می خواستم شعری برای جنگ بگویم

انقلاب اسلامی رخدادی تاریخی بود که به دگرگونی های گسترده سیاسی- اجتماعی و جابه جایی ارزش های بسیاری انجامید. کم ترین نتیجه به این تحولات، رخ دادن گردیسی های شتاب زده در ادبیات و به ویژه شعر ایران بود. شاعران که از
چهارشنبه، 18 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
می خواستم شعری برای جنگ بگویم
می خواستم شعری برای جنگ بگویم

نویسنده: علی یاری




 


(نگاهی به بازتاب جنگ تحصیلی در شعر معاصر خوزستان)

درآمد
انقلاب اسلامی رخدادی تاریخی بود که به دگرگونی های گسترده سیاسی- اجتماعی و جابه جایی ارزش های بسیاری انجامید. کم ترین نتیجه به این تحولات، رخ دادن گردیسی های شتاب زده در ادبیات و به ویژه شعر ایران بود. شاعران که از آغاز دهه چهل خورشیدی در دو گروه متعهد و غیرمتعهد دسته بندی می شدند، در سال انقلاب، مرزبندی روشن تری یافته بودند. این مرزبندی در شعر پس از انقلاب و به ویژه بر سرودن یا نسرودن در حوزه جنگ تحمیلی نیز خود را نشان داد. این تمایز میان شاعران خوزستانی نیز به چشم می آید.
تأثیر دگرگونی های اجتماعی بر ساختار فرهنگی هر جامعه امکان ناپذیر است. ادبیات که برآیند فراز و فرودها، آمال و آرزوها و دردها و دریغ های هر اجتماع انسانی است، بیش ترین تأثیر را از محیط پیرامون خویش می پذیرد، و بر سمت و سوهای زندگی اثر می گذارد. هر رویدادی، معیارهایی تازه و چشم اندازهای سیاسی، اجتماعی و هنری ویژه خود را دارد. به همین دلیل جنگ تحمیلی، به عنوان رخدادی اجتماعی، از این قاعده بر کنار نیست، و از آن زمان که این توفان بلاسر از ممکن غارت به در آورد، ناگزیر بر شعر معاصر ایران در دو برهه تأثیر عمیق گذاشته است: از آغاز تجاوز تا پذیرش قطعنامه، که شعرها در حال و هوای جنگند، و از پذیرش قطعنامه تا به امروز. برخی از پژوهشگران شعر دوره نخست را «شعر جنگ» و شعر دوره دوم را «شعر دفاع مقدس» نام نهاده اند (حسینی، 1387: 12-11).
جنگ واقعیتی برهنه و دردناک است، و ادبیاتی که در پی خود می آفریند، دست کم تا مقطعی که غبارها فرو ننشسته اند، زبانی برهنه می خواهد، و هیچ کدام از زیبایی شناسی های پیشین در آن مقطع، ظرفیت بیان وضعیت زمانه را ندارند (لنگرودی، 1379: 21).
علی باباچاهی، شاعر و منتقد روزگار ما، ویژگی های زیادی را برای شعرِ دوره انقلاب به دست داده است، که درباره شعر مقطع جنگ نیز صادقند. برخی از مهم ترین ویژگی هایی که او بر شمرده چنین است:
1- وضوح و روشنی جای ایجاز و نمادگرایی را گرفت.
2- بیان خطابی جای فضاسازی تصویری را گرفت.
3- پاره ای از شاعران موزون سرا، در مواجهه با شرایط جدید جامعه و برای شتاب در کار پیام رسانی، به شعر بی وزن روی آوردند.
4- نظم و بیان منظوم، با این نیت که شعر به لحن محاوره و فهم عامه مردم نزدیک شود، جای رفتارهای زبانی و منطق شعر را پر کرد.
5- مفهوم گرایی، کشف و شهود شاعرانه را پی می زد.
6- بیش تر شعرها جنبه ای شعاری- اعلامیه ای پیدا کرده بود.
7- شعر جنبش به منظور تهییج، شور آفرینی و ... به دور از مسایل زیبا شناختی، با حرکت جامعه همراه شد.
8- گونه ای از شعر با صبغه ای مذهبی که توأم با سادگی و صراحت گسترش یافت (باباچاهی، 1380: 489- 481).

آغاز جنگ و دگرگونی تازه در شعر ایران
آغاز جنگ تحمیلی در شهریور 1359، بر آتش تنش های اجتماعی در ایران افزود. شاعرانی که نخستین زمزمه های خود را از سال های نزدیک به انقلاب سروده بودند؛ به کاروان شعری پیوستند که بعدها شعر جنگ یا دفاع مقدس نام گرفت. شاعران سنت گرا که پس از انقلاب مشروطیت و انقلاب نیما در شعر فارسیِ معاصر، به حاشیه رفته بودند، و شعر در زندگی شان نقشی نداشت، با شروع جنگ تحمیلی دوباره به صحنه آمدند و مجال خودنمایی پیدا کردند (همان). از این رو، انقلاب به ویژه جنگ، زمینه حضور پرشور شاعران سنت گرا را فراهم آورد، و نوآمدگانی که تازه سرودن را از سر می گرفتند، کم و بیش قالب های سنتی را همچون غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی بر می گزیدند. می توان گفت شعر پس انقلاب، شعری است که به احیای این قالب ها انجامید. پیوند جنگ با شعر، در سال های آغازین، همچنان شتاب زدگی و شعارگونگیِ «شعر مقاومت» یا «شعر چریکی»ِ پیش از انقلاب را با خود همراه داشت. پیوندی که در نتیجه آن، وجه برون گرا و معترض شعر بار دیگر رخ نمود. پژوهشگری با اشاره به وجود نشانه هایی از نوگرایی در شعر سال های آغازین جنگ، گفته است که این شعر «به دلیل محتواگرایی محض و ارجحیت بیان بر فرم و ساخت و سیاق زبانی، تا حدودی شعارزده بود، ولی رفته رفته صورتگری، تکنیک و پردازش زبان مورد توجه واقع شد» (کافی، 1381: 34). این شعار و شتاب زدگی در بیان مفاهیم، البته از چشم کمتر منتقدی در بررسی شعر دهه شصت پنهان مانده است، و تا زمانی که گزاره های اجتماعی- ارزشی در جان شاعر رسوب کنند، و از ظرافت ها و ظرفیت های بیانی و ادبی بهره مند گردند، راهی دراز در پیش بود.
به هر روی، شعرِ جنگ آغاز دوره ی جدیدی در شعر معاصر بود، شعری که ویژگی های خاص خود را داشت؛ ویژگی هایی که هم در محور زبانی و ساختاری و هم در محور محتوایی قابل ارزیابی و بر شمردنند. زنده یاد سید حسن حسینی، شاعر و منتقد، با تفکیک شعر جنگ از شعر دفاع مقدس، برخی ویژگی ها را برای شعر جنگ به دست داده است؛ مانند: خودجوش بودن، به چشم نیامدن دامنه اعتراض نسبت به زراندوزی فرصت طلبان، بسامد کمتر بهره گیری از نام های خاص مناطق یا ابزارهای جنگی، سادگی منحصر تخیل و خیال ورزی، لحن امیدوار و جایگزینی «من جمعی» به جای «من فردی» (حسینی، 1387: 19-15). پژوهشگر دیگری، ویژگی های زبانی بسیاری برای شعر جنگ، یعنی از آغاز تا سال پذیرش قطعنامه 598، به دست داده است، که به برخی از آن ها اشاره می شود:
1- تازگی زبان مانند: نهضت ترکیب سازی، جست و جوی ردیف و قافیه های نو، تعابیر و تصویرهای ویژه جنگ و....؛
2- گستره واژگان مانند: اسامی خاص، کاربرد واژه ها و اصطلاحات جنگ قدیم، واژه ها و اصطلاحات مذهبی و انقلابی، واژگان و اصطلاحات جنگ جدید و ....؛
3- روی آوردن به قالب های سنتی؛
4- آسان گیری در برخی سنت های شعری (کافی، 1381: 129- 33).
5. وی، ویژگی های معنایی و جان مایه ای شعر این دوره را این گونه برشمرده است: توجه به رجز و حماسه، گسترش مفهوم ستم ستیزی و حمایت از مظلوم، توجه به نمادهایی مانند: صبح و سحر و بیداری، حضور گسترده مذهب و نمادهای آن، بهره گیری از الفاظ و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، پیوند با تاریخ، گرایش به سبک هندی (همان: 179- 131).
مهدی رستگار، شاعر و منتقد جنوبی نیز، دگرگونی های شعر دهه اول انقلاب را دارای این ویژگی ها می داند: بازیابی توانمندی های پنهان قالب غزل؛ وارد شدن تصویرها و استعاره های کاملاً نو ساخته وبکر؛ ورود عرفان به عرصه شعر جنگ و بازآفرینی واقعیت های ملموس و محسوص در شعر، که از بُعد تخیلی صرف خارج شده است و به سوی عینیت های لحظه ای و مداوم پیش رفته است (رستگار، 1376: 253- 252). شاعر و منتقد دیگری، مهم ترین مفاهیم شعرهای جنگ تحمیلی را مفاهیم اسلامی و بومی و مردمی دانسته و آن ها را از زبان و بیان، به شعرهای حماسی و شعرهای درام دسته بندی کرده است (ترابی، 1380: 73).
شعرِ دفاع مقدس، پس از پذیرفتن قطعنامه 598، دوره جدیدی را آغاز کرد. شاعران از این پس، بیش از پیش در آرایش ساخت و زبان شعر خویش کوشیدند؛ از شتاب زدگی و سهل انگاری های زبانی و محتوایی کاستند؛ برخی از جلوه های اعتراض آمیز و انتقادی را در شعر خویش نمایان کردند؛ شعرهایی از زبان بازماندگان از کاروان شهیدان نوشتند؛ در ستایش آزادگان و جانبازان سرودند و کم و بیش از ظرفیت قالب های نو نیز در سروده های خود بهره بردند.
جنگ تحمیلی شاعران بسیاری را به خود مشغول کرد، شاعران خوزستانی نیز در دفتر برگِ شعر جنگ و شعر دفاع مقدس سهم زیادی دارند. اینان به دلیل لمسِ نخستین جرقه های جنگ و دچار شدن به آسیب ها و ویرانگری های آن، از نخستین سرایندگانی بودند که شعرشان درون مایه شهید و شهادت، ویرانی شهرها، اشغال خرمشهر، محاصره آبادان، بمباران شهرها و ... را بازتاب داد. به سبب حضور مستقیم آنان در میدان نبرد و هم جواری با شهرها و مناطقی که درگیر جنگ بودند، تصویرهای شعری آنها باورپذیر بود و در سطر سطر شعرشان خون خشم و گله خودنمایی می کرد. یکی از نخستین کسانی که به این رخداد خان و مان سوز واکنش نشان داد و تصویرهای دردناکی از آن را در شعر خود بازتاب داد، قیصر امین پور بود. «شعری برای جنگ» را که او در سال 1359 و تنها چند ماه پس از جنگ سرود، در شمار واقعی ترین، انسانی ترین و تأثیرگذارترین آثاری است که شاعران نسل انقلاب با مضمون جنگ سروده اند. در میان شاعران خوزستانی که شعرهایی با درون مایه جنگ تحمیلی در کارنامه خود دارند، این نام ها برجسته تر هستند: قیصر امین پور، آرش باران پور، یوسفعلی میرشکاک، مجید زمانی اصل، صالح عطارزاده، اکبر بهداروند، سلیمان هرمزی، حبیب الله معلمی، محمد علی محمدی، بهمن ساکی، حسین مهرآذین، محمد بقالان، پروانه نجاتی، حمدالله رجایی بهبهانی، محمد شیدا، حبیب الله بهرامی شهنی، هرمز فرهادی بابادی، پرویز حسینی، فریدون کربلی.
عبدالرحیم سعیدی راد و .... در ادامه این نوشتار، بازتاب برخی از جلوه های جنگ در شعرِ شاعران خوزستان و ویژگی هایی شعر آنان در این دوره، در سه سطح فکری، زبانی و ادبی بررسی و پاره هایی از سروده های شاعران خوزستانی نقل خواهد شد.

1- سطح فکری

1-1 توجه به مذهب و نمادهای باورداشتی و دینی
انقلاب سال 1357، ماهیت و سمت و سویی اسلامی داشت. استقرار نظام جمهوری اسلامی به پایداری این ماهیت یاری رساند. رخداد جنگ که پیش آمد، شاعران برای بیان یورش ناجوانمردانه دشمن، شرحِ جان فشانی هایِ رزمندگان، تشویق مردم به پایداری و سلحشوری و .... از عامل مذهب بهره بسیار گرفتند. در این میان موضوعات، مفاهیم و نمادهایی مذهبی مانند: واقعه کربلا، عاشورا و امام حسین (ع)، و نماز و نیایش، انتظار ظهور مهدی موعود (عج) و... بیش ترین بسامد را در شعر شاعران انقلاب و جنگ پیدا کرد. نکته ای که درباره این گونه بازتاب ها در شعر شاعران نسل انقلاب، از جمله شاعران خوزستانی، به روشنی به چشم می آید، این است که گاه توجه شاعرانی مانند آرش باران پور و بهداروند به پرداختن به مضامین یا تصویرهای آیینی، تنها به سطح کلام منحصر شده است، و گاه در شعر برخی شاعران همچون امین پور و میرشکاک در لایه های معنایی شعر تنیده شده اند. برای مثال پژوهشگری این ویژگی را از بارزترین جلوه های شعر قیصر برشمرده و نوشته است: «مهم ترین ویژگی شعر او، دوری از عریان گویی مضامین آیینی است، و این فاصله ای است که او از "برهنگی" مضمون می گیرد» [احمدی آریان، 1386: 11). اکنون برخی نمونه ها را که بازتاب دهنده این ویژگی ها در شعر شاعران خوزستان است، مرور می کنیم:

حنجره ها روزه سکوت در گرفتند
پنجره ها تار عنکبوت گرفتند

چون پر پروانه تا که دست گشودم
دست مرا لحظه قنوت گرفتند
(امین پور، 1372: 77)

می بینمت
افسار شترانت در دست،
بر ماسه زار
تشنه
متلاطم
خورشیدوار
عشق بزرگ خدا را
عشق بزرگ خود را
از مکه تا مدینه
به دیدار مصطفای پدر می بردی
می بینمت
که می گذری آذرخش وار
و روزنامه ها در انتشار تو می کوشند
(میرشکاک، 1388: 129)

تشنه کامان را بشارت می دهم از دشت عباس
ساتگینِ فتح از عباسِ آب آور بگیرید
(مهر آذین، 1385: 186)

با بیرق خون می رسد سردار فاتح
با ذوالجناح و بر لبش آیاتی از روز
(بهداروند، 1362: 33).

گم در تصویر خویشم
که برنشسته است
به سجاده ای که می بردم تا دورترین جای عشق!
و پلک هایم تنها یک بار به قنوت افراشته می شوند
و دستانم به تکبیر خویش
«قدقامت» عشق را
ترانه می کنند!
(باران پور، 1376: 46)
خانه ام، گورم شد
آبادی گورستان
درختان سبز، انگار قیام به نماز میت داشتند
(همو: 130)
به بوی عشق
به شهر خرم خون رفتم
و کنار خورشیدهای بی غروب
نماز نافله خواندم.
(صالح عطارزاده، 1386: 15)
سال ها رفت که ما
دل آن شاعر را
پای دیوار غروب
زیر گلدسته آلاله سرخ
پشت پیشانی پروانه عشق...
(هرمزی، آبان 1388: 6)

2 -1- ستایش شهیدان و سرداران، جانبازان، آزادگان
بخش زیادی از درون مایه های شعر جنگ و دفاع مقدس، با ستایش دلاوری ها و از جان گذشتگی قهرمانان آن دوره خون بار آمیخته است. مضمون یابی و یاد کرد برخی از ویژگی های شخصیت های انقلابی معاصر و گذشته نیز در همین بستر جای می گیرند:

سبلان هیبتِ خزر رفتار!
برف و خون! امتزاج سرخ و سفید!

گرگ و دریا پلنگ خواهد زاد
گرگ و کهسار، جنگجوی شهید
(میرشکاک، 1388: 235)

(به یاد شهید محمد جهان آرا):
تمثیلی از شهامت و پیکار بود
«محمد»
با رادمردی و نستوهی
از طلوع انقلاب
تا روزهای خون و آتش و رزم
(عطارزاده، 1386: 33)

از تو قصه ها دارد، داغ و زخم و زندان بان
مرگ با تو می جنگید در سکوت اردوگاه
(سعیدی راد، 1387: 63)

آنجا! آن صندلی پر شوکت موَکّل مردم
از آن هیچ کس نیست
روزی «مدرس» نشسته بود
و دیگر روز
یاوه گویان میهن فروش
(باران پور، 1376: 164)

3 -1- ستیز با ظلم و حمایت از ستم دیدگان
در میان شعرهایی که در حال و هوای جنگ و دوره پس از پذیرش قطعنامه سروده شده اند، یافتن مضمون هایی در ستایش مقاومت در برابر ستم استکبار جهانی، و حمایت از مظلومان در جای جای این کره خاکی کاری است آسان. بخش عمده این درون مایه پیوندی مستحکم با مسئله فلسطین دارد. برای نمونه پاره هایی از دو شعر قیصر امین پور و آرش باران پور را با هم می خوانیم:

در انتهای کوچه شب، زیر پنجره
قومی نشسته خیره به تصویر پنجره

این سوی شیشه، شیون باران و خشم باد
در پشت شیشه بغض گلوگیر پنجره
(امین پور، 1372: 147)

بر آوازهای روستایی من
فلسطین قهرمان
جای دیگری دارد،
و ترانه های آزادی این قوم
روزی فرا می رسد
که ورد زبان کودکان جهان خواهد شد.
(باران پور، 1376: 157)

4 -1- بهره گیری از اصطلاحات و نمادهای ادبیات عرفانی

در سریرِ دار بس منصور داری غرق خون
زین سبب منصورِ خونین آستانت خوانده اند
(بقّالان، 24 خرداد 1366: 2)

آهسته قدم بردار
ای یار
اینجا نیلوفر کاشته اند....
(حسینی، مهر 1374: 44)

به یک پیاله چه دارد جنون ما رنگی
بگو که حرف سبوها در این میان باشد
(شیدای دزفولی، آذر 1387: 19)

خوشا بهار شهادت، بهار زیبایی
دمی پیاله زدن از سبوی شیدایی
(نجاتی، 1389: 87)

سرخوش از باده نورانی توحید شویم
سنگ تعزیر به جام هوس جم بزنیم
(بهداروند، 1362: 47)

موجیم و وصل ما، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است

تا شعله در سریم، پروانه اخگریم
شمعین و اشک ما، در خود چکیدن است
(امین پور، 1372: 151)

زیُمن نشئة یک غمزه تو تا دم مرگ
مرا به سر هوس مستی از شرابی نیست
(میرشکاک، 1388: 436)

 

2- سطح زبانی

1 -2- بهره گیری از واژگان و اصطلاحات جنگ قدیم
بسیاری از شاعرانی که با کاروان شعر انقلاب همراه شدن دو پس از آغاز جنگ تحمیلی، همت خویش را مصروف سرودن شعرهایی با درون مایه ایثار و مقاومت دلیرانه مردم در برابر هجوم همه جانبه عراق و هم پیمانانش کردند. با این که برخی از اینان خود تفنگ به دست گرفته بودند و دوشادش رزمندگان می جنگیدند، در همان حال از نمادها و رزم ابزارهایی در شعر خویش بهره می گرفتند که با جنگ مدرنی که خود در فرایند آن حضور داشتند، هیچ سنخینی نداشت. گویی فراموش کرده بودند که این مفاهیم مربوط به زمانه ای بوده است بسیار پیشتر از روزگار ما، در حالی که جوانان ایرانی در جبهه ها آماج انواع گلوله ها و بمب های شیمیایی بودند. محمد بقالان، مجید زمانی اصل، یوسفعلی میرشکّاک و حسین مهرآذین تیر، کمان، خدنگ، شمشیر، فیل و فیلبان در سروده های خویش بهره می بردند:

به آن که تیر بلا از کمان فاجعه زد
بگو: که سوی تو اینک کمانه می آید
(ساکی، 1388: 40)

خرمشهر!
هم از خاک پاک تو بود
که جنگاوران خورشیدی میهنم
از شانه های اروند
خدنگ نور
به سینه تفتان کاشتند
(همان: 72)
شمشیرها
به سوی تو می آیند
و از تو می گذرند
بی آن که بر تن تو گزندی به جا نهند
(میرشکّاک، 1388: 127)

دشمن به فیل و فیلبانان بود مغرور
سجّیل دوزخ بر عدو یک سر گشودند
(مهرآذین، 1385: 174)

 

2-2- به کارگیری واژگان، اصطلاحات و رزم ابزارهای جنگ جدید
باید برای جنگ
از لوله تفنگ بخوانم
- با واژه قشنگ-
(امین پور، 1363: 9)
تنها
کنار شانه تنهایی خود ایستادم
هواپیماهای دشمن در این زمانِ بی امان هجوم آوردند
بمب های خوشه ای
بر سر شهر
ریختند
(فریاد، 1385: 167)
حالا وقتی است
که لختی درنگ،
سپردن خاکریز خویش
به دست دشمن است...
(باران پور، 1376: 11)
و به تنهایی نارنجکی
که در گلویم آبستن می شد
فکر می کردم
ساکی، 1387: 196)

چهارسو همه تانک و غبار و آتش و خونِ
خروش خسته بی سیم در صدایی که...

: «گلوله نیست، مهمات نیست! مفهوم است
به موقعیت خط من آشنایی که...
(نجاتی، 1389: 83)

سال سرب داغ و
ژرف سینه های داغ تر از عشق کوکب ها
سال باران های «راکت»
بر فراز بام و برزن ها
سال رگبار مسلسل های دشمن
(هرمزی، آبان 1388: 8)

3 -2- بهره گیری از ترکیب های تازه و پیروی از نهضت ترکیب سازی
از جمله ویژگی های سبکی شعر دوره جنگ، توجه به ساخت و کاربست ترکیب های گوناگون بود، تا جایی که برخی بدان نهضت ترکیب سازی نام داده اند. پیشتاز و سرآمد این نهضت نصرالله مردانی بود و از پس تجربیات زبانی او، شاعران بسیاری، به ویژه جوانان و نوآمدگان، گاه همه خلاقیت و توان خود را صرف ساخت ترکیب های تازه کردند. به تعبیر منتقدی گروه خون بسیاری از شعرها به گروه خون غزل های نصرالله مردانی شبیه شد (حسینی، 1387: 58)
نمونه های زیر از محمد بقالان، حمدالله رجایی بهبهانی و پروانه نجاتی می تواند گویای توجه شاعر به ترکیب آفرینی باشد:

نوید نور ز گلگونیِ سحر پیداست
ز رهروان خطر، جلوه ظفر پیداست

صفایِ دشت نه تنها شقایقِ سرخ است
بلوغِ نرگسِ صابر، در این گذر پیداست

به رحلِ سنگرشان آیه هایِ سرخ ظفر
طنینِ سبز رشادت در این سفر پیداست
(بقالان، 25 مرداد 1366: 5)

در فصل سبز طراوت، من بودم و بوی غربت
دل بی تو بی تاب می رفت، چون موج بر روی دریا

می سوخت بر بام آتش، این دل، دل بی قرارم
وقتی که عطر صفایت، آمیخت با بوی دریا
(رجایی، بهبهانی، آبان 1388: 29)

پلاکِ کوچه ما رنگ آبی دریاست
درست از سر میدان که رد سوی پیداست

شکسته پشت محل از غم جدایی او
هنوز بوی نفس های شیمیایی او

وضوی خون و خطر کرد آن بهار امید
صبور سینه سپر کرد آن جوان رشید
(نجاتی، 1389: 63)

در این میان البته برخی شاعران که خلاقیت و شعور شاعرانه بهتری بهره داشتند، بدون آن تمام راهبردهای شعر خود را در ترکیب سازی منحصر کنند، گاه ترکیب های بدیع آفریدند:

ای قبله یک نشست جویان!
استاد دلِ یگانه گویان!

با داغ تو ماهِ مستمندان!
من ماندم و ناخنم به دندان
(میرشکّاک، 1388: 216)

با تو شب ها هم نشین بودند و شبنم ها
زخمِ آهنزادِ آتشزاد و سنگرها و پرچم ها.

«آذرخشاهن!» شهیدِ مرگ پای افزاری
(میرشکاک، 1369، 47)
هرگز مبادا
که تو را جدا از جغرافیایِ جمهوری عاشقان بینم!
دردت به جان!
ای تکلیفِ بی چرایِ آزادی!
(باران پور، 1376: 101)

4 -2- وارد کردن نام عملیات ها، شهرها و مناطق جنگی، و سرداران و شهیدان به شعر
شعر دفاع مقدس (پس از قطعنامه) به نحو شگفتی از نام های خاص مانند مناطق جنگی، عملیات ها، رزم ابزارها... سرشار شد. در حالی که بسامد کاربست چنین واژگانی در شعر دوره جنگ، به نسبت، کمتر بوده است. در مجموع شعر هر دو دوره با شدت و ضعف، از این ویژگی بهره مند بوده است:
آه خرمشهر!
خرمشهر!
آن روز عصر
وقتی که در کناره دستم
چهارپرنده هم آواز من به خون غلتیدند
(همو: 142)

هنوزم شعله می بارد، به دامان غزل هایم
غم هجر «جهان آرا» تب اندوه «زین الدین»
(سعیدی راد، 1387: 28)

خورشید در هورالهویزه شرمگین شد
زین ها، که پای عشق در آذر گشودند

آنجا طلایه در طلایه، پر ز خون شد
تا در طلایه (2) عاشقان سنگر گشودند
(مهرآذین، 1380: 35)

این خطّه مزار شاهدان عشق است
تا دشت شلمچه با وضو باید رفت
(کربلی، آذر 1387: 10)

جنوب و «کرخه»، «رقابیّه»، «عین خوش»، «فکّه»
«مراد» من به کجا شد شهید، یا زهرا؟!
(بهداروند، 1362: 35)

 

5 -2 - بسامد بالای واژگان و اصطلاحات بومی و عناصر زیست بوم
جنوب در شعر
و «رحمان»
لنج (3) «حاج عبدو» را
به دنده یک خواهد راند
و هیچ موجی
صدا در صدای شط نخواهد انداخت
(باران پور، 1376: 77)

کرخه خندان شد بیا برزیگران مریم بکارید
دجله گریان شد سلحشوران بیا بندر بگیرید
(مهر آذین، 1385: 187)

موسیقی شهر بانگِ «رودارود» (4) است
خنیاگری آتش و رقص دود است
(امین پور، 1378: 161)

الاَگه ای (5) که دسته گلی تاریک را
حمل می کند
(فریاد، 1385: 176)
جنوب، جنوب!
گیسوان نخل هایت را
مدام
شانه کرده ام
[....]
و چه روزها!
که شروه و شرجی ات را
فایز و مفتون ات را
دریا و باران ات را
در لحظه های بی خویشی،
طلب کرده ام!
(حسینی، 1375: 44)
آی کوچه ها، کوچه ها
کدامتان تا همیشه بلند می مانید؟
آ آی ی...
کارون خوش گل و لای
به ماهیان موج گرفته ات بگو
بابلم های به ماتم نشسته کنار بیایند
فسیل فلس ها و رقص های له شده را
از زیر آوار پل به موزه نمی برند.
(زرین پور، 1375: 6)
بچه های «صفا» (6)
چه با صفا بودند
روزها و شبان
شروه ها خواندند
و بر کرانه شط
تشنه لب ماندند
تا جرعه نوش عشق شوند.
(عطارزاده، 1386: 37)
در کدامین اسکله
به انتظار تو بنشینیم؟
که شراع های افراخته نور
رو به ماورای انتظار من
دارند!
(همو: 51)

6 -2- باستان گرایی
غرقه غم های شماست
این دل و
این سرودهام
که آرام نمی داردم
تا دم مرگ!
(باران پور، 1376: 39)

شکوفه های معطر، بلاغت باغند
چنان چه هیبت دریا به قطره در، پیداست
(بقّالان، 25 مرداد 1366: 9)

در کام ظلمت، نیزه خورشید خستند
بر صفحه دل، روزن باور گشودند
(مهرآذین، 1385: 167)

مانده با تو هیچ از آن زورِ هراس آور
[...]
بختِ دندان خای را همزاد
[...]
با قدم هایی به سختی سنگ، اما نرم در رفتار
(میرشکّاک، 1369: 60)

شما که وارث آوازه شهیدانید
مبادتان همه، اندوه ناشکیبایی

هماره نام شهید آفتابمان بادا
که گرم می شود از آن غروب تنهایی
(نجاتی، 1389: 87)

 

3- سطح ادبی

1 -3- آفریدن تعبیرهایی تازه و تصویرهایی خاص از جنگ
باور کنید
من با دو چشم مات خودم دیدم
که کودکی ز ترس خطر تند می دوید
اما سری نداشت
لختی دگر به روی زمین غلتید
و ساعتی دگر
مردی خمیده پشت و شتابان
سر را به ترک بند دوچرخه
سوی مزار کودک خود می برد
(امین پور، 1363: 9)
یکی دو روز مانده به زنگ های تفریح
«برنامه کودک» تازه تمام شده بود
و ما مثل همیشه توپ را می بریم که...
طنین کشدار سوتی غریب
بازی را متوقف کرد
صدای گنجشگان را برید
جنین کال زنی به زمین افتاد
کارون یک لحظه زیر پل ایستاد
و ما به بازی جدیدی دعوت شدیم
که توپ هایش به جای گل آتش می شدند.
گنجشک ها لانه هایشان را پایین آوردند.
ما بادبادک هایمان
و بزرگ ترها صدایشان را.
از آن پس دیگر
زیر هیچ سقفی سفره پهن نشد.
(زرین پور، 1375: 4)
دشتی است سخت زمین اکنون
که تنش را تانک های ویرانی
یک ریز
شخم می زنند
(فریاد، 1385: 158)
سیاره های فلزی
بر سرعت دمادمشان می افزایند
پاهای درد به حالت دو می افتند
و مردمان این زمانِ زمین
با آذوقه های گرد کرده در طول روزشان
-آذوقه های ترسشان از قحط روز آینده-
شتاب زده، و مسکین و بی هوا،
به سوی درهای نیمه باز
هجوم می برند
ناگاه
چند دانه سیب زمینی و
خرما و
برنج
پیاز
می افتند
(همو: 176)
سال 65
سال جاری گشتن خون از کنار کیف و
کفش و دفتر و خودکار
سال پرواز و ملائک واره های عصمت و جرأت
از کلاس درس
تا خلوص عرش اعلا بود
(هرمزی، آبان 1388: 7)
پرندگانِ آتش بر سر
پایین تر آمدند
تا به تکه هایی از من به منقار
در بُهت دیوارها و درها
آشیانه کنند
(ساکی، 1387: 196)
و آژیری که همچنان جیغ می کشد و
قرمزی حیاط را تکثیر می کند...
(ساکی، 1381: 196)

2- بهره گیری از اسطوره و عناصر تاریخی

بدون واهمه با مرگ دست و پنجه زدن
میان آتش، شوری سیاوشانه شدن
(نجاتی، 1389، 97)

بگو که کاوه بیاید به عرصه پیکار
در اضطراب ز ابلیس مار بر دوشم
(بهداروند، 1362: 34)

هر کجا دامی به راه عاشقان افکنده اند
هفت خوانی بهر ما از امتحان افکنده اند
( مهرآذین، 1385: 222)

ققنوس ترین پرنده هایید هنوز
کز آتش خون خویش جاری شده اید
(بهرامی شهنی، 1389: 8)

نقّال های قرن همه لالِ لالِ لال
سهراب چاک چاکِ من از یاد رفته است
(ساکی، 1381: 43)

سوزشان: آتش طور موسی
داغشان: مُهر محراب زردشت
(امین پور، 1372: 153)

بر گلچکاد قافِ خطر بوسه می زند
سیمرغ بی قرار که بی بال و پر گذشت

اسپند و آب و آتش و قرآن بیاورید
رستم ز خوان حادثه ها بی خطر گذشت
(بهداروند، 1379: 25)

 

3-3 بهره گیری از ظرفیت قالب های نو
افزون بر احیای برخی از قالب های سنتی و رواج دوباره آن ها در شعر دوره انقلاب و جنگ تحمیلی، شاعران بسیاری نیز برای بازتاب رخدادهای جنگ، از قالب ها و توانمندی های بیانی شعر نو بهره گرفتند. شاعرانی مانند قیصر امین پور، صالح عطارزاده، آرش باران پور، مجید زمانی اصل، حبیب الله بهرامی شهنی، پرویز حسینی، بهمن ساکی و .... از این دسته اند.

4 -3- بهره گیری از قالب های سنتی، به ویژه غزل
گفتیم که شعر انقلاب و به ویژه شعر جنگ، به احیای برخی از قالب های سنتی انجامید. غزل، رباعی، دوبیتی و تا حدودی چهارپاره از جمله قالب هایی بودند که شاعران این دوره برای بیان درونیات خویش از آنها بهره بردند. کار به گونه ای پیش رفت که می توان به روشنی چیرگی این قالب ها را در شعر دهه اول پس از انقلاب دید. ردیف، قافیه، موسیقی و آهنگ موجود در این قالب ها، و توانمندی برای درون مایه هایی که جلوه ای سنّتی، حماسی و گاه عارفانه داشتند، در این میان بی تأثیر نبود. شاعرانی مانند قیصر امین پور، یوسفعلی میرشکّاک و تا اندازه ای اکبر بهداروند، از برجسته ترین چهره هایی بودند که سهم مهمی در احیای برخی قالب ها، مانند: غزل، رباعی، دوبیتی و چهارپاره در شعر این دوره داشتند. پروانه نجاتی، محمد بقّالان، محمد شیدای دزفولی، حبیب الله معلمی، حسین مهرآذین، سلیمان هرمزی و ... نیز در سروده های خود دلبسته قالب های سنتی بودند و در این عرصه طبع آزمایی کردند.

5- 3- فراروی از برخی سنت های شعری
یوسفعلی میرشکاک، در چهارپاره معروف قلندران خلیج، با نادیده گرفتن سنت شعری، دو بندِ پنج و شش مصرعی آورده است، که نوعی آشنایی زدایی از عادت های ذهنی خوانندگان شعر فارسی معاصر است:

نعل بر نعل اسب سقلاوی
چون دماوند ایستاده هنوز

در نشیب رواقِ جنگلِ سبز
یال گسترده بر سراسر روز

قلندرانِ خلیج با این بند آغاز می شود و شاعر در ادامه، در بندهای چهارم و سیزدهم، از قاعده چهار پاره در تعداد سطرها و قافیه فراروی کرده و چنین سروده است:
زیر نیزارِ ابروان بلند
راکد و مرده آبکندِ دو چشم
می درخشد در آفتاب جنوب
مژه هایش به نیزه می ماند
مژه مرد خونر کاب جنوب
[...]
آه این پیر باشکوهِ عرب
دشنه اش گر به کتف بنشیند
سُربش از سینه را شکاف دهد
ور بتابند جانش در تف تیر
خود که بر تن سلیح راست کند؟
یا که با خصم در نهد شمشیر؟
(میرشکاک، 1363: 101)
بهمن ساکی از دیگر شاعران این دوره، در برخی از شعرها، از شکل غزل فراروی کرده است. ساکی در غرل، بیت مطلع را از تکرار یک مصرع ساخته است:

تا انتهای حافظه ها باد رفته است
تا انتهای حافظه ها باد رفته است...
(ساکی، 1387: 47)

ساکی در غزلی دیگر نیز از همین شگرد بهره جسته است و در شعر دیگری، بیت مطلع را چنین نوشته است:
فرو...
فروشده در پی دلیل بودن ها
به گور اصل و نسب تا فسیل بودن ها
و در ادمه بیتی این گونه آورده است که ردیف و قافیه ای ندارد، سه سطر دارد و تنها وزن شعر در آن رعایت شده است:
هنوز چشم و دهان گرسنه ام خالی ست
کمک کنید، کمک تا....
و باد گور تُهی را مرور کرد و گذشت
(همو: 54)

6 -3- گرایش به سبک هندی
شاعران انقلاب و جنگ در پی تازگیِ زبان و معنا، و در اندیشه آفریدنِ تصویرهای نو بودند. سبک هندی با توجه به ویژگی هایش، این زمینه را داشت که در این مسیر، سمت و سوی برخی سروده های شاعران این جریان را جهت بدهد. پیش از انقلاب، شاعری مانند سهراب سپهری توانسته بود در قالب های نو، از توانمندی بیانی این سبک به خوبی بهره بگیرد. گرایش به ویژگی های سبک هندی در شعر شاعران انقلاب و جنگ، در تصویرهای تازه، ترکیب سازی ها و آشنایی زدایی ها، مضمون یابی و نازک خیالی هایِ گاه و بیگاه خود را نشان داد. از شاعران خوزستانی، یوسفعلی میرشکّاک، اکبر بهداروند، بهمن ساکی و محمد جوروند بیش از دیگران در سروده های خود به سبک هندی علاقه نشان داده اند:

در کف توفان رها کردم عنان خویش را
تا مگر پیدا کنم نام و نشان خویش را
...
در نگنجد که در ضمیر صوفی سودانورد
آنکه سرتاپا حضور آمد به میدان نبرد
(میرشکاک، 1388: 209)

تا جنون کیفیت است اجزای من
داغ می روید از دشت نای من

آبله زار جنون شد نقش پا
آینه روییده زیر پای من

چون غبار دشت استغنا، غمت
می دود در کوچه های نای من
(بهداروند، 1379: 49)

فرصت گریخت مثل نفس از درنگ من
تنها تهی است، حاصل پرواز چنگ من
(ساکی، 1381 :39)

این ویژگی ها کم و پیش در بسیاری از سروده های شاعران دهه اول انقلاب نیز دیده می شود. شعر این دوره، روی هم رفته، شعری بود که خاصیت پیام رسانی و تشویق و برانگیختن مردم به پایداری داشت. برخی جنبه های شعاری کاربرد بیش تری یافت. شاعران در آثار خویش به عنصر تکنیک کم تر توجه نشان دادند. ساختمان و فرم سروده ها از استحکام و زیبایی هنری چندانی بهره مند نبود. عنصر اندیشه بر چگونگی شیوه های بیانی چیرگی همه جانبه ای یافت. این رویکردها به ویژه در عرصه شعرِ جنگ، که مخاطبانی بسیار گسترده داست، «شعر را به ورطه شعارِ کشاند. ظاهراً آفرینندگان این آثار، با این پیش فرض که تکنیک در شعر، مخلّ برقراری ارتباط بین مخاطب و شعر خواهد بود، به جای شعر، شعار دادند. روحیه تمام ژورنالیستیِ ناشی از حساسیتِ خاصِ سیاسی- اجتماعی مقاطع زمانی گوناگون جنگ، به بعضی شاعران القا نمود که رسالت شاعر در آن چیزی است که می گوید، و نه آن چنان که می گوید. پس در این میان، تکنیک قربانی شد و شاعران ناتوان نیز در پشت این سنگر هر چه ساختند شعر نامیدند» (شکارسری، 1380: 79).
با پذیرش قطعنامه، دوره جدیدی در شعر جنگ آغاز شد. دوره ای که شاعران بسیاری به شعرهای انتقادی- اجتماعی و گاه عاشقانه روی آوردند. «شاعران متعهّد و آرمان گرا؛ یا متعهّد و آرمان گرا ماندند، با تعهّد و آرمان گرایی خود را در قالب مرثیه ارزش ها حفظ کردند، و یا به طور کلی از آن چه که گفتند، اظهار پشیمانی کردند» (کاکایی، 1376: 167). از گرایش به سبک هندی در سروده ها کاسته شد. نهضت ترکیب سازی به خاموشی گرایید. شاعران به فرم، ساختار، جنبه های زیبایی شناسیک کار خود توجه بیش تری کردند، و قالب های نو، دوباره مجال خودنمایی یافتند. ذکر این نکته بایسته است که افزون بر کسانی که در این مجال از آنان یاد شده است، روایت جنگ و مسائل مربوط به آن در آثار دیگر شاعران خوزستانی همچون: رحمت الله برمکی؛ پروانه نجاتی، محمدرضا سنگری، محمود نائل، محمد جوروند، کریم خسروی راد، بهزاد زرین پور، قاسم آهنین جان، علی عبدی، احمدرضا کیماسی، ابراهیم سنایی و ... نیز بازتاب داشته است.

پی نوشت ها :

1- پاره ای از شعر زنده یاد قیصر امین پور
2- طلاییه، نام منطقه ای در مرز ایران و عراق. به ضرورت وزن طلایه آمده است.
3- کشتی بزرگ باری و مسافری در تداول جنوبی ها.
4- «رود رود»، بانگ مویه زنان جنوب در عزاداری ها.
5- زنبیل.
6- نام بازار و محله ای در خرمشهر.

کتاب نامه:
- امین پور، قیصر، 1372، آینه های ناگهان. چاپ نخست، تهران: افق.
- ــــ ، 1363، تنفّس صبح. چاپ نخست، تهران: حوزه ی هندی.
- ــــ، 1378، گزینه اشعار، چاپ نخست، چاپ نخست، تهران: مروارید.
- احمدی آریان، امیر، 5 آذر 1386، «حمله به میراث شاعر (درباره زندگیِ پس از مرگ قیصر امین پور)». روزنامه اعتماد سال ششم، شماره 1549.
- باباچاهی، علی، 1380، گزاره های منفرد (مسایل شعر و بررسی انتقادی شعر جدید و جوان امروز) چاپ نخست (ج 2-1)، تهران: سپنتا.
- باران پور آرش، 1376، بعد از باران، به کوشش عبدالرحیم سعیدی راد. چاپ نخست، تهران: مؤسسه انتشارات سوره.
- بقّالان، محمد، 24 خرداد 1366، «ای دژ مستحکم». روزنامه اطلاعات (ویژه خوزستان). شماره 18196.
- ــــ، 25 مرداد 1366، «طنین سبز رشادت». روزنامه اطلاعات (ویژه جبهه). بی شماره.
- بهداروند، اکبر، 1362، مزامیر کال. چاپ نخست، تهران: رواق.
- ــــ، 1379، گزیده ادبیات معاصر. چاپ نخست، تهران: نیستان.
- بهرامی شهنی، حبیب الله، 1389، عاشقانه های جنوبی. چاپ نخست، تهران: نیلوفران.
- ترابی، ضیاءالدین، زمستان 1380، «نگاه به نوسروده های دفاع مقدس». فصل نامه شعر. شماره 29.
- حسینی، پرویز، 1375، شعله گیاه چاپ نخست، تهران: حوزه هنری.
- ــــ، مهر 1374، «آهسته قدم بردار». اهل قلم. شماره 6.
-، حسینی، حسن، 1387، گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس. چاپ دوم، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر.
- رجایی بهبهانی، حمدالله، آبان 1388، «راز تکاپوی دریا». نخلستان (جُنگی در ادبیات پایداری خوزستان). شماره چهارم.
-رستگار، مهدی، 1376، «نوآمدگان شعر انقلاب اسلامی». مجموعه مقالات سمینار بررسی ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ نخست، تهران: سمت.
- زرین پور، بهزاد، 1375، ای کاش آفتاب از چهار سو بتابد. چاپ نخست، تهران: شرکت خدمات فرهنگی هالی.
- ساکی، بهمن، 1381، آهوان پیر. چاپ نخست، تهران: نیستان.
- ــــ ، 1388، از حنجره کارون (مجموعه شعر دفاع مقدس). چاپ نخست، تهران: نیلوفران.
- ــــ ، 1387، تا انتهای خستگی ماه چاپ نخست، تهران: تکا (توسعه کتاب ایران).
- سعیدی راد، عبدالرحیم، 1387، ساعت به وقت دلتنگی. چاپ نخست، تهران: تکا (توسعه کتاب ایران).
- شکارسری، حمیدرضا، زمستان 1380، «نگاه کوتاه به فرم و ساختار شعر دفاع مقدس». فصل نامه شعر. شماره 29.
- شیدای دزفولی، محمد، آذر 1387، «رویش خورشید». نخلستان (جُنگی در ادبیات پایداری خوزستان). شماره یکم و دوم.
- عطارزاده، صالح، 1386، خورشید های بی غروب قبیله عشق. چاپ نخست تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
- فریاد، فریدون، 1385، آسمان بی گذرنامه. چاپ نخست، تهران: ثالث.
- کافی، غلام رضا، 1381، دستی بر آتش. چاپ نخست، شیراز: نوید شیراز.
- کاکایی، عبدالجبار، 1376، نگاه به شعر معاصر ایران (آوازهای نسل سرخ). چاپ نخست، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج.
- کربلی، فریدون، آذر 1387، «دشت شلمچه». نخلستان (جُنگی در ادبیات پایداری خوزستان). شماره یکم و دوم.
- لنگرودی، شمس، اردیبهشت 1379، «وضعیت شعر ایران پس از انقلاب سال 57». کارنامه شماره 10.
- میرشکّاک، یوسفعلی، 1369، از زبان یک یاغی، چاپ نخست، تهران: برگ.
- ــــ ، 1385، زخم بی بهبود (گزیده اشعار). سید عبدالجواد موسوی (گردآورنده). چاپ نخست، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر.
- ــــ ، 1363، قلندران خلیج، چاپ نخست، تهران: نشر بین الملل.
- مهر آذین، حسین، 1380، گزیده ادبیات معاصر. چاپ نخست، تهران: نیستان.
- ــــ، 1385، هستی همیشه. چاپ نخست، شهرکرد: انتشارات مرید.
- نجاتی، پروانه، 1389، داغ و دغدغه. چاپ نخست، شیراز: نوید شیراز.
- هرمزی، سلیمان، آبان 1388، «لحظه ها». نخلستان (جُنگی در ادبیات پایداری خوزستان). شماره چهارم..
- ــــ ، آبان 1388، «سال 65». نخلستان (جُنگی در ادبیان پایداری خوزستان). شماره چهارم.
منبع: نشریه کتاب ماه ادبیات، شماره66.


 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.