کلاغ طلایی

اینجا تنها خانه اوست. در گوشه و کنار سرزمین ما، پرنده ای زندگی می کند که خانه اصلی اش فقط ایران است. هرچند مشاهداتی از آن در یکی دو کشور همسایه هم گزارش شده،
يکشنبه، 28 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کلاغ طلایی
 کلاغ طلایی





 

زاغ بور، پرنده ای از خانواده کلاغ ها که ایران زیستگاه اصلی اوست

اینجا تنها خانه اوست. در گوشه و کنار سرزمین ما، پرنده ای زندگی می کند که خانه اصلی اش فقط ایران است. هرچند مشاهداتی از آن در یکی دو کشور همسایه هم گزارش شده، اما مسلم آن است که «زاغ بور» پرنده بومی (آندمیک) سرزمین ماست و ایران، زیستگاه اصلی اش به شمار می رود. متأسفانه با وجود اهمیتی که این پرنده برای ایران دارد، هنوز برای بسیاری از مردم ایران ناشناخته است و کمتر جایی را می توان یافت که درباره آن چیزی منتشر شده باشد. زاغ بور که نه مثل زاغ هایی که در شهر می بینیم و می شناسیم سیاه است، نه مثل آنها عاشق بلندترین کاج ها و چنارها و نه حتی به فراوانی و پرسروصدایی آنهاست، تقریباً در 12استان بیابانی و نیمه بیابانی کشورمان زندگی می کند و از جمله جانورانی است که به خوبی با فقیرترین پوشش های گیاهی هم خو گرفته است. این متن، چکیده تحقیقات جانور شناسانه ای است از کارشناس حیات وحش «شهاب چراغی» با نگاهی به پایان نامه همسر او «نوشین ساطعی» درباره زندگی زاغ بور، که توسط «علی اکبر رضوی» همکار «سرزمین من» ویرایش شده است.

سرپناه چند ماهه

خیلی وقت نیست که زاغ بور، این پرنده ایرانی، شناخته شده و اهمیت آن معلوم شده است. زاغ بور با نام علمی Podoces Pleske، از خانواده کلاغ هاست. این پرنده خجالتی، قابلیت بالایی در استتار با محیط بیابانی دارد و کمتر در مقابل چشمان اهالی بیابان ظاهر می شود. از آنجا که نه برای گوشت شکار می شود و نه برای تزئین و آوازخوانی، نامش هم چندان بر سر زبان ها نیست. اولین بار سال 1896 میلادی (1275خورشیدی) بود که نام این پرنده در گزارش «زارودنی» - محقق مشهور روس - آمد و فتح باب شناخت زاغ بور ایران شد. مدت ها بعد از او در سال 1970 میلادی (1349خورشیدی)، «ایچکوپار» (Etchecopar) زیستگاه زاغ بور را درمناطق شرقی ایران مورد بررسی قرارداد و ازآن به بعد زاغ بور به عنوان پرنده آندمیک ایران شناخته شد. هرچند به تازگی مشاهداتی ازاین پرنده در مرزهای غربی پاکستان هم گزارش شده اما آنچه مسلم است، زیستگاه اصلی و قطعی زاغ بور، مناطق بیابانی و نیمه بیابانی شرق و مرکز ایران است؛ یعنی استان های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، خراسان رضوی، سمنان، اصفهان، یزد، فارس، کرمان و تهران؛ جایی که درختچه ها و بوته های بلند مثل «قیچ»، «اسکنبیل»، «کاروانکش»، «افدرا»، «تاغ» و «سبد» بهترین شرایط را برای لانه سازی اش فراهم می کنند.
زاغ بور، برای ساختن سرپناه، به سایه بوته های خشک و نیمه خشک قناعت می کند. همین که از آفتاب داغ در امان باشد و از دید پرندگان شکارگر و خزندگان بیابانی محفوظ، برایش کافی است تا 3، 2ماه زادآوری اش را مهمان یکی از همین بوته ها شود. با خارو خاشاک و خرده شاخه ها لانه ای می سازد و اگر سایه بوته ای برای شکستن هرم آفتاب کافی نباشد، از همان خاشاک، سقف نیم بندی هم روی لانه اش سوار می کند تا تخم ها و بعد جوجه ها از گرما و شاید از دیده شدن در امان بمانند. استتار لانه ها به قدری ماهرانه انجام می شود که تا نزدیکی های بوته هم یافتن لانه دشوار است و حتی لازم است تا لابه لای بوته ها قدری جست و جو شود، بلکه که لانه تازه بنا شده ای پیدا شود.
زاغ بور، به لانه اش حساس است. هرسال لانه ای نو می سازد و لانه سال قبل خود و حتی دیگر زاغ ها را برای بار دوم انتخاب نمی کند. او درون لانه را با هر چیز نرم و لطیفی مثل پشم شتر و بز و گوسفند، پنبه، تکه های پارچه و حتی دم خرگوش می پوشاند تا پرنده ماده، مدت طولانی خوابیدن روی تخم را راحت تر سپری کند و بعد تن عریان جوجه، با شاخه ها و خاشاک تیز و نازک آزرده نشود. چند ماه بعد، لانه برای همیشه ترک می شود؛ یعنی وقتی جوجه ها بیرون آمدند و بال و پر گرفتند و رفتند پی زندگی شان.
کلاغ طلایی

لانه ای از خار و خاشاک

خرده شاخه ها و خار و خاشاک را کنار هم می گذارد و می شود لانه ای امن برای جوجه هایش. زاغ بور لانه اش را به خوبی استتار می کند تا بتواند بچه هایش را در امان نگه دارد

زاغ کنجکاو

این پرنده کنجکاو در حال بررسی سرگین یک خرگوش است تا ببیند می تواند به عنوان یک غذا رویش حساب باز کند یا نه. زاغ بور بیشتر از کرم های خاکی، حشرات کوچک و آفت بوته های قیچ و کاروانکش تغذیه می کند

رنگی برای زنده ماندن

رنگ خاکی زاغ بور یکی از مهم ترین عوامل زنده ماندن این پرنده است. رنگ بدن او با محیطی که در آن زندگی می کند به خوبی سازگار است به همین دلیل می تواند خود را از چشم شکارچی ها پنهان کند

تصویر ناب

کمتر می توان چنین صحنه ای را دید و آن را ثبت کرد؛ زاغ بور به صورت تکی هم به ندرت به چشم می آید، چه برسد به دیدن نر و ماده کنار هم. فقط ماه آخر زمستان و فروردین و اردیبهشت ماه است که می توان آنها را کنار هم دید چرا که برای زادآوری آماده می شوند.

در جست و جوی غذا

جوجه های یک هفته ای زاغ بود در طلب غذا هستند و پدر و مادر در پی یافتن غذایی برای آنها به هر سو می پرند. به محض این که یکی از والدین کرم خاکی یا حشره ای کوچک شکار کند، به سمت لانه می آید و غذا را به جوجه ها می دهد. 2 هفته ای طول می کشد تا جوجه ها بزرگ شوند و توانایی خروج از لانه را پیدا کنند
کلاغ طلایی

والدین وظیفه شناس

جوجه ها، عزیزکرده های زاغ های بورند. اصلاً برای همان هاست که لانه بنا می شود و پس از آن به لانه نیازی نیست. اواخر بهمن ماه و اوایل اسفندماه هر سال، زاغ ماده و نر که جفت شدند، لانه را می سازند. تخم گذاری از اواسط بهمن تا اواخر اسفند ماه انجام می شود و بعد پرنده ماده، در فاصله 2تا 3 روز، 3 تا 6 و معمولاً 4 تخم می گذارد. ماده از حالا تا 19-16 روز بعد باید این تخم های 3/5 سانتی متری که هر کدام حدود 6گرم وزن دارند را صبح و شام زیر بال و پر بگیرد و گاهی بغلتاند و در همه این مدت، فقط گاهی برای مدت کوتاهی می تواند روی کمک نر حساب کند. چون برای نر وظیفه ای دیگر تعریف شده و آن، پاسبانی از لانه و اهلش و تأمین غذای پرنده ماده است. نر در این مدت، بالای بوته نگهبانی می دهد و گاه گاهی هم چند ساعتی را برای پیدا کردن حشره و دانه، چند ده متری را به این طرف و آن طرف می رود و بعد باز می گردد به مراقبت از آشیانه تا پرنده ماده هم فرصتی برای تغذیه، هرچند اندک، بیابد. تا جوجه ها سر از تخم درنیاورند، حساسیت نر و ماده زیاد نیست. پرنده نر ابتدا خطرها را با صدا اطلاع می دهد و اگر بتواند، قدری ذهن صیاد را به سمت و سوی دیگر منحرف می کند. اگر خطر به سلامت گذشت، روز از نو و روزی از نو وگرنه با ماده، فرار را بر قرار ترجیح می دهند و اگر تا روز بعد، احتمال دفع خطر را ندهند، حتی قید تخم ها را که احتمالاً تا حالا یا خورده شده اند یا نطفه شان از بین رفته، می زنند. اما هرچه به روزهای آخر «تفریخ» (سر از تخم بیرون آوردن) نزدیک تر می شویم، حساسیت پرنده های نر و ماده بیشتر می شود و اصرار آنها هم برای نگه داری از تخم ها بیشتر. اواسط و اواخر فروردین ماه، تعدادی از تخم ها که سالم بودند، شروع به شکسته شدن می کنند. جوجه ابتدا سوراخی روی تخم ایجاد می کند و بعد، روی محیط یک دایره، سوراخ ها را ادامه می دهد تا بعد از 2ساعت تلاش، پوست را دو نیم کند و مژده حضور خود را به مادر بدهد. جوجه ها کاملاً عریان (بدون پر محافظ) و با چشم های بسته متولد می شوند و به خصوص روزهای اول، به دمای بدن مادر، بیش از پیش محتاجند.
چندروزی طول می کشد تا چشم های جوجه ها به این دنیا باز شود و نوک پرهایشان بیرون بزند. اما خیلی زود و حدود 2هفته بعد، به قدری بزرگ می شوند که بتوانند از لانه خارج شوند و اطراف بوته زندگی شان چرخی بزنند. در این 2هفته معمولاً پرنده های نر و گاهی ماده، غذای جوجه ها را تأمین می کنند و به دقت به نظافت جوجه ها می رسند. والدین حتی سرگین جوجه ها را که ممکن است برایشان آلوده کننده باشد، در کیسه زیر گلویشان جمع کرده و به بیرون از بوته منتقل می کنند. شاه پرهای جوجه ها به مرور رشد می کند و پرهای نخودی رنگ، روی آنها را می پوشاند. جوجه های زاغ بور حداقل تا یک ماه پس از ترک آشیانه نیاز به مراقبت والدین و تغدیه آنها دارند. در این یک ماه، بیش از هر زمان دیگری، والدین، خصوصاً زاغ بور نر، روی جوجه ها حساس هستند و رفتارهای حفاظتی سخت تری از خود نشان می دهند. اعلام خطرها بلند تر و با هشدار بیشتری است و حتی والدین در صورت نزدیک شدن خطر، با تغییر رفتار و هدایت شکارچی به سمت دور از لانه، سعی در دفع خطر می کنند. جوجه ها به مرور کامل تر می شوند و هم سبک زندگی و هم شکل و شمایلی مثل والدین خود پیدا می کنند.

زاغی برای بیابان

انگار این پرنده از زاغ بودن، فقط نامش را به ارث برده است. شاید از نظر شکل و قیافه بشود آن را بیشتر قوم وخویش «هدهد» و «چکاوک» دانست، با آن رنگ قهوه ای نخودی اش که اگر تکان نخورد به سختی می شود از خاک بور بیابان تشخیص اش داد. طول بدن زاغ بور حدود 25سانتی متر و طول پای آن به 41میلی متر می رسد. سرش نسبت به جثه، بزرگ تر به نظر می رسد و منقار بلند و اندکی به سمت پایین خمیده دارد که از آن برای کندن و کاویدن خاک استفاده می کند. خط چشم سیاهی که از انتهای نوک شروع شده و اطراف چشمش را احاطه کرده و تا بعد از چشم کشیده شده، زیبایی فریبنده ای به رخسار زاغ بور داده. لکه سیاه زیرگلو و پرهای سیاه انتهای بال ها نشانه های دیگر این زاغ بیابانی هستند.
حتی از زاغ بور، غارغار مشهور زاغ ها را نمی توان شنید و هنگام مستی و جفت گیری یا هنگام احساس خطر، صدایی بلند شبیه «Trrrr Trrrrrrr» دارد. زاغ بور، دسته ای زندگی نمی کند و اهل پروازهای بلندهم نیست. اصلاً او دویدن و راه رفتن را به پروازکردن ترجیح می دهد؛ حتی وقتی خطری حس کند با سرعت و زیگزاگ روی زمین فرار می کند و اگر لازم باشد پرواز می کند، آن هم به ندرت تا 5متر اوج می گیرد و خیلی زود به زمین بر می گردد تا در میان بوته ها مخفی شود.
زاغ بور، به خصوص درفصل زادآوری، کنار آبراهه های موقت را به هرجای دیگری ترجیح می دهد؛ چون هم پوشش گیاهی متراکم تری دارد و برای لانه سازی و پناه گرفتن مناسب تراست و هم غذای بیشتری پیدا می کند.
کرم های خاکی، عنکبوت، مارمولک های کوچک، پروانه ها و حشرات کوچک و آفت بوته های قیچ و کاروانکش، لذیذترین غذاهای زاغ بور هستند و فراوانی این خوراک ها هم در نزدیکی آبراهه ها بیشتر است، خصوصاً اواخر زمستان و اوایل بهار که فصل زادآوری جوجه هاست، آب هم جاری می شود و آبادانی بیشتری به همراه می آورد. اما در پاییز که غذاهایی با پروتئین بیشتر به سختی یافت می شوند، به دانه گیاهان و غلات هم قناعت می کنند. به خصوص دراین مواقع، می شود سراغ زاغ بور را کنار جاده ها و محل عبور کامیون های حمل گندم و ذرت و جو دید که فرصت را غنیمت شمرده اند و دلی از عزا در می آورند.
زاغ های بور، به خصوص در سنین قبل از بلوغ، غذای لذیذ و سهل الوصولی برای بزمجه، شاهین، افعی شاخدار و دیگر مارهای بیابانی هستند که مهم ترین شکارگرهای زاغ بور دربیابان اند. بارش های شدید باران و جاری شدن آب در لانه و کمبود غذا در فصول خشک هم به مرگ و میر آنها منجر خواهد شد. در کنار این عوامل، حضور دام ها و فقیرتر شدن پوشش گیاهی حاشیه های بیابان هم شرایط زندگی را برای این پرنده بیش از پیش مشکل می کند. گاهی سگ های گله هم که گشت می زنند و لانه های زاغ را زیر بوته ها پیدا می کنند، از لقمه حاضر و آماده مقابلشان نمی گذرند.
در هر صورت شرایط ویژه زندگی زاغ بور، مثل وسعت پراکنش، خجالتی بودن و مخفی شدن از چشم انسان، استتار قوی و محدودیت زمانی برای بررسی زندگی آن توسط انسان، باعث شده که آمار دقیقی از تعداد آنها در ایران در دست نباشد. اما حداقل این را می توان گفت که شرایط سخت زندگی در بیابان برای محدود بودن جمعیت زاغ بور کافی است و فقیرتر شدن پوشش گیاهی می تواند برای این پرنده آندمیک کشورمان بسیار گران تمام شود؛ زیرا همان طور که گفته شد، زندگی آنها، به خصوص در مرحله جفت گیری، لانه سازی و زادآوری و بعد تغذیه به طور مستقیم به پوشش گیاهی زیستگاهش بستگی دارد.
البته تحقیقات نشان داده که نرخ موفقیت تولید مثلی زاغ بور چیزی حدود 36درصد است به این معنی که کمی بیش از یک سوم تخم هایی که گذاشته می شوند شانس ترک آشیانه را دارند و اگرشرایط سخت بقاء و تهدیدات متعدد شکارگران کویر را هم در نظر بگیریم، باز هم حلقه زندگی بر این پرنده تنگ تر خواهد شد.
منبع: نشریه سرزمین من شماره 33

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط