اسلامی شدن علوم از منظر تصوری و تصدیقی

به طور کلی دو رویکرد موافق و مخالف راجع به اسلامی شدن علوم و دانش وجود دارد؛ که دسته ی اول اعتقاد به عدم امکان اسلامی شدن علوم دارند و هر گونه تلاش در این راه را بی فایده تلقی می نمایند و دسته ی دوم که از اکثریت هم
جمعه، 4 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسلامی شدن علوم از منظر تصوری و تصدیقی
اسلامی شدن علوم از منظر تصوری و تصدیقی

نویسنده: محمد زرقانی




 

مقدمه
به طور کلی دو رویکرد موافق و مخالف راجع به اسلامی شدن علوم و دانش وجود دارد؛ که دسته ی اول اعتقاد به عدم امکان اسلامی شدن علوم دارند و هر گونه تلاش در این راه را بی فایده تلقی می نمایند و دسته ی دوم که از اکثریت هم برخوردار می باشند، اعتقاد بر امکان اسلامی شدن علوم دارند و آن را کاری لازم و مفید می دانند. ولی با تحقیق و بررسی بیشتر و دقت در تاریخچه ی بحث و طرح و تبیین مباحث مرتبطی مثل ارتباط علم و دین، قلمرو دین و غیره، به نظر می رسد که حق با موافقین اسلامی شدن علوم می باشد و استدلال های مخالفین اسلامی شدن علوم قابل خدشه و رد می باشد.

علم
برای علم تعاریف متعددی ذکر شده است، ولی منظور ما از علم در این جا عبارت است از مجموعه قضایای کلی حقیقی مرتبط به هم که حول یک محور خاص می باشد.

دین (اسلام)
دین در لغت به معانی مختلف آمده است از جمله عبادت، انقیاد، خضوع، فرمانبرداری، اطاعت، تسلیم و نظایر آن.
از نظر اصطلاحی نیز معانی و تعاریف گوناگونی به لحاظ تفاوت در نوع هستی شناسی و نگرش از سوی دانشمندان و اندیشمندان مختلف در مورد دین ارائه شده است؛ لکن با توجه به آیات و روایات متعدد در این زمینه و تعارف اندیشمند اسلامی، منظور ما از دین در این بحث عبارت است از دین کامل، حق و فطری یعنی همان اسلام که اصطلاحاً عبارت است از: مجموعه ای از کامل ترین قواعد و برنامه ها در همه ی ابعاد و شئونات بشری اعم از عبادی، اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، و غیر آن که توسط پیامبر عظیم الشأن اسلام محمد مصطفی (ص) و اوصیای ایشان در قالب کتاب، سنت و سیره، برای سعادت و هدایت همه ی انسان ها در همه ی اعصار بعد از نزول اسلام به سوی سعادت دنیوی و اخروی از طرف خداوند آورده شده است.

اسلامی شدن علم
اندیشمندان و مدعیان اسلامی شدن علم، تعاریف و تعابیر مختلفی برای این مفهوم ارائه داده اند؛ اما با بررسی و توجه اجمالی در تعاریف موجود، متوجه می شویم که همه ی آن ها در پی ترسیم ابعاد و جوانب نظریه ی اسلامی کردن شناخت و علم از راه بیان شناخت منابع معرفت یعنی عقل و نقل می باشند و تحقق علم اسلامی تنها از طریق ارتزاق علم از دو منبع عظیم عقل و نقل ممکن است؛ بنابراین با توجه به تعاریف مختلف ارائه شده، مفهوم اسلامی شدن علوم را می توان این چنین جمع بندی و تکمیل نمود که اسلامی شدن دانش عبارت است از:
1. تغییر پیش فرض های فکری و فلسفی علوم از پوزیتویستی، مادی گرائی و الحادی به توحیدی و الهی. (1)
2. تغییر در جهت گیری، کاربرد و مدیریت در علوم؛ البته طبعاً این تغییرات در پیش فرض ها منجر به تغییر در جهت گیری، کاربرد و مدیریت در علوم خواهد شد و در نتیجه به موجب این تغییر، علم در خدمت انسانیت و ارزش های انسانی قرار می گیرد؛ زیرا علم می تواند در خدمت انسانیت و ارزش های انسانی قرار بگیرد و یا در خدمت حیوانیت و سبعیت؛ بستگی به این دارد که مدیریت علم با چه کسی باشد؟ اگر مدیریت علم به دست انسان های دنیاطلب و قدرت طلب و زراندوز و سلطه طلب بود، در این صورت علم، ابزاری برای استعمار و استثمار، تحقیر ملت ها، اشغال گری و ترویج فساد خواهد بود، ولی اگر مدیریت علم به دست انسانی صالح بیافتد، آن وقت علم در خدمت انسانیت و کمال انسانی خواهد بود. (2)

ویژگی علوم موجود و ضرورت اسلامی شدن آن
علوم رایج در نظام آموزشی کشور از مقطع ابتدایی تا بالاترین دوره های تخصصی، نظامی کاملاً وارداتی و عاریه ای و فارغ از هرگونه تناسب با مبانی و شرایط فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی جامعه ی اسلامی ما می باشد. به دلیل اینکه ادعای اصلی این علوم (که وامدار اصلی علوم تجربی و حس گرایی می باشند) انکار هر نوع واقعیتی به غیراز علوم طبیعت و ماده است و حال آنکه در این صورت وقتی یک عالم، علمش محدود به حس و تجربه شود، از معرفت آنچه که به حس در نیاید وامی ماند؛ این نگاه در سطح مسائل فیزیکی با عبارت هایی چون «لن نؤمن لک حتّی نری الله جهره» (3) در نهایت به شرک و الحاد می رسد. (4) و همه ی علت ها و عوامل مؤثر را در عالم طبیعت و ماده می دانند. از سوی دیگر چون علوم موجود و رایج در مراکز آکادمیک و دانشگاهی سراسر جهان از جمله ایران، عمدتاً با پیش فرض های مادی و ارزش های ماتریالیستی غرب شکل گرفته و ریشه در تمدن غرب دارد و از زیربنای فکری و فلسفی، الحادی و ماده گرایی تغذیه می نماید، تنها توان تأمین رفاه و آسایش و سعادت با همان سنخ مادی و ماتریالیستی را دربر خواهد داشت؛ (5) در حالی که پر واضح است که این نوع سعادت با کمال واقعی و سعادت انسان از دیدگاه اسلامی و الهی سازگاری ندارد.
بنابراین علوم حسی (طبیعی و تجربی) تا زمانی که در حاشیه ی نگاه سکولار و دنیوی و یا جهل بینی الحادی و مادی محروم از معرفت عقلانی و وحیانی سازمان یابند، نمی تواند هویت ساز باشند، (6) و موجب توسعه و پیشرفت همه جانبه ی جامعه ی اسلامی و انسانی گردد؛ بلکه علم واقعی و هویت ساز و مترقی جز در پرتو ارتباط معنوی با منبع واقعی علم، یعنی خداوند تبارک و تعالی و نفوس قدسیه ی انیباء و اولیاء الهی فراهم نمی شود. نتیجه اینکه اگر مبانی علوم و نظریات حاکم بر آن از درون هویت و مبانی اسلامی ما نجوشد و اسلامی نشود، علوم و هیچ کدام از نظریات مطرح در آن قادر به پاسخ گویی و حل مسائل اجتماعی اسلامی ما نخواهند بود و نیل به موفقیت و خوشبختی را (حتی به شیوه ی غرب هم) برای ما به ارمغان نخواهد آورد.

ارتباط علوم و مسائل فکری و فرهنگی
انسان و جوامع انسانی براساس ویژگی های اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی خویش، مسائل، اهداف و علایق خاص دارند که جهت پاسخ به آن مسائل و نیل به اهداف و نهایتاً فراهم نمودن مسیر توسعه ی فرهنگی و اجتماعی، باید راهکار و نظریه ای مطابق با ویژگی های اعتقادی و شرایط اجتماعی، فکری و فرهنگی ناشی از آن ارائه گردد که به همین منظور، جوامع براساس باورها و ارزش ها و نیل به مقاصد و آرمان هایشان، نهادهایی مثل مراکز علمی و دانشگاهی را تأسیس می کنند و طبعاً نهادهای اصیل در هر جامعه ای، خصوصاً نهادهای فرهنگی، باید متناسب با اعتقادات، ارزش ها، سنن و ساختارهای اجتماعی خاص آن باشد؛ در غیر اینصورت، آن نهاد، اصیل و بومی نبوده و توان پاسخگویی به مسائل آن جامعه را نخواهد داشت.

نظام اسلامی و ضرورت تناسب علوم
در نظام اسلامی نیز انسان برای دسترسی به اهداف و آرمان هایش که عبارت از سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت و ارتقاء و رسیدن به کمال نهایی خویش که همان مقام قرب الهی است، طبعاً با یک سری مسائل و مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی خویش مواجه می شود که برای حل آن مسائل و فراهم نمودن مسیر توسعه ی فرهنگی - اجتماعی، باید نظریه ای مطابق با مبانی، فکری، فرهنگی و اجتماعی اسلامی ارائه دهد؛ نه همان نظریه ای (نسخه و شفانامه ای) که در ممالک غربی و غیراسلامی برای مردمانی با افکار و اعتقادات خاص و بعضاً الحادی ارائه می شود؛ زیرا اسلام همانند برخی ادیان انحرافی نیست که فرد و سرنوشت آن را از جامعه و اجتماع جدا و مستقل فرض نموده و احکام و برنامه های دین را در حوزه ی شخصی و انفرادی خلاصه نماید و متدین بودن را صرفاً در این بداند که در حوزه و حیطه ی زندگی شخصی و فردی خویش تنها ساعاتی را با خدای خویش (و بعضاً با نماینده ی خدا) خلوت کرده و علاوه بر اعتراف به گناه، طلب مغفرت نماید. بلکه دین مبین اسلام یک دین کامل و جامعی است که علاوه بر داشتن برنامه های عبادی مشخص برای زندگی فردی مسلمانان، برای تمام مراحل زندگی اجتماعی و مسائل آن ها نیز برنامه و احکام ویژه ای دارد.
ولی با وجود این، متأسفانه در جامعه ی اسلامی ما، تشکیل و تأسیس اولین مدارس و مراکز علمی و دانشگاهی به صورت امروز (دارالفنون) از حدود 158 سال پیش، با روند صحیح نبوده است؛ یعنی نه تنها نظریه ها و تئوری های مطرح در علوم مختلف، منبعث و منطبق با شرایط و ویژگی جامعه ی اسلامی نیست و همه مأخوذ از غرب می باشد، بلکه در جریان نقل و انتقال علوم غربی به کشور هم انصاف صورت نگرفت و لایه های فکری، فرهنگی و تمدنی غرب که در علوم رسوب کرده بود، بی رحمانه به صورت تهاجمی و بدون هیچ نقد و پالایشی وارد جامعه ی علمی کشور شد (7)؛ و متأسفانه مورد استقبال برخی از به اصطلاح روشنفکران جامعه هم قرار گرفت؟!! (8)
در نتیجه، نظریات علمی مطرح در مراکز علمی و دانشگاهی به جای این که منبعث و مطابق شرایط اجتماعی و مبانی اجتماعی اسلام باشد و از درون و بستر بسیار غنی فرهنگ اسلامی و ایرانی تراوش کند و ساخته و پرداخته شود و باعث رشد و رونق جامعه ی علمی و فرهنگی و رفع مشکلات جامعه گردد، بر گرفته از تمدن و فرهنگ ضد دینی و ماتریالیستی غرب بوده و روز به روز باعث رکود، درجازدگی و وابستگی هرچه بیشتر و همه جانبه ی کشور و منشأ تشکیل کانون تنش و بحران فرهنگی در جامعه، خصوصاً دربین نسل جوان و دانشگاهیان شده است.
بنابراین علوم رایج در نظام آموزشی کشور از مقطع ابتدایی تا بالاترین دوره های تخصصی آن، نظامی کاملاً وارداتی و عاریه ای و فارق از هرگونه تناسب با شرایط اجتماع، فرهنگی و اعتقادی جامعه ی اسلامی ما می باشد. به دلیل این که بنا و ادعای اصلی این علوم که وامدار اصلی علوم تجربی و حس گرایی می باشند، انکار هر نوع واقعیتی به غیر از عالم طبیعت و ماده است و طبعاً طبق این باور، همه ی علت ها و عوامل مؤثر را در عالم طبیعت و ماده می دانند.
البته قطعاً این روند انتقال علوم، جریانی تهاجمی، متعمدانه و منطبق با برنامه ها و اهداف استعماری غرب است؛ به طوری که بعضاً برخی از تئوریسن ها و برنامه ریزان غربی به این اهداف شوم و پلید خویش اعتراف نموده اند؛ آن جا که سارتر می گوید: «ما روشنفکران جهان سوم را برای نشخوار کردن خط فکری خودمان تربیت کرده ایم و به همین دلیل می بینید که برای رسیدن به اهدافمان، آن ها بیشتر از نیروهای خودمان در آن مناطق مفید هستند» (9).
چه زیبا حضرت امم خمینی (ره) این اهداف شوم را شناسایی نموده و در این باره می فرماید: «این اتفاقی نیست که مراکز تعلیم و تربیت کشورها و از آن جمله ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصاً غربی ها و غیره قرار گرفته است؛ بالاترین چیزی که دشمنان کشورهای مستضعف و کشورهای اسلامی از طرف مخالفین با بشریت انگشت رویش گذاشته اند، دانشگاه است؛ برای این که آن ها خوب می دانند که اگر دانشگاه در خدمت آن ها باشد، یعنی همه ی کشور در خدمت آن ها است» (10).

امکان اسلامی شدن علوم
در مورد اسلامی شدن علوم و امکان آن، دو رویکرد کلی تحت عنوان موافقین و مخالفین اسلامی شدن علوم وجود دارد که هر دسته از موافقین و مخالفین نسبت به ادعاهای خود براهین و ادله هایی را بیان نموده اند، لکن با تأمل و دقت در بیان استادهای موافقین و مخالفین به نظر می رسد که حق با موافقین اسلامی شدن علوم بوده و استدلال های مخالفین اسلامی شدن علوم، قابل خدشه و رد می باشد. بنابراین اسلامی شدن علوم امری ممکن بوده و ضرورت هم دارد.
اما برای اسلامی شدن علوم مراحل و راه کارهای مختلفی وجود دارد (11):

موانع و چالش های اساسی اسلامی شدن علوم
موارد متعددی به عنوان مانع و چالش بر سر راه اسلامی شدن علوم مطرح هستند که برخی از آن عبارتند از:
1. منحرف و معیوب بودن علوم موجود.
2. استعمارزدگی و وابستگی دانشگاه به غرب.
3. ترجمه گرایی و توهم مرجعیت علمی غرب.
4. نقد ناپذیری و وحی مُنزل تلقی کردن علوم غربی.
5. مدرک گرایی.
6. تنبلی و رفاه طلبی.
7. جزیره ای عمل کردن.
8. جدابینی حوزه ی سخت افزاری از نرم افزاری در عرصه تولید علم.
9. توهم تعارض یا تباین علم و دین.

شرایط و مراحل اسلامی شدن علوم
اسلامی شدن علم، امری ممکن و ضروری است، لکن این امر به این معنا نیست که جریان اسلامی شدن علوم، باید دفعتاً و در کوتاه مدت اتفاق بیافتد؛ بلکه این امر جریانی بسیار دقیق، عمیق و نسبتاً طولانی است که در صورت طی صحیح این روند، نتایج آن در آینده ی نه چندان دور قابل رؤیت خواهد بود و در مسیر دستیابی به این امر خطیر و ضروری، چاره ای جز گذر از مراحل ذیل نیست:
1. اِشراف و آشنایی با مبانی معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی اسلام
2. اِشراف به بیان های معرفتی تئوری های علوم غربی
3. نقد بنیان های معرفتی پوزتیویست و پست مدرن علوم
4. تبیین وحدت بین علم و دین
5. تدوین مبانی و جهانی بینی اسلامی علم
6. تولید علم اسلامی (تصحیح، تهذیب، تکمیل، توجیه، و تأسیس).

منابع:
1. قرآن کریم.
2. جوادی آملی، علم نافع و هویت ساز، درآمدی بر آزاداندیشی دفتر دوم، قم، دانشگاه باقرالعلوم، دبیرخانه نهضت نرم افزاری 1385.
3. خمینی، روح الله، صحیفه نور، ج17، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان مدارک فرهنگی انقلابی اسلامی، 1372.
4. زرقانی، محمد، اسلامی شدن علوم از نظر تصوری و تصدیقی (رساله علمی سطح 3، حوزه علمیه قم، 1389).
5. گلشنی، از علم سکولار تا علم دینی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول 1377.
6. میرسپاه، اکبر، انقلاب فرهنگی و اسلامی شدن رشته های علمی، درآمدی بر آزاداندیشی و...، دفتر نخست، قم، دانشگاه باقرالعلوم، دبیرخانه نهضت نرم افزاری 1383.
7. یغمایی، اقبال، مدرسه دارالفنون، تهران، سروا، 1376.

پی نوشت ها :

1. به دلیل این که پیش فرض ها و مبانی فکری و فلسفی هر انسانی که از نوع جهان بینی، مکتب و اصول ارزشی حاکم بر او سرچشمه می گیرد، علاوه بر نقش تعیین کنندگی در تمام مراحل تحقیق علمی (اعم از دغدغه ها، سؤالات، گزینش و انتخاب مسأله و مفاهیم) بر نوع قضاوت ها و ارائه تئوری و نظریات علمی که تعیین کننده ی اهداف و انتخابات خاص و اساسی افراد در زندگی می باشند، مؤثرند است و با وجود پیش فرض های مادی و الحادی علوم نمی توان ارائه ی نظریاتی موافق و مطابق اسلام از علوم و اهدافی متعالی برای طالبان و اندیشمندان این علوم داشت.
2. ر. ک: خامنه ای، دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان، ص 9.
3. به تو (ای موسی) ایمان نمی آوریم تا خداوند را آشکارا ببینیم بقره/55.
4. جوادی آملی، عبدالله، علم نافع و هویت ساز، درآمدی بر آزاداندیشی، دفتر دوم، ص 14.
5. هرچند ادعای تأمین رفاه و آسایش به همان معنای ماتریالیستی هم امروزه با توجه به وضعیت موجود غرب از نظر آمار و میزان بزهکاری ها و ناهنجاری های اجتماعی و همین طور بیماری ها و اختلالات روانی قابل تردید می باشد.
6. جوادی آملی، عبدالله، علم نافع و هویت ساز، درآمدی بر آزاداندیشی، دفتر دوم، ص 13.
7. ر. ک، پارسانیا، حمید، چگونگی مواجهه با علم بدون شناسنامه، روزنامه جوان 84/11/9
8. ر. ک: گلشنی، مهدی، علم سکولار تا علم دینی، ص 23)
9. آکادمی علوم، حکومت جهانی، ص 23.
10. خمینی، روح الله، صحیفه نور، ج17، ص 36.
11. لکن همزمان و حتی قبل از پرداختن به مراحل و راهکارهای اسلامی شدن علوم، باید به موانع و چالش های سر راه اسلامی شدن علوم توجه کرد و در صدد رفع آن ها اقدام نمود؛ راجع به موانع و مشکلات سر راه اسلامی شدن علوم ر. ک: زرقانی، محمد، اسلامی شدن علوم، ص 212.
منبع: ماهنامه علوم اجتماعی، شماره ی 55


 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.