دیپلماسی عمومی ایران در جهان اسلام

در برگ های آغازین«کتاب مرجع دیپلماسی عمومی» می خوانیم که حوادث 11 سپتامبر سال 2001 در آمریکا باعث شد پس از یک دوره رکود در مباحث و عملیات دیپلماسی عمومی پس از فروپاشی شوروی، مباحث نظری و سیاست
يکشنبه، 6 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دیپلماسی عمومی ایران در جهان اسلام
دیپلماسی عمومی ایران در جهان اسلام

 

نویسنده: مصطفی غفاری




 

آسیب شناسی و پیشنهادهایی برای پیشرفت

در برگ های آغازین«کتاب مرجع دیپلماسی عمومی» می خوانیم که حوادث 11 سپتامبر سال 2001 در آمریکا باعث شد پس از یک دوره رکود در مباحث و عملیات دیپلماسی عمومی پس از فروپاشی شوروی، مباحث نظری و سیاست های اجرایی دیپلماسی عمومی آمریکا بار دیگر رونق بگیرد و این بار بر جهان اسلام متمرکز شود؛ چرا که از دید آمریکایی ها جهان اسلام کانون پرورش تهدید بزرگ امنیت جهانی و منافع ملی آنها یعنی «تروریسم» است. نگاهی به تراکم تحقیقات و مناظرات پیرامون دیپلماسی عمومی در محافل پژوهشی و رسانه ای در همه جای دنیا درستی این ادعا را آشکار می کند. با آن که ایران هم به دلیل موقعیت خود در قلب جهان اسلام و هم به دلیل تمرکز روابط فرهنگی فراملی آن بر جهان اسلام می تواند جایگاه ویژه ای در بحث های نظری و عملیاتی دیپلماسی عمومی داشته باشد اما پژوهش های بومی صورت گرفته در این زمینه، کمتر معطوف به حوزه راهبردی جهان اسلام بوده است. گذشته از پاره ای ملاحظات درباره مفهوم شناسی دیپلماسی عمومی بر پایه رویکردی اسلامی، در اینجا تنها به یک بسته پیشنهادی برای ارتقای دیپلماسی عمومی ایران در قلمروی جهان اسلام پرداخته شده که مبتنی بر آسیب شناسی وضعیت موجود است و هفت پیشنهاد استراترژیک و 14 پیشنهاد تاکتیکی را در بر می گیرد. در بازه زمانی کنونی که اوج گیری بیداری اسلامی جدیت و حساسیت بیشتری را در روابط خارجی ایران در این منطقه ضروری ساخته، جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن برنامه های سنجیده و هوشمندانه در زمینه دیپلماسی عمومی می تواند «عمق راهبردی» خویش را در میان ملت های مسلمان افزایش دهد و بر شکل گیری «نظم نوین منطقه ای» اثرگذاری شایسته ای داشته باشد.
دیپلماسی عمومی به عنوان روابط خارجی مؤثر یک دولت با ملت های دیگر معمولاً در چارچوب دو راهبرد اصلی آموزشی و رسانه ای پیگیری می شود «جوزف نای» نظریه پرداز «قدرت نرم» با اشاره به همین مقوله معتقد است که آمریکایی ها به دو دلیل قدرتمند هستند. نخست به خاطر تصویری که سلطه جهانی آنها بر سینما و تلویزیون برای آنها به ارمغان آورده و الهام بخش رؤیاها و آرزوهای دیگران هستند و دوم اینکه دانشجویان زیادی از سراسر دنیا برای تکمیل تحصیلات خود، آمریکا می روند.
این دو راهبرد کم و بیش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز قابل شناسایی هستند، به ویژه در سال های پس از دهه اول انقلاب اسلامی که الگوی «دولت سرمشق» عملا بر گرایش آشکار به «صدور انقلاب» سایه انداخته است. ایران نیز از راهبردهای دیپلماسی عمومی برای اثرگذاری بر نخبگان و عامه مردم در جهان اسلام بهره می گیرد.
از پذیرش دانشجو در دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین تا پذیرش طلاب علوم دینی در جامعه المصطفی در قم می توان راهبرد آموزشی را نشان گرفت. همچنین راه اندازی شبکه های خبری العالم و پرس تی وی به زبان های عربی و انگلیسی و نیز شبکه سرگرمی آی فیلم نمونه هایی از تلاش های ایران برای پیگیری راهبرد رسانه ای در دیپلماسی عمومی هستند.
با این همه نگاهی به کارنامه جمهوری اسلامی در زمینه دو راهبرد پیش گفته، آسیب های مهمی را در این رابطه نشان می دهد. گذشته از این، تصویری که از جایگاه و نقش مطلوب منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی، سند چشم انداز و رهنمودهای رهبران کشور ترسیم می شود و نیز توان ایران از نظر منابع و ظرفیت ها برای رسیدن به چنین نقطه ای، حکایت گر اهمیت دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی به ویژه در رابطه با جهان اسلام است.
در این زمینه ظرفیت های بسیاری مانند فرهنگ و ارزش های اسلامی، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، مردم سالاری دینی، خودکفایی اقتصادی دانش بنیاد، ایده پردازی ومفهوم سازی و.... وجود دارد که باید فعال شده یا استفاده شایسته تری از آن صورت گیرد.
دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام با موانع و چالش هایی برون زا نیز روبه روست که بخش مهمی از آن متأثر از حضور سخت و تمرکز نرم آمریکا بر جهان اسلام است.
این چالش ها که معمولاً در قالب «شیعه هراسی» و «ایران هراسی» جلوه می کنند را می توان واکنش رقیبان منطقه ای و قدرت های جهانی به اهداف و برنامه های ایران برای ایفای نقش «ام القرای جهان اسلام» و رسیدن به جایگاه «قدرت اول منطقه» در افق 1404 دانست.
دیپلماسی عمومی ایران در جهان اسلام

آسیب ها و پیشنهادها

شناخت آسیب های درون زا می تواند راه را بر اثرگذاری چالش های برون زا نیز ببندد. از این رو این پرسش اهمیت ویژه ای می یابد که دیپلماسی عمومی ایران در جهان اسلام از درون با چه موانعی روبه رو و چگونه می توان آنها را برطرف کرد. یا تأثیر آنها را کاهش داد؟ یادآوری این نکته لازم است که بخش زیادی از آنچه در اینجا بدان اشاره می شود، به طور کلی معطوف به دیپلماسی عمومی ایران است اما با توجه به نقش ویژه ایران در میان کشورهای اسلامی بروز و ظهور بیشتری در این زمینه یافته است.
چالش های درون زا در دو سطح کلان و خرد مورد توجه قرار گرفته اند. در صورت اهتمام به رفع آنها و در پیش گرفتن اقداماتی سازنده در این راستا می توان به شکل گیری تصویری مثبت تر و اثرگذارتر از جمهوری اسلامی ایران در افکار عمومی جهان اسلام امید بست.

چالش های کلان و راهکارهای کلی

موضوع شناسی

دیپلماسی عمومی» هنوز در محافل فکری و تصمیم گیری ایران به لحاظ مفهومی و کاربردی به روشنی تعریف نشده و در متونی که در این باره منتشر شده، گاه با مفاهیم دیگری مانند تهدید نرم، انقلاب های رنگین یا تهاجم فرهنگی مترادف دانسته می شود. شاید یکی از علت های این مسأله آن باشد که دیپلماسی عمومی از مفاهیم و ابزارهایی استفاده می کند که در دیگر مفاهیم نیز کاربرد دارد. با این تفاوت که دیپلماسی عمومی به «کسب اعتماد عمومی» متکی است و این امر خط قرمز آن به حساب می آید. درک این گونه تفاوت ها و تمایزهای مفهومی از آن جهت اهمیت دارد که می توان در قالب آن راهکارهایی برای حفظ امنیت و تأمین منافع ملی کشور یافت. برای نمونه اهمیت فراوانی دارد که در رسانه های ایرانی که در زمینه روابط خارجی فعالیت دارند. مجموعه اقدام های جمهوری اسلامی ایران برای اثرگذاری بر دنیای پیرامون خود را «تبلیغات» و «جنگ نرم» بخوانند یا از آن با نام «دیپلماسی عمومی» جمهوری اسلامی ایران یاد کنند. اهمیت این مسأله با توجه به حساسیت های موجود در جهان اسلام، دو چندان می شود. با توجه به نوپایی سنت مطالعات دیپلماسی عمومی، ابعاد مختلف معنایی و عملیاتی آن دائماً در دست بررسی مراکز و مؤسسات علمی و دانشگاهی است و هر روز بر غنای ادبیات مربوط به این حوزه افزوده می شود. از این رو شایسته است در جمهوری اسلامی ایران نیز نهادهایی علمی به ویژه بیرون از ساختار رسمی وزارت امور خارجه تعریف و تعبیه شوند تا این وظیفه را بر عهده گیرند.

ساختارها و نهادها

خلط میان دو حوزه «سیاست خارجی» و «روابط خارجی» و در نتیجه عدم شفافیت وظایف و تداخل مسؤولیت ها از آسیب های عمده سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی ایران است. دستگاه های مختلف مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات و وزارت امور خارجه بدون هماهنگی دقیق با یکدیگر مسؤولیت های موازی را تعقیب می کنند. ناهمسازی در اعمال سیاست خارجی پیامدهایی جدی در کاهش بازدهی و کم شدن اعتبار یک کشور در سطح جهانی دارد. در حالی که بنا به تعریف، یکی از مهم ترین مؤلفه های دیپلماسی عمومی افزایش اعتبار و جلب اعتماد مردمان دیگر کشورهاست. یک آسیب مهم دیگر در همین زمینه، عدم گذار به سطح نهادی در زمینه دیپلماسی عمومی است. هانس مور گنتا در کتاب مشهور خویش «سیاست میان ملت ها» می نویسد که اتکا به سنت ها و نهادها به جای تکیه بر ظهور گاه و بیگاه چهره های برجسته، تداوم کیفیت را به بهترین نحوی تضمین می کند. از این روست که علاوه بر گسترش مباحث علمی پیرامون دیپلماسی عمومی در بسیاری از کشورها ساز و کارهایی اجرایی برای تحقق آن پیش بینی و در ساختار سیاست خارجی جای دهی شده است. امروزه شعبه های «شورای بریتانیایی»( British Council) در نقاط مختلف جهان در برخی موارد فعال تر و مؤثرتر از سفارتخانه های انگلستان هستند.
در نظر گرفتن نهادی کوچک اما کارآمد اجرایی و عملیاتی (مانند یک «اتاق فرمان») که پشتوانه تئوریک و نظری مناسبی نیز داشته باشد برای هدایت و ارتقای دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران ضرورت دارد. این مرکز می تواند فعالیت چندین نهاد مختلف تصمیم گیر و عمل کننده در زمینه روابط فرهنگی فراملی - به ویژه در جهان اسلام - را هماهنگ و همسو سازد و از اتلاف وقت و هزینه جلوگیری کند. در حال حاضر عمده فعالیت ایران در عرصه دیپلماسی عمومی توسط «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» سازمان دهی و دنبال می شود و وزارت امور خارجه نقشی مکمل برای آن دارد. در حالی که بر اساس نقش مهم و مرکزی وزارت امور خارجه در زمینه دیلپماسی در هر کشور مهم است که ساز و کار تصمیم سازی و اجرایی دیپلماسی عمومی، وزارت خارجه بوده و نهادهای دیگر به عنوان تکمیل کننده این وظیفه تلقی شوند.
همچنین تصویب قوانین و تدوین سیاست های متناسب در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد. این امر می تواند یکی از وظایف مهم اتاق فرمان دیپلماسی عمومی به شمار رود تا پیشنهادهای کارشناسی شده ای را به عنوان طرح یا لایحه مطرح سازد. جمهوری اسلامی در دهه 70 شمسی با اعلام سیاست هایی مانند «تنش زدایی» و طرح هایی همچون «گفت و گوی تمدن ها» توانست تعاملات منطقه ای و بین المللی خود را با جهان افزایش دهد و چهره جهانی ایران را بهبود بخشد. به طور کلی افزایش ارتباطات جهانی و تلاش برای کاهش تعارض های منطقه ای به عنوان میانجی می تواند مورد توجه دستگاه دیپلماسی کشور قرار گیرد.
تدوین و ابلاغ اسناد بالادستی مانند سیاست های کلی نظام در زمینه سیاست خارجی که با مشورت مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه و توسط رهبری ابلاغ شده، گام مهمی در این راستا به شمار می رود و نقش مهمی در ایجاد وحدت رویه در زمینه دیپلماسی ایجاد خواهد کرد. لازم است برای نهادینه شدن آن نیز دقت نظر و نظارت کافی اعمال شود. وجود نهاد ثابتی همچون اتاق فرمان دیپلماسی عمومی می تواند از آسیب هایی مانند تغییر مکرر سیاست ها و مسؤولان و در نتیجه نیمه کاره رها شدن برنامه های مؤثر با کم تأثیر شدن آنها جلوگیری کند. البته چند صدایی نماد مردم سالاری است اما صداهای مختلف، باید بازگو کننده ارزش های مشترک در راستای تأمین منافع ملی و از نظر بین المللی معقول و منطقی باشد. ضمن آنکه ساختار تشکیلاتی که به این منظور در نظر گرفته می شود، باید بتواند با مقام های عالی رتبه، دانشگاه ها، سازمان های غیر دولتی و حتی بخش خصوصی تعامل مناسبی داشته باشد.

کارگزاران

الف- در سال های اخیر به ویژه با شتاب گیری روندهای جهانی شدن دولت ها به این نتیجه رسیده اند که دیگر نمی توانند به تنهایی به همه اهداف ملی در صحنه دیپلماتیک دست پیدا کنند. آنها ناگزیرند که به مردم و نهادهای غیردولتی مانند رسانه ها، دانشگاه ها و مؤسسات فرهنگی اعتماد کنند و نقش آنها را در زمینه سیاست خارجی و دیپلماسی جدی بگیرد. آنچه اهمیت دارد، اعتماد برانگیزی بیشتر و بهتر بازیگران خصوصی نسبت به نهادهای دولتی است. برای نمونه نقش بنیادهای آمریکایی نظیر فورد، سوروس و کارنگی در تثبیت دموکراسی در اروپای شرقی پس از جنگ سرد قابل توجه است.
دعوت از بخش خصوصی برای مشارکت در روابط فرهنگی فراملی اگر چه مستلزم تعهدها و حمایت های فراوانی نسبت به آن است اما هر چه باشد از خرج کردن پول به صورت مستقیم در کشورهای دیگر بهتر است. از این رو دولت ها با استفاده از حساسیت برانگیزی کمتر مشارکت با بخش خصوصی، سرمایه گذاری هوشمندان در برنامه های فرهنگی در آن سوی مرزهای خویش را پی می گیرند. حضور شخصیت های فرهنگی، ورزشی، هنری، علمی و دانشگاهی کشور در محافل گوناگون خارجی می تواند زمینه های بهتری را برای معرفی ایران به مردم جهان فراهم کند. این امر از آنجا اهمیت بیشتری می یابد که تبلیغات منفی زیادی علیه ایران وجود دارد که با واقعیت های درونی ما بسیار متفاوت است. در چنین شرایطی حضور شخصیت های غیر رسمی از داخل ایران در محافل بین المللی تا حد زیادی این تبلیغات را بی معنا می کند. همچنین لازم است زمینه های بهتری برای شخصیت های خارجی از این سنخ در ایران فراهم شود تا شناختی نزدیک به واقع از ایران اسلامی پیدا کنند. حضور گروه هایی از هنرمندان و دانشجویان ایرانی در مناسک حج عمره سال های اخیر با توجه به گردهمایی مسلمانان از سراسر جهان در این کنگره مذهبی، مورد توجه سیساستگذاران قرار گرفته اما استفاده لازم در راستای پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی از این ظرفیت صورت نمی گیرد.
ب- دیپلمات ها کارگزاران اصلی سیاست خارجی و دیپلماسی کشور در بیرون از مرزها هستند و هر گونه طرح و برنامه ها برای ارتقا و تقویت دیپلماسی عمومی باید به آنها ختم شود. در دیپلمات قبل از شروع به انجام وظایف شغلی خویش، ناخودآگاه نمادی از فرهنگ کشور خود شمرده می شود. با توجه به ماهیت دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران که بر دعوت و اشاعه ارزش های اسلامی مبتنی است، نخستین گام در این زمینه بازنگری آداب و فنون دیپلماسی در پرتوی نگرش اسلامی و ارزش محور است. اصلاح سفیران و سفارتخانه ها با توجه به معیارهای اسلامی و جلوگیری از رسوب تجمل گرایی و طاغوتی گری می تواند در این راستا مورد توجه قرار گیرد. باید مواظب بود که دیپلمات های کشور از هویت خود تهی نشوند. به دلیل تماس نزدیک با دیگر فرهنگ ها اگر تمهیدات خاص اندیشیده نشود، این امر می تواند تأثیرات متعددی بر شخص داشته باشد.
گام بعدی تقویت مهارت های ارتباطاتی در سفر او دیپلمات ها و توجه به این ویژگی در انتخاب آنهاست. آنها باید دارای مهارت های ارتباط مؤثر باشند تا آگاهی و برداشتی واقع بینانه از باورها و ارزش های مردم جهان داشته و آن را به کشور خویش ارائه کنند. این وظیفه یک «دیپلمات فرهنگی» است که ابتدا فرهنگ کشوری که در آن مأموریت یافته را کشف کند. سپس تفاوت های فرهنگی ما بین کشور خویش و کشور مقصد را تبیین کند. و سرانجام در نزدیک کردن مفاهیم و ایجاد ارتباط میان انسان ها بر پایه ارزش ها و نگرش های مشترک بکوشد. البته در دنیای جدید به دلیل امکان ارتباط بیشتر میان مردمان جوامع مختلف، دیپلماسی فرهنگی منحصر به دست اندرکاران سیاست خارجی نیست و ناقلان پیام های فرهنگی ایران تنها دیپلمات ها نیستند بلکه همه مردم، اعم از هنرمندان، بازرگانان، ورزشکاران، خبرنگاران، روحانیون و... می توانند حاملان فرهنگ کشور باشند و دیگر جوامع را از غنای فرهنگی و تمدنی آن آگاه سازند. دانشگاهیان، صاحب نظران، مقامات حکومتی سابق و دیگر اشخاص برجسته درگیر در تجارت، هنر و ورزش می توانند نقش اعتباربخشی به ایده ها و ارزش های سیاسی ایران اسلامی را داشته باشند. باید از پشتیبانی های لازم از سوی دستگاه دیپلماسی کشور برخوردار باشند. با این همه نقش یگانه سفیر که نماینده تمام عیار یک کشور شناخته می شود، همچنان باید مورد توجه باشد. ممکن است افزایش و گسترش اختیارات سفرا و باز تعریف نقش آنها به منظور تمرکز بیشتر بر مباحث عمومی کشور مقصد و داشتن ارتباطی مؤثر با دیگران ضروری باشد.
ج- یکی از ظرفیت های مهم دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی، مهاجران ایران به خارج از کشور هستند. اینکه ایرانیان خارج از کشور از چه جایگاه اجتماعی در کشور مقصد برخوردارند و ارزش ها و نگرش های آنان به ویژه نسبت به کشور خود چیست، سهم بسزایی در تصویرسازی مثبت یا منفی از ایران در بیرون از مرزهای آن دارد. اگر چه مهاجرت نخبگان خود تهدیدی اجتماعی به شمار می رود اما با هوشمندی می توان آن را به فرصتی سیاسی تبدیل کرد.
به همین اندازه می توان از ظرفیت بالقوه گردشگران ایرانی که به خارج از مرزهای ایران سفر می کنند. نیز سخن گفت. در رابطه با کشورهای اسلامی چند نکته در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد. نخست سامان دهی وضعیت و ترکیب جمیعتی مسافران ایرانی که به مقصد کشورهایی همچون عربستان و عراق و به قصد زیارت سفر می کنند تا آگاهی و توجه لازم درباره نقشی که در تصویرسازی از کشور خود ارائه می کنند را دارا باشند. از سوی دیگر گردشگران ایرانی که به مقصد دیگر کشورهای اسلامی مانند ترکیه، امارات عربی متحده، مالزی و... سفر می کنند. معمولاً با رفتارهای فرهنگی مغایر با ارزش ها و هنجارهای اسلامی، تصویری منفی از ایران در چشم جهان اسلام ترسیم می کنند یا دست کم نقش مثبتی در این راستا ندارند.
همچنین باید بر نقش کلیدی گردشگران خارجی که به ایران سفر می کنند، تأکید کرد. بخش عمده از آنها گردشگران دینی و شیعیانی هستند که از بحرین، قطر، کویت، عربستان، سوریه و لبنان برای زیارت اماکن زیارتی مشهد و قم به ایران می آیند. این افراد هنگامی که از نزدیک با شرایط جامعه ایران و پیشرفت هایی که صورت گرفته آشنا می شوند متعجب می شوند زیرا این تصویر واقعی با تصویری که در خارج از کشور در مورد ایران وجود دارد، تناسبی ندارد به هر روی افزایش کمی و کیفی گردشگری و بازدید دیگران از ایران، می تواند تأثیر مستقیمی بر تصویر بیگاناگان از ما داشته باشد.

بازتاب مسائل و تحولات داخلی

نقطه عطف دیپلماسی عمومی را ارائه تصویری مثبت و مطلوب از خود نزد مردمان دیگر کشورها شکل می دهد. بنابراین بازتاب آنچه در درون کشور رخ می دهد. اهمیت فراوانی در تصویرسازی برای جهان اسلام خواهد داشت. چنانچه جمهوری اسلامی بتواند الگو و ساختار کارآمدی جهت مهار تکثر، تنوع و تشتت موجود جناح های داخلی خود ارائه کند، شایسته آن خواهد بود که رهبری جامعه متکثر و متشتت جهان اسلام را احراز کرده و عامل اتحاد و هماهنگی آن باشد اما به نظر می رسد بازیگران سیاسی داخل کشور توجه چندانی به معنا و مفهوم بسیاری از کنش های خویش برای دیگرانی که بیرون از مرزهای ایران نشسته و تماشاگر گفتار و رفتار آنها هستند، ندارند. به همین دلیل گاه ناخواسته اختلافات سیاسی و جناحی را به حوزه منافع ملی گسترش می دهند. دوری از درگیری هایی که در سیاست خارجی بازتاب می یابد. و تأکید بر ارائه الگوی «مردم سالاری دینی» می تواند پیام مهمی از سوی ایران برای افکار عمومی جهان و منطقه تلقی شود. نمونه ای از فرصت طلبی رسانه ای برخی کشورهای عربی در ارائه چهره ای مخدوش از نظام سیاسی ایران را می توان در رفتار شبکه العربیه در پوشش مسائل پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 1388 دید که با توجه به نفوذ آن در جهان اسلام، باید مهم و مؤثر تلقی شود. ایران امروز زیر ذره بین قرار دارد و هر گونه خبر منفی در خصوص آن در سطح وسیعی پوشش داده می شود. از آنجا که تفکیک میان مخاطب داخلی و خارجی در دنیای ارتباطات امکان پذیر نیست و ارتقای تکنولوژیکی اطلاعات این فاصله را محو کرده، لازم است این تفکر در اندیشه نخبگان سیاسی پدید آید که وجهه ملی در انظار عمومی جهان بر امنیت و منافع ملی تأثیرگذار است.

سامان دهی ارتباطات و فعالیت های رسانه ای

الف- ضعف های فنی و سخت افزاری در کنار عدم تسلط بر زبان رسانه ای و مخاطبان خارجی و نیازها و ظرفیت های آنها، باعث می شود صدای ایران در جهان شنیده نشود و در مقابل، تبلیغات منفی دیگران علیه آن پر رنگ و باورپذیر به نظر برسد و مانع ارائه چهره منطقی و واقعی شود. در ایران تمرکز فعالیت های رسانه ای در سازمان صدا و سیماست که خود دارای حجم عظیمی از شرح وظایف است و به همین دلیل به سختی می تواند نیروی خود را بر طرح و برنامه هایی مؤثر برای مخاطبان خارجی متمرکز کند و به طور تخصصی به فعالیت بپردازد.
در حالی که هدف از راه اندازی شبکه های خبری العالم و پرس تی وی «شکستن سلطه غرب بر رسانه های جهانی» عنوان شده با بررسی برنامه های این دو شبکه، هدف واحدی که این برنامه ها بر اساس آن شکل گرفته باشند و ارتباطی خطی بین محتوای برنامه های این دو شبکه دیده نمی شود.
باید فرصت هایی که به سختی و با تلاش فراوان به دست آمده اند را مغتنم شمرد. برای سنجش کامیابی های خود در دیپلماسی عمومی رسانه ای همواره باید پرسید که «آیا پیام ما به دنیا منتقل می شود؟» در وضعیتی که تعداد محدودی از شبکه ها و برنامه های رادیو تلویزیونی در ایران به زبان انگلیسی یا عربی است و بخش عمده ای از برنامه های برون مرزی شبکه های ایرانی نیز به زبان فارسی پخش می شود، باید گفت که ما در بیرون از مرزها نیز با خودمان صحبت می کنیم. استفاده از برخی مفاهیم و اصطلاحات که تنها در درون گفتمان اسلامی - ایرانی معنا می یابند و در عرصه بین المللی به سادگی قابل فهم و درک نیستند، یکی دیگر از آسیب هاست.
به نظر می رسد مخاطب شناسی و بهره مندی از زبان رسانه ای متناسب با مخاطبان بیرون از مرزها، به اندازه مطلوبیت ارزش ها و هنجارهای اسلامی ایران در دیپلماسی عمومی آن، پر رنگ و فراگیر نیست. اقتدار رسانه ای و اطلاعاتی برای رساندن دیدگاه های خویش و مقابله با ترفندهای تبلیغاتی رقیبان و دشمنان یک ضرورت ناگزیر در دیپلماسی عمومی ایران است اما سیاست های رسانه ای کشور در حوزه برخی موضوع های جهانی که برای افکار عمومی جذاب بوده، نتوانسته عاملی در جهت ارتقای وجهه کشور به شمار آید. برای نمونه «حقوق بشر» امروزه به یکی از مهم ترین عامل تضعیف کننده چهره نظام در صحنه بین المللی بدل شده است اما دیپلماسی عمومی رسانه ای ایران به اندازه ای کارآمد نبوده تا نه تنها خود را از اتهام ها و افکار عمومی جهانی مبرا سازد بلکه نقض متعدد حقوق بشر توسط مدعیان آن را نیز به اطلاع همگان برساند.
ب- طی زمان و در جریان مسائل و تغییر و تحولات درونی و بیرونی برای هر کشور، رخدادهایی پیش می آید که پوشش رسانه ای و استفاده از فرصت به دست آمده به واسطه آنها، می تواند در تصویرسازی مناسب از آن کشور مؤثر باشد. به نظر می رسد که دستگاه دیپلماسی ایران توجه چندانی به استفاده بهینه از این گونه فرصت ها نیز ندارد. برای نمونه می توان به پرونده هسته ای ایران اشاره کرد. پاسخ ها و مواضع ایران در قبال برنامه هسته ای خود که در بسیاری از موارد قابل قبول بودند، عموماً به زبان فارسی و در اختیار مخاطب داخلی قرار گرفته و تلاشی برای برنامه ریزی و ارائه آنها در قالب یک طرح مشخص به مخاطب خارجی نشده است. نمونه دیگر که نمود بیشتری در رابطه با دیپلماسی عمومی ایران در جهان اسلام دارد، عدم استفاده رسانه ای مناسب از موقعیت هایی است که عمق استراتژیک کشور را نشان می دهد. رهبر انقلاب از عدم پوشش و بهره گیری مناسب از رویدادهای رسانه ای همچون استقبال مردمی از سفرهای خارجی مسؤولان عالی رتبه ایرانی به کشورهای اسلامی گلایه مندانه یاد می کنند.

مبادلات آموزشی و دانشگاهی

مبادلات علمی میان مراکز آموزشی و پژوهشی از گسترده ترین عرصه های دیپلماسی عمومی است که تأثیرات فراوانی نیز دارد. در این مورد نیز اگر نشست ها و همایش ها از سوی مجامع علمی معتبر غیردولتی برگزار شود، با استقبال بیشتری مواجه می شود و می تواند اثرگذاری عمیق تری داشته باشد. همچنین با توجه به اولویت رابطه با کشورهای جهان اسلام، حجم و جهت عمده در ارائه خدمات و تسهیلات برای نخبگان می تواند به سوی جذب جوانان و دانشمندان مسلمان باشد. تا از نزدیک با واقعیت ها و آرمان های ایران اسلامی آشنا شوند. ایجاد شعبی از دانشگاه های خصوصی در کشورهای دیگر ( به ویژه کشورهای اسلامی) و تأسیس مراکز مطالعاتی مشترک با دانشگاه ها و مؤسسات معتبر علمی نیز می تواند در همین راستا مورد توجه قرار گیرد که البته نیازمند تمهید مبانی قانونی لازم است. علاوه بر اینها ایجاد مراکز فرهنگی نخبگان در آن سوی مرزها که بتوانند زمینه آشنایی دیگران با دستاوردها و برون دادهای نظامی علمی و آموزشی جمهوری اسلامی را فراهم آورند، اهمیت فراوانی دارد. می توان با پوشش رسانه ای بهتر دستاوردهای دانشمندان جوان ایرانی در سال های اخیر به ویژه به زبان های زنده جهان اسلام، روح خودباوری و اعتماد به نفس لازم را در جوانان مسلمان بیدار کرد و الگویی عینی از موفقیت های عملی پیش چشم آنها ترسیم کرد.

زبان فارسی

با وجود جایگاه مهم و مؤثر زبان فارسی به عنوان حامل ارزش های اسلامی ایرانی، به نظر می رسد در دیپلماسی عمومی ایران اهتمام لازم به گسترش کمی و کیفی آن صورت نگرفته است. اگر چه نهادهایی همچون «بنیاد ایران شناسی» با همکاری برخی دانشگاه ها برای مقاطع تحصیلات تکمیلی، دانشجوی غیر ایرانی می پذیرند اما توجه در خوری به آموزش، پژوهش و گسترش زبان و ادبیات فارسی و ایران شناسی در سال های اخیر صورت نگرفته است. شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی نیز که برای کاری آرام در کشورهای غیر فارسی زبان طراحی شده، در انجام وظایف خویش چندان موفق نبوده است. شاید یکی از بهترین فرصت ها در احیای خط و زبان فارسی در دوران پس از فروپاشی شوروی در کشورهای آسیای میانه و قفقاز دست داد که متأسفانه عزم جدی برای بها دادن به آن هیچ گاه جزو اصول بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی قرار نگرفت.
یکی از مؤثرترین سیاست ها در این زمینه اهتمام به همکاری کشورهای فارسی زبان یعنی ایران، افغانستان و تاجیکستان است که بیشتر در زیر مجموعه سیاست «نگاه به شرق» از آن یاد می شود. وظیفه جمهوری اسلامی به دلیل وسعت، قدرت و ثروت بیشتر و نیز جایگاه کانونی در حوزه فرهنگی - تمدنی ایران، در ایجاد و حفظ روابط فرهنگی در این میان خطیرتر است.
خوشبختانه در سیاست های کلی برنامه های توسعه نسبت به نقش و اهمیت زبان فارسی در روابط خارجی عنایت شده و مسائلی در رابطه با آن مطرح شده است از جمله اینکه کشورها و مجامع اسلامی و ایرانیان در برنامه های فرهنگی و هنری خارج از کشور در اولویت قرار گیرند. در همین رابطه بر تشکیل کلاس های زبان فارسی نیز تأکید شده است. همچنین احیای کرسی های زبان و ادبیات فارسی و نیز اسلام شناسی و ایران شناسی در دانشگاه ها و مراکز علمی معتبر جهان می تواند مورد توجه قرار گیرد. یکی دیگر از مؤثرترین روش ها، تلاش برای تألیف و ترویج کتاب در بازارهای کتاب کشورهای فارسی زبان است. در این گونه موارد نیز باید کتاب ها متناسب با تحولات کشورها و نیز تغییرات منطقه ای و جهانی به روز شده و افراد مناسبی برای تدریس آنها آموزش داده شوند. ممکن است چنین فرصت هایی در کشوری همچون افغانستان نیز که به تازگی از نظام طالبانی رها شده ، مؤثر و مفید باشند، برخی پژوهشگران با توجه به تجربه مستمر و متراکم آموزش زبان هایی مانند انگلیسی در سراسر دنیا، تهیه و انتشار خودآموزه هایی برای آشنایی با زبان فارسی در سطوح مختلف را پیشنهاد کرده اند که به ویژه در زمینه های گفتاری و شنیداری به کار مخاطبان غیر فارسی زبان بیابد.

چالش های خرد و راهکارهای موردی

علاوه بر موارد پیش گفته که عمدتاً به زیر ساخت های دیپلماسی عمومی و اراده راهکارهای استراتژیک در این زمینه معطوف هستند، می تواند از حرکات تاکتیکی مناسب نیز برای ارتقای دیپلماسی عمومی ایران به ویژه در جهان اسلام بهره برد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود.
از جمله مهم ترین انتقادهای وارد بر سیاست خارجی ایران به طور عام و دیپلماسی عمومی آن به طور خاص، «سیاست زدگی» و استفاده از ابزارهای نامناسب برای نیل به هدف های مشروع و مقبول است. به کارگیری ابزار نامناسب و ناسازگار با اهداف و مقاصد دیپلماسی فرهنگی، آن را با شکست مواجه می سازد و حتی ممکن است نتیجه عکس داده و به جای اشاعه و گسترش فرهنگ ایرانی، آن را محدود و مخدوش سازد. از این رو انتخاب ابزار مناسب به اندازه هدف گذاری دقیق برای موفقیت دیپلماسی عمومی ضروری است. ذات فرهنگی دیپلماسی عمومی و ماهیت نرم افزارانه آن اقتضا می کند که در گزینش و به کارگیری وسایل مورد نیاز برای تحقق اهداف، ملاحظات اخلاقی را در نظر بگیریم و از هر گونه اقدامی که مخدوش کننده آرمان های اخلاقی ماست، بپرهیزیم. این مسأله به ویژه در تعامل با مردم کشورهای اسلامی که از سویی ارزش های مشترک اخلاقی با ایران دارند و از سویی در تیررس امواج منفی در تصویرسازی از جمهوری اسلامی هستند دو چندان می شود.
* توجه به «فعالیت های رقیبان» در زمینه دیپلماسی عمومی به ویژه در حوزه جهان اسلام سهم بسزایی در اصلاح و تقویت ایده ها و رویکردهای دیپلماسی عمومی ایران خواهد داشت. و می تواند به عنوان عاملی انگیزه بخش و حساس کننده برای کارگزاران دیپلماسی عمومی کشور عمل کند. برای نمونه یکی از روش های دیپلماسی عمومی، مطرح کردن نام کشور در شبکه های رسانه ای با استفاده از نمادهای خاص فرهنگی و تمدنی است. در سال های اخیر رقیبان منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به واسطه تحرک بیشتر و فهم بهتر از اهمیت اثرگذاری های اقتدار نرم، از نمادهای فرهنگی اسلامی - ایرانی در راستای دیپلماسی عمومی خویش بهره می جویند. حتی در حوزه تبلیغات مذهبی و دینی هم حجم و کیفیت کارهای ایران در خارج از کشور نه متناسب با ظرفیت های جمهوری اسلامی ایران است و نه به اندازه تلاش های رقیبانش. به هر حال دست اندرکاران دیپلماسی عمومی برای تقریب به واقع باید خود را در کشاکش مسابقه ای نفسگیر با رقیبانی سرسخت ببینند که از دست دادن هر لحظه در آن ممکن است جبران ناپذیر باشد.
* در دنیای جدید مهارت های مربوطه به ارتباط فرهنگی مؤثر و کسب تخصص های مرتبط با آن برای یک دیپلمات ضروری است. این در حالی است که گاه در سطوح مختلف دستگاه دیپلماسی ایران بیش از آنکه از متخصصان این امر استفاده شود، از مدیران متعهد یا موفق در حوزه های دیگر بهره برداری می شود که در سیاست خارجی دارای تبحر کافی نیستند. در این شرایط بیشتر فعالیت های فرهنگی ایران در خارج از کشور، منحصر به دعوت تعدادی از مسلمانان به مراسم برپا شده در نمایندگی یا برگزاری چند نمایشگاه شده است. از این رو کمیت و کیفیت برقراری ارتباط میان نهادهای دیپلماتیک ایران با افکار عمومی جهانیان بسیار پایین است.
* با وجود اهمیت در نظر گرفتن اتاق فرمان دیپلماسی عمومی در دستگاه سیاست خارجی کشور، هیچ الزامی وجود ندارد که روابط و فعالیت های کشور در این زمینه به حوزه دولت محدود نماید. در میان همه قوا و نهادهای کشور شاید بتوان نقش مجلس را در برجسته سازی و پیشبرد دیپلماسی عمومی از همه پر رنگ تر مشاهده کرد. «دیپلماسی پارلمانی» به دلیل آن که عاملان آن نمایندگان منتخب مستقیم از سوی مردم اند، می تواند ارتباط محکم تر و مؤثرتری را با مردم دیگر کشورها موجب شود و اقدام های بعدی توسط دولت را زمینه سازی کند. افزایش تقاضا جهت تأثیرگذاری افکار عمومی داخلی در مسائل بین المللی و افزایش حساسیت مردم کشورها نسبت به پدیده های جهانی و منطقه ای سبب شده که پارلمان ها فراتر از شیوه های سنتی در قالب کمیته ها و کمیسیون های سیاست خارجی به شکل گسترده تری در سیاست خارجی کشور یا مسائل بین المللی فعال شوند. بخشی از این فرآیند در قالب همکاری های دو یا چند جانبه بین المجالس تعقیب می شود و بخش دیگری نیز به صورت نهادینه شده در برخی نقاط جهان از جمله اروپا دنبال می شود که به شکل گیری پارلمان های فراملی منجر شده است. در مورد جمهوری اسلامی ایران با توجه به ارائه الگوی مردم سالاری دینی و فراگیر نبودن مجالس مردمی و فعال در حوزه جهان اسلام، آمد و رفت های دیپلماتیک مجلسیان می تواند یک مزیت نسبی و رقابتی تلقی شود که تأثیر بسزائی در افکار عمومی جهان اسلام خواهد داشت.
* استفاده از رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی برای تصویرسازی مثبت از جمله راه های تأثیرگذاری فرهنگی فراملی به شمار می رود. با ایجاد مؤسسات آن لاین آموزش زبان فارسی یا دانشگاه های آن لاین با رشته های گوناگون زبان، ایران شناسی می توان طیف وسیعی از افراد را در سراسر جهان با هزینه های کم و حتی به نحو سودآوری مخاطب خویش قرار داد. ایجاد پایگاه های اطلاعاتی قوی و معتبر اسلام شناسی و ایران شناسی به ویژه به زبان های انگلیسی و عربی می تواند اطلاعات مفیدی از ایران در اختیار کاربران قرار دهد. دیجیتالی کردن محتویات، سرعت و سهولت دسترسی به مطالب را برای استفاده در رسانه ها افزایش می دهد و باید پایه کارهای رسانه ای قرار گیرد. در دنیای امروز ارتباط و تأثیرگذاری سفارتخانه ها به عنوان نماینده مستقیم کشور با اتباع خود منوط به تنظیم یک پایگاه اطلاع رسانی پر محتوا و پاسخگو است و برقراری ارتباط و ارائه خدمات الکترونیک می تواند در تصویرسازی مثبت از کارآمدی کشور مؤثر باشد.
* یکی از راهکارهای عملیاتی در پیشبرد دیپلماسی عمومی ایران به ویژه در جهان اسلام، تلاش برای پدید آوردن یا دستیابی به یک شبکه توزیع مناسب و مطمئن است که سهم بسزائی در گسترش استفاده از خدمات و کالاهای فرهنگی کشور در بیرون از مرزها داشته باشد. از این رو توجه به بازاریابی و شبکه توزیع خدمات و کالاهای فرهنگی در راستای توسعه و تقویت دیلپماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران تعیین کننده است.
* به کارگیری دیپلماسی عمومی تا اندازه ای مستلزم غلبه گفتمان فرهنگی بر عرصه های عملیاتی سیاست خارجی است اما نباید ساده انگارانه ملاحظات امنیتی را یکسره کنار نهاد. لازم است در گزینش و کاربست نسخه ها و پیشنهادهای مطرح در زمینه دیپلماسی عمومی نیز دقت کافی شود. به ویژه که برخی پیشنهادهای تعیین کننده در زمینه دیپلماسی عمومی عملاً توسط پیشنهاد دهندگان به کار گرفته نمی شود. برای نمونه، طبق گزارش ها تا سال 2007 وزارت امور خارجه آمریکا در سطوح داخلی یا خارجی به ادارات خود اجازه استفاده از پست الکترونیک اینترنتی را نمی داد و شاید هنوز هم این چنین باشد. از سوی دیگر اگر چه تجربه تلخ جنگ هشت ساله اولویت هایی امنیتی را همواره در صدر دغدغه های سیاست خارجی جمهوری اسلامی قرار داده اما دیپلماسی عمومی می تواند مکمل طرح و برنامه های دفاعی ایران در بلندمدت به شمار رود. از طریق تعاملات سازمان های غیر دولتی در ایران با کشورهای دیگر می توان به بسیاری از تهدیدها پاسخ نرم ارائه کرد.
* در نظر گرفتن مناطق و منابع فرصت ساز برای تحقق دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در جهت اسلام اهمیت فراوانی دارد. با توجه به شرایط منطقه ای ممکن است در هر بازده زمانی برخی مناطق جهان اسلام زمینه مساعدتری برای عملیات دیپلماسی عمومی ایران باشند. در سیاستگذاری های مربوط به تعاملات علمی یا رسانه ای نیز کشورهای جهان اسلام باید در اولویت قرار گیرند.
* بازشناسی محیط پیرامونی و «بازخورد گیری» از سیاست ها و اقدامات گذشته برای «بهینه سازی روندها» یکی از بایسته های دیپلماسی عمومی است. رصد و تحلیل حساسیت های اولیه و ثانویه مخاطبان خارجی نسبت به طرح ها و اقدام های خویش، کمک فراوانی به سیاستگذاران و برنامه سازان می کند تا در بستری از واقعیت ها به اقدام بپردازند. همچنین تأثیرات تصویرساز هر تصمیم و اقدام در دستگاه دیپلماسی کشور باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد و بازخورد رفتارهای دیپلماتیک در سطوح مختلف برای گام های بعدی در نظر گرفته شود. برای نمونه، برداشت تهدیدآمیز همسایگان عرب نسبت به اهداف دولت ایران که ریشه های تاریخی و نظری دارد، هر زمان ممکن است بر اثر این یا آن برنامه - ولو با حسن نیت زیاد - احیا شود و برنامه های دولت برای نهادینه کردن روابط و همکاری داوطلبانه را بر هم بزند. در چنین شرایطی توصیه می شود دولت ایران در پشت ملت ایران قرار گیرد و سکوتی هوشیارانه را پیشه کند و بکوشد جلوتر از آن گام برندارد. این امر به طور طبیعی به تصویرسازی مثبت از ایران به عنوان کشوری مردم سالار نزد ملت ها و دولت های عرب کمک می کند.
* دامنه دقت و اعمال ظرافت برای کامیابی در دیپلماسی عمومی به امور اقتصادی نیز کشیده می شود. برای نمونه صدور کالاهای بی کیفیت یا کم دوام به کشورهای اسلامی، وجهه ایران را در میان مصرف کنندگان آن و دیگر مردم به شدت مخدوش می کند. به نظر می رسد طراحی دقیق و برنامه ریزی جدی برای دیپلماسی عمومی باید تا حد الزام به ارائه «پیوست دیپلماسی عمومی» برای طرح ها و لوایح مربوط به روابط خارجی کشور به ویژه در امور اقتصادی گسترده شود.
* سیاست خارجی جمهوری اسلامی در شرایطی می تواند نقش سازنده ای در ارتباط با حوزه های فرهنگی جهان اسلام داشته باشد که قادر به ارتقای سطح توانایی خود برای سازگاری بین المللی باشد. تلاش هایی که تاکنون از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه برای حداکثرسازی همکاری های فرهنگی انجام شده، معمولاً از طریق فرآیندهای معطوف به «همانندسازی» بوده است. در حالی که سیاست خارجی ایران می تواند در ایجاد «همبستگی هنجاری» با کشورهای اسلامی از طریق «هم افزایی» فرهنگی به هنجارها و ارزش های مشترکی در حوزه سیاست خارجی دست یابد. برای نمونه ارتقای روحیه «مقاومت» در خاورمیانه می تواند به عنوان یک هنجار مشترک مانع واگرایی کشورهای اسلامی در منطقه باشد.
* مشارکت فعال جمهوری اسلامی در اعطای کمک های بشردوستانه به کشورهای اسلامی در مواقع مختلف می تواند دستمایه مناسبی برای برنامه سازی رسانه ای به منظور ارائه چهره ای مثبت از ایران در جهان اسلام باشد. توجه به مسائل و مصائب دیگران در مواردی مانند پناه دهی به آوارگان عراقی، ارسال کمک برای جنگ زدگان بوسنی و هرزگوین، همیاری با سیل زدگان پاکستان و... نمونه هایی از مسؤولیت پذیری ایران نسبت به مردمان مسلمان در سراسر جهان را نشان می دهد. همچنین استفاده بهنگام از رخدادهایی مانند قربانی شدن دیپلمات های ایرانی در مزار شریف می تواند دستمایه ای برای نشان دادن مخالفت ایران با جریان های بنیادگرایانه و افراط گرایی در جهان اسلام تلقی شود.
* موفقیت دیپلماسی عمومی ایران در جهان اسلام هم وابسته به احساس هویت مشترک اسلامی است و هم با آن سنجیده می شود. پس هر گونه تلاش برای تقویت آن، نوعی سرمایه گذاری بلندمدت به شمار می رود که در پشتوانه سازی و همراه کردن کشورهای جهان اسلام با اهداف و برنامه های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به کار خواهد آمد. بزرگداشت چهره های علمی، فرهنگی و سیاسی جهان اسلام به ویژه در ایران و نیز تشویق ایرانیان به گسترش جهانگردی اسلامی می تواند تا اندازه زیادی در این راستا مؤثر باشد. تأسیس یا تقویت نمایندگی های فرهنگی کوچک اما کارآمد در شهرهای بزرگ و مهمی مانند مناطق زیارتی جهان اسلام و مراکز دانشگاهی آن نیز مطلوب به نظر می رسد.
* حساسیت نسبت به اقدام ها و ادبیاتی که در روابط و تعاملات خارجی در پیش گرفته می شود. یکی از شروط موفقیت دیپلماسی عمومی است. اهمیت این امر زمانی روشن تر می شود که به تفاوت محیط داخلی و خارجی و اقتضائات آن از جمله ملاحظه سطح فهم و نیاز مخاطبان توجه کنیم. یک اصل بسیار مهم در این زمینه احترام به دیگران و پرهیز از درشت گویی در دیپلماسی عمومی است.
منبع مقاله: همشهری دیپلماتیک شماره 67، دی ماه 1391



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط