مفهوم شناسی ارتباطات سیاسی

ارتباطات سیاسی انتقال اطلاعات مناسب از نظر سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به بخشی دیگر و میان نظامهای اجتماعی و سیاسی است. اطلاعات مناسب نه تنها به مسائل واقعی، مثلاً آنچه اتفاق افتاده است، بلکه به انتقال اندیشه ها،
چهارشنبه، 8 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مفهوم شناسی ارتباطات سیاسی
 مفهوم شناسی ارتباطات سیاسی

نویسنده: مایکل راش
مترجم: منوچهر صبوری


 
ارتباطات سیاسی انتقال اطلاعات مناسب از نظر سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به بخشی دیگر و میان نظامهای اجتماعی و سیاسی است. اطلاعات مناسب نه تنها به مسائل واقعی، مثلاً آنچه اتفاق افتاده است، بلکه به انتقال اندیشه ها، ارزشها و نگرشها نیز مربوط می شود. بنا به تعریف، ارتباطات برای همه رفتارهای سیاسی و اجتماعی مهم است؛ بدون ارتباطات نه سیاست و نه جامعه نمی تواند وجود داشته باشد. ارتباطات سیاسی عنصر پویای نظام سیاسی است. کارل دویچ (1) (1963) در مطالعه کلاسیک خود، اعصاب حکومت، (2) ارتباطات را در کانون درک سیاسی قرار می دهد.
از نظر تحلیلی کاملاً پذیرفتنی است که به جای بحث درباره ارتباطات به طور کلی، از ارتباطات سیاسی سخن گفته شود. روشن است که پیامهای بویژه سیاسی ای وجود دارند که می توان آنها را تشخیص داد؛ مانند سخنان سیاستمداران، بیانیه های انتخاباتی، تصمیمات حکومتی و بحثهای مربوط به سیاستها و برنامه ها. همین گونه، کانالهای ارتباطی ای وجود دارند که عمدتاً یا منحصراً سیاسی هستند، مانند مذاکراتِ مجالس قانونگذاری، جلسات بحث و گفتگو یا گردهماییهایی حزبی، جلسات سیاستگذاری و برنامه های بحث و گفتگو درباره مسائل روز در رادیو و تلویزیون. با وجود این، از نظر ساختاری، ارتباطات سیاسی بخشی از نظام سیاسی نیست، بلکه جزئی جدایی ناپذیر از نظام ارتباطات جامعه است. الگوهای ارتباطی معیّنی ممکن است به میزانی کمتر یا بیشتر سیاسی تشخیص داده شوند از این جهت که سیاست مسأله اصلی مورد توجه آنهاست؛ به عبارتی جلساتی کابینه در بریتانیا یا جلسات بحث و گفتگو میان رئیس جمهور امریکا و مشاورانش مثالهای آشکاری از ارتباطات سیاسی هستند، اما فرایندهای ارتباطی مورد استفاده آنها مشخصاً سیاسی نیستند. توزیع اسناد قبل از تشکیل جلسه و بحث میان افراد در یک جلسه پدیده های معمول در بیرون از حوزه سیاسی هستند. رسانه های همگانی ممکن است در بعضی از جوامع شدیداً تحت کنترل سیاسی باشند، اما آنها محاصراً سیاسی نیستند. بنابراین در کوشش برای درک و نقش و کارکرد ارتباطات سیاسی لازم است نظریه ارتباطات را به طور کلی و نه از دیدگاهی صرفاً سیاسی بررسی کنیم.

نظریه های ارتباطات

هرولد لاسول (1948b) در آنچه به صورت انطباق مشهوری از تعریف وی از سیاست درآمده است ارتباطات را جستجوی پاسخی به این پرسش توصیف کرده است که: «چه کسی چه چیزی را، در کدام کانال، به چه کسی، با چه تأثیری می گوید؟». تعریف لاسول ساده و روشن است؛ این تعریف چهار عنصر از پنج عنصری را که در هر مدل ارتباطی (3) می توان یافت باز می شناسد، یعنی منبع پیام (4)، خود پیام، کانالی که به وسیله آن پیام انتقال می یابد و گیرنده پیام (5)، اما برای پویایی فرایند ارتباط (6) و برای فراتر رفتن از انتقالِ تنها یک پیام لازم است عامل پنجمی را که همان بازخورد (7) یا واکنش (8) یا پاسخ (9) دریافت کننده پیام می باشد نیز مطرح کنیم.
در چنین مدلی، منبع می تواند یک نامزد انتخاباتی و پیامش ممکن است تعدادی از پیشنهادهای مشخص سیاسی باشد. کانال می تواند یک مصاحبه تلویزیونی و گیرنده یا مخاطب، اعضای حوزه انتخاباتی باشند که برنامه را تماشا می کنند. پاسخ یا بازخورد، تأیید یا عدم تأیید پیشنهادها یا کاندیدا یا هر دو خواهد بود. کانالی که برای بازخورد مورد استفاده قرار می گیرد می تواند شکلهای مختلفی به خود بگیرد. محتملترین شکل، رفتار رأی دادنِ کسانی خواهد بود که برنامه را تماشا کرده اند، اما عده کمی هم ممکن است برای بیان عقاید خود با کاندیدا تماس برقرار کنند (حتی خود را حامی او در مبارزات انتخاباتی معرفی کنند)؛ بعضی ممکن است به روزنامه ای نامه بنویسند؛ گاهی پیشنهادها ممکن است به تظاهرات خیابانی منجر شود و غیره.
اما این مثال تعدادی از مشکلات را نشان می دهد که در یک چنین مدل ابتدایی و ساده ای وجود دارد. هیچ تمایزی میان ارتباطات میان افراد و ارتباطات جمعی صورت نگرفته است و تردیدی نیست که بعضی از مدلها برای برخی از شکلهای ارتباط مناسبترند تا شکلهای دیگر. طبیعی است لاسول با توجه به عنایت ویژه اش به ارتباطات به طور کلی و تبلیغات، چنین فرض کند که ارتباطات یک فرایند ترغیب کننده است و ارتباطگر (10) قصد دارد بر مخاطب تأثیر بگذارد. بنا به تعریف، این هدفِ تبلیغات است، اگرچه لاسول تصدیق می کند که تبلیغات ممکن است به هدف خود دست نیابد. با وجود این، بدون اینکه بپذیریم همه پیامهای سیاسی، تبلیغات هستند، غیرمعقول نیست قبول کنیم که بسیاری از آنها قصد تأثیرگذاردن در مخاطبانشان را دارند، اما این امر معمولاً ارتباطات را به ارتباطات آگاهانه و آشکار محدود می کند، در حالی که بیشتر ارتباطات ناآگاهانه و پنهان است. بعلاوه، پیامهایی که به هر دلیلی به گیرنده ها یا مخاطبانشان نمی رسند نیز در نظر گرفته نمی شوند.
مسأله دیگر این است که مانند بیشتر حوزه های علوم اجتماعی، هیچ گونه تعاریف مورد توافقی درباره بسیاری از اصطلاحاتی که معمولاً به کار برده می شوند وجود ندارد. برای مثال بعضی از نظریه پردازان اصطلاحات «کانال» (11) و «رسانه (12)» را به طور مترادف به کار می برند، دیگران اصرار می ورزند که تمایزی آشکار میان این دو وجود دارد و اصطلاح «کانال» را برای اشاره به «وسایل فیزیکی انتقال علامت (13)» و «رسانه» را به عنوان عاملی که توانایی انتقال رمزها (14) را از طریق یک کانال دارد به کار می برند (اوسالیوان و دیگران، 1983، ص 31-32 و 134) که این خود تمایزی چندان رضایت بخش نیست. به منظور بررسی ارتباطات سیاسی شاید بهتر باشد که این دو را مترادف با یکدیگر در نظر بگیریم و توجه خود را بر شکلهای متفاوتی که آنها می توانند به خود بگیرند و اهمیت آنها برای ارتباطات متمرکز سازیم.
روشن است که ارتباطات می تواند به شیوه های گوناگونی صورت گیرد. جان فیسک (15)(1982) رسانه ها را به سه دسته تقسیم می کند: نمایشی (16)، تصویری (17) و مکانیکی (18). رسانه های نمایشی شامل صدا، چهره و بدن فردی است که از زبان گفتاری و حرکات استفاده می کند و در آن برقرار کننده ارتباط رسانه است؛ رسانه های تصویری شامل همه مواد نوشتاری و چاپی، عکس و نقاشی، نشانه ها (19) و تصاویری (20) هستند که همگی وجودی مستقل از ارتباطگر دارند؛ و رسانه های مکانیکی شامل تلفن، رادیو، تلویزیون، فیلم، تلکس و دستگاه های فَکس و مانند آنهاست. فرایند ارتباط شامل انتخاب یک کانال یا رسانه و درآوردن پیام به صورتی مناسب برای آن انتخاب است. بدیهی است در عمل، محدودیتهای گوناگونی مانند دسترسی پذیری به وسایل مکانیکی مختلف، وقت، هزینه و تمایل شخصی، انتخاب رسانه را مشکل یا حتی آن را تعیین می کنند.
شانن (21) و ویور (22) (1949) دو تن از نخستین نظریه پردازان نیز یادآور گردیده اند که فرایند ارتباطات در معرض آنچه آنها را «سرو صدا (23)» یا تداخل (24) در این فرایند نامیده اند قرار می گیرد که در پیام تأثیر می گذارد یا آن را تحریف می کند. آنها بین «سر و صدای ماشینی یا مکانیکی» (25) و «سر و صدای معنایی» (26) تمایز برقرار کردند. سر و صدای مکانیکی معمولاً منشأ فیزیکی دارد و منبع خواستارِ تأثیرگذاردن آن در پیام نیست. مثالهای این گونه سر و صدا دریافت بد صدا یا تصویر در مورد رادیو یا تلویزیون، اختلال در خطوط تلفن و موانع گفتاری هستند. سرو صدای معنایی به مشکلات زبان، لهجه، استفاده از زبان حرفه ای و تفاوتهای اجتماعی -فرهنگی مربوط می شود. در هر صورت پیام دقیقاً به صورتی که فرستاده شده است دریافت نمی گردد و بنابراین ممکن است بد فهمیده شود.
امکان اینکه پیامی درست فهمیده نشود توجه را به دو متغیر مهم دیگر در ارتباطات معطوف می سازد، یعنی رمزگذاری (27) و رمزگشایی (28) و ادراک (29). همه پیامها باید به شکلی مناسب یا به صورت رمز درآید که متناسب با کانال یا رسانه مورد استفاده باشد. علاوه بر این، برای اینکه پیام فهمیده شود رمز باید به گونه ای باشد که فرستنده و گیرنده پیام هر دو آن را درک کنند. بدیهی است که معمولترین شکل رمز زبان است، اما شکلهای بسیار دیگری مانند حرکات، استفاده از چشمها، حالات چهره، آهنگ صدا، استفاده از رنگ، بروز رفتار مورد انتظار و استفاده از نمادها وجود دارند. همان گونه که پیامها باید به صورت رمز درآیند، همان گونه نیز باید رمزگشایی شوند و برای درک رمز اصلی این تا اندازه زیادی به توانایی فرد یا افرادی که پیام را دریافت می کنند بستگی دارد (ر.ک: شرام، 1954). این امر، خود مسأله ادراک را مطرح می کند که اهمیت آن پیشتر در مبحث اجتماعی شدن، مشارکت و گزینش سیاسی یادآوری گردید. هم ادراک فرستنده پیام و هم ادراک گیرنده پیام ممکن است در رمزگذاری و رمزگشایی پیام تأثیر بگذارند، از این نظر که فرستنده پیام اطلاعات را پیش از آنکه پیامی درباره آن تنظیم کند تفسیر می کند و گیرنده پیام به محض دریافت پیام اطلاعاتی را که پیام دربر دارد تفسیر خواهد کرد. همان گونه که این ضرب المثل می گوید، «زیبایی در چشم بیننده است» (ر.ک: گربنر، 1956).
تنها اشاره کوتاهی به تمایز بین ارتباطات میان افراد و ارتباطات جمعی شده است، اما این تمایز مهمی است؛ تا اندازه ای به این دلیل که بعضی از نظریه پردازان ارتباطات کم و بیش توجه خود را بر یکی از این دو متمرکز ساخته اند و مهمتر از آن به این علت که ایجاد نظریه هایی که هر دو نوع را در برگیرد با دشواری روبه رو گردیده است. به دلایل آشکار اگرچه نه متقابلاً ناسازگار، کانالهای متفاوتی در یکی از این دو نوع معمولتر است تا در دیگری. ارتباطات غیرکلامی (30)- استفاده از حرکات، حالات چهره (31) و زبانِ بدن (32)- در ارتباطات میان افراد بسیار معمول است، در صورتی که کلمات چاپی و تصاویر متحرک و غیرمتحرک معمولترین شکل ارتباط جمعی هستند. زبان گفتاری به طور گسترده ای در هر دو نوع به کار می رود و تفاوت اساسی میان این دو نوع این است که ارتباط میان افراد (33) معمولاً بین تعداد اندکی از افراد، یا چهره به چهره یا از دور به وسیله تلفن یا شکلی از ارتباط نوشتاری (34) رخ می دهد. برعکس، ارتباط جمعی میان یک فرد یا تعداد اندکی از افراد یا سازمان و تعداد بسیار بیشتری از افراد رخ می دهد، تا آنجا که تعداد مخاطبان ممکن است معلوم نباشد و برای فرستنده پیام نیز ممکن است تا اندازه زیادی نامشخص باشد.
مفهوم شناسی ارتباطات سیاسی
تحقیق درباره ارتباط بین افراد به شرط وجود منابع و تسهیلات مناسب آسانتر است، بویژه برای تعیین اینکه آیا پیام دریافت گردیده و همان گونه که مورد نظر بوده درک شده است یا نه. با وجود این نمی توان تصور کرد که همه افراد در میان مخاطبان انبوه پیام را دریافت کرده باشند تا چه رسد به اینکه آن را درک کرده باشند. در تکنیکهای بازاریابی کوششهای بسیاری به عمل آمده تا نشان داده شود که مخاطبان انبوه در واقع به طور قابل ملاحظه ای متمایزند، اینکه بعضی از انواع محصولات نزد انواع معینی از مصرف کنندگان محبوبترند تا نزد دیگران، اینکه انواع گوناگون تبلیغات تجاری برخی از مصرف کنندگان بالقوه را جذب و دیگران را دفع می کنند و اینکه از رسانه های مختلف یا بخشهای مختلف یک رسانه ممکن است برای هدف قرار دادن مخاطبان معینی استفاده شود.
در زمینه ارتباطات سیاسی کاتز (35) و لازار سفلد (1955، 1957) نظریه جریان دو مرحله ای (36) را مطرح کرده اند که نتیجه یکی از مطالعات پیشین انتخابات سال 1944 ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکاست (لازارسفلد و دیگران، 1944). آنها استدلال کردند که پیامهایی که از این طریق رسانه های همگانی فرستاده می شود در اکثر موارد نه به طور مستقیم، بلکه از طریق «رهبران عقاید» (37) اثر خود را به جای می گذارند، رهبرانی که به قضاوت آنها اعتماد می شود؛ زیرا به گروههای اجتماعی-اقتصادی مشابهی تعلق دارند و بدینسان پیوندی میان ارتباطات انبوه و ارتباطات میان افراد به وجود می آورند. توسعه منطقی نظریه جریان دو مرحله ای، مدل جریان چند مرحله ای (38) است که رابطه متقابل پیجیده تری را میان رسانه ها و افراد و گروهها مطرح می کند. اهمیت هر دو نظریه این است که بر زمینه اجتماعی ارتباطات تأکید می ورزند و به مخاطبان به عنوان دریافت کنندگان منفعل و نامتمایز پیامهای رسانه ها نمی نگرند.
سرانجام باید نقش آنچه را وایت (39) (1950) کارکر «دروازه بان» (40) می نامد نیز در نظر گرفت که در آن بر نقاطی در فرایند ارتباطات تأکید می شود که در آن نقاط درباره کنترل اطلاعات یا پیام تصمیماتی گرفته می شود. این تصمیمات ممکن است ابزاری (41) باشد، مانند مورد تعیین ضرب الاجل برای تسلیم نسخه ای از یک روزنامه، یا شخصی باشند، همانند مورد سردبیران یا معاونان سردبیر یک روزنامه. مک نلی (42)(1959) درباره کارکرد دروازه بان در بررسی عواملی که در جریان خبرهای بین المللی تأثیر می گذارند بتفصیل بحث کرده است. دروازه بانها برای گزارش یک رویداد بین المللی شامل خبرنگاری که شخصاً تصمیم می گیرد گزارشی را تهیه کند، تلفن، تلکس، فکس، یا سیستم ماهواره ای برای انتقال نسخه ای از گزارش، امکان سانسور در منبع، وجود منطقه های زمانی و ضرب الاجلها و تصمیمات سردبیران و دستیاران آنها می شوند. تا اندازه زیادی مسأله به آنچه «ارزشهای خبری» (43) نامیده شده است بستگی دارد، یعنی معیارهای حرفه ای که در گزینش خبرها به کار گرفته می شوند. این معیارها نه تنها از یک نوع رسانه به نوعی دیگر فرق می کنند، بلکه از یک رسانه به رسانه ای دیگر در درون همان نوع نیز فرق می کنند. برای مثال اخبار تلویزیونی باید گزینشی تر از روزنامه ها باشد و ترجیحی طبیعی برای فیلم و بازی (44) دارد تا عکسهای بی حرکت یا «سرهای سخنگو» (45). بینندگان تلویزیون نیز نسبتاً نامتمایزند، در صورتی که روزنامه ها مخاطبانِ تعریف شده تری دارند و می توانند «به خوانندگان خود آنچه را آنها می خواهند» بدهند. برای مطبوعات مردم پسند (46) این معمولاً عبارت است از داستانهایی با «علایق انسانی» (47) که معمولاً به صورتی بسیار شخصی شده ارائه می گردد؛ برای مطبوعات «سطح بالا (48)» پوشش خبری «ژرفانگر» (49) و رویکرد کمتر شخصی معمول است.
این متغیرها را همان گونه که شکل زیر نشان می دهد می توان به گونه ای سودمند به صورت یک مدل اصلی از ارتباطات جمعبندی کرد که تا حدی پیچیده تر از مدلی است که پیشتر توصیف گردید. با در نظر گرفتن این مدل تأکید بر این مسأله مهم است که این مدل یک مدلِ بویژه سیاسی نیست، بلکه یک مدلِ تعمیم یافته است. با وجود این، مدلهای پیچیده تر و گسترده تری برای هدفهایی کلی که در عین حال در شرایط خاص نیز در مورد ارتباطات بتوانند به کار برده شوند می توانند به وجود آیند و به وجود آمده اند. برای مثال، دویچ (1963) مدلی را مخصوصاً برای تحلیل سیاستگذاری خارجی به وجود آورد و می توان مدلهای مناسبی برای استفاده در بررسی کارکرد مثلاً سیستم کابینه بریتانیا یا ارتباطات در درون بوروکراسیها یا احزاب سیاسی به وجود آورد. همان گونه که در مورد گزینش سیاسی یادآوری گردید، در این گونه مدلها باید تشکیلات و ترتیبات ویژه موارد خاص در نظر گرفته شود.
این مدل همچنین باید در زمینه اجتماعی شدن و مشارکت سیاسی در نظر گرفته شود، بویژه در کاربرد مفاهیم رمزگذاری و رمزگشایی که باید سرندِ ادراکی (50) مطرح شده در مدلهای اجتماعی شدن و مشارکت را در برگیرند. این مدلها در فصلهای گذشته یافت می شوند. علاوه بر این، در این مدل منظور این نیست که همه پیامها لزوماً دریافت می شوند و برابریِ نموداری داده شده به بازخورد به این مفهوم نیست که بازخورد همیشه رخ می دهد یا اینکه همیشه بر فرایند اصلی اهمیت یکسان دارد. ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که در آن بازخورد مهمتر باشد و در شرایط دیگر و شاید در اکثر موارد، کم اهمیت تر باشد. با وجود این، سکوت ممکن است به اندازه یک پیام خاص شکلی ترغیب کننده از بازخورد باشد و معمولاً مورد توجه قرار خواهد گرفت.

ویژگیهای ارتباطات سیاسی

پیشتر گفته شد که ارتباطات سیاسی از طریق نظام ارتباطات جامعه عمل می کند و اگرچه پیامهای بویژه سیاسی و کانالهای بویژه سیاسی ارتباطات آشکارتر از همه درون خود نظام سیاسی وجود دارند، بیشتر ارتباطات سیاسی از طریق کانالهای ارتباطی جامعه برقرار می گردند و پیامهای سیاسی، بویژه پیامهای موجود در ذهن دریافت کنندگان، همیشه از پیامهای دیگر تفکیک نمی شوند. برای مثال تنها مقدار محدودی از بازده رسانه های همگانی مخصوصاً در مورد رادیو و تلویزیون بویژه سیاسی است. اگرچه بدیهی است که نظریه پردازان سرکردگی (51) مانند گرامشی و ساختگرایان مانند آلتوسر تعریف بسیار وسیعتری در مورد اینکه چه چیزی سیاسی است به کار می برند. بعلاوه، بسیاری از آنچه سیاسی است یا اهمیت سیاسی دارد توسط بسیاری از اعضای جامعه لزوماً این گونه شناخته نمی شود. برای مثال اهمیتِ زیاد مسائل محیطی اهمیت سیاسی برخی از آنها را افزایش داده و باعث گردیده است که بعضی دیگر که قبلاً تصور نمی شد اهمیتی سیاسی داشته باشند سیاسی در نظر گرفته شوند. مثلاً جرم و جنایت لزوماً سیاسی تلقی نمی گردد، مگر اینکه یا تا زمانی که شکلی به خود بگیرد یا به ابعادی برسد که سبب شود اعضای جامعه احساس کنند که دولت باید برای برخورد با آن دست به اقدامی بزند.
