منطق شناسی تولید علوم انسانی اسلامی

نگارنده بر این باور است که تولید علوم اسلامی به مثابه یک کنش علمی، مبتنی بر یک سلسله قواعد و مسائلی است که آن ها را منطق تولید علوم انسانی اسلامی خوانده است. بر این اساس، در مقاله ی حاضر به هشت محور بنیادی که مضامین
جمعه، 4 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منطق شناسی تولید علوم انسانی اسلامی
منطق شناسی تولید علوم انسانی اسلامی

نویسنده: مهدی جمشیدی




 

چکیده:

نگارنده بر این باور است که تولید علوم اسلامی به مثابه یک کنش علمی، مبتنی بر یک سلسله قواعد و مسائلی است که آن ها را منطق تولید علوم انسانی اسلامی خوانده است. بر این اساس، در مقاله ی حاضر به هشت محور بنیادی که مضامین آن ها دلالت بر منطق های گوناگون تولید علوم انسانی دارد، اشاره کرده است. این موضوعات که معطوف به منطق تولید علوم انسانی اسلامی هستند، عبارتند از: «امکان و معقولیّت علوم انسانی اسلامی»، «معنا و تعریف علوم انسانی اسلامی»، «ضرورت های تولید علوم انسانی اسلامی»، «پیشینه و پشتوانه ی تولید علوم انسانی اسلامی»، «ابعاد و عرصه های تولید علوم انسانی اسلامی»، «سطوح و مراتب تولید علوم انسانی اسلامی»، «سازوکار تولید علوم انسانی اسلامی» و «موانع تولید علوم انسانی اسلامی».
واژگان کلیدی: علم، علوم انسانی، علوم انسانی اسلامی، علوم انسانی سکولار، منطق پژوهش، موضوع، مسأله، روش، غایت، دین حداقلی، عین گرایی، ذهن گرایی.

مقدمه

بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که انقلاب اسلامی ایران، صرفاً یک انقلاب سیاسی نبود که تنها در پی ایجاد تغییر در ساختار سیاسی حاکم بر جامعه ی ایران باشد، بلکه این انقلاب اجتماعی بزرگ که از عمق تاریخی و فرهنگی تفکر اسلامی شیعی برخاست، غایات و مقاصد فراگیر و چندساحتی ای را دنبال می کرد و از جمله، ایجاد دگرگونی بنیادی در «نظم فرهنگی و فکری» جامعه ی ایران. براساس، سخن گفتن از «تولید علوم انسانی اسلامی» نباید تفسیر و تلقی ناصوابی از آن در ذهن مخاطب رقم بزند. در واقع، این پروژه ی معرفتی، «در امتداد» گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارد و می باید یکی از «اهداف و رسالت های ذاتی» آن انگاشته شود.
پس از به فرجام نرسیدن پروژه ی «انقلاب فرهنگی» در عرصه ی تولید علوم انسانی اسلامی در سال های اولیه ی پیروزی انقلاب، این مقوله ی تعیین کننده و زیربنایی، به «فراموشی» سپرده شد و یا دست کم، به «حاشیه» رفت. از این رو، به تدریج حساسیت های ایدئولوژیک نسبت به «علوم انسانی سکولار» کاهش یافت و با گسترش یافتن کمّی آموزش عالی در ایران، مضامین و درون مایه های این علوم نیز در ذهنیت بسیاری از دانشجویان و اساتید و روشنفکران و مدیران رسوب کرد و به فربه شدن طبقه ی «متجدد» و «دگراندیش» در جامعه ی ایران منجر شد. این روند ادامه داشت تا این که در سال های اخیر و به ویژه بعد از فتنه های پیچیده ی سال 1388، مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای، دوباره بر ضرورت تولید «علوم انسانی اسلامی» انگشت تأکید نهادند و نسبت به مخاطرات و تهدیدهای فکری و فرهنگی ناشی از پایه ها و نظریه های موجود در «علوم انسانی سکولاریستی» برخاسته از غرب متجدد، هشدار آشکار و عمومی دادند.
در این چارچوب، چنین به نظر رسید که در مرحله ی نخست، لازم است نخبگان و اندیشمندان فعال در شاخه ها و رشته های مختلف حوزه ی علوم انسانی، یک جمع بندی سنجیده و عقلانی درباره ی «منطق تولید علوم انسانی اسلامی» دست یابند؛ چرا که هم اکنون، پاردایم ها و رویکردهای متنوّعی در پهنه ی «منطق تولید علوم انسانی اسلامی» حضور و تکاپو دارند و ماندگاری این وضعیت در فضای علمی و معرفتی کشور، موجبات «تشتّت» و «چند گانگی» و در نتیجه «شتاب اندک» حرکت علمی و نظری را فراهم ساخته است.
این مقاله در پی تعریف و تعیین یک بنیان و هندسه ی کلّی برای انجام پژوهش هایی در این زمینه است، تا در نهایت، یک «سند نظری» متقن و پر مایه که به مثابه «نقشه ی راه» است، فراروی کنشگران و فاعلان عرصه ی تولید علوم انسانی اسلامی قرار بگیرد.

1. امکان و معقولیّت علوم انسانی اسلامی

نخستین موضوعی که باید در بحث «منطق تولید علوم انسانی اسلامی» مطالعه شود، امکان و معقولیّت این امر است؛ یعنی باید اثبات شود که اساساً «علوم انسانی اسلامی»، مقوله ای «ممکن» است نه «ممتنع». برای دستیابی به این مقصود، لازم است تمام استدلال هایی را که در مقام اثبات «امتناع» علوم انسانی اسلامی اقامه شده، گردآوری و نقد شوند. این قبیل استدلال ها، چند دسته اند:
الف. استدلال های مبتنی بر «تفسیر حداقلی از دین». مدافعان این نوع استدلال ها معتقدند که برداشت های رایج از دین دو گروه هستند: برداشت های حداقلی و برداشت های حداکثری. هواداران برداشت های حداکثری، در پی این هستند که پاسخ تمام پرسش های انسان را در متن دین جستجو کنند و بیابند، در حالی که چنین رویکردی، ناکام است؛ زیرا تعالیم و معارف دین، محدود به رابطه ی شخصی و معنوی انسان با خداوند است. بنابراین، گریزی از پذیرش «قرائت حداقلی از دین» وجود ندارد. این رویکرد، ریشه در «سکولاریسم» (1) دارد.
ب. استدلال های مبتنی بر «نامتجانس بودن علم و دین». دسته ای دیگر از مخالفان علوم انسانی اسلامی بر این باورند که علم و دین، دو حوزه ی معرفتی «ناهمگون» و «نامتجانس» هستند؛ به گونه ای که برقراری هیچ گونه اتحاد و اتصالی میان آن ها ممکن نیست. در این چارچوب نظری، علم نوعی معرفت است که از واقعیت خارجی حکایت می کند، اما دین، یک فضای معنایی و شناختی «دلبخواهانه» و «سلیقه» ای است که از برهان و استدلال، گریزان است و تنها بر احساس و تمایل شخصی انسان تکیه دارد. در جامعه ی معرفتی و علمی ما، این اشکال با عنوان «تفکیک دانش از ارزش (2)» مشهور است.

2. معنا و تعریف علوم انسانی اسلامی

یکی از کلیدی ترین مناقشات نظری متداول در میان معتقدان به امکان و معقولیت علوم انسانی اسلامی، «معنا» و «تعریف» آن است. اکنون در جامعه ی علمی ما، تفاسیر و تلقی های گوناگونی از «هویت» علوم انسانی اسلامی وجود دارند که حتی گاه، با یکدیگر متعارض هستند. بنابراین، می باید به عنوان یک گام بنیادی در مسیر طراحی و ترسیم «منطق تولید علوم انسانی اسلامی»، بتوانیم معنا و تعریف درخوری از آن ساخته و پرداخته کنیم و سپس پیرامون آن، در محدوده ی مقدورات خویش، میان کنشگران و نیروهای همسو، اجماع و اتفاق پدید بیاوریم. معانی و تعاریف عرضه شده درباره ی هویت و مقوّمات علوم انسانی اسلامی عبارتند از:
الف. تعاریف «فرضیه محور». قائلان به آن، مدخلیّت دین در علوم انسانی را تنها از ناحیه ی فرضیه می دانند؛ یعنی چنانچه محقق علوم انسانی، در مرحله ی فرضیه پردازی از متون دینی بهره بگیرد، کافی است که علم تولید شده در مراحل بعدی را متصف به اسلام بیانگاریم.
ب. تعاریف «مبانی محور». گروهی از اهل نظر بر این باورند که چون مبانی (3) و پیش فرض ها و اصول موضوعه ی علوم انسانی سکولار با دین ضدّیت دارد؛ باید پروژه ی تولید علوم انسانی اسلامی را از ایجاد تغییر در مبانی و بنیادها آغاز نمود.
ج. تعاریف «موضوع محور». برخی دیگر از هواداران علوم انسانی اسلامی اظهار می کنند که باید در طبقه بندی (4) علوم انسانی رایج، تجدیدنظر کرد و موضوع های دیگری را برگزید و تنها درباره ی آن ها باید در اندیشه ی تولید علم بود.
د. تعاریف «مسأله محور». دسته ای از کنشگران این عرصه، تعریف رقیق و محدودی از علوم انسانی اسلامی عرضه می کنند و معتقدند که چنانچه علوم انسانی سکولار، به جای مسأله (5)های غربی، مسأله های وطنی و بومی را برگزیند و توجه خود را به آن ها معطوف نماید، اسلامی شده است.
هـ. تعاریف «روش محور». در مقابل کسانی که تأکید می کنند علوم انسانی، ذاتاً با روش تجربی (6) پیوند خورده و قابل انفکاک از آن نیست، مدافعان این رویکرد بر روی تفاوت روش شناختی میان علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی سکولار اصرار می ورزند.
و. تعاریف «غایت محور». هر چند غایت یک علم، مقوّم ساختار درونی آن علم نیست، اما با این حال تعاریف «غایت محور»، مقوّم اسلامیّت علوم انسانی اسلامی را غایات دینی ای قلمداد می کنند که محقق مسلمان از آموختن و به کار گرفتن این علوم دنبال می کند.
ز. تعاریف «عالِم محور». هم چون غایت، عالِم و نظریه پرداز (7) یک علم نیز وجوی متباین با خود آن علم دارد و اسلامیّت آن، منطقاً نمی توند مدخلیّتی در اسلامیّت علم داشته باشد، اما پاره ای از فعالان حوزه ی علوم انسانی تصریح می کنند که هر گاه عالِم و نظریه پرداز یک علم، جامه ی تدیّن بر تن کند، علم بر آمده از ذهن وی نیز، خود به خود، علم دینی خواهد بود.
ح. تعاریف «ترکیبی» و «چندمتغیری». تعریف پیشین، تعاریفی تک متغیری بودند که مقوّم اسلامیّت علوم انسانی اسلامی را در وجود یک عنصر و جزء می انگاشتند، اما برخی دیگر قائل به رویکردی چندگانه گرا هستند و تعاریف ترکیبی از علوم انسانی اسلامی ارائه می کنند.

3. ضرورت های تولید علوم انسانی اسلامی

با وجود گذشته سه دهه از پیروزی انقلاب و صورت پذیرفتن بحث ها و گفت گوهایی، هم چنان بخش درخور توجهی از دانشگاهیان و حوزویان، آن چنان که باید، اهمیت و ضرورت و اولویت پرداختن به علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی را درک و فهم نکرده اند. در واقع شاید یکی از علل پیشرفت بسیار کم شتاب و ناچیز در این قلمرو، همین امر باشد که نیروهای فکری در حوزه و دانشگاه، هم چنان از حساسیت کافی در این باره برخوردار نیستند و از این رو، اهتمام شایسته ای هم ندارند. حال آن که، بدون شناخت ضرورت و اهمیت تولید علوم انسانی اسلامی، حتی تولید متون نظری متقن و قوی بنیان هم سودی نخواهد داشت؛ چرا که این متون، هم چنان در حاشیه و انزوا خواهند ماند و به عرصه ی تدریس و تفکر و تصمیم سازی و اجرا راه نخواهند یافت. به نظر می رسد موارد زیر، مهم ترین ضرورت های معطوف به انجام این پروژه باشند:
الف. دستیابی جامعه ی اسلامی به استقلال فرهنگی و علمی. یکی از اهداف مهم تلاش نظری در این حوزه، مقابله با «تسلّط فرهنگی» و «تفوّق علمی» غرب نسبت به جامعه ی اسلامی است که موجب «وابستگی علمی» مسلمین به «علوم انسانی سکولار» شده است. مقام معظم رهبری در این باره، همواره بر پایان دادن به تقلید و تکرار و ترجمه مآبی تأکید کرده اند:
«ما به هیچ وجه نگفتیم که دانسته های غربی ها را که زمینه های گوناگون علوم انسانی، پیشرفت های چند قرنی زیادی داشتند، یاد نگیریم یا کتاب های این ها را نخوانیم؛ [بلکه] ما می گوییم تقلید نکنیم.» (8)
ب. صیانت از هویت ایدئولوژیک جامعه ی اسلامی. ممانعت از گسترش «شکاکیت» و «بی اعتقادی» نسبت به «باورها و ارزش های اسلامی» در اساتید و دانشجویان حوزه ی علوم انسانی، از دیگر هدف های کلیدی این پروژه است. مقام معظم رهبری، به این کژ کارکرد علوم انسانی سکولار اشاره کرده و نسبت به آن هشدار داده اند:
«بسیاری از مباحث علوم انسانی [غربی]، مبتنی بر فلسفه هایی هستند که مبنایش مادّیگری (9) است، مبنایش حیوان - انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این [نوع] علوم انسانی را ترجمه کنیم، آن چه را که غربی های گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم؛ در واقع، شکاکیت و تردید و بی اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزش های خودمان را در قالب های درسی به جوان ها منتقل کنیم.» (10)
ایشان در جای دیگری تصریح می کنند که مبانی علوم انسانی غربی، با اسلام تعارض دارد:
«ما علوم انسانی مان [که همان علوم انسانی غربی است] بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب، مبتنی بر جهان بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادّی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمه ای، بدون این که هیچ گونه فکر تحقیقی اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می آوریم تو دانشگاه های خودمان و در بخش های مختلف، این ها را تعلیم می دهیم!» (11)
ج. رفع پاره هایی از «حاجات نظری» جامعه و نظام اسلامی، هدف و ضرورت دیگر، رفع پاره هایی از «نیاز علمی» و «حاجات نظری» جامعه و نظام اسلامی در حوزه ی مسائل علوم انسانی است که موارد زیر را شامل می شود: کمک به روند تولید «علوم انسانی اسلامی» به عنوان گفتمان دیرینه، مغفول و مورد تأکید جدّی رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ فراهم سازی مبانی و چارچوب های نظری و ابزارهای مفهومی لازم برای «تبیین دینی پدیده - های اجتماعی و فرهنگی»؛ تألیف «متون درسی اسلامی» در حوزه ی علوم انسانی به منظور تدریس در مراکز آموزشی کشور.

4. پیشینه و پشتوانه ای نظری و ساختاری علوم انسانی اسلامی

1-4- پیشینه و پشتوانه ی نظری علوم انسانی اسلامی

به غیر از مطالعاتی که در دوره ی متقدّم در میان مسلمین درباره ی مباحث علوم انسانی صورت گرفته، در دوره ی معاصر و متأخّر باید از فعالیت های علمی زیر نام برد که در جامعه ی علمی ایران انجام گرفته است:
الف. تولیدات محققان لایه ی اوّل (قله های علمی) مشتمل بر علّامه سیدمحمدحسین طباطبایی، علّامه مرتضی مطهری، علّامه محمدتقی جعفری، علّامه محمدتقی مصباح یزدی و آیت الله عبدالله جوادی آملی.
ب. تولیدات محققان لایه ی دوم مشتمل بر حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر رشاد، حجت الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا، دکتر حسین کچویان، دکتر ابراهیم فیاض، شهید سید مرتضی آوینی.

4-2- پیشینه و پشتوانه ی ساختاری علوم انسانی اسلامی

مراکز علمی و مؤسسات پژوهشی که در جامعه ی ایران، در قلمرو تولید «علوم انسانی اسلامی» فعالیت می کنند و یا علاقه مند به تلاش و تکاپوی نظری در این راستا هستند، عبارتند از:
الف. مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
ب. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
ج. پژوهشگاه همکاری حوزه و دانشگاه
د. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ه. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

5. ابعاد و عرصه های علوم انسانی اسلامی

مقصود از ابعاد و عرصه های علوم انسانی اسلامی، رشته های علمی ای است که جزء علوم انسانی به شمار می آیند. از این نظر، چندان تفاوتی میان علوم انسانی اسلامی و علوم انسانی سکولار نیست. اصلی ترین رشته هایی که این طرح آن ها را پوشش می دهد عبارتند از:
الف. علوم سیاسی، ب. علوم اجتماعی، ج. روان شناسی و علوم تربیتی، د. اقتصاد، ه. حقوق، و. مدیریت.
سایر رشته هایی که اکنون بر مبنای اعتبار، جزء علوم انسانی شمرده می شوند، حقیقتاً و ماهیتاً، در زمره ی علوم انسانی نیستند؛ زیرا یا موضوع آن ها، انسان نیست و یا این که حیثیت انسانی انسان را مطالعه نمی کنند.

6. سطوح و مراتب تولید علوم انسانی اسلامی

معمولاً مطالعات و پژوهش هایی که در زمینه ی علوم انسانی صورت می گیرد را به سه دسته ی کلی تقسیم می کنند:
الف. «مطالعات بنیادی» که ناظر به پژوهش های زیربنایی و اساسی هستند و می توانند یک «رشته ی علمی جدید» بیافرینند و یا حداقل، یک «مکتب و انگاره ی نو» ایجاد کنند؛
ب. «مطالعات توسعه ای» معطوف به «نظریه پردازی» در ذیل یک مکتب و انگاره ی موجود هستند؛
ج. «مطالعات کاربردی» در فروترین سطح تولید علمی قرار می گیرند و ناظر به امور جزئی و روزمره هستند.
اگرچه تولید علوم انسانی اسلامی تلاشی است که می باید در هر سه سطح صورت بپذیرید، اما این سطوح نسبت به یکدیگر، تقدّم و تأخّر منطقی دارند، به گونه ای که نقطه ی آغاز منطقی تولید علوم انسانی اسلامی، انجام مطالعات بنیادی است و پس از آن، به ترتیب باید مطالعات توسعه ای و کاربردی انجام بگیرد.

7. سازوکار تولید علوم انسانی اسلامی

یکی از مناقشه برانگیزترین مباحث و مسائل درباره ی تولید علوم انسانی اسلامی، طراحی «سازوکار» آن است. در اینجاست که شکاف های نظری سرنوشت سازی شکل می گیرد و مسیر معرفتی نیروهای فکری وابسته به گفتمان علوم انسانی اسلامی از یکدیگر جدا می شود.

7-1- سازوکار معطوف به «روند» تولید علوم انسانی اسلامی

درباره ی سازوکار معطوف به «روند» تولید علوم انسانی اسلامی، دستِ کم دو رویکرد وجود دارد:
الف. «رویکرد انتزاعی». قائلان به این رویکرد تأکید می کنند که نخستین گام در راستای تولید کردن علوم انسانی اسلامی، آفرینش «فلسفه های مضاف» معطوف به این علوم است؛ زیرا هر یک از شاخه های علوم انسانی، خواه ناخواه بر یک سلسله «اصول موضوعه و مبانی فلسفی» استوار هستند، آنچنان که علم به مثابه «روبنا»یی است که در تناسب با این «زیربنا»، هویت می یابد و شکل می گیرد. از این رو، ابتدا باید یک «زیربنا»ی اسلامی تولید کرد. در غیر این صورت، «روبنا»های ما از «زیربنای سکولار» تغذیه خواهد کرد وبه رنگ آن درخواهد آمد.
ب. «رویکرد انضمامی». جمعی دیگر از مدافعان علوم انسانی اسلامی، نگاهی معکوس دارند و تلاش می کنند نقطه ی شروع را «جهان واقع» معرفی نمایند؛ به این معنا که «علوم انسانی قدسی» از متن «واقعیت هایِ عینی قدسی» برمی آید. از این رو، چنانچه جامعه قدسی و الهی شود، علوم انسانی نیز که در پی حکایت گری از جهان خارجی است، هیأت و هویت دینی می یابد.

7-2- سازوکار معطوف به «مراحل» تولید علوم انسانی اسلامی

دو گونه نظر در رابطه با سازوکار معطوف به «مراحل» تولید علوم انسانی اسلامی ارائه شده است:
الف. رویکردی که «فهم و نقادی علوم انسانی سکولار» را نقطه ی آغاز منطقی می انگارد (مرحله ی اول) و پس از آن «تولید علوم انسانی اسلامی» را دنبال می کند (مرحله ی دوم)؛
ب. رویکردی که «فهم و بازخوانی و بازآرایی میراث معرفتی سلف صالح» را نقطه ی آغاز منطقی می انگارد (مرحله ی اول) و در مرحله ی بعد، «فهم و نقادی علوم انسانی سکولار» را در دستور کار خویش قرار می دهد (مرحله ی دوم) و در نهایت، به مرحله ی «تولید علوم انسانی اسلامی» وارد می شود (مرحله سوم).

7-3- سازوکار معطوف به «زمان» تولید علوم انسانی اسلامی

میان فعالان و کنشگران حوزه ی تولید علوم انسانی اسلامی، دو رویکرد در زمینه ی سازوکار معطوف به «زمان» تولید علوم انسانی اسلامی قابل تشخیص است:
الف. «رویکرد میان مدت». هواداران این رویکرد درصدد هستند تا در ظرف «50سال»، از مرحله ی تولید علوم انسانی اسلامی عبور کنند و به عنوان «مرجع و صادر کننده ی علم» در گستره ی جهانی شناخته شوند.
ب. «رویکرد بلندمدت». قائلان به این رویکرد، بر اقتضائات و الزامات برخاسته از «سرشت علم» تکیه می کنند و معتقدند که نمی توان در «میان مدت»، به مرحله ی تولید علم نائل گردید، بلکه می باید تا حدود «دو یا سه قرن» در راستای نقّادی علوم انسانی غربی فعالیت نمود. این عده به سازوکار زمانی تولید شدن علم در تمدن اسلامی و تمدن غرب اشاره می کنند و این تجربه های تاریخی را نشانگر محدودیت های تحمیلی از ناحیه ی خود علم معرفی می کنند.

7-4- سازوکار معطوف به «اجرا»ی تولید علوم انسانی اسلامی

به نظر می رسد برای عملیاتی و اجرایی کردن پروژه ی تولید علوم انسانی اسلامی، تاکنون دو نوع سازوکار پژوهشی محقق شده است:
الف. «سازوکار حلقه محور». این سازوکار در سال های نخست پیروزی انقلاب و در جریان انقلاب فرهنگی به اجرا نهاده شد. بر این اساس، گام های زیر برداشته شد: انتخاب رشته های اصلی علوم انسانی به منظور تولید نظریه در گستره ی آن ها، که در نتیجه، پنج رشته (حقوق و علوم سیاسی، جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد و علوم تربیتی) انتخاب شدند؛ تشکیل کمیته های علمی در هر یک از این رشته ها؛ اکتشاف اصلی ترین و اساسی ترین مسأله های مورد مناقشه در هر یک از این رشته ها (که در نهایت، در هر رشته، 30 مسأله انتخاب گردید)؛ برگزاری 30 سمینار و جلسه ی مشترک میان اساتید حوزه و دانشگاه برای بحث و گفتگو درباره ی 30 مسأله ی یاد شده و کشف نظریه ی اسلامی (بر این مبنا، در مجموع، 150 سمینار علمی برای پنج رشته از رشته های علوم انسانی در نظر گرفته شد)؛ انتشار کتاب پژوهشی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی در هر رشته.
ب. «سازوکار تمحّض محور». این سازوکار که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی محقق گشته، مرکّب از چند پاره است: تشکیل گروه های علمی بر مبنای رشته های علمی یا موضوع های علمی؛ طراحی ساختار منطقی - معرفتی برای رشته یا موضوع هر گروه علمی؛ استخراج حوزه ی تمحّض متناسب با ساختار منطقی - معرفتی؛ واگذاری هر حوزه ی تمحّض علمی به یک محقق برای انجام پژوهش.

8. موانع تولید علوم انسانی اسلامی

مسلمین با فاصله ی اندکی پس از ظهور اسلام، توانستند تمدّن بزرگی را به نام «تمدّن اسلامی» رقم بزنند که به مدت پنج قرن، از تفوّق و حاکمیت جهانی در عرصه ی علم و اندیشه ورزی برخودرار بود. با عبور از این مقطع تاریخی درخشان، تمدّن اسلامی افول کرد و «انحطاط علمی» و «فرورفتگی معرفتی» بر جوامع اسلامی مسلط گردید. از آنجا که این وضعیت تاریخی در حوزه ی علوم انسانی، همچنان موجود و محسوس است؛ باید مطالعه ای ریشه ای درباره ی این «بیماری تاریخی» مسلمین صورت بگیرد و علل متقدّم و متأخّر مؤثر بر «عقب ماندگی علمی» مسلمین، در امتداد یکدیگر و در قالب یک زمینه ی واحد، شناسایی شوند. افزون بر این، لازم است برخی شرایط تاریخی و فرهنگی خاص «جامعه ی معاصر ایران» نیز که از موانع تولید علوم انسانی اسلامی به شمار می آیند، مستقلاً کشف و مطالعه شوند. این قبیل موانع و عوامل بازدارنده، چند دسته اند:
الف. موانع روانی (شخصیتی)، ب. موانع نظری (معرفتی و علمی)، ج. موانع فرهنگی، د. موانع سیاسی.
منابع تحقیق :
- رشاد، علی اکبر؛ دین پژوهی معاصر: درنگی در گفتمان های سه گانه ی متجمّد، متجدّد و مجدّد؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
-ـــــــــــــ؛ «معیار علم دینی»؛ فصل نامه ی ذهن؛ سال نهم؛ شماره یکم؛ 1387؛ صص 5-12.
- سروش، عبدالکریم، تفرّج صُنع؛ گفتارهایی در اخلاق و صنعت و علم انسانی؛ تهران: مؤسسه فرهنگی صراط؛ چاپ سوم؛ 1373.
- ـــــــــــــ؛ «اسلام و علوم اجتماعی؛ نقدی بر دینی کردن علم» در: علم دینی؛ دیدگاه ها و ملاحظات؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ چاپ اول؛ 1385.
- مصباح یزدی، محمدتقی؛ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن؛ تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، 1379.
- ـــــــــــــــ؛ «تعریف علوم انسانی، سلسله مراتب علوم انسانی و نقش دین در علوم انسانی»؛ مبانی فلسفی علوم انسانی: گفت و گوها؛ قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی؛ چاپ اول؛ 1389؛ صص 88-106.
- ــــــــــــــــ؛ «رابطه ی ایدئولوژی و فرهنگ اسلامی با علوم انسانی»؛ حوزه و دانشگاه: مجموعه مقالات و مصاحبه های برگزیده؛ کتاب اول؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ چاپ اول؛ 1387، صص 74-90.
- ــــــــــــــــ؛ علم و دین: رابطه، مرزهای دلالت و انتظارات حوزه و دانشگاه: مجموعه مقالات و مصاحبه های برگزیده؛ کتاب اول؛ قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه؛ چاپ اول؛ 1378. صص 112-125.
- مطهری، مرتضی؛ مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی: وحی و نبوت؛ جلد سوم، تهران: صدرا، 1387.
- ؛ مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی: انسان در قرآن؛ جلد چهارم، تهران: صدرا، 1387.
- ؛ مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی: جامعه و تاریخ؛ جلد پنجم، تهران: صدرا، 1387.
- ؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم: جلد سوم؛ تهران: صدرا؛ چاپ شانزدهم؛ 1388.

پی نوشت ها :

1. Secularism.
2. Value.
3. The Basics.
4. Classification.
5. Problem.
6. Experimental Method.
7. Theorist.
8. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان در تاریخ 19/05/1390؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.
php?p=bayanat&id=8444
9. Materalism.
10. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاه ها در تاریخ 08/06/1388؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.
php?p=bayanat&id=5814
11. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از بانوان قرآن پژوه کشور در تاریخ 28/07/1388؛ بر گرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.
php?p=bayanat&id=6030

منبع: ماهنامه علوم اجتماعی، شماره ی 55

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.