ورزش عرصه ی تجلّی قابلیت های انسان

ورزشکاران عزیز، ان شاء الله که خسته نباشید. آقای مرشد هم ان شاءالله خسته نباشند، دست و پنجه شان درد نکند. همه تان ان شاءالله موفق باشید. خیلی خوب ورزش کردید، ما لذت بردیم از اینکه دیدیم شما جوانهای باهمت و قوی
شنبه، 25 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ورزش عرصه ی تجلّی قابلیت های انسان
ورزش عرصه ی تجلّی قابلیت های انسان

به کوشش: محمد قاسم فروغی جهرمی




 

توانایی انسان به همت اوست

ورزشکاران عزیز، ان شاء الله که خسته نباشید. آقای مرشد هم ان شاءالله خسته نباشند، دست و پنجه شان درد نکند. همه تان ان شاءالله موفق باشید. خیلی خوب ورزش کردید، ما لذت بردیم از اینکه دیدیم شما جوانهای باهمت و قوی بحمدالله با اینکه شرایط هم اینجا آماده نیست، نه یک گود درستی هست، نه یک زمین درست و حسابی یی هست توانستید بحمدالله یک ورزش خوب و کاملی انجام بدهید.
الحمدالله شماها سر زنده اید. اگرچه به خاطر ایمانتان و در راه مجاهدت برای خدا بخشی از سلامتی و جسمتان را دادید، لکن شما از بسیاری از کسانی که این ایثار را در راه خدا نکردند همت و قدرتتان بیشتر، عزمتان راسخ تر و توانایی بالفعلتان بحمدالله بهتر است.
در حقیقت شما جانبازان عزیز که روی چرخ نشسته اید به ما و به همه درس می دهید و عملاً شما اثبات می کنید که توانایی انسان و قدرت او، به همت او وابسته است.
همان طور که فرمودند: «انّما الاعمال بالنّیّات»، کار و عمل وابسته به نیت است. کسی که می تواند نیت داشته باشته باشد، او قوی و کارآمد و تواناست. این را باید ما خودمان به وجود بیاوریم.

ورزش بروز دهنده ی قابلیتهای متنوّع انسان

انسان از همه موجودات عالم، قوی تری است و خدای متعال ذره ذره بافتهای در هم تنیده این جسم را از مغز بگیرید آن طور که صاحبان این فن برای ما می گویند، هنوز علم بشر عمده ترین کارکرد حجم مغز را نشاخته و اصلاً نمی شناسد که این بخش مغز برای چیست تا بقیه اعضای بدن انسان، طوری خلق کرده که ما هنوز بدن خودمان را نمی شناسیم.

1ــ قابلیتهای جسمانی

یکی از مهمترین کارهای ورزش این است که دایم میدان های تازه و افق های تازه ای را باز می کند و قابلیت های جسم انسان و قدرت پروردگار را در به وجود آوردن این جسم، در خلق این شکل این شییء بدیع که نامش انسان است، نشان می دهد.

2ــ قابلیتهای معنوی و اراده ی پیشرفت

این جسم با این همه تحرک، با یک عامل معنوی همراه است و آن عامل، خرد و اراده انسان است، که انسان می تواند این دو را به کار بگیرد و جسم را هدایت کند و در جهتهای گوناگون آن را حرکت بدهد. آن اراده هم خودش یک چیز فوق العاده ای است. گاهی انسان می خواهد همان طور که گفتم از طبقه اول به طبقه دوم برود؛ حوصله ندارد، حال ندارد؛ اراده او این قدر نیست که یک چیز سنگینی را از اینجا بردارد و آن جا بگذارد؛ اما همین اراده این قدر توانایی دارد که برود روی بام دنیا؛ روس قله اورست. ببینید چقدر فاصله است! دکترها به ده دقیقه ورزش صبحگاهی قانعند و می گویند صبحها فقط برای ده دقیقه دستها و پا و سر را تکان بدهید؛ اما اراده انسان کم می آورد و می گوید نمی توانم. هر چه هم می گوییم چرا ورزش نمی کنی، می گوید نمی توانم. «نمی توانم»؛ یعنی ظرف من خالی است و در این حد، اصلاً این ظرف توانایی ندارد؛ اما وقتی با همین ظرف بنا می کنیم کار کردن، می بینیم رفت تا قله اورست! چطور این ظرف خالی بود؟ برای این که آن را به کار نگرفته بودیم.

ورزش نشان دهنده ی موجودی ملتها و توانایی دولتها

به عقیده من، جوان ایرانی برای اول شدن در دنیا، هیچ چیز کم ندارد. جوان ایرانی بااستعداد است. ورزشکار ایرانی دارای استعداد درخشان است. باید به او امکان داد، میدان داد و کار او را رو به راه کرد تا بتواند مشکل ستاره ای در میدانهای ورزشی دنیا بدرخشد. امروز دنیا این طور نیست؛ ورزش از موجودی ملتها خبر می دهد و سخن می گوید حتی از توانایی دولتها هم خبر می دهد و حرف می زند امروز ورزش در دنیا این است. جوانان و ورزشکاران ما آماده اند. آن رشته هایی را که به دقت انتخاب می شوند، برنامه ریزی و روی آنان کار کنند.

تلاش برای عینی کردن صحیح ورزش

یکی، همین بعدی است که فرمود؛ بعد تبلیغی و نمایشی عظیم این کار در سطح جهان. این، یک نمایش عظیمی است. نمایش فقط به معنای بازی کردن نیست؛ نمایش یعنی مکنونات یک ملت را، انسان جلوی چشم مردم دنیا قرار بدهد تا آن را به چشم ببینند. با حرف، با زبان، خیلی ادعاها می شود کرد. اگر یک ملتی بتواند آنچه را که می گوید اگر می گوید شجاعم، اگر می گوید به فرهنگ خود مطمئن و دلگرمم، اگر می گوید قدرت و تربیت انسانهای بزرگ را دارم، اگر می گوید در من عزم اراده موج می زند؛ اینها را همه ملتها می توانند بگویند در یک میدانی نشان بدهد و جلوی چشم مردم دنیا بگیرد، ارزش این کار از ده ها کتابی که در فضیلت این نوشته بشود، بیشتر است.
حالا ما بگوییم بانوی مسلمان ایرانی چنین و چنان است؛ این حرف است؛ می تواند مخاطب ما را قانع بکند، می تواند قانع نکند؛ اما وقتی بانوی مسلمان ما در یک چنین میدانی یا در میدان های بزرگ مشابه اش همان طور که ذکر کردند، در میدان نبرد، در میدان حماسه و ایثار، در میدان سیاست، در میدان مدیریت های کلان کشور یا در میدان علم خودش را نشان داد، این کار از ده ها کتاب، از صدها ورق، از هزارها سطر نوشته ارزشش بیشتر است.
این، تجسم واقعیت است؛ این، تبلور آن چیزی است که وجود دارد؛ چشم شان را که نمی توانند منکر بشوند. کاری که می توانند بکنند، این است که در تبلیغات آن را منعکس نکنند؛ کما این که نمی کنند و نکرده اند؛ اما ما خودمان باید در تبلیغات مان این را منعکس کنیم.
شما آقایان مسؤولان این فدراسیون و مسؤولان سازمان تربیت بدنی تلاش می کنید که صدا و سیما حق این قضیه را به درستی ادا کند؛ همچنانی که در مورد برخی از ورزشهای دیگر حق آن ورزش به درستی ادا می شود.

در ورزش چه معیارهایی وجود دارد؟

این کاروان ورزشی، هم در معیارهای متداول بین مردم و ورزشکاران دنیا برای کشور مایه افتخار شد، هم در معیارهایی که عقلا و منصفان و هوشمندان عالم آنها را درک می کنند و به آن اهمیت می دهند اگرچه خیلیها هم به آنها عامل نیستند یعنی معیارهای ارزشی و توجه به اخلاق و ادب و برازندگی شخصیت و معنویت.
من شنیدم که در دهکده ورزشی سیدنی کاروان ورزش جانبازان و معلولان ما مورد توجه و احترام همگان بوده است؛ منشأ آن همین خوصیاتی است که بحمدالله شما در خودتان به وجود آورده اید و ما خدا را شکر می کنیم که شما جوانان عزیز، با وجود نقص جسمانی و عدم برخورداری از سلامتی که دیگر جوانها دارند و ای بسا که آن سلامت را نه به کار می بندند و نه از آن حتّی یک ذره برای غیر از اهداف شخصی استفاده می کنند توانستید از نیروی جسمانی خودتان و بالا تر از آن نیروی اراده خودتان بهره بگیرید و برای کشور و انقلاب و برای نظامتان افتخار به وجود بیاورید.

نقش عوامل معنوی در ورزش

مادیات انسان از معنویات تغذیه می شود.
امکان ندارد بتوانید نقش معنویات را از زندگی بشر حذف کنید؛ چون عوامل معنوی، در زندگی بسیار اثر گذارند.
البته ممکن است مثلاً در عرصه ورزش، در کنار این عوامل معنوی، عوامل دیگری از جمله حس رقابت، پول، نام و نشان و این چیزها نقش داشته باشد؛ اما عوامل معنوی، از تمام اینها برتر و بالاتر و مؤثرتر است. چرا خودمان را از این عوامل معنوی محروم کنیم؟!
ما که این همه ورزشکار مؤمن، خوب، حزب اللهی و جبهه رفته در عرصه ورزشمان داریم، باید از آنها به کمال استفاده کنیم.
یقیناً در کارها و پیشرفتهای شما و این افتخاری که به خواست خدا کسب کرده اید، معنویات نقش اصلی را داشته است.

استعداد جوان در زمینه های مادی و معنوی

همان طور که در میدان رقابت ورزشی، قوا و نشاط شما جوانان از یک پیرمرد بیشتر است، در میدان رقابت و مسابقه به سمت معنویت هم توانتان بیشتر از یک پیرمرد است.
یعنی همانطوری که اگر من و شما الان مسابقه دو بدهیم، یقیناً شما جلوتر از من می افتید؛ اگر از نقطه واحدی به سمت عروج به مراتب معنوی هم حرکت کنیم، باز شما از من جلوتر می افتید.
بنابراین قوت و نشاط جوان، هم در زمینه مادی و هم در زمینه معنوی جوان است. همچنان که شما در ورزش جسمانی، از پیر قویتر و بانشاط ترید و استعدادتان بیشتر است، در زمینه معنوی هم همین طور است و می توانید پیش بروید. این را قدر بدانید.

"تحصیل،" "تهذیب" و "ورزش" برای جوان

ببینید؛ دوره جوانی، دوره توانایی است. این توانایی در چه چیزهایی باید به کار برود؟
به اعتقاد من، باید عمدتاً در تحصیل علم، در ایجاد صفای نفس و روحیه تقوا در خود و ایجاد نیروی جسمانی در خود که ورزش باشد به کار رود. این سه مورد، عمده است.
یعنی اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می خواهید؟ خواهم گفت:
تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر می کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند.
هر کاری هم بخواهید بکنید، در دوران جوانی می شود کرد؛ یعنی در هر سه زمینه:
ــ هم در زمینه علمی،
هم در زمینه تهذیب نفس،
هم در زمینه ورزش باید در جوانی کار کنید.
البته همه می دانند که در دوره پیری، ورزش این قدر تأثیری که در دوره جوانی دارد، ندارد؛ اما غالباً تهذیب نفس را نمی دانند. خیال می کنند انسان باید بماند، پیر که شد، عبادت و تهذیب نفس کند؛ در حالی که آن وقت تهذیب نفس مشکل و گاهی محال است.
در دوره پیری، تهذیب نفس سخت است؛ اما در دوره شما در دوره جوانی تهذیب نفس خیلی آسان است.
به هر حال، جوانان این سه کار را باید جدی بگیرند.

جایگاه ورزش برای دانشجوی خوب

به نظر من دانشجوی موفق کسی است که:
خوب درس بخواند؛
خوب تهذیب اخلاق کند؛
و خوب به ورزش بپردازد.
من برای دانشجوی موفق، سه شاخص دارم. البته ممکن است یک جوان موفق در خانه، معیارهای دیگری داشته باشد؛ یک کاسب موفق، یک اداری موفق، معیارهای دیگری داشته باشد؛ اما دانشجوی موفق، به حیث دانشجویی، این است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند.

جوان و خودسازی همه جانبه

به دانشجویان هم بگویید که قدر جوانیشان را بدانند؛ خودسازی کنند خودسازی همه جانبه، یعنی خودسازی فکری، خودسازی علمی، خودسازی روحی و خودسازی جسمی ورزش هم بکنند.

"فتح الفتوح انقلاب اسلامی" چیست؟

یک وقتی امام (ره) در یکی از پیامهایشان فرمودند که، فتح الفتوح انقلاب اسلامی عبارت است از تربیت جوانهایی که این جور در راه خدا مخلصانه به آب و آتش می زنند. حقیقتاً هم انسان سازی، تربیت انسانهای صالح، ایجاد آدمهای اسوه که انسان بتواند به آن افتخار بکند، ازهر فتحی بالاتر از هر بُردی باارزشتر است. حالا شما به دلائل متعدّد جزو آن جوانها هستید.

نقش معلم در هویت بخشی نسل جدید

تشکیل هویت نسل جدید به دست معلم است؛ یعنی حتی نقشی پر رنگ تر از نقش خانواده و پدر و مادر.
خود شما هم فرزندان مدرسه ای دارید و می بینید که گاهی اوقات فرمایش آقا معلم یا خانم معلم برای بچه وحی منزل است؛ به خانه می آید، کاری را انجام می دهد یا کاری را انجام نمی دهد، یا ساعتی می خوابد یا ساعتی ورزش می کند، یا کار دیگری می کند؛ چون اینها را معلم گفته. پدر و مادر که بارها این حرفها را می گویند، تأثیر ندارد؛ اما حرف معلم تأثیر دارد.
در اکثر موارد حرف معلم بر حرف پدر و مادر در ذهن کودک و نوجوان ترجیح پیدا می کند. این است نقش معلم.
اگر ما می خواهیم این هویت، خوب شکل بگیرد؛
اگر می خواهیم نسلی به وجود بیاید که اعتماد به نفس و انضباط اجتماعی داشته باشد؛
یک نسل مسؤولیت پذیر و با عرضه و باکفایت برای کارهای بزرگ،
یک نسل دارای ابتکار،
یک نسل مهربان و بدون احساس انتقام گیری در درون خانواده بزرگ
جامعه،
یک نسل فداکار،
یک نسل پرکار،
یک نسل کم اسراف و دور از اسراف؛
اگر می خواهیم فرهنگ عمومی جامعه به این سمت حرکت کند، راه و کلیدش آموزش و پرورش است.
برای تربیت چنین نسلی، آموزش و پرورش باید مهیا و مناسب باشد.

توجه به جنبه های "سلامت" و "ورزش"

بدیهی است که سازندگی کشور، یک امر ضروری و لازم است؛ اما در تمام کارهایی که نسبت به این نوجوان مستعد آماده ای که شما برای او فکر کردید که در آینده، یک انسان ممتاز معنوی و مادی و علمی و دینی شود، بایستی آن هدف را فراموش نکنید.
یعنی اگر در ورزش، مثلاً شما طوری او را در میدان از میدانهای ورزش بردید که دچار انحطاط اخلاقی شد، این دیگر آن نخواهد شد که شما می خواهید.
اگر غذایی که به او دادید، غذایی بود که فرضاً دل انسان را سخت می کند، یا ذهن انسان را کند می سازد، او را سیر کرده اید؛ اما آنچه را که لازم است، به او نداده اید.
اگر علمی که می خواهید به او بدهید، علمی باشد که برای فردای او، هیچ گونه تأثیری نداشته باشد و این امکان را که بتواند به عنوان یک انسان بزرگ و ممتاز ظاهر شود، به او ندهد، این کار انجام نشده است.

ورود مسایل غیراخلاقی به ورزش

امروز ثروتهای طبیعی جهان اسلام به تاراج می رود،
ذخیره فرهنگی و فکری گرانبهای آن در زیر حجابی از پوشالهای تبلیغاتی مهاجمان فرهنگی عمداً پنهان می ماند،
استعدادها و مغزهای جوان آن ربوده می شود،
قوای آنان در منازعات نظامی و سیاسی نابود می گردد،
بی مبالاتی و ولنگاری اخلاقی و اعتقادی، از راه مدرنترین ابزارهای ارتباطی، همچون گندابی به درون محیط زندگی و درس و ورزش جوانان آن نشت میکند،
نفت آنان، روز به روز بر ثروت کمپانیها و خزانه مالیات گیرندگان بیگانه می افزاید و به جای صاحبان اصلی، دشمنان آنان را فربه می سازد، در قلب جهان اسلام و در گوشه و کنارهای آن در آسیا و آفریقا و اروپا تازیانه ظلم و خشم کافر بر پیکر میلیونها مسلمان فرود می آید و فلسطین و لبنان در آتش قساوت صهیونیستی می سوزد،..
... و این همه در و رنج، سیاستمداران و رجال دینی و روشنفکران امت اسلامی را به چاره سازی برنمی انگیزد.

گرایشهای ناصحیح در ورزش

البته من از کمک و حمایت از نخبگان همیشه دفاع می کنم و اعتقاد هم دارم که این کار درست است؛ منتها به نظر من خوب است بین ورزشکارها و نخبگان علمی مقایسه نشود. ده ها سال است که این کار در دنیا معمول است، در کشور ما هم همین طور معمول بوده است؛ اما مطرح کردن نخبگان علمی چند سال است که در این جا معمول شده؛ در سابق چنین چیزی وجود نداشته. این کار یواش یواش فرهنگ خواهد شد؛ به یک مسأله جدی و همگانی تبدیل خواهد شد. البته این هم هست که در دنیا روح عوامانه گرایش به ورزش غلبه دارد؛ این را باید تصدیق کرد.
الان شما می بینید که گاهی یک کشور را به یک فوتبالیست می شناسند. آن کشور لابد سیاستمدار دارد، نخبه علمی دارد، عالم دارد؛ اما هیچ کس از آنها را نمی شناسند؛ گاهی خود آن کشور را هم نمی شناسند!
دنیا به ورزش گرایش دارد، اما گرایش درستی نیست؛ من این گرایش را تأیید نمی کنم. کشور ما هم یک مقدار تابع همین قضیه است.
در کشور ما که مهد ورزشهای دیگری مثل کشتی است، در عین حال الان فوتبال جاذبه بیشتری دارد؛ افراد مسابقات فوتبال را تماشا می کنند و به هیجان می آیند و با احساسات عمومی دنیا همسطح می شوند. اینهایی که شما می خواهید، ان شاءالله درست خواهد شد. اعتقاد من این است که خیلی از این کارها را شماها قبل از آن که خودتان مصدر امور شوید، ان شاءالله خواهید دید که درست شده؛ بخشی از آنها هم می ماند برای این که وقتی شما مصدر امور شدید؛ چون اینها کارهای بلند مدت است.

ورزش چگونه می تواند گناه محسوب شود؟

همه تلاش ادیان الهی و سلوک معنوی و سعی پیغمبران و شهادتهای مردان بزرگ خدا برای این است که بشر را به راه اول بکشانند و در صراط مستقیم قرار دهند. یعنی بشر به سمت خدا حرکت کند، عروج معنوی و کمال انسانی بیابد، با خدا آشنا شود و آینده خود را که همان مرحله اساسی حیات بعد از مرگ است و بقیه مقدمه آن است، تأمین کند. «الدنیا مزرعة الاخرة».
من و شما در این جا برای حیات ابدی مقدمه چینی می کنیم. هر کاری که در این جا انجام می دهید تحصیل علم و تعلیم آن، مبارزه، ورزش، کسب دنیا و بنا و آبادسازی آن، کوبیدن دشمنان باید دارای روحی باشد که شما را در صراط مستقیم به پیش ببرد. هر چه که شما را از این راه بازدارد، گناه است.
گناه در اصطلاح دینی و در سخن انبیا یعنی عوائق و موانع راه کمال انسان.
معنای گناه آن نیست که خدای متعال العیاذ بالله نمی خواسته بندگانش خوشی و لذتی داشته باشند. لذتی که انسان را از راه خدا بازدارد، مثل غذای مضری است که کسی می خورد و او را به مرگ نزدیک می کند. انسان عاقل این غذا را نمی خورد و این لذت را دور می اندازد. کسی که چربی یا قند خونش زیاد است یا ماده مضری در بدنش وجود دارد، از غذای لذیذی که آن ماده را در بدن او افزایش می دهد، پرهیز می کند. آن را نمی خورد و دور می ریزد؛ ولو خوردن آن غذا لذت داشته باشد. لذت این غذا برای یک لحظه است؛ بعد بدبختی و گرفتاری اش گریبان انسان را می گیرد. گناه چنین چیزی است. به همین جهت است که در قرآن به استغفار تکیه شده است. آیات کریمه ای که چند لحظه پیش، نغمه روحبخش آنها فضا را پر کرد، همین مضمون را داراست: «و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواالله فاستغفروا لذنوبهم»؛ کسانی که وقتی کارخلافی انجام می دهند یا به خودشان ظلم می کنند (گناه، ظلم به خود است)، به مجرد این که به خود ظلم کردند، «ذکروالله»؛ به یاد خدا می افتند و «فاستغفروا لذنوبهم»؛ سپس از خدای متعال طلب مغفرت می کنند. «ومن یغفرالذنوب الا الله»؛ و کیست که بیامرزد گناهان را جز خدا. جوان باید مظهر پرهیز و استغفار باشد.
در دنیای امروزی، جوانان گرفتارند. آنها چوب ناپرهیزیهایشان را می خورند. اگر می بینید هیپی گری و انواع و اقسام بدبختیها از سی یا چهل سال قبل تا به امروز در دنیای غرب ادامه دارد و گریبان خانواده ها و جوامع اروپایی و امریکایی را گرفته است، به جهت دوری از خدا و غفلت از استغفار و ناپرهیزی در ارتکاپ گناهان است.
این مسأله هم دلایل متعددی دارد. عمده اش آن است که این جوامع، جوانان خود را از لحاظ معنوی سیراب نمی کنند. جوان به دنبال سیراب شدن از سرچشمه ای زلال است و اگر آن سرچشمه را پیدا نکند، به انحراف مبتلا خواهد شد.
امروز در دنیای غرب، حتی سیاستمداران متوجه این امر شده اند؛ هر چند آنها در مسایل مادی هوشیارند، اما در امور معنوی خواب سنگینی دارند و خیلی دیر متوجه انحرافات و اشکالات می شوند. لابد جریان این بیداری را در جراید یا در خبرها می خوانید. البته ما خبرهای بیشتری در این زمینه داریم و این هنوز اول کار است.
سیلی که از گندابهای اخلاقی آنها به راه افتاده، هنوز به دامنه ها نرسیده است. به دامنه ها که برسد، تمدن غرب را ویران خواهد کرد و سعادت کشورهای غربی را که بر پایه مادی گری است، نابود خواهد ساخت. شاید
این ویرانی را شما نسل نو و جوان به چشم ببینید، و این حادثه، بسیار دور نخواهد بود.

نقش ایمان و توکل در اصلاح خود و دیگران

ما در تعالیم اسلام، در عرصه های جنگ، پهلوانی، ورزش، تجارت، حکومت و در همه عرصه های زندگی، می بینیم این را به ما یاد می دهند که باطن خودمان را باایمان و توکل و توجه به خدا قوی کنیم. اصل قضیه این است. و چنین انسانهایی هستند که دنیای خود و دیگران را و آخرت خود و اگر دیگران بخواهند آخرت دیگران را می توانند اصلاح کنند.
بحمدالله جنگ آزمایش بزرگی شد و خیلی ها در عرصه جنگ این چیزها را فرا گرفتند. از جمله شما عزیزانی هستید که بحمدالله دلهایتان به نور ایمان منور است. ما خیلی خوشحالیم از اینکه می بینیم بحمدالله شماها به دیگران درس می دهید. امیدواریم خداوند به شما شفای کامل و عاجل عنایت کند و سلامتی ان شاءالله به شما برگردد «و ما ذلک علی الله بعزیز». ان شاء الله، به فضل الهی این کار میسر و ممکن است.
همیشه پیشرو راه خدا باشید، برای خدا و در راه خدا حرکت و اقدام کنید، برای خدا نیت بکنید. و امروز جامعه و کشور اسلامی ما به چنین نیتها و چنین انسانهایی احتیاج دارد. بحمدالله جوانهای خوب و نورانی در همه جای کشور پیدا می شوند و هر کسی به نحوی مشغول کار و تلاش است.
منبع : جایگاه و منزلت ورزش در نظام ما(دیدگاههای رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای)، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد مشترک، معاونت فرهنگی، چاپ دوم و سوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط