هنر باروک

رو به پایان سده شانزدهم در هنر و ادب دوران رنسانس تحول نوینی پدید آمد که با عنوان «باروک» مشخص شده است. نهضت باروک در ایتالیا پا گرفت و قسمت اعظم اروپا را به زیر پوشش خود درآورد، و با تغییراتی محلی در
يکشنبه، 12 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنر باروک
هنر باروک

نویسنده: پرویز مرزبان



 
رو به پایان سده شانزدهم در هنر و ادب دوران رنسانس تحول نوینی پدید آمد که با عنوان «باروک» مشخص شده است. نهضت باروک در ایتالیا پا گرفت و قسمت اعظم اروپا را به زیر پوشش خود درآورد، و با تغییراتی محلی در فرانسه و انگلیس و فلاندر و هلند و بلژیک و آلمان و اتریش و روسیه و اسپانیا و پرتغال [و حتی مستعمراتشان در امریکای مرکزی و جنوبی] متداول ماند.
گزینش واژه باروک برای نامگذاری این مکتب بدرستی معلوم نیست، و وسعت و تنوع معانی و کاربردهای اصطلاحی آن به اندازه ای شده است که بیان را مبهم و پژوهشگر را بی تکلیف می گذارد؛ بخصوص که این معانی گاهی در تضاد با یکدیگر تنها گوشه ای و بَری از قالب واژه را به خود اختصاص داده اند. باروک در معنی اصلیش چیزی جز «نامنظم»، «مروارید ناصاف»، «پرپیچ و تاب» و یا «غیرعادی» نبود؛ ولی از اواخر سده نوزدهم به بعد در نقد و تفسیر ادبیات و هنرهای تجسمی و موسیقی به کار گرفته شد، و موارد استعمال و معانی بسیار به خود گرفت که در وصف و توجیه ویژگیهای هنر هر دیار و دوران، از یونان باستان تا زمان حاضر، پژوهشگران را مددکار افتاد، بدین قرار: شکوهمند، پرتجمل، هوا و هوسی، پرریزه کاری، متصنع، شیوه ادبی مزیّن، بدیع، نامعقول، نامأنوس، شگرف، چشم فریب؛ پیکره باروک یونانی [متعلق به دوره یونانی مآبی]، موسیقی باروک [از اول سده هفدهم تا نیمه دوم سده هیجدهم]، ادبیات باروک [1580 تا 1680]، سینمای باروک [زمان معاصر]، با برداشتی رویایی. از اینها گذشته «شیوه باروک» نیز تاکنون با وحدت آزادی مورخان و ناقدان به تعریف جامع درنیامده و ضابطه بندی نشده است.
اما مسلم اینکه باروک در مقام نهضتی هنری با مایه گرفتن از انسانگری، و توجه به مواهب و مائده های زندگی، و خو گرفتن با تکوین و گسترش نهادهای غیردینی، نخست بساط شیوه گری را از میان برچید، و سپس در مقابله خود با ضوابط کلاسیک حق تقدم را از عقل گرفت و به احساس داد. همچنین با به قدرت رسیدن مجدد شاهزادگان و فرمانروایان اروپا [پس از جنگهای دینی سی ساله که به زوال اعتبار و نیروی سامان نیافته طبقات متوسطه انجامید] و نیز با پیروزی نسبی کلیسا در جهادش علیه جنبش اصلاح طلبی پروتستانها [به پیشوایی مارتین لوتر آلمانی در میان سده شانزدهم] شیوه باروک به خدمت کاخ متظاهر و کلیسای پیروز درآمد و به آنها شکوه و تجملی هر چه وافرتر بخشید.
از ویژگیهای بارز هنر باروک حفظ تعادل و وحدت آفرینی در میان عناصری متراکم و گوناگون است. بِلروا در وصف نقاشی دیواری کلیسای سان اندر آدِلاواله اثر لانفرانکو چنین می نویسد: «... این نقاشی با نظری صائب به آوازی گروهی تشبیه شده است، در آن مقام که همه آواها با هم ترکیب یافته و نغمه اصلی انواع آفریده های مکتب باروک بخوبی در نظرمان روشن می شود، که عبارت است از: ایجاد هماهنگی و هنجار در میان عناصر و مضامین گوناگون و درهم آمیخته طرحی فراخ و به مقیاس بزرگ، در فضایی شکوهمند و ابهت انگیز. درباره معماری باروک باید گفت هدف اصلیش این بود که فضایی کلی در مرکز تعبیه کند و فضاهایی فرعی و نمای پیشین بنا را بدان منضم سازد و با تنظیم اجزای پیش نشسته و تونشسته ضربی موزون برپا دارد، و سرانجام پیکرتراشی و نقاشی و دیگر هنرهای تزیینی را به خدمت آن عنصر اصلی بگمارد، تا اثری کامل به وجود آورد؛ و در پیکرتراشی و نقاشی اینکه حالات هیجان زدگی چهره و تحرک اندام و تموج جامه و پیچ و تاب اجزای تزیینی را با بیانی مبالغه آمیز عرضه دارد. شیوه باروک بود که شبیه سازی فردی، و نقاشی روی سقف، و اسلوبهای کوتاه نمایی اندام، و تعلیق هیاکل در فضا، و تجسم صحنه از دیدگاههای مختلف، و شگردهای ژرفانمایی دیده فریب، و گچبری و قاب بندی و زینتکاری ساختمانی را به حد کمال، و نیز اشباع، رساند. در کشورهای مرکزی اروپا و در ایتالیا هنرمندان بزرگی چون کاراتچی(1)، تیه پولو(2)، روبنس(3) در زمینه نقاشی؛ و برنینی(4) و گائولی(5) و پرانتاوئر(6) و نویمان(7) در پیکرتراشی و معماری - و بسیاری نامهای بلند دیگر - بودند که آن ویژگیها را با توانایی تمام به تجلی درآوردند.

پی نوشت ها :

1- Caracci
2- Tiepolo
3- Rubens
4- Bernini
5- Gaulli
6- Prandtauer
7- Neumann

منبع: مرزبان، پرویز؛ (1386)خلاصه تاریخ هنر، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هجدهم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.