چرا باید جنگ را شناخت؟

جنگ واقعه ای است که بارها تکرار شده است. اگر اصولاً فکر می کنیم که جنگ پدیده ای است که کاملاً غیر منظم و مستقل از هر علیت هدف دار و تابع هیچ شرط و احتمالی نیست و تنها یک امر تفننی، بوالهوسانه یا بدسگالانه بی جهت
سه‌شنبه، 1 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چرا باید جنگ را شناخت؟
چرا باید جنگ را شناخت؟

نویسنده: گاستون بوتول
مترجم: هوشنگ فرخجسته


 
جنگ واقعه ای است که بارها تکرار شده است. اگر اصولاً فکر می کنیم که جنگ پدیده ای است که کاملاً غیر منظم و مستقل از هر علیت هدف دار و تابع هیچ شرط و احتمالی نیست و تنها یک امر تفننی، بوالهوسانه یا بدسگالانه بی جهت ملتها یا رهبران آنهاست، در آن صورت جنگ را باید به ادبیات واگذار کنیم و از مطالعه آن چشم بپوشیم.
برخی دیگر از مردم تصور می کنند که جنگ امری است که صرفاً از اوضاع و احوال تاریخی ناشی می شود. اما دریغا که اوضاع و احوال هر چه باشد همواره می توان در آن دلایل موجهی برای جنگیدن پیدا کرد. دستاویزهای جنگ، مانند تمام پدیده های دیگر اجتماعی، هر زمان شکل خاصی دارند. کسی که دلسوزانه به خاطره ی کسانی می خندد که بر سر عبارتی از سن او گوستین با یکدیگر می جنگیدند، خود آماده است تا برای نظریه سیاسی مورد علاقه اش جان فدا کند. رقابت مردمان همسایه، غالباً از مقدرات جغرافیایی ناشی می شود. موضوعات مورد اختلاف آنان، قرنها به همان صورت باقی می ماند. با وجود این، موضوعات مزبور متناوباً قابل تحمل می ماند. با وجود این، موضوعات مزبور متناوباً قابل تحمل و غیر قابل تحمل می باشد؛ گاه فروکش می کند و گاه مشغول می شود. چرا؟
ما خود ملاحظه کرده ایم که طرح مطالعه علمی جنگ قبل از قضاوت درباره آن، مقاومتهای پنهانی را بر می انگیزد. چنین مقاومتهایی تعجب برانگیز نیست آیا جنگ عرصه هراسهای مقدس نیست؟ آیا مطالعه جنگ، همان گونه که در سابق مطالعه صاعقه و رعد و برق برای عالمان ناپاک علوم طبیعی بود، ممنوع نیست؟ فراموش نکنیم که در گذشته شکنجه دادن را مجاز می دانستند نه کالبد شکافی را. اگر انسانها، ملتها، و دولتها، خود را نسبت به مطالعه جنگها چنین بی میل نشان می دهند هزینه یک انستیتوی تحقیقاتی که درباره جنگها مطالعه کند هیچ از قیمت یک تانک متوسط یا یک هواپیمای شکاری تجاوز نخواهد کرد، آیا به این دلیل نیست که ناخودآگاه می ترسند که مبادا سرورانگیزترین جشن و آخرین راه چاره شان را از دست بدهند؟
اندیشه انسان به طور طبیعی گرایش دارد که قبل از دانستن، اعتقاد پیدا کند. ما قربانی بداهت ظاهری جنگ و بویژه انگیزه های جنگ هستیم که غالباً با علل آن اشتباه گرفته می شود. طرز فکر جادویی امروزه از علوم طبیعی رانده شده و توان خود را در عرصه علمی از دست داده، در امور اجتماعی نفوذ کرده است.
در گذشته، پزشکی تجربی ادعا می کرد که بدون مطالعه بیماریها، داروهای شفابخش را یافته است. اما اگر دانش پزشکی فقط به متخصصان آزمایشگاهی متکی بود و به زیست شناسان بی توجه می ماند، هرگز پیشرفت نمی کرد برای پیشرفت حقیقی در زمینه دانش پزشکی، آزمایشگاه بمراتب مهمتر از بیمارستان است. به همین ترتیب اگر ما به طور اصولی یک پولموژی حقیقی پی ریزی نکنیم، در مورد جنگ جز پاره ای موقت چیزی به دست آورد.
این تنها نتیجه گیری عینی و عاری از توهمی است که ما در حال حاضر و با شناخت کنونی خود از مطالعه جنگها می توانیم بدان برسیم.
جنگ یا پولمولوژی: عصر ما شاهد یک درام حقیقی است که تمام مردم بیش از پیش به آن واقف می شوند: در عصر ما همچون دوران باستان یا قرون وسطی، جنگ در روابط بین ملتها مستتر است. جنگ همانند گذشته پایه حقوق بین المللی و در عین حال، معیار و دلیل استقلال ملتها به شمار می رود.
مسئله جنگ تا اینجا نتوانسته است از مسیر هزار ساله خود خارج شود. مسئله جنگ بین توهم گرایی حقوقی، و صلح طلبی لفظی، در نوسان است، و در نهایت به همان نتیجه ای می رسد که ضرب المثل قدیم رومی آن را به نحو فشرده چنین بیان می کند: «اگر طالب صلح هستی. در تدارک جنگ باش.»
باری، جنگ نوعی بیماری مسری اجتماعی است: برای آنکه جدا بتوانیم به یک صلح طلبی علمی برسیم، قبل از هر چیز باید به شناخت عینی «پدیده جنگ» نایل شویم.
مطالعه پولموژی موقتاً اجازه می دهد تا مسائل جنگ و صلح را براساس زمینه جدیدی مورد مطالعه قرار دهیم. پولموژی حداقل فکر انسان را به سوی دیگری متوجه می کند و موقعیت جدید به وجود می آورد و اجازه می دهد تا جنبه مقدس جنگ را از بین ببریم و صلح را غیر سیاسی کنیم.
به عبارت دیگر، در اوضاع و احوال فعلی ظاهراً ما بیش از دو راه در پیش نداریم: یا اینکه کاملاً در راه تدارک جنگ گام برداریم و خود را بیش از پیش و بهتر از پیش مسلح کنیم، خلاصه اینکه منتظر باشیم تا آتش جنگ بار دیگر به بهانه ای شعله ور شود یا اینکه جگ را کاملاً مانند پدیده ای اجتماعی در نظر گیریم که عملکردها، عناصر سازنده، و علل آن قابل مطالعه و در نتیجه قابل پیشگیری عملکردی است.
خلاصه، ما ناچاریم یا در تدارک جنگ باشیم یا در زمینه پولموژی کار کنیم.(1)

پی نوشت ها :

1.مؤلف این مقاله در سال 1945، «انستیتوی فرانسوی پولمولوژی» را بنیان نهاد. این مؤسسه تنها پس از شش سال با ابزاری که در دست داشته است، خود را وقف مطالعات علمی درباره جنگ، صلح و پدیده های جنبی از قبیل پرخاشگری و تهاجم کرده است. این مؤسسه نشریه ای ادواری به نام «مطالعات پولمولوژیک» منتشر می کند.

منبع: بوتول گاستون؛ (1374)، جامعه شناسی جنگ، هوشنگ فرخجسته، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی (1387).

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط