مورچه سان، عنکبوت وش، زنبور وار

تبیین کارکرد رشته تاریخ به عنوان یکی از رشته های مهم علوم انسانی که از جایگاه ویژه ای به لحاظ هویتی و ملی برخوردار است بسیار اهمیت دارد. در این راستا تلاش شده است تا کارکرد تاریخ در سه وجه مخاطبان تاریخ،...
چهارشنبه، 15 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مورچه سان، عنکبوت وش، زنبور وار
مورچه سان، عنکبوت وش، زنبور وار

 

نویسنده : فائزه توکلی




 
تبیین کارکرد رشته تاریخ به عنوان یکی از رشته های مهم علوم انسانی که از جایگاه ویژه ای به لحاظ هویتی و ملی برخوردار است بسیار اهمیت دارد. در این راستا تلاش شده است تا کارکرد تاریخ در سه وجه مخاطبان تاریخ، حکام و زمامداران و روش های تدریس و آموزش آن تبیین شود.

کارکردهای تاریخ

صاحب نظران بر سه وجه عمده کارکرد تاریخ در حوزه علوم انسانی تاکید می ورزند.
۱) تاریخ به منزله راهنمای عمل اجتماعی از طریق انتقال مفاهیم، مضامین و رویدادهای گذشته به حال؛ کارکردی (Function) که به طور سنتی و در افواه عوام، در قالب احکام گزاره ای «تاریخ، آینه عبرت» یا «گذشته چراغ راه آینده» ارائه می شود.۱
۲) تاریخ به منزله نهادی برای آموزش، انتقال و اشاعه مدنیت
۳) تاریخ به منزله نهادی برای سازماندهی و ساماندهی امور سیاست، جامعه، فرهنگ و اقتصاد در حال و آینده.
در کارکرد اول، تاریخ به مثابه بستری برای یافتن هویت و تلاش برای بیان برداشت ها و تلقی های مختلف و متنوع از اعمال و افعال انسان ها در بسترهای زمانی مکانی متفاوت و مداوم در گذر زمان است. انسان از دیرباز همواره در طول حیات خود در پهنه هستی با پرسش بسیار ساده ای رو به رو بوده است: «من کیستم؟» دغدغه همیشگی انسان، یافتن پاسخی درخور برای این پرسش ظاهراً ساده ولی بسیار حیاتی و محوری بوده است؛ پرسشی که با هویت، هستی و موجودیت او سر و کار دارد. انسان برای یافتن پاسخ خویش به «تاریخ» روی آورد و آن را بستری برای «من» گمشده خود یافت.۲
انسان با سیر در گذشته ها، در لابه لای اوراق و متون، رخدادهای ایام و قرون گذشته مشتاقانه و حریصانه در پی آن بود تا «خود» را و «تبارشناسی» و «دیرین شناسی» خود را به مدد آن فهم کند. این دغدغه و اشتیاق او را بر آن داشت تا به درک و شناخت تاریخ بیش از پیش و بیش از هر چیز دیگر همت گمارد، تا با فرا گرفتن تاریخ و آموزش آن از این رهگذر هر چه بهتر و دقیق تر به شناخت خود نائل آید. در کارکرد دوم تاریخ به منزله نهادی برای آموزش، انتقال و اشاعه مدنیت و توجه به مخاطبان جوان در حوزه تاریخ است. به طور کلی گرایش تام در میان نسل جوان، دوری از مسائل تاریخی و احتراز از ورود به عرصه تفکر تاریخی است که ایجاد بستر های لازم جهت آموزش صحیح، با متدهای جدید آموزش برای ایجاد تغییر و تحول در مخاطبان جوان در سطوح متعددی بسته به نگرش و انتظارات مخاطبان نیازمند توسعه است، از جمله:
مورچه سان، عنکبوت وش، زنبور وار
۱) تلقی از تاریخ به عنوان یک درس یا دوره درسی مثلاً در مدارس، دبیرستان ها یا دانشگاه ها
۲) تلقی از تاریخ به عنوان زمینه مطالعات و تحقیق
۳) تلقی از تاریخ به عنوان یک گرایش علمی آکادمیک
۴) تلقی از تاریخ به عنوان یک رشته تحصیلی دانشگاهی
۵) تلقی از تاریخ به عنوان یک حرفه یا پیشه؛ تعبیری که نخستین بار در ۱۹۴۳ مارک بلوخ مورخ شهیر و فقید فرانسوی ابداع کرد.۳
در سطح اول، تاریخ به عنوان یک درس و آموزش و انتقال مفاهیم آن به مخاطبان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در آموزش و پرورش علمای فن اذغان کرده اند یادگیری زمانی انجام می شود که تغییر رفتار ایجاد شود. لذا آشنایی لازم و کافی با تازه ترین راهکارها و شیوه های علمی آکادمیک ایجاب می کند که برنامه ریزی های آموزشی به فراخور سن و سال و مقاطع تحصیلی متعدد و با جدیدترین متدها و ابزارهای آموزش به کار گرفته شود.
رویکردهای جدید به آموزش و انتقال مفاهیم تاریخی
امروزه تاریخ فراتر از صرف یادگیری و حفظ کردن چند نام و چند تاریخ زمانی وقوع حوادث است. گرچه توانایی به یاد آوردن جزییات وقایع مربوط به اشخاص برجسته و حوادث عظیم در جای خود حائز اهمیت است، لیکن لذت و مسرت تاریخ زمانی افزایش می یابد که راساً در فعالیت ها و اقدامات مربوط به تاریخ مشارکت و حضور داشته باشیم و تاریخ را به گونه تجربیات واقعی و به مثابه منابع و آثار اصلی به فرزندان آموزش دهیم. مطالعه کتاب ها و منابعی که روند تاریخ را تغییر داده اند، و داستان هایی که بر جزییات و دقایق زمان و مکان تاکید دارند، به نوجوانان کمک می کند تا به درک واقعی بودن افراد و مکان ها و انتخاب های واقعی و تبعات و پیامدهای واقعی، دقیق تر بنگرند. برای آنکه دقیق تر بنگرند، پرورش ذهن منسجم و واجد الگوی تحلیل و روشمند و مبتنی بر خط فکری به مراتب از یک ذهن غیرمنسجم و انباشته از اطلاعات و داده ها و یافته های انبوه و بی شمار ولی فاقد الگوی تحلیل و خط سیر روش شناختی و فاقد خط فکری و صرفاً متکی به خط محفوظاتی، برتر و ارزشمند تر است.
تلاش برای فرا گرفتن کل تاریخ جهان نه تنها غیرممکن، بلکه بسیار دشوار و طاقت فرساست و موجب کاهش شور و اشتیاق به تاریخ می شود. در حالی که مطالعه و بررسی عمیق معدودی از وقایع مهم به ما این امکان را می دهد تا وجوه و ابعاد مختلف یک داستان یا واقعه را درک کنیم. علاوه بر این، خود ما نیز همواره می توانیم گزاره های جدیدی به داستان مذکور اضافه کنیم. تاریخ یک تجربه عملی است و یادگیری تاریخ باید به همان شیوه یادگیری زبان صورت گیرد یعنی به همان شیوه ای که یاد می گیریم چگونه از یک زبان جدید استفاده کنیم و آن را به کار می بندیم، با همان شیوه می توانیم به نحو احسن تاریخ را یاد بگیریم، به این معنا که در حالی که درباره تاریخ مطالعه می کنیم آن را به کار می بندیم و به آن عمل می کنیم. سروکار داشتن با تاریخ در حقیقت با اقامه و طرح پرسش هایی راجع به وقایع، حوادث و شخصیت ها، جست وجو و کنکاش در شهرها و روستاها برای یافتن علائم و نشانه هایی از تاریخ آنها، گفت وگو با دیگران راجع به وقایع مساله ساز، نوشتن دیدگاه ها و روایت های خودمان درباره گذشته و نظایر آن میسر می شود.
نکته مهم دیگر تاکید بر این است که در اغلب موارد قطعیت در تاریخ وجود ندارد. کسی نمی تواند داعیه آن را داشته باشد که درباره فلان موضوع یا حادثه یا شخصیت تاریخی خاص، حرف آخر را می زند و به تمام آنچه باید و شاید دست یافته است و تکلیف قضیه را یک بار و برای همیشه تعیین کرده است. در مورد هر مساله یا واقعه تاریخی با بی شمار نقل ها و روایت ها و داستان ها و بی شمار ناقلان و داستانسرایان مواجه هستیم، اما به ندرت با موردی مواجه می شویم که به طور تمام و کمال حق مطلب را ادا کرده باشد. یک پژوهشگر تاریخ همواره به دنبال دیدگاه ها، نظرات و مواضع دیگری نیز هست و همواره به این نکته اذعان دارد که درک ما از تاریخ طی زمان تغییر می کند. طرح پرسش می تواند به بسط و گسترش تفکر انتقادی و مهارت ها و توانمندی های افراد در این راه کمک زیادی کند. علاوه بر این، اگر این فرآیند را به ویژه در سطح نوجوانان و جوانان در مدارس، دبیرستان ها و کالج ها مورد نظر قرار دهیم به آنان کمک خواهد کرد تا نحوه مشارکت در جامعه در آینده ای نه چندان دور را یاد بگیرند و با طرح سوال و پرسش با تفاوت های میان امور واقعی، تخیلی و آرمانی آشنا شوند.۴
«منقول است که تعلیم بد، هنگامی واقع می شود که رشته ای از کلمات از جزوات درسی معلم به دفتر دانش آموز سرازیر می شود، بدون اینکه ذهن هیچ یک از این دو را به تکاپو بیندازد.»۵
رسالت استادان و دبیران تاریخ در مقام سوژه هایی که به طور مستقیم با امر آموزش مفاهیم و مضامین تاریخی و انتقال آنها به نوجوانان و جوانان سر و کار دارند، در جای خود، رسالت بسیار خطیر و مهمی است که به زعم بسیاری از نظریه پردازان و صاحب نظران حوزه تاریخ هم تراز با رسالت مورخان است. در قرن بیست و یکم که ویژگی شاخص آن سرازیر شدن اطلاعات، وفور منابع و مراجع و مآخذ گفتاری، نوشتاری، دیداری (بصری)، شنیداری (سمعی)، الکترونیکی (در اشکال مختلف و متنوع آن از انواع کاست، نوار، فیلم، ویدئو و لوح های فشرده گرفته تا رادیو، تلویزیون، اینترنت و شبکه های ماهواره ای و نظایر آن) است نباید خود و مخاطبان خود، به ویژه نسل جوان را با اطلاعات ناچیز و اندک و بعضاً گمراه کننده یا غیرروزآمد قانع و سرگرم سازیم. لذا امر انتقال مفاهیم، مضامین و معانی پدیده ها و واقعیت های تاریخی به مخاطبان امری است بسیار فنی، تخصصی، علمی و پیچیده که مستلزم آشنایی دقیق و همه جانبه کارورزان تاریخ، یعنی استادان، دبیران، محققان و پژوهشگران تاریخ و در یک کلام مورخان با فراز و نشیب ها، تغییر و تحولات و سازو کارهای روش شناختی (متدولوژیک)، سبکی در حوزه تاریخ نگاری، آموزش تاریخ، مکاتب و نحله های روش شناسی تاریخی، فلسفه تاریخ و دیگر رشته های زیرمجموعه تاریخ است. ۶
نخستین راهکار در انتقال مفاهیم و مضامین تاریخ و شرح و بسط آن استفاده استادان و دبیران آموزشی تاریخ از جدیدترین متدها و الگوهای روش تدریس است. امروزه در اکثر مراکز آموزشی به ویژه مدارس و دانشگاه ها از روش سخنرانی جهت تدریس تاریخ استفاده می شود که در برابر روش های جدید تدریس، از سطح بسیار پایینی در انتقال مفاهیم آموزشی به ویژه در زمینه تاریخ برخوردار است زیرا مخاطبان در این شیوه فقط از یک حس شنوایی برخوردار هستند و این امر باعث می شود مخاطبانی که دیداری و لمسی هستند از یادگیری درست و صحیح بی بهره باشند. در الگوهای جدید تدریس استفاده از روش ایفای نقش و حس همدلی در راستای انتقال صحیح و دقیق مضامین تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در واقع عبارت است از توانایی قرار دادن خود به جای شخص دیگر و در زمان دیگر، اینکه بتوانیم خود را در زمانی غیر از حال، به عنوان گشتاوری آنی و ناپایدار و به جای شخصی دیگر قرار دهیم، به طوری که احساسات و حالات روحی وی را بیان کنیم لذا ایفای نقش یکی از متدهای مفید و موثر در ایجاد احساس همدلانه به منظور شناخت معنا و مفهوم گذشته است. با این متد، بازسازی گذشته به معنای حس و لمس آنچه می تواند فرد را در برابر موضوعات و وقایع، به گونه ای پراگماتیک و واقع گرایانه، آموزش دهد، بسیار موثر است.
در این راستا استفاده از منابع و اسناد اصلی نظیر یادداشت ها، سفرنامه ها، دفترچه های خاطرات و خطابه ها به ما کمک می کند تا از تحمیل حال بر گذشته امتناع کنیم و این امکان را به ما می دهد تا وقایع و رخدادها را از دریچه چشم انسان هایی که در آن ایام می زیستند و در متن آن وقایع حضور داشتند، ببینیم. از وظایف مهم دبیران و استادان تاریخ آشنا ساختن دانش آموزان با مفهوم تاریخ زنده است. ایجاد زمینه برنامه های گروهی، سفرها و گردش های علمی تاریخی، بازدید از موزه ها و اماکن تاریخی برای دانش آموزان و دانشجویان از مهم ترین شیوه های کاربردی انتقال مفاهیم تاریخی و عینیت بخشیدن به آن است. برای تحقق بخشیدن به این مهم باید ایجاد بسترهای مناسب به لحاظ امکانات مادی، فیزیکی و معنوی و برنامه ریزی های دقیق و منظم در مراکز، نهادها، ارگان های عالی صورت بگیرد. کمک ها و برنامه ریزی های مالی و مادی، تهیه و تدارک امکانات و تسهیلات حمل و نقل مناسب و مطمئن و هماهنگی با مقامات مسوول و ذی ربط بسیار اهمیت دارد. در راستای زنده نگه داشتن «تاریخ» جامعه باید بازسازی و بازآفرینی وقایع، حوادث و جنگ ها و معاهدات صلح، دوستی ها و مناسبات تاریخی، از طریق تشویق و ترغیب دانش آموزان و دانشجویان به برپایی مراسم آیینی و جشن ها و مناسبت های تاریخی در مقاطع زمانی مختلف، به راه انداختن یادمان ها، جشنواره ها، سخنرانی ها، سمینار و مانند آنها یا اجرای تئاتر و نمایش های تاریخی از روی حوادث و وقایع متعدد تاریخی و ترغیب آنان به ساختن و اجرای فیلم های کوتاه و نظایر آن صورت بگیرد.
بازدید از موزه ها نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا دانش آموزان و دانشجویان از نزدیک و عیناً می بینند که ابزارها و لوازم مختلف حیات فردی و اجتماعی که در گذشته کاربرد و رونق داشتند، چگونه ساخته می شوند و انسان ها در ایام گذشته چگونه با مواد و مصالح کار می کردند. در واقع موزه ها بخشی از «تاریخ فرهنگی»، «تاریخ اجتماعی» (social history) و «تاریخ محلی» یا بومی هستند که جزء جدیدترین رشته هایی هستند که طی چند دهه اخیر در حوزه مطالعات تاریخ جا باز کرده اند. موضوع مطالعه در این رشته ها اساساً زندگی فکری، فرهنگی و اجتماعی، نحوه خوراک و پوشاک، شیوه های زیستی و معیشتی انسان ها در ادوار مختلف، نوع مراودات و معاشرت فردی و اجتماعی انسان ها، انواع و اقسام پیشه ها و مشاغل در حوزه صنعت، کشاورزی و خدمات است. این موضوعات که تا پیش از این اساساً در حوزه تاریخ و مطالعات تاریخی جایی نداشتند، از سال های دهه ۱۹۶۰ تاکنون جای خود را در عرصه تاریخ علمی و آکادمیک بازکردند. ۷
لذا کارکرد تاریخ در زمینه انتقال مفاهیم آموزشی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است و انگیزش لازم را برای نسل جوان تاریخ به لحاظ هویتی معنا و مفهوم می بخشد و بستری را جهت کارکرد عقلانی تاریخ فراهم می سازد.
کارکرد سوم تاریخ در علوم انسانی و مهم ترین کارکرد تاریخ ساماندهی امور سیاست، جامعه، فرهنگ و اقتصاد در حال و آینده است. توسعه عقلانیت و علم و این واقعیت که علم واقعاً «کارآمد» است و در زندگی روزمره کاربردی فراگیر دارد، در حوزه تاریخ نیز این سوال را مطرح می کند که آیا علم تاریخ شناختی است بین الاذهانی و تفسیری یا کاربست مناسب و خاصی به گونه ای عینی دارد؟ در این زمینه مناقشه های زیادی وجود دارد اما آنچه حتمی است قابلیت هر علمی در کاربرد آن است. علم تاریخ نه به عنوان جریان و روایاتی محض که در مقطع زمانی ساری و جاری بوده است بل به عنوان علمی که معرفت و شناخت از جامعه در حال گذر را تبیین می کند، مطرح است. علم تاریخ علم تداخل افق هاست؛ افق ماضی با افق اکنون. محور اساسی در کارکرد تاریخ در حوزه های ذکرشده «فهم تاریخی» است. «برای تاریخ، موضوعی که باید کشف شود حادثه صرف در قالب زمان گذشته نیست بلکه فکر مبین آن است. کشف آن فکر پیشاپیش به معنای فهم آن هم هست.» ۸ لذا به آسانی می توان دید چگونه فهرست کاربردهای تاریخ نه تنها منطقاً بلکه عملاً تمامی ندارد. کارکرد تاریخ در زمینه سیاست، دین، فرهنگ و جامعه بازاندیشی و فهم تاریخی است تا شالوده های نوین دانش تاریخی فراهم آید. تاریخ نگاری سنتی که نقل وقایع در مقاطع زمانی تاریخی را به رشته تحریر درمی آورد، کاستی هایی را در جریان کاربرد تاریخ در حوزه های فوق موجب شده است، به گونه ای که در زمینه حکومت باربارا تاکمن به سیر نابخردی حکومت ها تاکید می کند و می نویسد: «بشر در همه زمینه های دیگر جز حکومت شگفتی آفریده است، در حالی که همه علوم دیگر پیشرفت داشته و علم حکومت متوقف مانده است و امروز بهتر از سه یا چهار هزار سال پیش اعمال نمی شود.» ۹
به عقیده وی نابخردی زمان و مکان نمی شناسد، عمومی و همیشگی است. لذا نابخردی حکومت ها و تاثیر آن بر زندگی فردی، اجتماعی انسان ها، نمونه ای از عدم کارکرد عقلانی تاریخ در حوزه سیاست است. «کارکرد عقلانی تاریخ آن است که معرفت یا شناخت حاصل از عقل با اتکا به تجربه و عمل اندیشه شود.»۱۰
در زمینه رویکرد عقلانی تاریخ در حوزه اقتصاد اساتید تاریخ اقتصادی و اجتماعی، اقتصاد را به مثابه عرصه تصمیمات و کنش های عقلانی فردی تعریف می کنند که این تصمیم ها و کنش ها از سوی نهادهای ایدئولوژی و نظام های اجتماعی سیاسی شکل می گیرند. نهادهای اقتصادی، همانا قواعد رفتار عقلانی فردی و جمعی است، که در شکل گیری و تعیین رفتار نقش دارند. فعالیت های اقتصادی و روابط اقتصادی نیز به مثابه زیرمجموعه ای از فعالیت، روابط و ساختارهای اجتماعی است. لذا مطالعه تاریخ اقتصادی امروزه به صورت رشته ای مستقل دانشگاهی درآمده است.۱۱
در زمینه رویکرد تاریخ به جامعه نیز تحول شگرفی در نگرش مورخان سراسر جهان از سمت تاریخ سیاسی سنتی (نقل اعمال و سیاست های حکام و فرمانروایان) به سمت تاریخ اجتماعی پدید آمد. به گونه ای که آنچه زمانی در محور و کانون این حرفه قرار داشت، اکنون در حاشیه و پیرامون قرار دارد. تبیین جامعه شناختی می تواند تبیینی مناسب باشد. بسیاری از مردم به منظور تعیین سمت و سوی حرکت خود در دوران تحولات اجتماعی سریع، یافتن ریشه های خود و احیای پیوندهای خود با گذشته، به ویژه گذشته جامعه خود و خانواده، شهر یا روستا، شغل، گروه قومی یا دینی خود را امری بسیار ضروری و لازم می دانستند.۱۲

نتیجه

کارکرد تاریخ در علوم انسانی را بر سه وجه عمده راهنمای عمل اجتماعی، آموزشی و نهادی برای ساماندهی به امور سیاست، جامعه و فرهنگ و اقتصاد می توان به شمار آورد. لذا بازبینی مبتنی بر تاریخ نگاری نوین معاصر که بر کارکرد عقلانی تاریخ به دنبال تاریخ روایی تحلیلی در جهت دستیابی به فهم تاریخی تاکید دارد از اهمیت خاصی برخوردار است. در این زمینه فرانسیس بیکن تمثیلی دارد که در یک متن مشهور، از تجربه گرایان مورچه سان که صرفاً به جمع آوری اطلاعات می پردازند و از نظریه پردازان محض همچون عنکبوتانی که تارهایشان از درون شان نشات می گیرد، انتقادات تندی به عمل می آورد. لیکن در مقابل، زنبور را مثال می زند که به جست وجوی مواد خام می پردازد، ولی در عین حال در آن تغییراتی ایجاد می کند و آن را به صورت فرآورده مطلوبی درمی آورد.
ضرورت تاریخ نگاری مورخان در زمینه موضوعاتی همچون زنان و طبقات و توده های اجتماعی و بازبینی در این زمینه بسیار اهمیت دارد و در تاریخ نگاری نوین معاصر از جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین مورخان در پیوند گذشته با حال و آینده نقش مهمی دارند. آنهایی که بر زمان حال تسلط دارند بر گذشته نیز تسلط دارند و آنهایی که بر گذشته تسلط دارند بر آینده نیز تسلط خواهند داشت. به عبارتی آنان که به آینده عشق می ورزند باید از گذشته آگاهی داشته باشند. وگرنه مصداق تمثیل نیچه خواهند شد آنجا که می گوید: «به رمه هایی که آنجا در حال چرا هستند بنگر، آنها معنای دیروز و امروز را نمی دانند.»
کارشناس ارشد رشته تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، عضو انجمن علمی ایرانی تاریخ

پی‌نوشت‌ها:

۱- نورائی، مرتضی، «کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی»، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال هشتم، شماره (۲۹) بهار ۱۳۸۳، ص ۲۵۱
۲- حسینعلی، نوذری، «مورخان و مخاطبان:‌(۱) ضرورت بازنگری در آموزش و انتقال مفاهیم، نظریه‌ها و کاربست‌های تاریخ»، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال نهم، شماره ۳۴، تابستان ۱۳۸۴، ص ۱۱۶
۳- حسینعلی، نوذری، مورخان و مخاطبان (۲)، ص ۱۱۷
۴- همان، صص ۱۲۲- ۱۲۰
۵- مایکل، استنفورد، درآمدی بر تاریخ‌پژوهی، ص ۲۰۱
۶- حسینعلی، نوذری، مورخان و مخاطبان (۲)، ص ۱۴۵
۷- همان، صص ۱۶۴ - ۱۶۳
۸-. آر. ی، کالینگوود، مفهوم کلی تاریخ، ترجمه علی‌اکبر مهدیان، نشر اختران، ۱۳۸۵، ص۲۷۲
۹- تاکمن، باربارا، سیر نابخردی از تروا تا ویتنام، ترجمه حسن کامشاد، انتشارات فرزان، تهران ۱۳۷۵، ص۳
۱۰-LIoyd, Christopher. «Enplaining the History of Economic and social structures», C. LIoyd, The structures of History, (oxford: Basil Blackwell, ۱۹۹۶) ch.۱, pp. ۱۱-۶۵.
۱۱- همان، صص ۳۵۰ - ۳۴۵
۱۲-Brke, peter. «Theorists and Historians», In History and Theory, London (Cambridge: polity press, ۱۹۹۶) ch. ۱., pp. ۱-۲۱.

http://www.aftabir.com منبع : آفتاب



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما