نویسنده: جان پین سنت
مترجم: باجلان فرخی
مترجم: باجلان فرخی
هرمس Hermes آخرین خدای مورد توجه هومر از مجموعه خدایان المپ است در ایلیاد و اودیسه جز در اشارهای کم رنگ از دیونیزوس Dionysus نشانی نیست در این روایت مختصر مادر دیونیزوس میرا و از فرزند او در شمار قهرمانان یاد شده است مادر هرمس [دختر اکلس] مایا Maia از نمفها و با این همه بدان سان که از نام مایا برمی آید، خدابانوئی مادر است. هرمس در نقش خدای گلههای و به ویژه در آرگوس Argos و در ارتباط نزدیک او با دودمان آترئوس Atreus (آتره) و در آرکاریا (آرکاری) زادگاه هرمس خدای گلههای گوسفند است.
پیوند هرمس با گلهها و شبان خدائی هرمس را با رویکردهای دیگر و افسونگری و جادو نیز پیوند میدهد. به سبب این رویکردها است که هرمس به هیأت مسافری در میآید که تندیس سنگی او راه نمای جادهها؛ مکانهای مقدس و جدا کردن مرز چراگاهها از روستاها و شهرها است و بدین طریق هرمس پاسدار شبانان میشود.
هرمس در هیأت مسافر و افسونگر انسانها را همراهی و در بسیاری از مشکلات به یاری آنان میشتابد هرمس را چوبدستی یا عصایی است [که در روایتی از طلا و آن را از آپولو به پاداش میگیرد. در بالای این عصا دو بال و دو مار به هم پیچیده در دو جانب عصا قرار دارند] و افسونهای خود را به یاری این عصا جاری میسازد. این عصا در کارهای مختلف هرمس و از آن شمار در سایکوپومپوس Psychopompus یا راه نمای ارواح به جهان زیرین کاربرد دارد هرمس پیامبر زئوس و خدایان و در این کار عصای رسالت را در دست دارد هرمس در اودیسه از چنین نقشی برخوردار است اما در ایلیاد این نقش به ایریس Iris یعنی رنگین کمان واگذار شده است.
در سرود شش و تدی ستایش هرمس از سده ششم پیش از میلاد تنها از روز نخست تولد این شبان خدای جادوگر یاد میشود:
زاده بامداد به نیمروز آن بامداد چنگ نواخت
و شامگاه همان روز نرگاو آپولون کماندار بزرگ را دزدید.
به روایتی هرمس در غاری در کوه سیلن Cyllene در جنوب آرکاریا زاده شد. مایا این پسر را نیمه شب و زمانی که همه خدایان و از آن شمار هرا در خواب بودند از زئوس باردار شد و در [چهارمین روز ماه؛ زمانی که به او اختصاص داشت]. هرمس را زایید. پس از تولد هرمس را نوارپیچ و قنداق کردند و به جای گهواره در سبدی نهادند و هرمس در همان روز چندان دست و پا زد که قنداق را گشود و به جستجوی گاوان آپولو برآمد. هرمس در خرمنگاه لاک پشتی را یافت و از کاسه لاک پشت چنگی ساخت که نخستین چنگ جهان بود و با آن سرود تولد خود را نواخت.
تمام آن روز را تا شامگاه و غروب خورشید هرمس به طرح نقشه دزدیدن گاوان آپولو پرداخت و شبانگاه دوازده ماده گاو؛ صدگوساله ماده و چند نر گاو از اصطبل پیریا Pieria که گاوان آپولو را در آن نگهداری میکردند دزدید. هرمس برای گم کردن ردپای خود و گاوها کفش روبرفی بزرگی از چوب درست کرد و بر روی شنها به اسکی پرداخت و گاوان را به غاری در پیلوس Pylos برد. هرمس در یپلوس آتشی افروخت و دو نرگاو را برای خدایان قربانی و بقیه گاوها را در غار نهان کردو با در آمدن به شکل مه از روزن غار زادگاه خود در سیلین گذشت و دوباره خود را قنداق پیچ کرد.
آپولو بعد از جستجوی بسیار و به روایتی با قدرت پیشگوئی خویش به سیلن آمد و با مداخله زئوس سرانجام هرمس گله گاو را باز گردانید و چنگی را که از کاسه لاک پشت ساخته بود به آپولو داد و تعهد کرد که کمان آپولو را ندزدد و آپولو نیز به خواست هرمس او را نزد استادان پیشگوئی فرستاد تا این هنر را نیز بیاموزد.
آنان زنانی قدیسه اند؛ خواهرانی همانند.
باکرگانی شاد و چابک؛ سه باکره
تارکشان آراسته به موئی سپید.
خانه آنان بر دامنه پارناس.
چنان چون بچه شبانی باش و پیشگوئی بیاموز.
سرود ستایش هرمس در جهت هم خوانی جامعهشناختی کیش کهن آپولو و قدرت دلفی با کیش نو هرمس پرداخت شده و به طبقه فرودست آتن سده ششم اختصاص دارد.
توضیح عکس: معبد تولوس Tholos در دلفی. از جانب چپ جادهای است که از شرق به دلفی راه مییابد. نیایشگاه آتنا در جلوی این معبد و جلوتر از معبد آپولو قرار داشت. در 600 ق. م در دوره مسیسین در انتهای غربی این تصویر معبد آتنا بنا شد و در 500 پیش از میلاد تغییراتی در آن داده شد و آن چه در این تصویر دیده میشود یافتههای حفاری 1905 است. در انتهای غربی ساختمان مدوری است که یونانیان آن را تولوس مینامند و از آثاری است که توسط معمار تئودوروس ساخته شده است. این معبد محل گردآمدن مردم وشورای حل مسائل و سه ستون بازسازی شده بازمانده از این بنا است.
منبع: پین سنت، جان؛ (1387) شناخت اساطیر یونان، ترجمهی باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.
پیوند هرمس با گلهها و شبان خدائی هرمس را با رویکردهای دیگر و افسونگری و جادو نیز پیوند میدهد. به سبب این رویکردها است که هرمس به هیأت مسافری در میآید که تندیس سنگی او راه نمای جادهها؛ مکانهای مقدس و جدا کردن مرز چراگاهها از روستاها و شهرها است و بدین طریق هرمس پاسدار شبانان میشود.
هرمس در هیأت مسافر و افسونگر انسانها را همراهی و در بسیاری از مشکلات به یاری آنان میشتابد هرمس را چوبدستی یا عصایی است [که در روایتی از طلا و آن را از آپولو به پاداش میگیرد. در بالای این عصا دو بال و دو مار به هم پیچیده در دو جانب عصا قرار دارند] و افسونهای خود را به یاری این عصا جاری میسازد. این عصا در کارهای مختلف هرمس و از آن شمار در سایکوپومپوس Psychopompus یا راه نمای ارواح به جهان زیرین کاربرد دارد هرمس پیامبر زئوس و خدایان و در این کار عصای رسالت را در دست دارد هرمس در اودیسه از چنین نقشی برخوردار است اما در ایلیاد این نقش به ایریس Iris یعنی رنگین کمان واگذار شده است.
در سرود شش و تدی ستایش هرمس از سده ششم پیش از میلاد تنها از روز نخست تولد این شبان خدای جادوگر یاد میشود:
زاده بامداد به نیمروز آن بامداد چنگ نواخت
و شامگاه همان روز نرگاو آپولون کماندار بزرگ را دزدید.
به روایتی هرمس در غاری در کوه سیلن Cyllene در جنوب آرکاریا زاده شد. مایا این پسر را نیمه شب و زمانی که همه خدایان و از آن شمار هرا در خواب بودند از زئوس باردار شد و در [چهارمین روز ماه؛ زمانی که به او اختصاص داشت]. هرمس را زایید. پس از تولد هرمس را نوارپیچ و قنداق کردند و به جای گهواره در سبدی نهادند و هرمس در همان روز چندان دست و پا زد که قنداق را گشود و به جستجوی گاوان آپولو برآمد. هرمس در خرمنگاه لاک پشتی را یافت و از کاسه لاک پشت چنگی ساخت که نخستین چنگ جهان بود و با آن سرود تولد خود را نواخت.
تمام آن روز را تا شامگاه و غروب خورشید هرمس به طرح نقشه دزدیدن گاوان آپولو پرداخت و شبانگاه دوازده ماده گاو؛ صدگوساله ماده و چند نر گاو از اصطبل پیریا Pieria که گاوان آپولو را در آن نگهداری میکردند دزدید. هرمس برای گم کردن ردپای خود و گاوها کفش روبرفی بزرگی از چوب درست کرد و بر روی شنها به اسکی پرداخت و گاوان را به غاری در پیلوس Pylos برد. هرمس در یپلوس آتشی افروخت و دو نرگاو را برای خدایان قربانی و بقیه گاوها را در غار نهان کردو با در آمدن به شکل مه از روزن غار زادگاه خود در سیلین گذشت و دوباره خود را قنداق پیچ کرد.
آپولو بعد از جستجوی بسیار و به روایتی با قدرت پیشگوئی خویش به سیلن آمد و با مداخله زئوس سرانجام هرمس گله گاو را باز گردانید و چنگی را که از کاسه لاک پشت ساخته بود به آپولو داد و تعهد کرد که کمان آپولو را ندزدد و آپولو نیز به خواست هرمس او را نزد استادان پیشگوئی فرستاد تا این هنر را نیز بیاموزد.
آنان زنانی قدیسه اند؛ خواهرانی همانند.
باکرگانی شاد و چابک؛ سه باکره
تارکشان آراسته به موئی سپید.
خانه آنان بر دامنه پارناس.
چنان چون بچه شبانی باش و پیشگوئی بیاموز.
سرود ستایش هرمس در جهت هم خوانی جامعهشناختی کیش کهن آپولو و قدرت دلفی با کیش نو هرمس پرداخت شده و به طبقه فرودست آتن سده ششم اختصاص دارد.
منبع: پین سنت، جان؛ (1387) شناخت اساطیر یونان، ترجمهی باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.