احکام معاملات در اسلام

نظر خوانندگان عزیز را به یک نکته جلب می نمایم، با توجه به اینکه کتاب مورد بحث، در رابطه با آداب کسب و تجارت است و آوردن بعضی از احکام در کتاب، ضروری و مورد توجه بیشتر خوانندگان قرار می گرفت، لذا ما سعی
يکشنبه، 10 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
احکام معاملات در اسلام
احکام معاملات در اسلام

 

نویسنده: علی محمد حیدری نراقی



 
نظر خوانندگان عزیز را به یک نکته جلب می نمایم، با توجه به اینکه کتاب مورد بحث، در رابطه با آداب کسب و تجارت است و آوردن بعضی از احکام در کتاب، ضروری و مورد توجه بیشتر خوانندگان قرار می گرفت، لذا ما سعی کردیم به طور مختصر و فشرده، بعضی از احکام معاملات را در آخر کتاب آورده، تا إن شاء الله مورد مطالعه قرار داده، و اگر مؤمنین به مسایل آن نیاز پیدا کردند، بتوانند از مراجع تقلید خود سؤال نموده و به دستور آنان عمل نمایند.

اقسام معاملات

1) معامله نقدی؛ آن است که مدت در تحویل کالا و عوض آن شرط نشده باشد. اگر کالایی را نقد بفروشند، خریدار و فروشنده بعد از معامله می تواند کالا و بهای آن را از یکدیگر مطالبه نموده و تحویل بگیرند، و تحویل دادن خانه و زمین و مغازه به این است که آن را در اختیار خریدار بگذارند که بتواند در آن تصرف کند، و تحویل دادن فرش و لباس و اثاث خانه و مانند اینها به این است که طوری در اختیار خریدار بگذارند که بگویند آنها را تحویل گرفته و اگر بخواهد به جای دیگری ببرد، فروشنده جلوگیری نکند.
2) معامله نسیه؛ آن است که فروشنده کالا را به خریدار بسپارد ولی قرار بگذارند خریدار بهای آن را در وقت دیگری به فروشنده بپردازد. در معامله نسیه مدت کالا باید روشن باشد و تا پایان مدت، حق مطالبه را ندارد، مگر اینکه طرف از دنیا برود و مالک، مال داشته باشد که در این صورت می تواند با اینکه وقت بدهی نرسیده، از ورثه متوفّا طلب نماید، و همین طور جنسی را که به نسیه فروخته، می تواند طلبی را که از طلبکار دارد با رضایت و موافقت او کم کرده و زودتر از موعد مقرر دریافت نماید.
3) معامله سَلف؛ معامله سلف «پیش فروش» آن است که قرار بگذارند خریدار هنگام معامله بهای کالا را بپردازد و کالا را که کلی و به ذمّه فروشنده است، زمان معین دیگری تحویل بگیرد.

شرایط معامله سلف:

معامله سلف هفت شرط دارد:
1- ویژگی هایی که بهای کالا به وسیله آن تغییر می کند معین نماید، ولی دقت زیاد لازم نیست و همین اندازه که مردم بگویند خصوصیات آن معلوم شده، کفایت می کند. پس در چیزهایی که نمی توان ویژگی خاصی برای آن تعیین کرد و موجب فریب می شود، معامله سلف باطل است؛
2- قبل از آنکه خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار باید همه بهای کالا را تحویل فروشنده دهد، و اگر مقداری از بهای آن را بپردازد، نسبت به مقداری که پرداخت کرده، معامله صحیح است؛
3- زمان تحویل کالا را به طور کامل معین کنند، پس اگر بگوید هنگام جمع آوری محصول تحویل خواهد داد، چون زمان کاملاً معلوم نشده، معامله باطل است؛
4- زمانی را برای تحویل کالا معین کنند که اطمینان داشته باشند در آن زمان، آن کالا نایاب نخواهد بود؛
5- جای تحویل کالا هم معین باشد؛
6- مقدار کالا با وزن یا پیمانه و یا شماره معین شود، و کالایی را هم که معمولاً با دیدن معامله می کنند، اگر پیش فروش کنند، اشکال ندارد، ولی باید بعضی از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن به مقدار کمی باشد که مردم به آن اهمیت ندهند؛
7- کالای فروخته شده و عوض آن در صورتی که فروش آن ها با وزن یا پیمانه باشد از یک جنس نباشد.

احکام معامله سلف

چنانچه خریدار بخواهد کالایی را که سلف خریده بفروشد، مسئله چهار صورت دارد:
1- اگر پیش از تمام شدن مدت باشد، به هیچ کس نمی تواند بفروشد؛
2- اگر بعد از تمام شدن مدت و پیش از تحویل گرفتن کالا باشد، به خود فروشنده به هر نحو بفروشد، مانعی ندارد؛
3- اگر بعد از تمام شدن مدت و پیش از تحویل گرفتن کالا باشد؛ بخواهد آن را به دیگری بفروشد، پس اگر چیزی که سلف خریده با وزن یا پیمانه معامله می شود، به قیمتی که خریده می تواند بفروشد، ولی به قیمت زیادتر و کمتر نفروشد و اگر از چیزهایی است که بدون وزن و پیمانه معامله می شود، مانند زمین و پارچه و ماشین، فروختن آن ولو به قیمت بیشتر باشد، مانعی ندارد؛
4- اگر پس از تحویل گرفتن کالا بخواهد آن را بفروشد، به هر قیمتی که بخواهد می تواند آن را بفروشد، چه با وزن و پیمانه معولم شود یا بدون وزن و پیمانه. چنانچه کالایی را بفروشد و قرار بگذارد که بعد از مدتی تحویل دهد، پول آن را هم پس از مدتی بگیرد، معامله باطل است.
مواردی که می توان معامله را بر هم زد
بعد از انجام معامله، در مواردی می توان معامله را به هم زد و در لسان فقه به آن «خیار» می گویند، یعنی مشتری یا فروشنده یا هر دوی آنها حق به هم زدن معامله را دارند و اگر کسی که حق فسخ و به هم زدن معامله برای او شرعاً ثابت است معامله را فسخ کند، طرف مقابل باید بپذیرد و حق استنکاف ندارد و شرعاً موظف به پذیرش فسخ می شود.

موارد فسخ:

1- از مجلسی که معامله در آن انجام شده و پول و متاع رد و بدل گردیده و عقد جاری شده، هنوز متفرق و جدا نشده باشند، در اینجا هرکدام پشیمان شوند می توانند معامله را فسخ نماید و طرف مقابل باید بپذیرد که به آن «خیار مجلس» می گویند؛
2- در صورتی که خریدار یا فروشنده در معامله، زیان دیده باشند، به طوری که در عرف بگویند کلاه سر او رفته است که به آن «خیار غَبن» می گویند؛
3- خریدار یا فروشنده در ضمن معامله شرط کنند که هر دو یا یکی از آنان تا مدت معینی حق داشته باشند معامله را به هم بزنند، که به آن «خیار شرط» می گویند؛
4- فروشنده مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد به طوری که بهای آن در نظر مردم بیش از بهای معمول باشد، مثلاً خانه را ظاهراً بسیار قشنگ درست کرده ولی در باطن این گونه نیست و یا ظاهر ماشین و ساختمان و قطعات یدکی و اجناس دیگر را زیبا ساخته ولی در باطن این گونه نباشد، که این را «خیار تدلیس» می گویند؛
5- خریدار و فروشنده در ضمن معامله انجام کاری را شرط کنند و یا در ضمن معامله، شرط کنند کالا دارای شرایط ویژه ای باشد، ولی به آن شرط عمل نکنند که در این صورت دیگری می تواند معامله را بر هم بزند و به آن «خیار تخلّف از شرط» می گویند؛
6- در کالا یا عوض مشخص آن، عیبی باشد، که فرد وقتی متوجه شد در کالا یا عوض آن عیب بوده، حق به هم زدن معامله برای او ثابت است و این را «خیار عیب» می گویند؛ (1)
7- پس از انجام معامله، آشکار شود مقداری از کالا یا عوض مشخص آن، مال دیگری بوده و صاحب آن راضی نشود، که در این صورت طرف می تواند معامله را به هم بزند. مثلاً اینکه خانه یا ماشین یا گله گوسفندی را فروخته، لیکن مقداری از آن، ملک خود او نبوده است که در اینجا حق فسخ برای خریدار ثابت است و این را خیار «تبعض صفقه» می نامند؛
8- فروشنده ویژگیهای کالای معینی را که خریدار ندیده به او بگوید و صفات آن را بیان کند، لیکن در موقع تحویل، این صفات و خصوصیات در آن نباشد که طرف مقابل حق فسخ دارد و این را «خیار رؤیت» می گویند؛
9- خریدار پول کالایی را که به طور نقدر خریده تا سه روز نپردازد و فروشنده هم کالا را تحویل نداده باشد که در این صورت چنانچه خریدار شرط نکرده باشد که دادن پول به تأخیر بیندازد و شرط تأخیر در کالا هم نشده باشد، فروشنده می تواند معامله را به هم بزند و به آن «خیار تأخیر» می گویند، البته در چیزهای فاسد شدنی تا پایان همان روز با شرایطی که گفته شد، حق دارد فسخ کند؛
10- خریدار اگر حیوانی را بخرد، ولو اینکه شرط فسخ هم نداشته باشند تا سه روز خریدار حق دارد معامله را فسخ نموده و حیوان را تحویل و وجه خود را پس بگیرد، مثلاً چنانچه مرغهای یک مرغداری را خریده یا زنبورهای کندو، یا کرمهای ابریشم یا حیوان دیگری را خریده، تا سه روز حق فسخ برای مشتری باقی است، که به آن «خیار حیوان» می گویند؛
11- فروشنده نتواند کالایی را که فروخته تحویل دهد، مثلاً ماشینی را که فروخته به سرقت رود یا خانه ای را که فروخته خراب شود و یا زمینی را که فروخته نتواند تحویل دهد و به این مورد «خیار تعذر تسلیم» می گویند.

پی‌نوشت‌ها:

1- البته فروعی بر «خیار عیب» مترتب است که علاقه مندان برای آگاهی بیشتر، می تواند به کتابهای مفصل فقهی مراجعه کنند.

منبع: حیدری نراقی، علی محمد؛ (1382) آیین تجارت از دیدگاه اسلام: (آداب کسب و تجارت)، قم: مهدی نراقی، چاپ ششم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.