مائوی کمونیست

در سال 1919، مائو پس از سفر به پکن، از طریق شانگهای به هونان مراجعت کرد و گزارش سفر خود درباره مشاهدات خویش در پکن و آشنایی با مارکسیسم و سایر مکتب ها را به آگاهی «انجمن نوین مردم» رسانید. او به منظور
سه‌شنبه، 5 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مائوی کمونیست
مائوی کمونیست

نویسنده: ون - شون چی.
مترجم: محمد رفیعی مهرآبادی



 
در سال 1919، مائو پس از سفر به پکن، از طریق شانگهای به هونان مراجعت کرد و گزارش سفر خود درباره مشاهدات خویش در پکن و آشنایی با مارکسیسم و سایر مکتب ها را به آگاهی «انجمن نوین مردم» رسانید. او به منظور تبلیغ در مورد افکار انقلابی اش، و به ویژه بزرگداشت پیروزی انقلاب اکتبر [روسیه] و مارکسیسم، هفته نامه ای به نام هسیانگ - چیانگ - پینگ لون (1) را منتشر کرد. اما فقط پنج شماره از این نشریه منتشر شد، زیرا مقامات دولتی [هونان] آن را تعطیل کردند.
در سال 1920، مائو دوباره به پکن سفر کرد. در این زمان، او مطالب بسیار زیادی را به زبان چینی درباره انقلاب روسیه و کمونیسم خوانده بود. در این مرحله ی خاص از زندگانی مائو بود که او به مارکسیسم ایمان کامل آورد و تئوری مارکسی ماتریالیسم تاریخی را پذیرا شد. او در سال 1920 مدعی شد که به لحاظ تئوری و عمل، یک مارکسیست است؛ و این ایمان او هرگز متزلزل نشد. در این سال، طبق دستور لی تا - چائو و سایرین، مائو شروع به سازماندهی «مجمع جوانان سوسیالیست» (2) در هونان کرد که در واقع شکل اولیه حزب کمونیست چین بود. او همچنین گروهک ها (3) و حوزه های کمونیستی را در پکن، و سپس در چیانگ - شا دایر کرد.
تاریخ جنبش کمونیستی چین پس از تأسیس حزب کمونیست در آن کشور، معمولاً به چهار دوره تقسیم می شود؛ این دوره ای کردن، در گزیده آثار مائو و نیز در سایر کتاب های تاریخ کمونیسم [چین] آمده است. از این رو، ما نیز به لحاظ سهولت کار،‌ طرح زمان بندی شده مزبور را به عنوان رهنمودی برای پرداختن به زندگینامه مائو پس از سال 1920، به کار می بریم.

1- تأسیس حزب کمونیست و نخستین جنگ داخلی انقلابی (1921-1927)

نخستین کنگره کمونیستی در اول ژوئیه 1921 در شانگهای برگزار شد. این همایش را به عنوان تاریخ تولد حزب کمونیست چین به شمار می آورند. مائو یکی از دوازده نماینده ی شرکت کننده در کنگره بود که به نمایندگی از سوی پنجاه و نه نفر اعضای آن در سراسر کشور، در این کنگره شرکت کرده بودند. (4) پس از پایان کار کنگره، مائو به عنوان دبیر حزبی در ناحیه هونان، به آنجا بازگشت. در طول سال های بعد، مائو در جنبش کارگری هونان فعال بود،‌ اعتصاب های متعددی را سازماندهی و رهبری کرد که مهم ترین آن ها اعتصاب معدنچیان آنیوان (5) در 1922 بود (6). مائو همچنین رهبری یک جنبش دهقانی را به عهده داشت. او در پاسخ به آن کسانی که جنبش دهقانی هونان را به عنوان «دهشتناک» محکوم می کردند، به تحقیق درباره پنج «هسین» (7) [بخش] در هونان پرداخت و در 1927 گزارش مشهور خود را پیرامون «تحقیقی در باب جنبش دهقانی در هونان» منتشر کرد و ضمن تمجید از این جنبش دهقانی، آن را «عالی» توصیف نمود.
سومین کنگره حزبی در سال 1923 در کانتون برگزار شد و مائو به عضویت کمیته مرکزی حزب درآمد. یکسال بعد، 1924، حزب کمونیست و کومین تانگ (8) نخستین جبهه متحد خود را تشکیل دادند. در 1926، مائو به ریاست «اتحادیه سرتاسری دهقانان رسید (9)؛ او کادرهایی را برای هدایت مبارزه دهقانان تربیت کرد، و در همان سال، مشاهدات خود را که مبتنی بر یک دیدگاه مارکسیسم - لنینیستی بود، در باب دهقانان و سایر طبقات اجتماع چین، در رساله ای تحت عنوان تحلیل طبقات در جامعه چین، قاعده بندی کرد.

2 - دومین جنگ داخلی انقلابی (1927-1936)

در ژوئیه 1927، کومین تانگ در هانکو (10) تصمیم گرفت که رسماً از حزب کمونیست بُگسَلَد. انشعاب دو حزب باعث کشته شدن تعداد زیادی از کمونیست ها شد و زخمی را به جا گذارد که هرگز درمان نشد (11). مائو درباره انشعاب دو حزب، می گوید: «اما حزب کمونیست چین و مردم چین، نه ترسو بودند، نه تسخیر شدند، و نه نابود شدند. آنان دوباره روی پا ایستادند، خون ها را پاک کردند و رفقای از پا درآمده شان را به خاک سپردند و پیکار را از سرگرفتند (12).» برای مقابله با این اوضاع بحرانی، حزب کمونیست چین یک کنفرانس فوق العاده [کنگره پنجم حزب] را در هفتم اوت 1927 برگزار کرد. در این کنفرانس، خط فکری به اصطلاح فرصت طلبانه چِن تو - هسیو محکوم شد و خود او نیز از مقام رهبری حزب [دبیر کلی حزب] برکنار گردید، هرچند که نامبرده این اتهام را نپذیرفت. (13) این کنفرانس همچنین از دهقانان خواست که با «برپایی قیام دِرویِ پاییزه» انقلاب را نجات دهند. مائو به کیانگسی غربی و هونان شرقی اعزام شد تا این قیام را رهبری کند. در این مقام بود که مائو توانست در سپتامبر 1927 نخستین لشکر ارتش سرخ را تشکیل دهد. پس از پیکارهای متعدد، مائو نیروهای تحت امر خود را به سمت کوهستان چینگ - کانگ هدایت کرد و در آن جا نخستین پایگاه انقلابی خود را تأسیس کرد و حکومت منطقه مرزی هونان - کیانگسی کارگران و دهقانان را بنیان نهاد. پس از ادغام با نیروهای تحت فرماندهی چوته (14)، مائو و چوته پایگاه انقلابی مرکزی را تأسیس کردند و از آن به عنوان مرکز جو - چین در کیانگسی استفاده کردند. چند سال بعد، در 1931، یک جمهوری شورایی در جو - چین تأسیس شد. (15) مائو در سال 1930 در مقاله ای تحت عنوان «جرقه ای می تواند باعث آتش گرفتن یک دشت بشود» با لحن مطمئنی یادآور شد که سیاست صحیح این است که یک ارتش سرخ را تأسیس کرد و این ارتش و پایگاه های انقلابی آن را توسعه داد، یک رژیم انقلابی را به تدریج ایجاد کرد و انقلابی ارضی (16) را به اجرا درآورد. این سیاستی بود که مائو برای محاصره و نهایتاً تصرف شهرهای تحت اشغال کومین تانگ از طریق قیام مسلحانه دهقانان، طرح ریزی کرده بود.
در 1930، تعداد افراد ارتش سرخ به حدود 60/000 نفر می رسید - که در سرتاسر کشور قدرتمند بود. از 1930 تا 1934 چیانکایشک (17) به پنج عملیات نظامی برای محاصره و از میان بردن ارتش سرخ دست یازید. موضع کمونیست ها در کیانگسی در برابر چهار حمله اول ایستادگی کرد و دوام آورد. اما در اثر حمله پنجم - یعنی موقعی که چیانکایشک به توصیه یک ژنرال آلمانی به نام هانس فون سیکت (18)، خطوط استحکاماتی محاصره ای را ایجاد کرد و ممنوعیت ورودِ نمک به مناطق کمونیست ها - جنبش کمونیست ها بشدت در محاصره قرار گرفت. در اکتبر 1934، ارتش سرخ مرکزی تصمیم به شکستن محاصره کومین تانگ گرفت، و از این رو از کیانگسی خارج شد و راهپیمایی درازمدتِ مشهور خود را آغاز کرد. (19)
در ژانویه 1935، حزب کمونیست چین در تسون - ای (20) اجلاسی را برگزار کرد و طی آن، به اصلاح استراتژی نظامی نادرستی پرداخت که پیش تر منّجر به شکست کمونیست ها در ایستادگی در برابر پنجمین عملیات نظامی کومین تانگ برای محاصره کمونیست ها شده بود. در طول «راهپیمایی طولانی»، در مورد مسیری که می بایست در پیش می گرفتند، اختلاف نظر و رأی وجود داشت. مائو از راهپیمایی به سمت شِنسی (21) جانبداری می کرد. چانگ کو - تأئو (22) عقیده داشت که باید به هِسی - کانگ (23) یا تبّت بروند. در نشستی که در مائو - اِره - کای (24) برگزار شد تا درباره مسیر مورد نظر تصمیم گرفته شود، مائو بر چانگ پیروز شد و حرف خود را به کرسی نشاند. پس از یکسال کامل راهپیمایی طولانی، ارتش سرخ در اکتبر 1935 به بخش شمالی شِنسی رسید و به یگان های ارتش سرخ که در آن جا مستقّر بودند. پیوست.

3- جنگ مقاومت در برابر ژاپن

پس از برپایی جنگ مقاومت (25)، پیشنهاد مائو درباره یک برنامه ده ماده ای جهت نجات ملی و مقاومت در برابر ژاپن، توسط کنگره حزب کمونیست که در اوت 1937 در لو - چوآن (26) برگزار شد، به تصویب رسید. دومین جبهه متحد کومین تانگ و کمونیست ها برای مبارزه با ژاپن [در سال1937] تشکیل شد. درباره دو رساله معروف مائو که در تاریخ 1937، تحت عناوین «درباره عمل» (27) و «درباره تضاد» (28) نگاشته شد، مشهور است که هدف از نگارش آن ها این بود که ماتریالیسم دیالکتیک مارکس را تحلیل کرده و آن را به عنوان چارچوب نظری انقلاب کمونیستی چین به کار برد. مقاله ای که مائو در سال 1938 تحت عنوان در باب جنگ طولانی (29) نگاشت، یکی از خدمات بزرگ او به «جنگ مقاومت» بود. در این مقاله، اوضاع سیاسی و نظامی چین و ژاپن تحلیل شده و ضمناً بیان می داشت که چین می تواند از پیروزی نهایی خود بر ژاپن مطمئن باشد لیکن این پیروزی بسرعت به دست نخواهد آمد، بلکه فقط پس از یک جنگ طولانی بر طبق اصول جنگ چریکی، امکان پذیر است. در 1940، مائو رساله ای را تحت عنوان درباره دموکراسی جدید (30) منتشر کرد و این رساله در یکپارچگی ایدئولوژیکی حزب و افراد به اصطلاح دموکراتیک خارج از حزب در سرتاسر کشور، تأثیر بسزایی داشت.
در سال 1942، حزب کمونیست به یک حرکت اصلاحی در مورد طرزکار حزب دست زد. از گرایش های نادرست نظیر ذهن گرایی، فرقه گرایی و نیز از «مقاله هشت پایه ای» (31) حزب، به علت تضاد آن ها با مارکسیسم - لنینیسم واقعی، انتقاد شد. معمار اصلی این حرکت، خودِ مائو بود. او اتّهام زد که بسیاری از اعضای حزب، و به ویژه آن رفقایی که از روسیه برگشته اند، مانند وانگ مینگ (32)، مسئول این اشتباهات و گرایش های نادرست می باشند. مائو برای مبارزه با این کجروی ها، یک رشته سخنرانی هایی را تحت عناوین «تحقیق خود را اصلاح کنیم»، «اصلاح روشن حزب» و «با هشت پایه حزب مخالفت کنید» ایراد کرد. او همچنین در همان سال [1942] سخنرانی را تحت عنوان «گفت و شنودها در مجمع یِنان» درباره مفهوم هنر و ادبیات ایراد کرد. مضمون اصلی این سخنرانی، این بود که هدفِ هنر و ادبیات همانا خدمت به کارگران، دهقانان و سربازان است. این سخنرانی، سیاست بنیادی هنر و ادبیات را تجویز کرد [مشخّص نمود] و از سال 1941 به آن سو، به عنوان خط فکری رسمی، اجرا شده است. در سال 1945، کنگره هفتم حزب در یِنان تشکیل شد و طیِّ آن، گزارش سیاسی مائو «درباره حکومت ائتلافی [با کومین تانگ]» به اتفاق آراء به تصویب کنگره رسید. یک کمیته مرکزی تشکیل شد که مائو در رأس آن قرار داشت.

4- چهارمین جنگ داخلی انقلابی و تأسیس جمهوری خلق چین (1945-1949)

در 25 اوت 1945، مائوتسه تونگ شخصاً با هواپیما به چونگ کینگ (33) رفت تا با چیانکایشک درباره ی همکاری مسالمت آمیز دو حزب گفت و گو کند. نتیجه ی این گفت و گوها که در 10 اکتبر فاش شد، حاوی توافقی در مورد انجام اقداماتی برای حفظ صلح و آرامش داخلی در چین بود. اما این اقدامات هرگز به اجرا درنیامد و جنگ داخلی هرگز به راستی متوقف نشد. هیچ یک از دو طرف، مسئولیت را به عهده نگرفت و هر دو طرف، دیگری را متهم به تخلف از توافق کرد. جنگ داخلی به مدت چهار سال دیگر ادامه یافت و به پیروزی کامل حزب کمونیست انجامید. در اول اکتبر 1949، حکومتِ خلقیِ مرکزی جمهوری خلق چین اعلام شد و مائوتسه تونگ به عنوان نخستین رییس آن حکومت انتخاب گردید. مائو قبلاً در مورد ماهیّت این حکومت جدید سخن گفته بود؛ او در رساله ای تحت عنوان در باب دیکتاتوری دموکراتیک خلق (34) (که در اول ژوئیه 1949 چاپ شد) جمهوری خلق چین را به عنوان یک دیکتاتوری دموکراتیک خلقی تحت رهبری طبقه کارگر از طریق حزب کمونیست و با اتحاد با کارگران و دهقانان به عنوان شالوده و پایه آن، تعریف کرده بود؛ او دیکتاتوری دموکراتیک رابه صورت ترکیبی از دموکراسی برای مردم و دیکتاتوری بر مرتجعان، تعریف کرد. مائو همچنین قویاً تأکید کرد که چین باید از اتحاد شوروی درس بگیرد، و سپس با لحن سیاست مآبانه ای افزود که چین باید در راستای سیاست همسویی با شوروی حرکت کند. این سیاست خارجی چین، تا بروز اختلاف مسلکی میان دو کشور در سال 1958،‌ ادامه یافت (35). نخستین دیدار مائو از اتحاد شوروی، از دسامبر 1949 تا مارس 1950 بود. ولی دومین دیدار او، در نوامبر 1957 و به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اکتبر، کمتر از سه هفته طول کشید.
پس از سال 1949، نخستین و مهم ترین اقدام انجام شده در چین را اصلاحات ارضی تشکیل می داد. [در راستای این سیاست] از زمینداران سلب مالکیت شد و زمین ها را در میان دهقانانی که زمین مختصری داشتند یا اصلاً زمینی نداشتند، از نو تقسیم کردند. تیم های کمک متقابل و تعاونی های تولید کنندگان کشاورزی تأسیس شدند، با این هدف که سیاست اشتراکی کردن کشاورزی و تحقق سوسیالیسم را پیاده کنند. تعاونی ها به دو صورت بودند: نوع ابتدایی آن که در سال 1951 معرفی شد، و نوع پیشرفته آن که در 1956 عرضه گردید. بالاخره عالی ترین شکل کمون های خلقی در 1958 معرفی شد (36). در هر مرحله ی منتهی به مرحله عالی تر اشتراکی کردن کشاورزی، خون هایی ریخته شد و مخالفت هایی از جانب دهقانان محافظه کار ابراز شد [تعداد زیادی از دهقانان محافظه کار تیرباران شدند]. این مائو بود که این اصلاحات را هدایت کرد و هم او بود که به عنوان نیروی محرّک اصلی و معمار این تحولات به شمار می آمد؛ بدون رهبری او، امکان داشت که این تحولات صورت نگیرد.
در سال 1958، «جنبش جهش بزرگ به جلو» (37) آغاز شد. مشهور است که شعار «همه همّت کنید،‌ هدف بزرگی داشته باشید [تا به نتایج بزرگ تر، بهتر و اقتصادی تر در سازندگی سوسیالیسم نایل آیید]» به وسیله خود مائو باب شد. تأسیس کمون های خلقی، جهش بزرگ به جلو، همراه با سیاست کلّی تقویت سوسیالیسم که در 1956 معرفی شد، اصطلاحاً به «سه بیرق سرخ» (38) مشهور است. همگی آن ها اعتبار وجودی خود را مدیون مائو هستند. متأسفانه ثابت شد که این حرکات بسیار بلندپروازانه و شتابزده بود، زیرا به نابسامانی های اقتصادی و کاهش شدید محصولات کشاورزی انجامید. با این که سه سال سخت پس از جهش بزرگ، رسماً برچشب مشکلات ناشی از بلایای طبیعی را خورد،‌ با این وصف، مائو در سال 1959 از ریاست حکومت کناره گذارده شد لیکن ریاست حزب را همچنان برای خود حفظ کرد. (39) لیوشائوچی (40) با به کارگیری اقدامات انعطاف پذیرتر و عملی تری که باعث احیای اقتصادی شد، اقتصاد را نجات داد. اما سال ها بعد، با ابتکار شخصی و رهبری مائو، یک انقلاب فرهنگی در سال 1966 به اجرا درآمد که طیّ آن، لیو شائوچی و دار و دسته او متهم به تجدیدنظرطلبی (41) و پویندگان راه کاپیتالیستی (42) شدند. پس از سه سال مبارزات پرهیاهو و خونین در سرتاسر کشور، مائو پیروز شد و لیوشائوچی و دار و دسته او را در 1969 تصفیه کرد.
مائو همواره توجه خاصّی به ایدئولوژی نشان می داد و شخصاً مبارزات ایدئولوژیکی متعددی را شروع و هدایت کرد: در 1951، علیه تمجید از ووهِسون (43) به عنوان یک قهرمان پرولتاریا، به دلیل نبودِ آگاهی طبقاتی در او؛ در 1954، لزوم ارزیابی مجدد از رمان رؤیای اتاق سرخ (44) از دیدگاه مارکسیستی؛ در 1955، علیه هوفنگ (45) - نویسنده و کمونیست قدیمی - به خاطر ضدّیت او با حزب و جرایم ضد اجتماعی نسبت داده شده به او (46)؛ در اوایل دهه 1970، علیه کنفوسیوس و لین پیائو (47)؛ و در 1975، علیه رمان «حاشیه آب». در سال 1975، در قالب نام مائو، تلاشی برای تحقیق درباره تئوری مارکسی دیکتاتوری پرولتاریا،‌ همراه با تأکید بر استقرار یک دیکتاتوری کامل پرولتاریا و از میان بردن حقوق بورژوایی، آغاز شد. حادثه «تین آن من» (48) در 4 آوریل 1976 روی داد. مائو شخصاً دنگ شیائوپینگ (49) (نایب نخست وزیر) را برکنار کرد و هوا کوفِنگ (50) را به جای او گمارد (51). در 9 سپتامبر 1976، مائو در سن 83 سالگی [در اثر بیماری رعشه یا پارکینسون] درگذشت.

پی نوشت ها :

1. Hsiang-chiang ping-lun
2. Socialist Youth League
3. grouplets
4. کنگره مزبور (با حضور نماینده ای از کمینترن مسکو) در مدرسه دخترانه «پوآی» (PO-aI) در شانگهای برگزار شد. در این کنگره، علاوه بر مقامات حزبی (که مائو نیز به عنوان دبیر کنگره انتخاب شد)، اساسنامه آن نیز تهیه شد. با اینکه در مورد اصول عملی، اختلاف نظرهایی میان آنان وجود داشت ولی کلاً توافق شد که از اصول انضباط حزبی حکمفرما بر حزب کمونیست شوروی (اصل مرکزیت دموکراتیک) پیروی نمایند. (نک: انقلاب چین، صفحات 114-115). م.
5. Anyuan
6. (نک: انقلاب چین، صفحات 119-120). م.
7. hsien
8. (Kuomintang) یا «حزب ملّیّون چین» در سال 1891 توسط سون یاتِسن تأسیس شد، با این هدف که دموکراسی سیاسی و اصلاحات اجتماعی را در کشور به اجرا درآورد. این حزب نقش عمده ای را در انقلاب 1911 چین ایفا کرد. در سال 1924، با حزب کمونیست چین متحد شد و تبدیل به یک حزب توده ای انقلابی شد. (نک: دانشنامه مارکسیسم، سوسیالیسم و کمونیسم، صفحه 295). م.
9. سال 1927 صحیح تر است زیرا این انتخاب پس از کنگره پنجم حزب (اوت 1927) صورت گرفت. (نک: انقلاب چین، صفحات 166-167). م.
10. Hanku
11. این انشعاب و پیامدهای خونین آن، ثمره ی سیاست نادرست استالین نسبت به حزب کمونیست چین و حمایت او از کومین تانگ بوده است (نک: انقلاب چین، صفحات 167-168). م.
12. مائوتسه تونگ، «لون لین - هوچنگ فو»؛ مائوتسه تونگ اثر هوسان چی (1969)، جلد سوم، صفحه 937. ن.
13. چِن تو - هسیو (1879-1942)، روشنفکر و اصلاحگر چینی، مارکسیست و رهبر حزب کمونیست چین؛‌ نامبرده در سال 1919، مارکسیسم را به مائو معرفی کرد و شناساند. هسیو که در مقام استاد ادبیات در دانشگاه پکن تدریس می کرد و کنفوسیانیسم را محکوم می کرد، به صورت یک کمونیست درآمد و نخستین گروه مارکسیستی چین را در 1918 تشکیل داد. سپس همراه با لی تا - چائو حزب کمونیست چین را در 1928 تأسیس کرد و نخستین دبیر کل این حزب شد. او با اینکه قلباً مایل به همکاری با کومین تانگ نبود: لیکن در اثر فشار کمینترن، این همکاری را انجام داد، اما بعداً مسئول این انشعاب شناخته شد و متهم به داشتن گرایش تروتسکیسم شد و در کنگره پنجم حزب، از پست خود برکنار شد. او بعداً به جناح اپوزیسیون چپ حزب پیوست و از استبداد رأی مائو انتقاد کرد. در سال 1932، توسط حکومت کومین تانگ مدتی زندانی شد ولی بعداً آزاد شد و به مبارزه با ژاپنی ها برخاست. چِن تو - هسیو در سال 1942 در اثر بیماری درگذشت (نک: دانشنامه مارکسیسم، سوسیالیسم و کمونیسم، صفحه 69)
«جروم چه آن» نیز در مورد بیگناهی چِن تو - هسیو نظری مشابه را ابراز کرده است (نک: انقلاب چین، صفحات 165-167). م.
14. Chu Teh‏ (1886‏-1976) معمار ارتش سرخ چین و شخصیت سیاسی برجسته این کشور. م.
15. عنوان صحیح آن، جمهوری شورایی چین (Chinese Soviet Republic) است. م.
16. agrarian revolution
17. Chinang Kai-shek
18. Hans Von seeckt‏ (1886‏-1936)؛ ژنرال معروف آلمانی و رییس ستاد ارتش آلمان تا سال 1926. نامبرده مشاور نظامی چیانکایشک شد و در بازسازی ارتش چین در سال های 1932-1935 نقش مهمی را ایفا کرد. م.
19. (Long March)؛ مسیر طولانی ارتش سرخ چین از «جو -چین» (در جنوب غربی چین) تا یِنان در استان شِنسی (واقع در بخش مرکزی شمال چین). این راهپیمایی از اکبر 1934 تا اکتبر 1935 طول کشید و مسافت 12/000 کیلومتر را پس از گرفتاری های زیاد (در جنگ در 12 استان و پیکار مداوم با نیروهای کومین تانگ» طی کردند. از تعداد 100/000 نفر افراد ارتش سرخ که در این راهپیمایی شرکت داشتند فقط 20/000 نفر آنان جان سالم به دربردند و به مقصد رسیدند. موفقیت این عملیات مدیون ابتکار نظامی «چوته» بود. (نک: دانشنامه مارکسیسم، سوسیالیسم و کمونیسم، صفحه 325). م.
20. Tsun-i
21. Shensi
22. Chang Kuo-Tao
23. Hsi-K'ang
24. Mao-erh-kai
25. دولت ژاپن از اختلاف میان کومین تانگ و کمونیست ها استفاده کرد و در طول سال های 1931-1937، ناحیه منچوری را اشغال کرد. ژاپنی ها در سال 1937 مبادرت به اشغال پکن، تین تسین و شانگهای کردند و همین امر زمینه ی اتحاد کمونیست ها و کومین تانگ را فراهم ساخت. م.
26. Lo-Ch'uan
27. On Practice
28. On Contradiction
29. On Protracted War
30. On New Democracy
31. (Eight-legged essay)؛ این اصطلاح را مائو در سخنرانی خود تحت عنوان «با هشت پایه حزب مخالفت کنید» در همایش کادرهای حزب در ینان (8 فوریه 1942) به کار بُرد. اصطلاح مزبور در اشاره به جزوه ای بود که توسط یک گروه متنفّذ حزبی توزیع شده و درباره لزوم پیچیدگی بیش تر نگارش های ادبی بر اساس «هشت خط» تبلیغ می کرد. این «هشت خط»، نموداری بود که در تعالیم کنفوسیوس به کار رفته بود. طرز نگارش آن ها زشت می نمود و به شکل یک اختاپوس درمی آمد. مائو از این جزوه انتقاد کرد و مطالب آن را مظهر «فرقه گرایی»، فرمالیسم افراطی و «ذهن گرایی» دانست، که به عقیده او، به درون حزب خزیده بود. (نک: دانشنامه مارکسیسم، سوسیالیسم و کمونیسم، صفحه 165). م.
32. Wang Ming
33. Chungking
34. On The People's Democratic Dictatorship
35. پس از افشاگری های حیرت انگیز خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی (4 فوریه - 27 مارس 1956) در مورد بی اعتبار کردن شخصیت استالین و افشای جنایات او، روزنامه ی مردم (ارگان حزب کمونیست چین) به جانبداری از استالین پرداخت و رهبران جدید شوروی را متهم به تجدیدنظرطلبی در مارکسیسم - لنینیسم کرد. سفر خروشچف به چین (31 ژوئیه، 3 اوت 1958) و مذاکرات او با مائو، کاملاً نشان داد که راه چین از شوروی جدا شده است. (نک: تقویم تحولات چین، صفحات 37-38، 50؛ روسیه، غرب، و چین، صفحات 183-187). م.
36. وظایف «کمون های خلقی» در چین، به مراتب وسیع تر از کمون های شوروی در دهه 1920 بود: کمون های خلقی در واقع واحدهای اشتراکی خودکفا و عظیمی بودند که ضمن تأمین نیازهای غذایی یک بخش، می بایست ابزار مصرفی و اقلام صنعتی بسازند، و به عنوان واحدهای سیاسی محلی و مراکز «آموزش» کمونیستی انجام وظیفه نمایند، به اختلاف سنّتی میان شهر و روستا پایان بخشند و نسل جدیدی از «کمونیست های تمام عیار» را که دارای خصایص مائوبیستی در کار فکری و یَدی باشند پرورش دهند. (نک: تحولات سیاسی در جمهوری خلق چین، صفحه 35). م.
37. Great Leap Forward Movement
38. Three red Banners
39. شکست سیاست «جهش بزرگ به جلو» باعث انتقادهای شدید از مائو در درون دستگاه حکومت و حزب شد، به طوری که مائو در اولین اجلاس دومین کنگره ملی خلق، از پُست رییس کشور [رییس جمهور] استعفا داد و لیوشائوچی جای مائو را گرفت. لیو شائوچی دومین شخصیت چین (پس از مائو) بود. او در روسیه تحصیل کرده و یک «آپاراتچیه» (عضو حرفه ای دستگاه حزب) خونسرد و حسابگر بود. (نک: تقویم تحولات چین، صفحه 57؛ تحولات سیاسی در جمهوری خلق چین، صفحات 36-37). م.
40. Liu Shao-chi
41. revisionism
42. capitalist roader
43. Wu Hsun
44. اثر لوشون، نویسنده نامدار چینی. م.
45. Hufeng
46. در فوریه 1955، رییس اتحادیه نویسندگان چین، نویسندگان را به یک همایش عظیم در اعتراض به اندیشه های بورژوایی هوفنگ دعوت کرد. نامبرده در دسامبر 1954 به سیاست حزب در مورد یکسان کردن محتوای ادبیات بشدت حمله کرده بود. در پی ماجرای هوفتگ، تعداد زیادی از روشنفکران چین (اعضای گروه فِنگ) تحت آزار و اذیّت قرار گرفتند. در سال 1980، از فنگ و سایر روشنفکران اعاده حیثیت شد. (نک: تقویم تحولات چین، صفحات 31-32). م.
47. Lin Piao‏ (1910‏-1971)، شخصیت سیاسی و نظامی سرشناس چین که پس از ماجرای لیوشائوچی جانشین مائو محسوب می شد. هنگامی که شایع شد مائو قصد دارد از قدرت کناره گیری کند (اوت 1970) طرفداران لین پیائو تبلیغات زیادی را در مورد او آغاز کردند. مائو نیز متقابلاً گروه طرفداران لین پیائو را «گروه ضد انقلاب» نامید. در مرحله بعد، ‌لین پیائو متهم شد که قصد قبضه کردن قدرت در چین را داشته است. او با هلیکوپتری قصد فرار به شوروی را داشت اما هلیکوپتر او در 13 سپتامبر 1971 در نزدیکی مغولستان چین سقوط کرد و لیوشائوچی و همراهانش کشته شدند. (نک: تقویم تحولات چین، صفحات 105-106؛ دانشنامه مارکسیسم، سوسیالیسم و کمونیسم، صفحه 321؛ تاریخ چین، جلد چهارم، فصل 7). م.
48. Tien-an Men
49. Teng Hsiao-ping
50. Hua kuo-feng
51. دنگ شیائوپینگ از سال 1973 نایب نخست وزیر (چو ئن لای) شد و دوباره زمزمه اصلاحات اقتصادی در چین را سر داد، و ضمناً به تدریج بر حزب مسلّط شد. پس از مرگ چوئن لای (ژانویه 1976) که موضوع تعیین نخست وزیر جدید مطرح شد، مائو شخصاً (دنگ شیائوپینگ را برکنار کرد و هواکوفنگ را به جای او گمارد (7 آوریل 1976). علت برکناری او نیز ظاهراً حادثه میدان «تین آن من» در 5 آوریل 1976 بود. در آن روز، مردمی که برای تجلیل از چوئن لای در میدان مزبور جمع شده بودند، تظاهراتی را علیه جناح چپ برپا کردند. ارتش دخالت کرد و به روی مردم آتش گشود و عده ای کشته شدند. (نک: تقویم تحولات چین، صفحات 125-126؛ تحولات سیاسی در جمهوری خلق چین، صفحات 48-52). م.

منبع: مائو و مائوئیسم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط