بازی فرار به انتهای دنیا

در سال 99 سه برادر به نام های آندره، کارلوس و ادموندوبوردیو ( Bordeu) تیم ACE را تشکیل دادند و تا سال 2002 مشغول به ساخت ماد برای دیگر بازی ها بودند. در این چند سال این سه برادر 3 ماد برای بازی هایی چون Doom 2
جمعه، 1 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بازی فرار به انتهای دنیا
 بازی فرار به انتهای دنیا





 
در سال 99 سه برادر به نام های آندره، کارلوس و ادموندوبوردیو ( Bordeu) تیم ACE را تشکیل دادند و تا سال 2002 مشغول به ساخت ماد برای دیگر بازی ها بودند. در این چند سال این سه برادر 3 ماد برای بازی هایی چون Doom 2 و Quack3 ساختند. در سال 2002 برادران بوردیو استدیوی خود را با همان نام ACE Team به صورت رسمی و قانونی درآوردند و تا سال 2003 مشغول به ساخت دموی بازی ای به نام Zenozoik بودند که از موتور گرافیکی jupiter بهره می برد. این بازی هیچ وقت به مرحله نهایی نرسید؛ اما باعث شد عنوانی متفاوت توسط همین تیم با نام (ZC) Zeno Clash ساخته و عرضه شود.
داستان از جایی شروع می شود که شخصیت اصلی بازی یعنی گت ( Chat) به هوش می آید و جنازه پدر و مادر را در مقابل خود می بیند. گت با مشاهده خواهر و برادران خشمگین خود، تصمیم به فرار از شهر Halstedom و رفتن به انتهای دنیا می گیرد، جالب است بدانید دنیایی که ZC در آن روی می دهد Zenozoik نام دارد! در این راه دختری به نام دِدرا ( Deadra) نیز گت را همراهی می کند تا شاید در انتهای دنیا چیزی متفاوت در انتظارش باشد.
داستان بازی بسیار متفاوت از آن چیزی است که انتظار آن را می کشید. این تفاوت تنها به کلیت داستان مربوط نیست. روند توضیح داستان، دیالوگ ها، شخصیت ها، مکان ها و... همه در متفاوت بودن داستان و خود بازی نقش دارند.
اگر ZC را از بعد فنی مورد نقد قرار دهیم، شاید با یک عنوان معمولی ودر بعضی مواقع سطح پایین رو به رو باشیم؛ اما اگر آن را از نظر هنری مورد بررسی قرار دهیم ، بی شک با یک عنوان متفاوت ، عجیب و عالی رو به رو هستیم.
گیم پلی بازی ترکیبی از مبارزه با مشت و لگد به صورت اول شخص است . این چنین سبکی را در عنوانی چون Dark Messiah مشاهده کرده ایم؛ اما ZC در موارد زیادی با Dark Messiah متفاوت است.
بازی فرار به انتهای دنیا
برای غلبه بر دشمن ها دو نوع مشت قوی و معمولی موجود است که باید با ترکیب آن ها با فن های بدل و جا خالی دادن بر دشمن ها غلبه کنید. این سیستم مبارزه در ابتدای بازی جذاب به نظر می رسد؛ اما بعد از مدتی به علت نبود هیچ گونه پیشرفت و هم چنین نبود تنوع زیاد به شدت تکراری می شود. البته در میان بعضی مراحل اسلحه های گرم نیز به شما داده می شود که اکثر آنها در اصل گرم به حساب می آیند؛ چون از لحاظ ساختاری به جای استفاده از باروت و قدرت انفجاری به صورت مکانیکی شلیک می کنند.دشمنان از تنوع پایینی برخوردارند و عموماً از لحاظ ظاهری هیچ فرقی با هم ندارند. متأسفانه این عدم تنوع در نحوه مبارزه آن ها نیز به چشم می خورد و این خود دلیلی بر تکراری شدن بازی است. البته مبارزه با باس ها ( Boss) باعث می شود ،ZC تا حدی از تکراری شدن فرار کند. تنوع اسلحه ها در حد قابل قبولی است و هر چند وقت یک بار که یکی از آن ها را به دست می گیرید کاملاً روند گیم پلی تغییر می کند.هوش مصنوعی دِدر اصلا خوب نیست و در اکثر مبارزه ها کمک چندانی به بازیباز نمی کند. یکی از مشکلاتی که ZC از آن رنج می برد، اثر نکردن بعضی از مشت و لگدها بر دشمنان است . مثلاً شما با زدن یک سری مشت دشمن را روی زمین می اندازید ، اکنون می توانید وی را با لگد مورد حمله قرار دهید؛ اما فقط اولین لگد روی سلامتی دشمن تأثیر می گذارد و باقی بی تأثیر هستند و باید تا ایستادن دوباره او صبر کنید. این نقطه ضعف وقتی تأثیر بیشتری روی گیم پلی می گذارد که گت با چند دشمن درگیر است و باید در این فاصله صبر کند؛ ولی این صبر به معنی صدمه دیدن اوست. بعضی مشت ها از فاصله چند متری به گت صدمه می زنند؛ مثلاً یکی از باس ها 3 متر دورتر از شما ایستاده ولی درعین تعجب مشت او به شما برخورد می کند.
گیم پلی بازی چیزی حدود 4 ساعت به طول می انجامد؛ اما در این مدت کوتاه می تواند لحظات خوبی برای شما به ارمغان بیاورد.
این بازی نیز مانند دیگر بازی های ساخته شده توسط موتور Source ، از لحاظ هنری در سطح بالایی قرار دارد. طراحی دشمن ها، محیط، اسلحه ها و ... همگی عجیب و غریب است. چیزی که شاید بسیاری در کودکی رؤیای آن را می دیدند، اکنون در این بازی قابل لمس است. هرچند از لحاظ فنی ZC در سطح بالایی قرار ندارد؛ اما رنگ بندی و طراحی مدل ها باعث شده محیط بازی زنده به نظر برسد و باعث خستگی بازیباز نشود. دشمنان با وجود داشتن ظاهری تکراری، به شکلی متفاوت از دیگر بازی ها طراحی شده اند و بی شک مانند آن را نمی توانید جایی پیدا کنید. اکثر بازی هایی که با موتور گرافیکی Source ساخته می شوند از فیزیکی قوی بهره می برند که نه تنها باعث می شود بازی از لحاظ بصری خوب جلوه کند بلکه در روند گیم پلی نیز تأثیر می گذارد. با تمامی توضیحاتی که داده شد باز هم ZC در مواردی از قدیمی بودن این موتور گرافیکی ضربه خورده و نتوانسته است تمام پتانسیل خود را به نمایش بگذارد.
صدا گذاری شخصیت ها نیز همانند دیگر موارد ZC متفاوت و عجیب و غریب است. اکثر شخصیت ها حتی شخصیت های فرعی از صداگذاری قدرتمندی بهره می برند.این نکته باعث شده هر شخصیت زنده جلوه کند و بازیباز بتواند با وی ارتباط برقرار کند.
در این میان صدا گذاری شخصیت Golem بسیار عالی کار شده و تمام ویژگی های روحی وی را نشان می دهد. یکی از مواردی که گاهی باعث خستگی بازیباز می شود ، نبود موسیقی در تمامی موقعیت ها است. البته این نکته را نیز باید گفت که همان چند قطعه موسیقی استفاده شده در بازی نیز بعد از مدتی تکراری می شوند و ارزش خود را از دست می دهند . اگر از شوترهای تکراری و کسل کننده خسته شده اید و می خواهید یک عنوان متفاوت و رویا گونه را امتحان کنید، هرگز ZC را از دست ندهید؛ عنوانی که حتی ناشر پیدا نکرد؛ اما سازندگانش نشان دادند همیشه بودجه و تیم عظیم برای ساخت یک بازی بزرگ لازم نیست.
منبع: بازی رایانه شماره 31

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.