نویسنده: علی اکبر جهانی
در واقع باید بگوییم که از حکمت غیبت طولانی صاحب الامر (علیه السلام) هیچ کس جز علاّم الغیوب خبری ندارد. اما اگر به شرایط سیاسی دوران عباسی نظری بیفکنیم خواهیم دید حکمت پوشیده و پنهان ماندن حضرت، از ناحیه دشمنانی است که شبانه روز دقیقه شماری می کردند تا اطلاعی از آن بزرگوار به دست آورند و او را نابود گردانند. این امر از عبارات بسیار ائمه معصومین (علیه السلام) و بویژه از کلمات صریح امام عسکری (علیه السلام) روشن می شود که در فصول گذشته به ذکر آنها پرداختیم.
شیخ طوسی (ره) در کتاب غیبت در جاهای چندی اشاره می کند که به تحقیق، غیبت ولی عصر (علیه السلام) این است که حضرت ایمن بر جان خویش نبوده و نیست. چرا که ظالمین در صدد هستند تا او را به چنگ آورده، به قتل برسانند یا او را از تصرف در وظایفی که از ناحیه امامت به او سپرده شده باز دارند. حال که چنین است و میان حضرت و مراد و مقصودش فاصله است (و او به مراد و مقصودش نمی رسد بلکه کشته می شود) قیام به امر امامت بایستگی و وجوب خود را از دست می دهد.(1)
مرحوم شیخ(ره) در باب علت غیبت حضرت یازده روایت ذکر کرده است که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم.
عن زراره قال سمعت ابا جعفر (علیه السلام) یقول: ان للقائم غیبه قبل ان یقوم، قلت:و لم؟ قال یخاف، و اومأ بیده الی بطنه.(2)
زراره می گوید از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که می گفت: برای حضرت قائم (علیه السلام) غیبتی است پیش از اینکه قیام کند، من از حضرت پرسیدم دلیل این امر چیست؟
فرمودند: او می ترسد و با دستش به بطن خویش اشاره نمود. یعنی اگر در بین مردم ظاهر شود او را خواهند کشت.
و عن زراره قال: قال ابوعبدالله (علیه السلام): یا زراره لابد للقائم من غیبه قلت: و لم؟ قال: یخاف علی نفسه، و أومأ بیده الی بطنه (3)
و باز زراره از قول امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که حضرتش فرمود: ای زراره، حضرت قائم (علیه السلام) ناگزیر از غیبت است و من پرسیدم علت این امر چیست. حضرت فرمودند: او بر جان خویش می ترسد. و با دست خویش اشاره به شکم خود نمود.
و عن عبدالله بن الفضل الهاشمی قال سمعت الصادق جعفر بن محمد (علیه السلام) یقول: ان لصاحب هذا الامر غیبه لابد منها، یرتاب فیه کل مبطل، فقلت: و لم جعلت فداک؟ قال لامرلم یؤذن لنافی کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمه فی غیبته؟
قال (علیه السلام) وجه الحکمه فی غیبته وجه الحکمه فی غیبات من تقدمه من حجج الله تعالی ذکره، ان وجه الحکمه فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمه فیما اتاه الخضر (علیه السلام) من خرق السفینه و قتل الغلام و اقامه الجدار لموسی (علیه السلام) الی وقت افتراقهما.
یابن الفضل: ان هذا الامر امر من امر الله تعالی و سرّ من سرّ الله و غیبه من غیبه الله، متی علمنا انه عزوجل حکیم، صدقنا بان افعاله کلها حکمه و ان کان وجهها غیر منکشف (4)
عبدالله بن فضل می گوید از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: بدرستی برای صاحب الامر (علیه السلام) غیبتی است که او را چاره ای از آن نیست که در امر غیبت هر اهلی باطلی شک می کند.
پرسیدم: دلیل این امر چیست؟
فرمودند: علتش امری است که ما اجازه بیان و کشفش را نداریم.
آنگاه پرسیدم: غیبت حضرت حجت (علیه السلام) چه حکمتی دارد؟
فرمودند: وجه حکمت در غیبت او چون وجه حکمت در غیبتهای حجتهای دیگر خداست، براستی که حکمت غیبت حضرت روشن نمی شود مگر بعد از ظهورش. همان گونه که وجه حکمت اعمال حضرت خضر در شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و ساختن دیوار، برای حضرت موسی (علیه السلام) روشن نگردید مگر زمانی که آنها خواستند از یکدیگر جدا شوند.
ای ابن فضل: محققاً این امر، از امور الهی و سرّی است از اسرار الهی و غیبی است از غیوب الهی، و وقتی که ما بدانیم و یقین داشته باشیم که خداوند عزوجل حکیم است باید تصدیق کنیم که همه افعالش دارای حکمت است، گرچه وجه و سرّ این افعال بر ما روشن و منکشف نباشد.
از روایات فوق چنین برگرفته می شود که مهمترین حکمت غیبت حضرت ولی امر، از ناحیه دشمنان حضرت است. دشمنانی که مترصد فرصتی بودند تا در کمینگاهی او را به چنگ آورند و او را از پای درآورند. این عامل مهمی است که مسئله مستور ماندن و غیبت حضرت را ایجاد کرده است. ولی همان گونه که در آغاز این بحث اشاره کردیم غیبت حضرت خود از امور غیبی از اسرار الهی است و این سخن امام صادق (علیه السلام) به ابن فضل است و البته باید توجه داشت که هر فعلی از افعال خدا را حکمت و مصلحتی است که او علیم و خبیر به آن است و اگر کسی چنین باوری نداشته باشد و این ایمان و باور را در جان خویش رسوخ نداده، به تقویتش نپردازد بسیاری از افعال و کردارهای خداوند او را به شک و ریب وا می دارد و کم کم از راه حق منحرف می شود. همان گونه که امام (علیه السلام) به ابن فضل اشاره فرمودند که در این غیبت طولانی اهل باطل و کسانی که به انحراف و کجروی گرایش دارند دچار شک و تردید می شوند و به ضلالت کشانده می شوند، پس تو باید مراقب کردار خویش باشی تا در زمره آنها قرار نگیری.
شیخ طوسی (ره) در کتاب غیبت در جاهای چندی اشاره می کند که به تحقیق، غیبت ولی عصر (علیه السلام) این است که حضرت ایمن بر جان خویش نبوده و نیست. چرا که ظالمین در صدد هستند تا او را به چنگ آورده، به قتل برسانند یا او را از تصرف در وظایفی که از ناحیه امامت به او سپرده شده باز دارند. حال که چنین است و میان حضرت و مراد و مقصودش فاصله است (و او به مراد و مقصودش نمی رسد بلکه کشته می شود) قیام به امر امامت بایستگی و وجوب خود را از دست می دهد.(1)
مرحوم شیخ(ره) در باب علت غیبت حضرت یازده روایت ذکر کرده است که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم.
عن زراره قال سمعت ابا جعفر (علیه السلام) یقول: ان للقائم غیبه قبل ان یقوم، قلت:و لم؟ قال یخاف، و اومأ بیده الی بطنه.(2)
زراره می گوید از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که می گفت: برای حضرت قائم (علیه السلام) غیبتی است پیش از اینکه قیام کند، من از حضرت پرسیدم دلیل این امر چیست؟
فرمودند: او می ترسد و با دستش به بطن خویش اشاره نمود. یعنی اگر در بین مردم ظاهر شود او را خواهند کشت.
و عن زراره قال: قال ابوعبدالله (علیه السلام): یا زراره لابد للقائم من غیبه قلت: و لم؟ قال: یخاف علی نفسه، و أومأ بیده الی بطنه (3)
و باز زراره از قول امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که حضرتش فرمود: ای زراره، حضرت قائم (علیه السلام) ناگزیر از غیبت است و من پرسیدم علت این امر چیست. حضرت فرمودند: او بر جان خویش می ترسد. و با دست خویش اشاره به شکم خود نمود.
