نگاهی گذرا بر کتاب تاریخ یمینی

ابونصر محمد بن عبدالجبار عتبی (م ۴۲۷ هه.ق) اهل ری که مدت طولانی در دستگاه ابوعلی سیمجور و ناصرالدین سبکتگین به سر برده و چندی هم سمت نیابت شمع المعالی قابوس را در خراسان داشته و مدتی در نیشابور نزد امیر نصربن
چهارشنبه، 15 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی گذرا بر کتاب تاریخ یمینی
نگاهی گذرا بر کتاب تاریخ یمینی

 





 

شرح حال عبدالجبار عتبی

ابونصر محمد بن عبدالجبار عتبی (م ۴۲۷ هه.ق) اهل ری که مدت طولانی در دستگاه ابوعلی سیمجور و ناصرالدین سبکتگین به سر برده و چندی هم سمت نیابت شمع المعالی قابوس را در خراسان داشته و مدتی در نیشابور نزد امیر نصربن ناصرالدین سبکتگین سپهسالار خراسان به سر می برده است. کتاب مشهور او تاریخ یمینی است که در شرح سلطنت سبکتگین و سلطان محمود تا سال ۴۱۲ نوشته شده و به نام یمین الدوله محمود به تاریخ یمینی موسوم گردیده است. عتبی بسیاری از حوادث اواخر عهد سامانی را به مناسبت، در کتاب خود آورده و آن اطلاعات نیز بسیار سودمند و مفید است.
وی از دانشمندان خراسان و معاصر دقیقی، فردوسی، عنصری و فرخی بوده است. عتبی تاریخ یمینی را به زبان تازی به خواهش امیر جلال الدوله ابواحمد، محمد، ولیعهد سلطان محمود غزنوی نوشت.

شرح حال جرفادقانی

مترجم تاریخ یمینی، ابوالشرف ناصح بن ظفر بن سعد منشی جرفادقانی (گلپایگانی) است که معاصر سلطان طغرل، آخرین ملوک سلجوقی عراق بود؛ بعد از کشته شدن طغرل در سنه ۵۹۰ هه.ق و اختلال اوضاع عراق به سبب طغیان ممالیک سلجوقیه و آمدن چند باره ی سلطان تکش خوارزمشاه به عراق و گرفتن و غارت همدان و بازگشتن وی در اواخر قرن ششم در حدود ۵۹۲ هه.ق که جمال الدین الغ باربیک آیبه دست اندرکار سلطنت عراق بود و با اتابک ازبک همدست و در نواحی عراق شوکتی به هم رسانیده، جرفادقانی در خدمت وزیر او ابوالقاسم علی بن حسن بود که به امر او تاریخ عتبی معروف به یمینی را از عربی به پارسی ترجمه کرد. وی از دبیران بنام دوره ی سلجوقی بوده و در نظم و نثرِ دو زبان عربی و فارسی ماهر و استاد بوده است.
مولف در دیباچه ی ترجمه ی یمینی از دو مجموعه از اشعار خود بنامهای روضه الحزن و شعله القابس یاد می کند و از تالیفات خود به کتاب تحفه الافاق فی محاسن اهل العراق که ظاهراً تذکره شعرا و کتاب تراجم احوال جمعی از بزرگان عراق است، اشاره دارد.
مذهب جرفادقانی مانند اکثر دانشمندان و مردم هم عصر خود مذهب تسنن داشته و در آن سخت متعصب بوده و با روافض و علویان مخالفت داشته است.

ابواب کتاب

کتاب شامل پنج بخش می باشد:

بخش اول:

توضیحات و فهرست کتاب و مقدمه مصحح

بخش دوم:

دیباچه ی مولف

بخش سوم:

متن کتاب از ذکر امیر ناصرالدین سبکتگین و مبدأ کار او تا ذکر امیر نصر بن ناصرالدین سبکتگین تا صفحه ۴۱۸

بخش چهارم:

سه ملحقه با عناوین ۱ خاتمه ی یمینی (حوادث ایام) ۲ ترجمه آخر یمینی و ۳ ترجمه مرثیه عتبی درباره ی نصر بن ناصر الدین

بخش پنجم:

قسمت آخر کتاب شامل توضیحاتی پیرامون تعلیقات، سبک نگارش و لغات کتاب با معانی آنها و فهرست اسامی اشخاص اماکن و اشعار.

۱) مقدمه مصحح

مقدمه دکتر جعفر شعار حاوی مطالب تحقیقی بسیار خوبی در مورد کتاب و موضوعات پیرامون آن می باشد که ابعاد مختلف کتاب از نویسنده تا نسخ مختلف و شیوه و روش کتاب و .... را مورد بحث قرار داده است.

۲) دیباچه ی مولف

دیباچه ی این کتاب یکی از زیباترین دیباچه های زبان فارسی است که جرفادقانی آن را با سلاست و جزالت به خامه توانای منشیانه خویش با نثری مصنوع و فنی نگاشته است.
شیوه او در خطبه کتاب همچون سایر دیباچه نگاران، پس از حمد و ثنای پروردگار متعال با نام همایون پیامبر اکرم و ذکر محامد و بزرگواری او نامه خود را می آراید و آنگاه صد هزار رحمت و تحیت و سلام به «عترت طاهر و اهل بیت و اشباع و اتباع و اصحاب» او می فرستد و سپس به مدح «الغ بار بیک آیبه» و ملک متوفی «اتابک ایلدگز» و بویژه به «سید الوزا» ابوالقاسم علی بن محمد که مشوق وی در ترجمه کتاب بوده است، می پردازد و سرانجام از چگونگی تصنیف و ترجمه آن و موضوع و فایده اش سخن می گوید؛ او در شیوه نگارش اثر خود می نویسد:
«نخواسته ام که به تکلف و تنوق، مقاصد و معانی کتاب در حجاب اشتباه بماند... واگر کسی مکتوبات این ضعیف در نظم و نثر تازی مطالعه کرده باشد... معلوم شود که اگر چه کودن پارسیم حرون است، مرکت تازیم خوشرو است و گرچه کسوت مهلهل عجمه ام خقل است، حله مفوف عربیتم، نیک نو است.»
خطبه این کتاب نیز مانند سایر دیباچه های آثار مصنوع و فنی از این دست اشاراتی به آیات و احادیث دارد و آن را با آوردن ابیات نغر فارسی و عربی مزین کرده و به صنایع ادبی لفظی و معنوی و سایر آرایه های ادبی آراسته است.
نگاهی گذرا بر کتاب تاریخ یمینی

۳) متن کتاب

کتاب حاضر شرح وقایع تاریخی از اواخر سامانیان تا زمان سلطان محمود غزنوی است و البته درباره ی امرای سیستان، آل زیار، سیمجوریان، آل فریغون، غوریان، دیلمیان، خوارزمشاهیان و افغانیان نیز شرحی آورده و از این رو کتاب حاضر یکی از مآخذ مهم و شایان توجه به شمار می آید.
جنبه ی ادبی کتاب نیز بس مهم است و حاوی داستانها، پندها، عبارات بدیع، اشعار زیبا و دلپذیر است. علاوه بر آن درباره ی مسائل گوناگون مذهبی و اجتماعی نیز اشاراتی در کتاب هست که از طرز تفکر مردم در قرن چهارم و پنجم هجری و آداب و رسوم اجتماع آن روزگار حکایت می کند.
ترجمه کتاب حاضر در آغاز قرن ششم انجام گرفته و مولف مانند بسیاری از گویندگان و نویسندگان معاصر سلطان محمود غزنوی در مدح این پاشاه راه اغراق و غلو می پیماید از این رو کتاب وی زیرمجموعه کتب درباری قرار می گیرد، اما وی از بیان حقائق خودداری نکرده و رشته ی سخن را تماماَ به دست ستایش و مداهنه نداده است.

۴) ملحقات کتاب

الف) «خاتمه یمینی» یا حوادث ایام به قلم خود جرفادقانی: حوادث مربوط به زمان نویسنده – اواخر قرن ششم – را بیان می کند. در این خاتمه به ساده نویسی و نثر مرسل گراییده و از این حیث با ترجمه تاریخ یمینی فرق بسیاری دارد.
ب) « آخر یمینی» با قلم عتبی و محتوی آن بدگویی از شخصی بنام ابوالحسن بغوی که از امرا بوده است. و ابواسماعیل سعد بن ابی المفاخر آن را ترجمه کرده است.
ج) «ترجمه مرثیه امیر نصر بن ناصر الدین سبکتگین» که در جوانی درگذشته است و این قسمت را شخصی بنام حبیب الله جرفادقانی ترجمه نموده است.

سبک نگارش کتاب

ترجمه تاریخ یمینی یکی از آثار گرانسنگ و از کتب فصیح و پرمایه زبان فارسی است که به سبک عصر خود تحریر یافته است. و به قول استاد بهار از حیث فصاحت و استحکام با اصل تازی برابری می کند.
«سبک تاریخ یمینی دنباله ی کلیله و دمنه و شیوه ی ابوالمعالی نصرالله رحمه الله علیه می باشد جز اینکه سجع هم گاه به گاه به کار رفته است، ولی نه مانند مقامات حمیدی که قید وفور اسجاع موجب خراش اسماع گردد بلکه در موازنه و مترادفات هم تند نرفته و عبارت را از این ممر نیز خراب نکرده است، و من بعد از نثر ابوالمعالی و کلیله، از نثر جرفادقانی استوارتر و دلپذیرتر نیافته ام، نه از وطواط و بهاء الدین چنین سخن شنیده و نه از قاضی حمید و نورالدین منشی چنین عبارت بدیع و بلند دیده ام و آنجا که دست وقلم را آزاد ساخته و قصدش پرداختن معنی صرف است در کمال فصاحت و سلاست از عهده ی ادای مقصود برآمده و در آنجا که قلم را نگاه داشته است نیز به خوبی حق صنعت را ادا کرده است»
ولی نظرات دیگر و متفاوتی نیز وجود دارد مانند نظر مولف هزار سال نثر پارسی که عقیده دارد:
«ترجمه جرفادقانی پر از لغات تازی است و به کاربردن واژه های عربی را به حد خنک و بیمزگی می رساند. مع هذا از لحاظ تاریخی پر ارج است و بعضی از صفحات گیرا در آن دیده می شود.»
از تحقیقات اخیر نیز می توان به تحقیق فرزاد نبی ئیان اشاره کرد که در رساله پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان "تحریری دیگر از تاریخ یمینی" بر مطلب فوق صحه می گذارد:
«تاریخ یمینی نوشته ابو نصر عتبی م. ۴۲۷هه.ق به زبان عربی و با ترجمه فارسی ناصح بن ظفر جرفادقانی در آغاز قرن هفتم هجری (۶۰۳) به دستور ابوالقاسم علی بن الحسین بن محمد بن ابی حنیفه و زیر جمال الدین آی ابه الغ باربک از اتابکان آذربایجان، بیانگر گوشه هایی از تاریخ سامانیان، آل بویه، آل زیار، فریغونیان و پادشاهان غرشستان و خانیان است ، همچنین این کتاب که مؤلف آن را به مناسبت لقب محمود غزنوی (یمین الدوله) یمینی نامیده، شرح امارت یافتن سبکتکین و محمود غزنوی و دلاوریهای وی در ایران زمین و هندوستان است . به طور کلی این کتاب بخشی از تاریخ پرفراز و نشیب ایران را به خواننده می نمایاند و هر چند که مؤلف در بیان ویژگیهای پادشاهان و بخصوص محمود غزنوی راه اغراق پیموده است ، اما از خلال وقایع حقایق را بازیافت حقایقی که در کمتر اثری آمده است ، بخصوص چگونگی انقراض سامانیان که بتفصیل بیان شده و شرح حمله های محمود غزنوی به هند و دیگر مناطق که یک به یک شرح شده است . از این رو کتاب حاضر می تواند ماخذی مهم و قابل توجه به شمار آید، اما نثر کاملا فنی و متکلف آن باعث گردیده که خواننده با زحمت و رجوع به کتب لغت منظور مترجم را دریابد به مین سبب پس از خواندن چند صفحه او را خستگی افزاید و کتاب را به یک سهو نهد و مطالب سودمند آن به دست فراموشی سپرده شود.»
آقای شعار ـ مصحح کتاب ترجمه تاریخ یمینی نظر نسبتا معتدل تری دارند چه اینکه بعد از تأیید اجمالی نظر ملک الشعرا آورده است:
«باید اذعان کرد که نثر این کتاب در بعضی موارد تا حدی مصنوع و متکلف و مغلق و دارای لغات و اصطلاحات فراوان و احیاناً غیر مأنوس است ... و بی شباهت به نثر تاریخ وصاف و جهانگشای جوینی نیست. امام همه ی کتاب متکلف و مغلق نیست.»
دکتر ذبیح الله صفا، صاحب کتاب تاریخ ادبیات ایران نظر خود را چنین ابراز می کند:
«جرفادقانی انشایی بینابین در ترجمه کتاب برگزیده، هرجا که مطلب حاجت به آوردن عباراتی دور از تکلف داشت حد سخن را رعایت می کرد و آنجا که میدان را برای جولان طبع آماده می یافت، بر مرکب صنعت می نشست و چون در ادب دستی قوی و ذوقی سلیم داشت از عهده این هر دو شیوه به نیکویی برآمد، چنان که می توان گفت کتاب او از نمونه ها و سرمشق های بارز نثر مصنوع است.»
از خصوصیات دیگر کتاب سادگی، کوتاهی و روانی جملات آن است که در این مورد به صنایع ادبی کمتر توجه کرده است مانند:
«و همه را آواره کرد و اصفهبد ابوالفضل را بگرفت و محبوس کرد و در حبس او بود تا وفات یافت و بابی با نصر دوست شد و هر دو دل بر استخلاص آمل نهادند و ابوالعباس حاجب به آمل بود با دوهزار سوار از لشکری و چون به آمل رسیدند ابوالعباس از مقاومت ایشان عاجز ماند و هزیمت شد و ایشان آمل با تصرف گرفتند.» (ص ۲۸ کتاب)
و نیز داستان پناهنده شدن فخر الدوله به قابوس و واقعه ی فتح بْست (صفحات ۲۲ ۲۶)
مولف در کتاب خود به تقلید از کلیله و دمنه به اشعار، آیات و احادیث استدلال کرده است و امتیازی که دارد مخصوصا در اشعار عربی اطلاعاتی راجع به شاعر و سراینده ی شعر به خواننده می دهد ولی متاسفانه این روند در مورد اشعار فارسی جز در دو مورد بکار نرفته است.
ناگفته نماند که «از آغاز تشکیل دولت های ایرانی تا اوایل قرن پنجم هه.ق دیوان دربار سلاطین ایران به زبان عربی بود و مکاتیب رسمی و دیوانی بدین زبان انشا می شد و حتی در مکاتبات بین پادشاهان و زعمای لشکر و وزیران نیز زبان عربی به کار می رفت، چنان که نمونه ةایی از آن را در تاریخ عتبی و ترجمه آن می توانیم دید...
این روش همچنان تا دوره ابوالعباس فضل بن عباس اسفراینی، نخستین صاحب دیوان بزرگ دربار محمودی ادامه داشت. در دوره او به تصریح عتبی، به امر او دیوان از عربی به فارسی برگردانده شد.» در عهد خواجه احمد بن میمندی بار دیگر، دیوان از پارسی به عربی بازگشت؛ در ترجمه تاریخ یمینی آمده:
«وزیر، ابوالعباس در صناعت دبیری بضاعتی نداشت و به ممارست قلم و مدارات ادب، ارتیاض نیافته بود و در عهد او مکتوبات دیوانی را به پارسی نقل می کردند و بازار فضل کساد شده بود.. و چون مسند وزارت به فضل و فضایل شیخ جلیل [خواجه احمد حسن میمندی] آراسته شد، کوکب کتاب از مهاوی هبوط به اوج شرف رسید.»
البته نویسندگان این دوره حتی در موضوعات تاریخی نیز جودت و جزالت وانسجام و روانی کلام را در مراعات هرچه بیشتر تکلفات لفظی می پنداشته اند و چون در زبان پارسی از جهت محدود بودن دایره لغات به گفته این نویسنده، مجال زیادت تانفی نبوده است، انتخاب و استعمال هرگونه لغات عربی را جایز می شمرده .... و کثرت استعمال آن را از شرایط کمال «نثر و هنر نویسندگی می دانسته اند.»
صنایع بکار گرفته شده در کتاب
با تسلطی که جرفادقانی بر صنایع ادبی داشته است در جای جای کتاب خود از این فنون استفاده نموده است:

صنعت توصیف

بعنوان مثال در شرح یکی از نبردهای امیر اسماعیل چنین می نویسد:
«جمله نیزه ها بیانداختند و تیغها بیرون کشیدند و چندان کشتن رفت که شمشیرهای آهنین دل بر زاری کار جوانان کارزار خون گریست و عقرب را بر آسمان دل بسوخت و عواء نواء عواء برگرفت و آسمان جامه ی کبود تعزیت در سر کشید و سماک رامح نیزه بینداخت و شعری را گریه آمد و ماه از حرقت رخساره بخراشید و فلک از حسرت پشت دو تا کرد و کواکب بر بساط مجره کاه بگستراند و صبح جامه چاک کرد.» (ص۱۶۴)

تشبیه و تمثیل

در غالب موارد تشبیه و تمثیل شباهت فراوانی به کلیله و دمنه دارد.

تشبیه مانند:

«نفرین بر دنیای فانی و روزگار غدار باد که چون سوسمار بچه خوار وچون روباه محتال و چون گرگ مغتال و چون سایه منتقل و چون سراب بیحاصل است» (ص ۱۴۷)

تمثیل مانند:

«و بلا مقناطیس به خود کشیدن و زهر بگمان چشیدن کار عاقلان نیست» (ص۴۵)
«و ندانست که بر دیواری که به دست خویش اساس آن واهی کرده باشد تکیه نباید کرد و از ماری که زخم خورده ی نکایت او باشد احتراز باید نمود.» (ص ۱۲۹)

کنایه و استعاره:

«ملک (نوح بن منصور سامانی) فرمود تا همگنان را بگرفتند و در قید اسار کشیدند و دست سلب و غارت به حشم و خدم او دراز کردند و ساز و سلاح و مواشی همه بستند و صحیفه عمر ابو علی (سمیجور) بر آن صورت ختم شد و شاهین نخوت او که در هوای کبریا پرواز می کرد در دام مهانت و مذلت افتاد.»

سجع

گاهی از عبارات مسجع هم به زیبایی استفاده کرده است. مانند:
«امیر ناصرالدین سبکتگین غلامی بود ترکی نژاد مخصوص به فیض الهی، آراسته به آیین سلطنت پادشاهی، روزِ کوشش چون شیر همه عنف، گاهِ بخشش چون ابر همه کرم و لطف، هنگامِ داد چون باد جهنده بر قوی و ضعیف وچون آفتاب تابنده بر وضیع و شریف، به همت چون دریا که در دهش از کاهش نیندیشد.

موازنه و قرینه سازی

صفحه ای خالی از این صنعت در کتاب نمی یابیم مانند:
«چون کار او در علو شأن و نفاد فرمان و کمال اقبال و حصول آمال به غایت رسید.» (ص ۵۸)
«امیر اسیر گشت و اسیر امیر شد و ذالک علی الله یسیر» (ص ۱۳۰)
نویسنده از صنایع دیگری چون مترادفات، اطناب و اسهاب، مراعات نظیر و تجنیس هم استفاده نموده که به منظور رعایت اختصار از آوردن نمونه های آن خودداری می کنیم.
جعفر شعار در سال ۱۳۰۴ شمسی در تبریز متولد شد . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تبریز به پایان رسانید و در این مدت زبان و ادبیات عربی و تفسیر قرآن را در محضر پدر خود آموخت . سپس در دانشکده ادبیات آنجا مشغول تحصیل شد و به دریافت درجه لیسانس در رشته زبان و ادبیات فارسی و نیز رشته زبان فرانسوی نائل آمد . آنگاه در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و در دوره دکترای ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و به اخذ درجه دکتری از دانشگاه تهران نایل گردید . دکتر شعار به زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی و ترکی عثمانی آشنایی دارد . کتابها و مقالات متعددی از وی انتشار یافته که فهرست بعضی از آنها به قرار زیر است : ترجمه تاریخ یمینی قصه حمزه نامه در دو جلد سیاستنامه خواجه نظام الملک جوامع الحکایات ترجمه صوره الارض از ابن حوقل تاریخ پیامبران و شاهان گفتارهای دستوری
غلام احیا حسینی
دانش پژوه کارشناسی ارشد رشته ادیان و مذاهب، مدرسه عالی امام خمینی (ره)
- صفا، دکتر ذبیح الله؛ تاریخ ادبیات در ایران، انتشارات ابن سینا، چاپ ششم، تهران ۱۳۵۲، ج۱ ، ص۶۴۱
- کشاورز، کریم؛ هزار سال نثر پارسی؛ انتشارات سازمان کتابهای جیبی، تهران ۱۳۴۵، ج۳، ص۷۶۴
- از آنجا که لقب سلطان محمود "یمین الدوله" بوده ؛ عتبی کتاب خود را منسوب به ایشان "تاریخ یمینی" نام نهاده است.
- ابوالشرف ناصح بن ظفر جرفادقانی؛ ترجمه تاریخ یمینی؛ تصحیح دکتر جعفر شعار، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، تهران؛ ۱۳۷۴؛ در مقدمه کتاب صص ۲۰-۱۹آمده است : غیر از ترجمه جرفادقانی، هفت ترجمه و شرح دیگر از این کتاب صورت گرفته است.
- رک: دیباچه آراسته؛ دکتر عطا محمد رادمنش، کیهان فرهنگی مرداد ۸۲ – شماره ۲۰۲
- ترجمه تاریخ یمینی ص ۱۰
- بهار، محمد تقی (ملک الشعرا)؛ سبک شناسی؛ انتشارات امیر کبیر، تهران ۱۳۶۹، ج۲، ص۳۸۶
- هزار سال نثر پارسی، ج۳، ص۷۶۴
- نبی‌ئیان، فرزاد؛ به راهنمائی : جعفر حمیدی ۳۵۰ صفحه، کتابنامه TH پایان نامه (کارشناسی ارشد) -- دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۷۹
- رک: مقدمه دکتر جعفر شعار
- تاریخ ادبیات در ایران، ج۲ ، ص۱۰۱۲.
- فن نثر در ادب پارسی، صص۲۱۴-۲۱۳.
- ترجمه تاریخ یمینی، صص ۳۴۶-۳۴۵.
- فن نثر در ادب پارسی، صص۱۶۰-۱۵۹

http://www.aftabir.com منبع : آفتاب



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.