نویسنده: مجتبی حیدری
یکی از نشانه های سلامت روان، رویکرد مثبت و سازنده به هستی است؛ چنین رویکردی زمینه ای برای گرایش و برخورد مثبت با جهان محسوب می شود؛ به عبارت دیگر، مثبت اندیشی، مقدمه ی مثبت گرایی است. به باور مزلو، کسانی که از سلامتی کامل [روحی] برخوردارند، از موضوعات و اشخاص دنیای پیرامونشان شناخت عینی دارند؛ در حالی که شخصیت های ناسالم، جهان را با قالب ذهنی خویش ادراک می کنند و می خواهند به زور آن را به شکل ترس ها، نیازها و ارزش های خود درآورند. (1)
بر این اساس، انسان های مثبت اندیش و مثبت گرا از مرز سلامت و تعادل روان فراتر رفته، به تعالی روان دست می یابند. و در برخورد با دیگران، تمایل دارند که به افکار، عملکردها و رفتارهای آنان از دریچه ی مثبت بنگرند.
در منابع اسلامی نیز، گمان نیک نیست به دیگران، بسیار ستایش شده بر فواید و محاسن آن تأکید گردیده است. در زیر برخی از فرموده های امیرالمومنین (ع) را در این زمینه می آوریم:
«حسن الظن من افضلِ السجایا و اجزل العطایا؛ (2) گمان نیکو به افراد، از بهترین خصایل و بزرگ ترین نعمت های الاهی است».
«حسن الظن یخفف الهم و ینجی من تقلد الاثم؛ ( 3) خوش گمانی، اندوه انسان را کاهش می دهد و او را از برگردن گرفتن گناه، نجات می دهد».
«من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه؛ (4) کسی که به مردم حسن ظن داشته باشد، مهر و محبت آنان را به دست خواهد آورد. »
تحقق این امر در روابط زوجین اهمیت بیش تری دارد؛ زیرا آنان مایلند که
- از نظر همسر نسبت به خود آگاه شوند؛
- این نظر، مثبت سازنده و ارزشمند باشد؛
- با اطمینان از رویکرد مثبت همسر، احساس امنیت کنند؛
- و شاهد استمرار چنین رویکردی باشند.
چنین تمایلاتی، زمانی ارضا می شود که هر یک از طرفین با در پیش گرفتن شیوه ای مثبت و سازنده، با دیگری ارتباط برقرار کند. اصولاً یکی از مهم ترین ویژگی های خانواده ی سالم، تلقی مثبت و سازنده ی اعضا و یا به عبارتی «مثبت اندیشی» نسبت به یکدیگر است. افراد دارای این ویژگی، به همسر خود با دید مثبت می نگرند، جنبه های مثبت او را در نظر می گیرند و از جنبه های منفی او تا آنجا که ممکن است، چشم پوشی می کنند؛ در این حالت، فرد پیوسته در همسرش آنچه را که زیبا است مشاهده می کند و حتی برخی معایب او را حُسن می بیند.
اصولاً بنیان خانواده و زندگی مشترک بر محبت و مهربانی، خوش بینی، چشم پوشی از عیب ها، بزرگ دیدن محاسن و به طور کلی «خوب دیدن»، استوار است. زن و شوهر اگر به دنبال زندگی شیرین و لذت بخش باشند، باید طرف مقابل را در ذهن خود «خوب» تصور کنند و به خود بگویند: « اگر همسر من این عیب ها را دارد، این محاسن بزرگ را هم دارد؛ من هم بدون عیب نیستم؛ با این حال، او به من علاقه دارد. »
بدن شک، رفتاری که شما با همسرتان دارید، برخاسته از نگرش شما نسبت به او است؛ اگر شما به همسرتان به چشم انسانی ارزشمند و شایسته بنگرید، رفتارتان متین و توأم با احترام و تکریم خواهد بود، ولی اگر به او با دید یک انسان ارزشمند ننگرید، بی تردید او را نالایق و بی کفایت خواهید دانست و احیاناً رفتار توأم با تحقیر با او خواهید داشت؛ نتیجه ی این امر، سست شدن روابط شما، دلسردی نسبت به زندگی خانوادگی، بی علاقگی به او و احساس نارضایتی از زندگی زناشویی خواهد بود.
از سوی دیگر، از اموری که با حسن ظن و مثبت اندیشی رابطه دارد، سوء تفاهم یا نبود تفاهم است. در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود؛ این نکته بسیار در خور توجه است. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. آنچه می گوییم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد؛ هم باید الفاظ را دقیق انتخاب کنیم تا مفهوم را به درستی انتقال دهند و هم از تعبیرهای دور و دراز و برداشت های منفی بپرهیزیم.
برخی افراد به سبب داشتن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدت آماده اند و ذهن آنها از هر سخنی، برداشتی نامطلوب دارد؛ این افراد از موهبت خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آنها گاه بسیار دشوار است.
برای زنی که درباره ی علاقه ی همسرش نسبت به خود بسیار حساس است زمانی بیش ترین سوء تفاهم پیش می آید که در این زمینه، احساس امنیت خاطر نکند؛ در این صورت از کاه، کوهی می سازد و فشار روانی شدیدی را بر خود تحمیل می کند؛ مرد باید در کلام و رفتار خود مراقب این جنبه باشد تا زمینه را برای بروز سوء تفاهم فراهم نسازد.
خانم ها نیز باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و
وسواس های فکری خودداری کنند تا روابط آنها با شوهرانشان بیش از حد شکننده و آسیب پذیر نشود.
برخی روان شناسان عامل اصلی اختلاف های زناشویی را «سوء تفاهم» می دانند و توصیه های فراوانی در این زمینه دارند؛ آنها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف به درستی به مقاصد حقیقی یکدیگر پی نمی برند و از ورای سوء تفاهم ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. (5)
بر این اساس، انسان های مثبت اندیش و مثبت گرا از مرز سلامت و تعادل روان فراتر رفته، به تعالی روان دست می یابند. و در برخورد با دیگران، تمایل دارند که به افکار، عملکردها و رفتارهای آنان از دریچه ی مثبت بنگرند.
در منابع اسلامی نیز، گمان نیک نیست به دیگران، بسیار ستایش شده بر فواید و محاسن آن تأکید گردیده است. در زیر برخی از فرموده های امیرالمومنین (ع) را در این زمینه می آوریم:
«حسن الظن من افضلِ السجایا و اجزل العطایا؛ (2) گمان نیکو به افراد، از بهترین خصایل و بزرگ ترین نعمت های الاهی است».
«حسن الظن یخفف الهم و ینجی من تقلد الاثم؛ ( 3) خوش گمانی، اندوه انسان را کاهش می دهد و او را از برگردن گرفتن گناه، نجات می دهد».
«من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه؛ (4) کسی که به مردم حسن ظن داشته باشد، مهر و محبت آنان را به دست خواهد آورد. »
تحقق این امر در روابط زوجین اهمیت بیش تری دارد؛ زیرا آنان مایلند که
- از نظر همسر نسبت به خود آگاه شوند؛
- این نظر، مثبت سازنده و ارزشمند باشد؛
- با اطمینان از رویکرد مثبت همسر، احساس امنیت کنند؛
- و شاهد استمرار چنین رویکردی باشند.
چنین تمایلاتی، زمانی ارضا می شود که هر یک از طرفین با در پیش گرفتن شیوه ای مثبت و سازنده، با دیگری ارتباط برقرار کند. اصولاً یکی از مهم ترین ویژگی های خانواده ی سالم، تلقی مثبت و سازنده ی اعضا و یا به عبارتی «مثبت اندیشی» نسبت به یکدیگر است. افراد دارای این ویژگی، به همسر خود با دید مثبت می نگرند، جنبه های مثبت او را در نظر می گیرند و از جنبه های منفی او تا آنجا که ممکن است، چشم پوشی می کنند؛ در این حالت، فرد پیوسته در همسرش آنچه را که زیبا است مشاهده می کند و حتی برخی معایب او را حُسن می بیند.
اصولاً بنیان خانواده و زندگی مشترک بر محبت و مهربانی، خوش بینی، چشم پوشی از عیب ها، بزرگ دیدن محاسن و به طور کلی «خوب دیدن»، استوار است. زن و شوهر اگر به دنبال زندگی شیرین و لذت بخش باشند، باید طرف مقابل را در ذهن خود «خوب» تصور کنند و به خود بگویند: « اگر همسر من این عیب ها را دارد، این محاسن بزرگ را هم دارد؛ من هم بدون عیب نیستم؛ با این حال، او به من علاقه دارد. »
بدن شک، رفتاری که شما با همسرتان دارید، برخاسته از نگرش شما نسبت به او است؛ اگر شما به همسرتان به چشم انسانی ارزشمند و شایسته بنگرید، رفتارتان متین و توأم با احترام و تکریم خواهد بود، ولی اگر به او با دید یک انسان ارزشمند ننگرید، بی تردید او را نالایق و بی کفایت خواهید دانست و احیاناً رفتار توأم با تحقیر با او خواهید داشت؛ نتیجه ی این امر، سست شدن روابط شما، دلسردی نسبت به زندگی خانوادگی، بی علاقگی به او و احساس نارضایتی از زندگی زناشویی خواهد بود.
از سوی دیگر، از اموری که با حسن ظن و مثبت اندیشی رابطه دارد، سوء تفاهم یا نبود تفاهم است. در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود؛ این نکته بسیار در خور توجه است. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. آنچه می گوییم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد؛ هم باید الفاظ را دقیق انتخاب کنیم تا مفهوم را به درستی انتقال دهند و هم از تعبیرهای دور و دراز و برداشت های منفی بپرهیزیم.
برخی افراد به سبب داشتن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدت آماده اند و ذهن آنها از هر سخنی، برداشتی نامطلوب دارد؛ این افراد از موهبت خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آنها گاه بسیار دشوار است.
برای زنی که درباره ی علاقه ی همسرش نسبت به خود بسیار حساس است زمانی بیش ترین سوء تفاهم پیش می آید که در این زمینه، احساس امنیت خاطر نکند؛ در این صورت از کاه، کوهی می سازد و فشار روانی شدیدی را بر خود تحمیل می کند؛ مرد باید در کلام و رفتار خود مراقب این جنبه باشد تا زمینه را برای بروز سوء تفاهم فراهم نسازد.
خانم ها نیز باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و
وسواس های فکری خودداری کنند تا روابط آنها با شوهرانشان بیش از حد شکننده و آسیب پذیر نشود.
برخی روان شناسان عامل اصلی اختلاف های زناشویی را «سوء تفاهم» می دانند و توصیه های فراوانی در این زمینه دارند؛ آنها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف به درستی به مقاصد حقیقی یکدیگر پی نمی برند و از ورای سوء تفاهم ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. (5)
پی نوشت ها :
1. شولتز، روان شناسی کمال، الگوهای شخصیت سالم، ترجمه: گیتی خوشدل، ص 129.
2. شرح غرر الحکم، ج 3، ص 388، ح 4834.
3. همان، ص 385، ح 4823.
4. همان، ج 5، ص 379، ح 8842.
5. سادات، راهنمای همسران جوان، ص 94.