نویسنده: شهاب سبزی
با محبوبیتی که سری فیلم های اره در چند سال اخیر در ژانر وحشت برای خود دست و پا کردند، سازندگان صنعت بازی به این امر واداشته شدند تا به ساخت یک بازی بر آن اساس دست بزنند. با این که طبق سنت دیرینه ی فیلم / بازی ها به هیچ وجه انتظار زیادی از این بازی نمی رفت، اما طرفداران پروپا قرص فیلم (از جمله نگارنده) به شدت انتظار این عنوان را می کشیدند و حالا که بازی منتشر شده، می توان گفت که اره هم مانند اکثر فیلم / بازی ها یک عنوان ضعیف و سطحی است که جذابیت زیادی برای افرادی که طرفدار فیلم های اره نیستند ندارد؛ اما می تواند برای طرفداران فیلم یک فرصت دیگر باشد تا از نقشه های جدید جیگساو لذت ببرند.
مهمترین عاملی که بازی اره از فیلم (به خصوص قسمت سوم) وام گرفته اتمسفر آن است که به زیبایی بازیباز را در خود درگیر می کند. بازی در یک آسایش گاه متروکه اتفاق می افتد. طراحی این آسایشگاه خوب کار شده اما بی نقص نیست. مهمترین مشکلی که محیط های بازی از آن رنج می برند افراط در ایجاد تاریکی ها بوده که پس از مدتی به عاملی برای راه رفتن روی اعصاب بازیباز تبدیل می شود. البته باز هم باید به سازندگان کمپانی Zombie Studio آفرین گفت که برای روشن کردن محیط ها به سراغ المان کلیشه ای چراق قوه نرفته اند و دیوید تپ را به یک فندک گازی مجهز ساخته اند که به ایجاد تجربه ای واقعی تر و سینمایی کمک کرده است. با این وجود نور این فندک هم کمک زیادی به روشن کردن محیط ها نمی کند و بازیباز مجبور است تا انتهای بازی مشکل تاریکی محیط ها را تحمل کند.
معماها بخش جدایی ناپذیر سری فیلم های اره هستند که به خوبی به بازی هم منتقل شده اند. طراحی تله ها بسیار عالی کار شده که البته بیشتر آن ها برای طرفداران فیلم، جدید نیستند و سازندگان بازی آن ها را از فیلم (اکثراً از قسمت های اول و دوم) قرض گرفته اند. البته در بازی شاهد تله های جدید هم هستیم که اکثراً منطقی طراحی شده اند. مشکلی که در بخش خنثی سازی تله ها و حل معماها وجود دارد استفاده ی بیش از حد از سیستم QTE بوده که به جای این که اره را به یک عنوان فکری و ترسناک تبدیل کند آن را به نوعی اکشن که بیشتر نیازمند سرعت عمل است تبدیل کرده است (خلاف ماهیت فیلم و سبک بازی). البته این مورد شاید به طبع طرفداران فیلم یا بازی های ترسناک (مثلSilentHill) خوش نیاید اما مطمئناً می تواند بازیبازهای غیر حرفه ای را راضی کند.
بدترین مشکلی که بازی اره از آن رنج می برد سیستم مبارزاتش است که به نظر می رسد سازندگان پیش از انتشار بازی هیچ گونه Polish یا تست های جانبی روی آن انجام نداده اند. بازیباز می تواند از وسائلی که در محیط ها پیدا می کند (نظیر چوب بیس بال، میله ی فلزی، چاقو و ...) برای ضربه زدن به دشمنانش استفاده کند و در صورتی که هیچ وسیله ای هم در اختیار نداشته باشد با مشت های خود به جان دشمنان می افتد. برای این کار ابتدا باید به حالت گارد برود و پس از آن می تواند از دو نوع ضربه (ضعیف و قدرتی) استفاده کند و همچنین قابلیت دفاع کردن هم دارید. فقط کافیست تا به حالت گارد بروید تا به عمق فاجعه پی ببرید! پس از گارد گرفتن گیم پلی بازی به شدت کند شده و استیل شخصیت ها واقعاً تماشایی می شود! در مبارزات قاعده ی خاصی برای ضربه ها وجود ندارد و تنها باید دعا کنید تا ضربه تان به دشمن بخورد! مشکل دیگر در این بخش استفاده ی نادرست و غیراصولی از دکمه ها بوده (لااقل در نسخه ی PC که چنین است) که در مبارزات به امری شکنجه زا تبدیل می شوند.
مهمترین بخش بازی داستان آن است که خوشبختانه توانسته در حد و اندازه های فیلم ظاهر شود. البته با توجه به همکاری جیمز وان و لی وانل (مغزهای متفکر فیلم های اول و دوم) برای نوشتن داستان بازی انتظار یک سناریوی قوی هم می رفت. پس از مجروح شدن کاراگاه دیوید تپ از ناحیه ی سینه در شماره ی اول فیلم اره، گلوله توسط جیگساو از سینه ی او خارج شده و یک کلید که برای زنده ماندن اکثر افراد داخل آسایشگاه ضروری است در سینه اش جاسازی شده (عاملی که باعث برافروخته شدن دیگر زندانی ها از دیوید تپ می شود). هدف دیوید تپ در بازی علاوه بر زنده ماندن، نجات جان برخی زندانی ها ( این بخش از اهداف تپ با کشتن زندانی های دیگر کاملاً مغایر است!) و پی بردن به دلایل جیگساو برای انجام کارهایش است.
غیر از دیوید تپ چند شخصیت نام آشنای دیگر نیز (مانند آماندا یانگ و خود جیگساو) هم در بازی وجود دارند که هیچ کدام ارتباط شان را با فیلم از دست نداده اند. خوشبختانه حیاتی ترین المان داستان فیلم های اره، یعنی پایان غافل گیر کننده هم به بازی منتقل شده و بازی در پایان به خوبی بازیباز را غافل گیر می کند! صداگذاری شخصیت های بازی به لطف استفاده از صداپیشگان فیلم (غیر از دیوید تپ) زیبا و با حس کار شده است. در تمام طول بازی صدای Billy (عروسک مورد علاقه ی جیگساو) با شما همراه خواهد بود و معماهایش را برایتان طرح خواهد کرد. موسیقی هم به خوبی با جو بازی مطابقت می کند و هر زمان هم که لازم باشد با ریتم تند خود آدرنالین خون را بالا می برد. اما گرافیک بازی جزو معایب بازی به شمار می رود و غیر از طراحی خوب محیط ها نکته ی مثبت دیگری در آن پیدا نمی شود. آبجکت ها اکثراً بی کیفیت هستند و گاهی چند ثانیه ای طول می کشد تا یک آبجکت کامل لود شود! طراحی انیمیشن و مدل شخصیت ها هم در بدترین وضعیت خود قرار دارد. از طرف دیگر مشکلاتی نظیر عدم شباهت چهره ی شخصیت ها با بازیگران فیلم به چشم می خورد که به شدت توی ذوق می زند. Saw این پتانسیل را داشت تا با همراه کردن یک گیم پلی خوب و قابل قبول با داستان غنی خود به یک بازی سطح بالا تبدیل شود اما مشکلات بسیاری که در فرآیند ساخت این بازی به وجود آمد، دست به دست هم دادند تا این بازی هم رویه ی اکثر فیلم / بازی ها را دنبال کند.
منبع: مجله ی بازی رایانه، شماره ی 32
معماها بخش جدایی ناپذیر سری فیلم های اره هستند که به خوبی به بازی هم منتقل شده اند. طراحی تله ها بسیار عالی کار شده که البته بیشتر آن ها برای طرفداران فیلم، جدید نیستند و سازندگان بازی آن ها را از فیلم (اکثراً از قسمت های اول و دوم) قرض گرفته اند. البته در بازی شاهد تله های جدید هم هستیم که اکثراً منطقی طراحی شده اند. مشکلی که در بخش خنثی سازی تله ها و حل معماها وجود دارد استفاده ی بیش از حد از سیستم QTE بوده که به جای این که اره را به یک عنوان فکری و ترسناک تبدیل کند آن را به نوعی اکشن که بیشتر نیازمند سرعت عمل است تبدیل کرده است (خلاف ماهیت فیلم و سبک بازی). البته این مورد شاید به طبع طرفداران فیلم یا بازی های ترسناک (مثلSilentHill) خوش نیاید اما مطمئناً می تواند بازیبازهای غیر حرفه ای را راضی کند.
بدترین مشکلی که بازی اره از آن رنج می برد سیستم مبارزاتش است که به نظر می رسد سازندگان پیش از انتشار بازی هیچ گونه Polish یا تست های جانبی روی آن انجام نداده اند. بازیباز می تواند از وسائلی که در محیط ها پیدا می کند (نظیر چوب بیس بال، میله ی فلزی، چاقو و ...) برای ضربه زدن به دشمنانش استفاده کند و در صورتی که هیچ وسیله ای هم در اختیار نداشته باشد با مشت های خود به جان دشمنان می افتد. برای این کار ابتدا باید به حالت گارد برود و پس از آن می تواند از دو نوع ضربه (ضعیف و قدرتی) استفاده کند و همچنین قابلیت دفاع کردن هم دارید. فقط کافیست تا به حالت گارد بروید تا به عمق فاجعه پی ببرید! پس از گارد گرفتن گیم پلی بازی به شدت کند شده و استیل شخصیت ها واقعاً تماشایی می شود! در مبارزات قاعده ی خاصی برای ضربه ها وجود ندارد و تنها باید دعا کنید تا ضربه تان به دشمن بخورد! مشکل دیگر در این بخش استفاده ی نادرست و غیراصولی از دکمه ها بوده (لااقل در نسخه ی PC که چنین است) که در مبارزات به امری شکنجه زا تبدیل می شوند.
غیر از دیوید تپ چند شخصیت نام آشنای دیگر نیز (مانند آماندا یانگ و خود جیگساو) هم در بازی وجود دارند که هیچ کدام ارتباط شان را با فیلم از دست نداده اند. خوشبختانه حیاتی ترین المان داستان فیلم های اره، یعنی پایان غافل گیر کننده هم به بازی منتقل شده و بازی در پایان به خوبی بازیباز را غافل گیر می کند! صداگذاری شخصیت های بازی به لطف استفاده از صداپیشگان فیلم (غیر از دیوید تپ) زیبا و با حس کار شده است. در تمام طول بازی صدای Billy (عروسک مورد علاقه ی جیگساو) با شما همراه خواهد بود و معماهایش را برایتان طرح خواهد کرد. موسیقی هم به خوبی با جو بازی مطابقت می کند و هر زمان هم که لازم باشد با ریتم تند خود آدرنالین خون را بالا می برد. اما گرافیک بازی جزو معایب بازی به شمار می رود و غیر از طراحی خوب محیط ها نکته ی مثبت دیگری در آن پیدا نمی شود. آبجکت ها اکثراً بی کیفیت هستند و گاهی چند ثانیه ای طول می کشد تا یک آبجکت کامل لود شود! طراحی انیمیشن و مدل شخصیت ها هم در بدترین وضعیت خود قرار دارد. از طرف دیگر مشکلاتی نظیر عدم شباهت چهره ی شخصیت ها با بازیگران فیلم به چشم می خورد که به شدت توی ذوق می زند. Saw این پتانسیل را داشت تا با همراه کردن یک گیم پلی خوب و قابل قبول با داستان غنی خود به یک بازی سطح بالا تبدیل شود اما مشکلات بسیاری که در فرآیند ساخت این بازی به وجود آمد، دست به دست هم دادند تا این بازی هم رویه ی اکثر فیلم / بازی ها را دنبال کند.
منبع: مجله ی بازی رایانه، شماره ی 32