نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی
ترجمه: پیروز ایزدی
از زمان جنگ جهانی دوم (1989-1946) چهار جنگ ویتنامی ها در هندوچین هزار سال آشوب در میان دولت - ملت های در حال تکوین شبه جزیره ی جنوب شرقی آسیا را تداوم بخشیده است. فشارهای ناشی از قدرت های خارجی بزرگ تر- چین، ژاپن، فرانسه و دیگران - که در پی تحمیل اراده خود به دولت های کوچک تر بوده اند، غالباً منازعات مداوم در هندوچین را وخیم تر کرده است. همچنین این آشوب ها به گسترش مدام نفوذ ویتنامی ها، تا ساحل شبه جزیره در دریای چین جنوبی و در خشکی در هندوچین نسبت داده می شود. مشاجرات بین طرح های جزیره ای، شبه جزیره ای و سرزمین اصلی، بر سر مالکیت چندین مجمع الجزیره در دریای چین جنوبی، منعکس کننده عامل پویا و مداوم جنگ های هندوچین است. ویتنامی های پیشگام که همواره در میانشان تفرقه وجود داشته است، با حاکمیت دولت های قدرتمند خارجی مبارزه کرده اند (و یا برای مدتی به طور مصلحتی به آن تن داده اند) و این در حالی است که خود خاک کشورهای کوچک تر را بلعیده اند.
در جریان دو هزار سال گذشته، هندوچین محل تلاقی ویژگی های بومی و الگوهای مذهبی و زبانی و دیگر الگوهای فرهنگی وارداتی چین بوده است. ترکیب به وجود آمده از ورود تدریجی نیروهای گوناگون استعماری غرب، در قرون هجدهم و نوزدهم، ابتدا نیروهای مذهبی، سپس اقتصادی و بعد نظامی، به طور روزافزونی پیچیده شده است. اوایل قرن بیستم، از طریق گسترش ایدئولوژی کمونیستی شوروی و توسعه اقتصادی غرب تأثیرات مخرب تری به جا گذاشته شد که با خیزش امپریالیسم ژاپن در ده های 1930 و 1940 پیچیده تر شد.
تلاش های استعماری مجدد فرانسوی ها در دوران پس از جنگ جهانی دوم که به گونه ای فعال با مخالفت مسلحانه ویتنامی ها رو به رو شد، با رهبری شخصیت های منحصر به فردی مانند هوشی مینه و ژنرال جیاپ قوی تر گردید. مشاجرات داخلی و خارجی پیچیده، در دوران پس از جنگ جهانی دوم مشخصه جنگ های هندوچین و ویتنام می باشند.
افزایش نفوذ فرانسه از 1850 تا 1893، این احکام استعماری را قادر ساخت تا به ایجاد اتحادیه ی هندوچین بپردازند که در جهت حکومت بر ناحیه مفید بود. خانواده های سلطنتی کامبوج، لائوس و ویتنام به طور متناوب به نظر می رسید که در راه توانا ساختن یک دولت مرکزی فدرال، جهت اداره شدن توسط یک حاکم فرانسوی که در برابر وزیر تجارت فرانسه پاسخگو بود، به همکاری می پردازند. این دستگاه اداری مرکزی به امور دفاعی، روابط خارجی، مالی، گمرکی و عام المنفعه می پرداخت.
اصطلاح "هندوچین" همچنان در جنوب شرقی آسیا و دیگر نقاط معنی دارد. در جریان جنگ ویتنام، چینی ها به شناسایی، کمک و ستایش ائتلاف انقلابی هندوچین اقدام کردند. نه تنها هندوچین مربوط به توسعه تاریخی کمونیسم هند و چینی و چهار جنگ هند و چین می شد که در پایین توصیف می گردد، بلکه هندوچینی هنوز به معنی اشاره جمعی به پناهندگانی است که از طریق زمین، دریا و هوا از این ناحیه فرار کردند. این عزیمت ها، به دنبال اخراج ژاپنی ها در 1945، فرانسوی ها در 1954، ایالات متحده و متحدینش در 1975 و آشوب های داخلی کامبوج در سال های 81-1975 صورت گرفت.
پیش از جنگ جهانی دوم، فرانسوی ها از طریق حدود 70 هزار اعضای سپاه اعزامی (FEC)(1) که ابتدا در دهه 1880 شک گرفت و از تجهیزات اندکی برخوردار بود، تسلط خود را بر هندوچین حفظ می کردند. در اوت 1954، ویت مینه کنترل هانوی را در دست گرفت و امپراتوری بائودای (2) را که در اواخر جنگ جهانی دوم هیچ تلاشی برای حکومت کردن در زمان کنترل ژاپن بر ویتنام به خرج نداده بود، خلع کرد. بریتانیا سپاهیان فرانسه را مجدداً تسلیح رکد. هوشی مینه به حدود 15 هزار نفر از آنها، اجازه داد تا وارد ویتنام شمالی شوند تا به بیرون راندن سریع تر نیروهای متحد چین کمک کنند. علی رغم اعلام این مطلب از جانب فرمانده نظامی فرانسه در هندوچین که "ما آمده ایم تا ادعای میراث خود را کنیم" و بیانیه ی آمریکا مبنی بر این که به حاکمیت فرانسه بر هندوچین احترام خواهد گذاشت. هو، در دوم سپتامبر 1945، استقلال جمهوری دموکراتیک ویتنام «DRV» را اعلام کرد. در 26 سپتامبر، به دلایل نامعلوم نیروهای هوشی مینه، سرگرد پیتر دیویی (3)، رییس واحد oss آمریکا در سایگون را به قتل رساندند، که این اولین تلفات نظامی آمریکا در ویتنام محسوب می شد.
فرانسه امیدوار بود که کنترل خود را بر ویتنام به عنوان یک مستعمره مجدداً به دست آورد، اما به زودی به این نتیجه رسید که دست کم به نوعی "اتحاد آزاد" با مستعمرات سابق نیاز دارد. آنها موافقت کردند که ویتنام را به عنوان یک دولت آزاد در چارچوب اتحادیه ی فرانسه به رسمیت بشناسند. نمایندگان فرانسه و ویتنام، یک موافقت نامه در شش مارس 1946، امضا کردند. متعاقباً در اول ژوئن کنفرانسی در فونتن بلو آغاز شد، اما در ششم دسامبر 1946 نیروی دریایی فرانسه، هایفونگ را گلوله باران کرد و حدود 6 هزار غیرنظامی را به هلاکت رساند. در نوزدهم دسامبر، ویت مینه با حمله به نیروهای فرانسه در تونکن، دست به تلافی زد. پس از این که فرانسوی ها هایفونگ را اشغال کردند، هو اعلام کرد که ویت مینه با فرانسه وارد جنگ می شود. در آن زمان کمتر از 20 هزار نیروی فرانسوی در مقابل 50 هزار شورشی ویت مینه قرار داشتند که این تعداد در سال 1947 به 115 هزار نفر افزایش یافت. در پنجم ژوئن 1948، فرانسه امپراتور بائودای را به عنوان رییس دولت ویتنام منصوب کرد.
تا سال 1950، فرانسوی ها 150 هزار نیرو را در ویتنام داشتند. در چهاردهم ژانویه، هو مجدداً موجودیت جمهوری دموکراتیک ویتنام (هانوی) را اعلام کرد و بیان داشت که دولت مزبور، تنها دولت قانونی در ویتنام است. اتحاد شوروی و جمهوری خلق چین فوراً «DRV» را به رسمیت شناختند. در ماه فوریه، ایالات متحده امپراتور بائودای را به عنوان رییس دولت ویتنام (سایگون) به رسمیت شناخت و هری ترومن، 10 میلیون دلار کمک نظامی به نیروهای فرانسوی ساکن در ویتنام، اختصاص داد. در ماه اوت، ایالات متحده یک گروه 35 نفره مستشاری و کمک نظامی در سایگون تشکیل داد و در ماه دسامبر موافقت نامه دفاعی متقابل با فرانسه، ویتنام، کامبوج و لائوس امضا کرد. در این زمان، ویت مینه هر نوع اقتداری از جانب فرانسه را رد کرد.
در جریان این دوره، فعالیت های چریکی در خارج از شهرها افزایش یافت. پست های نگهبانی فرانسوی ها، در طول مرز چین مورد هدف قرار گرفت و ویت مینه، تجهیزات نظامی زیادی از چین دریافت کرد. در سال 1951 ویتنامی ها یک جبهه مشترک با گروه های کمونیست در لائوس و کامبوس ایجاد کردند. ایالات متحده، کمک های خود را به فرانسه و نیروهای استعماری آن در ویتنام افزایش داد، زیرا که نگران امپریالیسم بالقوه ی روسیه شوروی بود. تا سال 1954 ایالات متحده تا 80 درصد هزینه نظامی جنگی فرانسویان را تأمین می کرد. ادامه فعالیت های نظامی، ویت مینه را قادر ساخت تا کنترل خود را بر خارج از شهرها افزایش دهد. وضعیت سیاسی داخلی در فرانسه نیز روز به روز بی ثبات تر می شد و طی دوره 1954-1945، هفده دولت متوالی روی کار آمدند.
نبرد سرنوشت ساز این جنگ، به گونه ای غیرمنتظره در دره ی مرتفع شهرک دین بین فو اتفاق افتاد. فرمانده فرانسوی ها، این منطقه را در اواخر سال 1953 اشغال کرده بودند و تلاش می کرد تا خطوط تدارک رسانی دشمن به لائوس را قطع کند و علیه نیروهای کمونیست، یک پایگاه عملیات متحرک ایجاد کند. تحرکت در زمین های ناهموار، امری دست نیافتنی بود. فرانسوی ها آنگاه شبکه ای از هشت پایگاه را با پایگاه های فرعی و سلاح های گوناگون و تعدادی تانک به وجود آوردند.
ویت مینه به زودی کلیه راه های زمینی منتهی به دین بین فو را مسدود کرد. فرانسوی ها که هنوز نسبت به برتری خود اطمینان داشتند، تدارکاتشان از طریق هوا می رسید. اما ژنرال ونگوین جیاپ، نه تنه نیروهای فرانسوی را با حدود 40 هزار نیرو محاصره کرد؛ بلکه توپخانه سنگینی (که برخی از قطعات آن ساخت آمریکا بود که توسط چینی ها در کره به غنیمت گرفته شده بود) در زمینی به میدان آورد که به ظاهر استقرار چنین توپخانه ای در آن غیرممکن می نمود. ویت مینه آتش باری توپخانه خود را در سیزدهم مارس 1945 آغاز کرد. این نبرد، 56 روز به طول انجامید، (در هفدهم مارس، دوایت آیزنهاور، رییس جمهور آمریکا، برای نخستین بار صحبت از "دمینوها" در ارتباط با هندوچین کرد). نیروهای فرانسوی و نیروهای استعماری آنها با دلاوری جنگیدند و این در حالی بود که رهبران آنها تقاضای کمک های نظامی فعال آمریکا را می کردند. آنها نه تنها پیشنهاد کردند که نیروی هوایی آمریکا مداخله کند، بلکه پیشنهاد استفاده از سلاح های هسته ای را نیز دادند. گرچه واشنگتن به فراهم ساختن تدارکات و تجهیزات ادامه داد، اما ایالات متحده تصمیم گرفت که به طور فعال مداخله نکند.
ویت مینه به طور مداوم، در حال غلبه یافتن بر مقاومت نیروهای فرانسوی و استعمار فرانسه در ویتنام بود. نیروهای فرانسوی دچار کمبود مهمات شدند و سلاح های سنگین آنها نابود شد. فرمانده فرانسوی ها در هفتم مه 1954 تسلیم شد. در نبرد دین بین فو، 2080 فرانسوی در عملیات کشته شدند و 5613 نفر از آنان مجروح گردیدند، 7900 نفر از افراد ویت مینه جان باختند و 15 هزار نفر از آنها زخمی شدند. هزینه ی جنگ، برای نیروهای فرانسوی، 75867 کشته و 60175 زخمی بود؛ سپاهیان هندوچینی آنها نیز 18714 کشته و 13002 زخمی دادند. برآوردهای جاری از این قرار بود که در مجموع 600 هزار نفر (از جمله غیرنظامیان) کشته شدند. به دلیل کلیه ی مقاصد عملی، نبرد دین بین فو نشانه ی شکست فرانسه در جنگ بود. کنفرانس 1954 در ژنو که ابتدا برای بحث درباره خاتمه ی جنگ کره و بازگرداندن صلح به هندوچین فراخوانده شده بود، کار خود را در هشت مه 1954 آغاز کرد. یعنی روز پس از سقوط دین بین فو تا 21 ژوئیه توافق به عمل آمد که در طول خط مدار هفده درجه یک آتش بس در ویتنام ایجاد شود و به هر یک از طرف ها، 300 روز وقت داده شود تا نیروهای خود را به آن طرف خط عقب بنشانند. به دلایل عملی، این خط ویتنام شمالی و جنوبی را پدید آورد که توسط منطقه غیرنظامی (DMZ)(4) از هم جدا می شدند. قرار شد پیش از بیستم ژوئیه 1956، برای اتحاد مجدد کشور، در سراسر ویتنام انتخابات برگزار شود. قرار شد نیروها و چریک های کمونیست لائوس و کامبوج را ترک کنند و در سال 1955 انتخابات آزاد در این کشورها برگزار شود. خط ویژه آتش بس، به هیچ وجه به عنوان مرز سیاسی و یا سرزمینی تفسیر نمی گردید. این موافقت نامه به امضای نمایندگان فرانسه، ویتنام، لائوس و کامبوج رسید.
گرچه هشت کشور از نه کشوری که در کنفرانس شرکت کرده بودند با این شرایط موافقت کردند، اما ایالت متحده، تصریح کرد که خود را ملزوم به آنها نمی داند.
در جریان دو هزار سال گذشته، هندوچین محل تلاقی ویژگی های بومی و الگوهای مذهبی و زبانی و دیگر الگوهای فرهنگی وارداتی چین بوده است. ترکیب به وجود آمده از ورود تدریجی نیروهای گوناگون استعماری غرب، در قرون هجدهم و نوزدهم، ابتدا نیروهای مذهبی، سپس اقتصادی و بعد نظامی، به طور روزافزونی پیچیده شده است. اوایل قرن بیستم، از طریق گسترش ایدئولوژی کمونیستی شوروی و توسعه اقتصادی غرب تأثیرات مخرب تری به جا گذاشته شد که با خیزش امپریالیسم ژاپن در ده های 1930 و 1940 پیچیده تر شد.
تلاش های استعماری مجدد فرانسوی ها در دوران پس از جنگ جهانی دوم که به گونه ای فعال با مخالفت مسلحانه ویتنامی ها رو به رو شد، با رهبری شخصیت های منحصر به فردی مانند هوشی مینه و ژنرال جیاپ قوی تر گردید. مشاجرات داخلی و خارجی پیچیده، در دوران پس از جنگ جهانی دوم مشخصه جنگ های هندوچین و ویتنام می باشند.
عرصه هندوچین
قلمرو مصنوعی هندوچین ابتدا به لحاظ سیاسی در 1887 به صورت اتحادیه هندوچین برای برآورده ساختن بلندپروازی های استعماری فرانسه به وجود آمد. این قلمرو به واسطه ی اهداف و فعالیت های سیاسی ویتنامی ها در دوران پس از جنگ ویتنام، مجدداً تثبیت شد. هندوچین، شامل ویتنام، لائوس و کامبوج امروزی است. مرزهای مهم سیاسی گسترده هندوچین را به کشورهای اطراف یعنی برمه، تایلند (و قسمتی از شبه جزیره ی جنوب شرقی آسیا که در خاک مالزی قرار دارد) و سرزمین اصلی چین پیوند می دهد. رودخانه ی طولانی مکونگ مسیر تجاری مهمی در هندوچین و در میان دیگر بخش های شبه جزیره جنوب شرقی آسیا محسوب می شود که از برمه شروع شده و از مرز لائوس، تایلند، کامبوج و ویتنام عبور می کند.افزایش نفوذ فرانسه از 1850 تا 1893، این احکام استعماری را قادر ساخت تا به ایجاد اتحادیه ی هندوچین بپردازند که در جهت حکومت بر ناحیه مفید بود. خانواده های سلطنتی کامبوج، لائوس و ویتنام به طور متناوب به نظر می رسید که در راه توانا ساختن یک دولت مرکزی فدرال، جهت اداره شدن توسط یک حاکم فرانسوی که در برابر وزیر تجارت فرانسه پاسخگو بود، به همکاری می پردازند. این دستگاه اداری مرکزی به امور دفاعی، روابط خارجی، مالی، گمرکی و عام المنفعه می پرداخت.
اصطلاح "هندوچین" همچنان در جنوب شرقی آسیا و دیگر نقاط معنی دارد. در جریان جنگ ویتنام، چینی ها به شناسایی، کمک و ستایش ائتلاف انقلابی هندوچین اقدام کردند. نه تنها هندوچین مربوط به توسعه تاریخی کمونیسم هند و چینی و چهار جنگ هند و چین می شد که در پایین توصیف می گردد، بلکه هندوچینی هنوز به معنی اشاره جمعی به پناهندگانی است که از طریق زمین، دریا و هوا از این ناحیه فرار کردند. این عزیمت ها، به دنبال اخراج ژاپنی ها در 1945، فرانسوی ها در 1954، ایالات متحده و متحدینش در 1975 و آشوب های داخلی کامبوج در سال های 81-1975 صورت گرفت.
نخستین جنگ هندوچین (1954-1946)
این منازعه که اغلب به عنوان جنگ ویت مینه از آن یاد می شود، باعث اتحاد ناسیونالیست ها و ضد استعمارگران کمونیست ویتنامی در نبرد علیه نیروهای منظم و استعماری گوناگون فرانسه، از 1946 تا 1954، شد. پشتیبانی لجستیکی چشمگیر آمریکا در اختیار فرانسه قرار گرفت تا نیروهای استعماری این کشور در ویتنام طی این دوره، از آن استفاده کنند. بجز این واقعیت که شورشیان ویتنامی نهایتاً برنده شدند، این جنگ نمونه ای از یک جنگ استعماری کلاسیک بود.پیش از جنگ جهانی دوم، فرانسوی ها از طریق حدود 70 هزار اعضای سپاه اعزامی (FEC)(1) که ابتدا در دهه 1880 شک گرفت و از تجهیزات اندکی برخوردار بود، تسلط خود را بر هندوچین حفظ می کردند. در اوت 1954، ویت مینه کنترل هانوی را در دست گرفت و امپراتوری بائودای (2) را که در اواخر جنگ جهانی دوم هیچ تلاشی برای حکومت کردن در زمان کنترل ژاپن بر ویتنام به خرج نداده بود، خلع کرد. بریتانیا سپاهیان فرانسه را مجدداً تسلیح رکد. هوشی مینه به حدود 15 هزار نفر از آنها، اجازه داد تا وارد ویتنام شمالی شوند تا به بیرون راندن سریع تر نیروهای متحد چین کمک کنند. علی رغم اعلام این مطلب از جانب فرمانده نظامی فرانسه در هندوچین که "ما آمده ایم تا ادعای میراث خود را کنیم" و بیانیه ی آمریکا مبنی بر این که به حاکمیت فرانسه بر هندوچین احترام خواهد گذاشت. هو، در دوم سپتامبر 1945، استقلال جمهوری دموکراتیک ویتنام «DRV» را اعلام کرد. در 26 سپتامبر، به دلایل نامعلوم نیروهای هوشی مینه، سرگرد پیتر دیویی (3)، رییس واحد oss آمریکا در سایگون را به قتل رساندند، که این اولین تلفات نظامی آمریکا در ویتنام محسوب می شد.
فرانسه امیدوار بود که کنترل خود را بر ویتنام به عنوان یک مستعمره مجدداً به دست آورد، اما به زودی به این نتیجه رسید که دست کم به نوعی "اتحاد آزاد" با مستعمرات سابق نیاز دارد. آنها موافقت کردند که ویتنام را به عنوان یک دولت آزاد در چارچوب اتحادیه ی فرانسه به رسمیت بشناسند. نمایندگان فرانسه و ویتنام، یک موافقت نامه در شش مارس 1946، امضا کردند. متعاقباً در اول ژوئن کنفرانسی در فونتن بلو آغاز شد، اما در ششم دسامبر 1946 نیروی دریایی فرانسه، هایفونگ را گلوله باران کرد و حدود 6 هزار غیرنظامی را به هلاکت رساند. در نوزدهم دسامبر، ویت مینه با حمله به نیروهای فرانسه در تونکن، دست به تلافی زد. پس از این که فرانسوی ها هایفونگ را اشغال کردند، هو اعلام کرد که ویت مینه با فرانسه وارد جنگ می شود. در آن زمان کمتر از 20 هزار نیروی فرانسوی در مقابل 50 هزار شورشی ویت مینه قرار داشتند که این تعداد در سال 1947 به 115 هزار نفر افزایش یافت. در پنجم ژوئن 1948، فرانسه امپراتور بائودای را به عنوان رییس دولت ویتنام منصوب کرد.
تا سال 1950، فرانسوی ها 150 هزار نیرو را در ویتنام داشتند. در چهاردهم ژانویه، هو مجدداً موجودیت جمهوری دموکراتیک ویتنام (هانوی) را اعلام کرد و بیان داشت که دولت مزبور، تنها دولت قانونی در ویتنام است. اتحاد شوروی و جمهوری خلق چین فوراً «DRV» را به رسمیت شناختند. در ماه فوریه، ایالات متحده امپراتور بائودای را به عنوان رییس دولت ویتنام (سایگون) به رسمیت شناخت و هری ترومن، 10 میلیون دلار کمک نظامی به نیروهای فرانسوی ساکن در ویتنام، اختصاص داد. در ماه اوت، ایالات متحده یک گروه 35 نفره مستشاری و کمک نظامی در سایگون تشکیل داد و در ماه دسامبر موافقت نامه دفاعی متقابل با فرانسه، ویتنام، کامبوج و لائوس امضا کرد. در این زمان، ویت مینه هر نوع اقتداری از جانب فرانسه را رد کرد.
در جریان این دوره، فعالیت های چریکی در خارج از شهرها افزایش یافت. پست های نگهبانی فرانسوی ها، در طول مرز چین مورد هدف قرار گرفت و ویت مینه، تجهیزات نظامی زیادی از چین دریافت کرد. در سال 1951 ویتنامی ها یک جبهه مشترک با گروه های کمونیست در لائوس و کامبوس ایجاد کردند. ایالات متحده، کمک های خود را به فرانسه و نیروهای استعماری آن در ویتنام افزایش داد، زیرا که نگران امپریالیسم بالقوه ی روسیه شوروی بود. تا سال 1954 ایالات متحده تا 80 درصد هزینه نظامی جنگی فرانسویان را تأمین می کرد. ادامه فعالیت های نظامی، ویت مینه را قادر ساخت تا کنترل خود را بر خارج از شهرها افزایش دهد. وضعیت سیاسی داخلی در فرانسه نیز روز به روز بی ثبات تر می شد و طی دوره 1954-1945، هفده دولت متوالی روی کار آمدند.
نبرد سرنوشت ساز این جنگ، به گونه ای غیرمنتظره در دره ی مرتفع شهرک دین بین فو اتفاق افتاد. فرمانده فرانسوی ها، این منطقه را در اواخر سال 1953 اشغال کرده بودند و تلاش می کرد تا خطوط تدارک رسانی دشمن به لائوس را قطع کند و علیه نیروهای کمونیست، یک پایگاه عملیات متحرک ایجاد کند. تحرکت در زمین های ناهموار، امری دست نیافتنی بود. فرانسوی ها آنگاه شبکه ای از هشت پایگاه را با پایگاه های فرعی و سلاح های گوناگون و تعدادی تانک به وجود آوردند.
ویت مینه به زودی کلیه راه های زمینی منتهی به دین بین فو را مسدود کرد. فرانسوی ها که هنوز نسبت به برتری خود اطمینان داشتند، تدارکاتشان از طریق هوا می رسید. اما ژنرال ونگوین جیاپ، نه تنه نیروهای فرانسوی را با حدود 40 هزار نیرو محاصره کرد؛ بلکه توپخانه سنگینی (که برخی از قطعات آن ساخت آمریکا بود که توسط چینی ها در کره به غنیمت گرفته شده بود) در زمینی به میدان آورد که به ظاهر استقرار چنین توپخانه ای در آن غیرممکن می نمود. ویت مینه آتش باری توپخانه خود را در سیزدهم مارس 1945 آغاز کرد. این نبرد، 56 روز به طول انجامید، (در هفدهم مارس، دوایت آیزنهاور، رییس جمهور آمریکا، برای نخستین بار صحبت از "دمینوها" در ارتباط با هندوچین کرد). نیروهای فرانسوی و نیروهای استعماری آنها با دلاوری جنگیدند و این در حالی بود که رهبران آنها تقاضای کمک های نظامی فعال آمریکا را می کردند. آنها نه تنها پیشنهاد کردند که نیروی هوایی آمریکا مداخله کند، بلکه پیشنهاد استفاده از سلاح های هسته ای را نیز دادند. گرچه واشنگتن به فراهم ساختن تدارکات و تجهیزات ادامه داد، اما ایالات متحده تصمیم گرفت که به طور فعال مداخله نکند.
ویت مینه به طور مداوم، در حال غلبه یافتن بر مقاومت نیروهای فرانسوی و استعمار فرانسه در ویتنام بود. نیروهای فرانسوی دچار کمبود مهمات شدند و سلاح های سنگین آنها نابود شد. فرمانده فرانسوی ها در هفتم مه 1954 تسلیم شد. در نبرد دین بین فو، 2080 فرانسوی در عملیات کشته شدند و 5613 نفر از آنان مجروح گردیدند، 7900 نفر از افراد ویت مینه جان باختند و 15 هزار نفر از آنها زخمی شدند. هزینه ی جنگ، برای نیروهای فرانسوی، 75867 کشته و 60175 زخمی بود؛ سپاهیان هندوچینی آنها نیز 18714 کشته و 13002 زخمی دادند. برآوردهای جاری از این قرار بود که در مجموع 600 هزار نفر (از جمله غیرنظامیان) کشته شدند. به دلیل کلیه ی مقاصد عملی، نبرد دین بین فو نشانه ی شکست فرانسه در جنگ بود. کنفرانس 1954 در ژنو که ابتدا برای بحث درباره خاتمه ی جنگ کره و بازگرداندن صلح به هندوچین فراخوانده شده بود، کار خود را در هشت مه 1954 آغاز کرد. یعنی روز پس از سقوط دین بین فو تا 21 ژوئیه توافق به عمل آمد که در طول خط مدار هفده درجه یک آتش بس در ویتنام ایجاد شود و به هر یک از طرف ها، 300 روز وقت داده شود تا نیروهای خود را به آن طرف خط عقب بنشانند. به دلایل عملی، این خط ویتنام شمالی و جنوبی را پدید آورد که توسط منطقه غیرنظامی (DMZ)(4) از هم جدا می شدند. قرار شد پیش از بیستم ژوئیه 1956، برای اتحاد مجدد کشور، در سراسر ویتنام انتخابات برگزار شود. قرار شد نیروها و چریک های کمونیست لائوس و کامبوج را ترک کنند و در سال 1955 انتخابات آزاد در این کشورها برگزار شود. خط ویژه آتش بس، به هیچ وجه به عنوان مرز سیاسی و یا سرزمینی تفسیر نمی گردید. این موافقت نامه به امضای نمایندگان فرانسه، ویتنام، لائوس و کامبوج رسید.
گرچه هشت کشور از نه کشوری که در کنفرانس شرکت کرده بودند با این شرایط موافقت کردند، اما ایالت متحده، تصریح کرد که خود را ملزوم به آنها نمی داند.
پی نوشت ها :
1- French Expeditionary corps
2- Bao Dai
3- peter Dewey
4- Demilitarized Zone