ارتباطات سیاسی، مانند ارتباطات در زمینه های دیگر، هم به طور عمودی و هم به طور افقی عمل می کند، یا به عبارتی در اصطلاح نخبگان به طور سلسله مراتبی میان فرمانروایان و فرمانبرداران، همیشه به صورت یک جریان دو طرفه و به طور جانبی میان افراد و گروهها صورت می گیرد. بدینسان افرادی و گروههای مختلف، شبکه های ارتباطات و الگوهای ارتباطی مشخص و متفاوتی خواهند داشت. برای مثال مقامات سیاسی همتایان خود، اعضای بوروکراسی، طرفداران و مخالفان سیاسی خود، رهبران گروههای سیاسی، رسانه های همگانی و عامه مردم را هم جزء منابع و هم در زمره مخاطبان به شمار می آورند. کانالهایی که آنها مورد استفاده قرار می دهند ممکن است شامل روابط رو در روی رسمی و غیررسمی در سطح میان فردی، روابط مستقیم و غیرمستقیم با رسانه های همگانی، گروههای فشار و عامه مردم باشد. به طور خلاصه مقدمات سیاسی ممکن است شبکه های ارتباطی گسترده ای داشته باشند که نسبت به پدیده های سیاسی بسیار حساسند. برعکس عامه مردم تا آنجا که به ارتباطات سیاسی مربوط می شود اکثراً شبکه های بسیار محدودتری خواهند داشت که بسیار بیشتر به رسانه های همگانی وابسته اند و به شیوه ای متناوب و چند پاره عمل می کنند.
ارتباط سیاسی از سه کانال اصلی استفاده می کند: رسانه های همگانی، گروههای فشار و احزاب سیاسی و روابط غیررسمی بین افراد و گروهها. رسانه های همگانی بویژه برای پخش گسترده اطلاعات سیاسی مهم هستند و در بیشتر جوامع مهمترین منبع این گونه اطلاعات را تشکیل می دهند و تلویزیون از همه آنها مهمتر است. رسانه ها همچنین با تبلیغ عقاید افراد و گروهها در شکل گیری افکار عمومی نقشی ایفا می کنند. این امر می تواند رسانه ها را به ایفای نقش مهمی در فرایند تعیین دستور کار تصمیم گیری رهنمون کند -یعنی به اینکه چه مسائلی مهم در نظر گرفته شوند و کدام مسائل مهمتر از بقیه هستند کمک مؤثری بکند. این موضوعی است که در فصل بعد بیشتر مورد بحث قرار می گیرد.
مفهوم شناسی ارتباطات سیاسی
گروههای فشار و احزاب سیاسی بویژه در روابط دو سویه میان سیاستمداران و بوروکراتها، انواع مختلف فعالان سیاسی و میان اینها و بخشهای خاص یا معیّن افکار عمومی در جامعه اهمیت دارند. روابط غیررسمی میان افراد و گروهها نیز مهم هستند، بویژه از طریق نظریه جریان دو مرحله ای که در آن رهبران عقاید به عنوان کانالهای اطلاعات، به عنوان منابع فشار اجتماعی برای پیروی کردن از هنجارهای گوناگون و به عنوان منابع حمایت از به هم پیوستگی گروهی در رفتار اجتماعی و سیاسی عمل می کنند. اما همانند مشارکت سیاسی، ارتباطات سیاسی را نباید به طور مجزا در نظر گرفت ولو آنکه این امر از نظر تحلیلی امکانپذیر باشد، بلکه باید جزئی از الگوهای ارتباطی گسترده تر در جامعه به طور کلی در نظر گرفته شود.

عوامل مؤثر در ارتباطات سیاسی

ارتباطات سیاسی مانند ارتباطات به طور کلی، به طور اجتناب ناپذیری از عوامل گوناگونی از قبیل عوامل طبیعی، تکنولوژیک، اقتصادی، اجتماعی -فرهنگی و سیاسی تأثیر می پذیرند.
موانع طبیعی ارتباطات همیشه مهم بوده اند، خواه به صورت کوهها، دریاها، صحراها باشند یا صرفاً بُعد مسافت. این امر بویژه از نظر تاریخی مهم بوده است؛ از این نظر که راههای نامناسب و تکنولوژی محدود به این معنا بود که تحرک جغرافیایی محدود بود و اجتماعات در درون یک جامعه معیّن تا اندازه زیادی از یکدیگر مجزا بوده اند. این امر هنوز در مورد بسیاری از کشورهای جهان سوم درست است. تحولات تکنولوژیک بسیاری از این مسائل طبیعی را کاهش داده اند تا آنجا که مارشال مک لوهان (52) یکی از برجسته ترین نظریه پردازان ارتباطات، جهان را «یک دهکده جهانی (53)» توصیف کرده است. تکنولوژی مدرن، توسعه رسانه های همگانی را تسهیل کرده است، به طوری که اطلاعات را می توان به طور ارزان در پهنه ای گسترده با سرعت بالا، انتقال داد تا به مخاطبان بیشتری برسد. برای مثال در بسیاری از کشورهای جهان سوم با میزان بی سوادی زیاد از معمول شدن رادیوی ترانزیستوری عمیقا تأثیر پذیرفتند، صرفاً به این دلیل که رادیوها دیگر به یک منبع انرژی مرکزی یا باتریهای پردردسر و مزاحم نیازی نداشتند. توسعه ماهواره های ارتباطی تحولات باز هم شگفت آورتری را پدید آورده است، بویژه با تأثیر سیاسی خاص آن که پخش اطلاعات از طریق ماهواره را نمی توان به آسانی کنترل کرد.
با این همه، هنوز عوامل طبیعی مهمی وجود دارند: بسیاری از اجتماعات حتی در جوامع پیشرفته سرمایه داری نسبتاً منزوی مانده اند، اما شاید بهترین مثال تأثیر منطقه های زمانی باشد. کشورهایی مانند ایالات متحده امریکا، کانادا و شوروی سابق به ترتیب با چهار (به استثنای آلاسکا)، پنج و یازده منطقه زمانی، شبکه های ارتباطی را چندپاره کرده اند و بویژه در شبکه های رادیو و تلویزیون و توزیع روزنامه ها تأثیر می گذراند. به دلایل آشکار عملی، برنامه ها در سراسر کشور به طور همزمان پخش نمی شود و این امر به پیدایش شبکه های رادیو و تلویزیونی چند پاره در ایلاات متحده و کانادا با تأکید بسیار بیشتر بر ایستگاههای محلی، منجر گردیده است. علاوه بر این با اینکه یکی دو روزنامه مانند نیویورک تایمز، وال استریت جرنال و گلوب اند میل تورنتو (54) در سطح ملی وجود دارند، نه ایالات متحده و نه کانادا روزنامه ملی به مفهوم اروپایی ندارند. اتحاد شوروی استثنایی جزئی و قابل توجه بر این قاعده بود از این جهت که یک شبکه رادیو و تلویزیونی ملی و دو روزنامه ملی پراودا و ایزوستیا (55) در آن وجود داشت که به ترتیب ارگانهای حزب کمونیست و حکومت شوروی بودند. با وجود این، اتحاد شوروی مثالی از اهمیت عوامل سیاسی در تعیین شبکه ارتباطات نیز هست، مسأله ای که در زیر مورد بحث قرار می گیرد.
الگوهای ارتباطات ممکن است از توسعه اقتصادی نیز تأثیر بپذیرند. کشورهای کمتر توسعه یافته معمولاً دارای شبکه های ارتباطی چندپاره ومحلی هستند، اما توسعه اقتصادی به توسعه گسترده تر رسانه های همگانی و اتکای بیشتر سیاستمداران و مردم به رسانه های همگانی منجر می گردد. بنابراین، مردم بیشتری به همان کانالها دسترسی می یابند و همان پیامها را دریافت می کنند و این امر به گرایش بیشتر در جهت یکنواختی بیشتر در الگوهای ارتباطی منجر می شود. این امر ممکن است تا اندازه ای به وسیله عوامل اجتماعی -فرهنگی مانند میزان سود و میزان برخورداری یک جامعه از یک زبان مشترک یا دست کم یک زبان گسترده (56) تعدیل گردد. بعلاوه، کانالهای معیّن توسط گروههای مختلف بر طبق پایگاه اجتماعی-اقتصادی، مانند خوانندگان متفاوت برای روزنامه های مختلف و بینندگان گوناگون برای کانالها و برنامه های تلویزیونی مورد استفاده قرار می گیرند. تفاوت در روابط غیررسمی بین افراد و گروهها نیز وجود دارد و در مواردی که اختلافات قومی یا مذهبی نیز وجود دارند این عوامل ممکن است در الگوهای ارتباطات به طور قابل ملاحظه ای تأثیر بگذارند.
سرانجام عوامل سیاسی گوناگون که اهمیتشان به هیچ وجه کمتر نیست در شبکه ارتباطات و به طور قابل ملاحظه ای در میزانی که شبکه ارتباطات تابع کنترل سیاسی حکومت است تأثیر می گذارند. رسانه های همگانی در بسیاری از جوامع و آشکارتر از همه در نظامهای توتالیتر یا اقتدارگرا تابع میزان متفاوتی از سانسور است. برای مثال آلمان نازی و نظامهای کمونیستی شوروی و اروپای شرقی، کنترل دقیقی بر رسانه های همگانی و معمولاً بر وسایل تکثیر اطلاعات - ماشین چاپ، دستگاه فتوکپی و در رومانی حتی ماشین تحریر-اعمال می کردند. با وجود این، کنترل اطلاعات در همه جوامع وجود دارد: سانسور به صورتی در بیشتر کشورها وجود دارد، حتی اگر به آنچه مستهجن و مخالف اخلاق تلقی می گردد محدود باشد، و کمتر حکومتی است که سعی نکند کنترل بر اطلاعات را به صورتی حفظ کند و به طور ضمنی بر این اعتقاد که اطلاعات قدرت است صحه نگذارد.
بدیهی است ویژگیها و ماهیت ارتباطات سیاسی برای شکل گیری و بیان افکار عمومی نیز اهمیتی اساسی دارد.

نتیجه گیری

به رغم تحقیقات فراوانی که درباره ارتباطات انجام شده است هیچ مدل عموماً پذیرفته شده ای از ارتباطات وجود ندارد. دلیل اصلی آن این است که تعداد متغیرهایی که معمولاً چنین مدلی را در بر می گیرند و پیچیدگی روابط متقابل آنها، به عنوان محدودیتهای جدی (57) عمل می کنند. با وجود این، به کار بردن مدلی برای ترسیم متغیرهایی که پیشتر مورد بحث قرار گرفت از این جهت که فهرست بازبینی (58) ارزشمند و آشکاری فراهم می سازد سودمند است. جامعترین این گونه مدلها مدلی است مبتنی بر مطالعات مالتسک (59) (1963) که در شکل زیر نشان داده شده است. مدل مالتسک ویژگیهای شخصی و اجتماعی ارتباطگر و گیرنده پیام را در بر می گیرد و برای مثال از یک طرف خودانگاره (60) و شخصیت و از طرف دیگر محیط اجتماعی و سازمانی را در نظر می گیرد. نقش دروازه بانی و محدودیتهایی که به وسیله رسانه تحمیل می گردد تصدیق می شوند. انگاره های متقابل ارتباطگر و گیرنده پیام در نظر گرفته می شوند و بازخورد از سوی گیرنده پیام به ارتباطگر پیش بینی می گردد. مهمتر از همه، این مدل پیچیدگی فرایند ارتباطات را که پیش شرطی برای درک افکار عمومی و ایدئولوژی است باز می شناسد.

پی نوشت ها :

1. karl Deutsch
2. The Nerves of Government
3. communication model
4. source of message
5. receiver of the message
6. communication process
7. feedback
8. reaction
9. response
10. communicator
11. channel
12. medium
13. signal
14. codes
15. John Fiske
16. presentational
17. representational
18. mechanical
19. banners
20. grafiti
21. shannon
22. weaver
23. noise
24. interference
25. engineering or mechanical noise
26. semantic noise
27. coding
28. decoding
29. perception
30. non-verbal communication
31. facial expressions
32. body language
33. interpersonal communication
34. written communication
35. katz
36. the two-step flow theory
37. opinion leaders
38. multistep flow model
39. white
40. gatekeeper function
41. mechanistic
42. McNelly
43. news values
44. action
45. talking heads
46. popular press
47. human interests
48. quality press
49. in depth coverage
50. perceptual screen
51. hegemonic theorists
52. Marshal Mcluhan
53. a global village
54. Torontos Globe nad Mail
55. Izvestia
56. lingua franca
57. severe constraints
58. visible checklist
59. Maletzke
60. self-image

منبع: راش؛میکل، 1377، جامعه و سیاست : مقدمه ای بر جامعه شناسی سیاسی، صبوری؛ منوچهر، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) مرکز تحقیق و توسعه ی علوم انسانی، دهم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط