مراحل رشد بعد از تولد

شیر مادر بهترین و مقوی ترین غذا برای طفل است. به گفته لیست (Lyst)، دانشمند بلژیکی، « شیر مادر غذای واقعی طفل است و شیر و قلب مادر هرگز جایگزین ندارد. »
چهارشنبه، 2 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مراحل رشد بعد از تولد
مراحل رشد بعد از تولد

نویسنده: رضایی حسن رضا



 

1. شیر مادر

شیر مادر بهترین و مقوی ترین غذا برای طفل است. به گفته لیست (Lyst)، دانشمند بلژیکی، « شیر مادر غذای واقعی طفل است و شیر و قلب مادر هرگز جایگزین ندارد. »(1).
بحث مهم مربوط به بعد از تولد نوزاد، موضوع تغذیه اوست؛ البته عوامل دیگری هم در رشد کودک مؤثرند، از جمله:
1. توارث: از قبیل نژاد، (مثلاً نژاد زرد کوتاه تر از نژاد دیگر است)، طبیعت، خانواده، سن (رشد در دوران بلوغ سریع تر است)، جنس و...

2. بیماریها

3. محیط، از قبیل عوامل فیزیکی (مانند فقدان نور) فصول چهار گانه (مثلاً در بهار رشد بهتر از پاییز است)، عوامل روانی، وضع اقتصادی و...
4. عوامل آندوکریتی یا کم کاری بعضی غدد، مانند: تیروئید و هیپوفیز که سبب تأخیر در رشد است. (2)
اسلام اهمیت ویژه ای به شیر مادر می دهد و تاکید می کند که هیچ غذایی جای شیر مادر را نمی گیرد. از جمله رسول خدا فرمود: «لیس لبن لصبی خیر من لبن امه؛(3) هیچ شیری بهتر از شیر مادر نیست».
روایات دیگری هم در این باره هست، مانند: «اللبن شفاء من کل راء الا الموت؛ (4) شیر مادر شفای هر درد است، مگر مرگ».
حضرت علی (ع) هم فرمود:
«ما من لبن رضع به الصبی اعظم برکه علیه من اللبن امه؛ (5) هیچ شیری که فرزند با آن تغذیه شود، با برکت تر از شیر مادرش نیست».
قرآن توجه ویژه ای به شیر مادر دارد تا حدی که کلمه «رضاع» و «شیر دادن» با مشتقاتش یازده مرتبه در قرآن آمده است.
«والوالدات یرضعه اولادهن حولین کاملین... ؛ (6) مادران (باید) فرزندان خود را دو سال تمام شیر بدهند. (این حکم) برای کسی است که بخواهد دوران شیر خواری را تکمیل کند. خوراک و پوشاک آنان (مادران ) به طور شایسته بر عهده پدر است. هیچ کس، جز به قدر وسعش، مکلف نمی شود. هیچ مادری نبایدبه سبب فرزندش زیان ببیند و هیچ پدری (نیز) نباید به خاطر فرزندش (ضرر ببیند) و مانند همین (احکام) به عهده وارث نیز است. پس اگر آنها بخواهند با رضایت هم، کودک را (زودتر) از شیر مادر بازگیرند. گناهی بر شما نیست؛ به شرط آنکه چیزی را که پرداختش را به عهده گرفته اید، به گونه شایسته بپردازید و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا به آنچه انجام می دهد، بیناست. »(7)
این آیه با بهترین وجه به حقوق نوزادان و خانواده توجه کرده است و هفت دستور گوناگون از آن استفاده می شود.
1. حق شیر دادن در دو سال اول، مخصوص مادر است.
2. لازم نیست مدت شیر دهی دوسال باشد و می توانند به 21 ماه نیز کاهش دهند؛ البته با توجه به وضع نوزاد و سلامت او.
3. هزینه زندگی مادر و نوزاد در دوران شیر دادن به عهده پدر است.
4- پدر، مادر و نوزاد در این دوران نباید ضرری ببیند.
5- بعد از مرگ پدر، ورثه باید این وظایف و نیازهای نوزاد و مادرش را به عهده بگیرند.
6- پدر و مادر اختیار دارند که با توجه به سلامتی کودک، هر وقت صلاح دیدند او را از شیر بگیرند.
7. اگر مادر از شیر دادن امتناع ورزد، می توان او را به دایه مناسبی سپرد. (8)

پیدایش شیر

خداوند چگونگی به وجود آمدن شیر را در سوره نحل بیان کرده است که با علوم روز نیز مطابقت دارد.
«وان لکم فی الانعام لعبره نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصاً سائغاً للشاربین؛ (9) و در دام ها قطعا برای شما عبرتی است، از آنچه در (لابلای) شکم آنهاست، از میان سرگین و خون، شیری ناب به شما می نوشانیم که برای نوشندگان گواراست.
«فرث» در لغت به معنی غذای هضم شده درون معده است که ماده حیاتی آن به مجرد رسیدن به روده ها، جذب بدن می گردد و تفاله هایش به خارج فرستاده می شود. مقدار کمی از غذا از دیواره های معده جذب بدن می شود، اما قسمت عمده اش از راه روده ها وارد خون می گردد و مواد اصلی شیر از خون و غده های چربی ساز گرفته می شود و به این ترتیب این ماده سفید گوارا از میان غذاهای هضم شده آمیخته با تفاله ها و از لابه لای خون به دست می آید. (10)
آیه بالا درباره پیدایش شیر حیوانات است، ولی به سبب یکی بودن بعضی از فرایندهای گوارشی و فیزیولوژی انسان و حیوان، شیر مادر مانند حیوانات، از میان خون و غذا به دست می آید.
فیزیولوژی ثابت کرده است که وقتی غذا در معده آماده هضم و جذب می گردد، در سطح گسترده ای در داخل معده و روده ها در برابر میلیونها رگ موئین قرار می گیرند و غذا از طریق «لنف ها» یا توسط ورید (سیاهرگ) باب وارد سیستم گردش خون می گردد. ورید باب مواد جذب شده از غذاهای هضم شده را به کبد منتقل می سازد و در آن تعدیلیهایی شیمیایی ایجاد و وارد سیستم گردش خون می شود.
غدد پستان نیز که عناصر تشکیل دهنده شیر را ترشح می کنند، مواد مورد نیاز خود را از خون می گیرند. این خون قبل از رسیدن به غدد پستان از راه ناف برای تغذیه جنین مورد استفاده قرار می گیرد. پستانها برای ساختن مواد پروتئینی شیر، تنها از اسیدهای آمینه ذخیره شده در بدن استفاده می کند. بعضی از مواد (مانند کازئین) که در خون وجود ندارد در غده های پستانی ساخته می شود و انواع ویتامینها، نمک طعام و فسفات و قند بدون تغییر از پلاسمای خون گرفته می شود.
برای تولید یک لیتر شیر باید حداقل پانصد لیتر خون از پستان بگذرد تا مواد لازم آماده شود و برای تولید یک لیتر خون در عروق، باید مواد غذایی زیادی از داخل روده ها بگذرد. به این ترتیب، این ماده سفید رنگ تمیز و خالص و این غذای نیرو بخش گوارا از میان غذاهای هضم شده، همراه با تفاله ها و از لا به لای خون به دست می آید؛ همان طور که قرآن می گوید شیر از تفاله ها و خون به دست می آید و این نشان از قدرت خداوند در مورد چگونگی ساخته شدن شیر است که نه رنگ و بوی خود را دارد و نه تفاله ها همراه آن هستند؛ بلکه با عطر، رنگ و بوی تازه از نوک پستان تراوش می کند. (11)

فواید شیر مادر

برای شیر مادر فواید زیادی را عنوان کردند. ما به اختصار به برخی موارد اشاره می کنیم.
1. مواد معدنی، شامل سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، روی، مس، آهن، فسفر، کلر، ید، گوگرد، گازهای اکسیژن، ازت، اسید کربنیک... و ویتامینهای B,A,D در شیر یافت می شود.
2. شیر مادر را باید مایعی زنده نامید، چون فاکتورهای حیاتی، مانند گلبولهای سفید آنزیمها، هورمونها، ایمونو گلوبولینها و... در آن وجود دارد.
3. شیر دادن در محیط آرام و بی سر و صدا و از روی نظم و ترتیب و در ساعت معین در رشد و سلامت روحی و جسمی طفل موثر است.
4. شیر دادن غریزه مادری و فرزندی را افزایش می دهد و عاطفه و محبت را بین آن دو بیشتر می کند، به خصوص اینکه آرام ترین لحظه ها برای نوزاد، زمان مکیدن شیر است.
5. عناصر تشکیل دهنده شیر، آب 908/70، چربی 34/68، لاکتوز 69/84، پروتئین 12/35، املاح معدنی 1/90 و... . می باشد.
6. آمار مرگ کودکانی که با شیر غیر مادر و مصنوعی تغذیه می شوند، 3 تا 4 برابر بیش تر از اطفالی است که با شیر مادر تغذیه می کنند.
7. شیر مادر ضد عفونی شده است و به ضد عفونی احتیاج ندارد. این شیر دارای ضد میکروب «آنتی کور» است.
8. شیر مادر گرمای مناسب و سازگار با دهان، گلو و معده بچه دارد.
9. رعایت بهداشتی مادر در نگهداری از پستان، یک اصل لازم است. درروزهای پایانی حاملگی و آغازین وضع حمل، باید هر روز پستانها را با آب و صابون شستشو دهد و نوک پستان را با مخلوط مساوی گلیسیرین و الکل 90 کمپرس نماید. این روش از ترک برداشتن و زخم شدن پستان جلوگیری می کند.
10. اگر مادر شیر زیادی به بچه بدهد، طفل به سرعت برمی گرداند و دچار سوء هاضمه نمی شود، در صورتی که شیر گاو یا شیر مصنوعی در چنین وضعیتی به ابتلای طفل به سوء هاضمه می انجامد.
11. مکیدن طفل از پستان مادر سبب تحرک لبها و مکیدن آن و موجب ترشح بزاق دهان و غدد معدی می شود که در هضم غذا مفید است، اما اطفالی که با پستانک شیر می خورند، لب را به طور محکم نمی بندند و زبان پستانک را به سقف دهان فشار می دهد.
12. شیر دادن مانع چاقی مادر، تغییر شکل پستان، ابتلای به سرطان حاملگی زودرس او می شود.
13. غذاهای مورد استفاده مادر تاثیر بسزایی در رنگ، بو، مزه شیر دارد.
14. شیر مادر مواد مصونیت زا دارد. مقاومت اطفال را در برابر عفونتها و اسهال افزایش می دهد و طفل کمتر دچار کم خونی، اگزما، نفخ، یبوست، دل درد، آلرژی و... می شود.
15. ترکیبات شیر مادر با توجه به رشد کودک و نیازهای او تغییر می کند و اما در شیرمصنوعی ثابت است.
17. شیر مادر، ساده ترین راه انتقال، ارزان ترین، تمیزترین و متناسب ترین است.
18. آنچه در قرآن مطرح شده (کودک را تا دو سال کامل شیر دهید) با نظریه های پزشکی امروزی سازگار است، چون اسیدهایی که در معده برای هضم شیر وجود دارد، تا دوران دو سالگی کارایی دارند. (12)
طبق احکام اسلامی، استفاده از شیر یکی از راههای محرم شدن است. اگر یک کودک مقداری شیر از زنی بخورد؛ به گونه ای که استخوانش محکم گردد و گوشتش بروید؛ کودک به او محرم می شود (مقدار دقیق آن 15 بار شیر متوالی یا یک شبانه روز پی در پی به نوزاد شیر بدهد). (13)
نتیجه: قرآن و روایت اهمیت ویژه ای به شیر مادر می دهند. علم نیز هیچ غذایی را جایگزین شیر مادر قرار نمی داند و شیر دادن را برای مادر و نوزاد مفید و ضامن سلامتی و رشد کودک معرفی می کند.
با توجه به آگاهی مردم- آن زمان و قبل از آن _ به این مسائل و فطری بودن رابطه نوزاد و مادر و شیر دادن، نمی توان آیات مربوط به شیر دادن را معجزه علمی بلکه اشارات علمی قرآن جای می گیرند.

2. بلوغ

بلوغ یکی دیگر از مراحل رشد بلوغ است. این مرحله حساس ترین و سرنوشت سازترین مقطع زندگی انسان است و می توان آن را انقلاب درونی نامید. قرآن به این مرحله اشاره می کند و می فرماید:
«ثم یخرجکم طفلاً ثم لتبلغوا اشدکم؛(14) و بعد شما را [به صورت] کودکی بر می آورد تا به کمال قوت خود برسید».
بلوغ را به انواع مختلف می توان تقسیم کرد، مانند: جنسی، جسمی، روحی، عقلی، علمی، مالی و... بلوغ در لغت به معنی «رسیدن به حد رشد، کامل به حد کمال و... است (15) و آن را در هر چیزی که مسیر ضعف و قوت را طی می کند، می توان تصور کرد. قرآن واژه «بلوغ» را با واژه «اشدکم » بیان کرده است. «اشد» جمع «شد» (قوت در مقابل سستی) به کار برده است و بلوغ اشد به معنی رسیدن به قوت جسمی و روحی است. (16) قرآن کریم این عنوان را برای سن بلوغ (بلوغ جنسی و جسمی)، (17)، تا سن چهل سالگی (18) و نیز مرحله قبل از پیری (19)به کار برده است. (20)

بلوغ جنسی

از 3 تا 6 سالگی اولین احساسهای جنسی مانند تمایل به جنس مخالف، کنجکاوی در مسائل زناشویی، دقت در رفتار پدر و مادر و... در کودکان به جنب وجوش در می آید، البته سن بلوغ جنسی دختران و پسران متفاوت است. این دوره در پسران از 15 تا 16 و در دختران از 9 تا 12 سالگی آغاز می شود. شرایط محیطی، ارثی و تغذیه نیز در بلوغ مؤثر است. رشد افراد در این سنین به سبب فعالیت غده هیپوفیز و هیپوتالاموس مغز و فعالیت هورمون رشد، رشد و نمو در این سریع است و شخص به تغذیه مناسب، ورزش، آرامش روحی، استراحت مفید (حداقل 9 ساعت در شبانه روز) و... نیاز شدید دارد.
روان و جسم دختر تحت تأثیر فعالیت و ترشحات غده هیپوفیز و تخمدانها در عرض چند ماه دگرگون و مشخصات جنسی در او آشکار و چرخه های منظم قاعدگی (ماهانه) شروع می شود. این چرخه های جنسی تحت تاثر مهار هیپوتالاموس می باشد و هورمون آزاد کننده «گونادوتروپین» که در هیپوتالاموس تولید می شود؛ بر روی سلولهای غده هیپوفیز قدامی اثر می گذارد که آن نیز «گونادوتروپین ها» ترشح می کند و آن سبب تغییراتی در تخمدان می شود. (21)
تخمدان در دوران کودکی حالت سکون دارد و قاعدگی (در اوائل بلوغ نامنظم است) یکی از نشانه های بلوغ دختران است. هم چنین، بزرگ شدن باسن و پستان ها، پیدایش مو در زهار و در زیر بغل و... نشانه بلوغ می باشد. نشانه های
بلوغ در پسران نیز خروج منی، رویش موی خشن بر پشت عانه و زیر بغل، تغییر صدا، بزرگ شدن آلت و بیضه و... می باشد. (22)
بعضی از پسران و دختران به بلوغ زودرس می رسند. بلوغ زودرس بر اثر اختلال غدد تناسلی، ضایعات ناحیه هیپوتالاموس، مانند تومور غده هپوفیز، نقایص مادرزادی، کیست بطن سوم، آنسفالیت و... به وجود می آید. (23)
آنچه گفته شد درباره بلوغ جنسی بود، اما بلوغ جسمی (حد کمال و رشد باشد) را نمی توان در سنین بلوغ جنسی، تعریف کرد، چون رشد جسمی (بر اساس استعدادهای طبیعی افراد) متفاوت است. دانشمندان حد کمال رشد جسمی را از 18 تا 25 سال ذکر کرده اند. (24)

3. کهنسالی (پیری)

تمام موجودات زنده چند مرحله را پشت سر می گذارند تا به مرحله مرگ برسند. این مراحل عبارت است از: مرحله نطفه و طفولیت، مرحله بلوغ و رشد و قوت، مرحله میان سالی و مرحله پیری و ناتوانی.
قرآن کریم در چند مورد از دوران پیری انسان سخن می گوید و آن را مرحله ای از زندگی بشر و دوران ضعف و کاستی و ناتوانی او معرفی می کند.
«ثم لتبلغوا اشدکم ثم لتکونوا شیوخاً؛ (25) تا به کمال قوت خود برسید و تا سالمند شوید. »
در سوره روم اوج قدرت و ضعف انسان را چنین بیان می کند:
«خداست آن کس که شما را از ابتدا ناتوان آفرید، آن گاه پس از ناتوانی قوت بخشید، سپس بعد از قوت، ناتوانی و پیری داد». (26)
در سوره یس نیز زمان کهن سالی را افت شدید در خلقت می داند.
«ومن نعمره ننکسه فی الخلق افلا یعقلون؛ (27) و هر که را عمر دراز دهیم، او را در خلقت دچار افت می کنیم. »
ظاهر آیات نشان می دهد که دوران پیری، زمان ضعف، کاستی، ناتوانی و افت در تمام اعضای بشر است.

پیری در نگاه پزشکان

بررسی پزشکان نشان می دهد کسانی که پنجاه سالگی یا بالاتر را پشت سر گذاشته اند، احساس می کنند همه چیز در وجود آنها در حال تغییر و افول است. سلولها توان دفع تمام مواد زائد فعل و انفعالات شیمیایی داخلی را ندارند و این مواد زائد گذشت سالها جمع می شوند و سلولهای زنده را از بین می برند و بدین ترتیب، بدن به مرور زمان وارد مرحله ضعف و پیری می شود. (28)
کلاژن که داربست بافتهای بدن را می سازد ، ماده ای است که تارهای ظریف آن رفته رفته نیروی خود را از دست می دهد.
در دستگاه عصبی پس از مرگ یاخته های فرسوده، یاخته های دیگر جانشین نمی شوند، زیرا بر خلاف سایر یاخته ها، خاصیت تولید مثل یاخته های همانند را ندارند. دیگر مغز فرد سالخورده کارایی مغز فرد جوان را ندارد و به تدریج حجم مغز به خصوص ماده خاکستری آن کم می شود و قدرت فهم و درک، استدلال و حافظه کاسته می شود و آشفتگی و ضعف در تکلم پدید می آید و همان طور که خداوند سوره حج آیه 5 اشاره می کند، حافظه در زمان پیری از دست می رود.
در سرخرگها گونه ای دگرگونی که احتمالاً از کودکی آغاز می شود، سبب سفت شدن جدار سرخرگها می گردد.
مفصلهای بدن نیز در نتیجه بروز تغییرات در بافت لیفی و نیز فرسودگی ناشی از طول عمر، سفت می شوند و این حالت به التهاب استخوان و مفصل می انجامد
و خلاصه هر چه عمر طولانی تر شود، خطر بروز عارضه های وخیم تر نیز افزایش می یابد. (29)
نتیجه: کهن سالی و پیری فرایند طبیعی جسم است. اجسام زوال پذیرند. روزی مرحله طفولیت و قدرت را سپری می کنند و روزی دیگر مرحله ضعف و سستی را.
قرآن به ضعف و سستی در مرحله پیری اشاره می کند و فراموشی و کاستی حافظه را از آثار پیری می داند. علوم پزشکی نیز همین نکات را ثابت می کند.

عمر طولانی

افراد زیادی در طول تاریخ دیده شده اند که عمر طولانی داشته اند و سالها با همین جسم خاکی در عرضه گیتی زندگی کرده اند. قرآن کریم، که یکی از اعجازهایش در نقل تاریخ گذشتگان ظاهر می شود، افرادی را که عمر طولانی داشتند یا تا کنون زنده اند، بر می شمارد. برای مثال درباره حضرت نوح (ع) می فرماید:
«ولقد ارسلنا نوحاً الی قومه فلبث فیهم الف سنه الا خمسین عاماً فاخذهم الطوفان و هم ظلمون ؛ (30) ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و او در میان آنها هزار سال، مگر پنجاه سال، درنگ کرد، اما سرانجام طوفان آنها را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند. »
قرآن حضرت عیسی (ع) را زنده می داند و درباره اش می فرماید:
«وما قتلوه و ماصلبوه... بل رفعه الله الیه؛ (31) حال آن که آنان او را نکشتند و به صلیب نکشیدند... بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد. »
درباره اصحاب کهف هم می فرماید:
«ولبثوا فی کهفهم ثلاث مائه سنین وازدادوا تسعاً؛(32) آن ها در غار خود سیصد سال درنگ کردند و نه سال نیز به آن افزودند. »
از ظاهر آیات استفاده می شود که این اشخاص از راه معجزه عمر طولانی داشتند. زنده بودن حضرت عیسی (بیش از دو هزار سال) و حضرت مهدی(عج) (بیش از هزار سال) بدون آنکه جسم آنها در خارج دیده شود، گویای اعجاز و توان فرا طبیعی است؛ به گونه ای که دست طبیعت و عوامل مادی نمی تواند چنین عمری را با آن خصوصیات، توجیه کند.

عمر طولانی در نگاه دانشمندان

مطالعات دانشمندان نشان می دهد عمر انسان حد معینی ندارد و ممکن است با تغییر شرایط دگرگون شود. برای مثال دانشمندان با آزمایش عمر برخی گیاهان یا موجودات زنده را به دوازده برابر عمر معمولی رسانده اند و اگر موفق شوند عمر انسان را با همین معیار افزایش خواهند داد ممکن است در آینده انسان هایی متولد شوند که بتوانند هزاران سال عمر کنند. (33) آنان هم اکنون نیز توانسته اند عمر بشر را با رعایت بهداشت تغذیه و جسم و... (بدون دست کاری در ژن و فیوزیولوژی انسان) بیش از پانزده سال افزایش بدهند.
برخی به خواب طولانی اصحاب کهف اشکال می کنند و می گویند بقای بدن در این زمان طولانی بدون آب و غذا ممکن نیست.
چند پاسخ به این گروه می توان داد:
1) خواب آنان معمولی نبود تا به مواد غذایی نیاز داشته باشند، بلکه به قدرت اعجاز بود که توانستند سیصد و نه سال بخوابند.
2) بسیاری از جانداران در جهان طبیعت وجود دارند که سرتاسر زمستان را می خوابند (زمستان خوابی) و طی مدت خواب فعالیت های حیاتی آنها تقریباً متوقف می گردد و تنها شعله ای بسیار ضعیف از آن روشن می ماند، مانند: وزغ، پروانه، حشرات، حلزون خاکی و خزندگان...
3) در هندوستان افرادی دیده می شوند که با ریاضتهای سخت 3 ماه بدون غذا، آب و اکسیژن درون قبر زنده می مانند، (34) با اینکه چنین کاری در حال عادی برای مردم ممکن نیست.
4) امروزه تئوریهای منجمد ساختن بدن جانداران برای طولانی ساختن عمر آنها مطرح است. طبق این تئوری، بدن انسان یا حیوان را در سرمای زیر صفر درجه، طبق روش خاص، نگه می دارند و به این ترتیب حیات و زندگی او را متوقف می سازند؛ بدون اینکه واقعاً بمیرد و پس از مدتی او را در حرارت مناسبی قرار می دهند تا دوباره به حالت عادی باز گردد.
دانشمندان زیست شناس، عمر چهارده روزه یک گیاه را با مراقبت به شش سال رسانده اند و عمر برخی حیوانات را نهصد برابر کرده اند. آنان در مصر دانه ی گندم چهار هزار ساله را یافتند و آن را کاشتند و سبز شد. دانشمندان معتقدند با قانون مراقبت می توانند عمر انسان را نیز افزایش دهند.
نتیجه: متوقف ساختن یا کم و زیاد کردن فوق العاده حیات، امکان پذیر است و مطالعات مختلف علمی، امکان آن را از جهات گوناگون تایید کرده است.
خواب اصحاب کهف، عادی و معمولی نبود، بلکه جنبه استثنائی داشت واراده خداوند در آن دخیل بود، چون در ادامه آیه می فرماید: « آنها چنان به نظر می رسیدند که گویا بیدارند (چشمان باز بود) که اگر آنها را می دیدی، از وحشت فرار می کردی و ترس سراسر وجودت را فرا می گرفت». در آیه 18 سوره کهف هم می فرماید:
«ونقلبهم ذات الیمین و ذات الشمال؛ ما آنها را به سوی راست و چپ بر می گردانیدیم». آیه نشان می دهد که عوامل مرموزی آنها را به سمت راست و چپ می گرداندند تا به ارگانیزم بدنشان صدمه ای وارد نشود و نیاز پوست آنها تأمین شود در حالی که در خوابهای منجمد و غیره چنین چیزی مشاهده نمی شود و این نشان از اعمال قدرت فرا بشری درباره اصحاب کهف دارد. (35)

5. مرگ

اسلام که کامل ترین دین در میان ادیان جهان است، انسان را برای بقاء می داند؛ نه فناء، لذا در قرآن بارها تکرار شده است که انسان دارای دو بعد روح و جسم است. آنچه زوال می پذیرد، جسم او و آنچه می ماند، روحش است و مرگ را با واژه «توفی»(36)؛ (دریافت کامل نفس و روح) بیان می کند.
«کل نفس ذائقه الموت؛(37) هر جانداری چشنده مرگ است».
«اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده؛(38) هر کجا باشید شما را مرگ در می یابد هر چند در برج های استوار باشید. »
مرگ و موت نقطه مقابل حیات و دارای انواع مختلفی است، مانند: موت نباتی(39)(گیاهی)، موت حیوانی در مقابل حیات حسی (زندگی حیوانی)، موت عقلانی (جهل، در مقابل حیات عقلانی، موت به معنی غم و اندوه، (40) موت به معنای خواب (41) و موت به معنی تحلیل تدریجی. (42) آنچه در این مجموعه مورد بحث قرار می گیرد موت حیوانی در مقابل حیات حسی است.

وجود روح در نگاه اندیشمندان

دانشمندان برای اثبات شخصیت دیگر انسان به نام روح، که در ورای جسم خاکی او قرار دارد و آن حقیقت هنگام مرگ ثابت و جاودان است، از روشهایی استفاده کرده اند؛ از جمله:
الف. محال بودن انطباق کوچک بر بزرگ: یکی از ویژگیهای ماده این است که میان ظرف و مظروف، نسبت یک سانی حکم فرماست، از این رو چیز بزرگ تر در ظرف کوچک تر جای نمی گیرد. انسان در چشم انداز خود از هزاران تصویر بزرگ تر از عدسی چشم و مغزش عکس برمی دارد. و همه را در نزد خود حاضر می یابد. پرسش این است که این تصاویر کجای مغز جای گرفته است؟ مگر نه این است که ظرف باید از مظروف بزرگ تر باشد، در صورتی که مغز و سلسله اعصاب ما هزاران بار از تصاویر خارج کوچک ترند؛ در نتیجه روح انسانی که با فعالیت مغز و اعصاب که جنبه مقدمی دارند، همه این تصاویر را در خود جای می دهد. (43)
ب. ناسازگاری یادآوری با مادی بودن: یادآوری معلومات از دیگر دلایل تجرد روح و بازگشت به گذشته است. اگر عمل ادراکات ما همان اعصاب و سلولهای مغزی باشد، باید یادآوری امر ممتنع باشد، چون بدن پیوسته دگرگون می شود و در هفت یا هشت سال، تمام سلولهایش عوض می شود، لذا یادآوری به واسطه روح، عملی می شود. (44)
ج. روش مغناطیسی حیوانی: بیش از یک قرن است که روش مغناطیسی برای اثبات وجود نفس (روح) ظهور کرده است . با اعمال این روش روح از بدن جدا می شود و به کارهای دهشتناکی دست می زند و نشان می دهد که انسان افزون بر شخصیت ظاهری، شخصیت نیرومندتری نیز در باطن دارد که گاهی ظهور می کند. (45) هم چنین بر وجود ذاتی روح و انجام یک سلسله اعمال فکری توسط آن، در حالی که از حواس ظاهری بدن جدا شده است، دلالت دارد. روش مغناطیسی، روشی قدیمی است و امروزه در زمره حقایق به شمار می آید و شهرت و طرفداران آن هر روز افزایش می یابد. (46)
د. دگرگونی جسم و بقای شخصیت: انسان برای حرکت در مسیر زندگی و مصرف انرژی برای کارهای فکری و عملی، جسم را در هر لحظه، قابل تغییر و تبدیل می بیند. سلول های بدن در حال تعویض می باشد، حتی برخی بر این باورند که در مدت هفت سال همه جسم انسان، حتی استخوان و مغز به طور کامل تغییر می یابد، (47) بنابراین جسم انسان در طول عمر طبیعی اش، چند با تعویض و تبدیل می شود، در حالی که روح و شخصیت او باقی می ماند و یک فرد هفتاد ساله، همان انسان هفتاد سال پیش است.
این مطلب اثبات می کند که انسان دو بعد جسمانی و روحانی دارد که با یکدیگر متفاوت است.
هـ. احضار روح: احضار روح، از جمله مسائلی است که امروزه گسترش یافته و مؤید وجود روح در ورای مادی است. احضار روح برای اولین بار، در سال 1846 در آمریکا به وقوع پیوست(48) و وجود روح را با دلایل علمی و تجربی اثبات کردند و همین موضوع موجب تغییر در عقاید و نظریات مربوط به مسائل روحی انسان شد.
علاوه بر آن تاثیر اراده از راه دور، تاثیر ارواح به هم، مشاهده از راه دور و در حالت نیمه بیداری، ارتباط روحی با شنیدن ، تله پاتیکی، روشن بینی و... را به عنوان نشانه هایی برای اثبات روح بیان کرده اند. (49)

مرگ در نگاه دانشمندان

مرگ جسم علل عوامل فراوانی دارد. آنچه می توان به عبارت ساده بیان کرد این است که قطع شدن تنفس و نرسیدن اکسیژن به سلولهای بدن، مرگ را محقق می سازد. در علم پزشکی مواردی را برای علت مرگ بر شمرده اند، از جمله:
1. مرگ پیری: اگر به وسیله میکروسکوب الکترونیکی درون یک سلول پیر را بکاویم، بر روی آن رسوباتی مشاهده خواهیم کرد که دانشمندان آنها را «رسوبات پیری» می نامند. این رسوبات مواد شیمیایی غریبی اند که در سلولهای مغز و عضلات جمع شده و رنگ ویژه ای به آن می داده اند. این مواد گاهی به مرور زمان به صورت شبکه های تار عنکبوتی در می آیند. و سلول را به سوی سرنوشتی می کشانند که راه فراری جز مرگ، برایش باقی نمی ماند. (50)
2. مرگ مغزی: دو علت اساسی برای مرگ مغزی بیان کرده اند: الف: تخریب بافت نیمکره مغز. ب. از بین رفتن تظاهرات انفعالی ساقه مغز. این دو علت به خاطر ضربه ای است که به جمجمه وارد می شود یا لکه خون یا غده ای که در مغز تشکیل می شود.
3. سوختگی: سوختگی بر اثر حرارت، مواد آتش زا، الکتریسیته، اشعه ایکس و مواد رادیو اکتیو می باشد؛ آثار سوختگی در دستگاه گردش خون، عصبی، ادراری و تنفسی دیده می شود.
4. مرگ در جریان بی حسی: غشی که در ابتدای بی حسی با کلرفرم تولید می شود و در روی پیاز مغز تیره عمل کلرفرم اثر می گذارد، به تدریج تنفس قطع و خفگی تولید می شود.
5. سقط جنین: بیرون راندن جنین قبل از موعد معین و قبل از 180 روز سبب مرگ جنین می شود.
6. خفگی: محرومیت نسوج زنده بدن از اکسیژن باعث کم شدن اکسیژن در خون و مرگ شخص می شود. عوامل آن مکانیکی یا بیماری است.
7. مسمومیت: اثر زهر در بدن انسان است و اعمال حیاتی را موقتاً یا دائماً مختل می کند. مسمومیت چند نوع است. شایع ترین آن ها عبارت است از: خونی، عصبی و محرک (بر روی پوست اثر می گذارد.)
8- بیماری های کشنده: اختلال قلبی و عروقی، سرطان و بیماری ریوی و... و عواملی مختلفی در میزان مرگ و میر مؤثرند، از جمله: جنسیت (مردها بیشتر از زن ها می میرند). جغرافیای، بهداشت جسم، تغذیه، شهری و روستایی، شغل افراد و... (51)

پی نوشت ها :

