اندیشه و زمانه غزالی

غزالی به سیاست از زاویه و نگاه مذهب می نگرد و با نگرشی دینی، برداشتی متفاوت از مفهوم مصطلح قدرت و سیاست عرضه می نماید. غزالی با نگرشی توحیدی، خلقت و آفرینش عالم را فروغ رخ بانی هستی می داند و اینکه خداوند
سه‌شنبه، 24 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اندیشه و زمانه غزالی
اندیشه و زمانه غزالی

نویسنده: دکتر سیدمحمدرضا احمدی طباطبایی




 
غزالی به سیاست از زاویه و نگاه مذهب می نگرد و با نگرشی دینی، برداشتی متفاوت از مفهوم مصطلح قدرت و سیاست عرضه می نماید. غزالی با نگرشی توحیدی، خلقت و آفرینش عالم را فروغ رخ بانی هستی می داند و اینکه خداوند هدف و مقصودی را از خلقت جهان در نظر گرفته است. اصل حکیمانه بودن خلقت عالم وجود، شامل انسان و جامعه انسانی نیز می شود و انسان به عنوان اشرف مخلوقات در این جهان رسالتی خاص دارد و از سرمایه ی عمر محدود خود در جهت ایفای این رسالت و مآلاً رهنمون شدن به سعادت ابدی و قرار گرفتن در بارگاه قرب الهی باید نهایت استفاده را بنماید. غزالی با الهام از منابع اسلامی (قرآن و سنت) دنیا را بعنوان مقدمه ی کوتاه آخرت ملاحظه می کند. مقدمه ای کوتاه که ذی المقدمه ی جاوید آن بر اساس همین مقدمه ی کوتاه شکل می گیرد، وی در تمام دیدگاههایی که در کتاب «احیا» مطرح می کند این نگرش را مد نظر قرار می دهد و میان دنیا و آخرت ارتباط نزدیکی برقرار می کند. غزالی درست در همین ارتباط از سیاست مدد می گیرد. از دیدگاه وی، سیاست علاوه بر تدبیر امور دنیوی، هدایت انسانها را در سیر و سلوک به جهان آخرت که لاجرم همه به آن وارد خواهند شد به عهده دارد. همچنانکه گفته شد غزالی با الهام از منابع و تعالیم اسلامی به ویژه تعالیم و رهنمودهای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دنیا را منزلگاه می داند نه قرارگاه و به تعبیر خودش، آدمی در دنیا بر صورت مسافریست که رحم مادر اول منزل او را و گور آخر منزل او در این دنیاست و حیات و زندگی جاوید پس از آن است. بر همین اساس و با توجه به نقشی که سیاست دینی و اخلاقی در هدایت انسان و آماده نمودن او جهت ورود مطلوب به سرای دیگر به عهده دارد غزالی در کتاب «احیاء علوم الدین» به تعریف سیاست و تعیین موضوع و مراتب آن می پردازد. غزالی کتاب احیاء را به چهار بخش تقسیم می کند. 1- عادات، 2- عبادات، 3- مهلکات، 4- منجیات. این مباحث را غزالی به منظور شناخت و تربیت نفس انسان و زدودن اخلاق مذموم از آن و تحلیه آن به اخلاق ممدوح ذکر می نماید، اما درواقع همانگونه که گفته شد غزالی گفتمان اخلاقی مذکور را از «سیاست» جدا نمی داند. از دیدگاه غزالی سیاست وسیله ی اصلاح و استصلاح خلق است. آدمیزادگان واجد صفات و خصوصیات دوگانه وغیر همسوئی هستند. از یکسو با داشتن غرایز بهیمی به سمت زندگی حیوانی متمایل اند و از یک سو با تزکیه و تربیت اخلاقی و روحی زمینه ظرفیت تعالی و راه یافتن به بارگاه قرب الهی و نیکبختی ابدی در وجود آنان به ودیعت نهاده شده است. در این میان در این کشمکش به تعبیر مولانا، سیاست مبتنی بر دین، انسان را از حیرت میان این دو گرایش نجات می بخشد و نفس او را جهت تعالی می پردازد، لذا تعجب آور نیست که غزالی بالاترین مرتبه ی سیاست را سیاست انبیاء می داند که حکمرانی و دایره ی نفوذ و تربیت آنان هم ظاهر و هم باطن خواص و عوام را دربر می گیرد. البته باید توجه داشت که غزالی به چالشهای رویکرد سیاست اخلاقی واقف بود.
2- غزالی یک اندیشمند و فقیه هدف گرا و غایت گرا است، تعاریف غزالی از مفاهیم مختلف اخلاقی و سیاسی با توجه به غایات و آثار منتج از آنها عرضه می گردد. پی ریزی تعاریف براساس نتایج، آن هم نه فقط دنیوی بلکه نتایج اخروی یکی از ویژگیهای مهم سیاست اخلاقی غزالی است. غزالی غایت و هدف متعالی سیاست دینی و اخلاقی را در سرای دیگر ملاحظه می کند. این برداشت با سیاست مصطلح در جهان معاصر ناسازگار است هدف غائی سیاست، رساندن انسان به سعادت جاوید است، اما همین سعادت اخروی بدون توجه به سعادت دنیوی و اعمال و رفتاری که در همین جهان در جهت رضای خالق باشد حاصل نمی گردد. درعین حال غزالی با نگرش واقع بینانه و با استناد به تعالیم دینی، راههای اصلاح و نیل انسان به سرمنزل مقصود را برمی شمرد و دائره المعارف بزرگ اخلاقی - سیاسی خویش به نام «احیاء علوم الدین» را در همین راستا گرد آورده است. وی در این کتاب آفات نعمتهای جذابی مانند قدرت، ثروت، جاه و مقام و حتی علم را برمی شمرد و از طرف دیگر در پرتو استفاده صحیح و منطبق با معیارهای دینی آنها را رد نمی کند. به عبارت دیگر، غزالی یک متفکر و عارف دنیاگریز و سیاست گریز نیست.
3- غزالی در دورانی زندگی می کرد که بر اساس اسناد و مدارک تاریخی درخشنده ترین ایام تاریخ ملت ایران پس از اسلام از لحاظ فرهنگی و علمی است.(1) همچنین جهان اسلام نیز در اواخر دوران شکوفائی و اوج خود به سر می برد. نگرشی به اوضاع سیاسی - اجتماعی ایران و جهان اسلام در فهم بهتر آموزه های غزالی می تواند مؤثر باشد. در تاریخ اسلام، نهاد خلافت، نهاد اصلی سیاست بوده و نسبت به نهاد سلطنت تقدم داشته است. سلطنت پس از اسلام در ابتدا به عنوان حامی خلافت و سپس بعنوان رقیب خلافت ظاهر شد. نهاد خلافت پس از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در جهان اسلام شکل گرفت. صرف نظر از دیدگاه حقه ی شیعه در مورد امامت حضرت علی(علیه السلام)و سپس ائمه اثنی عشر(علیه السلام) با قرار گرفتن ابوبکر در جایگاه خلیفه، عنوان خلیفه ی رسول الله به وی اطلاق شد. کم کم عنوان امیرالمؤمنین به جای خلیفه به زعیم سیاسی - مذهبی اطلاق شد. (در آموزه های شیعی این عنوان صرفاً مخصوص حضرت علی(علیه السلام)است.) نهاد خلافت در دوران بنی عباسی به تدریج بسیار نیرومند شد، اما از قرن سوم هجری و پس از خلافت هارون الرشید، ضعف و فتور و واگرائی در قلمرو خلافت عباسیان ظاهر گشت. آل بویه (447-320) با تسلط در غرب ایران در مقابل نهاد خلافت بعنوان یک حکومت قوی عرض اندام می کردند. خلافت شیعی فاطمی در مصر نیز دستگاه خلافت بغداد را به چالش می طلبید. با روی کار آمدن سلجوقیان و از سال 429به بعد، نهاد سلطنت در ایران تحول کمی و کیفی قابل توجهی یافت. یکپارچگی و گسترش خیره کننده ی مرزهای ایران از حلب تا کاشغر،(2) قدرت خلیفه ی بغداد را تحت الشعاع قرار داد. البته چون پادشاهان سلجوقی سنی مذهب بودند خود را تابع خلافت بغداد می دانستند. اطاعت مذهبی حکمرانان سلجوقی از خلفاء عباسی از نظر غزالی بسیار موجه بود و سلاطین سلجوقی بازوی نظامی خلیفه می توانستند محسوب شوند غزالی در برخی آثار خویش سعی می کند روح انقیاد و اطاعت از خلیفه را به عنوان منبع مشروعیت نظام سیاسی به پادشاهان گوشزد کند. از طرف دیگر در باب چگونگی انعقاد خلافت و امامت خلیفه اسلامی، معتقد بود اگر یک فرد صاحب شوکت و قدرت مطاع با خلیفه و کسی که واجد شرائط خلافت است بیعت نماید، خلافت خلیفه محقق می شود. در واقع غزالی نمی توانست واقعیت مهم سیاسی زمان خویش که همانا قدرت فوق العاده ی سلاطین سلجوقی بود نادیده بگیرد و از طرف دیگر نیز براساس نگرش دینی و اعتقادی، نمی توانست دیدگاههای خود را در نقد حکومت سلاطین خصوصاً سلاطین جور در مواردی بیان نموده است.

پی نوشت ها :

1. اگر بپرسند، درخشنده ترین دوره ی تاریخ ملت ایران کدام است؟ عرض خواهم کرد که: برحسب آثار و اسناد و مدارکی که به جا مانده است مسلماً مابین 350 و 500 هجری است. (مینوی- مجتبی، نقدحال، ص260، چاپ اول، تهران، خوارزمی، 1351.)
2. این منطقه در یکی از ایالات چین در حال حاضر واقع شده است.

منبع: احمدی طباطبایی، محمدرضا؛ (1387) اخلاق و سیاست: رویکردی اسلامی و تطبیقی، تهران: دانشگاه امام صادق، چاپ دوم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.