتگاه های کشور کرده است ساختمان زیارتگاه های این منطقه بسیار ساده است؛ اتاق هایی ساده که قبور متبرکه در وسط آنها قرار گرفته اند و گنبدهای ساده و بدون تزئین سبز رنگی بالای هر کدام ساخته شده است.
زیارتگاه بی آلایش
زیارتگاه اصلی، مقبره خالدبن سنان (ع) است که به خالدنبی (ع) معروف است. در اینجا اهالی بومی منطقه مغازه هایی را اجاره کرده و انواع وسایل زینتی، کتب ادعیه و مواد غذایی را به زائران و گردشگران عرضه می کنند یکی از سوغاتی های پرطرفدار این مغازه داران کشکی است که از شیر گوسفند تهیه کرده اند. وقتی وارد حیاط مقبره می شویم، 4 طرف حیاط اتاق هایی به شکل حجره می بینیم که زائران و گردشگران در آنها اقامت می کنند هزینه اجاره این اتاق ها صرف نگهداری و تولیت زیارتگاه می شود. روزهای بهار، حیاط زیارتگاه خالدنبی (ع) غلغله است. ترکمن ها از نقاط دور و نزدیک برای زیارت و طبیعت گردی به این مکان می آیند و در حیاط این زیارتگاه، بعضی اوقات بساط «چکدرمه» ترکمنی و انواع غذاهای دیگر بر پا می شود بسیاری از ترکمن ها این غذاها را به نیت نذر در حیاط زیارتگاه تهیه و بین زائران تقسیم می کنند.پیرمرد ترکمنی که کنار مقبره خالدنبی (ع) نشسته برایمان داستان معجزه این پیامبر را تعریف می کند. او از سفر خالدنبی (ع) می گوید و دعای معروفی که به درگاه خداوند انجام داد. می گوید وقتی کفار، به خالدنبی(ع) و خانواده اش دست می یابند، او دعا می کند که زمین کشاورزی اش که در آن هندوانه و خربزه می کاشته تبدیل به سنگ شود تا کافران بهره ای از آن نبرند او خالدنبی (ع) را یکی از 4 پیامبر حد فاصل مسیحیت تا اسلام معرفی می کند می گوید خالدنبی (ع) 40 سال قبل از تولد حضرت محمد (ص) ظهور می کند و از زادگاهش یمن به این نقطه عزیمت می کند. آن زمان در ایران خسرو انوشیروان حکومت می کرده و آئین زرتشت، مذهب رسمی بوده 2 بقعه دیگر در اطراف مقبره خالدنبی (ع) وجود دارد که طبق روایات محلی، یکی «چوپان آتا» از یارانش و دیگری «عالم بابا» پدر همسر خالدنبی (ع) است مردم این ناحیه اعتقاد دارند که دختر خالدنبی (ع) در دوران پیری به حضرت محمد (ص) می رسد و به اسلام ایمان می آورد.
چوپان عزیز
اطراف آرامگاه، سنگ قبرهایی وجود دارد که ترکمن ها در گذشتگان خود را به این ارتفاع آورده و در کنار این پیامبر دفن کرده اند. سنگ قبرهایی که بیشتر به شکل شاخ قوچ و نمادهایی از طبیعت است. اهالی منطقه بعد از زیارت مزار خالدنبی (ع) زیارت 2 بقعه دیگر را نیز بر خود واجب می دانند. برای رسیدن به بقعه چوپان آتا باید از را باریکی که در گذشته توسط زائران در کوه ایجاد شده به آرامی حرکت کنیم؛ البته امروزه این راه را سنگ چین کرده اند و عبور از آن راحت تر است در بین راه، بوته های و درختچه های روییده از بین سنگ ها نظر آدم را جلب می کند درختچه ها پر از تکه پارچه های رنگی است که زائران و حاجتمندان به آنها گره زده اند حتی درخت ها و درختچه های نزدیک به 2 بقعه دیگر هم پر است از این پارچه های رنگین وقتی به مقبره کوچک چوپان آتا می رسیم طبیعت زیر پایمان دیدنی تر می شود؛ زمین مواج و پر از تپه ماهور و آسمان نزدیک است.غروب در مقبره
نه فقط در روشنایی روز، که در تاریکی شب هم این منطقه بسیار جذاب است. آب و هوای کوهستانی این منطقه باعث می شود که بسیاری از زائران و گردشگران شب را در همین منطقه بمانند و صبح به تپه ماهورهای اطراف بروند. ترکمن های قبل از اسلام معتقد به آیین شمنی بوده اند و درخت و چوب یکی از عناصر مهمی بوده که آنها به وجود روح و خوش یمنی در آنها اعتقاد داشته اند هنوز مردم ترکمن برخی باورهای کهن را در فرهنگ خویش نگه داشته اند. آنها از چوب درختانی که نزدیک به زیارتگاه ها و قبور عارفان و بزرگان روییده تکه ای می برند و به عنوان تبرک، آن را به صورت مثلث هایی کوچک می سازند که به «داغدان» معروف است و چوب ها و درخت هایی را که آنها برای این که استفاده می کنند «داغدان آغاچ» می نامند.نزدیک مقبره خالدنبی (ع) کمی بالاتر از زیارتگاه، چوب کاملا راست و صافی وجود دارد که ترکمن ها از تکه های آن هم برای این کار استفاده می کرده اند اما نکته جالبی که این تکه چوب 2 متری را متمایز می کند، این است، که از سال ها پیش ترکمن ها معتقد بوده اند هر کس از این چوب صاف بالا رفته و سر چوب را بتواند گاز بزند دندان هایش محکم خواهد شد و تا آخر عمر نخواهد ریخت جالب اینجاست که به قدری مردم از این چوب بالا رفته اند که بدنه چوب کاملا صاف و صیقلی شده است.
گورستان اسرار آمیز
نمی شود به خالدنبی (ع) آمد و گورستان باستانی آنچه را نادیده رها کرد دیدن این گورستان هم خود حکایتی است زیارتگاه خالدنبی (ع) در بهار طبیعت زیبا و مسحور کننده ای دارد اما فراتر از اینها، چسبیده به این زیارتگاه دره ای است که در آنجا سنگ قبرهایی وجود دارد که انسان را دچار حیرت می کند.پس از گذر از راهی بار یک و تا حدی صعب العبور، کشتزار تقریبا و سیعی از سنگ مزارهای ایستاده در نگه اول هر بیننده ای را مجذوب خود می کند وارد این دره که می شویم لابه لای سنگ مزارهای ایستاده، سنگ قبرهای کوتاهی هم وجود دارند که کاملا متفاوت با سنگ های افراشته است هنوز کار برد این سنگ ها کاملا مشخص نشده است اینجا همان مکانی است که پیرمرد ترکمن می گفت خالدنبی (ع) در آن دعا کرد تا قومش به سنگ تبدیل شوند و دست کفار به آنها نرسد پس از زیارت خالدنبی (ع) دیدار از این مکان، خالی از لطف نیست حتی بر خی از اهالی محلی می گویند قسمتی از دیوار معروف اسکندر از این ناحیه هم عبور می کرده و می توان آثاری از برج و باروهای نگهبانی را در بعضی تپه ها دید. خیلی ها این قبرستان را یکی از اسرارآمیز ترین نقاط ایران می دانند؛ به این دلیل که هنوز در مورد زمان و چگونگی پیدایش آن ابهامات فراوانی وجود دارد سنگ مزارهای اینجا از سنگ یک پارچه و بسیار هنرمندانه تراشیده شده و به 3 دسته تقسیم می شوند: 1ـ سنگ مزارهای استوانه ای بلند با وزنی بین یک تا چهار و نیم تن 2ـ سنگ مزارهای صلیبی شکل یا به صورت 2 نیم کره 3ـ سنگ مزارهایی که به شکل شاخ قوچ ساخته شده و تعداد آنها از 2 دسته قبلی کمتر است در فرهنگ قدیم ترکمن ها، قوچ مظهر قدرت و فرمانروایی بوده و نقش شاخ قوچ، متداول ترین نماد ترکمن است که در سر ستون های خانه ها و در نقش گلیم و نمدها هم دیده می شود.
در گذشته تعداد این سنگ قبرها بیش از 600 عدد بوده که حالا به خاطر دستبرد، تعداد آنها کم شده است به گفته یکی از زائران ترکمن، همین چند سال پیش هم تعداد سنگ قبرها بیشتر از امروزه بوده است با اینکه این مجمومه در 1380 توسط سازمان میراث فرهنگی استان گلستان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده اما تاکنون تمهیدی برای حفاظت از آن اندیشیده نشده است.
از دره که باز می گردیم، آفتاب کم کم در حال غروب است. راه باریک زیارتگاه تا گورستان باستانی در برگشت طاقت را طاق می کند. در روزهای شلوغ بهاری، ماندن در صف طویل بازدید کنندگان هم به سختی راه اضافه می کند اما دلمان راضی است از این سیاحت و زیارت. کمی مانده به زیارتگاه یک بریدگی در کوه وجود دارد که مردم برای آنجا هم افسانه ای ساخته اند اینجا آشیانه شیری بوده قوی هیکل که مرید خالدنبی (ع) بوده و نگاهبان این زیارتگاه تکه سنگی درشت در زیر این بریدگی قرار دارد که شبیه شیری است خفته، گویی این شیر هم همراه یاران خالدبن سنان (ع) بوده و با دعای او به سنگ تبدیل شده است.
راه به پایان می رسد و آفتاب هم به زیبایی تمام در حال پایین رفتن است زیارت و طبیعت گردی در این ناحیه یک روز را از صبح تا غروب طلب می کند زائران کم کم وسایل خود را جمع می کنند، عده ای می خواهند شب را درحجره ها بمانند و عده ای هم چادر با خود دارند. تصمیم می گیرم شب را در منطقه بمانم چرا که بارها از ترکمن ها درباره شب های ساکت و سحرانگیز اینجا شنیده ام. آسمان و ستارگان در این منطقه به هم نزدیک اند.
منبع: سرزمین من شماره 32