شاخص‌ها و مصادیق حماسه در اقتصاد

سال 1392 از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال «حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» نامیده شده است. طبیعتاً این نام‌گذاری معطوف به شرایط و تحولات اقتصادی و سیاسی کشور در سال پیش روست. چرایی این نام‌گذاری باید گفت،
دوشنبه، 5 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شاخص‌ها و مصادیق حماسه در اقتصاد

شاخص‌ها و مصادیق حماسه در اقتصاد

 

نویسنده: میلاد نور‌ محمدی

 

 

 

سال 1392 از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال «حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» نامیده شده است. طبیعتاً این نام‌گذاری معطوف به شرایط و تحولات اقتصادی و سیاسی کشور در سال پیش روست. چرایی این نام‌گذاری باید گفت، با توجه به اینکه در حوزه‌ی سیاست، امسال انتخابات ریاست جمهوری هم‌زمان با انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار می‌شود و در حوزه‌ی اقتصاد نیز با وضعیت پس از اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها، احتمال اجرای مرحله‌ی دوم و همچنین با تشدید تحریم‌های غرب مواجه هستیم، انتخاب مفهوم حماسه برای مواجهه با این تحولات، نشان‌دهنده‌ی اهمیت سال پیش روست.

مفهوم «حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی»، بسته به نوع استفاده‌ای که از آن می‌شود، دارای دامنه‌ای وسیع از پیامدهای مثبت و منفی است. «حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» را می‌توان تنها مورد استفاده‌‌ی شعاری و ظاهری قرار داد و علی‌الخصوص در زمان انتخابات، ازآن صرفاً به عنوان ابزاری جهت جلب رأی مردم و رسیدن به قدرت استفاده کرد یا بالعکس، می‌توان با حرکت واقعی در راستای این دواصل، آن را از سطح یک شعار به یک رویکرد و گفتمان ارتقا داد.

 

«حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» در همه‌ی حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی و فرهنگی دارای شاخص‌ها و مصداق‌های شفاف و قابل اندازه‌گیری است که به کمک آن‌ها می‌توان نیت اصلی استفاده‌کنندگان از این شعار را تشخیص داد. بدیهی است چنانچه این شاخص‌ها و مصداق‌ها مثبت و رو به جلو باشند، می‌توان ادعا کرد که به اصل و مفهوم حماسه به معنای واقعی آن عمل شده است و چنانچه بهبود و پیشرفتی در این شاخص‌ها مشاهده نشود و تأثیر مثبت و ملموسی در زندگی مردم به وجود نیاید، حماسه در حد شعار باقی خواهد ماند.

 

اما این مصداق‌ها و شاخص‌های شفاف در حوزه‌ی علم اقتصاد کدام‌اند؟ با اندازه‌گیری و ارزیابی چه عواملی می‌توان به تحقق یافتن حماسه درحوزه‌ی اقتصاد پی برد؟ تأثیر نهادینه شدن این شاخص‌های اقتصاد، بر زندگی روزانه و معیشت و کسب‌وکا رمردم چیست؟ و بالعکس، آفات رویکرد شعاری به این دو اصل در اقتصاد چگونه قابل تشخیص است؟ با عمل به چه پارامترهای اقتصادی، در انتهای سال، مسئولان و همچنین مردم می‌توانند ادعا کنند که حماسه‌ی اقتصادی آفریده‌اند؟

 

1. بدون شک تبلور حماسه‌ی اقتصادی را می‌توان در وضعیت تولید ملی یک کشور به راحتی مورد ارزیابی قرار داد. تولید ملی به مثابه‌ی یکی از اصلی‌ترین عوامل پیشرفت و رفاه کشورها، می‌تواند شاخص شفاف و خدشه‌ناپذیری برای ارزیابی، تحقق یا عدم تحقق حماسه، به معنی حرکت و تحول عظیم در اقتصاد باشد.

چنانچه تولید داخلی یک کشور به دلیل بالا بودن هزینه‌ی تولید و نبودن بسترمناسب جهت فعالیت تولیدی و مولد، در وضعیت رکود و نیمه‌تعطیل باشد و به خاطر سیاست‌های غلط پولی و مالی، بازار کشور مملو ازکالاهای وارداتی خارجی و عمدتاً بی‌کیفیت باشد و طبیعتاً نرخ بیکاری روندی صعودی را طی کند، هیچ گاه نمی‌توان مدعی حرکت در راستای خلق حماسه در اقتصاد بود.

وبالعکس، چنانچه به دلیل اتخاذ برنامه‌های حمایتی مناسب، از قبیل انواع مشوق‌های تولیدی و صادراتی، معافیت‌های مالیاتی، سودآور کردن بخش تولید جهت سرمایه‌گذاری و دسترسی آسان به نهاده‌های تولید، از جمله مواد اولیه، بخش تولید ملی رونق بگیرد، نرخ رشد اقتصادی بالا رود و بیکاری کاهش پیدا کند، آن گاه می‌توان ادعای حرکت در این مسیر را مطرح نمود.

 

2. اصل حماسه‌سازی در اقتصاد را همچنین می‌توان با پارامتر تورم یا همان سطح عمومی قیمت‌ها مورد مداقه و بررسی قرار دارد. مطمئناً اگر مردم در وضعیت زندگی خود با تورم‌های دورقمی مواجه باشند و به علت کاهش ارزش پول ملی، شاهد کوچک‌تر شدن ماهانه‌ی قدرت خرید خود باشند، آنگاه خلق حماسه در اقتصاد، میسر نخواهد شد. اگر به علت نرخ بالای تورم در جامعه، همچنان سهم کالاهای اساسی زندگی، همچون خوراک و پوشاک، در سبدخرید افراد آن قدر بالا باشد که مجالی برای پرداختن به سایر بخش‌ها، همچون تفریح، مطالعه،سفر و... نباشد، آیا می‌توان مدعی تلاش در جهت تحقق خواسته‌ی رهبری در سال 1392 بود؟

 

3. اگر در اثر عدم برنامه‌ریزی و اتخاذ سیاست‌های غلط در بخشی همچون مسکن، خانه‌دار شدن به رؤیایی تعبیرناشدنی برای اکثریت افراد جامعه تبدیل شود و پرداخت اجاره‌ی ماهانه، بخش عظیمی از درآمد افراد را به خود اختصاص دهد، مطمئناً حماسه‌‌ی اقتصادی در ابعاد ملی، بروز و ظهوری نیافته است.

اما اگر دولت در بخش مسکن و زمین، با اتخاذ سیاست‌های مناسب، همچون فراهم کردن بستر ساخت‌وساز انبوه مسکن توسط مردم و انبوه‌سازان و نظارت بر کیفیت مصالح به‌کاررفته در آن‌ها و سپس واگذاری مسکن به افراد واجد شرایط و همچنین مقابله با سوداگری در بخش مسکن به وسیله‌ی ابزارهای مالیاتی، بتواند سهم مسکن در سبد خرید مردم را پایین بیاورد، می‌تواند خود را خدمتگزار واقعی مردم بداند و این انتظار را داشته باشد که به علت حرکت در مسیرحماسه‌سازی اقتصادی، مورد اعتماد مردم و رهبری قرار بگیرد.

 

4. در زمینه‌ی نرخ ارز نیز عدم تثبیت نرخ ارز، وجود نوسانات متعدد و گاه شوک‌های ارزی که اجازه‌ی هر گونه برنامه‌ریزی را از بخش تولیدی و بازرگانی کشور سلب کرده است و موجبات تعطیلی بسیاری از کارخانجات داخلی را فراهم آورده است، خودبه‌خود نافی خلق هر گونه حماسه در اقتصاد است.

 نرخ ارز باثبات، خارج شدن ارز از جایگاه کالای سرمایه و بازگشت به جایگاه واقعی خود در اقتصاد، یعنی صرفاً ابزاری برای سنجش اعتبار و مبادله‌ی کالاها و وجود بستری از ثبات ارزی که تولیدکنندگان بتوانند با پیش‌بینی نرخ ارز به سفارش واردات مواد اولیه‌ی مورد نیاز برای تولید اقدام کنند، در صورت تحقق، می‌تواند مؤید تلاش برای خلق حماسه در اقتصادیک کشور باشند.

 

5. در بخش صنعت خودرو نیز تولید خودروهایی فاقد کیفیت و استاندارد مناسب، که علاوه بر قیمت بالا، به دلیل ایمنی پایین، جان افراد به عنوان عزیزترین دارایی هر فردرا نیز به خطر بیندازد، نمونه‌ی تمام و کمال رویکرد ظاهری و شعاری به مفهوم حماسه‌ی اقتصادی خواهد بود؛ زیرا اگر ما برای جان مردم اهمیت قائل نباشیم، اصولاً در جایگاهی نخواهیم بود که بتوانیم ادعای تلاشی هرچند کوچک در جهت حماسه‌سازی اقتصادی را مطرح کنیم.

البته حمایت صحیح از این صنعت در قالب تأمین نقدینگی و سرمایه‌ی مورد نیاز و فراهم کردن نهاده‌های تولید و سپس مکلف کردن خودروسازان کشور به تولید محصولاتی باکیفیت که به معنای واقعی کلمه، خودروی ملی باکیفیت باشند و بدون تکیه بر تعرفه‌های بالای وارداتی دارای قدرت رقابت با محصولات مشابه خارجی باشند، می‌تواند شاخصی معتبر برای اعتماد مردم به حرکت در راستای تحقق فرامین رهبر انقلاب باشد.

 

 

6. نوع نگاه به مقوله‌ی نفت و همچنین نحوه‌ی برخورد دولت بادرآمد ناشی از فروشن فت نیز می‌تواند ابزاری مناسب جهت ارزیابی مفهوم حماسه‌سازی اقتصادی باشد. سیکل معیوب خام‌فروشی ثروت و سرمایه‌یملی به کشورهای دیگر و سپس تبدیل این مواد خام به کالاهای دارای ارزش افزوده از سوی کشورهای دیگر و فروش آن به کشورمان با چند برابر قیمت را نه تنها هیچ گاه نمی‌توان بسترساز خلق حماسه در اقتصاد کشور نامید، بلکه کاملاً برعکس، به نوعی، عزت کشور را نیز در سطح جهان خدشه‌دار می‌کند و این انتظار به‌حق وجود دارد که در سال حماسه‌ی اقتصادی، بند ناف وابستگی بودجه‌ به نفت، یک بار برای همیشه از بین برود.

همچنین استفاده از درآمدهای نفتی در جهت تأمین هزینه‌های جاری دولت و تزریق نقدینگی ناشی از تبدیل ارز به ریال به جامعه و حجیم‌ترشدن مداوم دولت نیز مصادیق برخورد شعاری با مفاهیمی ارزشی چون حماسه‌سازی اقتصادی است و البته کاهش و سپس ممنوعیت خام‌فروشی نفت و تلاش در جهت تولید مواد دارای ارزش‌افزوده و کاهش و قطع وابستگی بودجه‌ی دولت به درآمد نفت نیز پارامترهای تحقق خواسته‌ی رهبری، مبنی بر خلق حماسه در اقتصاد کشور هستند.

 

کلام آخر:

در علم اقتصاد، برآیندتمامی فعالیت‌ها، سیاست‌ها و نظارت و برنامه‌ریزی‌ها را نرخ رشد اقتصادی می‌دانند. با این تبصره که این نرخ رشد اقتصادی باید رشدی متوازن و همگون، به معنی پوشش دادن همه‌ی بخش‌های اقتصاد، از قبیل صنعت، کشاورزی، خدمات و... باشد؛ زیرا رشد اقتصادی ناهمگون، به این معنی که پیشرفت یک حوزه به بهای نادیده گرفتن و گاه نابودی حوزه‌ی دیگر باشد، دارای ارزش چندانی نیست.

رشد اقتصادی بالا،که افزایش‌دهنده‌ی رفاه، سطح زندگی و اعتمادبه‌نفس و خودباوری مردم یک کشور است، می‌تواند تبلور تمام و کمال حماسه‌سازی در اقتصاد کشور باشد و ناگفته پیداست اگر کشورمان دارای اقتصادی شکوفا و قدرتمندو مولد باشد، که به علت گستردگی حجم مبادلات با خارج و عدم وابستگی به درآمد نفت امکان تحریم آن وجود نداشته باشد، منجر به الگو قرار دادن کشورمان از سوی بسیاری از کشورهای دیگر خواهد شد که این امر نیازمند حرکت حماسی در اقتصاد است.

منبع: سایت تحلیلی تبیینی برهان

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما