ضربه ها، اشک ها، خنده ها...

به وقت تهران یکی دو ساعت از آغاز روز هشتم خرداد 1390 گذشته است. بارسلونا با سه گل پدرو، لیونل مسی و داوید و یا در برابر تک گل وین رونی منچستر یونایتد را سه بر یک در فینال لیگ قهرمانی اروپا شکست داده و بازیکنان
سه‌شنبه، 24 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضربه ها، اشک ها، خنده ها...
 ضربه ها، اشک ها، خنده ها...

 





 

روزی روزگاری فوتبال:

فوتبال و جامعه شناسی
حمیدرضا صدر، نشر چشمه، چاپ اول: زمستان 1389. قطع رقعی، 1500 نسخه. 411 صفحه. 72000 ریال.

حمیدرضا صدر که می نویسد فوتبال از سینما جدا نیست

نویسنده: جواد رهبر
* به وقت تهران یکی دو ساعت از آغاز روز هشتم خرداد 1390 گذشته است. بارسلونا با سه گل پدرو، لیونل مسی و داوید و یا در برابر تک گل وین رونی منچستر یونایتد را سه بر یک در فینال لیگ قهرمانی اروپا شکست داده و بازیکنان این تیم حالا بعد از مراسم اهدای جام و گرفتن مدال هایشان ورزشگاه ویمبلی لندن را روی سرشان گذاشته اند. شبکه سه پخش تصویرهایی شادمانی و پایکوبی بارسلونی ها را قطع می کند و دوربین داخل استودیو می آید. رضا جاودانی، مجری و حمیدرضا صدر، کارشناس برنامه سرگرم تماشای تصاویرند. جاودانی رو به دوربین می کند و با خنده درباره نوع خوش حالی کردن دنی آلوز صحبت می کند اما صدر همین طور به صفحه تلویزین خیره شده و هنوز دارد تماشا می کند. بعد که جاودانی از او می خواهد درباره بازی نظر بدهد، صدر اجازه می خواهد اول درباره تصویرهایی که در حال پخش است توضیحی بدهد. بعد می گوید چه طرف دار بارسا باشیم و چه نباشیم، تصویرهای خوش حالی بازیکنان و عوامل تیم بعد از کسب جام در ذهن ما ثبت خواهند شد و خاطرات مشترکی برای همه مان رقم خواهند زد، درست مثل عکس یادگاری بازیکنان تیم که برای ثبت در تاریخ گرفته می شود.
***
حمیدرضا صدر یکی از خاطره بازترین نویسندگان سینمایی و ورزشی است و کتاب روزی روزگاری فوتبال هم ثمره چند دهه عشق بازی او با فوتبال است. این یک کتاب معمولی نیست بلکه اثری است که ثابت می کند فوتبال برای صدر مسأله مرگ و زندگی نیست بلکه از این دو موضوع بسیار مهم تر است. روی جلد کتاب، که نسخه اولیه آن در سال 1379 توسط نشر آویژه منتشر شد، تماشاگرانی را می بینیم که دیوانه وار و از هر طریق ممکن به مستطیل سبز رنگ چشم دوخته اند. این عکس در کنار مقدمه و فصل اول کتاب نشان می دهد که صدر در روزی روزگاری فوتبال قرار است در وهله اول ورزش فوتبال را به چشم یک تماشاگر و بعد در مقام یک تحلیلگر مورد بررسی قرار دهد. این درست است که کتاب عنوان فرعی «فوتبال و جامعه شناسی» را هم یدک می کشد اما صدر به درستی برای ارائه تصویر صحیحی از تأثیر فوتبال بر جامعه، از کوچک ترین واحد جامعه یعنی فرد شروع می کند و بعد تأثیرگذاری این ورزش را به صورت کلی بر روی افراد جامعه مورد مطالعه قرار می دهد؛ چه آن هایی که فوتبال بازی می کنند و چه آن هایی که فقط تماشاگرند. این نگاه شخصی و در عین حال تحلیلگرانه از یک منتقد سینما و تحلیلگر فوتبال با تحصیلات عالی در رشته شهرسازی چندان هم دور از انتظار نیست.
کتاب با مقدمه ای خواندنی شروع می شود و نوشته ای از جنس خاطره انگاری صدر است که یکی از نقاط اوج آن ها مطلب شب بارانی(ماهنامه «فیلم»، شماره 225) است که صدر در آن خاطره تماشای هفت سامورایی همراه با همسرش را تعریف می کند. نویسنده در این مقدمه هفت پرده ای از اولین برخورد جدی اش با فوتبال در سالن سینما یاد می کند و با تعریف کردن ماجرای تماشای فیلم گل نشان می دهد که چطور در آینده عشق به سینما و فوتبال در کنار هم در وجودش نهادینه می شود، آن قدر که حتی عنوان بسیاری از بخش های همین کتاب هم سینمایی ست: تیغ و ابریشم، شب ژنرال ها، شیر در زمستان، جنگ و صلح، عصر جدید و آبی، سپید، قرمز که سه رنگ پرچم فرانسه است و یادآور عنوان های سه گانه کریستوف کیشلوفسکی. بعضی از عناوین دیگر کتاب هم رنگ و بویی سینمایی دارند مثل «ادامه جنایت و جنحه» یا «یک بازی مردانه مردانه».
فصل اول کتاب «روزی روزگاری امجدیه» نام دارد و آن قدر عاشقانه نوشته شده که کافی است آن را با عنوان اصلی کتاب مقایسه کنیم تا به این نتیجه برسیم که در نظر صدر امجدیه یعنی فوتبال. این فصل کم حجم سفری ذهنی به استادیومی است که حالا دیگر در آن فوتبال بازی نمی کنند. اما این نکته باعث نمی شود که نویسنده آرزوی تجدید دیدار با آن جا را در سر نپروراند: «ته دلت آرزو می کنی وقتی از این دنیا رفتی، وقتی خداحافظی کردی، گاه و بی گاه بالای امجدیه پرسه بزنی. به جوان ها نگاه کنی و روزهای شیرین را به یاد آوری. آن ضربه ها آن اشک ها را. آن خنده ها را.»
مقدمه و فصل اول کتاب، همان ابتدا به ساکن تکلیف خواننده را مشخص می کند. صدر می خواهد کتابش مثل صحنه نمایش یا پرده سینما باشد؛ یعنی این که با نثری شیوا که در جاهایی شبیه به نریشن مستندهای تماشایی چند ساله اخیر سینمای جهان می شود، هم قصه فوتبال در کشورهای مختلف جهان را تعریف کند و هم این که سری به منابع معتبر مختلف جهان بزند تا گفته هایش را هم مستند کند.
صدر از فراز و نشیب های فوتبال ایران می نویسد، بعد به سراغ بریتانیا، مهد فوتبال می رود و بعد از بررسی تاریخچه کشمکش های بی پایان باشگاه های بارسلونا و رئال مادرید در اسپانیا از جنبه های متضاد فوبتال ایتالیا می گوید و تمامی خاطراتی که از پیروزی ها و شکست های لاجوردی پوشان داریم را یادآوری می کند. از سرسختی ژرمن ها در زمین فوتبال و ارزش ملی این ورزش برای فرانسوی ها می نویسد و بعد از بررسی فوتبال سوئد، یک فصل بسیار خواندنی را به کشور ترکیه و تماشاگران متعصب آن اختصاص می دهد. صدر برای مان توضیح می دهد که فوتبال در اروپای شرقی و به خصوص در یوگسلاوی سابق چه طور با قدرت و سیاست ارتباط تنگاتنگ پیدا می کند. او از تبعیض نژادی در فوتبال برزیل می گوید و فوتبال چند لایه و پرحاشیه آرژانتین و اسطوره همیشگی اش مارادونا را بررسی می کند تا به کشور کلمبیا و وقایع تلخی مثل ترور یک فوتبالیست برسد.
فصل پایانی کتاب «زنان و فوتبال» نام دارد و همان طور که از نام آن برمی آید با فصل های دیگر کتاب تفاوت دارد. شاید اگر برای کتاب فصل پایانی با حال و هوای شروع آن در نظر گرفته می شد، جان کلام بهتر ادا می شد اما پایان فعلی می تواند به این معنی هم باشد که صدر می خواهد باز هم درباره فوتبال و خاطراتش از آن بنویسد.
***
در صفحه های ابتدایی نسخه ای که از رمان یونایتد نفرین شده نوشته دیوید پیس با ترجمه حمیدرضا صدر دارم، امضای او و این جمله دیده می شود:‌«برای تو دوست خیلی نزدیکم، پاییز89». بله، حق باشماست. آقای صدر. وقتی در برنامه های ورزشی تلویزیون حاضر می شوید و با آن لحن خاص و حرکت دست های تان صحبت می کنید، فاصله مان بی نهایت کم می شود. حالا نسبت به دهه هفتاد که در ماهنامه سینمایی «فیلم» بیشتر می نوشتید و پرونده تهیه می کردید، به شما نزدیکترم. با سلیقه تان هم بیشتر آشنا شده ام و محض نمونه وقتی می گویید تماشای مسابقه ای از تیم آرسنال را به دیدن آخرین فیلم استنلی کوبریک ترجیح می دهید، متوجه ایم که از چه حرف می زنید. این روزها مدام نقل قولی از مادرتان در مطلب شب بارانی به یادم می آید: «همین که خودت لذت بردی اهمیت داره... ما از لذت بردن تو، لذت می بریم.»
منبع:ویژه نامه سینمایی همشهری ماه شماره 24



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.