کیفیت شیردادن
اشاره کردم که روان شناسان درباره تغذیه کودک به ویژه در مرحله شیرخوارگی تاکید فروانی می کنند و می گویند میان از شیر بازگرفتن تدریجی و ناگهانی از نظر آثاری که بر رشد شخصیت کودک، برجای می گذارد تفاوت بسیار است؛ از این حیث پیشنهاد می کنیم که کودک باید به تدریج از شیر بازگرفته شود. (1)شیردادن مستقیم مادر به کودک در رشد قوای جسمی و روحانی طفل، تاثیر فراوانی دارد. هم چنین، چگونگی رفتار مادر هنگام تغذیه کودک با پستان، اهمیت به سزایی دارد؛ یعنی مادری که طفل خود را دوست می دارد و مایل است او را در آغوش خود نگه دارد واو را نوازش نماید و شیرش بدهد، یقیناً این گونه رفتار در ایجاد سلامت روح و جسم کودک مؤثر است و در برابر، شیردادن مادری که به طفل خود، علاقه ندارد و از روی اجبار، اسقاط تکلیف و بی میلی به این کار اقدام می نماید، اثر نامطلوبی در طفل بر جای می گذارد.
خداوند متعالی از زیان رساندن هر یک از والدین به یک دیگر به سبب این که هر یک از ایشان در امر تربیت و برآوردن نیازهای فرزندشان چون با یکدیگر اختلاف دارند اهمال کنند چنین فرموده است:
مادران، فرزندان خودشان را دو سال تمام شیر می دهند. [این حکم] برای کسی [است] که بخواهد شیردادن را کامل کند و خوراک و پوشاک مادر به مقدار شایسته [و به اندازه متعارف] برعهده کسی که فرزند برای او متولد شده [پدر] می باشد و هزینه بیشتر از معمول برعهده پدر نیست؛ چون هیچ کس بیشتر از توانش وظیفه ای ندارد؛ نه مادر [به خاطر اختلاف با پدر] حق ضرر زدن به کودک را دارد و نه پدر [مقصود این است که والدین باید به کارهایی که در نیک بختی فرزندان شان مؤثر است بپردازند نه این که او را وسیله ضررزدن به یکدیگر قرار دهند] و [اگر کسی از دنیا برود و کودکی داشته باشد] بر وارث است مانند آن چه بر پدر لازم است [که غذا و لباس و وسیله زندگی مادر را فراهم کند و متوجه باشد که طفل باید با شرایط صحیح رشد کند و تربیت شود] و اگر پدر و مادر بخواهند [پیش از پایان دو سال] با مشورت و رضایت یکدیگر، کودک را از شیر بازگیرند [چنان چه صلاح بدانند و به طفل زیانی نرسد] گناهی برایشان ینست. و اگر شما [= پدران] بخواهید برای [شیردادن] فرزندان دایه ای استخدام کنید به شرط آن که حق [گذشته] مادر را به طور متعارف بپردازید گناهی بر شما نیست. (2)
در این آیه، احکام گوناگونی بیان شده که عبارتند از:
1. شایسته است که مادران، فرزندان خود را شیر بدهند.
2. دوره شیرخوارگی باید از دو سال بیشتر نباشد.
3. بر پدر واجب است که در صورتی که مادر اجرت شیردادن کودک را به او درخواست کند، بپردازد.
4. جایز است پدر و مادر برای کودک، دایه بگیرند.
5. اگر در شیردادن مادر منع شرعی وجود داشته باشد [برای نمونه، دارای صفتی ناپسند باشد] پدر می تواند برای فرزندش دایه بگیرد، وگرنه به کودک زیان می رسد و آیه یادشده، مادر را از زیان رساندن نهی کرده است.
لزوم اندیشیدن به نعمت های الهی و بهره مندشدن از آنها
گفتیم که خداوند آن چه را در این عالم است رام بشر کرده و در اختیار او قرار داده (3) تا به رموز ونظمی که در آنها وجود دارد، بیندیشد و به عظمت و لطف خداوند مهربانی که این همه مواهب را برای اسایش و استمرار حیاتش ایجاد کرده، پی ببرد و از او سپاس گزاری کند و در راه رسیدن به کمال و فضیلت از آنها استفاده نماید.برای یان که مردم با ویژگی های خوردنی ها و آشامیدنی ها آشنا شوند، از آنها بهره گیرند و نیازمندی هایشان را تامین نمایند و برای برقراری سلامت و پیش گیری از بیماری ها مصرف کنند، در ایات و روایات به برخی از نتایج و خواصّ برخی از میوه ها و غذاها و گیاهان اشاره شده که فقیهان و محدّثان آنها را در کتابی به نام «اطعمه و اشربه» جمع آوری کرده اند.
البته باید توجه داشته باشیم که منظور از ین گونه آیات و روایات، آن نیست که بخواهند همه ویژگی ها و آثار گیاهان و میوه ها را بیان کنند، بلکه می خواهند یادآوری شود ک خداوند، موادّ غذایی، میوه ها و گیاهان گوناگون را برای بهداشت و حفظ سلامت و برآوردن نیازهای جسمی و دفع و رفع بیماری هایشان آفریده تا با آنها بتوانند از نعمت سلامت و آسایش بهره گیرند و باید بدانند که این نعمت ها و گیاهان و آن چه در دسترس ایشان قرار داده شده، هر کدام دارای آثار ویژه ای است که برای بشر آفریده شده و به حالش سودمند است و باید با کوشش و تحقیق از خواصّ آن چه در محیط زندگی اوست و به گونه ای با آنها در ارتباط است، به سود خود، هرچه بیشتر بهره گیرد تا به اهداف مورد نظرش برسد؛ یعنی چنین نیست که آثار و نتایج آنها به همان اندازه باشد که در روایات آمده، بلکه آن چه در روایات آمده برای یادآوری این معناست که نباید این نعمت ها را کوچک شمرده، بلکه باید از آنها تا اندازه ای که ممکن است بیشترین استفاده را ببرد. در آیات و روایات به برخی از مزایا و ویژگی هایی که به گونه ای در سلامت و آسایش انسان تاثیر دارد اشاره شده؛ از این رو بر ماست که به کنجکاوی بپردازیم و آنها را کاملاً ر اختیار گیریم. به سخن دیگر، آیات و روایاتی که به استفاده از نعمت ها، گیاهان و ... توصیه کرده اند، به این سبب بوده که راه را نشان دهند؛ اما رسیدن به مطلوب به عهده خود انسان هاست و آنها خود باید با تلاش و کوشش و اندیشیدن راه زندگی خود را مشخص کنند و مواهب خدادادی را به شایسته ترین وجه برای مقاصد عالی انسانی به کار گیرند. پس افراد باید در امور و اشیاء ژرف بنگرند و آن چه را در اختیار و محیط زندگی شان قرار داده شده، بی ارزش و بی اهمیت نپندارند، بلکه آن را مهم بدانند واز منافع و رازهای آنها آگاه و بهره مند گردند.
توضیح آن است ه در آیات و روایات، برخی از خواص و آثار دسته ای از گیاهان، خوردنی ها و آشامیدنی ها آمده تا افراد بیندیشند و با کسب تجربه و درایت دقیق درباره آن چه خداوند متعالی آفریده به حقایق بیش تری پی ببرند و در راه سیدن به کمال، به واقعیت های زندگی برسند.
آن چه حضرتر ضا علیه السلام در پاسخ مامون بیان فرموده به خوبی این مقصود را می فهماند که باید مردم برای درک رازها و خواص آن چه به بهداشت و سلامتشان، ارتباط دارد، تحقیق و کنجکاوی کنند تا از نتایج آن بهره مند شوند.
مامون در نیشابور گروهی از فلاسفه و پزشکان و جز اینها را در مجلسی گرد آورده بود و درباره مسائل پزشکی و زیان ها و منابع اغذیه گفت و گو می کردند. امام علی بن موسی علیه السلام نیز در آن مجلس حاضر بود؛ اما سخنی نمی فرمود. مامون به آن حضرت عرض کرد: چه می فرمایی درباره آن چه می گوییم: درباره تدبیر جسد و غذاهایی زیان آور و سودمند و آن چه شناخت آنها بایسته است؟ فرمود: در نزد من در این باره چیزهایی است که تجربه کرده ام و درستی آنها را با آزمایش و گذشت زمان دانسته ام [و نیز] با آن چه گذشتگان(4) مرا از آنها آگاه کرده اند، آن اموری را که انسان نباید نداند و معذور نیست آنها را ترک کند، برای تو جمع آوری می کنم با آن چه همانند آنهاست از چیزهایی که شناخت آنها مورد نیاز است... . (5)
از این بیان چنین برمی آید که با تجربه میتوان به مجهولات پی برد و از آن چه خداوند در کمون اشیا به امانت گذارده، بهره جست.
حسن بن علی بن شبعه از امام صادق علیه السلام چنین روایت کرده:
... اما آن چه زمین به وجود می آید و خوردنش برای انسان حلال می باشد سه دسته است: یک دسته، همه گونه دانه هاست؛ همچون گندم، جو، برنج، نخود و جز اینها از انواع دانه ها و [نیز] انواع [دانه های روغنی مانند] کنجدها و دیگر دانه هایی که غذا و قوت انسان است و خوردنش حلال می باشد و آن چه برای بدن و نیروی آدمی زیان آور باشد، خوردنش حرام است، مگر این که ضرورت اقتضا کند [و حیات شخص به آن وابسته باشد که در این صورت، در هنگام اضطرار به انداه ای که از مرگ رهایی حاصل شود خوردنش رواست؛ مانند خوردن گوشت میته؛ دسته دوم از چیزهایی که از زمین به دست می آید، همه اقسام میوه هاست که غذا و منفعت و نیروی انسان به آن وابسته است که خوردنش حلال است و هرگاه در خوردنش رای انسان زیانی باشد حرام است؛ دسته سوم همه گونه های سبزی و گیاه است و آن چه می روید، که اگر در آنها منافع و غذای انسان باشد خوردنش حلال، و هرگاه مانند سبزی های زهرآگین کشنده و هم چون خرزهره و هر سمّ کشنده،زیانی داشته باشد، خوردنش حرام است؛ اما گوشت هایی که خوردنش حلال می باشد، گوشت گاو، گوسفند، شتر و حیوانات وحشی حلال گوشت و هر حیوانی است که نیش و چنگال نداشته باشد... . (6)
آن گونه که از این حدیث فهمیده می شود، مبنای استفاده کردن از انواع غذاها این است که برای شخص، زیانی نداشته باشد و موجب تضعیف جسم نگردد. پس این یک دستور کلی است که در اسلام هر غذا و هر آشامیدنی ای که به بدن و قوای جسمی زیان برساند حرام می باشد.
در اسلام از آن رو به بهره مند شدن از آن چه در محیط زندگی انسان قرار دارد، دستور داده شده که برای او سودمند است و بدان وسیله بنیه اش تقویت می شود و از بیماری در امان می ماند؛ برای نمونه در روایتی چنین آمده:
هرگاه مسلمانان ضعیف شود، گوشت و شیر بخورد که خداوند-عزّ و جلّ-نیرو و نشاط را در آن دو قرار داده است. (7)
در روایت دیگر آمده:
طلحه خدمت رسول خدا صلی الله علیه و اله و «به» در دست آن حضرت بود که آن را [از جایی] آورده بود. به طلحه فرمود: بگیر [و بخور] که آن، قلب را راحت می کند. (8)
هم چنین در خبری چنین آمده:
پیامبر صلی الله علیه و اله کلیه [حیوانات حلال گوشت] را میل نمی فرمود؛ اما حرام نکرد؛ چون نزدیک به بول [و مجرای بول] است. (9)
موفق مدینی از جدّش بازگو کرده که حضرت رضا علیه السلام روزی [کسی را] به نزد من فرستاد و مرا برای ناهار خوردن نزد خودش نگه داشت. هنگامی که سفره را آماده کردند سبزی در آن نبود. حضرت از غذا خوردن، خودداری نمود، سپس به غلامش فرمود: آیا نمی دانی که من در سفره ای که سبزی نباشد غذا نمی خورم؟! سبزی برایم بیاور. غلام رفت و سبزی آور و بر سفره گذاشت. آن گاه امام علیه السلام دست به غذا برد و شروع به غذا خوردن نمود. (10)
از پیامبر صلی الله علیه و اله نقل شده که فرمود: «سفره های خود را به سبزی زینت دهید که آن با بردن نام خدا، شیاطین را دور می گرداند». (11) هم چنین از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده:
بر شما باد به [استفاده از] شنبلیله؛ اگر امّتم بدانند که آن، چه خواص [و فوایدی] دارد، هر آینه خود را به آن مداوا می کنند هرچند هم وزن آن طلا بدهند. (12)
اکنون پس از قرن ها تجربه و تحقیق، متخصّصان علوم تغذیه و پزشکی دریافته اند که مصرف سبزی ها برای حفظ تندرستی، اهمیت به سزایی دارد به گونه ای که پیوسته توصیه می کنند تا می توانید از سبزی ها استفاده کنید. پیشوایان ما پیش از آن که از این تحقیقات اثری باشد ما را به این واقعیت توجه داده اند.
از امیرمؤمنان علیه السلام بازگو شده است:
اصل [=ریشه] ترب، بلغم را برطرف می کند و غذا را هضم می کند و برگ آن ادرار را از مجرا سرازیر می نماید [و از حبس آن جلوگیری می کند]. (13)
در برخی از روایات آمده است: استفاده از میوه های مناسب هر فصل، موجب تندرستی و سلامتی است و خوردن میوه های فصول دیگر سال [یا خوردن آن در هنگام تمام شدن آن میوه در اواخر فصل] موجب بیماری می شود. (14)
بهتر است که افراد از خوردن غذا یا نوشیدنی داغ دوری نمایند و صبر کنند تا اندکی سرد شود.(15)
قراردادن «عسل» در برنامه غذایی و استفاده از آن بسیار سودمند است. قرآن کریم با عنایت ویژه ای، عسل را موجب شفا دانسته و در یکی از آیات چنین آمده است.
و پروردگار تو به زنبور عسل وحی [الهام غریزی] کرد که در پاره ای از کوه ها و برخی از درختان و داربست ها، خانه هایی برای خود درست کن. سپس از همه میوه ها بخور و راه های پروردگارت را فرمانبردارانه بپوی. [آن گاه] از درون [شکم] آن، شهدی که به رنگ های گوناگون است بیرون می آید. در آن، برای مردم، درمانی است. راستی در این [زندگی زنبوران] برای مردم که می اندیشند، نشانه ای [بر قدرت الهی] است. (16)
عسل غذایی شفابخش است که خواص درمانی بسیار و نیز جنبه های پیش گیرانه دارد. عسل به دلیل دارابودن پتاسیم، به میکرب ها اجازه رشد و تکثیر نمی دهد و دارای مقداری موادّ ضدعفونی کننده؛ مانند اسیدفرمیک نیز هست؛ یعنی هم ویژگی جلوگیری از رشد میکرب را دارد و هم میکرب کش است. زود جذب خون می شود و به همین سبب نیروبخش است و در خون سازی فوق العاده مؤثر است. هم چنین از ایجاد عفونت در معده و روده جلوگیری می کند و برای کسانی که دیر به خواب می روند، به عنوان آرام بخش و برای رفع خستگی و کوفتگی عضلات بسیار مؤثر است. در تقویت قلب، برای جلوگیری از بیماری های ریوی و درمان آن و نیز برای رفع سرفه تاثیر دارد. افزون بر اینها، از آن، داروهایی برای لطافت پوست و زیبایی صورت و جلوگیری از ورم زبان و دهان، ترک خوردگی پوست و ... می سازند. مواد و ویتامین های موجود در عسل بسیار است؛ از جمله: آهن، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سرب، مس، سولفور، نیکل، وی، سدیم، اسیدلاکتیک، اسیدفرمیک و ... و ویتامین های شش گانه A,B,C,D,K وE. (17)
در روایات به برخی ز این موارد اشاره شده و برجنبه های بهداشتی و درمانی آن تاکید کرده است. (18) در یک روایت آشکارا بیان شده است:
کسی که [دست کم] هر ماه، یک بار عسل بخورد و شفایی را که قرآن از آن یادکرده طلب کند، خداوند او را از 77 نوع بیماری شفا می بخشد. (19)
برخی دیگر از خوردنی ها نیز دارای جنبه های پیش گیرانه و بهداشتی هستند، که در روایات به پاره ای از آنها سفارش شده است؛ مانند شیر، میوه ها و سبزی های تازه. (20)
دربرخی از روایات آمده است که افراد سالمند از خوردن چربی دوری کنند. حماد بن عثمان از امام صادق عیه السلام روایت کرده:
پیرمردی از اهل عراق با امام علیه السلام سخن می گفت [و کلماتش را نمی توانست به خوبی ادا کند]. آن حضرت به او فرمود: چه شده که سخنت متغیر [و نامرتب] است. گفت: دندان های جلوم افتاده ... . و در پایان گفت و گو به او فرمود: از [خوردن] چربی بپرهیز که آن با پیر سازگار نیست. (21)
مفضل بن عمر گفته است:
در حضور امام صادق علیه السام از تب، سخن به میان آمد. آن حضرت فرمود: ما اهل بیت [پیامبر، تب را] معالجه نمی کنیم، مگر با فروریختن آب سرد بر خودمان و به [خوردن] سیب. (22)
در روایات درباره استفاده کردن از اسپند که به زبان عربی آن را «حِرمَل» می گویند توصیه های فراوانی شده که از جمله آنها این روایت است:
همانا شیطان-که لعنت خداوند بر او باد-خانه های بسیاری را به جز آن خانه ای که اسپند در آن وجود دارد [و اهل خانه از آن بهره مند می شوند] به نکتب [و تعب] می اندازد. آن، شفابخش هفتاد درد است که آسان ترین آن جذام است. از آن غافل نباشید. (23)
درباره «اسپند» منافع بسیاری گفته اند؛ مانند مسهل سودا و بلغم و ضدّ کرم کدو. خوردن دانه های آن برای صرع (هیستری)، فلج، جنون و دیگر امراض دماغی و عصبی و نیز رفع سیاتیک و استسقا سودمند است... . (24)
این گونه روایات که شمار آنها بسیار است شرح و بسط آنها خود، درخور چندین کتاب است و در کتب حدیث هم چون کتاب های «اطعمه و اشربه» و «صید و ذباحه» وسائل الشیعه گردآوری شده، بیان گردیده است که از مواهب و سفره های نعمت گسترده الهی برابر موازنی مشخص استفاده کنند تا تندرست و سالم باشند و در نتیجه از مزایای مادی و معنوی زندگی بهره مند گردند.
پینوشتها:
1. ر.ک: رفتارشناسی یا مباحث اساسی در روان شناسی، ص 104.
2. بقره(2)آیه 233: «اَلوالداتُ یُرضِعنَ اولادَهُنَّ حُولَینِ کاملیَنِ لَمَ اَرادَ اَن یُتِمَّ الرَّضاعَهَ وَ علَی المُولُودِ لَهُ رِزقُهُنَّ وَ کِسوَتُهُنَّ بالمَعروفِ لا تُکَلِّفُ نَفسٌ الّا وُسعَها لا تُضارَّ والدهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَولُوُدٌ لَه بِوَلدَهِ...».
3. لقمان (31)، آیه 20: «اَلَم تَرَو اَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُم ما فی السَّماواتِ و الارضِ».
4. منظور از «گذشتگان»، اجداد طاهرینش می باشند.
5. بحارالانوار، ج62، ص 307: «... و ابوالحسنَ ساکتٌ لا یَتَکَلَّمُ فی شَیءٍ مِن ذلکَ فَقالَ له الماَمُونُ: ما تَقُولُ یا ابالحسَنَ فی هذالاَمرِ الَّذی نَحنُ فیه هذالیومُ والَّذی لا بُدَّ مِنُ مِن مَعرِفَه هذه الاشیاء و الاَغذِیَهِ النافِعِ مِنها و الضارّ... فقال علیه السلام: عِندی مِن ذلکَ ما جَرَّبتُهُ وَعَرَفتُ صِحَّتَهُ بالاختیار و مُرُورِ الایم مَعَ ما وَفَقَنی عَلَیه من مَضی من السلفَ...».
6. وسائل الشیعه، ج17، ص 62-61: «حسن بن علی بن شعبه عن الصادق علیه السلام فی حدیث، قال: و امّا ما یَحِلُّ لِلانسان اَکلُه مّما اَخرَجَتِ الارضُ فَئلاثهٌ ... من الاغذِیَه: صِنفٌ منها جَمیعٌ الحَبِّ کلِّه مِن الحِنطَهِ وَ الشعبرِ و الارُزِ و الحَمصِ وَ غیرِ ذلکَ مِن صنُوفِ الحَبُّ وَ صُنوفِ السَّماسِمِ وَ غیرِهِما کُلُّ شَیءٍ مِنَ الحَبّ مِمّا یاکُلُونَ فیه غَذاءُ الاِنسانِ فی بَدَنِه و قوّته و کلُّ شَیءٍ یکونُ فیه المَضَرَهُ عَلی الانسان فی بَدَنِه و قُوَّته فَحرام اکله اِلّا فی حال الضَّروره...».
7. همان، ص 17: «... اذا ضَعُفَ المُسلِمُ فَلیاکُلِ الّلَحمِ و اللَبَنَ فَانَّ اللهَ-عزَّ و جلَّ- جَعَل القُوَّهَ فیهما».
8. همان، ص 15: «... وَ دَخَلَ عَلَیهِ صلی الله علیه و اله طَلحَهُ وَ فی یَدِ رَسُولِ الله سَفَرجَلَهٌ قَد جاءَ بها الَیهِ وَ قال: خُذها یا ابا محمّد فَانَّها تَجُمَّ القَلبَ».
9. همان، ج16، ص 362: «کان صلی الله علیه و اله لا یاکُلُ الکُلیَیَتینِ من غَیر ان یُحرَمَهُما لقُربهما من البول».
10. همان، ص 531: «عن موفق المدینی من ابیه عَن جَدَّهِ قال: بَعَثَ الیَّ الماضی یَوماً وَ حَبَسنی لِلغداءِ فلمّا جاؤا بالمائده لم یَکُن عَلیها بَقلٌ فامسکَ یَدَهُ ثُمَّ قالَ: اما عَلِمتَ اَنّی لا اکُلُ عَلی مائده لَیس فیها خُضرهٌ قال: فَاتِنی بالخُضرَهِ قالَ: فَذَهَبَ الغُلامُ فجاءَ بالبَقلِ فَالقاهُ عَلَی المائدَهِ فَمَدَّ یَدَهُ فَاکَلَ».
11. بحارالانوار، ج62، ص 300: «زَیِّنُوا مَوائدکُم بالبَقل فانّها مَطرَدهٌ للشیاطین مَعَ التَسمیِهَ».
12. همان، ص 233: «عن النبی صلی الله علیه و اله: عَلَیکُم بِالحُلبَهِ و لو تَعلَمُ اُمَّتی ما لَها فی الحُلبه لَتَداوَوا بها وَ لَو بِوَزنِها ذَهباً».
13. وسائل الشیعه، ج17، ص 19: «عن علی علیه السلام قالَ: الفَجِلُ اصلُهُ یَقطَعُ البَلغَمَ وَ یَهضمُ الطَّعامَ وَ وَرقُهُ یُحَذِّرُ البَولَ.»
14. بحارالانوار، ج62، ص 296: «عَلَیکُم بالفواکه فی اِقبالِها فانّها مُصِحَّهٌ لِلاَبدانِ مُطرِدَهٌ لِلاحزانِ و اَلقُوها فی ادبارها فانّها داءٌ لِلابدان».
15. همان، ج62، ص 191: «بَرِّدِ الطّعامُ فَانَّ الحارَّ لا بَرَکَهً فیه».
16. نحل (16) آیه های 68-69: «وَ اَوحی ربّک اِلَی النَّحلِ اَن اتَّخذِی مِن الجِبالِ بُیُوتاً و مِنَ الشَّجَرَ وَ مِمّا یَعرِشُونَ، ثُمَّ کُلی مِن کُلّ الثَّمراتِ فاسلُکی سُبُلَ ربِّکَ ذُلُلاً یَخرُجُ مِن بُطونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلوانُه فیه شِفاءٌ لِلنّاسِ اِنّ فی ذلکَ لاَیهً لِقَومٍ یَتَفَکِّروُنَ».
17. ر.ک: جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج11، ص 302.
18. بحارالانوار، ج62، ص 261: «فی العَسَلِ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ»؛ وسائل الشیعه، ج17، ص 73: «ما اِستَشفی النّاسُ بِمِثلِ العَسَل».
19. سفینه البحار، ج2، ص 190: «مَن شَرِبَ العَسَلَ فی کُلّ شَهرٍ مَرَّهً یُریدُ ما جاءَ بهِ القُرآنَ عُوفیَ مِن سَبعٍ وَ سَبعینَ داءٌ».
20. برای آگاهی بیشتر ر.ک: وسائل الشیعه، «کتاب اطعمه واشربه»، ج17، ص 16 به بعد.
21. همان، ص 82: «... و اجتنِبِ السَّمَنَ فَانَّهُ لا یُلائِمُ الشَیخَ».
22. همان، ص 126: «... اِنّا اَهلُ بیت لا تَتَذاوی الّا بِاِفاضَهِ الماءِ البارد یُصَبُّ علینا و اَکلِ التُّفاحِ».
23. سفینه البحار، ماده «حرمل»: «عن الصادق علیه السلام: اِنَّ الشَّیطانَ لَعَنَهُ اللهُ لَیَتَنکَّبُ سَبعینَ داراً دُونَ الدّار الّتی هُوَ فیها و هُوَ شفاءٌ مِن سَبعینَ داءٌ اهوَنُهُ الجُذامُ فلا تَغفَلُوا عَنه».
24. برای آگاهی ازفواید اسپند ر.ک: جزائری، زبان خوراکیها، ج3، ص 121.
/ج