کتیبه کرتیر در نقش رجب

کرتیر یکی از موبدان برجسته ای است که در قرن سوم میلادی می‌زیسته و در طول زندگی خود القاب و مقامهای متعددی به دست آورده است. از نسب او چندان اطلاعی نداریم و وجه اشتقاق نام او نیز به درستی معلوم نیست. آیلرز نام
پنجشنبه، 17 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کتیبه کرتیر در نقش رجب
 کتیبه کرتیر در نقش رجب

 

نویسنده: تورج دریایی




 

)دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، فولرتن(

کرتیر یکی از موبدان برجسته ای است که در قرن سوم میلادی می‌زیسته و در طول زندگی خود القاب و مقامهای متعددی به دست آورده است. از نسب او چندان اطلاعی نداریم و وجه اشتقاق نام او نیز به درستی معلوم نیست. آیلرز نام کرتیر را به صورت k(a)rti-bara* یعنی «کاردبر» یا «قیچی بر» معنی کرده که با علامتی که در کتیبه بر روی کلاه او وجود دارد همخوانی دارد. (1) اما چند ایران شناس در درستی این اشتقاق تردید کرده‌اند. دلیل ایشان یکی این است که در پهلوی کلمه معادل قیچی یعنی ka ̌rd با a بلند (a ̌) نوشته می‌شود و دلیل دیگر آنکه b در پسوند i-bara * به ویژه در میان دو مصوت نباید از بین رفته باشد.(2) با این همه، واژه های دیگری را می‌توان یافت که در آن‌ها این قاعده نقض شده باشد. مثلاً شروو کلمه dipi-bara* را شاهد می‌آورد که b در میان دو مصوت از میان رفته و در پهلوی به صورت dibir درآمده است.(3)
اهمیت این شخصیت مذهبی از آنجا معلوم می‌شود که بجز شاهنشاهان ساسانی، کرتیر تنها فردی بوده است که اجازه یافته سرگذشت خود را در چند کتیبه بلند و کوتاه درج کند. سنگ نبشته نقش رجب کوتاه‌ترین یادگار اوست که در میان دو سنگ نبشته اردشیر بابکان و شاهپور اول کنده شده است. این محل نزدیک استخر است که محل استقرار خاندان ساسانی بوده است و کرتیر با گذاشتن این کتیبه در بین دو سنگ نبشته اردشیر و شاهپور گویا می‌خواسته است جایگاه برجسته خود را در زمان این دو پادشاه نشان دهد. در حالی که مشخص شده که کرتیر در زمان بهرام اول و دوم به اوج قدرت رسید و در اوایل دوران ساسانی چندان سمت مهمی نداشته است که اجازه برپایی این کتیبه را داشته باشد.
اهمیت دیگر این کتیبه در آن است که نمونه بارز به معراج رفتن ایرانی را نشان می‌دهد. در برخی متون پهلوی که بعد از زمان کرتیر نوشته شده از معراج سخن به میان می‌آید. مثلاً در زند وهمن ین آمده است که زردشت با کمک اهورامزدا و با نوشیدن «خردِ همه آگاهی» xrad I ̌ harwisp a ̌gahi ̌t که به صورت آب بر روی دستش ریخته شد، به خواب عمیقی فرو رفت و توانست از آنچه در آینده رخ می‌داد آگاهی یابد. (4) در ارداویرازنامه، ویراز نیز با نوشیدن منگ ویشتاسب I ̌ mang wis ̌ta ̌sp به خواب فرو رفت و به دنیای دیگر و به بهشت و دوزخ رفت و دوباره بازگشت. با این کار، بزرگان مزدیسنا به حقانیت باورهای دینی خود واقف شدند و از ویراز قدردانی کردند. (5) البته کرتیر در کتیبه های خود به ما نمی‌گوید که چگونه به معراج رفته، ولی به احتمال زیاد مانند شخصیتهای مذکور از نوشابه ای شبیه به منگ ویشتاسب استفاده کرده است.
کتیبه های کرتیر اولین سند تاریخ درباره معراج در دنیای ایرانی است کرتیر مانند ویراز مدعی است که به بهشت و دوزخ رفته و به خدایان نزدیک شده و حقیقت و حقانیت دین مزدیسنا را در زمان ساسانی ثابت کرده است. او همچنین در این کتیبه طریقه پرسش ایزدان و تشریفات مذهبی را که خودش ابداع کرده بود گوشزد می‌کند. کرتیر با طرح ادعای به معراج رفتن ظاهراً توانسته است افکار خود را بر دیگر موبدان و اندیشمندان مزدیسنا تحمیل کند؛ چه در یکی دیگر از کتیبه های خود می‌گوید که آن دسته از موبدانی که همفکر او نبودند «به راه راست آورده شدند». (6) کرتیر با طرح این ادعا که مانند زردشت و ویراز از معدود کسانی است که به معراج رفته، ظاهراً در دولت ساسانی قدرت روزافزون یافته و نزد زردشتیان در دینداری و پارسایی مقامی ارجمند به دست آورده است. معراج از سنتهای قدیم ایرانی است که در آسیای میانه (محل زندگی زردشت) وجود داشته و امروز شَمَنها در روسیه این سنت را ادامه می‌دهند.(7) پیش‌تر تیبرگ در کتابهای دینهای ایران باستان این مساله را پیش کشید (8) که در فضای سیاسی و اجتماعی اروپا در آن زمان بعضی از شرق شناسان تازی و غیرتازی تحلیلهای او را برنتافتند و او را سرزنش کردند.(9) گرچه نیبرگ در تحلیل خود زیاده روی کرده بود، به نظر می‌رسد که اصول تحلیلهای او پذیرفتنی باشد و به تازگی نیز دوباره مطرح شده است.(10)
در این مقاله برآنیم که ترجمه ای درست از این کتیبه به فارسی ارائه دهیم. در تابستان 1378، با سفر به استان فارس، توانستیم کتیبه را از نزدیک مشاهده و مطالعه کنم؛ اما آوانگاری و ترجمه فارسی من همچنان به زبان فرانسوی است، سال‌ها پیش، کتیبه را از نزدیک دیده و نکاتی را درباره بعضی از کلمات آن گوشزد کرده بود.(12) قبل از او بَک این کتیبه را به آلمانی برگرداند که دارای اشکالات متعددی در ترجمه است (13) و قبل از او نیز فرای ترجمه ای به انگلیسی از این کتیبه منتشر کرده بود.(14) ترجمه فارسی نگارنده با ترجمه های ذکر شده تفاوتهایی دارد و با تکیه بر مقاله مهم شروو. کوشیده‌ام گره بسیاری از دشواری‌ها و پیچیدگیهای متن کتیبه را بگشایم. در زیر به ترتیب حرف نویسی (transliteration)، آوانویسی (transcription) و ترجمه فارسی متن کتیبه و، در پایان، یادداشتهایی درباره ساختار متن و نکات تاریخی و دستوری آمده است.
1) W’NH krtyr BYN stly PWN l’styhy phlsty HWEm w yzd’n
ud man kardir andar sahr pad ra ̌sti ̌h pahrist he ̌m ud yazada ̌n
2) W MR’HYN hwplst’y W hwk’mky YHWWN HWHm ‘pm ‘l yzd’n lwny HN’c ud xwada ̌ya ̌n huparista ̌y ud hukāmag bu ̌d he ̌m u-m o ̌ yazadān ro ̌n e ̌d-iz
3) ‘wgwn ptwhyt ‘YKH’T ‘yw b’ly yzd’n ‘NH krtyr PWN zyndk’n PWN
O ̌WO ̌N Paywahi ̌d KU ̌ Agar e ̌w ba ̌r yazada ̌n man kardi ̌r pad zi ̌nda ̌gan pad
4)’gl’ dyhy p’tk’sy krty HWHm ‘wgwnm plwnc l wtlt’n lwny whysty agrayih padgah kard hem owon-im parron-iz o widardan ron wahist
5) w dwshwy chlky MHWHYt W LZNHC Kltkn l’dy cygwn BYN stly klyty l ZNHc ud dusox cihrag nimayed ud im-iz kirdagan ray ciyon andar sahr kired im-iz
6) I’dy plwny MH gwnky HWEZKM MHWHYT ‘Yks QDM wst’hwtly YHWWN W ZK ray parron ce gonag had an-im nimayed ku-s abar wistaxdar bawed ud an
7) wgwn cygwn LY ‘L yzd’n lwny ptwhyt pm nys’n HNGTWN wgwnms owon ciyon man o yazadan ron paywhaid u-m nisan nihad owon-im-is
8) whysty W dwshwy w LZNH krtkn ‘it’dyhy W dlwndyhy chlky wahist ud dusox ud im kirdagan ardayih ud druwandih cihrag
9) MHWHYt BR m HR HT ‘yw b’ly yzd’n ZNHc CBW ZY (‘L) wtlt’n nimayid be-m pas agar ew bar yazadan en-iz xir i o widaran
10) lwny ZNH wgwn MHWHYT ‘DYN yzd’n KBYR hwplst’tly W hwk mktly ron en owon nimayid eg yazadan was huparistadar ud hugamagdar
11) YHWWN HWHm W PWN NPSHc lwb’n l’tytly w l’stytly YHWWN bud hem ud pad xwes-iz ruwan radar ud rasttar bud
12) HWHm W QDM ZNHc ysty W kltkn ZY BYN stly kylyt KBYR hem ud abar en-iz yast ud kirdagan l andar sahr kired was
13) wst hwtlly YHWWN HWHm W MNW ZNH n’mky HZYTNt wistaxdar bud hem ud ke en namag wenad
14) w ptpwls’t ZK PWN yzd’n W MR HYn W NPSH Lwbn l ty ud paypursad an pad yazadan ud xwadayan ud xwes ruwan rad
15) W lsty yw YHWWN W QDMc ZNH ysty W krtkn W dyny mzdysn ud rast cw bawed ud abar-iz en yast ud kirdagan ud den madesn
16) MH K’N PWN znydk’n kylty wst’hwtly ‘yw YHWWN W plwny ce nun pad zindagan kiredwistaxdar ew bawed ud parron
17) MND ‘M nYHLPLM’n ‘l’yw YHWWN MH wclty’yw YD’YTN ‘YK tis ne-parman ne ew bawed ce wizard ew daned ku
18) whysty YTY W dwshwy YTY W MNW klpkly ZK pl’c ‘l whysty wahist ast ud dusox ast ud ke kirbakkar an fraz o wahist
19) ‘ZLWN W MNW bckly ZK ‘L dwshwy LMYTN W MNW klpkly HWH W QDM sawed ud ke bazakkar an o dusox abganad ud ke kirbakkar had ud abar
20) klpky TBw SGYTNT ‘LHLZNH ‘stwndy tny hwslbyhy W’p’tyhy kirbag new rawad oy im astwand tan husrawih ud abadih
21 YHMTWNT ‘Ps ‘LH ‘stwndy lwb’n ‘lt’dyhy QDM YHMTWNT rasad u-s oy astwand ruwun ardayih abar rasad
22) cygwn LY krtyr YHMTWN’Pm ZNH n’mky LHN’c l’dy npsty ‘yk ciyon man kardir rasid u-m en namag ed-iz ray nibist ku
23) ME LY Krtyr MN KZY ‘wlwny MN stldr’n W MR ‘HYn KBYR ‘twr’n ce man kardir az ahy oron az sahryaran ud xwadayan was aduran
24) w mgwny gty p’thstly HTYMWN ‘pm KBYR NPSH SM gyw’kyhy ud mowan git padixsir awist u-m was xwes nam gyagiha
25) QDM gty p’thstly w m’tgd’n YKTYBWN YK’YMWNT ‘YK MNW pl’stly abar git padixsir ud madayan nibist ested ku ke frestar
26) ‘DN’p’thstly m’tgd’n ‘ywp gtky’ywp ‘HRN n’mky HZYTNT ZK zaman padixsir madayan ayab gitag ayab any namag wenad an
27) YD’YTNT’YK ‘NH ZK krtyr HWMmZY shpwhry MLK’n MLK’krtyr ZY danad ku man an kardir hem I sabur sahan sah kardir I
28) mgwpt W ‘yhrpt SM klty HWHm W’whrmzdy MLK’n MLK’ W wlhI’n MLK’n mowbed ud ehrbed nam kard hem ud ohrmazd sahan sah ud warahran sahan
29) MLK’ ZY SHpwhrkn Krtyr ZY ‘Whrmzdy mgwpt SM Klty HWHm W wlhl’n sah I sabuhragan kardir I ohrmazd mowbed nam kardhem ud warahran
30) MLK’n [MLK’] ZY WLHL’NKN krtyr zy bwhtlwb’n wlhl’n ZY whrmzdy mgwpt SM klty sahan sah i warahranagan kardir a boxt-ruwan warahran I ohrmazd mowbed nam kard
31) HWHm npsty bwhtky dpywr krtyr [ZY] MR’HY
hem nibist boxtag dibir kardir I xwaday
1- و من کرتیر در [ایران] شهر بر راستی پایدارم و [در برابر] ایزدان
2. و خدایگان، خوب پرست و خوب کامه بوده‌ام. و من از ایزدان این را
3. نیز درخواست کردم که اگر یک بار ایزدان من کرتیر را در زندگی
4. به ارج جای داده‌اند، پس من را به آن سوی (دنیای مردگان) نیز عبور دهند و چهره بهشت
5. و دوزخ را نمایند و این نیز که چگونه [مراسم]«کردگان» را [باید] در [ایران] شهر انجام داد. این نیز
6. راه چگونه [انجام دادن مراسم کردگان] را در سوی دیگر به من نشان دهند، چنانکه من گستاخ‌تر (مطمئن‌تر) شوم.
7. چنانکه من از ایزدان درخواست کرده بودم، که نشانم دهند
8. بهشت و دوزخ این [مراسم] کردگان، چهره پرهیزکاری و بدکاری را. [ایشان] به من
9. نشان دادند. پس چون یک بار ایزدان این نیز، این چیزهایی را که در آن سوی
10 [هست] به من نمایاندند، آن گاه به این ایزدان خوب پرست تر و خوب کامه تر
11. شدم و بر هست خویش رادتر و راست‌تر شدم
12. و به خاطر این نیز [مراسم] فدیه و کردگان در [ایران] شهر انجام شد [تا من]
13. بسیار گستاخ‌تر (مطمئن‌تر) باشم. و آنکه این نامه را ببیند
14. و بخواند، به ایزدان و خدایگان و روان خویش راد
15. و راست باشد. و نیز بر این [مراسم] فدیه و کردگان، و دین مزدیسنا،
16. چنانکه اکنون در میان زندگان انجام می‌شود گستاخ‌تر [مطمئن‌تر] باشد و برعکس
17. آنکه فکر نمی‌کند که اینچنین باشد و [بدان فکر] عمل کند، این بداند که
18. بهشت و دوزخ هست و آنکه کرفه کار[باشد] به بهشت فراز شود
19. و آنکه بزهکار باشد به دوزخ افکنده شود و آنکه کرفه کار باشد و
20. به روش کرفه استوار باشد، تن او به خسروانی و آبادی
21. رسد، و روان او به پارسایی رسد
22. چنانکه به من کرتیر رسید و من این نامه را به این دلیل نیز نوشتم
23. که چون من کرتیر از دیرباز [به رسالت از] شهریاران و خدایان، آتشهای بزرگ
24. و مغان، مُهر خود را بر بسیاری از کارها (اسناد) و چیزها گذاشتم و من نام خویش را در جایهای بسیاری
25. بر روی وقف نامه‌ها، پیمان‌ها و اسناد نبشته ام که، [هر کس] در آینده
26. [آن] پیمان نامه یا اسناد یا نبشته را بیند، آن را داند
27. که من آن کرتیرم که شاپور شاهنشاه «کرتیر موبد
28. و هیربد» نام کرد و هرمزد شاهنشاه و بهرام شاهنشاه
29. فرزند شاپور «کرتیر هرمزد موبد» نامم کرد و بهرام
30. شاهنشاه، فرزند بهرام [مرا چنین] نام کرد: موبد کرتیر، که روانش را بهرام و هرمزد نجات داده‌اند.
31. نبشته شد [به دست] بُختگ، دبیر کرتیر خدای.

الف) مندرجات کتیبه

سطر1: معرفی کرتیر.
سطر 13-2: معراج کرتیر به بهشت و دوزخ، دیدن مراسم کردگان و قربانی، مراسم پرستش و حقانیت مذهبی او.
سطر 21-14: تذکرات کرتیر به اشخاصی که این کتیبه را می‌خوانند.
سطحر 26-22: کارهای که کرتیر در طول عمر خود در دستگاه اداری ساسانی انجام داد.
سطر 30-27: القابی که کرتیر از زمان شاهپور اول تا بهرام دوم آن دست یافت.
سطر 31: امضای کاتب

ب) ساختار

چند عبارت در این کتیبه فرمول وار تکرار شده است. مثلاً عبارت pas agar e ̌w-ba ̌r «پس اگر یک بار» در سطر 3 و 9 و دو لفظ o ̌ro ̌n و parron که o ̌ro ̌n به معنی این سو یا دنیای فانی است و parron به معنی آن سو یا دنیای باقی (دنیای مردگان).

ج) چند کلمه مورد مطالعه

سطر1: phlsty: pahrist، ژینیو آن را به demeur(e ) ̌ برگردانده است. نخستین بار مکنزی این واژه را «ایستادگی» یا «پایداری» معنی کرده بود. (15)
سطر 4: wtlt’n «مردگان» "ol wtlt’n lwny «به آن سوی» یا به سوی مردگان.(16)
سطر 5: c ̌ihrag:chlky، به گفته شروو شاید این کلمه را بتوان carag «چاره» نیز خواند (17) اما c ̌ihrag در اینجا و نیز سطر 8 به خوبی معنی می‌دهد.
kirdaga ̌n: krtkn ، درباره مراسم کردگان اطلاعی در دست نیست ولی به نظر می‌رسد که کرتیر با اجرای آن توانسته است به دنیای دیگر سفر کند.
سطر 7: nis ̌a ̌n nihād:nyš’n HNHTWN در فارسی به معنای «نشان نهادن» است. (18)
سطر 17: nē-parmān: nyhplm’n، شروو این کلمه را به معنی «فکر نمی‌کند» گرفته (19) که بهتر از framān یا فرمان است. (20)

د) القاب کرتیر

در زمان شاهپور: mowbed ud ēhrbed «موبد و هیربد»
در زمان هرمز و بهرام اول: kardīr i ōhrmazd mowbed «کرتیر موبد هرمزد»
در لقب سوم اشکالات متعددی به چشم می‌خورد که هنوز حل نشده است. ایران شناسان در معنی درست این لقب همداستان نیستند.(21) شمان (22) و بک (23) قسمت اول این لقب را «کرتیر، نجات دهنده روان بهرام» و برنر (24) و ژینیو (25) آن را «موبد بخت روان بهرام و هرمز» ترجمه کرده‌اند. گرنه (26) این عبارت را به «کرتیر، موبد بخت روان بهرام و هرمز» برگردانده است؛ حال آنکه هموزه آن را چنین معنی کرده است: «کرتیر که روانش را (خدایان) بهرام و هرمزد نجات داده‌اند.»(27) ایران شناسان بر این عقیده بودند که چون کرتیر در زندگی خود توانست به مقامهای مهم و متعددی دست یابد، در زمان بهرام دوم و نجات دهنده روان بهرام نیز معروف شد. اما باید پرسید که آیا لازم بوده است که روان شاه نجات داده شود، آن هم به دست یک موبد؟ به نظر من این ترجمه درست نیست و هوزه بهترین ترجمه را ارائه داده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. w. Eilers, "Die schere des kartir", Baghdader Mitteilungen,vol.7,1974,pp.71-83,"Nochmals zur schere des kartir",Archaologische Mitteilungen aus iran,vol.9,1976,pp.175-178.
2. R.Schmitt,"zu Sprache und Wortschatz der Sasanideninschriften",Wiener Zeitschrift fur die Kunde des Murgenlandes,vol72,1980,p.72.
در اینجا باید یادآوری کرد که هنینگ بر این نظر بود که نام کرتیر k(a)rtya* «قدرتمند» است که مکنزی نیز از آن پشتیبانی کرده بود.
D.N.Mackenzie,The sansanian Rock Relidfs at Naqsh-i Rustam,Iranische Denkmäler,Lieferung 13,Berling,1989,p.61.
13. P.O.Skjaervr,"Review of philippe Gignoux,Les Quatre inscriptions du mage kirdi ̌r",Bibliothe ca orientalis,no,5/6,1993,p.690.
4. زند بهمن یسن، ترجمه محمد تقی راشد محصل، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1367، ص 3.
5. ارداویراف نامه، ترجمه فیلیپ ژینیو، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، تهران، 1372، ص 45.
6. تورج دریایی، «نگاهی به بدعت گرایی در دوره ساسانی»، ایران نامه، سال هفدهم، شماره 2، بهار 1378، ص 293.
7. Shamanism: Soviet Studies of Traditional Religion in siberia and central Asia,Ed.M.Mandelstam Balzer,Armonk,New york,sharpe,1990,M.Eliade,shamanism,Archaic Techniques of Estasy,princeton university press,princeton,1970.
8. S.H.Nyberg,Die Religionen des Alten Iran,osnabruck,otto zeller,1966.
9. W.Wust,"Review of S.H. Nyberg,Die Religionen des Alten Iran", Archiv fur Religionswissenschaft,vol,XXXvi,1939-1940,pp.248-249.
10. J.R.Russell,"kartir and Mani: A shamanistic Model of their Conflict", Iranica varia: Papers in Honor of professor Ehsan yarshater,E.J.Brill,Leiden,1990,pp.180-193
11. W.B.Henning,"Minor Inscriptions of kartir together with the End of Naqs-i Rustam", Corpus Inscriptionum Iranicarum,part III,vol.11,pl.XLIXLXXXVIII,londres,1963.
12. ph.Gignoux,Les Quatre inscriptions du mage kirdiir, studia iranica,cahier 9,peeters,paris 1991,pp.35-39.
13. M.Back,Die Sassanidischen Staatsinschriften,E.J.Brill,Leiden,1978,pp.472-489.
14. R.N.Frye,"The Middle Persian Inscription of kartir at Naqs-i Rajab", indo-Iranian Journal,vol8,1965,pp.211-225.
15. D.N.Mackenzie,"Review of M.Back,Die Sassanidischen Staatsinschriften",Indogermanische Forschungen,vol.87,1982,p.289.
16. M.Back,1978,p.247.
17. p.o.Skjaervo,"Case in Inscriptional Middle persian, Inscriptional parthian and the pahlavi Psalter", studia Iranica, vol.2,1983,p.158.
18. Ilem,1993,p.696.
19. Idem,1983,p.116.
20. ph.Gignoux,1991,p.38.
21. T.Daryaee,"Sasanian persia",Iranian studies,vol.31,no.3-4,1998,p.439.
22. M.L.chaumont,"L inscription de kartir a la ‘ka’bah de zoroastre", Journal Asiatique,vol.248,1960,p.347.
23. Back,1978,p.411.
24. J.Brunner,"The Middle Persian Inscription of the priest kirder at Naqs-i Rustam", Near Eastern Numismatics,Iconography,Epigraphy and History. studies in Honor of George C.Miles,ed D.K koymjian,Beinit,1974,p.18.
25. Gignoux,1991,p.18.
26. F.Grenet,"observations sur les titre de kirdir",studia Iranica,vol.19,1990,p.91.
27. PH.Huyse,"kerdir and the First sasanians",proceedings of the Third European conjerence of Iranian Studies,ed,N.Simes-William,part i,Dr.Ludwig Reichert verlag,wiesbaden,1998,p.118.

منبع مقاله: نشریه‌ی نامه ایران باستان، سال اول، شماره اول، بهار و تابستان 1380



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.