جنگ فرانسه - پروس (2)

در این زمان، مک ماهون در پاسخ به تقاضاهای شتابزده دولت، در 21 اوت با 120 هزار نیرو و 393 توپ از شالون حرکت کرد تا به کمک بازن بشتابد. مطبوعات فرانسه درباره استعداد و نیز تحرکات ارتش او، تبلیغات زیادی به راه
يکشنبه، 10 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ فرانسه - پروس (2)
 نگرشی بر جنگ فرانسه - پروس (2)

نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی


 

رشته عملیات نظامی در سدان

در این زمان، مک ماهون در پاسخ به تقاضاهای شتابزده دولت، در 21 اوت با 120 هزار نیرو و 393 توپ از شالون حرکت کرد تا به کمک بازن بشتابد. مطبوعات فرانسه درباره استعداد و نیز تحرکات ارتش او، تبلیغات زیادی به راه انداختند و این در حالی بود که ناپلئون سوم او را همراهی می کرد. انتخاب احمقانه یک مسیر در شمال، مستلزم انجام حرکتی چرخشی بود. مولتکه، از این فرصت استفاده کرد. در حالی که ارتش اول آلمان و بخشی از ارتش دوم این کشور - همه تحت فرماندهی فردریک کارل - متز را مورد محاصره قرار دادند، بقیه ارتش دوم - که اینک "ارتش موز" خوانده می شد و تحت فرماندهی آلبرت ولیعهد ساکسونی قرار داشت - به غرب تاخت تا با فردریک ویلیام همکار یکند، ارتش سوم فردریک ویلیام به سرعت از طریق جنگل آرگون (1) به سمت غرب حرکت می کرد تا پیشروی مک ماهون را سد کند.
در 29 اوت، مک ماهون بخشی از ارتش خود را در دوزی (2) از موز عبور داد، ارتش پروس در موز که در هر دو سوی رودخانه به سمت شمال در حال پیشروی بود، پس از زد و خوردهای شدید، در نوارت (3) (29 اوت) و بومون (4) (سی ام اوت)، او را مجبور کرد که به سمت شمال و به طرف سدان (5) حرکت کند. برخورد دیگری که در بازیل (6) (31 اوت) روی داد که در آن مک ماهون زخمی شد و فرانسوی ها مجبور شدند در خود سدان، به منطقه ی پیچش رودخانه عقب نشینی کنند. بار دیگر، پروسی ها بین ارتش فرانسه و پاریس قرار گرفتند.
ارتش سوم ولیعهد، (که از جنوب شرقی از طریق وادلینکورت (7) و کونشری (8) واقع در کرانه چپ رودخانه موز می رسید)، با ایجاد یک پل شناور از رودخانه عبور کرد و به سمت دشت های شمالی سدان حرکت نمود و احاطه ارتش فرانسه را تکمیل کرد. در همین زمان، کوشش نه چندان جدی بازن، برای گریز از متز در 31 اوت به وسیله فردریک کارل عقب رانده شد.
ژنرال آگوست دوکروت (9) که جانشین مک ماهون شده بود و فرماندهی نیروها در سدان را برعهده گرفته بود، در یکم سپتامبر خود را در وضعیتی یافت که در مرز بلژیک داشت و در عین حال نزدیک به 200 هزار نیروی آلمانی تحت فرماندهی مولتکه از جنوب، غرب و شمال به او فشار می آوردند. سواره نظام فرانسه تلاشی نومیدانه، برای گریز به شمال غربی انجام داد، اما توسط آتش پیاده نظام آلمان درهم کوبیده شد و این در حالی بود که 426 توپ آلمانی ها که به صورت نیم دایره در بلندی های مشرف به سدان چیده شده بود، مواضع فرانسوی ها را در طی گلوله باران یک روزه به رگبار بستند. حملات سواره نظام آلمانی ها، با مسلسل های فرانسوی ها دفع شد. دوکرو که تلاش هایش برای گزیر به سمت شمال غربی خنثی شده بود، سعی کرد در بعدازظهر، حمله ای به جنوب انجام دهد، اما این حمله نیز دفع شد.
فرانسوی ها در ساعت 5 بعدازظهر، در نبرد سدان (10) کست خورده بودند. ارتش فرانسه در دژها و شهرک ها تجمع یافته بود و زیرگلوله باران سنگن آتش توپخانه آلمان قرار داشت. ژنرال امانوئل دو ویمپفن (11) که فرماندهی نیروها را به دست گرفته بود، از امپراتور درخواست کرد که خود در رأس نیروها قرار گرفته و آخرین حمله را انجام دهد. ناپلئون از این که تعداد بیشتری از افرادش قربانی شوند، امتناع کرد و در اوایل روز دوم سپتامبر، زیر یک پرچم سفید خود را به عنوان یک فرد به پادشاه پروس تسلیم نمود. آنگاه ویمپفن ارتش (83 هزار نفر نیرو و 449 توپ) را تسلیم کرد. فرانسوی ها در این نبرد، 17 هزار و آلمانی ها 9 هزار تلفات دادند.

خیزش مجدد فرانسوی ها

به نظر می رسید که جنگ تمام شده باشد. نیمی از افسران رزمی سازمان یافته و منظم فرانسه به اسارت درآمده بودند و نیم دیگر در متز محبوس شده بودند تنها دژها و قلعه ها واقع در طول مرز شرقی هنوز باقی مانده بودند - که استراسبورگ، وردن و بلفور از مهم ترین آنها بودند. در حالی که نیروهای تقویتی آلمان به طور برنامه ریزی شده در حال نابودی آنها و ارتش های اول و دوم در حال تنگ تر کردن محاصره نیروهای بازن در متز بودند، ارتش سوم و ارتش موز، به سرعت به سمت پاریس در حال حرکت بودند. اما همان هنگام پیشروی آنها، کل فرانسه در آتش تظاهرات حیرت آوری می سوخت که نشان از روحیه میهن پرستی داشت.
در چهارم سپتامبر، امپراتوری طی قیامی عمومی در پاریس سرنگون شد. دولت موقت جمهوری جدید سوم برپا شد که لئون گامبتا (12) مشعل در آن بود و ژنرال لویی ژول تروشو (13) ریاست آن را به عهده داشت. تروشو به عنوان فرماندار نظامی شهر، 120 هزار سرباز را که با عجله به خدمت گرفته بود (از جمله بسیاری از نظامیان سابق، افراد احتیاط و 20 هزار پیاده نظام دریایی منظم) و نیز 80 هزار گارد سیار (سربازان تعلیم ندیده زیر 30 سال) و 300 هزار نفر گارد ملی که بسیار انعطاف پذیر و هرج و مرج طلب بودند (و از میلیشیاهای 30 تا 50 ساله تشکیل می شدند)، در استحکامات اطراف شهر مستقر ساخت.

محاصره پاریس

مولتکه، قصد نابود ساختن نیروهای خود را در تهاجم به سیستم عمقی و درهم فشرده ی استحکامات که با دو کمربند به دور شهر حلقه زده بودند، نداشت. او در نوزدهم سپتامبر، پاریس را محاصره کرد. عملیات مفصّل محاصره و تدابیری که بدین منظور اندیشیده شد، راه های ارتباطی از پایتخت فرانسه را سد کرد و ویلیام، پادشاه پروس مرکز فرماندهی خود را در ورسای قرار داد مولتکه نیز منتظر این بود که قحطی و گرسنگی این شهر مهم و بزرگ را تسلیم او نماید. اما او در کمال حیرت دریافت که خطوط ارتباطی اش توسط چریک ها مختل می شود و ارتش جدید فرانسه در دره ای لوار (14) در حال تشکیل است.
گامبتا که از پاریس توسط بالون فرار کرده بود - یعنی تنها راه ارتباطی پاریس با جهان خارج - در یازدهم اکتبر، یک دولت موقت در تور (15) ایجاد کرد و مقاومت ملی را سازمان داد. مولتکه که اینک خود را به طور همزمان در دو محاصره عمده درگیر یافت. رشته عملیات میدانی و جنگ چریکی مداوم در طول خط ارتباطی طولانیش، به شدت ماشین جنگی کارآمد آلمانی ها را تحت فشار قرار می داد.
در 27 اکتبر، ارتش 173 هزار نفره بازن، پس از محاصره ای 54 روزه تسلیم شد. شکست این ارتش، بیشتر به دلیل تردیدهای فرمانده آن و گرسنگی بود تا به زور اسلحه، بازن پس از جنگ در دادگاه نظامی محاکمه شد و به گونه ای ناعادلانه محکوم به خیانت شد و زندانی گردید.

جنگ در شمال فرانسه

مولتکه، فوراً از محاصره کنندگان متز برای هدایت عملیاتی به طور فزاینده و وسیعی در دره های لوار و سارت (16) استفاده کرد و این در حالی بود که ارتش بی تجربه فرانسه مستر در لوار تلاش های دلاورانه اما ناموفق چندی برای حرکت، جهت رهاسازی پاریس انجام داد. در حالی که فرانسوی ها ابتکار عمل را در دست داشتند، نبرد در طول زمستان ادامه یافت؛ از ویژگی های این نبرد می توان از رفتار تند با چریک هایی یاد کرد که در خطوط ارتباطی آلمانی ها به اسارت گرفته می شدند.
نیروهای تروشو، علی رغم وجود گرسنگی و قحطی، در پاریس به ایذا و اذیت محاصره کنندگان می پرداختند. این وظیفه، بر اثر رفتار گاردهای ملی پیچیده تر شد، شورش این گاردها (31 اکتبر) به طور جدی امر دفاع را با مخاطره مواجه ساخت. دو حمله ناگهانی به قصد شکستن محاصره (29-30 نوامبر و 21 دسامبر) پس از کسب موفقیت های اولیه دفع شد.
در نهم نوامبر، در نبرد کولمیه (17)، پیروزی فرانسوی ها بر یک سپاه باواریایی باعث شد که آلمانی ها از اورلئان عقب نشینی کنند، اما پیشروی بعدی فرانسوی ها به وسیله نیروهای تقویتی پروس سد شد. این امر منجر به نبرد اورلئان (در 4-2 دسامبر) گردید. دو روز زد و خورد سنگین بین ژنرال لویی دورل دو پالادین (18) فرمانده ارتش فرانسه در لوار و ارتش فردریک کارل با تقسیم ناعادلانه نیروهای فرانسه و اشغال مجدد اورلئان توسط آلمانی ها پایان یافت. در حالی که، ژنرال شارل بورباکی (19)، به سرعت به سمت شرق شتافت تا به کمک پادگان بلفور (که تحت محاصره آلمانی ها قرار داشت) برود؛ ژنرال آنتوان شانزی (20) با باقی مانده ی ارتش لوار مبارزه ای دائمی را علیه نیرویی بسیار برتر ادامه می داد.

گلوله باران پاریس

مولتکه پس از بحثی شدید با بیسمارک، صدر اعظم پروس که توسط پادشاه حمایت می شد، در پنجم ژانویه با اکراه فرمان گلوله باران پاریس را صادر کرد. آنگونه که مولتکه انتظار داشت، گلوله باران آلمانی ها بیش از آن که خسارت ایجاد کند، نفرت و دشمنی ایجاد کرد؛ این در حالی بود که جنگ در استان ها همچنان ادامه داشت.
در همین زمان در شمال، ژنرال فرانسوی لویی فدرب (21) در 23 دسامبر جهت ایجاد آرامش در شمال فرانسه، با موفقیت نسبی در برابر تلاش آلمانی ها در نبرد هالوئه (22) ایستادگی کرد. وی در نبردی دیگر که آن هم حاصلی نداشت با ژنرال آگوست کارل فن گوبن (23) در باپوم (24) در 3-2 ژانویه درگیر شد. با این حال، در نوزدهم ژانویه در نبرد سن کانتن (25)، وی شکست سختی از گوبن خورد. فدرب با نظم خاصی عقب نشینی کرد و عملیات تعقیبی آلمانی ها را دفع کرد. وی فوراً آماده شد تا تهاجم خود را از سر بگیرد و بر نگرانی آلمانی ها که اینک نیروهایشان به علت مقاومت غیرمنتظره و مؤثر فرانسوی ها در کلیه استان های اطراف، بیش از حد گسترش یافته بود، اضافه کرد. در 12-10 ژانویه، در نبرد لمان (26) در درّه ی لوار، آلمانی ها تهاجم ناامیدانه شانزی را دفع کردند. شانزی به علت غیرقابل اعتماد بودن نیروهایش مجبور شد به غرب عقب نشینی کند، اما هنوز مواضع آلمانی ها را در لوار تهدید می کرد.
در شرق، بلفور تنها دژ مرزی مهم فرانسه بود که هنوز مقاومت می کرد. در پانزدهم ژانویه، بورباکی با یک ارتش 150 هزار نفره بسیار بی تجربه، نبرد بلفور را با حله به 600 هزار محاصره کننده آلمانی تحت فرماندهی ژنرال کارل ویلهم وردر (27) آغاز کرد. تلاش اصلی بورباکی متوجه مواضع وردر در رودخانه لیزن (28) بود که در برد توپ های مستقر در دژ قرار داشت. بورباکی به دلیل بی لیاقتی خودش و نیز بی لیاقتی میهن پرست معروف ایتالیایی، بیوزپه گاریبالدی (که به طور داوطلبانه برای فرانسه می جنگید) پس از سه روز نبرد سخت، عقب رانده شد. تلفات آلمانی ها نزدیک به 1900 نفر و تلفات فرانسوی ها بیش از 6 هزار نفر بود. بورباکی سعی در خودکشی داشت، اما نتوانست و جای خود را به ژنرال ژوستن کلینشان (29) داد. با ورود ارتش تقویتی آلمان تحت فرماندهی ژنرال ادوین فن مانتوفل (30) کلینشان خود را بین دو ارتش آلمان و سوییس که در پشت سر او قرار داشت، زمین گیر دید. در یکم فوریه، او با 83 هزار نیرو به سوییس وارد شد و در پونتارلیه (31) به نحوی مطلوب دوران بازداشت خود را سپری کرد.
در هجدهم ژانویه 1871 در ورسای، بیسمارک مزد سال ها برنامه ریزی خود را گرفت. ویلیام اول پادشاه پروس، در تالار آینه ها امپراتور آلمان متحد اعلام شد. تقدّم پروس در آلمان، در حالی تضمین شد ک به نفوذ فرانسه در غرب و جنوب آلمان پایان داده شد.

تسلیم پاریس

حمله ی ناگهانی سوم و نهایی پادگان پاریس، به قصد شکستن محاصره در نوزدهم ژانویه به طور قاطع عقب رانده شد و آن هنگامی بود که گاردهای ملی به صورتی خائنانه به رفقای خود شلیک کردند. در 26 ژانویه، هنگامی که تمام امیدها از دست رفته بود و مردم بر اثر گرسنگی در آستانه هلاکت بودند، تروشو به آتش بس دست یافت.
در 28 ژانویه، به موجب کنوانسیون ورسای، پاریس تسلیم شد و به کلیه مخاصمات پایان داده شد. بجز نیروهای مستقر در بلفور، کلیه نیروهای منظم فرانسوی پادگان و گاردهای سیار به اسارت گرفته شدند و دژهای اطراف شهر، به وسیله آلمانی ها اشغال شد. به درخواست فرانسوی ها - که معلوم شد درخواستی ناعاقلانه بود- شرایط کنوانسیون، شامل خلع سلاح گاردهای ملّی نمی شد. تصورّ می رفت که این گاردها به یک نیروی پلیس برای کنترل مردم سرکش پاریس تبدیل شوند. فاتحان در اول مارس، پیروزمندانه وارد شهر شدند.

بلفور تزلزل ناپذیر

سرهنگ پیر دانفر روشرو (32) که فرماندهی دژ بلفور را در دست داشت، از سوم نوامبر 1870، در برابر محاصره از خود مقاومت نشان داده بود. وی یک افسر مهندس بود و به مدت شش سال فرماندهی دژ قدیمی را به عهده داشت، از استحکامات موجود استفاده کرد و خط مقاومت خارجی را گسترش داد و با نیروهای متشکل از حدود 17600 نفر که عمدتاً از گاردهای سیار و ملی تشکیل می شد، به دفاع انعطاف پذیر می پرداخت. در اواخر ژانویه بود که آلمانی ها دژ داخلی را در برد آتش توپ های خود گرفتند؛ حتی در آن زمان نیز پیشرفت آنها آهسته بود. تنها به فرمان مجلس ملی فرانسه در پایتخت موقت بردو (پانزدهم فوریه) بود که دانفر روشرو تسلیم شد. نیروهای مستقر در پادگان با تشریفات نظامی - به صورت مسلح و زیر پرچم های رنگارنگ - با کلیه ملزومات و تجهیزات متحرکشان بیرون آمدند. فرانسوی ها در جریان محاصره ی 105 روزه، حدود 4800 نفر تلفات دادند، در حالی که 336 نفر از مردم شهر در اثر گلوله باران ها کشته شدند. تلفات آلمانی ها، حدود 2 هزار نفر بود. دفاع از بلفور یکی از حماسه های ارتش فرانسه محسوب می شد.

کمون پاریس

در حالی که مذاکرات به سرعقد پیمان صلح در فرانکفورت جریان داشت، گاردهای ملی قدرت را در پاریس در دست گرفتند و دولت شهری را سرنگون ساختند.
ریس مجلس ملی که از بردو به پاریس بازگشته بود، به ورسای فرار کرد. در حالی که پاریس دچار حکومت ترور شده بود، دولت آلمان اجازه تسلیح مجدد ارتش های به اسارت درآمده تز و سدان را صادر کرد تا به دولت فرانسه اجازه دهد کنترل پایتخت را مجدداً به دست آورد. در دوم آوریل، ارتش فرانسه به فرماندهی مارشال مک ماهون عملیات علیه طرفداران کمون را که کلیه استحکامات شهر را در دست گرفته بودند، آغاز کرد. در 21 آوریل، نیروهای دولتی پس از تصرف کلیه دژهای بیرونی وارد پاریس شدند. طرفداران کمون به طرزی بی رحمانه صدها گروگان از جمله، اسقف اعظم پاریس را به قتل رساندند و این هنگامی بود که ارتش در حال وارد شدن به شهر بود. پس از یک هفته ی به اصطلاح خونین، کنترل دولت بار دیگر در 28 مه برقرار شد.
ارتش اشغالگر آلمان از پادگان های خود واقع در اطراف پاریس، به گونه ای منفعل شاهد این فعالیت ها بود.

پیمان فرانکفورت

در دهم مه، به موجب پیمان فرانکفورت، فرانسه موافقت کرد تا آلزاس و شمال شرقی لورن را به آلمان بدهد و 5 میلیارد فرانک (1 میلیارد دلار) غرامت پرداخت کند. قرار شد ارتش اشغالگر آلمان تا زمان پرداخت غرامات، در فرانسه باقی بماند. آلمانی ها، با کمال حیرت مشاهده کردند که فرانسوی ها طی یک تلاش مالی میهن پرستانه در پانزدهم ژوئیه 1872، پرداخت این غرامات را تکمیل نمودند و در طول سال بعد، فرانسه را تخلیه کردند.

پی نوشت ها :

1- Argonne Forest
2- douzy
3- Novart
4- Beaumont
5- sedan
6- Bazeilles
7- wadlincourt
8- conchery
9- August Ducrot
10- Battle of sedan
11- Emmanuel de wimpffen
12- Leon Gambetta
13- Louis Jules Trochu
14- Loire valley
15- Tours
16- sarthe
17- Battle of coulmiers
18- Louis dُ Aurelle de paladine
19- charles Bourbaki
20- Antoni chanzy
21- Louis Faidherbe
22- Battle of Hallue
23- August karl von Goeben
24- Bapaum
25- Battle of st.Quentin
26- Battle of Le Man
27- karl wilhelm werder
28- Lisaine River
29- Justin clinchant
30- Edwin von Manteuffel
31- pontarlier
32- pierre Denfert - Rochereau

منبع: ترور نویت، دوپویی؛ (1381) تاریخ جنگ ها، پیروز ایزدی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دانشکده فرماندهی و ستاد معاونت پژوهش، 1381.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط