دعوای کودکان و وظیفه بزرگترها

دعوا، یکی از مزایای داشتن خواهر یا برادر در خانه است. چون چنین کودکی، قبل از ورود به جامعه، خواهر یا برادری دارد که با او اختلاف‌ سلیقه و اختلاف‌نظر دارد و با درگیری‌هایی روبرو می‌شود که باید سعی کند آنها را حل کند.
پنجشنبه، 24 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دعوای کودکان و وظیفه بزرگترها
دعوای کودکان و وظیفه بزرگترها

 





 
دکتر میترا حکیم ‌شوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودک
دعوا، یکی از مزایای داشتن خواهر یا برادر در خانه است. چون چنین کودکی، قبل از ورود به جامعه، خواهر یا برادری دارد که با او اختلاف‌ سلیقه و اختلاف‌نظر دارد و با درگیری‌هایی روبرو می‌شود که باید سعی کند آنها را حل کند. والدین باید به فرزندان خود اجازه رویارویی با چنین مشکلاتی را بدهند.
این کار آنها را برای آینده‌ آماده می‌کند. اگر دعوا یا بحث میان کودکان، کلامی بود، بهتر است دخالت نکنید و به‌ هیچ‌وجه نقش قاضی را در این میان بازی نکنید. مثلا عده‌ای همیشه به فرزند کوچک‌تر می‌گویند که: «تو باید به برادر یا خواهر بزرگ‌تر خود احترام بگذاری.» یا به فرزند بزرگ‌تر می‌گویند که: «تو باید رعایت کنی، هر چه باشد تو بزرگ‌تر هستی.» با این کار، کودک نسبت به والدین خود احساس منفی ای پیدا می‌کند. اگر جنگ و دعوای کودکان، به زدو‌خورد کشیده شد، قبل از آسیب رساندن به خودشان یا وسایل، آنها را از هم جدا کنید. بهتر است هر کدام از آنها نیم ساعت در محیطی جدا از هم بمانند و اجازه هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند. بعد از نیم ساعت، هم به آنها بگویید اگر دوباره دعوا کنند، دیگر اجازه بازی‌ ندارند. ما به عنوان والدین، باید مراقب نوع درگیری‌های خود در خانواده باشیم. کودکان از مشاهده‌های خود، مطالب زیادی در ذهن ثبت می‌کنند. بحث یا فحاشی و دعوا میان همسران در حضور کودکان، باعث الگوپذیری آنها می‌شود. در درجه اول باید خودمان و شیوه روابطمان را اصلاح کنیم و بعد، انتظار چنین رفتارهایی را از کودکان خود داشته باشیم. در بعضی موارد، والدین، رفتار غلط را به کودک خود آموزش می‌دهند. مثلا وقتی فرزندشان به خانه می‌آید و تعریف می‌کند کسی او را زده است، کودک را تحقیر می‌کنند و به او یاد می‌دهند که اگر کسی تو را زد، تو هم باید او را بزنی. با این کار، پرخاشگری را به کودک آموزش می‌دهند که کار غلطی است.
دعوای کودکان و وظیفه بزرگترها
از آنجا که بیشتر خانواده‌ها، وعده شام را در کنار هم صرف می‌کنند، زمان مناسبی است که هر کدام از اعضا در مورد خودشان حرف بزنند. پدرومادر می‌توانند با بیان غیرمستقیم به کودکان خود بیاموزند که چگونه می‌توان عصبانیت را کنترل کرد. مثلا پدر می‌تواند ماجرایی در مورد اینکه چگونه ناگهان از کسی عصبانی شده اما سعی کرده خودش را از محیط دور کند تا درگیری پیش نیاید، تعریف کند. این کار غیرمستقیم به کودکان آموزش می‌دهد که چگونه خشم خود را کنترل کنند. در مورد بچه‌های کوچک‌تر (زیر 10 سال)، قصه‌خوانی یا عروسک‌بازی هم روش خوبی برای آموزش غیرمستقیم است. می‌توان قصه‌ای را برای آنها در مورد اینکه چگونه مثلا دو خرس بر سر کوزه عسلی دعوا کردند تعریف کرد و از کودک خواست قصه را ادامه دهد و راهی پیدا کند که دعوای دو خرس تمام شود. بعد می‌توانیم راه‌حلی را که او بیان کرده با هم بررسی کنیم و ببینیم که راه درستی است یا نه. مهم است که به کودک اجازه بدهیم از ذهنش کمک بگیرد و راه‌حلی به او ندهیم. این کار روش خوبی برای آموزش کودکان کم ‌سن و سال است. می‌توان به کودک گفت حالا از راه‌حل خودت در دعوای با خواهرت هم می‌توانی استفاده کنی. به این ترتیب احساس آرامش می‌کند و به کمک راه‌حل خودش، موضوع یا مشکل خود را حل می‌کند.
منبع: هفته نامه سلامت



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط