بررسی تطبیقی گزاره های علمی قرآن با روشهای علوم تجربی

پس از آشنایی مسلمانان با علوم یونان و انطباق قرآن با علوم تجربی که از قرن دوم هجری شروع شد و به زودی جای خود را به عنوان یک روش تفسیر قرآن باز کرد بسیاری از مفسران، فلاسفه، متکلمان و محدثان به آن روی آوردند. در قرن اخیر،
جمعه، 10 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی تطبیقی گزاره های علمی قرآن با روشهای علوم تجربی
بررسی تطبیقی گزاره های علمی قرآن با روشهای علوم تجربی

نویسندگان: حسین سلطان محمدی- فاطمه سلطان محمدی (1)



 

چکیده

قرآن نه فقط یک کتاب بلکه، یک معجزه است، که نشانه صدق پیامبر (ص) می باشد، از این رو اعجاز قرآن از همان اوایل ظهور اسلام مورد توجه مسلمانان و مخالفان آن ها قرار گرفت.
پس از آشنایی مسلمانان با علوم یونان و انطباق قرآن با علوم تجربی که از قرن دوم هجری شروع شد و به زودی جای خود را به عنوان یک روش تفسیر قرآن باز کرد بسیاری از مفسران، فلاسفه، متکلمان و محدثان به آن روی آوردند. در قرن اخیر، جوامع اسلامی توجه بیشتری به این روش تفسیری کردند، تا آنجا که بسیاری از روشنفکران و مفسران و حتی متخصصان علوم تجربی نیز به تفسیر آیات قرآن به وسیله علوم تجربی و همچنین اثبات اعجاز علمی قرآن روی آوردند، هر چند هدف هر گروه یا فردی از این نوع تفسیر با دیگران تفاوت داشت.
ظاهر آیات قرآن بر تمام علوم بشری با تمام فرمول ها و جزئیات آن دلالت ندارد، بلکه در قرآن اشاراتی به بعضی از علوم و مطالب علمی شده است که استطرادی و عرضی است. لذا همه علوم بالفعل در قرآن مذکور نیست و به طور تفصیل یا مجمل ذکر شده است. چرا که مثال های علمی قرآن، راه قرآن را در زمینه خداشناسی هموار می کند؛ و چون هدف قرآن، بیان آیات الهی و توجه دادن مردم به جلوه های فیض و قدرت الهی است تا مردم را بیشتر متوجه خدا کند که این مطلب از راه ذکر مثال های علمی و آیات الهی در آسمان ها، زمین، دریاها و عجایب خلقت انسان تأمین شده است. از این رو احتیاجی به ذکر فرمول ها و تفاصیل هر مطلب نیست بلکه اشاره ضمنی کافی است.

کلید واژه

اهداف تفسیر علمی قرآن، شیوه های علمی قرآن، استخراج علوم از قرآن، گزاره های علمی قرآن

مقدمه

قرآن کریم، معجزه آخرین پیامبر الهی حضرت محمد (ص) است که برای راهنمایی انسان ها نازل گردید. قرآن به زبان عربی و فصیح بر پیامبر اسلام (ص) فرو فرستاده شد و حتی مردم عادی به راحتی آن را درک می کردند و از آن بهره می بردند و در مواقعی که هدف و مقصود یک آیه روشن نبود به آسانی از طریق پیامبر (ص) مشکل حل می شد.
اما این دوران طلایی دیری نپایید و پیامبر (ص) از بین مسلمانان رحلت کردند. این جا بود که احتیاج به تفسیر و تبیین قرآن آشکار شد. به ویژه که هر سال بر تعداد مسلمانان در سرتاسر جهان افزوده می شد و هزاران نفر با هزاران سؤال و فکر جدید با اسلام و مسلمانان روبرو می شدند. از این رو مسلمانان به دنبال اصحاب و یاران و اهل بیت پیامبر (ص) رفتند و از آن ها تفسیر قرآن را خواستند. شیعیان به دنبال علی (ع) و اهل بیت (ع) ثقل اصغر شتافتند تا از سرچشمه زلال قرآن سیراب شوند و به عنوان فرق دیگر اسلامی نیز هر کدام به دنبال یکی از اصحاب پیامبر (ص) حرکت کردند. بدین ترتیب راه های گوناگونی برای تفسیر قرآن ارائه شد. و در نتیجه علم تفسیر پدید آمد. بنابراین علمی از همان سده های نخستین شروع شد و تاکنون ادامه دارد.

معنای اصطلاحی تفسیر علمی «انطباق قرآن با علوم تجربی»

این واژه مرکب از دو واژه علم و تفسیر است؛
«تفسیر» همان برداشتن پرده و حجاب از چیزی است و در مورد قرآن، روشن کردن نکات مشکل در الفاظ، معانی و اهداف یک آیه را تفسیر گویند.
اما مراد از علم در اینجا علوم تجربی است، یعنی علومی که با شیوه آزمون و تجربه «آزمایش و خطا» درستی یا نادرستی نظریه ها و قوانین حاکم بر طبیعت را بررسی می کند. پس منظور از تفسیر علمی، تبیین آیات قرآن به وسیله علوم تجربی است.
تفسیر علمی به شیوه های مختلفی توسط مفسران و غیر مفسران انجام گرفته است به همین خاطر هر کس با توجه به شیوه عمل خاصی که از تفسیر علمی در ذهن خود مجسم کرده، در مقابل آن موضع مخالف یا موافق گرفته و آن را تعریف کرده و یا نام خاصی «مانند تطبیق، تفسیر علمی، استخراج علوم از قرآن و...» بر آن نهاده است.
مرحوم علامه طباطبایی (ره) در مورد روش متکلمان و فلاسفه و کسانی که علوم جدید را با آیات قرآن وفق می دهند و آنچه موافق مذهب و رأی آن هاست از قرآن اخذ می کنند و آیات مخالف را تأویل می کنند، می فرماید:
«این طریق از بحث را سزاوار است که تطبیق بنامیم و نام تفسیر بر آن نگذاریم». (2)
دکتر ذهبی در «التفسیر و المفسرون» می گوید:
«منظور ما از تفسیر علمی، آن تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارات قرآن حاکم می کنند و تلاش می کنند تا علوم مختلف و نظریات فلسفی را، از آن استخراج سازد.» (3)
البته نظر علامه طباطبایی، بر نوع خاصی از تفسیر علمی دلالت می کند و نظر دکتر ذهبی بر نوع دیگری.

پیشینه تاریخی تفسیر علمی در اسلام

هنگامی که خورشید اسلام در سرزمین عربستان طلوع کرد مردم آن سرزمین را که تعداد باسوادان آن ها، از تعداد انگشتان انسان تجاوز نمی کرد، به علم و دانش دعوت کرد و قرآن را به عنوان معجزه معرفی نمود. قرآن با دعوت به تفکر و تعمق در آیات الهی، خلقت آسمان ها و زمین و ... مردم از خواب جهل و غفلت بیدار ساخت.
مسلمانان که با فتوحات عظیم در قرن اول هجری به سرزمین های تازه ای دست یافته بودند، هر روز با افکار نو و ادیان دیگر آشنا می شدند و با فروکش کردن نسبی جنگ ها، تبادل فرهنگی بین اسلام و ادیان و تمدن های ایران و روم و یونان آغاز شد و ترجمه آثار دیگر ممل، در دوره هارون الرشید و مأمون شدت گرفت. (4)
مسلمانان علومی مانند طب، ریاضیات، نجوم، علوم طبیعی و فلسفه را از یونان گرفتند و مطالب زیادی بر آن ها افزودند و در طی چند قرن، خود را به اوج قله دانش رساندند. چنانچه مسلمانان در قرن سوم و چهارم هجری، بهترین کتاب ها را در طب، مانند قانون ابن سینا، در فلسفه، مانند شفای ابن سینا و همچنین ریاضیات و نجوم نگاشتند. حتی غرب که اصل این علوم را از یونان گرفته و به مسلمانان وام داده بود مجبور شد، دوباره شکل تکامل یافته آن را از مسلمانان اخذ کند. از این رو در قرن دوازده میلادی به بعد نهضت ترجمه در اروپا شکل گرفت و نظریات ابن سینا و ابن رشد، تا سال ها در دانشگاه های اروپا، تفکر حاکم گشت.
دانشمندان مسلمان در همان قرن های اولیه اسلام، در تلاش برای رفع این معضل، یعنی برخورد با علوم مختلف دو روش را انتخاب کردند:
الف: رد مطالب باطل این علوم که هدف آن آگاهی بخشی و ارشاد مردم بود؛ زیرا بسیاری از مبانی فلسفی و علمی یونان، قابل خدشه و اشکال بود و از طرفی با دین اسلام نیز در تعارض قرار داشت. بر این اساس، کتاب هایی مانند: تهافت الفلاسفه «ابوحامد غزالی» و مفاتیح الغیب «فخر رازی» نوشته شد.
ب: انطباق آیات قرآن با علوم تجربی یونان، تا حقانیت قرآن و صحت مطالب علمی آن را ثابت کنند. حتی برخی سعی کردند با این نوع اعجاز علمی قرآن را اثبات کنند. آنان آیاتی از قرآن، مانند آیاتی از آسمان های هفتگانه را بر سیارات هفتگانه مطرح در نجوم یونانی، حمل کردند.
فخر رازی در تفسیر کبیر خود در مورد آیه شریفه (فَسَوَّا هُنَّ سَبعَ سَماواتٍ وَ هوَ بکلِّ شَیءٍ علیمٌ) (5) می گوید:
بدان که قرآن دلالت بر وجود هفت آسمان دارد و اصحاب هیئت می گویند: نزدیکترین آن ها به ما، کره ماه است و فوق آن کره عطارد، سپس زهره، خورشید، مریخ، مشتری و زحل است. (6)
از بین فلاسفه، ابن سینا سعی کرد بین فلسفه به معنای عام آن که شامل علم هم می شود و قرآن جمع کند و عرض را همان فلک الافلاک «فلک نهم هیئت بطلیموسی» قرار داد. (7)
از سوی دیگر متکلمان قرن دوم هجری بعد از ورود فلسفه یونان و پیدایش آرای کلامی، به فرقه های مختلف تقسیم شدند و هر آیه ای را بر نظر خود تطبیق می دادند مرحوم علامه طباطبایی در این باره و نیز تاریخ تفسیر علمی می گوید:«نظرات فرقه ای متکلمان موجب شد تا هر یک بر طبق نظر خود در تفسیر قرآن، گام نهد و هر کدام آنچه را که موافق نظر «مذهبشان» بود می گرفت و آنچه را که مخالف آن بود تأویل می کرد... بهتر است این طریقه را تطبیق بنامیم و تفسیر نگوییم.» (8)
ایشان نظیر همین کلام را در مورد فلاسفه، که آیات را با مطالب فلسفی تطبیق می کردند، ابراز کرده و می فرماید:
«آنها آیات را با فلسفه، به معنای اعم «یعنی ریاضیات، طبیعیات، الهیات و اخلاق» تطبیق می کردند، خصوصاً مشائین که آیات وارده در حقایق ماورای طبیعی و آیات خلق و پیدایش آسمان ها و زمین و نیز آیات برزخ و معاد را تأویل می کردند، حتی آیاتی را که با فرضیه ها و اصول موضوعه علوم طبیعی سازگار نبود، مانند نظام افلاک کلیه و جزئیه، ترتیب عناصر، احکام فلکی و عنصری و... تأویل می نمودند همچنین تصریح می کردند که این نظریه ها مبتنی بر اصول غیربدیهی است و دلیلی هم بر آن ها اقامه نشده است.» (9)
این تطبیق یا تفسیر علمی، قرن ها توسط علمای اهل سنت و شیعه ادامه داشته است روش تفسیری یعنی برای مثال: علامه مجلسی در تفسیر آیه شریفه (ثُمَّ استَوَی إلَی السَّماء فَسَوَّاهُنَّ سبعَ سَماواتٍ) (10) می فرماید: «هفت آسمان بدل یا تفسیر است برای السماء و هفتگانه بودن آسمان ها، منافاتی با افلاک نه گانه که منجمان اثبات کرده اند ندارند، زیرا افلاک هشتم و نهم در زبان دینی به نام کرسی و عرش نامیده شده است.»
سپس اعتقاد به اینکه همه علوم در قرآن وجود دارد- چنانچه تعدادی از مفسران و مانند آن ها مثل سیوطی و غزالی و... عقیده داشتند- موجب شد که این روش تفسیری رشد کند و مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
البته توجه قرآن به علم و ذکر مطالب علمی در مورد آسمان ها، کرات، زمین و گیاهان در توجه مسلمانان به علوم و رشد آن ها و توجه به رابطه قرآن با علم و در نتیجه رشد تفسیر علمی کمک شایانی کرد.

تفسیر علمی در قرن اخیر و علل گسترش آن:

در قرن اخیر، تفسیر علمی و اعجاز علمی قرآن مورد توجه مسلمانان و مفسران قرار گرفت و کتاب های زیادی به این موضوع نوشته شد. حتی اشخاصی مانند طنطاوی یک دوره تفسیر مستقل به نام تفسیر الجواهر با این رویکرد نوشت.
ولی نکته قابل توجه آن است که علی رغم هزار سال تاریخ تفسیر علمی، این شیوه در قرن اخیر، اوج گرفته است و مورد توجه طبقه تحصیل کرده جامعه و مفسران و دانشمندان قرار گرفته است، در مصر، ایران، هند و دیگر کشورهای اسلامی، تلاش و سعی برای انطباق آیات قرآن با علوم تجربی آغاز شد و هر کس تحت عنوانی خاص کتابی نوشت. در این میان نام بسیاری از دانشمندان علوم تجربی به چشم می خورد که بعضی از راه دل سوزی و برخی از روی شیطنت دست به تفسیر علمی قرآن زدند. مفسران عالیقدر شیعه و سنی نیز از این قافله عقب نماندند و تفسیرهای جدید با قوانین و نظریات جدید علوم تجربی، همراه گشت. مهم ترین دلایل این مسئله را می توان موارد زیر دانست:
1- دفاع از حقایق دینی: در اروپا پس از پیروزی مکتب اصالت حس و رشد بی سابقه علوم تجربی در قرن های نوزدهم و بیستم میلادی، به تعارض میان علم و دین دامن زده شد. چنانچه کتاب مقدس به علت نقاط ضعف و تحریفات و اختلاط آن با هیئت بطلیموسی و داستان های مجعول، نتوانست در برابر حقایق علمی تاب آورد و به تدریج تعارضی عمیق بین کتاب مقدس و کلیسا از یک سو و دانشمندان علوم تجربی به ویژه پیروان نظریه تکامل انواع از سوی دیگر آغاز گشت، در نهایت این جریان به پیدایش مکتب های الحادی و دین بستری مانند مارکسیسم منجر شد و در اوایل قرن بیستم میلادی، رشد چشم گیری در غرب یافت.
هر چند پیشینه تعارض اصحاب کلیسا با دانشمندان علوم تجربی، به قرون وسطی باز می گردد، اما یکی از قله های اوج آن در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود. این برخوردها در کتاب ها و مجلات منعکس و از راه ترجمه عربی به کشورهای اسلامی سرازیر گشت.
در این میان مصر از نخستین کشورهایی بود که تحت تأثیر این افکار قرار گرفت. زیرا از لحاظ جغرافیایی به اروپا نزدیک تر و در همان حال یک مرکز تمدن و فرهنگ قدیمی بود و بسیاری از روشنفکران مسلمان آن کشور به اروپا سفر کرده و یا در آنجا تحصیل کرده بودند و به همراه علم و فن روز، این افکار را نیز برای ملل خود به ارمغان آورند.
دانشمندان اسلامی دریافتند که بنیان های دینی در خطرند و افکار جوانان مسلمان ممکن است گرفتار اندیشه های مادی گرا گردد. از سوی دیگر به خوبی می دانستند که تعارض بین علم و دین، در اسلام ریشه ای ندارد؛ زیرا اسلام خود همواره حامی و مشوق علم بوده است. از این رو ضروری بود تا این حقیقت مهم برای مسلمانان آشکار شود که اسلام با پیشرفت علوم تجربی و حقایق علمی تعارضی ندارد بلکه علم قطعی مؤید دین اسلام و اسلام مؤید علم قطعی است. ظواهر آیات و روایات با علوم تجربی قابل جمع است و اگر تعارضی به چشم می خورد، ابتدایی و بدوی است که با تأمل رفع می گردد. بدین منظور بسیاری از دانشمندان و مفسران مسلمان به میدان آمدند و با تذکر حقایق قرآن، به رفع آن توهم دینی تعارض بین علم و دین همت گماشتند هر چند در این میان افراط و تفریط هایی نیز صورت گرفت و همه افراد به یک گونه عمل نکردند.
2- علت دیگر اوج گیری تفسیر علمی در قرن اخیر، آن بود که عده ای از مفسران و علمای دین و یا دانشمندان علوم تجربی که حس قوی دینی داشتند، کوشش کردند با بهره گیری از علوم تجربی، اعجاز قرآن را اثبات کنند. قرآن کتاب آسمانی و وحی شده بر پیامبر (ص) و معجزه جاوید اوست و همواره سند زنده و حاضر در طول تاریخ برای حقانیت اسلام بوده و جنبه های گوناگونی مانند فصاحت، بلاغت، عدم تعارض و تناقض در آن، نظم آهنگ عجیب و تأثیر فوق العاده آن بر انسان ها در اعجاز قرآن اثبات شده است، از سوی دیگر با پیشرفت علوم و فنون بشری، هر زمان بعد تازه تری از اعجاز قرآن به اثبات رسیده است.
یکی از این جنبه ها که در قرن اخیر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته، اعجاز علمی قرآن است. قرآن، مثال ها و مطالب علمی فراوانی ارائه می دهد که با جدیدترین قوانین و نظریات اثبات شده علمی مطابقت دارد و همین نکته مورد توجه مفسران و بسیاری از دانشمندان اسلامی، حتی پزشکان و مهندسان قرار گرفته است تا آنجا که بسیاری از غربی ها مجذوب بعد علمی قرآن شدند و به حقانیت اسلام پی بردند، و برخی از آنان به دین اسلام مشرف شدند. از این رو بسیاری از مفسران قرآن کوشش کردند تا به کنار هم نهادن مطالب علمی و آیات قرآن، اعجاز علمی قرآن را اثبات کنند. در این میان می توان به مواردی همچون تفسیر الجواهر طنطاوی از علمای اهل سنت و نیز کتاب «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» از دکتر پاک نژاد و ده ها کتاب دیگر اشاره کرد.
هدف قرآن کریم در چهارده قرن قبل، مطالبی در مورد آسمان ها، زوجیت گیاهان، حرکت خورشید، زمین و... بیان کرده است که امروز پس از هزار و اندی سال دانشمندان علوم تجربی به تازگی حقانیت آن ها را اثبات کرده اند. (11)
3- علت دیگری که می توان برای رشد تفسیر علمی در قرن اخیر ذکر نمود رشد افکار التقاطی و انحرافی برخی از روشنفکران در جوامع اسلامی بوده است. بعضی از مسلمانان که به کشورهای غربی مسافرت یا در آنجا تحصیل کرده بودند، به نوعی تحت تأثیر مکتب اصالت حس و پیشرفت اعجاب انگیز علوم تجربی در اروپا قرار گرفتند و سعی کردند به تقلید کورکورانه از غربی ها بپردازند. آنها روش حسی و تجربی را تنها راه پیشرفت و راه وحی را مسدود دانستند و سعی کردند آیات قرآن را با علوم تجربی تطبیق دهند و در مواردی که ظاهر آیات با علوم تجربی ناسازگاری داشت، به تأویل آنها می پرداختند که منجر به تفسیر به رأی می شد.
اینان می دانستند که اگر از اول اصل دین را انکار کنند، نمی توانند بین جوانان مسلمان و جوامع اسلامی پایگاهی کسب نمایند؛ از این جهت با حفظ ظاهر آیات و روایات، محتوای آن ها را بر افکار خود تطبیق می داند و تا آنجا پیش رفتند که هابیل و قابیل را اشاره به دو دوره جامعه یعنی بی طبقه و دوره فئودالیسم دانستند. (12) روح را خاصیت و اثر ماده معرفی کردند و نبوت را نوعی نبوغ می دانستند که برای اصلاح جامعه قانون گذاری می کند. ورود این گروه به عرصه تفسیر علمی موجب شد تا بعضی از دانشمندان و مفسران اسلامی این روش را تخطئه کنند. برای نمونه به این سخن توجه کنید «نمونه ای از این کج اندیشی را می توان در تفسیر طنطاوی دید، او در زمانه ای می زیست که علوم غربی، تازه به مصر راه یافته و فرهنگ اروپایی بر افکار مسلمانان سیطره پیدا کرده بود و او به گمان خود، برای آن که مسلمانان را از فریفتگی در برابر فرهنگ غرب باز دارد، در تفسیر الجواهر کوشید تا بسیاری از مسایل علمی را با آیات قرآن تطبیق دهد.» (13)
استاد شهید مطهری در مورد تأثیر اصالت حس اروپا بین مسلمانان می گوید:
«چنانچه می دانیم در اروپا روش حسی و تجربی در شناخت طبیعت بر روش قیاسی پیروز شد. پس از این پیروزی این فکر پیدا شد که روش قیاسی و تعقلی در هیچ جا اعتبار ندارد؛ تنها فلسفه، فلسفه حسی است نتیجه قهری این نظریه این شد که الهیات به سبب خارج بودن از دسترس حس و تجربه، مشکوک و مجهول و غیر قابل تحقیق اعلام شود و برخی آن را یکسره انکار کنند.»
این جریانی بود که در جهان غرب رخ داد. در جهان اسلام، سابقه موج مخالفت با هرگونه تفکر و تعمق از طرف اهل حدیث از سویی و موفقیت های پی در پی روش حسی، در شناخت طبیعت از سوی دیگر و نیز دشواری تعمق و حل مسایل فلسفی، گروهی از نویسندگان را سخت به هیجان آورد و موجب پیدایش نظریه ای تلفیقی در میان آن ها شد بدین صورت که الهیات قابل تحقیق است ولی در الهیات نیز، منحصراً لازم است از روش حسی و تجربی که برای شناخت طبیعت مورد استفاده قرار می گیرد، استفاده کرد.
فرید وجدی در کتاب (اطلال المذاهب المادی) و سید ابوالحسن ندوی در (ما خسر العالم بالانحطاط المسلمین) و هم چنین نویسندگان اخوان المسلمین مانند سید قطب و محمد قطب و غیر این ها، این نظریه را تبلیغ و نظر مخالف را تخطئه می کنند. (14)
آیا همه علوم بشری در قرآن موجود است؟ در این مورد سه دیدگاه عمده وجود دارد که به صورت مختصر به آن ها اشاره می کنیم و دلایل آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم:

دیدگاه نخست:

همه علوم بشری در قرآن وجود دارد: برای اولین بار این اندیشه در کتاب احیاء العلوم غزالی دیده شده است. وی سعی کرد نشان دهد همه علوم را می توان از قرآن استخراج کرد. او می نویسد:
«همه علوم در افعال و صفات خدا داخل است و خداوند در قرآن، افعال ذات و صفات خود را توضیح می دهد و این علوم بی نهایت است و در قرآن به اصول و کلیات آنها اشاره شده است.» (15)
سپس ابوالفضل المرسی، صاحب کتاب «تفسیر و المفسرون» این دیدگاه را به گونه ای افراطی می پذیرد و می گوید: همه علوم اولین و آخرین در قرآن وجود دارد. (16)
آن گاه بدر الدین زرکشی در البرهان نیز این نظریه را می پذیرد. (17) و پس از او جلال الدین سیوطی در الاتقان فی علوم القران و الاکلیل فی استنباط التنزیل (18) دیدگاه غزالی و المرسی را می پذیرند و تقویت می کنند. مرحوم فیض کاشانی هم در مقدمه تفسیر صافی این دیدگاه را در قسمتی از علوم می پذیرد. در عصر حاضر نیز کسانی مانند طنطاوی سعی کردند تا بسیاری از علوم جدید را به قرآن نسبت دهند. جدیدترین تلاش در این راه از سوی شخصی به نام رضا نیازمند صورت پذیرفته است، وی در مقاله ای چنین آورده است: «کسی که قرآن را قبول داشته باشد، باید قبول کند که مطالب آن شامل کلیه علوم هم هست و در آن هر چیز بر اساس دانش، تفصیل داده شده است.»

دلایل دیدگاه اول

1- ظاهر برخی از آیات قرآن دلالت بر این دارد که همه چیز در قرآن وجود دارد مثل: (وَ نَزَّلنَا عَلیکَ الکِتابَ تِبیَاناً لِّکُلِّ شیءٍ) (19)
2- آیاتی که اشاره به علوم مختلف می کند مثل آیه ای که از حساب سخن می گوید و اشاره به علوم ریاضی دارد (وَ کَفَی بِنا حاسِبینَ) (20) و از آیه (رَفیعُ الدَّرَجاتِ) (21) با حساب ابجد سیصد و شصت درجه بودن درجات دایره در هندسه استخراج می شود. و علم پزشکی از آیه (وَ إذا مَرِضتُ فَهُوَ یَشفِینِ) (22) به دست می آید.
3- روایاتی که بر وجود همه علوم در قرآن کریم دلالت می کند. مانند: حدیث امام باقر (ع) که فرمودند: «انّ تبارک و تعالی لم یدع شیا تحتاج الیه الامه الا نزله فی کتابه و بینه لرسوله» خداوند تبارک و تعالی هیچ چیزی را که مسلمانان به آن محتاج باشند، فروگذار نکرده است؛ مگر آن که آن ها را در قرآن نازل فرمود و برای پیامبر (ص) بیان کرده است. (23)
4- دلیل دیگر بر وجود همه علوم در قرآن، مسأله بطون قرآن است که در روایات متعددی وارد شده که قرآن دارای بطون مختلف است. (24)
غزالی در احیاء العلوم به همین مطلب استشهاد نموده و تعداد علوم قرآن را تا هفتاد و هفت هزار و دویست علم ذکر کرده است. و بعد می گوید این عدد چهار برابر می شود، چون هر کلمه ظاهر و باطن دارد و حد و مطلع دارد. (25)

دیدگاه دوم:

قرآن فقط کتاب هدایت و دین است و برای بیان مسایل علوم تجربی نیامده است. این دیدگاه را می توان از سخنان برخی از صاحب نظران و مفسران استفاده کرد. برای مثال ابو اسحاق شاطبی که اولین مخالف با نظریه غزالی و المرسی بود می گوید: «قرآن برای بیان احکام آخرت و مسایل جنبی آن آمده است» (26)
صاحبان تفسیر مجمع البیان و کشاف نیز می نویسند: «منظور از بیان همه چیز در قرآن مسایل مربوط به هدایت و دین است». (27)

دیدگاه سوم:

دیدگاه تفصیل، یعنی از یک طرف همه علوم بشری در ظواهر قرآن وجود ندارد و هدف اصلی قرآن نیز هدایت گری بشر به سوی خداست. از طرف دیگر قرآن کریم به تفکر و علم دعوت می کند و برخی از مثال ها و مطالب علمی صحیح و حق را بیان می کند که بیانگر اعجاز علمی قرآن است.
دلایل این دیدگاه، همراه با رد دلایل دیدگاه اول را چنین می توان خلاصه کرد:
1- قرآن کتاب هدایت، اخلاق، تربیت و دین است و نازل شده است تا انسان ها را به سوی فضیلت ها و خداشناسی هدایت کند. بنابراین ضرورتی ندارد که قرآن همه مسایل تجربی، عقلی و نقلی را با تفصیلات و فرمول های آن ها بیان کند؛ هر چند که در برخی موارد اشارات صادقی دارد. این مطالب مورد تأکید برخی مفسران قدیمی (28) و عده ای از صاحب نظران معاصر است.
2- ظهور آیاتی که می فرماید: همه چیز در قرآن است به دلایل زیر قابل استناد نیست:
الف- این ظهور برخلاف بداهت است، چون بسیاری از فرمول های فیزیک و شیمی در قرآن نیست.
ب- ظهور این آیات مورد انکار صحیح برخی از مفسران قرار گرفته است و گفته اند منظور وجود چیزهایی است که در مورد هدایت انسان لازم است و آن ها در قرآن وجود دارد. (29)
ج: لفظ کتاب در آیات مورد بحث ( وَ نَزَّلنَا علیکَ الکِتابَ تِبیاناَ لَّکُلِّ شیءٍ) (30) ممکن است به معنای گوناگون باشد: قرآن کریم، لوح محفوظ اجل، علم خدا، امام مبین. (31) پس نمی توان با اطمینان گفت که حتماً مراد قرآن است و همین اشکال در مورد روایات مورد استناد نیز وارد است.
د: این آیات با دلیل عقل، تخصیص می خورد و محدود می شود؛ چون عقل انسان حکم می کند که قرآن در مورد هدف خود؛ هدایت معنوی انسان، بیان همه چیز باشد، نه در اموری که خارج از تابع هدف اوست.
3- هدف آیاتی از قرآن که اشارتی به علوم طبیعی دارند، کشف فرمول های هندسه و شیمی و... نیست؛ بلکه این اشارات را به گونه ای استطرادی و حاشیه ای مطرح کرده است. یعنی صرفاً ذکر مثال است و هدف آن آموزش علوم نیست. افزون بر آن که برخی از آیاتی که مورد استشهاد طرفداران دیدگاه اول قرار گرفت از لحاظ موازین تفسیری قابل نقد است؛ برای مثال، آیه رفیع الدرجات ربطی به درجات دایره ندارد نباید از نظر دور داشت که حمل آیات بدون قرینه عقلی یا نقلی معتبر بر یک مطلب، موجب تفسیر به رأی می شود. و

اهداف اصلی و فرعی قرآن

آیا مطالب و مثال های علمی قرآن استطرادی است؟
گفته آمد که قرآن دارای مطالب اشرات علمی است، ولی همه علوم در قرآن وجود ندارد، اینک در جستجوی این هستیم که بدانیم آیا هدف از اشارات علمی قرآن است و یا قرآن به صورت نمادین سخن گفته است. در این مورد با سه نظریه آموزش علوم روبروییم.
اول: ذکر مطالب و مثال های علمی در قرآن کریم هدف اصلی و نهایی قرآن نیست، بلکه هدف اصلی قرآن هدایت انسان به سوی خداست. اما برای مثال، از مطالب علمی استفاده می کند. این دیدگاه مطابق نظر بعضی از بزرگان و کسانی است که می گفتند قرآن تبیان (بیان کننده) هر چیزی است که مربوط به هدایت دینی باشد. (32) یکی از مفسران معاصر می گوید: «بر طبق این دیدگاه، هر چند قرآن در ظاهرش علوم و دانش های دیگر را مطرح نکرده، اما آیات قرآن برای کسب علم و معرفت ایجاد انگیزه نموده است. این امر به چهار شیوه انجام گرفته است:
1- تجلیل از علم و دانش؛
2- مطالعه آیات آفاقی و انفسی به عنوان مهمترین راه شناخت خدا
3- تأکید قرآن بر منابع ششگانه شناخت؛
4- بحث از صفات خدا و جنبه تربیتی آن؛
دوم: هدایت انسان ها و بیان مطالب علمی دو هدف اصیل قرآن:
افزون بر بیان هدایت دینی و معنوی انسان و معارف الهی بیان مطالب علمی نیز، از اهداف اولیه و اصیل قرآن است، این کلام بر نظر کسانی منطبق است که قرآن را حاوی تمام معارف دینی و علوم بشری می دانند. (33) چون پیش از این، وجود همه علوم در ظواهر قرآن را رد کردیم، بنابراین مبانی دیدگاه دوم باطل است. اما برای روشن شدن مطلب، کلام یکی از نویسندگان را مورد مطالب علمی قرآن می آوریم:
«در قرآن کریم، بحث درباره ی جهان، طبیعت و انسان به طور استطرادی و طفیلی به میان آمده است و شاید هیچ آیه ای نیابیم که مستقلاً به ذکر آفرینش جهان و کیفیت وجود آسمان ها و زمین پرداخته باشد. همواره این بحث ها به منظور دیگر بیان شده است. در موارد بسیار گفتگو از آفرینش جهان و انواع آفریده ها برای آگاه ساختن انسان و رهنمونی اوست به عظمت الهی و سترگی حکمت که خدا در آفرنیش به کار برده است. همه جا نیز این هدف ممکن است منظور باشد که انسان با نگرش به عالم از آن جهت که آفریده خدا و در چنبره تدبیر اوست- معرفت فطری و شناخت حضوری خود را شکوفایی دهد و شدت و نیروی بیشتری بخشد (و عقربه دل او را در جهت خدا نگه دارد). به عبارت دیگر، قرآن کتاب فیزیک، گیاه شناسی، زمین شناسی و یا کیهان شناسی نیست. قرآن کتاب انسان سازی است و نازل شده است تا آنچه را که بشر در راه تکامل حقیقی (تقرب به خدای متعال) نیاز دارد به او بیاموزد و لذا آیات مربوط به جهان و کیهان در هیچ زمینه، هیچ به بحث های تفصیلی، در مورد موجودات نپرداخته است. بلکه به همان اندازه ایی که هدف قرآن در هدایت مردم تأمین می شده، بسنده کرده است. به همین جهت برخلاف بسیاری از آیات دیگر، این آیات دارای ابهام هایی است و کمتر می توانیم یک نظر قطعی به قرآن نسبت دهیم. (34)
سوم: قرآن در داستان ها و مثال های علمی، به صورت نمادین و طبق فرهنگ مخاطبان خود سخن می گوید و هدف آن، بیان مطالب علمی، به صورت اصلی یا عرضی نیست. در اینجا به نمونه ای از این دیدگاه ها اشاره می شود:
«به زبان قرآن سخن می گویم که عمیق ترین و مترقی ترین اومانیسم را در قصه آدم و خلقت وی یافتم. آدم مظهر نوع انسان است، حقیقت نوعی انسان به معنای فلسفی نه بیولوژیک... در آفرینش آدم زبانش متشابه معنا و رمزی و فلسفی است. خلقت انسان یعنی، حقیقت و سرنوشت معنوی و صفات نوعی او، در قصه آدم فرمول دارد: روح خدا و لجن متعفن، انسان مرکب از لجن متعفن و روح خدا، دو رمز است، دو اشاره سمبلیک است. انسان نه واقعاًً از لجن بد بو (حما مسنون) ساخته شده و نه از روح خدا بلکه اولی پستی، رکود و توقف مطلق را نشان می دهد و دیگری تکامل بی نهایت و برتری لایتناهی را می رساند. برای رساندن این معنا ترکیبی بهتر از روح خدا نمی توان یافت»
در جای دیگر می گوید:
«اگر قصه های متشابه را، به عنوان وقایع تاریخی بگیریم، نامفهوم و بی نتیجه است؛ اما اگر به عنوان حقایق سمبلیک بگیریم، مملو از اسرار علمی، انسان شناسی و تاریخ شناسی است. پس وقتی که داستان هابیل و قابیل گفته می شود: داستان آغاز بشریت را می خواهد به صورت رمزی و نمادین (همان طور که آلبرماکو، در داستان اوران می گوید) بگوید. پس هابیل نماینده یک مرحله از تاریخ بشری است. انسان ها در آن دوره، هابیلی هستند؛ دوره ای که اصولاً همه منابع اقتصادی در اختیار همه انسان ها به تساوی بوده است. قابیل نماینده دوره ای است که یک قطعه زمین خدا را، محصور می کند و نام خودش را بر آن منبع تولید می گذارد و بعد دیگران را به استثمار و بردگی می کشد و با از بین رفتن هابیل و ماندن قابیل ما همه فرزندان قابیل هستیم.» (35)
برایت ویت، یکی از طرفداران تحلیل زبانی، در مورد داستان های خاص نظیر سیره مسیح (ع) می گوید:
« در واقع یک داستان، شاید اگر بی انسجام باشد، پشتوانه بهتری برای سلوک علمی دراز مدت، ایجاد کند، داستان ها مجعولات مفیدند که نه تاکید اکیدی در مورد آن ها هست و نه ایمان شدیدی؛ ولی همواره چون منبع الهامی برای عمل بوده اند. دین یک نقش ارزشمند ایفا می کند، بی آنکه احکامی راجع به واقعیت صادر کرده باشد.» (36)
نظریه اخیر ریشه در همان نظریات تحلیل زبانی اروپا دارد، زیرا یکی از نظریات آنان این است که زبان دین، واقعیت تاریخی یا علمی را نشان نمی دهد.
یکی از مفسران معاصر در اینجا سخنی دارد، ایشان می فرماید:
«مسأله رمزی بودن آیات و شکل نمادین دادن به آنها، در حالی که هیچ مانع عقلی و نقلی وجود ندارد که انسان در اصل از لجن متعفن آفریده شده باشد، همان چیزی که به عقیده زیست شناسان آماده ترین ماده بی جان برای پیدایش حیات و زندگی است و نخستین جوانه حیات در جهان، طبق تحقیقات دانشمندان، به احتمال قوی از آن پیدا شده است و نیز هیچ مانع عقلی و نقلی، برای این که یک روح الهی، در انسان قرار گرفته باشد وجود ندارد و با نبودن هیچ قرینه ای برخلاف مفهوم اصلی لغات و جمله هایی که در زمینه خلقت انسان به کار رفته، آن ها را به صورت رمزی و سمبلیک تفسیر کردن چیزی جز تفسیر به رأی نیست.
فتح این باب سبب می شود که یکی موسی را کنایه از روح انقلاب توده های زحمتکش و فرعون را اشاره به رژیم های جبار می گیرد و دیگری عیسی را به معنای افکار زنده کننده اجتماع و مریم را کنایه از روح پاکی و عفت می داند و کم کم دامنه این تفسیر به رأی به قوانین و احکام اسلام کشیده می شود، یکی می گوید: منظور از نماز توجه باطنی به خداست دیگری می گوید روزه به معنای خویشتن داری از گناه است و به این ترتیب همه قوانین زیر چرخ های تفسیر به رأی در هم کوبیده می شود.» (37)
علاوه بر آن مثال های علمی قرآن گاهی به صورت گزاره های خبری (نه قصه و مثال) است و لذا قابل حمل بر مثال های نمادین نیست برای نمونه: آیه شریفه (وَ الشمسُ تَجری لِمُستَقَرٍّ لَّهَا) (38) که بر حرکت بلکه جریان خورشید اشاره می کند و امروزه از نمونه های اعجاز آمیز قرآن محسوب می شود.

فواید ذکر مثال های علمی در قرآن کریم

1. مطلب و مثال های علمی انسان، راه قرآن را در زمینه خداشناسی هموار می کند؛ چون هدف قرآن بیان آیات الهی و توجه دادن مردم به جلوه های فیض و قدرت الهی است تا مردم را بیشتر متوجه خدا کند. این مطلب از راه ذکر مثال های علمی و آیات الهی در آسمان ها، زمین، دریاها، عجایب خلقت انسان و جانوران تأمین شده است. از این رو احتیاج به ذکر فرمول ها و تفاصیل هر مطلب نیست، بلکه اشاره ضمنی هم کافی است.
2. برخی مطالب علمی قرآن، اعجاز علمی قرآن را ثابت می کند. این مثال های حق و واقعی- که با مطالب اثبات شده و یقینی علوم و نه نظریه های متزلزل و ظنی، مطابقت دارد- بیانگر آن است که قرآن این مسایل را از محیط اجتماعی زمان خود الهام نگرفته است. زیرا قرآن در جزیره العرب فاقد تمدن، نازل شده است و حتی تمدن های آن زمان در ایران و روم چنین پیشرفت های علمی نداشته اند تا بتوانند نظریه های علمی قرآن را به پیامبر القا کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که قرآن از سویی خدای حکیم و عالم نازل شده است. جای شگفتی است که بعضی از مسایل مطرح شده در قرآن مثل حرکت زمین یا زوجیت گیاهان، با دیدگاه های علمی موجود در عصر نزول قرآن همخوانی نداشته است، ولی قرآن با شجاعت مطالب علمی محکم و بدور از خرافات را بیان می کند. (39)
3- مثال های علمی مبتنی بر واقعیت در قرآن سبب کنجکاوی بشر و تفکر او در شگفتی های آسمان ها، آفرینش انسان و دیگر موجودات می شود و بشر را متوجه نیروهای ناشناخته طبیعت می کند؛ یعنی کار مهم قرآن ایجاد پرسش در ذهن انسان است، بدیهی است پرسش زمینه ساز کشف علم می باشد و انسان بی پرسش دچار جهل مرکب است. قرآن مسایل ناشناخته کهکشان و موجودات ناشناخته را مهم جلوه می دهد و دعوت به تفکر در طبیعت می کند. این امر موجب پیشرفت علمی و صنایع بشر می گردد، چنانچه در چند قرن اولیه تمدن اسلامی همین امر نه تنها موجب پیشرفت بلکه جهش علمی مسلمانان شد. (40)
4. توجه اسلام به علم و مطالب علمی است که منشأ بسیاری از علوم در جهان اسلام شد (هر چند بیان کردیم که تمام علوم با جزئیات آن ها در قرآن وجود ندارد) و الهام بخش بسیاری از معارف بشری گردید و رشد علوم را تسریع کرد. برای مثال توجه اسلام به آسمان ها، حرکت خورشید، ستارگان و سیارات موجب شد تا علم اخترشناسی در میان مسلمانان به سرعت رشد کند هر چند مسأله قبله در نماز و احتیاج به جهت شناسی هم در آن تأثیر زیادی داشت.
در پایان این بخش به چند مطلب مهم اشاره می کنیم:
اول. در مورد مطالب علمی قرآن چند مسئله قابل توجه است:
الف: ظاهر مطالب علمی قرآن گاه درباره ی شناخت آیات الهی و توجه به مبدأ هستی است؛ همان گونه که می فرماید:
«إنَّ فی خَلقِ السَّماواتِ و الإرضِ وَ اختِلافِ اللَّیلِ و النَّهارِ الأیاتٍ لِّأولی الألبابِ) (41)
«در پیدایش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز نشانه هایی برای صاحبان خرد وجود دارد.»
ب:گاه آیات علمی قرآن نشانه عظمت آن مطلب است؛ یعنی گوینده سخن، به ظاهر قصد دارد که اهمیت یک مطلب علمی را برساند، پس از آن ذکر می کند. سوگندهای قرآن به خورشید، ماه و... از این گونه است.
ج: گاهی آیات علمی قرآن برای اثبات معاد است، برای مثال می فرماید:
(فَلیَنظُرِ الإنسانُ مِمَّ خُلِقَ* خُلِقً مِن مَّاء دافِقٍ* یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ وَ التَّرائِبِ* إنَّهُ عَلَی رَجعهِ لَقادِرٌ) (42)
«پس آدمی بنگرد از چه چیز آفریده شده است. از آبی جهنده آفریده شده است که از میان پشت و سینه بیرون می آید. خداوند به باز گردانیدن او قادر است»
دوم: تقلیل مطالب علمی قرآن، تا حد مثال های ساده، خلاف انصاف است؛ چون «مثال» برای ساده کردن فهم مطالب گوینده است و گاهی واقعیت و حقیقت ندارد. اما مطالب علمی قرآن، حقایق کشف نشده ای را در بر دارد که پس از قرن ها دانشمندان را به اعجاب وا می دارد. و اعجاز علمی قرآن را اثبات می کند.
این ساده اندیشی است که بگوییم قرآن برای بیان یک مطلب، یک مثال علمی زده و اتفاقاً صحیح از آب درآمده است، علاوه بر آن بیان کردیم که این مطالب علمی، تنها یک بعد از اعجاز قرآن را نشان می دهد، پس، از حد مثال بالاتر است.
سوم: امکان دارد گفته شود که، هدف اصلی و عمده قرآن به کمال رساندن انسان- که همانا تقرب الی الله است و اهداف فرعی دیگر در راستای همان هدف اصلی است. از جمله آن اهداف، اثبات معاد، نبوت و اعجاز خود قرآن است که خود مقدمه ای بر پذیرش وحی، می باشد.
بر این اساس، بیان مطالب علمی از اهداف قرآن است؛ چون اعجاز قرآن را ثابت می کند، ولی هدف اصلی و عمده قرآن نیست. بلکه هدف اصلی آن هدایت انسان و بیان معارف دینی است.
چهارم: در تطبیق آیات قرآن با نظریات و قوانین علمی باید کاملاًً با احتیاط عمل کنیم تا به تحمیل نظریات اثبات نشده علمی بر قرآن کریم و یا استخراج علوم از قرآن، گرفتار نشویم. بلکه استخراج علوم تجربی در فهم قرآن صحیح است که آن هم شرایط ویژه ای دارد. (43)
د: شیوه های انطباق قرآن با علوم تجربی.
شیوه های تفسیر علمی بر اساس هدف مفسر:
افرادی که در طول تاریخ اسلام، به انطباق آیات با علوم تجربی اقدام نموده اند، اهداف گوناگونی داشته اند و هر کدام با هدف خاص خود، به تفسیر علمی نگریسته، این شیوه تفسیری را در خدمت اهداف مثبت یا منفی خود درآورده اند. در تفسیر علمی قرآن با دیدگاه ها و رویکردهای مختلف و گاه متضاد روبروییم.
تفسیر علمی مانند هر شیوه از قبیل دیگر (تفسیر عقلی، عرفانی، روایی، و...) می تواند با هدف ارشاد و هدایت مردم به کار رود و یا در راه اضلال و گمراه کردن مردم، به خدمت گرفته شود. ما در اینجا برخی از اهداف، تفسیر علمی را بر می شماریم:
1: اثبات اعجاز قرآن کریم.
2: تبیین اهمیت علم از نظر قرآن.
3: تبیین افکار انحرافی.
4: فهم بهتر آیات قرآن.

شیوه های انطباق قرآن با گزاره های علمی

تفسیر علمی، یک روش تفسیر قرآن است و خود دارای روش های فرعی متفاوتی است. گاه تفسیر به رأی است و گاه تفسیری معتبر و صحیح. به همین دلیل برخی تفسیر علمی را به کلی رد کنند و آن را نوعی تأویل می نامند و گروهی آن را یکی از راه های اثبات اعجاز قرآن می دانند. در این بخش شیوه های فرعی تفسیر علمی را جداگانه مطرح می کنیم، تا هر یک مورد ارزیابی قرار گیرد و از خلط مباحث جلوگیری گردد:

1- استخراج همه علوم از قرآن کریم:

برخی علمای قدیم هم چون: ابن ابی الفضل المرسی، غزالی و... کوشیده اند، تا همه علوم را از قرآن استخراج کند؛ زیرا باور داشتند که همه چیز در قرآن، آمده است و در این راستا، آیاتی که ظاهر آن ها با یک قانون علمی سازگار بود، را تفسیر می کردند و هرگاه ظواهر قرآن کفایت نمی کرد، دست به تأویل می زدند و آن را به نظریات و علومی که در نظر داشتند بر می گرداندند. از اینجا بود که علم هندسه، حساب، پزشکی، هیأت، جبر، مقابله و جدل را از قرآن استخراج نمودند.
برای مثال از آیه شریفه (وَ إذا مَرِضتُ فَهُوَ یَشفِینِ) (44) آنجا که خداوند از قول حضرت ابراهیم (ع) نقل می کند که: «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می دهد.» علم پزشکی را استخراج کردند (45) و علم جبر را از حروف مقطعه اوایل سوره ها استفاده کردند. (46) و از آیه شریفه (إذا زُلزِلَت الأرضُ زِلزالَها) را لرزه سال هفتصد و دو هجری قمری را پیش بینی کردند. (47) روشن است که این نوع تفسیر علمی، منجر به تأویلات زیاد در آیات قرآن بدون رعایت قواعد ادبی، ظواهر الفاظ و معنای لغوی آن ها می شود.
از همین روست که بسیاری از مخالفان، تفسیر علمی را، نوعی تأویل و مجاز گویی دانسته اند. (48) البته در این قسم از تفسیر علمی، حق با آنان است و ما قبلاً، اقوال و دلایل مختلف این مسأله (وجود همه علوم در ظواهر قرآن) را بررسی کردیم و گفتیم که این کلام مبانی صحیحی ندارد.

2- تحمیل گزارهای علمی بر قرآن کریم:

این شیوه از تفسیر علمی، در یک قرن اخیر، رواج یافت و بسیاری از افراد، با مسلم پنداشتن قوانین و نظریات علوم تجربی، سعی کردند تا آیاتی موافق آن ها در قرآن بیابند و هرگاه آیه ای موافق با آن نمی یافتند، دست به تأویل یا تفسیر به رأی زده و آیات را بر خلاف معانی ظاهری، حمل می کردند. برای مثال در آیه شریفه:
(هُوَ الَّذی خَلَقَکُم مِّن نَّفسٍ واحِدَهٍ وَ جَعَلَ مِنها زَوجَهَا) (49)
«اوست خدایی که همه شما را از یک تن آفرید و از او نیز جفتش را مقرر داشت.»
کلمه نفس را به معنای پروتون و زوج را الکترون معنا کردند و گفتند منظور قرآن این است که همه شما را از پروتون و الکترون که اجزای مثبت و منفی اتم است آفریدیم و در این تفسیر حتی رعایت معنای لغوی و اصطلاحی نفس را نکردند. (50)
این گونه تفسیر علمی، در یک قرن اخیر، در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی از دانشمندان مسلمان، نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید و یکسره تفسیر علمی را به عنوان تفسیر به رأی و تحمیل نظریات و عقاید بر قرآن، طرد کردند. چنانچه علامه طباطبایی تفسیر علمی را نوعی تطبیق اعلام کرد. (51)
البته در مورد این نوع تفسیر علمی نیز، حق با مخالفان آن است؛ زیرا مفسر هنگام تفسیر باید از هرگونه پیشداوری خالی باشد، تا تفسیر صحیح انجام پذیرد و اگر یک نظریه علمی را انتخاب کرد و بر قرآن تحمیل نماید، پا را در طریق تفسیر به رأی گذاشته که در روایات وعده عذاب برای آن داده شده است.

3- استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن:

در این شیوه از تفسیر علمی، مفسر با دارا بودن شرایط لازم و با رعایت الگوهای تفسیر معتبر، اقدام به تفسیر علمی قرآن می کند.
او سعی دارد با استفاده از گزاره های قطعی علوم که خرد مؤید آن است و با ظاهر آیات قرآن نیز موافق است به تفسیر علمی بپردازد، معانی مجهول قرآن را کشف و در اختیار انسان های تشنه حقیقت قرار دهد. این شیوه تفسیرعلمی، بهترین نوع و بلکه تنها نوع صحیح از تفسیر علمی است. ما در بخش بعدی، معیار این گونه تفسیر را به طور کامل بیان خواهیم کرد و بر این نکته تأکید می ورزیم که در این شیوه تفسیری، باید از هرگونه تأویل و تفسیر به رأی پرهیز کرد و تنها به طور احتمالی از مقصود قرآن سخن گفت، زیرا علوم تجربی قطعیت را تاب نمی آورد و عرصه نسبیت است.
برای مثال آیه شریفه (وَ الشَّمسُ تَجرِی لِمستَقَر لَّها) (52) «خورشید در جریان است تا در محل خود استقرار یابد» در زمان صدر اسلام که نازل شد، مردم همین حرکت حسی و روزمره خورشید را می شناختند و به این ترتیب از این آیه، همین حرکت را می فهمیدند، در حالی که حرکت خورشید، از مشرق به مغرب کاذب است، زیرا خطای حس باصره ماست و در حقیقت، زمین در حرکت است، از این رو ما خورشید را متحرک می بینیم، همان طور که مسافر یک قطار، خانه های کنار جاده را در حرکت می بیند. با پیشرفت علوم بشری و کشف حرکت زمین و خورشید معلوم شد که خورشید هم خود دارای حرکت انتقالی است و نه خورشید بلکه تمام منظومه شمسی و حتی کهکشان راه شیری، در حرکت است و کهکشان ها و ستارگان با سرعت سرسام آوری از هم دیگر دور می شوند و عالم انبساط پیدا می کند. (53) پس می گوییم اگر به طور قطعی اثبات شد که خورشید در حال حرکت است و ظاهر آیه قرآن هم می گوید که خورشید در جریان است، پس منظور قران حرکت واقعی انتقالی، خورشید است.
از این نوع تفسیر علمی، اعجاز قرآن نیز ثابت می شود برای مثال قانون زوجیت عمومی گیاهان، در قرن هفدهم میلادی کشف شد، اما قرآن حدوده ده قرن پیش از آن، از زوج بودن همه گیاهان سخن گفته است. (54)

ج: معیارهای تفسیر علمی معتبر:

با توجه به مجموعه ی آنچه تاکنون گفته شد، می توان معیارهای تفسیر علمی را به گونه ی زیر دسته بندی کرد:
1- در نظر گرفتن ویژگی های مفسر: یعنی آشنا به ادبیات عرب، آگاهی به شأن نزول آیات، آشنایی با تاریخ پیامبر (ص) و صدر اسلام در حدودی که به آیات مربوط است، اطلاع از علوم قرآنی مانند ناسخ و منسوخ، مراجعه به احادیث و اصول فقه، آگاهی هایی از فلسفی، علمی اجتماعی و...
2- رعایت ویژگی های روش شناسی، مانند: پیروی از روش صحیح تفسیر، عدم منافات تفسیر با سنت قطعی، تفسیر بدون پیشداوری غیر ضروری، عدم منافات تفسیر با آیات دیگر و حکم قطعی عقل و استفاده از منابع صحیح در تفسیر. این معیارها لازم است در تفسیر علمی نیز رعایت شود. (55)
3- تفسیر علمی باید به وسیله علوم قطعی صورت گیرد (علومی که علاوه بر تجربه به وسیله دلیل عقلی و... تأیید شود). در جای خود اثبات شده که علوم تجربی، به تنهایی نمی تواند یقین به معنای اخص بیاورد، چرا که قوانین علوم تجربی، از طریق استقراء ناقص تعمیم می یابد و یا این که اطمینان می آورد، اما احتمال طرف مقابل را به صفر نمی رساند. بنابراین یقین به معنای اخص اطمینان به یک طرف و عدم احتمال طرف مقابل، یعنی یقین مطابق با واقع نمی آورد و حتی طبق آخرین نظریات دانشمندان، قوانین علمی نداریم، بلکه نظریات مفید و کاربردی داریم (56) از این جهت در قضایای علمی چند احتمال وجود دارد:
اول: قضیه علمی که یقین به معنای اخص می آورد، چرا که تجربه علمی همراه با دلیل عقلی است.
دوم: قضیه علمی، یقین به معنای اعم می آورد، یعنی اطمینان حاصل می شود ولی احتمال طرف مقابل به صفر نمی رسد، چنانچه بیشتر قضایای اثبات شده علوم تجربی، این گونه است.
سوم: قضیه علمی، به صورت تئوری یا نظریه ظنی باشد که هنوز به مرحله اثبات نرسیده است.
بنابراین در صورت نخست، تفسیر علمی جایز است، زیرا قرآن و علم قطعی (که به قطع عقلی بر می گردد) معارضت ندارد، در صورت دوم، تفسیر علمی، اگر به صورت «احتمال» ذکر شود، صحیح به نظر می رسد برای مثال، گفته شود: چون ظاهر قرآن، با حرکت انتقالی خورشید، مطابق است به احتمال قوی منظور قرآن، همین حرکت است.
در صورت سوم هم، تفسیر علمی صحیح نیست، زیرا همان اشکالاتی را پدید می آورد که مخالفان تفسیر علمی می گفتند (مانند انطباق قرآن با علوم متغیر، شک کردن مردم در صحت قرآن و...).

معیار شناخت مصادیق تفسیر علمی غیر معتبر:

با توجه به معیارهای تفسیر علمی معتبر، هر تفسیر علمی که از این دایره خارج باشد و دارای اموری به شرح ذیل باشد، معتبر و صحیح نیست:
1. تفسیر به رای: هرگاه مفسر سعی کند آیات علمی قرآن را، طبق نظر خود تفسیر کند و به اصطلاح، استقلال در تفسیر داشته و بدون مراجعه به قراین عقلی و نقلی به تفسیر علمی بپردازد، موجب تفسیر به رای می شود که وعده عذاب بر آن داده شده است. (57)
2. تحمیل نظریه علمی یا نظر مفسر به قرآن: اگر تفسیر علمی، بدون هماهنگی و توافق با ظواهر الفاظ و معانی لغوی و اصطلاحی آن ها صورت گیرد در نهایت منجر به تفسیر به رأی، یا تأویل های غیر معتبر در قرآن می گردد.
3. استخراج علوم، با تمسک به تأویل غیر صحیح آیات قرآن، هر چند نظریه وجود داشتن تمام علوم در قرآن مردود است.
4. تفسیر علمی افراد غیر متخصص، در علم تفسیر، اگر چه در رشته ای از علوم تجربی متخصص باشند، ارزشی در تفسیر ندارد، بلکه گاهی منجر به تفسیر به رأی می شود.
5. اگر قرآن به وسیله علوم ظنی، نظریه ها و تئوری ها، تفسیر گردد تفسیر علمی معتبری نیست، زیرا وحی قطعی مطابق واقع را با علوم ظنی متغیر، انطباق دادن، پیامدی غیر از در معرض تغییر قرار دادن قرآن ندارد که آن هم بعد از تغییر علوم موجب شک مردم در آیات و اخبار قرآنی می شود.
6. تفسیر قرآن به وسیله قضایای یقینی جایز نیست، مگر به صورت احتمالی یعنی بگوید به احتمال قوی مقصود قرآن این است، زیرا احتمال خطا در قضایای علوم تجربی که با عقل تأیید نشده وجود دارد پس اسناد قطعی این علوم به قرآن، همانا تحمیل یک نظریه علمی بر قرآن است.

د: آثار مثبت و منفی انطباق قرآن با علوم تجربی:

آثار مثبت انطباق قرآن با علوم تجربی:

طرفداران تفسیر علمی، آثار و نتایج مثبتی را برای انطباق قرآن با علوم تجربی و تفسیر علمی متذکر شده اند که ما، به هر طور خلاصه آن ها را ذکر می کنیم:
1. اثبات اعجاز علمی قرآن که این مطلب خود دو پیامد مهم دارد:
الف: موجب اتمام حجت بر کفار در دعوت آنان به اسلام و احیاناً میل آنان به اسلام می گردد، زیرا قرآن بر خلاف کتاب های مقدس رایج در دنیا نه تنها با علم معارضت ندارد بلکه مطالب علمی مهمی را نیز برای بشر به ارمغان آورده است.
ب: موجب تقویت ایمان مسلمانان به قرآن، نبوت و حقانیت اسلام می شود.
2. روشن شدن تفسیر علمی آیات قرآن، چرا که تفسیر علمی، خود یک روش در تفسیر است که بدون آن، تفسیر قرآن ناقص است.
3. جلوگیری از پندار تعارض علم و دین، چرا که با روشن شدن مطالب علمی قرآن، همه افراد با انصاف متوجه می شوند که اسلام، نه تنها با علوم سازگار است بلکه علم مؤید دین است.
4. موجب تعمیق فهم ما از قرآن و توسعه مدلول آیات قرآن می شود.

آثار منفی انطباق قرآن با علوم تجربی:

1- مخالفان تفسیر علمی قرآن با علوم تجربی، یا کسانی که با یک شیوه تفسیر علمی، مخالف هستند آثار منفی این شیوه را چنین برشمرده اند:
الف. موجب تفسیر به رأی می گردد که نهی شده است.
ب. تفسیر علمی، منجر به تأویل های غیر مجاز در آیات می شود.
ج. حقایق قرآن تبدیل به مجازات می گردد.
د. تفسیر علمی، اعتراف به این است که قرآن احتیاج به غیر دارد.
ه. موجب تطبیق و تحمیل نظریات علمی بر قرآن می شود.
2- موجب شک مردم در صحت قرآن می گردد، زیرا نظریات علمی، در معرض تغییر است و پس از چندی که تغییر کرد، با ظاهر قرآن (که قبلاً موافق آن بود) مخالف می شود و مردم که مطالب علمی را می پذیرند، در صحت قرآن شک می کنند.
3- موجب فراموش شدن هدف اصلی قرآن (تربیت انسان و هدایت او به سوی خدا) می شود.
4- مطالب باطل و تضادهای علوم به قرآن راه می یابد.
5- قرآن تابع علوم می شود، با این که علوم در معرض خطا است.
6- تفسیر علمی، موجب سوء فهم مقاصد قرآن می گردد.
لازم به یادآوری است که با بررسی دلایل مخالفان تفسیر علمی روشن می شود که تمام این پدیده ها، برای دو قسم از تفسیر علمی (تطبیق قرآن با علوم تجربی، استخراج علوم از قرآن) است و قسم سوم تفسیر علمی (استخدام علوم در فهم قرآن) از این عوارض مبر است.

نتیجه گیری:

از مجموع مطالب مطرح شده، در این مبحث و بررسی آثار موافقان و مخالفان تفسیر علمی، به این نتیجه رسیدیم که رد کامل یا قبول کامل همه انواع تفسیر علمی صحیح نیست. و دیگر این که در تطبیق آیات قرآن با نظریات و قوانین علمی کاملاً با احتیاط عمل کنیم تا به تحمیل نظریات اثبات نشده علمی بر قرآن کریم و یا استخراج علوم از قرآن، گرفتار نشویم، بلکه استخدام علوم تجربی در فهم قرآن صحیح است که آن هم شرایط متعددی دارد.
منابع:
1. امین، احمد، راه تکامل، ترجمه بهشتی، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، هفت جلدی، بی تا.
2. اوبلاکر، اریک، فیزیک نوین، ترجمه بهروز بیضاوی، انتشارات قدیانی، تهران، 1370ش.
3. بوکای، موریس، مقایسه ای میان تورات و انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبیح الله دبیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، تهران، 1365 ش.
4. بار بور، ایان، علم و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1362 ش.
5. حسب النبی، دکتر منصور محمد، القران و العلم الحدیث، الهیئت المصریه العامه الکتاب، مصر، 1991م.
6. الذهبی، محمد الحسین، التفسیر و الفسرون، دارالکتب الحدیثه بی جا، دو جلدی، 1396ق.
7. رازی، فخرالدین، تفسیر کبیر، دارالکتب العلمیه، بیروت، 32 ج، 1411ق.
8. غزالی، ابوحامد، احیاء العلوم، دارالمعرفت، بیروت، چهارجلدی، 1402 ق.
9. غزالی، ابو حامد، جواهر القران، المرکز العربی الکتاب، بی تا، بیروت.
10. مطهری، مرتضی، پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم.
11. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، انتشارات در راه حق، قم، 1367 ش.
12. مجلسی، علامه محمد باقر، بحارالانوار، المکتبه الاسلامیه، تهران، 1385 ش.
13. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر به رأی. مطبوعاتی هدف، قم، چاپ هفتم، 1367 ش.

پی نوشت ها :

1- محقق و پژوهشگر.
2- طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج10، ص10.
3- ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج2، ص474.
4- جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامیه، ج2، ص153.
5-بقره/ 29.
6- فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج1، ص144.
7- رسایل ابن سینا، ص 128.
8- تفسیر المیزان، ج 1، ص6.
9- همان، ج1، ص 6.
10- بقره، آیه 29.
11- ر.ک: عباسعلی سرافرازی، علم و دین، ص16.
12- مکارم شیرازی، تفسیر به رای، ص 78.
13- استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 226.
14- استاد شهید مطهری، روش رئالیسم، ج5 ص 25.
15- احیاء العلوم، ج1، ص289.
16- التفسیر و المفسرون، ج2، ص482.
17- البرهان فی علوم القرآن، ج2ص181.
18- الاکلیل فی استنباط التنزیل، ص2.
19- نحل/89.
20- انبیا/47.
21- غافر/15.
22- شعراء/80.
23- حویزی، نور الثقلین، ج2، ص 75.
24- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج92، ص95.
25- غزالی، احیاء العلوم، ج1، ص289.
26- الموافقات، ج2، ص76.
27- طبرسی، مجمع البیان، ج 4، ص 289.
28- ر.ک. مجمع البیان، ج3، ص 298.
29- ر.ک. تفسیر المنار، ج7، ص395.
30- نحل/89.
31- ر.ک. مجمع البیان، ج4، ص 298.
32- المیزان، ج14، ص325.
33- تفسیر صافی، ج1، ص 57.
34- مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 225.
35- مکارم شیرازی، تفسیر به رای، ص73.
36- ایان باربور، علم و دین، ص 283.
37- مکارم شیرازی، تفسیر به رای، ص 73.
38- یس/36.
39- نحل/89.
40- سرفرازی، رابطه علم و دین، ص 45.
41- آل عمران، آیه 190.
42- طارق/5-8.
43- ر.ک: مقاله علم محوری در تفسیر القرآن، مجله بینات، ش9، بهار 1375.
44- شعراء/80.
45- ابوحامد غزالی، جواهر القرآن، ص27.
46- التفسیر و المفسرون، ج2، ص481.
47- البرهان فی علوم القرآن، ج2، ص181.
48- ر.ک: التفسیر و المفسرون، ج2، ص485.
49- اعراف/189.
50- القرآن و العلم الحدیث، ص 156.
51- مقدمه تفسیر المیزان، ج1، ص6.
52- یس/38.
53- دکتر اریک- اوبلاکر، کتاب فیزیک نوین، ص45.
54- یس/36.
55- ر.ک: درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، دکتر محمد رضایی، ص 185.
56- درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 185.
57-تفسیر البرهان، ج1، ص19.

منبع: گردآورنده بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه؛ (1389)، مجموعه مقالات علم دینی 1، تهران: سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مؤسسه نشرشهر، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
قد و بالای هر گلدسته امشب ریسه بندان است/حاج منصور ارضی
music_note
قد و بالای هر گلدسته امشب ریسه بندان است/حاج منصور ارضی
«پنجره‌»ای به گفتگوی امروز رهبر انقلاب با آقای حمید حسام، نویسنده کتاب
play_arrow
«پنجره‌»ای به گفتگوی امروز رهبر انقلاب با آقای حمید حسام، نویسنده کتاب
«پنجره‌»ای به اشاره امروز رهبر انقلاب به کتابی درباره فرار از زندان که در زندان دوران پهلوی آن را خوانده بودند!
play_arrow
«پنجره‌»ای به اشاره امروز رهبر انقلاب به کتابی درباره فرار از زندان که در زندان دوران پهلوی آن را خوانده بودند!
سناتور آمریکایی خواستار زدن غزه با بمب اتم شد!
play_arrow
سناتور آمریکایی خواستار زدن غزه با بمب اتم شد!
خلاصه دیدار استقلال 1-0 فولاد
play_arrow
خلاصه دیدار استقلال 1-0 فولاد
جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان کالج "پیترز" با پرچم فلسطین
play_arrow
جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان کالج "پیترز" با پرچم فلسطین
توصیه رهبر انقلاب به استفاده از امکانات ارتباطی برای انعکاس معارف ائمه
play_arrow
توصیه رهبر انقلاب به استفاده از امکانات ارتباطی برای انعکاس معارف ائمه
گفتگوی رهبر انقلاب با خبرنگار صداوسیما در نمایشگاه کتاب تهران
play_arrow
گفتگوی رهبر انقلاب با خبرنگار صداوسیما در نمایشگاه کتاب تهران
عکاس فلسطینی لحظه شهادت برادرش را ضبط کرد!(+۱۲)
play_arrow
عکاس فلسطینی لحظه شهادت برادرش را ضبط کرد!(+۱۲)
حمله پهپادی حماس به تانک اسرائیلی
play_arrow
حمله پهپادی حماس به تانک اسرائیلی
«پنجره‌»ای به ماجرای هدیه متفاوت شهید حاج قاسم سلیمانی به شهید پورجعفری و همسرش
play_arrow
«پنجره‌»ای به ماجرای هدیه متفاوت شهید حاج قاسم سلیمانی به شهید پورجعفری و همسرش
«پنجره‌»ای به هدیه رهبر انقلاب به یک خانم نویسنده
play_arrow
«پنجره‌»ای به هدیه رهبر انقلاب به یک خانم نویسنده
لجاجت و لج بازی چیست؟ علل و آثار و درمان آن چیست؟
لجاجت و لج بازی چیست؟ علل و آثار و درمان آن چیست؟
قدیمی ترین بروکر فارکس
قدیمی ترین بروکر فارکس
زیارت امام رضا (ع)/حجت الاسلام عالی
play_arrow
زیارت امام رضا (ع)/حجت الاسلام عالی