1. بهار توبه، ایام جوانی است
بر سالک طریق نجات و هدایت لازم است تنبّه به یک نکته مهمه. و آن این است که توفیق به توبه صحیحه کامله با حفظ شرایط آن، چنانچه ذکر می شود، از امور مشکله است، و انسان کمتر می تواند نایل به این مقصد شود، بلکه دخول در گناهان، خصوصا کبائر و موبقات، باعث می شود که انسان را از یاد توبه به کلی غافل می کند. و اگر درخت معاصی در مزرعه دل انسانی بارمند و برومند گردید و ریشه اش محکم شد، نتایجی بس ناهنجاردهد، که یکی از آنها آن است که انسان را از توبه به کلی منصرف می کند، و اگر گاهگاهی نیز متذکر آن شود، بتسویف و امروز و فردا و این ماه و آن ماه کار را می گذارند، و با خود می گوید که در آخر عمر و زمان پیری توبه صحیحی می کنم. غافل از آنکه این مکر با خدا است (والله خیر الماکرین)(1). گمان نکن که پس از محکم شدن ریشه گناهان، انسان بتواند توبه نماید یا آنکه بتواند به شرایط آن قیام نماید. پس بهار توبه ایام جوانی است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقص تر و شرایط توبه سهل تر و آسان تر است.
انسان در پیری، حرص و طمع و حب جاه و مال و طول املش بیشتر است. و این مجرّب است (به تجربه ثابت شده است)، و حدیث شریف نبوی شاهد بر آن است(2). گیرم که انسان بتواند در ایام پیری قیام به این امر کند، از کجا به پیری برسد و اجل موعود، او را در سن جوانی و در حال اشتغال به نافرمانی نرباید و به او مهلت دهد؟ کمیاب بودن پیران دلیل است که مرگ به جوانان نزدیکتر است. در یک شهر پنجاه هزار نفری، پنجاه نفر پیر هشتاد ساله انسان نمی بیند.
پس ای عزیز، از مکاید شیطان بترس و در حذر باش، و با خدای خود مکر و حیله مکن که پنجاه سال یا بیشتر شهوت رانی می کنم، و دم مرگ با کلمه استغفار جبران گذشته می کنم. این ها خیال خام است. اگر در حدیث دیدی یا شنیدی که حق تعالی بر این امت تفضل فرموده و توبه آنها را تا قبل از وقت معاینه آثار مرگ یا خود آن قبول می فرماید(3) صحیح است، ولی هیهات که در آن وقت توبه از انسان متمشّی (صادر) شود. مگر توبه لفظ است؟ قیام به امر توبه زحمت دارد؛ برگشت و عزم بر برگشت نکردن، ریاضات علمیه و عملیه لازم دارد، و الاّ خود بخود، انسان نادر اتفاق می افتد که در فکر توبه بیفتد یا موفق به آن شود، یا اگر شد بتواند به شرایط صحت و قبول آن، یا به شرایط کمال آن، قیام کند. چه بسا باشد که قبل از فکر توبه یا عملی کردن آن، اجل مهلت ندهد، و انسان را با بار معاصی سنگین وظلمت بی پایان گناهان از این نشئه منتقل نماید. آن وقت خدا می داند که به چه گرفتاری ها و بدبختی ها دچار می شود. جبران معاصی در آن عالم، فرضا که اهل نجات و عاقبت امرش سعادت باشد، کار سهلی نیست. فشارها و زحمت ها و سوختن هایی در دنبال است تا انسان لایق شفاعت شود و مورد رحمت ارحم الراحمین گردد(4).
2. تا می توانید گناه نکنید که اصلاح نفس پس از آن،مشکل است
شخص تائب پس از توبه نیز، آن صفای باطنی روحانی و نور خالص فطری برایش باقی نمی ماند. چنانچه صفحه کاغذی را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند، البته به حالت جلای اولی برنمی گردد، یا ظرف شکسته را اگر اصلاح کنند، باز به حالت اولی مشکل است عود کند (بازگردد)، خیلی فرق است میانه دوستی که در تمام مدت عمر با صفا و خلوص با انسان رفتار کند، یا دوستی که خیانت کند و پس از آن عذر تقصیر طلب نماید. علاوه بر آنکه: کم کسی است که بتواند درست قیام به وظایف توبه بنماید.پس، انسان باید حتی الامکان داخل در معاصی و نافرمانی نشود که اصلاح نفس پس از اِفساد از امور مشکله است. و اگر خدای نخواسته گرفتاری پیدا کرد، هر چه زودتر در صدد علاج برآید که هم فساد کم را زود می شود اصلاح کرد، و هم کیفیت اصلاح بهتر می شود.
ای عزیز! با بی اعتنایی و سرسری از این مقام مگذر. تدبر و تفکر در حال خود و عاقبت امر خویشتن کن، و به کتاب خدا و احادیث خاتم انبیاء و ائمه هدی، سلام الله علیهم اجمعین، و کلمات علمای امت و حکم عقل وجدانی رجوع نما، و این باب را، که مفتاح ابواب است، به روی خود بگشا، و در این منزل، که عمده منازل انسانیت است نسبت به حال ماها، وارد شو و اهمیت به آن بده و مواظبت از آن کن.
و از خداوند تبارک و تعالی توفیق حصول مطلوب بخواه، و از روحانیت رسول اکرم و ائمه هدی سلام الله علیهم، استعانت کن، و به ولیّ امر و ناموس دهر، حضرت امام عصر، عجلّ الله فرجه، پناه ببر، البته آن بزرگوار دستگیری ضعفا و بازماندگان را می فرماید و بیچارگان را دادرسی می نماید (5).
3. ارکان توبه کامل
بدان که از برای توبه کامل ارکان و شرایطی است که تا آن ها محقق نشود، توبه صحیحه حاصل نشود. و ما به ذکر عمده آنها که لازم است می پردازیم.یکی از آنها، که رکن رکین اوست، ندامت و پشیمانی است از گناهان و تقصیرات گذشته، و دیگر، عزم بر برگشت ننمودن بر آن است همیشه. و این دو در حقیقت محقّق اصل حقیقت توبه و به منزله مُقَوّمات ذاتیه آن است. وعمده در این باب تحصیل این مقام و تحقّق به این حقیقت است... و نتیجه این پشیمانی و ندامت خیلی بزرگ است. و آثار آن خیلی نیکو است، و عزم بر ترک مخالفت و معصیت بر اثر ندامت حاصل شود. و همین که این دو رکن توبه حاصل شد، کار سالک طریق آخرت آسان شود و توفیقات الهیه شامل حال او شود، و به حسب نصّ آیه شریفه (إنّ الله یحبّ التّوّابین)(6) و این روایت شریفه محبوب حق تعالی شود اگر در این توبه خالص باشد... (7).
انسان به مجرد آنکه گفت توبه کردم، از او پذیرفته نمی شود. انسان تائب آن است که هرچه از مردم بناحق برده ردّ به آنها کند، و اگر حقوق دیگری از آنها در عهده اوست، و ممکن است تأدیه یا صاحبش را راضی نماید، قیام به آن کند. و هرچه از فرایض الهیه ترک کرده، قضا کند یا تأدیه نماید، و اگر تمام آنها را ممکنش نیست، قیام به مقدار امکان کند. بداند که این ها حقوقی است که از برای هر یک از آنها مُطالبی است (طلب کننده ای هست)، و درنشئه دیگر از او به اَََشَقِّ احوال (سخت ترین حالات) [مطالبه] می کنند، و در آن عالم راهی برای تأدیه (جبران) آنها ندارد جز آنکه حمل بار گناهان دیگران را کند و ردّ اعمال حسنه خود را نماید. پس، در آن وقت بیچاره و بدبخت می شود و راهی برای خلاص و چاره برای استخلاص ندارد(8).
4. قدر ایام جوانی را بدانید که اصلاح نفس در پیری خیلی مشکل است
نمازی که معراج مؤمن و مقرّب متّقین است، باید علاقه های دنیائی را از دل بگسلاند، و زنجیرهای طبیعت را پاره کند، دل را الهی و ربّانی کند. پنجاه سال سجده بر خاک، باید روح تواضع و تذلّه در انسان ایجاد کند، اگر تصرف شیطان در کار نباشد. و نمازی که با دست شیطان بیاید معجون ابلیس است نه معجون الهی. و چنین معجونی رفع امراض قلبیه نکند که سهل است، به امراض و دردهای درونی بیفزاید، و دل را به حزب شیطان و جهل نزدیک کند.وای بر آن نماز گزاری که پنجاه سال به خیال خود قصد قربت در نماز خود کرده، و در افتتاح نماز (وجّهت وجهی للذی فطر السّموات و الأرض )(9) گفته، (و إیّاک نعبد و إیّاک نستعین)(10) در حضور حق تعالی گفته، و پس از این همه دعوی، هر روز چندین مرحله از مقام قرب خدا دور شده، و از معراج قرب مهجور گردیده، و به مقام ابلیسی و حزب شیطانی نزدیک شده، و به جای ثمره تقرّب به حق و تجافی از دار غرور ثمره غرور، شیطانی و عُجب و کبر که ارث ابلیس است از آن حاصل شده.
آیا نیامده وقت آن که درصدد اصلاح نفس برآئیم، و برای علاج امراض آن قدمی برداریم؟ سرمایه جوانی را به رایگان از دست دادیم، و با غرور نفس و شیطان، جوانی را که باید با آن سعادت های دو جهان را تهیه کنیم از کف نهادیم، اکنون نیز درصدد اصلاح بر نمی آئیم تا سرمایه حیات هم از دست برود، و با خسران تامّ و شقاوت کامل از این دنیا منتقل شویم.
برای اصلاح نفس ایام جوانی سزاوارتر است، زیرا که هم اراده قوی تر است، و هم کدورت و ظلمت نفس کمتر است و به فطرت نزدیکتریم، و هم بار معصیت زیاد نشده که جبران آن مشکل باشد. جوانان قدر ایام جوانی را بدانند که این نعمت بزرگ را با غفلت نگذرانند که در ایام پیری، اصلاح نفس بسیار مشکل است. مشکلات بسیار در سنّ پیری برای انسان هست که در ایام جوانی نیست، لکن شیطان و نفس اماره انسان را مغرور می کنند و نمی گذارند در آن وقت، انسان در صدد اصلاح برآید، تا آن که انسان دچار ضعف وسستی پیری شد و معاصی متراکم و کدورت های نفسی زیاد شد، آنگاه نیز با تسویف (فردا وپس فردا کردن) و تعویق می گذرانند، تا اصل سرمایه را از دست بدهد و با خذلان و خسران، وارد دار انتقام شود (و العصر. إنّ الانسان لفی خسر) (11). چه خسرانی بالاتر از آنکه سرمایه سعادت ابدی را در شقاوت ابدی خرج کند و مایه حیات و نجات، در هلاکت و فنای خود به کار اندازد، و تا آخر عمر از غفلت و مستی به خود نیاید(12).
پی نوشت ها :
1. -- سوره آل عمران: آیه 54.
2- پیامبر فرمود: یهرم بن آدم و یبقی معه اثنتان: الحرص و الأمل. (فرزند آدم پیر می شود و دو چیز با او می ماند: حرص و آرزو). خصال، ج 1، ص 73، حدیث 112.
3- امام صادق (ع) از پیامبر(ص) روایت کرده است که فرمود: من تاب قبل موته بسنة، قبِل الله توبته. ثم قال: إنّ السنة لکثیرة. من تاب قبل موته بشهر قبِل الله توبته. ثم قال: إنّ الشهر لکثیر، من تاب قبل موته بجمعة، قبِل الله توبته. ثم قال: إنّ الجمعة لکثیر، من تاب قبل موته بیوم، قبِل الله توبته. ثم قال: إنّ یوما لکثیر، من تاب قبل أن یعاین، قبِل الله توبته. (هرکس یکسال پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد. سپس فرمود: یک سال زیاد است؛ هر کس یک ماه پیش از مرگش توبه کند، خدا توبه او را می پذیرد. سپس فرمود: یک ماه زیاد است؛ هر کس یک جمعه (یک هفته) پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد. سپس فرمود: یک جمعه (هفته) زیاد است؛ هر کس یک روز پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد. سپس فرمود: یک روز زیاد است؛ هرکس پیش از مشاهده مرگ توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد). اصول کافی، ج 2، ص 440.
4- شرح چهل حدیث، ص 274-272.
5- شرح چهل حدیث، ص 274.
6- بقره، آیه 222.
7- شرح چهل حدیث، ص 276- 275.
8 شرح چهل حدیث، ص 278.
9- سوره انعام: آیه 79.
10- سوره حمد: آیه 5.
11- سوره عصر: آیه 2- 1.
12- شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 346- 344.
منبع: در محضر روح الله «نصایح»/حسن قدوسی زاده /انتشارات معارف / قم، آبان 1388.