1. - کتاب دومین کنگره پزشکی در ایران، ج 2، بهداشت عمومی، بی تا، بی جا، ص1.
2. - ر. ک. به: طب اطفال، پروفسور لارنس اسلویادی، ترجمه ایرج دردشتی و ایوب خدادادی، ص 20- 15.
3. - وسائل الشیعه، حر عاملی، ج 15، ص 118.
4. - همان، ص 185.
5. - همان، ص 85.
6. - سوره ی بقره، آیه ی 233.
7. - ترجمه استاد محمد مهدی فولادوند.
8. - ر. ک. به: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و همکاران، ج 2، ص 135- 132.
9. - سوره ی نحل، آیه 66، سوره هایی مانند لقمان، آیه ی 14، احقاف، آیه ی 15، طلاق، آیه ی 6 و... نیز بدان اشاره دارند.
10. - تفسیر نمونه، همان، ج 11، ص29.
11. - برای آگاهی بیشتر ر. ک. به: تفسیر نمونه و المیزان، ذیل آیه 66 سوره نحل؛ طب در قرآن، ص 64- 63؛ اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، پاک نژاد، ص 70؛ تغذیه در قرآن، محمد رضا نوری، ص 130- 111.
12. - ر. ک: بهداشت اسلامی، مصطفی نورانی، ج 1، ص 228؛ طب روحانی، بی آزار شیرازی، ج 2، ص 153؛ طب در قرآن ، دکتر دیاب و قرقوز، ص 111- 106؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 2، ص 135- 132؛ آموزه های تندرستی در قرآن، حسن رضا رضائی، ص 80- 78.
13. - توضیح المسائل، مسائل رضاع و شیردادن.
14. - سوره ی غافر، آیه ی 67؛ سوره حج، آیه 5 همین مضمون را با عبارت «نخرجکم» بیان می کند.
15. - المنجد، ذیل واژه بلغ.
16. - التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مصطفوی، ذیل واژه بلغ.
17. - «ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده؛ نزدیک مال یتیم نشوید؛ مگر به نحو احسن، تا زمانی که به حد بلوغ برسد». (سوره ی اسراء، آیه ی 24).
18. - «حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه تا زمانی که بلوغ اشد پیدا کند و به چهل سال برسد» (سوره ی احقاف، آیه ی 15).
19. - «ثم یخرجکم طفلاً ثم لتبلغوا اشدکم ثم لتکونوا شیوخا؛ سپس خداوند شما را به صورت اطفای از عالم جنین بیرون می فرستد. سپس به مرحله استحکام جسم و روح می رسید و سپس به مرحله پیری (سوره ی غافر، آیه ی 67). آیه در بیان مراحل خلقت است واحتمال دارد بلوغ اشد همان سنین چهل سالگی باشد، مگر آنکه بلوغ در آیه را فکری و علمی بدانیم.
20. - ر. ک. به : تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 14، ص 18؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 11، ذیل آیه 32 یوسف.
21. - رویان شناسی، لانگمن، ص 122.
22. - ر. ک. به : طب اطفال، لارنس، ترجمه ایرج دردشتی و ایوب خدادادی، ص 548.
23. - همان، ص 550.
24. - تفسیر نمونه، ج 14، ص 18؛ المیزان ، ج 11، زیر آیه 32 یوسف؛ ر. ک. به : پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، دکتر رضایی اصفهانی، ج 1، ص 555- 554.
25. - سوره ی غافر، آیه 67؛ و نیز سوره ی حج، آیه ی 50 و سوره ی مزمل، آیه ی 17.
26. - سوره ی روم، آیه ی 54.
27. - سوره ی، یس، آیه ی 68.
28. - طب در قرآن، قرقوز، دیاب، ص 121- 119 (بااختصار).
29. - دانش نامه پزشکی، پیتر وینگیت، ترجمه معزی، ص27 و ص707.
30. - سوره ی عنکبوت، آیه ی 14.
31. - سوره ی نساء، آیات 158- 157.
32. - سوره ی کهف، آیه ی 25.
33. - تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ذیل آیه 25 سوره کهف.
34. - آنها به مرتاض معروف هستند.
35. - ر. ک. به : طب در قرآن، سوره 62؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ذیل آیات فوق.
36. - سوره ی زمر، آیه ی 42.
37. - سوره ی آل عمران، آیه ی 185؛ سوره ی انبیاء، آیه ی 35؛ سوره ی عنکبوت، آیه ی 57.
38. - سوره ی نساء، آیه ی 78.
39. - سوره ی ق، آیه ی 11.
40. - سوره ی ابراهیم، آیه ی 17.
41. - سوره ی زمر، آیه ی 42.
42. - ر. ک. به: پیام قرآن، مکارم شیرازی ، ج 2، ص 98.
43. -ر. ک. به : سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ص 43؛ زمردیان، حقیقت روح، ص 87، شریعتی، معاد در نگاه وحی و فلسفه، ص55.
44. - همان.
45. - ابراهیم امینی، وحی در ادیان آسمانی، ص 134.
46. - محمد هادی معرفت، آموزش علوم قرآن، ج 1، ص 58- 57.
47. - همان، ص 56، به نقل از فلورانس.
48. - همان، ج 1، ص 60.
49. - ر. ک. به: مرگ و اسرار آن، پروفسور کامیل فلاماریون، ترجمه، بهنام حجابیان.
50. - ر. ک. به: طب درقرآن، دیاب و قرقوز، ص 122- 121.
51. - ر. ک. به : آن سوی اغماء (مرگ مغزی)، دکتر بیژن اعرابی، ص 44؛ کتاب پزشکی قانونی، دکتر محمد حسین ادیب؛ انسان و مرگ، دکتر غلامحسین معتمدی، ص 22 به بعد.

رضایی حسن رضا/شگفتی های پزشکی در قرآن/قم: پژوهش های تفسیر و علوم قران 1387

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط