تأملاتی پیرامون غرب شناسی انتقادی عالمان شیعه (6)

در مرتبه اول، از استعمار غرب در کشورهای شرقی و به خصوص اسلام و ایران، انتقاد و به علل این مهم توجه کرده اند. در این مورد، هر یک به تناسب عقیده و دیدگاه و موضع خود، ابعاد فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و
دوشنبه، 7 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملاتی پیرامون غرب شناسی انتقادی عالمان شیعه (6)
 تأملاتی پیرامون غرب شناسی انتقادی عالمان شیعه(6)

نویسنده: علی علوی سیستانی (1)



 

4) نمونه هایی از موضع گیری انتقادی عالمان دینی در قبال اندیشه غرب

یکی از محققین تاریخ معاصر ایران، نقدهای جریان دین گرا به اندیشه غربی را در ایران در سطوح سه گانه ذیل تقسیم بندی می کند:
در مرتبه اول، از استعمار غرب در کشورهای شرقی و به خصوص اسلام و ایران، انتقاد و به علل این مهم توجه کرده اند. در این مورد، هر یک به تناسب عقیده و دیدگاه و موضع خود، ابعاد فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را اولویت می داده اند. در مرتبه دوم که گروه کمتری بدان زاویه توجه کرده اند، گفته اند که بین شعائر انسان دوستانه و قانونمند و آزادیخواهانه غرب با استعمار و جنایات آنان در شرق، تناقضی وجود داشته و دارد، در این تناقض ظاهری به این نکته مهم رسیده اند که این اختلاف، جلوه ظاهری دارد و در باطن، خوی این تمدن و تفکر، همان عصیان و تجاوز و ستم بر انسان های دیگر است. در مرتبه سوم که باز تعداد محدودتری را در سده اخیر شامل می شود، عده ای به این نکته پی برده اند که باید به ذات و ماهیت درونی فلسفه و فرهنگ غربی و ریشه های اولیه آن توجه کرد و با توجه با این ریشه یابی است که به تنافر و تمایز جدی این فرهنگ و تمدن با فرهنگ و تمدن اسلامی حکم قطعی داده اند. در این مرتبه و سطح شناخت نقادانه از غرب، به رغم جلوه هایی طلایی و درخشنده مادی و تجدد و ترقی و تسلط بر طبیعت درغرب با ابزار تکنولوژی، در نهایت، ضعف های
اساسی و نقاط ابهام و تاریک آن مد نظر قرار گرفته و گفته شده است که این جنبه ها و نقایص جدی در پایان، به نابودی و ویرانی و انحطاط آن جنبه های پیشرفت و خیره کننده می انجامد. و لذا افرادی که در این مرتبه قرار گرفته اند، در ابتدای تماس و مواجهه، به طور جدی با احتیاط، واقع بینی، سنجش و انتخاب به سراغ تمدن و فرهنگ غربی رفته و تزریق و نفوذ همه ابعاد آن را به جامعه اسلام و ایران، فاجعه ای جبران ناپذیر برای نابودی همه دستاوردهای چندین صد ساله فرهنگ و ارزش های اسلامی تلقی می کرده اند.(2)
این تقسیم بندی با تقسیم بندی مختار(3) از این حیث مشترک است که در هر حال، سیر توجه جریان دینی به غرب، سیری از سطح به عمق و از اجمال به تفصیل و در یک کلمه، تکاملی بوده است. مصادیق این توجه را در مناظرات و مکاتبات عالمان عصر مشروطه با حاملان و مدافعان اندیشه غرب و یا در اظهار نظر آنها درباره برخی از مسائل و موضوعات مربوط به غرب می توان نشان داد که ذیلاً به برخی از آنها- که کاملاً به صورت گزینشی و برشی انتخاب شده اند- اشاره می شود:

-نامه آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی به ولسن فرماندار انگلیسی عراق

این نامه به دوران انقلاب عراق علیه سلطه انگستان مربوط است که تحت اشراف و مدیریت علمای دینی صورت گرفت. پس از رحلت مرحوم آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی، کلنل ولسن فرماندار انگلیسی عراق، خطاب به آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی، رهبر انقلاب مردم عراق، نامه ای نوشت و در آن از عدالت و لیبرالیسم و آزادی غربی سخن به میان آورد. گزیده ای از متن نامه وی چنین است:
1. مصائبی که بر عراق و اهالی عراق وارد گردیده، نتیجه آرای سلف شما مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی می باشد. ایشان در یکی از مذاکرات اخیر خود ادعا نمود که خواهان صلح بین حکومت و ملت هستند و از خونریزی و قتل اجتناب می نمایند و امکان ندارد که مانند حضرت عالی به این مسائل توجه ننمایید. حکومت بریتانیای عظمی، همیشه متکی بر سه اصل بوده است: اصل ترحم، اصل عدالت و اصل آزادی دین و عقیده.
2. قبل از شروع جنگ اول، انگلستان که شعارش صلح و مسالمت است، دارای سپاه کوچکی برای دفاع از خود بود و چون دشمن شکست خورد و آتش جنگ خاموش گردید، بریتانیا دارای پنج میلوین سرباز و سپاهی بود. پس از ختم زد و خورد، انگلستان سربازان خود را مرخص کرد تا به میهن و منزل خود بروند، ولی هر وقت لزومی پیدا کند دو مرتبه به سربازی دعوت می شوند. از جنبه ثروت، لزومی ندارد که وضع دولت انگلستان را تشریح کنم؛ زیرا این مطلب مانند آفتاب روشن است.
3. اهل عراق، دولت انگلستان را پس از غلبه بر ترک های قبول کردند و از وجود سربازان انگلیسی در شهرهای عراق از نظر حفظ امنیت خوشحال بودند. متأسفانه مفسدین و مغرضین که این حسن تفاهم و تعداد کم سربازان ما را دیدند، تحریک نموده و افکار مردم را مشوش و خلاصه وضع اسف انگیز فعلی را به وجود آوردند. اکنون وضع از چه قرار است؟ عشایر عراق در حال جنگ اند، اما نیروی آنها زیاد نیست و کم پول اند و وسایلی برای اختراع آلات جنگی ندارند، از خارج هم نمی توانند استعانت جویند و هر گاه مجددا به کارهای کشاورزی مشغول نشوند، از گرسنگی تلف خواهند شد. تا کنون هر چه می توانستند تکان بخورند و جد و جهد بنمایند، کردند وبیش از این هم نمی توانند کاری انجام دهند. آنها به رأی العین مشاهده می کنند که نیرویشان رو به زوال است. هر چند به واسطه کمی سرباز، عشایر مشکلاتی برای حکومت ایجاد نمودند، ولی موقتی است. هر روز کشتی ها در بصره نیرو توپ و بمب و مسلسل و سایر لوازم جنگی پیاده می کنند و هرگاه مایل باشید، ممکن است نماینده مخصوص خود را برای مشاهده به بغداد اعزام فرمایید. ما مقدم او را گرامی
خواهیم داشت و بدون تأخیر، صحیح سالم و بر می گردانیم. بنابراین، نتیجه نهایی معلوم است، پس چرا بی جهت خونریزی شود؟
4. حکومت انگلستان بنابر قوانین جاری، بعضی از شیوخ و افرادی را که موجب گمراهی مردم شده اند، مجازات خواهد کرد. نام های آنان در نزد من هست، همچنان که خودشان می دانند شکی نیست که سرکار عالی هم آنها را می شناسید و لزومی ندارد که اسامی آنها را در اینجا معروض دارم. ولی بر سایر عامه مردم خوفی نیست و لازم است آنها به شهرها و منازل خود مراجعت نمایند و به کارهای عادی خود مشغول گردند و اطمینان کامل داشته باشند کسی متعرض آنها نخواهد شد.
5. چون حل این مشکل همان طور که بر حضرتعالی پوشیده نیست، لازم است، لذا کلنل هاول - مسئول امور مالی- را به نمایندگی تعیین نمودم تا در مذاکرات برای جلوگیری از زد و خورد و ختم آن شرکت کند و چون سرکار عالی هم تمام وقتتان صرف امور دینی و وسایل روحانی می شود، مستدعی است نماینده یا نمایندگانی که مورد اعتماد باشند، برای ملاقات و مذاکره با کلنل هاول تعیین فرمایید تا با حسن تفاهم طرفین این مسئله مهم حل گردد.
حضرت آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی در جواب کلنل ولسن، نامه ای بسیار مفصل، که حاوی مطالبی بسیار روشنفکر و صریح می باشد، می نویسد گزیده ای از این نامه به شرح ذیل است:
1. برای جلوگیری از خونریزی و حفظ نفوس کوشیده ام، در اعلامیه های خود تذکر داده ام قبل از اینکه از توانایی و قدرت ما خارج شود، علاج کار را بنمایند. شکی نیست شما می دانید تدارک این مطلب به این است که حقوقی را که مردم مطالبه می نمایند و شما غصب نموده اید، به آنها بدهید. [اما شما] برای اینکه از تقاضای مردم مطلع نشوید، در گوش هایتان پنبه گذاشته اید. بعد از وعده ها و امیدواری ها، مردم را می ترسانید. پس از آروزها، سخن از عدم موفقیت می گویید. شدت عمل به خرج دادید، عده ای را تبعید نمودید، جمعی را کشتید، بعضی را نیز به زندان افکندید، نسبت به رؤسای عشایر، اهانت روا داشتید و دشمنی ای را شروع کردید که آثار آن هویدا شده بود.
2. شما می خواهید کسانی را که به آنها ستم شده و به اموالشان خسارات وارد آمده، مجازات کنید؟ آیا آنها چاره ای جز دفاع از خانه و کاشانه خود داشتند؟ آنها به واجب خود عمل کردند، دفاع نمودند. شما برای هوای نفس به آنها حمله و هجوم آوردید. آنها در موقعی قرا گرفتند که ما از عاقبت و نتیجه سوء آن، شما را ترسانیدیم.
3. رحلت سلف خودم، مرحوم آیت الله شیرازی را به من تسلیت می گویید و مصائبی را که به عراق و مردم وارد نموده اید، نتیجه آرای مقدس ایشان می دانید. مثل این است که به نامه آن مرحوم از جمیع جهات توجه ننموده اید. مگر ایشان مردم را در اعلامیه ها به آرامش و سکون دعوت ننمودند و با مسالمت، حقوق حقه آنها را از شما نخواستند؟ با این نسبت، احساسات من و عواطف مسلمین را جریحه دار نمودید. شما منکرید و خود را کاملاً بی اطلاع جلوه می دهید و گناه خویش را از دوش عمال خود بر می دارید. کشتی های پر از اسباب تخریب و آلات جنگ می فرستید و قوای خود را برای بیچارگی این ملت مظلوم و پایمال کردن حقوق آن کامل می نمایید.
4. در اعلامیه و نامه خود ادعا می نمایید همیشه اساس حکومت انگلستان مبتنی بر سه رکن ترحم، عدالت و اصل آزادی دین و عقیده است. در نظر من، منظور از اصل اول (ترحم)، این است که هر وقت ملت عراق استقلال خود را مطالبه نماید، سربازانتان را علیه آن وادار کارزار نمایید و رؤسای آن را بکشید و علما و زعما و نمایندگان مردم را تبعید و زنان و
اطفال را هدف گلوله قرار دهید و منازل و مزارع و اموال کسانی را که مخالف قیمومیت انگلستان و خواهان تشکیل حکومت ملی عرب هستند، بزنید و هتک حیثیت و آبرو بنمایید و اموال بی گناهان را مصادره کنید و شهرها را برای تلف شدن مردم از گرسنگی محاصره نمایید و تجهیز شهرستان ها را برای دفاع مخالف قوانین اعلام کنید. اصل دوم (عدالت)، یعنی کشتار و اعدام، بدون جرم، و محاکمه و تبعید، به مجرد مطالبه استقلال و استعمال سرنیزه در زندان به اندک شبهه ای و عدم استماع دعوایی که علیه انگستان باشد و غیر اینها از اموری که نه موافق عقل است و نه مطابق قانون. اصل سوم (آزادی دین و عقیده)، عبارت است از تیراندازی هواپیماها و کامیون ها بر مساجد و کشتن عبادت کنندگان و زن ها و بچه ها و تشکیل دادگاه نظامی برای مجازات کسانی که جهت ذکر مناقب رسول اکرم(ص) به جهت سوگواری حضرت امام حسین(ع) مجالسی برپا سازند، مگر [اینکه] با اجازه فرماندار نظامی [شما باشد] و نیز عبارت است از هم به زدن مراسم سرور مسلمین دراعیاد و غیر اینها.
5. عجیب این است که شما تقاضای حسن تفاهم می نمایید و می گویید ما همه را مجازات نخواهیم کرد، بلکه اشخاصی را کیفر می دهیم که اسامی آنها نزد ما و شما و پیش خودمان معلوم است، به گمان اینکه آنها مفسدند. پس تعریف فساد شما عبارت است از مطالبه حق، زیرا آنها جز اینکه مطالبه ی حق خود را بنمایند و شما جلوگیری نموده اید، عملی انجام نداده اند. شما آنها را زیر آسیای نرم کننده جنگ قرار داده اید و آنها از نفس و مال و ناموس خود دفاع کردند. اگر متعرض اینان و حقوقشان نمی شدید، هرگز قطره خونی از شما و آنها نمی ریخت، اما این پرده را چنان دریدید که با هیچ نوع نخ و سوزنی دوخته نمی شود. مسبب شما هستید و نتیجه هم از شماست.
6. نظر ما این است که به عراقی ها استقلال تام داده شود، استقلالی که خالی از هر عیب و قیدی باشد. در خصوص مذاکرات مستقیم، نتیجه ای برای من روشن نیست و امیدوار نیستم [و به همین دلیل هم نماینده هایی به طرف شما اعزام نمی کنم]. در هر حال، موضوعی است بسیار
دقیق و محتاج تأمل.(4)
آنچه از جواب نامه حضرت شریخ الشریعه اصفهانی بر می آید، غیر از نوع نگاهی است که علما در مراحل اولیه غرب شناسی شان داشتند. اگر چه این نامه و جواب آن، دارای سیاق و محتوای سیاسی می باشد، اما مطالب ارزنده ای که حضرت شیخ الشریعه اصفهانی در جواب خود به آقای ولسن می نویسد، در حقیقت نقدی بر لایه های باطنی تر تفکر غرب جدید می باشد. به عنوان مثال؛ ایشان به خوبی موفق شدند تا با ادبیاتی سیاسی، نقدی علمی بر سه ادعای بزرگ ولسن درباره انگلیس (و بلکه روح حاکم بر تفکر غرب جدید) ارائه دهند که البته، دو ادعا از سه ادعای ولسن، یعنی اصل عدالت و اصل آزادی عقیده و مذهب، امروزه به عنوان دو اصل مهم از اصول منشور جهانی حقوق بشر می باشد. آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی، با تفسیری که از عدالت و آزادی در نزد غربی ها ارائه می دهد، در حقیقت روح و باطن غرب را به چالش کشیده است.

پی نوشت ها :

1- دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی و پزوهشگر تاریخ معاصر.
2- نجفی، همان، ص197و198.
3- تقسیم بندی مختار در غرب شناسی جریان دین گرا- همچنان که در متن نیز بدان تصریح شده است- به ترتیب زمانی، غرب شناسی توصیفی، انتقادی و توصیه ای(اثباتی) می باشد.
4- نک: همان، ص197- 189.

منبع: نشریه 15 خرداد، شماره 16.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط