نویسنده: پرویز مرزبان
روکوکو واژه ای بود که نخستین بار در 1797 به بیانی تمسخرآمیز در اصطلاح حرفه ای نقاشان برای نامگذاری شیوه تزیینی و ظریف و شادی بخش هنر دوران لویی پانزدهم، پادشاه فرانسه، به کار برده شد. شاید این واژه به قرینه «باروکو» - در زبان ایتالیایی به معنی قلوه سنگ و صدف ناصاف که در تزیین غار مصنوعی یا حوضچه به کار می رفت، و در نامگذاری شیوه باروک مورد استفاده قرار گرفت - وضع شد. در سال 1842 روکوکو به شرح زیر ضبط فرهنگ رسمی زبان فرانسه شد: «واژه ای عامیانه که برای تعریف شیوه هنری و طراحی و زینتکاری معمول در دوره پادشاهی لویی پانزدهم تا اوایل پادشاهی لویی شانزدهم در فرانسه رایج شد... روکوکو عموماً در وصف هرچه که در هنر و ادب پادشاهی لویی شانزدهم در فرانسه رایج شد... روکوکو عموماً در وصف هرچه که در هنر و ادب و آداب زندگی و جامه آرایی و مانند آن کهنه شده و از رسم روز افتاده است به کار می رود.» در فرهنگ انگلیسی چاپ دانشگاه آکسفورد، روکوکو چون واژه عامیانه ای که از سال 1836 در زمینه های معماری و اثاثه خانه به کار گرفته شده بدین بیان مضبوط است: «... دارای ویژگیهای صنایع دستی و اثاثه زینتی دوران لویی پانزدهم و لویی شانزدهم با شکلهای قراردادی صدفی و طوماری و تزیینات و ریزه کاریهای زیاده از حد و به دور از ذوق سلیم.»
امروزه واژه نامبرده معنایی فصیح و معتبر یافته و به شیوه هنری پر زیور و ظرافتی که نظام و ارزشی نسبی داشته اطلاق می شود. این شیوه از ربع اول سده هیجدهم در پاریس پا گرفت و تا حدود 1770 در سراسر اروپا متداول ماند - خصوصاً که در بارهای اروپا در اخذ و اقتباس سرمشقهای فرانسوی آن بر یکدیگر پیشدستی می جستند - و سپس جای خود را به نهضت نوکلاسیک داد.
روکوکو، در پیروی کلّی خود از باروک، از صلابت ساختمانی و جسمانیت و فراخیالی و ابهت آن شیوه کاست، و به جای آن بر خاصیت سبکی و ریزنقشی و شادی انگیزی، همچنانکه بر زینتگری سطحی و تلفیق عناصر تزیینی متغایر، و تأمین اعتدالی دل انگیز در میان اجزائی نسبتاً نامتقارن، افزود. عناصر تزیینی که به طور عموم در ساختن اثاثه خانه و زیورآلات و آرایش درونخانه - همان گونه که در بسیاری آثار معماری و نقاشی و پیکرتراشی - برهم انباشته می شدند عبارت بودند از: اشکال صدفی و طوماری و خمیدگیها و اسلیمهای درهم تابیده، و گل و برگ و پیچک و ریسه گل، و صورتکها و هیاکل ریزنقش، و انواع قالب بندی و قالبگیری گچی و گچبری و دیگر ریزه کاریها و منبت کاریها روی در و کلاف در و مبل و گنجه، به حد اشباع.
لوپوتر (1) فرانسوی [وفات 1716] نخستین موج آفرین شیوه روکوکو بود و اثر هنر خود را بر تزیینات داخلی بنای مارلی و معماری نمازخانه ورسای و جایگاه خوانندگان در کلیسای نوتردام باقی گذاشت. پس از مرگ لوپوتر پیشوایی مکتب روکوکوی فرانسه به دست واسه، پیکرتراش تزیینی [وفات 1736]، و اووِنپور افتاد که همان راه لوپوتر را در کارگیری زینتهای سطحی دنبال کردند، ضمن اینکه در متعادل ساختن عناصر متغایر کمتر از اسلوب «عدم تقارن» پیروی کردند.
از سال 1730 به بعد موج دوم شیوه روکوکو به جنبش درآمد که بعداً عنوان «هنرتماشایی» یافت و مبتنی بود بر به کارگیری بیش از پیش «عدم تقارن» در تزیینات. آغازگر این مرحله در تزیینات داخلی نیکلاپِینو، بود، و در نقره کاری مِیسونیّه. گرچه واتو(2) [وفات 1721] با طرد کردن «مضامین بلند» و بازنمایی احوال مأنوس و اطوار ظریف آدمیان، و نیز با ایجاد ضربی موزون در میان خمیدگیها و پیچ و تابهای دل انگیز نقش و ریزه کاریهای رنگش، مکرر نقاش بزرگ شیوه روکوکو عنوان گرفته است، لیکن حق این است که فرانسوا بوشه (3) [وفات 1770] نقاش و طراح نقوش قالی، و هنرمند چاپ دستی، و زینتگری مستقل در اجرای تزیینات داخلی را مظهر تمام عیار هنر نقاشی در دوران اعتلای روکوکو به شمار آوریم.
روکوکو همراه با هنرمندان فرانسوی که از طرف دولتهای اروپایی دعوت به کار می شدند، و به یاری تصویرهایی چاپی بیشمار از روی طرحهای فرانسوی به هر سو، از اسپانیا تا روسیه، اشاعه یافت؛ در انگلستان مورد پذیرش همه جانبی قرار نگرفت و تنها بر اثاثه خانه اثر گذاشت؛ در ایتالیای شمالی نام نقاشانی چون «تیه پولو» و «گواردی» و «لونگی» را بلند آوازه کرد؛ و اما در آلمان و اتریش بذر روکوکو از همه جا بیشتر بارور شد. حاصل این باروری در آلمان نام معمارانی چون «کوزماس دامیان» و «اِگیدکویرین»، و معماریهایی چون کلیسای قدیس یوحنا در مونیخ، و کاخ فردریک کبیر به شیوه فرانسوی در پوتسدام، و از آن برتر دو نمونه عالی از نمازخانه زیارتی به شیوه روکوکو است که دومینیکوس تسیمرمان [وفات 1766] در آلمان برپا ساخت. اصولاً در آلمان شیوه روکوکو چنان خصوصیات محلی یافت و با ابداعات بی بند و بار و شادی انگیز هنرمندان آلمانی عجین شد که هنرشناسان آن کشور ماهیتی جدا از روکوکوی فرانسه برای آن قائل شده اند. روکوکوی آلمان در روسیه نفوذ یافت و الهامبخش معماری کاخ تزارکویه سِلو در سن پطرزبورگ [لنین گراد امروزین] شد.
امروزه واژه نامبرده معنایی فصیح و معتبر یافته و به شیوه هنری پر زیور و ظرافتی که نظام و ارزشی نسبی داشته اطلاق می شود. این شیوه از ربع اول سده هیجدهم در پاریس پا گرفت و تا حدود 1770 در سراسر اروپا متداول ماند - خصوصاً که در بارهای اروپا در اخذ و اقتباس سرمشقهای فرانسوی آن بر یکدیگر پیشدستی می جستند - و سپس جای خود را به نهضت نوکلاسیک داد.
روکوکو، در پیروی کلّی خود از باروک، از صلابت ساختمانی و جسمانیت و فراخیالی و ابهت آن شیوه کاست، و به جای آن بر خاصیت سبکی و ریزنقشی و شادی انگیزی، همچنانکه بر زینتگری سطحی و تلفیق عناصر تزیینی متغایر، و تأمین اعتدالی دل انگیز در میان اجزائی نسبتاً نامتقارن، افزود. عناصر تزیینی که به طور عموم در ساختن اثاثه خانه و زیورآلات و آرایش درونخانه - همان گونه که در بسیاری آثار معماری و نقاشی و پیکرتراشی - برهم انباشته می شدند عبارت بودند از: اشکال صدفی و طوماری و خمیدگیها و اسلیمهای درهم تابیده، و گل و برگ و پیچک و ریسه گل، و صورتکها و هیاکل ریزنقش، و انواع قالب بندی و قالبگیری گچی و گچبری و دیگر ریزه کاریها و منبت کاریها روی در و کلاف در و مبل و گنجه، به حد اشباع.
لوپوتر (1) فرانسوی [وفات 1716] نخستین موج آفرین شیوه روکوکو بود و اثر هنر خود را بر تزیینات داخلی بنای مارلی و معماری نمازخانه ورسای و جایگاه خوانندگان در کلیسای نوتردام باقی گذاشت. پس از مرگ لوپوتر پیشوایی مکتب روکوکوی فرانسه به دست واسه، پیکرتراش تزیینی [وفات 1736]، و اووِنپور افتاد که همان راه لوپوتر را در کارگیری زینتهای سطحی دنبال کردند، ضمن اینکه در متعادل ساختن عناصر متغایر کمتر از اسلوب «عدم تقارن» پیروی کردند.
از سال 1730 به بعد موج دوم شیوه روکوکو به جنبش درآمد که بعداً عنوان «هنرتماشایی» یافت و مبتنی بود بر به کارگیری بیش از پیش «عدم تقارن» در تزیینات. آغازگر این مرحله در تزیینات داخلی نیکلاپِینو، بود، و در نقره کاری مِیسونیّه. گرچه واتو(2) [وفات 1721] با طرد کردن «مضامین بلند» و بازنمایی احوال مأنوس و اطوار ظریف آدمیان، و نیز با ایجاد ضربی موزون در میان خمیدگیها و پیچ و تابهای دل انگیز نقش و ریزه کاریهای رنگش، مکرر نقاش بزرگ شیوه روکوکو عنوان گرفته است، لیکن حق این است که فرانسوا بوشه (3) [وفات 1770] نقاش و طراح نقوش قالی، و هنرمند چاپ دستی، و زینتگری مستقل در اجرای تزیینات داخلی را مظهر تمام عیار هنر نقاشی در دوران اعتلای روکوکو به شمار آوریم.
روکوکو همراه با هنرمندان فرانسوی که از طرف دولتهای اروپایی دعوت به کار می شدند، و به یاری تصویرهایی چاپی بیشمار از روی طرحهای فرانسوی به هر سو، از اسپانیا تا روسیه، اشاعه یافت؛ در انگلستان مورد پذیرش همه جانبی قرار نگرفت و تنها بر اثاثه خانه اثر گذاشت؛ در ایتالیای شمالی نام نقاشانی چون «تیه پولو» و «گواردی» و «لونگی» را بلند آوازه کرد؛ و اما در آلمان و اتریش بذر روکوکو از همه جا بیشتر بارور شد. حاصل این باروری در آلمان نام معمارانی چون «کوزماس دامیان» و «اِگیدکویرین»، و معماریهایی چون کلیسای قدیس یوحنا در مونیخ، و کاخ فردریک کبیر به شیوه فرانسوی در پوتسدام، و از آن برتر دو نمونه عالی از نمازخانه زیارتی به شیوه روکوکو است که دومینیکوس تسیمرمان [وفات 1766] در آلمان برپا ساخت. اصولاً در آلمان شیوه روکوکو چنان خصوصیات محلی یافت و با ابداعات بی بند و بار و شادی انگیز هنرمندان آلمانی عجین شد که هنرشناسان آن کشور ماهیتی جدا از روکوکوی فرانسه برای آن قائل شده اند. روکوکوی آلمان در روسیه نفوذ یافت و الهامبخش معماری کاخ تزارکویه سِلو در سن پطرزبورگ [لنین گراد امروزین] شد.
پی نوشت ها :
1. Le Potre
2. Watteau
3. F. Boucher