مهارت نظارت و کنترل در مدیریت (1)

نظارت و کنترل، توجه به نتایج کار و پیگیری برای مقایسه فعالیت‌های انجام شده با برنامه‌ها و اصلاحات لازم در مواردی است که انتظارات برنامه‌ریزان را براورده نساخته است. پس در کنترل دو مسئله اساسی و محوری هست: یکی
دوشنبه، 4 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهارت نظارت و کنترل در مدیریت (1)
مهارت نظارت و کنترل در مدیریت (1)

 

نویسنده: سید احمد سجادی
منبع:راسخون



 
نظارت یکی از پنج وظیفه اصلی مدیریت است که پس از برنامه‌ریزی و ابلاغ برنامه‌های عملیاتی به منظور اجرا و ابلاغ دستورهای لازم مطرح می‌شود.
نظارت و کنترل، توجه به نتایج کار و پیگیری برای مقایسه فعالیت‌های انجام شده با برنامه‌ها و اصلاحات لازم در مواردی است که انتظارات برنامه‌ریزان را براورده نساخته است. پس در کنترل دو مسئله اساسی و محوری هست: یکی نظارت و ارزیابی نتایج و دیگری پی‌گیری در مورد ارزیابی‌های به عمل آمده و اصلاحات لازم.
در ارزیابی، اطلاعات لازم درباره مسائلی مانند پیشرفت کار بر اساس برنامه، کمیت و کیفیت عملکرد افراد و مشکلات اجرایی به مدیر می‌رسد تا پس از ارزیابی و گرفتن تصمیمات لازم در بخش پیگیری بر مبنای آن تصمیمات، اقدامات مقتضی صورت پذیرد.
در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام اشخاصِ امین و خبره و بصیر و قابل اعتماد برای کارهای گوناگون منصوب می‌شدند و از آنان خواسته می‌شد تا در بخش‌های مختلفِ روابط اجتماعی، حاضر و ناظر و امین و رابط و چشم حکومت باشند و مسائل گوناگون را به حکومت و یا مردم منتقل کنند و پل ارتباطی میان مسئولان جامعه و مردم باشند.
نقش افرادی تحت عناوین «عُیون» و «عریف» و «نقیب» و عوامل بازار و مأموران حسبه و محتسب در صدر اسلام و تاریخ اسلام و دوران خلفا به این مبنای عمیق و ریشه‌دار اسلامی برمی‌گردد. اداره و یا نهاد حسبه و نیز بحث آمرین به معروف و ناهیان از منکر و نیز بحث نظارت عمومی و نظارت بر صحت جریان امور و بحث تعزیر و تأدیب و تعزیرات حکومتی از همین مفهوم بلند نشأت گرفته است.

محورهای کنترل و نظارت

عملیات کنترل سه محور اساسی برنامه، کارگزاران و روند اجرا دارد؛ زیرا ضعف‌ها و قوت‌هایی که هنگام اجرای برنامه بروز می‌کند به یکی از این سه عنصر اساسی باز می‌گردد.

شیوه نظارت و کنترل

به طور کلی عملیات نظارت با سه شیوه انجام می‌شود: نظارت آشکار، نظارت پنهانی، نظارت درونی (خود کنترلی).

1. نظارت آشکار

مقصود از نظارت آشکار این است که مدیر مستقیماً وارد عمل شود و بر کارها نظارت کند یا نیروی مشخصی را برای نظارت معرفی نماید. این نوع از نظارت خود بر دو قسم است: گاهی نظارت کننده، عملیات اجرای برنامه را بدون واسطه از نزدیک نظارت، و گاهی با مجریان صحبت می کند و اطلاعات را از زبان آنان به صورت گزارش یا پرسش و پاسخ به دست می‌آورد.

2. نظارت پنهان

نظارت پنهان این است که افرادی ناشناس، عملکرد کارگزاران را تحت نظر گیرند و به مدیر گزارش کنند. این نوع از کنترل اهمیت بسیار زیادی دارد.
در مکتب اسلام انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان نظارت عمومى، مؤثرترین عامل کنترل رفتار فردى و اجتماعى افراد است. این فریضه بایستی توسط عوامل و عموم مردم به صورت آشکار و پنهان صورت گیرد.
این حقیقت را امام على علیه السلام این‏گونه بیان فرموده‌اند:

[فَرَضَ اللَّهُ‏] الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوامِ وَالنَّهْىَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهاء

خداوند، امر به معروف را برای اصلاح عوام و نهی از منکر را برای جلوگیری (معاصی و گناهان) از کم‌خردان واجب ساخت. (1)

3. نظارت درونی یا خودکنترلی

هدفی که در خود کنترلی یا نظارت درونی دنبال می‌شود، ایجاد حالتی است در وجود فرد، که او را به وظایفش متمایل، و از گناه و معصیت بیزار می‌سازد بدون آن که عاملی خارجی او را تحت کنترل داشته باشد. او با خودکنترلی و محاسبه نفس، روح خود را به تعالی می‌رساند؛ چرا که یکى از دستورهای بسیار سازنده و مفید اسلام امر به حسابرسى نفس است.
امام کاظم علیه السلام مى‏فرمایند:

لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فى‏ کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً إِسْتَزادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً إِسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تابَ إِلَیْهِ

از ما نیست کسى که هر روز به حساب خود نرسد تا اگر کار نیکى کرده است از خداوند توفیق بیشتر آن را بخواهد و اگر کار بدى انجام داده است از خداوند طلب بخشش، و توبه نماید. (2)
اجرای این هدف جز از طریق کار فرهنگی در مورد افراد سازمان عملی نخواهد بود.

1. میزان اهتمام به بازدیدها و سرکشی‌های تخصصی از مجموعه‌های تحت امر

یکی از وظائف مدیران و فرماندهان، نظارت، بازدید و سرکشی پیوسته و تخصصی از یگان و مجموعه‌های تحت امر است تا علاوه بر نظارت بر حسن اجرای کار به کارمندان روحیه دهند و از آنان دلجویی نمایند.
از آنجا که این عمل باید پیوسته صورت گیرد، لازم است با برنامه‌ریزی و طراحی دقیق، زوایای طرح بررسی، و قبل از اقدام نکات لازم در بازدیدها مد نظر قرار گیرد.

طراحی شیوه سرکشی و ارزیابی

گفته شد که یکی از وظایف مهم مدیران، طراحی شیوه سرکشی و ارزیابی در سازمان است. برای طراحی این شیوه، طی کردن مراحل زیر در اغلب اوقات ضروری است:

1. تعیین نتایج مورد انتظار یا بایدها

در صورتی می‌توان سرکشی را به خوبی انجام داد که بایدها یا نتایج مورد انتظار به درستی مشخص شده باشد.

2. تعیین شاخص‌ها برای سنجش نتایج مورد انتظار

برای سنجش پیشرفت کار در هر برنامه باید یک شاخص از آن برنامه خاص را در یک واحد زمانی، مدّنظر قرار داد؛ مانند متر مربع، تعداد صفحه و ...

3. تعیین استاندارد یا الگوی مطلوب

پس از آن که شاخص‌ها یا مقیاس‌های سنجش عملیات معین شد، باید میزان مورد نظر در آن شاخص‌ها برای موضوع سرکشی تعیین گردد. مقداری که در هر شاخص معین می‌شود « استاندارد» نام دارد؛ (3) به عنوان مثال در مورد برنامه ساختمانی، «استاندارد» می‌تواند بیست متر مکعب خاکبرداری در هشت ساعت و در پروژه تحقیقاتی، پنج صفحه دست نوشته در یک روز باشد.

عملیات نظارت و سرکشی

پس از آن که شیوه سرکشی و ارزیابی طراحی، و نقاط کلیدی کار معلوم شد، عملیات آغاز می‌شود. در این عملیات محور اساسی کنترل، برنامه و شناخت مشکلات و نظارت بر نیروهای انسانی است که هر کدام ارزیابی خود را دارد:
نکته بسیار مهمی که باید در سرکشی به آن توجه کرد، محکم کاری و صحت کارها است. هنگام نظارت باید توجه داشت که آیا صرفاً پیشرفت آماری کار حفظ شده است یا این که کارها اصولی و صحیح انجام می‌شود.
در سرکشی، توجه به محکم‌کاری و صحت در کارها از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا اگر کارگزاران به این نتیجه رسیدند که مسئولان مافوق آنها از آنان کار بیشتری می‌خواهند نه کار بهتر، آنان هم فقط آمار کار را بدون کیفیت لازم بالا می‌برند و اگر احساس کردند که مسئولان به کیفیت کار هم توجه دارند در عملکرد خویش، کیفیت کار را ارتقا می‌بخشند.

سرکشی و ارزیابی نیروها

ارزیابی منابع انسانی از کارهای بسیار لازم و ضروری است؛ زیرا این انسان‌ها هستند که برنامه را اجرا می‌کنند و این افراد هستند که امکانات را به کار می‌گیرند و این کارگزارنند که رسیدن به اهداف سازمانی را تحقق می‌بخشند یا به شکست می‌کشانند و اینانند که در رضایت یا نارضایتی مردم از سازمان، بیشترین نقش را دارند. اگر نیروهای اجرایی ضعیف و ناتوان باشند، همانند بلایی خانمانسوز کارها را ضایع نموده و از بین می‌برند. حضرت علی علیه السلام در کلامی گهربار فرموده‌اند:

آفَةُ الْأَعْمَالِ عَجْزُ الْعُمَّال‏

آفت عمل ها ناتوانى عمل کنندگان است. (4)
ایشان در دوران زمامداری خود، نظارت و کنترل اُستانداران و عاملان حکومت را به اجرا درآوردند و ضمن رسیدگی به کیفیت کار اداری آنان، مسائل مالی و دخل و خرج آن‌ها را نیز کنترل می‌کردند و اگر خیانت مالی از هر کدام می‌دیدند، علاوه بر عزل وی، اموالش را نیز به نفع بیت المال مصادره می‌کردند. او این کار را از کارگزاران حکومتش نیز می‌خواست.
مالک بن کعب ارحبی از افراد مورد اعتماد آن حضرت و فرماندار منطقه عین التمر بود که حضرت طی نامه‌ای به او دستور دادند تا به منطقه عراق برود و بر عملکرد کارگزاران امام در آن منطقه، نظارت و کنترل کند، و نتیجه را به اطلاع ایشان برساند. قسمتی از نامه آن حضرت علیه السلام به او چنین است:

فَاسْتَخلِف عَلى عَمَلک، وَ أخْرُج فی طائِفَة مِنْ أصحابِک حَتّى تَمُرَّ بِأرضِ کورَة السَّواد، فَتَسألُ عَن عُمّالی وَ تَنظُرُ فی سیرَتِهِم

پس کسی را به عنوان جانشین خود قرار بده و خود به همراه گروهی از یارانت (به منظور نظارت بر عملکرد و رفتار کارگزاران منطقه عراق) بیرون برو و تمام سرزمین عراق را منطقه به منطقه بگردید و از چگونگی اعمال و رفتار کارگزاران و مسئولان آن‌ها جویا شو و بر سیره و روش عمل آنان نظارت کن. (5)
در این نامه، امام علیه السلام چند وظیفه بر دوش مالک بن کعب نهاده است: به او دستور می‌دهد که از سوی آن حضرت به منطقه عراق برود؛ بر عملکرد کارگزاران ایشان نظارت، و نتیجه این نظارت و کنترل را به وی گزارش کند.
ابعاد و حوزه گسترده این گونه وظایف در فرهنگ و نظام و میراث گرانبهای نبوی و علوی از جایگاهی بس بلند و مکانی بس ارزشمند برخوردار است تا جایی که حضرت گاهی خود شخصاً در بازارها قدم می‌زدند و به بازدید و سرکشی اهتمام می‌فرمودند.
امام باقر علیه السلام شیوه نظارت مستقیم امام علی علیه السلام را این گونه نقل فرموده‌اند:

کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام کُلَّ بُکْرَةٍ یَطُوفُ فِی أَسْوَاقِ الْکُوفَةِ سُوقاً سُوقاً وَ مَعَهُ الدِّرَّةُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ کَانَ لَهَا طَرَفَانِ وَ کَانَتْ تُسَمَّى السَّبِیبَةَ فَیَقِفُ عَلَى سُوقٍ سُوقٍ فَیُنَادِی یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ قَدِّمُوا الِاسْتِخَارَةَ وَ تَبَرَّکُوا بِالسُّهُولَةِ وَ اقْتَرِبُوا مِنَ الْمُبْتَاعِینَ وَ تَزَیَّنُوا بِالْحِلْمِ وَ تَنَاهَوْا عَنِ الْکَذِبِ وَ الْیَمِینِ وَ تَجَافَوْا عَنِ الظُّلْمِ وَ أَنْصِفُوا الْمَظْلُومِینَ وَ لَا تَقْرَبُوا الرِّبَا وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزانَ‏

سیره امیر مؤمنان این‌گونه بود که هر روز صبح به تک تک بازارهای کوفه سر می زد در حالی که تازیانه‌ای دو شاخه به نام سبیبه به همراه داشت. در هر بازار می‌ایستاد و با صدای بلند ندا می‌داد: ای تجارت کنندگان ! پیش از هر داد و ستدی از خداوند خیر و نیکی بطلبید و با آسان گیری در معامله از خدا برکت جویید و با خریداران نزدیک شوید (گران نفروشید تا از شما نگریزند) و خود را به زینت حلم و بردباری آرایش دهید و از دروغ گفتن و قسم خوردن بپرهیزید و از ستم کناره گیرید و با مظلومان به انصاف رفتار نمایید و به ربا خواری نزدیک نشوید و پیمانه و ترازو پر و کامل گیرید و از اموال مردم چیزی نکاهید و در زمین فساد نکنید. (6)
روش اداره حضرت سلیمان علیه السلام به عنوان پیامبری که خداوند اقتدار گسترده‌ای به او داده بود، می‌تواند الگوی مدیریت الهی باشد. این پیامبر بزرگ با گستردگی فوق‌العاده حکومتش، دقیقاً مجموعه تحت پوشش خود را زیر نظر داشت؛ چنانکه گاه همه نیروها را یک جا جمع می‌کرد و آرایش نظامی آنها را مورد بازدید قرار می‌داد.
در قرآن کریم این موضوع تحت این عبارت آمده است:

وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ

لشکریان سلیمان از جن و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند؛ آنقدر زیاد بودند که باید توقف می‏کردند تا به‏هم ملحق شوند. (7)
از این تعبیر استفاده می‌شود که لشکریان حضرت سلیمان هم زیاد بودند و هم تحت نظام خاصی قرار داشتند. حضرت سلیمان به دقت مراقب وضع کشور و اوضاع حکومت خود بود و حتی غیبت یک پرنده نیز از چشم او پنهان نمی‌ماند:

وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ

(سلیمان) در جستجوی آن پرنده [هدهد] برآمد و گفت «چرا هدهد را نمی‏بینم یا این که او از غایبان است؟!» (8)
شاید این تعبیر، به این اشاره دارد که آیا آن پرنده، بدون عذر موجه حضور ندارد یا برای غایب بودنش عذر موجهی دارد.
آنچه در این مجال مدّ نظر است این است که حکومت سازمان یافته، منظم و پرتوان و مدیر موفق چاره‌ای ندارد جز اینکه تمام فعل و انفعالاتی را زیر نظر بگیرد که در محیط کشور و قلمرو او واقع می‌شود.
هدهد گزارشی از سرزمین سبا آورد و گفت من زنی را دیدم که بر آنان حکومت می‏کند و همه چیز در اختیار دارد، و (به خصوص) تخت عظیمی دارد! او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده می‏کنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده و آنها را از راه بازداشته است؛ و از این رو هدایت نمی‏شوند. حضرت سلیمان در برابر این گزارش گفت:

قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبِینَ، اذْهَبْ بِکِتابِی هذا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا یَرْجِعُونَ

(سلیمان) گفت ما تحقیق می‏کنیم ببینیم راست گفتی یا از دروغگویان هستی. این نامه مرا ببر و بر آنان بیفکن؛ سپس برگرد (و در گوشه‏ای توقف کن) ببین آنها چه عکس العملی نشان می‏دهند. (9)
این سخن به خوبی اثبات می‌کند که در مسائل مهم و سرنوشت ساز، باید حتی به اطلاعی که از ناحیه یک فرد کوچک می‌رسد، توجه کرد و در مورد آن تحقیقات لازم را به عمل آورد. (10) موارد متعددی نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله بدون واسطه شخصاً این کار را انجام می‌دادند که به ذکر یک نمونه بسنده می شود:
حضرت امام باقر علیه السلام می‌فرمایند:

مرّ النبی صلی الله علیه و آله فی سوُقِ المَدینَة بِطَعامٍ فَقالَ لِصاحِبِهِ: ما أرى طَعامُکَ إلّا طَیِّباً و سَألَهُ عَن سُعرِه فَأوحَى اللّهُ عَزّّ وَ جَلّ إلیهِ: أَن یَدُسَّ یَدَهُ فِی الطَّعامِ، فَفَعلَ فأخرَجَ طَعاماً رَدیاً، فقالَ لِصاحِبهِ: ما أرادَکَ إلّا و قَد جَمَعَت خیانَةً و غَشّاً لِلمُسلِمینَ

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در بازار مدینه از کنار یک (کالای) خوراکی رد شد. پس به صاحب آن فرمود خوراکی تو را خوب می بینم! و (آن گاه) از قیمت آن سؤال کرد. (در این هنگام) خداوند عزوجل به ایشان وحی کرد که دستانش را در داخل آن خوراکی ببرد. آن حضرت چنین کرد و خوراکی نامرغوبی پدیدار شد؛ آن گاه به صاحب آن کالا فرمود جز این نمی بینم که بین خیانت و فریب مسلمانان جمع کرده‌ای! (11)
سیره انبیا و اوصیا می‌تواند الگوی قابل اطمینانی برای اجرای کنترل و نظارت در مجموعه‌های تحت امر باشد. اهمیت این موضوع در نیروی انتظامی کشورمان، که رسالتی عظیم دارند، واضح و روشن است.
مقام معظم رهبری به نیروی انتظامی فرموده‌اند:
«مواظب باشید. یکایک شما برادرانی که در نیروی انتظامی شاغلید، مراقبِ سازمانتان باشید و نگذارید یک وقت دشمن در این سازمان نفوذ کند. نگذارید فرهنگ خصمانه گذشتگانی که نسبت به دین و ناموس و عقاید اعتنایی نداشتند، نفوذ کند. خیلی باید مراقبت کنید.» (12)
مقام معظم رهبری، فرمانده معظم کل قوا در جایی دیگر به این نکته اشاره نموده و فرمودند:
«شما هستید که بایستی حتی دیدهای آن‌ها را هم دوربرد کنید و خودتان به بلند مدت نگاه کنید و طراحی نمایید و اینها را مرتباً هدایت کنید تا به آن سمتی که در آموزش و سازماندهی و طراحی‌های عملی و در همه چیز دیگر برنامه‌ریزی شده است، حرکت کنند.» (13)
البته یکی از عوامل پیچیدگی اجرای صحیح ارزیابی عملکرد کارکنان نبودن معیارها، استانداردها و شیوه‌های ارزشیابی است. ذهنی بودن برخی از روش های ارزشیابی باعث بروز مشکلات مختلف برای سازمان می‌شود.
به منظور کسب اطمینان از اثربخشی ارزشیابی عملکرد، مدیران نیروی انسانی باید با آگاهی از ملاحظات قانونی به اجرا و هدایت تمام جنبه‌های نظام ارزشیابی عملکرد بپردازند.
اهمیت و نقش روش‌های مشخص در نظام ارزشیابی عملکرد، این امکان را فراهم آورده است که از رابطه فرادست و زیردست، ویژگی های شغل و اطلاعات را برای ارزشیابی فراهم آورند و بر پایه آن، تصمیم‌های مربوط به ارزشیابی گرفته می‌شود. با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی، که روش خاصی در ارزشیابی عملکرد به شمار می رود، علاوه بر جلوگیری از اشتباه‌های احتمالی در نظام‌های قضاوتی ارزشیابی عملکرد می‌توان از مزایای برخورداری از الگوی خاص با تأکید بر منطق تعریف شده استفاده نمود. (14)

2. میزان اهتمام به بازدیدها و سرکشی‌ها و کنترل‌های نامحسوس و غیرمنتظره از مجموعه تحت امر

نظارت بر کارها باید به صورتی باشد که به محض بروز انحراف در کار، شناخته و اصلاح گردد. گاهی لازم است برای اطمینان از درستی روند کار، نظارت و کنترل، نامحسوس و پنهانی صورت بگیرد. ارزیابی‌های پنهان جلوی ریاکاری و سوءاستفاده‌های کارکنانی را می گیرد که کم کاری می‌کنند. از سوی دیگر افرادی که همیشه صادق و دارای وجدان‌کاری هستند، احساس می‌کنند زحماتشان بیهوده نیست؛ پس تشویق می‌شوند که بهتر کار کنند.
معمولاً نتایج ارزیابی‌های پنهان به مراتب واقعی‌تر از ارزیابی‌های آشکار است. به فرموده امام علی علیه السلام مراقبت سرّى از کارهاى عُمّال و کارگزاران، سبب وادارشدنشان به امانتدارى و ارفاق کردن به رعیت خواهد شد:

تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ فَإِنَّ تَعَهُّدَکَ فِی السِّرِّ أُمُورَهُمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّة

پس در کارهایشان کاوش و رسیدگی کن، و بازرس‌های راستکار و وفادار بر آنان بگمار؛ زیرا خبرگیری و بازرسی در نهانی تو کارهای آنها را سبب وادار نمودن ایشان است بر امانت‌داری و مدارا نمودن و نرمی با رعیت. (15)
آن حضرت علیه السلام در شهرها با عیون و جاسوسان مخفی و مورد اعتماد خود، کارمندان را به شدت مراقبت و به فرماندارانش نیز به کارگیری عیون را گوشزد می‌کردند. امیرالمؤمنین علیه السلام از این نوع نظارت به منظور کنترل عملکرد فرماندارانشان استفاده نموده، به گونه‌ای که در چند مورد از نهج البلاغه به این مسئله تصریح شده است. یکی از این موارد مهم و باشکوه عهدنامه اشتری است که حضرت علیه السلام در آن به مالک فرمودند:

ثُمَّ لَا تَدَعْ أَنْ یَکُونَ لَکَ عَلَیْهِمْ عُیُونٌ مِنْ أَهْلِ الْأَمَانَةِ وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ عِنْدَ النَّاسِ فَیُثْبِتُونَ بَلَاءَ کُلِّ ذِی بَلَاءٍ مِنْهُمْ لِیَثِقَ أُولَئِکَ بِعِلْمِکَ بِبَلَائِهِمْ ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى

سپس از گماشتن بازرسانى امین و حقگوى نزد مردم فروگذارى مکن تا آزمون (و حسن خدمت) هر اخلاص مند آزمایش داده‏اى از ایشان را ثبت کنند و آنان اعتماد یابند که تو به حسن خدمتشان آگاهى. سپس قدر خدمت هر کس را بدان. (16)
از این سخن برمی‌آید که برای کنترل پنهانی به هر کس نمی‌توان اعتماد کرد و به نیروهایی با ویژگی های مخصوص نیاز است:

الف) راستگویی:

افرادی که برای گزارش کردن کارها و چگونگی عملکرد کارگزاران انتخاب می‌شوند، باید راستگو -به معنای واقعی کلمه- باشند؛ زیرا اگر در گزارش‌هایی که ارائه می‌شود، غلو کنند و یا مطالب را مقداری خفیف‌تر انتقال دهند در هر دو صورت مشکلات بسیار بزرگی به بار خواهد آورد. آنان باید به طور دقیق عین آنچه را واقع می‌شود، گزارش، و در ترسیم حالات و نقل کلمات با دقت تمام عمل کنند.

ب) وفا:

ویژگی وفاداری یکی از مسائل مهم در این‌گونه کارها است؛ زیرا اگر فردی وفادار نباشد، ممکن است شبکه اطلاعاتی را افشا کند. علاوه بر آن امکان خیانت و زد و بند با دشمنان خارجی و با متخلفان داخلی هست که در این حالت ممکن است به صورت مأمور دو جانبه و بر اساس خواست دشمن با گزارش‌های غلط، مدیران و مسوولان را فریب دهد و به واکنش‌های نامناسب وادار کند.
از نمونه‌های دیگر این که امیرالمؤمنین علیه السلام برای جلوگیری از خطر مخالفان داخلی مانند طلحه و زبیر و خوارج و هواداران بنی‌امیّه و جاسوسان معاویه ـ که همیشه مشغول کارشکنی و فتنه‌گری و توطئه بودند ـ مراقبت کامل می‌فرمودند و به قیس بن سعد بن عباده (در مصر) و دیگر عمّال و کارگزاران، فرمان دادند که در مورد افراد مشکوک و مظنون، شدیداً مراقبت کنند.
امیرالمؤمنین علیه السلام شدّت کنترل مجموعه تحت امر را به حدی مهم دانسته‌اند که حتی یاران و نزدیکان را از این امر مبرّا ندانستند و در کلام اندیشمندانه خود فرمودند:

وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَان‏

یاران و نزدیکانت را سخت زیر نظر بگیر (که از قدرت حکومت سوء‌استفاده نکنند و به رشوه‌خواری یا مردم آزاری دست نزنند). (17)
آن حضرت علیه السلام پس از محرز شدن خیانت خیانتکاران، آن را پی‌گیری، و با آنان به شدت برخورد، و مجازاتشان می‌نمودند. امام به یکی از فرمانداران خود می‌نویسند:

فَقَدْ بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ رَبَّکَ وَ عَصَیْتَ إِمَامَکَ وَ أَخْزَیْتَ أَمَانَتَکَ‏

به من از تو خبر کاری رسیده است که اگر کرده باشی، پروردگارت را به خشم آورده امام و پیشوایت را نافرمانی نموده، و امانت خود را خوار گردانیده‌ای (در کارت خیانت کرده ای و دیگر لیاقت حکمرانی نداری). (18)
یکی دیگر از نامه‌های امام علیه السلام به مُنذِر بن جارود عَبدی است که در کار فرمانداری خود خیانت کرده بود. حضرت در قسمتی از نامه خود به او می‌نویسند:

فَإِذَا أَنْتَ فِیمَا رُقِّیَ إِلَیَّ عَنْکَ لَا تَدَعُ لِهَوَاکَ انْقِیَاداً وَ لَا تُبْقِی لِآخِرَتِکَ عَتَادا...

پس ناگاه به من خبر رسید که خیانت کرده‌ای و برای هوای نفس خود فرمانبری را رها نمی‌کنی و برای آخرتت توشه‌ای نمی‌گذاری... (19)
امام رضا علیه السلام نیز از سیره جد بزرگوارش حضرت رسول صلی الله علیه و آله در نظارت و کنترل، اینچنین روایت می‌کنند:

کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا بَعَثَ جَیْشاً فَاتَّهَمَ أَمِیراً بَعَثَ مَعَهُ مِنْ ثِقَاتِهِ مَنْ یَتَجَسَّسُ لَهُ خَبَرَه‏

پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامى که لشکرى را به سویى گسیل مى‏داشت، امیرى برایشان برمى‏گماشت و از کسان مورد اعتماد خود شخصى را روانه مى‏کرد تا از احوال آن امیر جستجو، و پیامبر را آگاه نماید. (20)
این روایت نشان می‌دهد که اهتمام نسبت به بازدید و کنترل نامحسوس و غیرمنتظره از آغاز اسلام در سیره حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله نیز بوده است.

تجسس بیجا

پس از اثبات این که برای نظارت و ارزیابی کارها و عملکرد انسانها به مأموران اطلاعاتی نیاز است، بحث از حدود کاری این نیروها ضرورت می‌یابد که آنان تا چه حد باید بر عملکرد کارگزاران نظارت کنند و در چه صورت ممکن است به تجسس به معنای مذموم آن مبتلا شوند.
درباره تجسس بیجا قرآن می‌فرماید:

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید؛ چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید. (21)
در این‌باره روایات بسیاری هم وارد شده است که از باب نمونه به یک روایت از حضرت رسول صلی الله علیه و آله اشاره می‌شود:

لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِه

لغزش‌های مؤمنان را طلب نکنید؛ همانا کسی که به دنبال لغزش‌های برادران دینی خود رود، خداوند لغزش‌هایش را دنبال کند؛ آبرویش را خواهد ریخت گرچه در درون خانه‌اش. (22)
همانگونه که ملاحظه شد این روایت و آیه قبل، صریحاً از تجسس در کارها نهی فرموده و این عمل را موجب عقوبت معرفی کرده است.
در این جا ممکن است بعضی این گونه تصور کنند که بین این آیه و روایت با روایاتی که در مورد انتصاب مأموران اطلاعاتی است، تعارض هست، زیرا اگر ماموران سرّی بخواهند اطلاعاتی بدست آورند و گزارش کنند، ناچار باید در امور مربوط به مردم تجسس کنند.
با کمی دقت حل این تعارض مشخص می‌شود. از قراین آیه و روایاتی که بر نهی تجسس دلالت می‌نمود، فهمیده می‌شود که تجسس ناپسند و مذموم این است که نسبت به کار شخصی مردم باشد؛ اما روایاتی که بر لزوم گماردن مؤموران سری دلالت دارد، تجسس در کارهایی را شامل می‌شود که با مسوولیت‌های اجتماعی و امور عامه مسلمانان در ارتباط است، پس این تجسس در مسائل شخصی نیست و به منظور استواری مسائل اجتماعی، لازم و ضروری است.
تجسس مذموم شامل کنجکاوی‌های زیانبار و فتنه‌انگیز و بی‌فایده در کار شخصی مردم است که موجب سلب آسایش از انسان‌ها می شود و اضطراب و دلهره را بر مردم حاکم می‌کند. (23)

پی‌نوشت‌ها:

1. نهج‏البلاغه، حکمت244.
2. اصول کافى، ج2، ص453.
3. مدیریت اسلامی، ص319.
4. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص345.
5. تاریخ یعقوبی، ج2، ص205.
6. أمالی‌الصدوق، ص498.
7. سوره مبارکه نمل، آیه17.
8. سوره مبارکه نمل، آیه20.
9. سوره مبارکه نمل، آیات 27-28.
10. قرآن، مدیریت و علوم سیاسی، ص350-351.
11. دررالاخبار با ترجمه، ص182.
12. دیدار با اعضای نیروی انتظامی، سازمان تأمین اجتماعی و استادان و دانشجویان، 29/4/1373.
13. بیانات در دیدار با مدیران ستاد فرماندهی کل قوا، 21/12/1368.
14. مقاله «روش AHP».
15. نهج‌البلاغه، نامه53.
16. نهج‌البلاغه، نامه53.
17. نهج‌البلاغه، نامه53.
18. نهج‌البلاغه، نامه40.
19. نهج‌البلاغه، نامه71.
20. سنن‌النبى، ج‏1، ص85.
21. سوره مبارکه حجرات، آیه12.
22. الکافی، ج2، ص355.
23. مدیریت اسلامی، ص316تا318.




 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط