نویسنده: رضا مرادی غیاث آبادی
هخامنشیان به موجب کتیبه های خود، از ابتدا نام مشخصی را به تمامی کشور و قلمرویی که بر آن فرمان می راندند، اطلاق نمی کردند. دلیل آن نیز تا اندازه ای مشخص است. چرا که تا پیش از هخامنشیان چنین امپراتوری یا واحد سیاسی بزرگی وجود نداشته تا نامی شناخته شده و همگانی داشته باشد. داریوش بزرگ در کتیبه ی بیستون (و نیز تا حدودی کورش بزرگ در منشور بازمانده از او) قلمرو خود را با نام بردن از مجموع کشورهای کوچکتری که تا پیش از زمان پادشاهی او از هویت سیاسی مشخص و متمایزی بهره مند بودند، معرفی کرده است. در این معرفی، نام «پارس» که سرزمین و کشور بومی هخامنشیان تا پیش از تشکیل امپراتوری بود، در آغاز فهرست کشورها آمده و سپس نام های 22 کشور دیگر به دنبال آن افزوده شده است. این روش جز در نخستین کتیبه ی داریوش یعنی سنگ نبشته ی بیستون ادامه پیدا نکرد و پس از آن داریوش نام پارس را به گونه ای متمایزتر و در عبارتی جداگانه آورده و سپس نام های 25 کشور (دیوار جنوبی تخت جمشید) یا 29 کشور (گورصخره ای نقش رستم) و یا 30 کشور دیگر (لوح گلی شوش) را بسته به زمان نگارش کتیبه، به دنبال یکدیگر فهرست کرده است.
جالب است که اینگونه فهرست کردن نام کشورهای تابعه (همچون یادکرد از نام آریا) فقط یکبار دیگر در کتیبه ی هشتم خشیارشاشاه در تخت جمشید (Xph) تکرار شد و در هیچیک از دیگر کتیبه های پادشاهان پس از خشیارشا دیده نشده است.
این نشان می دهد که داریوش بزرگ پس از نخستین سال های پادشاهی خود تصمیم گرفته که نام پارس را که نام خاستگاه خودش بوده و تاکنون یکی از کشورها و مناطق تحت قلمرو هخامنشیان بشمار می رفته، به عنوان نام عمومی تمامی شاهنشاهی خود معرفی کند.
این تصمیم با پذیرش دیگران مواجه می شود و از آن پس با توجه به قدرت سیاسی هخامنشیان، نام پارس به عنوان کشوری که هخامنشیان بر آن فرمان می رانند، متداول می شود و سپس تر به تاریخ نامه ها و زبان های غربی نیز راه می یابد.
یادکرد از نام پارس و دیگر واژه های هم خانواده با آن در کتیبه های کورش دوم (بزرگ) دیده نشده است؛ چنانکه نام ایران نیز در آنها دیده نشده بود. کورش در سطرهای 12 و 21 منشور بازمانده از او که به زبان اَکَدی (بابلی نو) نگاشته شده، خود و پدران خود را «شاه اَنشان» (an-sa-an) نامیده و سپس عناوین دیگری همچون «شاه جهان»، «شاه سومر»، «شاه بابل»، «شاه اَکَد» و «شاه چهارگوشه جهان» را بدان افزوده است. در کتیبه های نوبابلی همزمان با کورش، از او با عنوان های «شاه اَنشان» و «شاه پارس» یاد شده است (بخش چهارم).
سرزمین انشان، در جنوب و جنوب غربی ایران امروزی جای داشته و با عیلام همسایه بوده است. موقعیت دقیق انشان تاکنون با قطعیت دانسته نشده، اما به نظر می آید که حوزه رود کُر، دشت مرودشت فعلی و دشت بیضا، با مرکزیت «تل ملیان» یکی از اصلی ترین نواحی انشان بوده باشند.
منبع: مرادی غیاث آبادی، رضا؛ (1390) ایران چیست؟ طرح مسأله پیرامون نامهای آریا، ایران و فارس، شیراز، نوید شیراز، چاپ نخست.
جالب است که اینگونه فهرست کردن نام کشورهای تابعه (همچون یادکرد از نام آریا) فقط یکبار دیگر در کتیبه ی هشتم خشیارشاشاه در تخت جمشید (Xph) تکرار شد و در هیچیک از دیگر کتیبه های پادشاهان پس از خشیارشا دیده نشده است.
این نشان می دهد که داریوش بزرگ پس از نخستین سال های پادشاهی خود تصمیم گرفته که نام پارس را که نام خاستگاه خودش بوده و تاکنون یکی از کشورها و مناطق تحت قلمرو هخامنشیان بشمار می رفته، به عنوان نام عمومی تمامی شاهنشاهی خود معرفی کند.
این تصمیم با پذیرش دیگران مواجه می شود و از آن پس با توجه به قدرت سیاسی هخامنشیان، نام پارس به عنوان کشوری که هخامنشیان بر آن فرمان می رانند، متداول می شود و سپس تر به تاریخ نامه ها و زبان های غربی نیز راه می یابد.
یادکرد از نام پارس و دیگر واژه های هم خانواده با آن در کتیبه های کورش دوم (بزرگ) دیده نشده است؛ چنانکه نام ایران نیز در آنها دیده نشده بود. کورش در سطرهای 12 و 21 منشور بازمانده از او که به زبان اَکَدی (بابلی نو) نگاشته شده، خود و پدران خود را «شاه اَنشان» (an-sa-an) نامیده و سپس عناوین دیگری همچون «شاه جهان»، «شاه سومر»، «شاه بابل»، «شاه اَکَد» و «شاه چهارگوشه جهان» را بدان افزوده است. در کتیبه های نوبابلی همزمان با کورش، از او با عنوان های «شاه اَنشان» و «شاه پارس» یاد شده است (بخش چهارم).
سرزمین انشان، در جنوب و جنوب غربی ایران امروزی جای داشته و با عیلام همسایه بوده است. موقعیت دقیق انشان تاکنون با قطعیت دانسته نشده، اما به نظر می آید که حوزه رود کُر، دشت مرودشت فعلی و دشت بیضا، با مرکزیت «تل ملیان» یکی از اصلی ترین نواحی انشان بوده باشند.
منبع: مرادی غیاث آبادی، رضا؛ (1390) ایران چیست؟ طرح مسأله پیرامون نامهای آریا، ایران و فارس، شیراز، نوید شیراز، چاپ نخست.