نخستین مدرسه مستقل پزشکی در ایران

مشکلات سیاسی و اقتصادی داخلی، که بعد از مرگ مظفرالدین شاه تا روی کار آمدن احمدشاه و همزمانی آن با جنگ جهانی اول گریبان کشور را گرفته بود، اجازه فعالیت و پیشرفت را در زمینه پزشکی و درمانی را نمی داد، اما پایان
سه‌شنبه، 21 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نخستین مدرسه مستقل پزشکی در ایران
نخستین مدرسه مستقل پزشکی در ایران

نویسنده:محمدرضا شمس اردکانی



 
مشکلات سیاسی و اقتصادی داخلی، که بعد از مرگ مظفرالدین شاه تا روی کار آمدن احمدشاه و همزمانی آن با جنگ جهانی اول گریبان کشور را گرفته بود، اجازه فعالیت و پیشرفت را در زمینه پزشکی و درمانی را نمی داد، اما پایان جنگ دوره جدیدی در تاریخ پزشکی ایران را نوید می داد. مهم ترین قدم که در این راه برداشته شد استقلال کلاس طب از مدرسه دارالفنون بود.
مدرسه طب، در 1337هـ/ 1919م، در زمان تصدی نصیرالدوله در وزارت علوم و اوقاف و ریاست اعلم الدوله( خلیل ثقفی) واحدی مستقل و ساختمانی مجزا شد، به موجب آن تصمیم گرفته شد تا کلاس طب از مدرسه دارالفنون جدا شده و رشته و مدرسه ای مستقل شود. با تشکیل مدرسه طبی دکتر لقمان الدوله رئیس اطبای شاه به ریاست آن منصوب و موافق حکم وزارت معارف موظف به تشکیل و انجام اصلاحاتی در مدرسه طبی شد. اولین مسئله تعیین مکانی جداگانه برای مدرسه طب بود، به موجب آن مدرسه طب به حیاط دارالفنون، که آن را حیاط نظام می گفتند، منتقل شد. اصلاحاتی که باید برای مدرسه در نظر گرفته می شد عبارت بود از:
- مدرسه طب دارای پنج کلاس شد و موزه طبی، موزه تاریخ طبیعی، و لابراتوار شیمی و فیزیک و میکروب شناسی به مدرسه طب اختصاص داده شد؛
- سه نفر از معلمان، دکتر لقمان الدوله، دکتر حسین خان معتمد، دکتر لسان الحکما در مقام معلم دروس بالینی تعیین شدند که هفته ای چهار روز در مریضخانه دولتی به محصلان سال های سوم و چهارم و پنجم در بیماری ها داخلی، جراحی، کحالی آموزش بالینی دهند؛
- طب ایرانی پس از مرحوم سلطان الحکماء به صحت الدوله برای تدریس واگذار شد؛
-مامایی،‌ که تاکنون تدریس نمی شد، جزو برنامه مدرسه منظور و دکتر یونس خان برای تدریس آن تعیین شد؛
-مقرر شد ماهی دو بار شورایی از معلمان مدرسه طب برای حل مشکلات در مدرسه تشکیل شود( روستایی به نقل از راهنمای دانشکده پزشکی، ج1/ یک صد و هفتاد و چهار).
مدرسه طب، تا 1344هـ/ 1303ش، در دارالفنون دایر بود و در این سال رئیس الوزراء عمارت مسعودیه را خریداری و برای تأسیس مدرسه علوم عالیه به وزارت معارف هدیه کرد. پس از تعمیرات وزارت معارف بدان منتقل و شعبه مدرسه طب و دواسازی به عمارت بیمارستان معتمد واقع در شیخ هادی(1)منتقل شد( سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 504). در همین سال مقرر شد تا شرط پذیرفته شدن در مدرسه طب، داشتن گواهینامه ششم متوسطه یا تصدیق کلاس پنجم متوسطه و جواب دادن به بسیاری از سؤال های فیزیک، شیمی، و طبیعی به استادان حاضر در جلسه باشد( یغمایی، 1375: 439).
در 1303ش، وزارت جنگ نیز در صدد برآمد تا مدرسه طب مستقلی تأسیس کند که دانش آموزانی را که در مدرسه طب پذیرفته نمی شدند پذیرش کند. به همین دلیل از شروط پذیرش در این مدرسه داشتن دیپلم شش ساله متوسطه نبود. این مسئله با مخالفت وزارت معارف رو به رو شد.