و عن عبدالله بن الفضل الهاشمی قال سمعت الصادق جعفر بن محمد (علیه السلام) یقول: ان لصاحب هذا الامر غیبه لابد منها، یرتاب فیه کل مبطل، فقلت: و لم جعلت فداک؟ قال لامرلم یؤذن لنافی کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمه فی غیبته؟
قال (علیه السلام) وجه الحکمه فی غیبته وجه الحکمه فی غیبات من تقدمه من حجج الله تعالی ذکره، ان وجه الحکمه فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمه فیما اتاه الخضر (علیه السلام) من خرق السفینه و قتل الغلام و اقامه الجدار لموسی (علیه السلام) الی وقت افتراقهما.
یابن الفضل: ان هذا الامر امر من امر الله تعالی و سرّ من سرّ الله و غیبه من غیبه الله، متی علمنا انه عزوجل حکیم، صدقنا بان افعاله کلها حکمه و ان کان وجهها غیر منکشف (4)
عبدالله بن فضل می گوید از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: بدرستی برای صاحب الامر (علیه السلام) غیبتی است که او را چاره ای از آن نیست که در امر غیبت هر اهلی باطلی شک می کند.
پرسیدم: دلیل این امر چیست؟
فرمودند: علتش امری است که ما اجازه بیان و کشفش را نداریم.
آنگاه پرسیدم: غیبت حضرت حجت (علیه السلام) چه حکمتی دارد؟
فرمودند: وجه حکمت در غیبت او چون وجه حکمت در غیبتهای حجتهای دیگر خداست، براستی که حکمت غیبت حضرت روشن نمی شود مگر بعد از ظهورش. همان گونه که وجه حکمت اعمال حضرت خضر در شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و ساختن دیوار، برای حضرت موسی (علیه السلام) روشن نگردید مگر زمانی که آنها خواستند از یکدیگر جدا شوند.
ای ابن فضل: محققاً این امر، از امور الهی و سرّی است از اسرار الهی و غیبی است از غیوب الهی، و وقتی که ما بدانیم و یقین داشته باشیم که خداوند عزوجل حکیم است باید تصدیق کنیم که همه افعالش دارای حکمت است، گرچه وجه و سرّ این افعال بر ما روشن و منکشف نباشد.
از روایات فوق چنین برگرفته می شود که مهمترین حکمت غیبت حضرت ولی امر، از ناحیه دشمنان حضرت است. دشمنانی که مترصد فرصتی بودند تا در کمینگاهی او را به چنگ آورند و او را از پای درآورند. این عامل مهمی است که مسئله مستور ماندن و غیبت حضرت را ایجاد کرده است. ولی همان گونه که در آغاز این بحث اشاره کردیم غیبت حضرت خود از امور غیبی از اسرار الهی است و این سخن امام صادق (علیه السلام) به ابن فضل است و البته باید توجه داشت که هر فعلی از افعال خدا را حکمت و مصلحتی است که او علیم و خبیر به آن است و اگر کسی چنین باوری نداشته باشد و این ایمان و باور را در جان خویش رسوخ نداده، به تقویتش نپردازد بسیاری از افعال و کردارهای خداوند او را به شک و ریب وا می دارد و کم کم از راه حق منحرف می شود. همان گونه که امام (علیه السلام) به ابن فضل اشاره فرمودند که در این غیبت طولانی اهل باطل و کسانی که به انحراف و کجروی گرایش دارند دچار شک و تردید می شوند و به ضلالت کشانده می شوند، پس تو باید مراقب کردار خویش باشی تا در زمره آنها قرار نگیری.
پی نوشت ها :
1. الغیبه، ص 61.
2 و 3. کمال الدین، ج2، ص 481.
4. همان.