تشکیل حکومت از نظر اسلام

برقراری حکومت الهی از اهداف مهم انبیای عظام بوده است. آنان در این مسیر تلاشهای بسیاری مبذول داشته، هرگاه زمینه و موقعیت را برای چنین عمل ارزشمندی مناسب می دیدند، در انجام دادن آن تردیدی به خود راه نمی دادند.
شنبه، 24 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تشکیل حکومت از نظر اسلام
تشکیل حکومت از نظر اسلام

 

نویسنده: محمد حسن نبوی




 
برقراری حکومت الهی از اهداف مهم انبیای عظام بوده است. آنان در این مسیر تلاشهای بسیاری مبذول داشته، هرگاه زمینه و موقعیت را برای چنین عمل ارزشمندی مناسب می دیدند، در انجام دادن آن تردیدی به خود راه نمی دادند.
حضرت موسی (علیه السلام) در مقابل حکومت فرعون قیام می کند و پس از آن قوم خود را نجات می دهد و حکومت برپا می نماید. آن حضرت برای خویش جانشین بر می گزیند، قضاوت می کند، زراندوزان پست- مانند قارون- را تنبیه و تزویر پردازان روباه صفت- مانند سامری- را محاکمه می کند.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز حکومت تشکیل می دهد، قضاوت می کند، لشکرکشی می نماید، جنگ می کند، صلح می نماید، داد مظلومان را می ستاند، منافقان را سرکوب می کند، مالیات می گیرد، از فقرا و محرومان دستگیری می کند و...
علی (علیه السلام) هم در برهه ای که راه بر او می گشایند، حکومت تشکیل می دهد و همان حرکت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را دنبال می کند. دیگر امامان معصوم هم، گر چه ظالمانه از ادای این فریضه ی الهی باز داشته می شوند، ولکن در مناسبتهای مختلف به شیعیان گوشزد می کنند که تشکیل حکومت و اجرای عدالت در بین مسلمانان، حق مسلم آنان است.
مسأله تشکیل حکومت به حدی دارای اهمیت است که در روایات از ضروریات جامعه به حساب می آید، تا آن جا که حکومت حاکمان جائر و ستمگر، بهتر از بی حکومتی قلمداد شده اند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید:
لابد للناس من امیر بر او فاجر یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر؛ (1)
مردم به زمامدار نیازمندند، خواه نیکوکار باشد یا بدکار تا مؤمنان در سایه حکومتش به کار خویش مشغول و کافران هم بهره مند شوند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید:
وال غشوم ظلوم خیر من فتنة تدوم؛ (2)
والی ستمگر ظالم بهتر از هرج و مرج همیشگی است.
از این دو روایت به خوبی روشن می شود که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای اداره ی جامعه، تشکیل حکومت را ضروری دانسته، هرج و مرج و بی حکومتی را از هر چیز بدتر می داند، چه حاکم ظالم باشد یا عادل.

حکومت و عدالت

پس از اثبات لزوم تشکیل حکومت، بحث وظایف حکومت مطرح می شود، که در سرلوحه ی آن وظایف مسأله اجرای عدالت به چشم می خورد. لزوم عدالت گستری و مبارزه با ظلم و بیداد گری از نظر دین مبین اسلام به حدی واضح و روشن است که نیاز به استدلال و بحث ندارد و اما مبحث راه ها و روشهای اجرای عدالت چون با توجه به گستردگی بسیار آن، از حوصله ی این نوشتار بیرون است تنها به ذکر جمله ای از امیرالمؤمنین (علیه السلام) بسنده کرده و می گذریم:
سبع اکول حطوم خیر من وال غشوم ظلوم؛ (3)
حیوان درنده شکم گنده پر خور بهتر است از حاکم ستمگر و ظالم.

رابطه حکومت و مدیریت

پس از اثبات لزوم تشکیل حکومت از نظر روایات اسلامی، باید توجه داشت که اجزای پیکره نظام و حکومت را مدیریتها تشکیل می دهند؛ از این رو باید گفت هنگامی که گفته می شود تشکیل حکومت لازم و ضروری است و حکومت باید عادلانه عمل کند به معنای آن است که باید مدیریتهایی بر اساس عدل، از رأس حکومت تا پایین ترین اجزای آن به وجود آید.

لزوم آگاهی از مدیریت اسلامی

پس از حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که چهارده قرن قبل، سایه عدالت بر سرزمینهای اسلامی گسترده بود، هیچ خبری از عدالت و حکومت اسلامی به معنای واقعی آن نبود تا زمان ما که در ایران حکومت اسلامی برقرار گردیده و بر آن است که قوانین الهی را در جامعه به کار گیرد. برای نیل به چنین آرمان مقدسی، کار آمدترین افراد، مدیران جامعه می باشند؛ مدیرانی که در پیکره نظام، هر کدام مسؤولیتی را به عهده می گیرند اکثر آنان دلسوزانه تلاش می کنند که حکومت را در مسیر خدایی اش یار و مددکار باشند. این امر میسر نخواهد شد، مگر آن که مدیران وظایف شرعی خود را به خوبی بشناسند و براساس آن عمل کنند.
از این رو در نظام اسلامی بر مدیران لازم است که قبل از هر چیز تکالیف خود را در حیطه ی مبحث «مدیریت اسلامی» بشناسند و براساس آن عمل کنند تا خدای ناکرده بی جهت به نکبت دنیا و عذاب آخرت دچار نشوند.
مدیران باید بدانند به عنوان یک مسلمان در محدوده مدیریت دارای مسؤولیتهایی هستند که هرگز چنین مسؤولیتهایی در غیر از آن محدوده از آنان خواسته نشده است؛ از ابتدا باید تکلیف را بشناسند و سپس دقیقاً آن را به کار گیرند.

اشکال:

بعضی می گویند در اسلام مبحثی به نام «مدیریت» نداریم و مدیریت مانند فیزیک، شیمی و علومی از این قبیل است که باید از دانشمندان فن مدیریت بیاموزیم.

جواب:

مطالبی که تحت عنوان رابطه حکومت و مدیریت و لزوم آگاهی از مدیریت اسلامی بیان شد خود جواب گویایی به این پرسش است اما بد نیست به مسائل دیگری نیز توجه شود:
1. پیامبران الهی و در پیشاپیش آنان، پیامبر اسلام، تنظیم روابط اجتماعی پیروان خود را از اهم مسائل معرفی می کنند تا آن جا که پیامبر اسلام می فرماید:
انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ (4)
من بر ای تمام نمودن مکارم اخلاق مبعوث شدم.
از آن جا که روابط اجتماعی از شاخصترین تجلیگاه مسائل اخلاقی است و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هم برای اتمام این امر مهم مبعوث گردیده است و از سوی دیگر بخش عظیمی از مسائل مدیریت هم مربوط به چگونگی روابط مدیران با فرادستان، زیردستان و نوع استفاده از نیروی آنهاست، نقطه اساسی تلاقی مباحث مدیریت و اسلام که همان چگونگی روابط صحیح انسانها با یکدیگر است معلوم می شود و در منابع اسلامی درباره روابط انسانها و موضوعات مربوط به مدیریت، مطالب و دستورات بسیاری وجود دارد که آنچه در این نوشتار ملاحظه خواهید فرمود بخشی از آن مباحث است.
2. یکی دیگر از وظایف مهم انبیا، اجرای عدل و قسط و جلوگیری از ظلم و استبداد است و اجرای عدل بدون ایجاد مدیریتهایی که عادلانه بر مردم حکم کنند و مدیرانی که از بی عدالتی و ظلم جلوگیری نمایند، ممکن نیست.
3. اگر به جهان شگفت انگیز آیات قرآن و روایات توجه شود مطالب بسیار زیادی در مورد چگونگی اداره جامعه، چگونگی برخورد و رفتار مدیران نسبت به افراد تحت مدیریت به چشم می خورد که نامه های «نهج البلاغه» در اوج این مباحث می درخشد.
در این منابع مسائل بسیاری به عنوان وظیفه و تکلیف زمامداران مشخص شده و در مقابل مسائلی از ویژگیهای حاکمان جور بیان شده است و زمامداران مسلمان موظف به عمل طبق آن تکالیف و دوری از آن خصلتهای مذموم می باشند.

تعریف مدیریت

درباره ی مدیریت تعریفهای بسیاری ارائه شده که از باب نمونه به ذکر چند تعریف اکتفا می کنیم:
1. مدیری، راه بردن کاری و دستگاهی و نظم و نسق دادن و سرپرستی کردن می باشد.
2. علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن رهبری و کنترل فعالیتهای دسته جمعی برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثر کارایی. (5)
3. کارکردن با افراد و به وسیله افراد و گروه ها برای تحقق هدفهای سازمانی. (6)
4. مدیریت، عبارت است از کاربرد تکنیکهای مختلف اداره امور یک گروه انسانی و هماهنگ نمودن کلیه فعالیتهای یک سازمان برای نیل به هدف معین و مشخص و راهنمایی و راهبری رهبران سازمان که آنها را مدیران و یا سرپرستان سازمانی می نامند. (7)
در مورد تعریف «مدیریت» به اندازه ای نوشته ها گوناگونند که یکی از نویسندگان می گوید:
تقریباً به تعداد مؤلفان و نویسندگان کتب مدیریت، تعریف مدیریت وجود دارد، ولکن یک وجه مشترک بین همه این تعاریف دیده می شود و آن «هنر یا علم اداره یک مجموعه، جهت نیل به هدفهای سازمانی است».
اما با توجه به آنچه از مکتب و شرع مقدس فهمیده می شود، هر کسی که توانست مجموعه ای را به اهداف خود برساند و یا به سوی اهداف سازمانی حرکت دهد، نمی تواند مدیری توانا قلمداد شود و عملکرد او، گر چه با هزاران تزویر و دروغ و خدعه و نیرنگ و سوء استفاده و ظلم به دیگران همراه باشد، مدیریت نامیده می شود. تعاریف فوق برای دنیایی مفید است که پیشرفت، کار و تولید بیشتر و مسائلی از این قبیل برای آنها از هر چیزی مهمتر بوده و انسانها را در اشکال مختلف مدیریت، فقط بدین منظور در اختیار گرفته و رهبری می کنند، ولی ما مدیریت را این چنین تعریف می کنیم:
مدیریت «هنر و علم به کارگیری صحیح افراد و امکانات در جهت وصول اهداف سازمانی است، به نحوی که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد».
در دنیای مدیریت اسلامی رعایت قوانین شرع مقدس از مهمترین مسائل بوده و باید با حساسیت بسیار دنبال شود.
اسلام نه کاپیتالیسم و سرمایه داری غرب است که تنها جهت تولید و سود بیشتر به عنوان اصلی ترین هدف، برنامه ارائه می کند و نه دین مسیحیت امروز است که در چهارچوب خشک کلیسا محصور شده و برای اداره جامعه برنامه نداشته باشد، بلکه دینی است که جهت اداره، رهبری و مدیریت جامعه برنامه ارائه می کند، اما در سوئی که حقوق انسانی افراد بشر رعایت شود و ضمن ایجاد حرکت و پویایی بیشتر، انسانها را در مسیر مستقیم و الهی خود رشد دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1. نهج البلاغه، خطبه40.
2. غررالحکم، ج2، ص 305.
3. غرر الحکم، ج2، ص 396.
4. بحارالانوار، ج16، ص210.
5. سازمان و مدیریت، ص61.
6. مدیریت رفتار سازمانی، ص13.
7. تئوریهای مدیریت، ص23.

منبع:نبوی، محمد حسن، (1382)، مدیریت اسلامی، قم، انتشارات بوستان کتاب قم، چاپ هفتم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.