به تدریج تدریس دروس طب در دست اطبای ایرانی قرار گرفت، نسل جدیدی که روی کار آمده بود این توانایی در دست گرفتن امور طبی و بهداشتی را، هرچند ضعیف، داشت در 1305ش، زمانی که تنی چند از طبیبان پزشکان چون چهرازی، لقمان ادهم، محمد حجازی موفق به تأسیس « جمعیت بهداشت روانی» شدند؛ گروه دیگر از دانشجویان مدرسه طب با حمایت «جمعیت طرفداران اصلاح مدرسه طب» به مخالفت با معلمان ایرانی مدرسه طب پرداختند. آنان با تأسف آور خواندن اوضاع فعلی مدرسه طب و سیر قهقرایی آن در مخالفت با خروج معلمان اروپایی و نالایق خواندن دانش آموختگان ایرانی خواهان استخدام دوباره معلمان اروپایی در مدرسه طب شدند..
در 1312ش، تصمیماتی برای جمع مدارس عالیه طب و حقوق و دارالمعلمین در یک مکان برای تأسیس دانشگاه و ضرورت تخصیص محل مناسبی برای آن مقرر شد. در اطراف مدرسه دارالفنون مطالعه و تحقیقاتی به عمل آید تا اگر فضای مناسبی برای این منظور هست اقدام ساخت در آنجا آغاز شود. در 1313ش، با تأسیس دانشکده طب دانشگاه تهران هریک از مدارس دانشکده نامیده شدند که یکی از آن ها دانشکده طب بود و همه آن ها در دانشگاه تهران ادغام شد. و از سال 1317ش، نام دانشکده طب به دانشکده پزشکی تغییر کرد که شامل دانشکده پزشکی، داروسازی، و دندانپزشکی بود و در سال های بعد دانشکده داروسازی و دندانپزشکی از دانشکده پزشکی جدا شدند. در 1319ش، بیمارستان های تهران ضمیمه دانشکده پزشکی شدند.
برپایی رشته پزشکی مدرن در ایران در مدرسه دارالفنون نتایج دیگری نیز داشت و آن تألیف و ترجمه کتاب در زمینه پزشکی بود. از جمله کتبی که در این دوران تألیف شد بدین قرار بود:
دکتر پولاک: کتاب تشریح، کتاب جراحی در دو جلد، رساله یا کتابچه برای طب نظامی، کتابچه معالجه و تدبیر بیماری ها، کتاب مفردات طب- زبده الحکمه، جلاء العیون در چشم پزشکی، علاج الاسقام در جراحی و کحالی، کتابی در باب تریاک؛
دکتر تولوزان: زبدة الحکمه در باب خواص گنه گنه، بدایع الحکمه در باب شنیدن صداهای قلب و ریه، رساله ای در طب، طرز جلوگیری و معالجه طاعون همچنین مجموعه مطالعاتش در باب غریب گز میانه که در کتاب های انگل شناسی دیده می شود؛
دکتر شلمیر: سرالحکمه در خصوص تشریح و وظایف الاعضاء، زینه الابدان درباره بیماری های پوستی، جلاء العیون در باب بیماری های چشم، کتاب لغت نامه شلمیر، قواعد الامراض( یا کلیات طب فرنگی در علامات عامه بیماری ها)، شفائیه در معالجات طب فرنگی، مفتاح الخواص در آثار ادویه، اسباب الدویه در طرز ساختن ادویه مفرده و مرکبه و استعمال و قدر شربات آن ها در بیماری ها و جزوات دیگری در درمان شناسی علم الامراض؛
میرزا علی رئیس الاطبا: کتاب پاتولوژی(بیماری شناسی)‌به نام جواهرالحکمه، بیماری ها اعصاب، بیماری ها نسوان، بیماری ها اطفال، جواهر التشریح در دو جلد، ضیاء العیون در چشم پزشکی؛
دکتر بهرامی: پاتولوژی، تراپوتیک، حفظ صحت، تشریح، فیزیولوژی؛
دکتر محمد کرمانشاهی: بیماری ها نسوان، بیماری ها مقاربتی، رساله ای در بیان قرابادینی و سایر مایعات حیوانیه قابل زدن در مورد دیفتری و تزریق سرم ضد آن، بیماری شناسی، بیماری ها اطفال؛
اعلم الدوله: تراپوتیک، پاتولوژی، رساله ای در جراحی، رساله ای در تشریح، لغات طبی؛
ناظم الاطباء: پزشکی نامه در فن اصول تداوی و مواد طبی و نام های داروها، کتابی در پاتولوژی، کتابی در جراحی، کتابی در تشریح، دو رساله در سوء هاضمه، حفظ الصحه.

پی نوشت ها :

1.البته فلور مکانی را که مدرسه طب به آنجا منتقل شده خیابان رازی دانسته است(فلور، 1386: 246).

منبع: شمس اردکانی، محمدرضا؛ عظیمی، رقیه سادات؛ قاسملو، فرید؛(1389)، روند تحول پزشکی نوین ایران، از دارالفنون تا تأسیس دانشگاه تهران، تهران: چوگان با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران، اول/1390.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط