آشنایی با اصطلاحات مرتبط با صهیونیسم (1)

لازم است برای بحث در مورد جنبش صهیونیسم و علل پیدایش آن، کلمات و اصطلاحاتی را که غالباً هم در معانی متفاوت و گاه مشترک استعمال می شوند به دقت مورد توجه قرار داده تا در خلال بحث، کاربرد این اصطلاحات باعث
يکشنبه، 5 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنایی با اصطلاحات مرتبط با صهیونیسم (1)
 آشنایی با اصطلاحات مرتبط با صهیونیسم [1]

نویسنده: سلمان قاسمی




 
لازم است برای بحث در مورد جنبش صهیونیسم و علل پیدایش آن، کلمات و اصطلاحاتی را که غالباً هم در معانی متفاوت و گاه مشترک استعمال می شوند به دقت مورد توجه قرار داده تا در خلال بحث، کاربرد این اصطلاحات باعث پیچیدگی مطلب نشود. لازم به ذکر است که در این جا فقط به صورت گذرا و بنابر اقتضای این مقاله که با هدفی آموزشی و روشی ساده نگاشته شده است به این اصطلاحات پرداخته می شود و خواننده گرامی برای اطلاعات بیشتر باید به منابع تفصیلی موضوع رجوع نماید.

کشور فلسطین

حدود دو هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح چند قبیله عربی به منطقه فعلی فلسطین مهاجرت کردند که بعدها کنعانیون نامیده شدند. آنان چند قبیله بودند که قبیله مهم آنان یبوسیون در شهر قدس و اطراف آن سکونت داشتند. (1) اگر چه در دوران های گذشته به سرزمین فلسطین ارض کنعان هم گفته می شد اما نام فلسطین بمناسبت یکی از قبایل کریتی (2) که تقریباً دوازده قرن قبل از میلاد مسیح در سواحل مدیترانه میان یافا و غزه رحل اقامت افکنده بودند و بعدها بنام فلسطینیون معروف شدند به این سرزمین داده شده است. (3)

اورشلیم (4)

نام مرکز کشور یهودا (فلسطین) و ناحیه ای در شرق دریای مدیترانه و جنوب غربی لبنان از مهمترین مناطقی است که در کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) به کرات از آن نام برده شده و به عنوان شهر داوود و سلیمان شهرت یافته است. در عهد قدیم آمده است که نام قدیمی آن شهر یبوس بوده است و پس از آنکه داوود آنجا را فتح کرد، به اورشلیم تغییر نام داده است. در فرهنگ اسلامی این نام کاربردی ندارد و عمدتاً از واژه بیت المقدّس (5) استفاده می شود. این شهر به مناسبت ساخت نخستین خانه خدا و نخستین قبله عالَم توسط سلیمان نبی علیه السلام از قداست خاصی برخوردار است. گذشته از مسلمانان و یهودیان این شهر نزد مسیحیان نیز اهمیت دارد زیرا به عقیده آنان شهری است که حضرت عیسی علیه السلام در آن شهر مصلوب و در همانجا دفن شده، گرچه بنابر روایت انجیل از محل دفن خود برخاسته است. در ادبیات عبری اورشلیم به معنای شهر سلامت و ایمنی است. (6)
همانطور که گذشت این نام در کتاب مقدس به کرات آمده است از آن جمله:
زیرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادی خواهد شد و او امت ها را داوری خواهد نمود و قوم های بسیاری را تنبیه خواهد کرد. (7)
آنگاه ایشان برگشتند به اورشلیم از کوه مسمّی به زیتون که نزدیک به اورشلیم است و مسافت را یک روز سبت دارد. (8)
همچنین اورشلیم مکانی است که محل دفن عیسی تلقی شده و بر روی آن ضریح مقدس برپا کرده اند و همین شهر بود که یکی از نخستین کلیساهای مسیحیان تأسیس شد، و اولین مبلغان خبر رستاخیز مسیح را در جهان پخش کردند. (9)

صهیون

از لحاظ جغرافیایی کوهی است نزدیک اورشلیم (10) و یکی از چهار کوه مقدس در شهر قدس. (11) طبق روایات کتاب مقدس صهیون تپه ای است در جنوب شرقی اورشلیم. در فرهنگ های یهودی آمده است که قدمت این واژه به زمان داوود برمی گردد. (12) و قلعه ای داشته به نام یبوسیان که داوود یا سلیمان در قرن دهم قبل از میلاد آن را فتح کرد و معبد یا همان هیکل را بر روی آن بنا کرد که تابوت عهد در داخل آن نگهداری می شده است. (13)
این واژه در برخی نوشته ها مترادف تمام سرزمین اسرائیل به کار رفته و به طور وسیع در عهد قدیم مورد اشاره قرار گرفته است. بیشترین کاربرد آن را به ترتیب در کتاب های مزامیر و اشعیا نبی می بینیم. گاهی دو واژه اورشلیم و صهیون در یک معنا و گاهی جدا از هم آمده اند.
از مهمترین مواردی که این دو واژه در کنار هم آمده است می توان به موارد زیر اشاره کرد:
و فرشته ای که به من متکلم شد مرا فرمود که ندا کرده بگو که خداوند لشکرها چنین می فرماید که بخصوص اورشلیم و صیون غیرت عظیم نمودم. (14)
همچنین در جایی دیگر:
زیرا که بقیه از اورشلیم و رستگاه از کوه صهیون بیرون خواهند آمد. غیرت یهوه این را بجا خواهد آورد. (15)

صهیونی

منسوب به صهیون. لقبی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل به کسانی می دادند که از تأسیس این حکومت جانبداری می کردند. (16) اصطلاحاً کسی که موافق با بازگشت یهودیان به فلسطین است.

صهیونیسم

مرام و مسلم حزب بین المللی یهود (17). مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند. (18) نهضتی است، مایه گرفته از آرمان مسیحیایی طایفه بنی اسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل ملت و دولتی واحد. (19)
به قول پژوهشگر روسی یوری ایوانف، صهیونیسم نوین، ایدئولوژی و دستگاه کثیر الشعب سازمانها و سیاست علمی بورژوازی ثروتمند یهود است که با محافل انحصاری ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی دست اتحاد داده است. و محتوای اساسی آن عبارت است از شووینیسم (20) جنگو و ضد کارگری. (21)
برخلاف امروز که مسئله صهیونیسم قرابت زیادی با کشور فلسطین اشغالی و اسرائیل دارد امّا در بادی امر و هنگامی که طراحان این نظریه بحث صهیونیسم را پیش کشیدند اصلاً بحث سرزمین فلسطین مطرح نبود آن روز بنابر عقاید و نظرات بنیانگذاران این مکتب فقط بحث تشکیل یک دولت یهودی و اجتماع یهودیان جهان در یک منطقه مشخص بود.
همان طور که روش شد نظریه صهیونیسم بسیار پیش تر از تشکیل دولت جعلی اسرائیل در فلسطین مطرح شد، تا به اصطلاح با جمع کردن یهودیان در یک سرزمین واحد از منافع آنان حمایت کرده و به آوارگی چند صد ساله آنان پایان دهند. هرچند از تشکیل دولت صهیونیستی اسرائیل کم تر از یک قرن می گذرد اما نظریه پردازی درباره ی آن به چند قرن پیش باز می گردد. و چه بسیار افرادی کوشیدند تا دولتی یهودی تشکیل دهند، امّا ناکام ماندند. در میان این افراد، تئودور هرتسل روزنامه نگار مجارستانی آلمانی الاصل توانست به این نقشه شوم تقریباً جامه عمل بپوشاند.

تئودور هرتسل (22)

نمایش نامه نویس و روزنامه نگاری که چیزی از فرهنگ و زبان عبری نمی دانست. پدرش بازرگانی ثروتمند بود و هرتزل در محیط مسیحی مجارستان بزرگ شد. در دانشگاه وین حقوق خواند و پس از فراغت از تحصیل به نگارش مقالات ادبی پرداخت. تا کارش بالا گرفت و به عنوان خبرنگار روزنامه "نیوفری پریس" منصوب شد. وی در جریان محکوم شدن یک افسر یهودی به نام دریفوس به جاسوسی در فرانسه وقتی افکار عمومی جماعه فرانسه به شدت بر ضد یهود به هیجان آمده بود دست به ابتکار جالبی زد. وی با بهره برداری از این حادثه با هدف کسب شهرت و تصدی رهبری جامعه یهود و ایجاد موج تبلیغات به سود آنان جزوه ی کوچکی را با عنوان دولت یهودی (23) تألیف کرد (24). وی در این کتاب یهودیان را به ایجاد یک دولت یهودی ترغیب کرد تا از فشار و ظلم کشورهای میزبان رهایی یابند. وی با بیان اینکه یهودیان هر کجا باشند و به دولت متبوع خود، هر اندازه عشق و علاقه نشان دهند و هر قدر به هم میهنان خود خدمات ارائه کنند، هرگز به ایشان اجازه داده نمی شود که در صلح و آرامش زندگی کنند یهودیان را به سوی داشتن یک کشور مستقل تشویق می کرد. هرتسل که امروزه به عنوان بانی صهیونیسم مطرح است هرگز بی ایمانی خود را نسبت به آیین یهود کتمان نمی کرد تا جایی که به گفته وی در مورد طرح صهیونیستی خود از هیچ محرک مذهبی الهام نگرفته است. (25) همچنین وی در پاسخ به اینکه چه رابطه ای با تورات دارد، پاسخ داده بود که من یک متفکر آزاد هستم. از آنجایی که طرح وی طرحی کاملاً استعماری بود برای انجام این طرح دست به دامان قدرت استعماری انگلیس شد و مکان اجرای طرح نیز اهمیت چندانی برای وی نداشت. اما چون که در صدد استفاده از یهودیان بود دوستان وی به او گوشزد نمودند که فلسطین اسم رمزی است که در تجهیز یهودیان تأثیر بیشتری خواهد داشت. (26)
هرتسل که یک دیپلمات واقع بین بود از پیشنهاد آنان استقبال کرد و از آنچه خود افسانه قدرتمند می نامید یعنی "افسانه بازگشت" بهره برداری زیادی کرد. همانطور که قبلاً اشاره شد بازگشت زمانی مفهوم پیدا می کند که قبلاً مهاجرت یا آوارگی از وطن رخ داده باشد و این در مورد یهود کاملاً منتفی بود. از نظر او فلسطین دارای معنای مذهبی زیادی نبود وی در این باره می گوید: در مورد سرزمین موعود می توانم همه چیز را به شما بگویم الا مکان آن را... ما باید تمام عوامل طبیعی را در نظر بگیریم... ما باید برای تجارت جهانی خود در آینده، در کنار دریا سکنی گزینیم. و برای کشاورزی خود احتیاج به سواحل و زمینهای فراوان و وسیعی داریم.
و این تقریباً تعریف همان صهیونیسم جهانی است نه فقط صهیونیسم اسرائیل. در ادامه، فعالیت های هرتسل منجر به تشکیل کنفرانسهایی شد که این کنفرانسها در پیشبرد اهداف صهیونیسم کمک شایانی کرد. (27)

کنفرانسهای صهیونیستی

هرتزل در ادامه فعالیت های گسترده خود برای تأسیس دولت یهود اقدام به برگزاری یک سلسله همایش هایی کرد، تا در آن، روشهای اجرایی کردن آرمان صهیونیسم را مورد بررسی قرار دهد. این کنفرانسها غالباً در ماه اوت و در شهر بال سوئیس برگزار می شد. امّا در بعضی موارد بنا به شرایط زمانی در شهرهایی مثل لندن، هامبورگ و... هم برگزار شده است. امّا بعد از اشغال قدس کنفرانسهای صهیونیستی در قدس برگزار می گردد. شرکت کنندگان در این کنفرانسها از نمایندگان گروه های مختلف یهودی سراسر جهان هستند. این کنفرانسها به لحاظ آثار و نتایج مطلوبی که در تحقق اهداف جنبش صهیونیسم و ایجاد وحدت و انسجام میان طوایف پراکنده یهود به دنبال داشت طی یک قرن کامل از 1897 تا 1997 م، 33 نشست را برگزار کردند که ده مورد اخیر آن از سال 1951 میلادی در بیت المدس تشکیل شده است (28). بنابر نظر برخی پژوهشگران پروتکل های دانشوران صهیون از همین کنفرانس ها نشأت گرفته است.

پروتکلهای دانشوران صهیون

پروتکل (29) پیش نویس قرارداد یا معاهده و سندی رسمی است بین دولتها که از سوی گروهی صاحب منصب به امضا رسیده باشد.
دانشوران (30) به معنای شیوخ و رهبران دینی یهود است. امّا مفهومی گسترده تر از یک مفهوم صرفاً دینی دارد و امروزه متنفذّین در سیاست و اقتصاد و صنعت را در برمی گیرد. امّا در عبارت پروتکلهای دانشوران صهیون به معنای یک باند و گروه مخفی از بزرگان یهود است که در اثنای انقلاب فرانسه موجودیت مخفی خود را تجدید کردند و همین ها بودند که در سال 1897 نخستین کنفرانس صهیونیستی جهانی خود را به ریاست دکتر تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار کردند.
اما صهیون همانطور که گذشت تل یا تپه ای است در اورشلیم و یک واژه کنعانی است نه عبری و حضرت داوود در قرن 11 قبل از میلاد کاخ خود را برفراز آن بنا کرد. (31)
در حقیقت پروتکلهای دانشوران صهیون برنامه عمل جهانی صهیونیست های سرمایه دار و اقتصاد دانان یهود است برای ویران کردن بنای مسیحیت، قلمرو پاپ و در نهایت اسلام تا بتوانند بر تمام جهان استیلا یافته و بر آن حکومت کنند. با توجه به مفاد این پروتکل ها و دستورات مطرح شده در آن چهره کریه و وحشتناک صهیونیست ها نمایان شده و هیچ شکی باقی نمی گذارد که هدف از تشکیل دولت یهود چیزی نیست جز یک حرکت استعماری جدید با ظاهری آراسته به آیین یهودیت. پروتکل ها که بیشتر براساس روحیات افراط گرایانه و نژادپرستانه تلمود بنا شده، در 24 بند تنظیم شده است، که سیاست های کلی صهیونیست ها را در زمینه های گوناگون روشن می سازد. (32) صهیونیستها بنابر پیاده کردن مفاد همین پروتکل ها زمینه انعقاد وعده بالفور را ایجاد کردند که در تاریخ یهودیان موفقیت بزرگی محسوب می شود، و در تاریخ نفوذ یهودیان در دستگاه حکومتهای استعماری نقطه عطفی به حساب می آید. (33)

اعلامه بالفور

لرد آرتور جیمز بالفور (34) نخست وزیر انگلیس از سال 1902 تا 1925 م و وزیر خارجه از سال 1916 تا 1919 م. وی یک یهودی و صهیونیست تمام عیار بود. بعد از اینکه کنفرانس ششم صهیونیستی، طرح وی، مبنی بر واگذاری سرزمین اوگاندا به یهودیان را رد کرد بی درنگ طرح مکتوبی را در خصوص اسکان یهودیان در فلسطین آماده ساخت. تا نهایتاً وزارت خارجه انگلس در دوم نوامبر 1917 اجازه تأسیس وطن ملی برای یهودیان را در فلسطین صادر کرد.
نامه ای که بالفور وزیر وقت امور خارجه انگلیس خطاب به ثروتمندترین یهودی آن زمان "لرد روچیلد" (35) ارسال داشت که در آن آمده بود:
لرد روچیلد عزیز: بسیار خوشوقتم که از سوی دولت اعلی حضرت، بیانیه ذیل را که در خصوص عنایت حکومت، به آمال صهیونیسم، تقدیم دولت شده و با آن موافقت شده است، را اعلام نمایم:
... دولت اعلی حضرت، تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین را با نظر موافق تلقّی می کند و برای رسیدن به این هدف مساعی حسنه خود را به کار خواهد برد. مشروط بر اینکه هیچ نوعی اقدامی که به حقوق ملی و مذهبی جماعات غیر یهودی در فلسطین و یا به حقوق و موقعیت سیاسی یهودیان در کشورهای دیگر لطمه بزند انجام نگیرد. (36)
در زمان صدور اعلامیه بالفور نه دهم جمعیت فلسطین را اعراب تشکیل می دادند و تنها یک دهم آن یهودی بودند، که تازه نیمی از آنان را مهاجران جدید الورود تشکیل می دادند. امّا در متن اعلامیه حتی یک بار از ساکنان اصلی نام برده نشده بود و اگر جایی لازم بود از آنان نام برده شود، با عنوان غیر یهودی (37) نام برده شده بود در حالی که چهارده بار به کلمه یهود و مؤسسات یهودی تصریح کرده بودند. و چنان از آنان یاد شده بود که گویی کاملاً قضیه برعکس است و تنها اعراب یک دهم جمعیت فلسطین را تشکیل می دهند. علاوه بر این در متن اعلامیه از کلماتی استفاده شده بود که از ابهام معنایی بالایی برخوردار بودند مانند وطن ملی، حقوق ملی و... که بعدها در سایه همین ابهامات بسیاری از حقوق فلسطینیان مورد تعرض اشغالگران قرار گرفت. بعد از صدور اعلامه بالفور، فرانسه، ایتالیا و روسیه آن را مورد تأیید قرار دادند و آمریکا با ابزار خوشحالی خبر از تشکیل یک دولت یهودی داد. شش هفته پس از صدور اعلامه بالفور، انگلیس بیت المقدس را در نهم دسامبر 1917 م به تصرف خود درآورد و در یازدهم دسامبر ژنرال آلم بی فرمانده نظامی انگلیس که خود یهودی بود وارد بیت المقدس شد و در میان مردم اعلام کرد:
امروز جنگهای صلیبی به پایان رسید! (38)
اما زمینه های پیدایش اعلامیه بالفور و تصرف بیت المقدس را می توان در موارد زیر خلاصه کرد.
با آغاز جنگ جهانی اول نگرانی شدیدی جهان را فرا گرفت. این جنگ برای انگلیس بسیار نگران کننده بود و به این اندیشید که چگونه آمریکا را وارد جنگ سازد تا از این طریق جبهه خود را تقویت کند و از آنجایی که یهودیان قادر بودند آمریکا را وارد جنگ سازند انگلیس دست به دامان یهودیان شد. صهیونیست ها که مترصّد چنین فرصتی بودند بی درنگ وارد مذاکره شده و تعهد دادند که در مقابل تشکیل دولت یهودی در فلسطین به پشتیبانی انگلیس، یهودیان، آمریکا را به هر نحوی وارد جنگ خواهند کرد. (39) با این حساب یکی از آتش افروزان اصلی جنگ جهانی اول صهیونیست ها بوده اند، که با این عمل بزرگترین پیروزی را نصیب خود کردند. از سوی دیگر با تصویب قرارداد بالفور توسط انگلستان نظر یهودیان پراکنده و ثروتمند دنیا خصوصاً یهودیان مقتدر آلمان و اتریش به سوی انگلستان جلب می شد. از دیگر دلایل صدور اعلامیه بالفور اینکه انگلیس در ابتدا در نظر داشت که فلسطین را که از لحاظ سوق الجیشی به اندازه کانال سوئز اهمیت داشت، در محدوده مستعمرات خود نگه دارد و سپردن آن به دست صهیونیست ها با اعلامیه بالفور بهانه ای به دست انگلستان می داد تا هنگام تقسیم میراث امپراتوری رو به انقراض عثمانی، تقاضا کند که فلسطین در قسمت سهمیه او باقی بماند. (40)

اسرائیل

معادل با خدا (41)، نامی که به یعقوب و یهود داده شده است. (42) در زبان عربی اسری یعنی عبد و ئیل یعنی الله مجموعاً به معنای بنده خدا (43). این واژه 43 بار در قرآن به کار رفته است. (44) اسرائیل در اصطلاح متداول امروزی به دولت صهیونیستی گفته می شود که در سال 1947 بسیاری از مردم کشور فلسطین را از خانه و کاشانه ی خویش بیرون راندند و با حمایت قاطع کشورهای انگلیس و آمریکا سرزمین فلسطین را اشغال کردند.

ضدّیّت ازلی با یهود

این اصطلاحی بود که بزرگان قوم یهود برای محصور کردن یهودیان، و اِعمال کنترل بیشتر بر آنان، جعل کردند. و آن را به این خاطر تبلیغ می کردند تا تخم بدگمانی و بی اعتمادی در یهودیان نسبت به دیگران را در دلهای آنها بیافشانند تا بدین وسیله یهودیان را بر علیه غیر یهود برانگیزند. صهیونیست ها بیشتری استفاده را از این اصطلاح جعلی بردند. بزرگان یهود اعم از عالمان دینی و سیاسی به خاطر درهم شکستن دیوارهای گتو (45) و مخلوط شدن یهود در میان سایر اقوام بواسطه پیشرفت های بشری برای اینکه یهودیان را در یک گتوی معنوی در اختیار خود بگیرند، بحث ضدیّت ازلی با یهود را بنیان نهادند. تا آنجا که ل. بیسینگر کراراً اظهار می دارد که ضدیت با یهود یک بیماری دماغی (روانی) علاج ناپذیر است و طی هزاران سال به نسلهای متعدد به ارث رسیده است. (46) و تا آنجا پیش رفتند که گفتند: علت اصلی و اساسی ضدیت با یهود وجود خود یهودیان است! (47)، تا با دستمایه قرار دادن این مسأله بگویند که مطمئناً یهودیان همیشه وجود دارند پس ضدیت با یهود هم همیشه وجود دارد، و به تبع آن از بابت از دست دادن این سلاح قدرتمند خیالشان راحت باشد، و همیشه بتوانند با زدن انگ ضد یهودی به دشمنان خود و سوء استفاده از احساسات بشری، در تحقق اهداف پلید خود بکوشند. امروزه از ضدیت ازلی با اصطلاح یهود آزاری (48) نام می برند. حتی صهیونیست های امروز که فلسطین را سرزمین آبا و اجدادی خود می دانند در جواب اینکه چرا یهودیان از آن آواره شده اند پاسخ می دهند که یهود آزاری باعث آوارگی آنان شده (49)، در حالی که سیسیل ورث می نویسد: به هر حال نباید پنداشت که مهاجرت یهودیان به اروپا در اصل ناشی از بردگی بود بلکه عامل تجارت نیرومندتر از جنگ بوده است. (50) صهیونیسیم رسالت یهود آزاران را تحریک و اجبار یهودیان به مهاجرت به فلسطین می دانست و این همان دلیلی است که باعث شد تا سران صهیونیسم تن به مذاکره پنهانی با هیتلر بدهند. چرا که هیتلر در کوچاندن بالاجبار یهودیان آلمان به فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی حق بزرگی به گردن شان دارد. امّا از طرف دیگر یهودیان با اخلاق و خصوصیات خاصی که داشتند از جمله خودبرتر بینی، جاسوسی، فعالیت های غیر تولیدی و دهها صفت زشت و پلید دیگر همیشه مایه دردسر میزبانان خود را فراهم می آوردند. این ها زمینه ای را فراهم می آورد تا یهودیان را در فشار و تنگنا قرار دهند. آنان برای داغ نگه داشتن تنور یهودی ستیزی که به گفته بزرگانشان سخت به آن نیاز داشتند حتی به هم کیشان خود هم رحم نمی کردند تا جایی که وقتی انگلستان مهاجرت به فلسطین را محدود کرد و به سرنشینان کشتی پاترینا اجازه پیاده شدن در خاک فلسطین را نداد دستگاه اطلاعاتی یهودیان صهیونیست تصمیم گرفت کشتی را با کلیه سرنشینان آن که بیش از 200 تن از یهودیان مهاجر آلمانی بودند، نابود کند و نهایتاً چنین کردند. و هیچگاه منشأ انفجار رسماً معلوم نشد اما در فلسطین و سایر کشورها این افسانه را رواج دادند که ساکنان کشتی، خود، کشتی را منفجر کرده اند و در رسانه ها از آن به خودکشی دسته جمعی تعبیر کردند. و علت آن را چنین قلمداد کردند که آنان مرگ را بر جدایی از وطن ترجیح دادند و پیش بینی می کردند که این کار افکار دیگران را بر علیه انگلستان و قوانین محدود کننده مهاجرت می شوراند و به واسطه آن روح یهودیت در دیگر یهودیان تحکیم می یابد. (51)
در بسیاری از مواقع یهودیان چنان تنفّر دیگران را بر می انگیختند که باعث اخراج آنها از کشور میزبان می شدند. در این مورد تاریخ نمونه های زیادی را ثبت کرده است از جمله: رانده شدن یهودیان از انگلیس در سال 1290 م و اخراج آنان از فرانسه توسط فیلیپ پادشاه فرانسه در سال 1306 م همچنین از مجارستان در سال 1360 م و از بلژیک در سال 1370 م و اخراج آنان توسط بریخت پنجم پادشاه اتریش در سال 1420 م و از هلند در سال 1444 م از ایتالیا در سال 1540 م و اخراج آنان از آلمان در سال 1551 م و نمونه های زیادی که در تاریخ ثبت شده است. امّا سیاستمداران مکار یهود توانستند از این خصیصه مورد تنفر بودن یهود یک اسطوره ای را خلق کنند که بیشترین کمک را در رسیدن به اهدافشان ایفا کند. به قول هرتزل، سران یهود، یهود ستیزان را به عنوان بهترین متحدان خود به حساب می آورند و با سوء استفاده از این واقعیت (خصایص زشت یهود و به تبع آن مورد تنفر بودن آنان) لحظه به لحظه خود را به آرمانهای کثیف خود نزدیک تر می کنند. آنان یهود ستیزی را به عنوان عاملی قوی برای استمرار کمک ها برای اداره دولت صهیونیستی می دانند. هرگاه احساس کنند که منابع این حرکت در حال افول است خود اقدام به برافروخته کردن آن می کنند، همانطور که بعد از سرکوب شدن فاشیسم به فکر منابع جدید یهود ستیزی افتادند.
بن گوریون در این زمینه می گوید: من از اعتراف بدین نکته شرم ندارم که اگر قدرت می داشتم - چنانکه آرزویش را دارم - گروهی از جوانان کاری را جدا می کردم، جوانان هوشمند، شایسته و فداکار نسبت به آرمان ها و مشتاق و آرزومند کمک به رهایی یهودیان آنوقت این جوانان را به ممالکی می فرستادم که یهودیانشان غرق در خودخواهی گناه آلوده اند. وظیفه این جوانان این بود که خود را غیر یهودی جلوه دهند... و یهودیان را با شعارهای ضد یهودی به ستوه آورند. شعارهایی مانند سهودی قاتل، یهودی برگرد به فلسطین... من قول می دهم که نتیجه کار، از لحاظ مهاجرت، هزاران بار بیش از نتایج موعظه هزاران فرستاده ای بود که در گوش های ناشنوا خوانده اند. (52) یهودیان برای اینکه مقداری از میزان نفرت غیر یهودیان نسبت به خود را بکاهند و ورود غیر قانونی خود به فلسطین و اخراج و کشتار مردم آنجا را تا حدودی توجیه کنند بنابر مقتضیات زمان دست به تحریف تاریخ برده و دروغها و افسانه هایی برای مظلوم نمایی خود جعل می کردند که از جمله آنها می توان به افسانه هولوکاست اشاره کرد. امروزه بهترین و مطرح ترین مصدان یهودی ستیزی نظریه موهوم و مجعول هولوکاست می باشد که به بررسی اجمالی آن می پردازیم.

افسانه هولوکاست (53)

هولوکاست سناریویی است که صهیونیست ها آن را برای جلب توجه افکار دنیا، توجیه اشغال فلسطین، زیر پا نهادن قوانین بین المللی و نهایتاً برای اخاذی از کشورهای اروپایی طراحی کردند. آنان مدعی شدند که هیتلر حرکتی هدفمند و پایدار را برای قتل عام یهودیان طراحی و به اجرا درآورد که طی آن 6 میلیون یهودی! کشته شدند. طبق این ادعا، بخش عمده ای از این جمعیت در اتاق های گاز کشته شد و سپس در کوره های آدم سوزی نابود شدند و بعد از سوزاندن، نازی ها از چربی اجساد این قربانیان صابون تولید کردند! با این همه افسانه هولوکاست نظریه ای سست بنیاد نیست، بلکه بر عکس ساختار آن از انجسام درونی برخوردار است و اصول بنیادیش منافع سیاسی و طبقاتی عظیمی را تداوم می بخشد. امروزه از این واقعه به عنوان کشتار مقدس یهودیان یاد می شود و چنین تبلیغ می شود که آنان مانند قربانیانی بودند که به پیشگاه خداوند تقدیم شدند. آنها از این اسطوره خودساخته چنان تبلیغی به عمل آوردند که حتی کتاب هایی در موضوع یهودی سوزی جزء مواد درسی لازم در دبیرستان و دانشگاه قرار داده شد و کتابهایی چاپ و منتشر کردند که برخی از آن کتاب ها به فروش پانصد هزار نسخه و ترجمه به چندین زبان رسیدند (54). افسانه هولوکاست امروزه به نوعی سلاح ایدئولوژیک بی بدیل تبدیل شده است و با خلق و تکامل این سلاح یکی از مهیبت ترین قدرت های نظامی جهان که در عرصه حقوق بشر سابقه ای بسیار تاریک و وحشتناک دارد خود را در مقام دولتی مظلوم نشانده است. از مهمترین مزایای این مظلوم نمایی تشکیل دولت غاصب اسرائیل و مصون نگه داشتن اسرائیل از انتقادات منتقدان است.
آنان در توجیه مذهبی مسئله کشتار یهودیان، آن را اولاً خواست خدا دانسته و ثانیاً هیتلر را تنها وسیله ای برای تنبیه و بازخرید قوم خدا می پندارند، و به کتاب مقدس استناد می کنند که آنان قومی هستند که خداوند آنان را کیفر داده و در عین حال برگزیده است!! (55) آغاز اسطوره هولوکاست به اوایل سال 1942 میلادی باز می گردد، زمانی که گرایش های یهودستیزانه حزب نازی و تلاش آن ها برای اخراج یهودیان از آلمان و اراضی تحت اشغال به اوج خود رسید. در این زمان، رسانه های تبلیغاتی با استناد به منابع صهیونیستی اقدام به پخش اخباری کردند که فقط بر شنیده ها متکی بود و خبر از یک رویداد فجیع و وحشتناک می داد که برای یهودیان در حال رخ دادن بود. صهیونیسم علاوه بر تأسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم بین الملل دو هدف عمده دیگر را از این مظلوم نمایی یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست تعقیب می کرد:
پیش گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیسم و مظلوم نمایی و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسی بین آنان.
اما هدف اروپا و آمریکا از طرح و تبلیغ و پشتیبانی از هولوکاست را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
الف: تخلیه حداکثری یهود از سرزمین های یهودی به یک مکان.
ب. تمرکز دهی به یهود در محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا و استقرار اسرائیل در قلب خاورمیانه برای ایجاد یک پایگاه دیدبانی بر منافع غرب در خاورمیانه.
ج. ایجاد منطقه امنیتی غرب در قلب مناطق اسلامی برای نظارت و دیدبانی بر منافع امنیتی غرب از درون منطقه.
امّا حقیقت چیست؟ اگر چه اثبات ساختگی بودن این افسانه خود مجالی جداگانه می طلبد، امّا بنابر ارتباط بحث نگاهی گذرا به ریشه های این اسطوره می اندازیم. برای پرده برداشتن از ماهیت سراسر کذب این ادعا باید 3 مسأله اتاق های گاز، سوزانده شدن اجساد و تهیه صابون از اجساد سوزانده شده مورد بررسی قرار گیرد.

پی نوشت ها :

1. سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار اکرم زعیتر ترجمه علی اکبر هاشمی رفسنجانی ص 54-55.
2. کریت یکی از جزایر دریای مدیترانه است که در قدیم دارای تمدنی عظیم بود.
3. همان ص 42.
4. Jerusalem.
5. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به مقاله بیت المقدس در ضمیمه ی کتاب.
6. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص 413.
7. عهد قدیم، کتاب اشعیا، باب 2، جمله های 2-4.
8. عهد جدید، اعمال حواریان، باب 1، جمله 12.
9. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص 412.
10. کامل فرهنگ فارسی، ص 673.
11. صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، ص 141.
12. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص 413.
13. عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، ص 21.
14. زکریا، باب 1، جمله 14.
15. دوم پادشاهان، باب 19، جمله ی 31.
16. لغت نامه دهخدا، ج 9، ص 13323.
17. کامل فرهنگ فارسی، ص ISM 673 پسوندی است که معنی فراگیر بودن یک تفکر را می رساند.
18. لغت نامه دهخدا، ج 9، ص 13324.
19. عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص 23.
20. chauvinism، میهن پرستی افراطی.
21. یوری ایوانف، صهیونیسم، ص 6-7 و فرهنگ و علوم سیاسی، ج 1، ص 422.
22. Theeodore Hertzel اوت 1860 - ژولای 1904.
23. Der Judenstaat.
24. یهود و صهیونیسم، ص 311.
25. روژه گارودی، محاکمه صهیونیسم اسرائیل، ص 25.
26. پیشین.
27. پیشین، ص 26.
28. یهود و صهیونیسم، ص 321.
29. Protocol.
30. Learnedelders.
31. پروتکلهای دانشوران صهیون، ص 44-47.
32. پیشین، ص 54. (البته بعضی از پژوهشگران معتقدند که این پروتکلها جعلی بوده و در راستای هم ایجاد جو روانی یهود ستیزی ساخته و پرداخته شده اند اما از طرفی دیگر تحقق بسیاری از مفاد آن می تواند دلیلی بر نقض این ادعا باشد.)
33. برای توضیحات بیشتر رجوع کنید به توضیحات پاورقی فصل ششم در مورد پروتکل های دانشوران صهیون.
34. Arthur James Balfour، 1848-1920. م
35. نام خاندان روچیلد در فرهنگ غرب دارای شهرت افسانه ای است، خاندانی که در اروپای قرن نوزدهم به نماد ثروت و تمول بدل گردید و مطبوعات فرانسه و آلمان آنان را روچیلد شاه می خواندند ثروت آنان به اندازه ای بود که کارل مارکس گفته بود که تنها یکی از اعضای این خاندان چارلز روچیلد می تواند تمامی سلطنت اتریش را بخرد. نام روچیلد از دو واژه آلمانی rot و schigd گرفته شده است و اشاره به حفاظ قرمز رنگی دارد که اسحاق الحانان، نیای آلمانی این دودمان بر سر در خانه خود در فرانکفورت می آویخت تا طبق رسم آن روزگار، هویت یهودی خود را مشخص و از تعرض مسیحیان در امان باشد. وی به همراه پسرش آمشل موسِس، یهودیانی معمولی بودند و به کار تجارت اشتغال داشتند. تاریخ واقعی روچیلدها با مایر آمشل پسر آمشل موسس آغاز می شود. به طوری که کم کم گستره فعالیت این خاندان به حدی شد که روچیلدها به پنج شاخه آلمانی، اتریشی، انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی به عنوان اندام های یک شبکه مالی تقسیم شدند و سود کلانی نصیب این خاندان شد. این خاندان پس از جنگ ناپلئون به عنوان عمده ترین سرمایه گذاران، وارد صحنه بازسازی اروپای ویران شده گردیدند. این روچیلدها بودند که با دادن وام به دیزرائیلی نخست وزیر انگلیس باعث شدند انگلستان سهم اصلی کانال سوئز را به چنگ آورد. و همان ها بودند که سنگین ترین سرمایه گذاری ها را برای اسکان یهودیان در فلسطین متحمل شدند. همین خاندان بود که با سرمایه خود امانوئل نوبل سوئدی را به استخراج نفت در روسیه ترغیب کردند آلفرد نوبل مخترع دینامیت و بنیانگذار جایزه معروف نوبل فرزند همین امانوئل نوبل سوئدی است که پیوند این جایزه تأثیرگذار بین المللی با امپراتوری روچیلدها مسأله ای در خور تحقیق است. و با حمایت مالی آنها بود که نوبل و پسرانس بزرگترین کمپانی نفتی را در روسیه بنا نهادند و باز با حمایت مالی و سرمایه گذاری آنها بود که شرکت رویال داچ شل یکی از غول های نفتی دنیا تأسیس شد... اگر همکاری روچیلدها و صهیونیسم نبود مطمئناً امروزه اسرائیلی هم وجود نداشت و این موضوعی است که خود بدان متعرف هستند. ادموند روچیلد در جریان چهارمین دیدار خود از فلسطین به حیّم وایزمن گفت: بدون من صهیونیست ها هیچ کاری نمی توانستند از پیش ببرند و بدون صهیونیست ها اقدامات من محکوم به شکست بود. وی در سال 1929 میلادی به عنوان رئیس افتخاری آژانس یهود انتخاب شد و تا پایان عمر در این سمت بود بلوای صهیون از نیل تا هامون، سید علی موسوی مطلق، ص 23-25. یوری ایوانف در مورد سیاست های پشت پرده این خاندان می نویسد: روچیلدها خوب می دانند که اسرارشان را چگونه حفظ کنند، چنانچه راز ملاقات های خود را طی دو جنگ جهانی به کمال حفظ کردند. آری آنگاه که از اتریش و فرانسه و انگلستان گرد هم می آمدند تا در انجمن های خانوادگی و از فرازهای گیلاس های شامپانی بر مردم اروپا که در جاهای دیگر - که از لحاظ نظر آنها در حکم جاهایی در سیاره ای دیگر بود - خودنشان ریخته می شد خیره شوند و نقش ها و حوزه های نفوذ را تقسیم کنند و به حساب سود خویش بر سند صهیونیسم، ص 249 شموئیل سرنس تئوریسین سازمان تحقیقات آینده اسرائیل که بعدها به فلسطینیان ملحق شد و اسرار صهیونیست ها را فاش کرد درباره توافقات روچیلدها و سران صهیونیسم با هیتلر چنین می گوید: در جلسه ای که برای راهنمایی من تشکیل شده بود یعقوب در حالی که دود از پیشش به هوا برخواسته بود رو به من گفت:... این مسأله را مهاجرت یهودیان ما با این، اشاره به پول حل کردیم، هر یهودی که بخواهد به اینجا اسرائیل بیاید از او استقبال می کنیم و هرچه بخواهد به او می دهیم و یهودیان بی غیرتی که نخواهند به موطن اصلی خود بیایند، آنها را با تهدید و ارعاب راضی به حرکت می کنیم، شما اشاره به شموئیل باید به فکر این باشید که اگر روزی هیتلر از میان رفت به چه صورت تهدید را ادامه دهیم... جمعیت کم به درد ما نمی خورد... اینجا مال ماست، اما عرب ها تعدادشان زیاد است، به فکر چاره باشید. بلوای صهیون از نیل تا هامون، ص 60 امروزه این خاندان از حامیان و رهبران اصلی جنبش صهیونیسم محسوب می شوند و این در حالی که همزمان شاخه های این خاندان در تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی دارای نفوذ بالای سیاسی و اقتصادی هستند.
36. یهود و صهیونیسم، ص 344.
37. Non Jewish.
38. یهود و صهیونیسم، ص 352.
39. آیت الله سید محمد شیرازی، دنیا بازیچه یهود، ص 42.
40. عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص 45 به نقل از اکرم زعیتر - سرگذشت فلسطین ص 97-98.
41. طبق آنچه در منابع یهود مبنی بر کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا آمده است.
42. کامل فرهنگ فارسی، ص 48.
43. کامل فرهنگ فارسی، ص 48.
44. عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص 25، به نقل از محمد تقی دیاری، پژوهشی درباره اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ص 77.
45. به توضیحات گتو در فصل ششم رجوع کنید.
46. صهیونیسم، ص 72.
47. پیشین، ص 91.
48. Antisamitism.
49. فرهنگ و علوم سیاسی، ج 1، ص 425.
50. صهیونیسم، ص 31.
51. یوری ایوانف، صهیونیسم، ص 140.
52. صهیونیسم، ص 152.
53. در آیین عبری هالوکاست هدیه ای است که با سوزاندن کامل یک حیوان پاک به پیشگاه خدا تقدیم می شود و با نسل کشی که در زبان عبری شوآ می نامند مترادف است. در کتاب مقدس این کار را به یوشع در هنگام فتح کنعان نسبت می دهند.
54. مانند کتاب دژخیمان مشتاق هیتلر اثر دانیل جونا گلد هیگن که به سیزده زبان ترجمه شد. صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، محمد امیر شیخ نوری، ص 114.
55. صهیونیسم، ص 39.

منبع: قاسمی، سلمان، (زمستان 1389)، ردپای سامری، اصفهان، کیاراد، اول.

 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.