7. کار و کوشش
یکی از دیدگاههای اقتصادی امام زین العابدین علیه السلام که در مناجاتهای ایشان بازتاب یافته، مسئله «کار و کوشش» و تلاش برای رزق و روزی است. آن حضرت در این باره میفرماید:وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهارَ مُبصِراً لَیبتَغُوا فیهِ مِن فَضلِهِ وَ لِتَبَسَبَّبُوا اِلی رِزقِقِ وَ یسرَحُوا فی اَرضِهِ طَلَباً لِما فیهِ نَیلُ العاجِلِ مِن دُنیاهُم وَ دَرکُ الآجِلِ فی اُخریهُم، بَکُلِّ ذلِکَ یصلِحُ شَأنَهُم.1
و خداوند، روز را بیناییبخش قرار داد تا در آن به جستوجوی فضل حق خیزند و به اسباب رزق و روزی او دست یابند، و در زمین او در پی سود ناپایدار دنیا و ادراک نفع همیشگی آن جهان به راه افتند، و ]خداوند[ بر اثر همه این امور (کار و تلاش و رفتن به دنبال رزق و روزی) کار ایشان را به سامان میآورد.
امام سجاد علیه السلام در این سخنان، با عبارت «لِیبتَغُوا فیه مِن فَضلِهِ» در واقع به این آیه اشاره دارد:
اللهُ الَّذی سَخَّرَلَکُمُ البَحرَ لِتَجرِی الفُلکُ فیه بِاَمرِه وَ لِیبتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ وَ سَخَّرَلَکُم ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الاَرضِ جَمیعاً مِنه. (جاثیه: 12 و 13)
خداوند همان کسی است که دریا را مسخّر شما کرد تا کشتیها به فرمانش در آن روان شود و اینکه از فزونبخشی او ]روزی خویش را[ طلب کند. باشد که سپاس دارید و آنچه در آسمانها و زمین است، همه را از سوی خود مسخّر شما ساخت.
«در این آیه شریفه، مصداق بارز «ابتغاء فضل» همان فعالیتهای تولیدی است. از سوی دیگر، تصرف انسان در آسمان و زمین و بهرهمندی از نعمتهای آن، بیشتر بدون تولید ابزارهای لازم، وسایل مدرن و فنآوریهای نوین، شدنی نیست. بنابراین، تشویق به تولید، میتواند ترغیب به فراهمسازی زمینه و ابزار تولید نیز باشد. بر این اساس، خداوند امکانات تولید کالا و خدمات مورد نیاز آدمی را به دست او نهاده و وی را به تصرف و بهرهمندی از آن ترغیب نموده است».2
8. پناه بردن به خدا از «دَین» و بدهکاری
قرضدار بودن و زیر دِین دیگران قرار گرفتن، افزون بر آنکه به طور ضمنی موجب احساس شرمندگی در برابر طلبکار میشود، مایه اندوه و دل مشغولی بدهکار نیز هست؛ چرا که پس از گرفتن قرض، نخستین چیزی که همواره ذهن بدهکار را به خود مشغول میکند، پرداخت بدهی در موعد مقرر است. بدین ترتیب، وی همواره در نوعی دلهره پنهانی، مبنی بر ناتوانی احتمالی در پرداخت بدهی در زمان مقرر به سر میبرد. امام سجاد علیه السلام از «بدهی» و مدیون دیگران شدن به خدا پناه میبرد؛ چرا که «دین» موجب خواری در دنیا و گاه دارای پیآمد منفی در آخرت ]در صورت پرداخت نکردن آن[ است. از آن حضرت در نیایشی در این باره میخوانیم:اَعُوذُ بِکَ یا رَبِّ مِن هَمِّ الدَّین وَ فِکرِهِ، وَ شُغلِ الدَّین وَ سَهَرِهِ. فَصَلِّ علی محمّدٍ وَ آلِهِ وَ اَعِذنی مِنهُ وَ اَتَجیرُ بِکَ مِن ذِلَّتِهِ فِی الحَیاةِ، وَ مِن تَبِعَتهِ بَعدَ الوَفاةِ.3
]پروردگارا[ از غصه وام و بدهی و اندیشه در آن و از دل مشغولی به قرض و بیخوابی آن، به تو پناه میبرم. پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا از زحمت و مشقتِ بدهی و قرض، پناه ده. ای پروردگار من، از خواری قرض در این چند روز زندگی و از وبالِ آن پس از مرگ، به تو پناه میبرم. خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا برهان از وام و قرضی که آبرویم را بریزد و ذهنم را پریشان کند و اندیشهام را پراکنده سازد و کارم در چاره آن، طول بکشد.
امام سجاد علیه السلام از خداوند درخواست میکند: «وَاقضِ عَنّی الدَّینَ وَ الظُّلاماتِ حَتّی لا اَتَأذّی بِشَیءٍ مِنهُ؛ ]خدایا[ بدهی و مظالم مرا ادا ساز، تا در چیزی از آنها در رنج و اذیت نباشم»4
شخصی به نام معاویه بن وهب میگوید:
به امام صادق علیه السلام عرض کردم که نقل شده است: مردی از انصار، وقتی مُرد، دو دینار بدهکار بود و پیامبر بر او نماز خواند و به یکی از اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانید! تا آنکه یکی از نزدیکان او پرداخت آن دو دینار را به عهده گرفت. آیا این موضوع صحت دارد؟ امام صادق علیه السلام فرمود: بله، درست است. سپس افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله این کار را کرد تا مسلمانان عبرت بگیرند و بدهکاریهای خود به یکدیگر را بپردازند و موضوع بدهی و وام را سبک نگیرند.5
9. پرداخت زکات
یکی از دیدگاههای اقتصادی امام سجاد علیه السلام که در نیایشهای آن حضرت نیز آمده، موضوع زکات و درخواست توفیق از خداوند در پرداخت زکات است. آن حضرت در این باره به خدا عرض میکند: «وَفِّقنا اَن نُخَلِّصَ اَموالَنا مِنَ التَّبِعاتِ وَ اَن نُطَهِّرِها بِاِخراجِ الزَّکَواتِ؛ ]خدایا[ به ما توفیق ده که اموال خود را از حرام پاک کنیم و آنها را با دادن زکاتها خالص نماییم».6علت وضع و تشریح زکات، آن است که به جز مال، نفس صاحب مال را نیز پاک و پاکیزه سازد و او را تا مقام ایثار و از خود گذشتگی بالا برد. بانوی بزرگوار اسلام، حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا علیها السلام در خطبه مشهور خود، به این مطلب چنین اشاره کرده است:
خداوند، زکات را برای پاکیزه کردن جانها مقرر داشت. البته تزکیه نفوس (ساختن انسانها) در مرحله انباشته شدن اموال و گنج ساختن از آنها و جمع آوری تکاثری آنها، تنها با پرداختن زکات میسر نمیشود، بلکه حقوق دیگری نیز هست که باید پرداخته شود تا مال، از مایه تکاثر و تفاخر بودن و در دست توانگران چرخیدن، خارج شود و عاملی بر ضد تزکیه نفس نباشد.7
10. قناعت و راضی بودن به دادههای خدا
قناعت به دادههای خدا و رضایت به آنچه خداوند قسمت کرده است، افزون بر آنکه عاملی مهم در ایجاد آرامش قلبی است و از باور بنده نسبت به «عدالت»، «حکمت» و «مصلحت» خداوند در تقسیم موهبتهای خود میان بندگان خبر میدهد، حاکی از آن است که شخص، خدا را نسبت به گنجایشهای درونی خود و اندازهگیری این گنجایش و آنگاه فرستادن نعمت و موهبت بر اساس این گنجایش، عالِمتر و سزاوارتر از خود میداند. قناعت تأثیر فراوانی در امنیت از ورشکستگی اقتصادی و حفظ شخص از فقر و تهیدستی دارد. همچنین با بازداشتن شخص از اسراف و هدر دادن اموال و بر اثر شکلدهی مصرف درست برای او، زمینهساز اصلی رسیدن وی به رفاه و توسعه اقتصادی است.امام سجاد علیه السلام از «قناعت» با عنوان «تاج» تعبیر میکند و به خدا عرضه میدارد: «وَ تَوِّجنی بِالکِفایة؛ و تاج قناعت را بر سرم بگذار».8
از آن حضرت در نیایشی دیگر آمده است: «اَللّهُمَّ صَلّ علی محمدٍ و آلِه، و اَن تُقَنَّعَنی بِتَقدیرِکَ وَ اَن تُرضَینی بِحِصَّتی فیما قَسَمتَ لی؛ خدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا در آنچه برایم مقدر ساختهای، قانع کن و در آنچه قسمت من قرار دادهای، راضیام گردان».9
امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی نیز از خدا میخواهد: «وَ رَضِّنی مِنَ العَیشِ بِما قَسَمتَ لی؛ و مرا به آنچه از عیش که قسمتم نمودی، راضی بدار.» از آنجا که در آدمی و جامعه، همواره زمینه زیادهخواهی، زراندوزی و غفلت از امور معنوی و در پی آن، تبدیل شدن ثروت به «ارزش» وجود دارد، در آموزههای دینی، از «قناعت» به عنوان عاملی برای تعدیل ثروت و فزونخواهی و مانعی بر سر راه تبدیل شدن ثروت به «ارزش» یاد شده است. در این باره سفارشها و تأکیدهای فراوانی هم در روایات و آیات شده است تا در پی قناعت، جامعه اسلامی از خطرهایی چون چشم و همچشمی، مسابقه در مسیر گردآوری ثروت، تبدیل شدن معیار کرامت و عزت از «تقوی» به «پول» در امان باشند.
10. قناعت و راضی بودن به دادههای خدا
قناعت به دادههای خدا و رضایت به آنچه خداوند قسمت کرده است، افزون بر آنکه عاملی مهم در ایجاد آرامش قلبی است و از باور بنده نسبت به «عدالت»، «حکمت» و «مصلحت» خداوند در تقسیم موهبتهای خود میان بندگان خبر میدهد، حاکی از آن است که شخص، خدا را نسبت به گنجایشهای درونی خود و اندازهگیری این گنجایش و آنگاه فرستادن نعمت و موهبت بر اساس این گنجایش، عالِمتر و سزاوارتر از خود میداند. قناعت تأثیر فراوانی در امنیت از ورشکستگی اقتصادی و حفظ شخص از فقر و تهیدستی دارد. همچنین با بازداشتن شخص از اسراف و هدر دادن اموال و بر اثر شکلدهی مصرف درست برای او، زمینهساز اصلی رسیدن وی به رفاه و توسعه اقتصادی است.امام سجاد علیه السلام از «قناعت» با عنوان «تاج» تعبیر میکند و به خدا عرضه میدارد: «وَ تَوِّجنی بِالکِفایة؛ و تاج قناعت را بر سرم بگذار».10
از آن حضرت در نیایشی دیگر آمده است: «اَللّهُمَّ صَلّ علی محمدٍ و آلِه، و اَن تُقَنَّعَنی بِتَقدیرِکَ وَ اَن تُرضَینی بِحِصَّتی فیما قَسَمتَ لی؛ خدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا در آنچه برایم مقدر ساختهای، قانع کن و در آنچه قسمت من قرار دادهای، راضیام گردان».11
امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی نیز از خدا میخواهد: «وَ رَضِّنی مِنَ العَیشِ بِما قَسَمتَ لی؛ و مرا به آنچه از عیش که قسمتم نمودی، راضی بدار.» از آنجا که در آدمی و جامعه، همواره زمینه زیادهخواهی، زراندوزی و غفلت از امور معنوی و در پی آن، تبدیل شدن ثروت به «ارزش» وجود دارد، در آموزههای دینی، از «قناعت» به عنوان عاملی برای تعدیل ثروت و فزونخواهی و مانعی بر سر راه تبدیل شدن ثروت به «ارزش» یاد شده است. در این باره سفارشها و تأکیدهای فراوانی هم در روایات و آیات شده است تا در پی قناعت، جامعه اسلامی از خطرهایی چون چشم و همچشمی، مسابقه در مسیر گردآوری ثروت، تبدیل شدن معیار کرامت و عزت از «تقوی» به «پول» در امان باشند.
11. اسراف
یکی از ناهنجاریهای عرصه اقتصادی، «اسراف» است. خداوند بزرگ، ابر و باد و مه و خورشید و فلک و دهها عوامل پیدا و پنهان دیگری را به خدمت گماشت، تا قرصی نان به کف آید و در اختیار آدمیان قرار گیرد. بر این اساس، بدیهی است که پروردگار از اسراف و هدر دادن و تباه ساختن نعمتها، سخت ناخشنود میشود؛ زیرا اسراف، مصرف قدرنشناسانه نعمتهای خداوند و بیاهمیت دانستن همه عواملی است که خداوند، آنها را برای تولید نعمت به منظور استفاده درست انسانها به کار گرفت. از امام سجاد علیه السلام در نیایشی آمده است: «اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَ احُجبنی عَنِ السَّرَف وَ الاِزدیاد؛ خدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا از اسراف و زیادهروی باز دار.»12 آن حضرت در نیایشی دیگر به خدا عرض میکند: «وَ نَعوذُ بِکَ مِن تَناوُلِ الاِسرافِ؛ و به تو پناه میبریم از اقدام کردن به اسراف».1312 میانهروی
یکی از درخواستهای امام زین العابدین علیه السلام از خداوند، «میانهروی در مسائل اقتصادی» است. آن حضرت در این باره دعا میکند: «اللّهمّ صَلِّ عَلی محمد وَ آلِه و قَوِّمنی بالبَذلِ وَالاِقتصاد، وَ عَلِّمنی وَ الاِقتصاد، وَ عَلِّمنی حُسنَ التَّقدیر؛ خدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا در بخشش و میانهروی، استوار دار و اندازهگیری نیکو ]در مسائل اقتصاد[ را به من بیاموز.»14 حضرت سجاد علیه السلام در دعای دیگری از خدا چنین میخواهد: «وَ مَتِّعنی بِالاِقتصاد؛ و مرا از میانهروی بهرهمند گردان.»15 خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلناکُم اُمَّةً وَسَطاً؛ و این چنین، شما را امت میانهای قرار دادیم». (بقره: 143)«کلمه «وسط» در لغت، هم به معنای حد متوسط در مابین دو چیز آمده و هم به معنای جالب و زیبا و عالی و شریف که این هر دو به یک حقیقت باز میگردد؛ زیرا به طور معمول شرافت و زیبایی در آن است که چیزی، از تندروی و کندروی به دور باشد و در حد اعتدال قرار گیرد. در این آیه نیز خداوند، امت اسلامی را امت میانه و معتدل نامیده و در واقع، به طور غیر مستقیم از آنها خواسته است که اینگونه باشند؛ معتدل و میانهرو از نظر ارزشهای معنوی و مادی، که نه به کلی در جهان مادّه فرو روند و همه همّ و غمّ آنها پول و ثروت و خوردن و آشامیدن شود و نه اینکه آنچنان در عالَم معنا فرو روند که از جهان مادّه به کلی بیخبر گردند. [پس] معتدل [باشند] از این نظر که نه در خوردن و آشامیدن و پوشیدن، زیادهروی و اسراف کنند و نه اینکه بر خود، سخت بگیرند و حق طبیعی خویش در استفاده از نعمتهای یادشده را واگذارند».16
13. دلنگرانی از سرکشی به هنگام ثروتمندی
گرچه در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام ، از کار و تلاش به منظور فراهم آوردن و افزایش ثروت، منع نشده و بلکه به آن سفارش شده، بارها درباره خطر طبیعی ثروتمندی و افزایش ثروت نیز هشدار داده شده است، چنانکه خداوند در این باره میفرماید: «کَلّا اِنَّ الاِنسانَ لَیطغی اَن رَآهُ استَغنَی؛ حقّاً که انسان، سرکشی میکند، همین که خود را بینیاز پندارد.» (علق: 6 و 7) باز خداوند در این زمینه فرموده است:وَ لاتُطِع کُلَّ حَلّافٍ مَهینٍ هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ مَنّاعٌ لِلخَیرِ مُعتَدٌ اَثیمٍ عُقُلٍّ بَعدَ ذلِکَ زنیمٍ اَن کانَ ذا مالٍ وَ بَنین. (قلم: 1 ـ 14)
و از هر قسم خورنده فرومایهای فرمان مبر: که عیبجوست و برای خبرچینی گام برمیدارد مانع خیر، متجاوز، گناه پیشه، گستاخ، ]و[ گذشته از آن، ناپاک است؛ به صرف اینکه مالدار و پسردار است.
امام سجاد علیه السلام ، خطر سرکشی و طغیان به هنگام برخورداری از ثروت و رفاه را اینگونه در نیایشی بازتاب میدهد:
اللّهمّ صَلّ علی محمد و آله، وَ ازوِعَنّی مِنَ المالِ ما یحدِثُ لی مَخیلَۀً اَوتَادیاً اِلی بًغی اَو ما اَتَعَقَّبُ مِنهُ طُغیاناً.17
خدایا بر محمد و آل او درود فرست و ثروتی را که مرا به کبر و خودبینی آلوده کند یا به ستم بکشاند یا از مرز عبادت و ادب درگذراند و کارم را به طغیان بکشاند، از من دور کن.
آن حضرت در نیایشی دیگر در این باره میفرماید: «وَ اعصِمنی مِن اَن اَظُنَّ بذی عَدَمٍ خَساسَةً؛ ]خدایا[ مرا از اینکه نسبت به فقیران، گمان خفت و خواری برم، حفظ کن».18
14. انفاق
یکی از خواستههای اقتصادی امام سجاد علیه السلام از خداوند، توفیق «انفاق» در راههای خیر است. آن حضرت در این باره از خداوند میخواهد: «وَ وَجِّه فی اَبوابِ البِرِّ اِنفاقی؛ و انفاق مرا در راههای نیک قرار ده».19بر خلاف پندار خیلی از آدمها که «انفاق» را موجب کاهش دارایی عقبماندگی اقتصادی میدانند، در بینش قرآنی، «انفاق» یکی از عوامل افزایش رزق و روزی است. در قرآن کریم در این باره میخوانیم:
مَثَلُ الَّذین ینفِقُونَ اَموالَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سَنبُلَةٍ مِأةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ یضاعِفُ لِمَن یشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ علیمٌ. (بقره: 261)
مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشهای صد دانه باشد و خداوند برای هر کس که بخواهد، ]آن را[ چند برابر میکند و خداوند، گشایشگر داناست.
15. آب و ارتباط آن با اقتصاد
هر کجا سرسبزی هست، آبی نیز هست و هر کجا باغی و سبزهزاری و مزرعهای شکفته شد، بارانی نیز بود که بارید و زمین را سیراب کرد و آنگاه آن را آکنده از گل و گیاه و گندمزار و شالیزار و باغهای پر از میوه و دهها محصول کشاورزی دیگر کرد. بیآب، اکنون نه نشانی از حیات و زندگی بود و نه اثری از نان و برنج و حبوبات و انواع خوردنیهای لازم زندگی. اینجاست که آب با اقتصاد شخص و جامعه ارتباط تنگاتنگی مییابد و برای داشتن سرزمینهایی حاصلخیز، پیش از هر چیز باید از داشتن «آب» آسودهخاطر بود. امام سجاد علیه السلام با توجه به این نکته، اینگونه از خداوند باران فراوان و آبهای سرشار درخواست میکند:خدایا! بارانی فرو فرست که سرزمینهای مردهمان را با آن زنده و سرسبز کنی و از دل زمین، گل و گیاه و میوههای گوناگون را بیرون آری و روزیهای ما را فراوان کنی. آری، ای خدا بزرگ، ابری برانگیز که روی هم انباشته باشد و خوشی و گوارایی به همراه آورد. پروردگارا! ما را از باران رحمتت سیراب کن؛ بارانی که خشکسالی را بزداید و گیاهان را برویاند، و گسترده و سرشار باشد. پروردگارا، به ما آب را ارزانی دار؛ آبی که آن را بر تَلها جاری سازی و چاهها را پر گردانی و از آن، جویها جاری کنی و درختها برویانی و قیمتها را در همه شهرها کاهش دهی و مایه شادابی و نشاط چهارپایان و آفریدگان فراهم کنی و روزیهای پاکیزه را برای ما کامل گردانی و کشت ما را برویانی.
پروردگارا! به ما از باران رحمتت بچشان و ما را سیراب گردان و سایه رحمتت را با باران پربرکتِ خویش، از ابری که برای رویاندن سبزهها و گیاهان در همه آفاق گسترده است، بگشای و بر بندگانت منت گذار و میوههای باغها را به بار آور و شهرهایت را با شکفته شدن غنچههای شکفته گلها و گیاهان، شاداب و زنده بدار.20
16. برکت در مال
راغب اصفهانی مینویسد:از آنجا که خیرات و بخشایش الهی، از جایی که محسوس نیست، صادر میشود و به گونهای به بندگان میرسد که حد و حصری ندارد، بنابراین به هر چیزی که فزونی و زیادتی غیر محسوس در آن مشاهده شود، میگویند: با برکت است و بر این اساس، یعنی افزونی در خیرات.21
به هر حال، امام سجاد علیه السلام در دعای اقتصادی خود، از خداوند درخواست برکت در روزی نیز کرده است. از آن حضرت در این باره، نیایشهای زیر نقل شده است:
ـ «وَ ارزُقنا مِن بَرَکاتِ السَّماوات والاَرض؛ و ما را از برکات آسمانها و زمین روزی ده».22
ـ «وَ وَفِّر مَلَکَتی بِالبَرَکَةِ فیه؛ و به داراییام برکت ده».23
ـ «وَ بارِکِ لی فیما رَزَقتَنی؛ و آنچه را روزیام فرمودی، مبارک گردان».24
پی نوشت ها :
1. صحیفه سجادیه، دعای ششم.
2. جواد ایروانی، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، ص64.
3. صحیفه سجادیه، دعای سیام.
4. مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی.
5. شیخ کلینی، فروع کافی، ج5، ص93.
6. صحیفه سجادیه، دعای چهل و چهارم.
7. محمدرضا حکیمی، محمود حکیمی و علی حکیمی، الحیاة، ج6، ص376.
8. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.
9. همان، دعای سی و دوم.
10. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.
11. همان، دعای سی و دوم.
12. همان، دعای سیام.
13. همان، دعای هشتم.
14. همان، دعای سیام.
15. صحیفه سجادیه موضوعی، ص724.
16. تفسیر نمونه، ج1، ص487.
17. صحیفه سجادیه، دعای سیام.
18. همان، دعای سی و پنجم.
19. صحیفه سجادیه موضوعی، ص708.
20. صحیفه سجادیه، دعای نوزدهم.
21. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج1، صص 178 و 179، ذیل واژه «برک».
22. صحیفه سجادیه، دعای نوزدهم.
23. همان، دعای بیستم.
24. همان، دعای بیست و دوم.