بررسی ابعاد تبلیغی و سیاسی ورزش

برادران عزیز! خواهران عزیز! اسلام، مسلمان را عزیز می کند. آن کس که از مسلمانی احساس عزت نمی کند، یک گوشه مسلمانی اش می لنگد. نمی گوییم مسلمان نیست. اما باید مسلمانی اش را کامل کند.
شنبه، 25 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی ابعاد تبلیغی و سیاسی ورزش
 بررسی ابعاد تبلیغی و سیاسی ورزش

به کوشش: محمد قاسم فروغی جهرمی




 

ورزش تبلیغ سیاست

"ورزش" و "تبلیغ"

برادران عزیز! خواهران عزیز! اسلام، مسلمان را عزیز می کند. آن کس که از مسلمانی احساس عزت نمی کند، یک گوشه مسلمانی اش می لنگد. نمی گوییم مسلمان نیست. اما باید مسلمانی اش را کامل کند.
قرآن می گوید: «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین.» این احساس عزت به مسلمانی و به ایمان، روحیه باارزشی است. این را باید حفظ کنید، و روز به روز آن را افزایش دهید.
رفتار شما باید به ورزشکارهای دیگرمان البته به بعضی شان درس بیاموزد.
ورزشکار در میدان ورزش هم باید احساس کند که در حال تبلیغ است: تبلیغ کشورش؛ تبلیغ ملتش؛ تبلیغ شجاعت این ملت بزرگ...
ان شاءالله بروید در میدانهای مبارزه، و رفتارتان هم تبلیغ باشد؛ ورزشتان هم تبلیغ باشد؛ بازی تان هم تبلیغ باشد؛ بردتان تبلیغ باشد؛ مدال گرفتنتان هم تبلیغ باشد. آن سرود جمهوری اسلامی که من آن روز تماشا می کردم همین پریروزها بود: دو سه روز پیش و آن منظره باشکوه و زیبا، که پرچم جمهوری اسلامی بالا می رفت و سرود نواخته می شد، همه اش تبلیغ دین است؛ تبلیغ ایران عزیز و این ملت بزرگ است. ما برایتان دعا می کنیم.

استفاده ی سیاسی از ورزش

س: با سلام خدمت حضرت عالی، و تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما نمایندگان نسل جوان قرار دادید.
جناب آقای خامنه ای! با توجه به این که جامعه ما یک جامعه جوان است و این طور که به نظر می رسد، خوشبختانه تفریح اول جوانان ما در حال حاضر ورزش کردن یا تعقیب کردن امر ورزش به طور جدی است، و چون جوانان ما به هر حال دوست دارند با ابعاد شخصیتی رهبرشان بیشتر آشنا شوند، سؤال من این است که آیا شما در برنامه های روزانه خودتان فرصت می کنید که به تماشای برنامه های ورزشی تلویزیون بپردازید؟
سؤال دیگر با توجه به اینکه آقای استیلی هم در این جا حضور دارند این است که وقتی آقای استیلی آن گل قشنگ را وارد دروازه تیم امریکا کرد، شما چه احساسی داشتید، و چه شد که بعد از آن بازی، آن پیام را انشاء کردید؟
ج: اما علت این که من آن پیام را دادم. این آقایان فوتبالیستها وقتی که پیش من آمدند، مفصل با آنها صحبت کردم که البته گزارش آن دیدار پخش نشد و مردم از محتوای آن ملاقاتی که با این جوانان داشتم، مطلع نشدند؛ اما حالا من چند جمله اش را به شما می گویم:
قبل از آن دیدار شاید چند هفته، و یا یک ماه و یا بیشتر رسانه های وابسته به امپراتوری رسانه ای خبری روی این بازی تبلیغ می کردند که این بازی، بازی سیاسی است!
با این که همه می گویند فوتبال و ورزش، سیاسی نیست؛ اما در آن موقع همه تبلیغ می کردند که این بازی سیاسی است!
از این کار، دو هدف مورد نظرشان بود:
یکی: مسأله تعادل ایرانی، امریکایی در این بازی بود ــ
من نمی دانم شما چقدر مطلع بودید؛ ولی ما که در جربان خبرهای خارجی و گفتارهای رادیوهای گوناگون دنیا قرار می گیریم، می دیدیم از این مسأله پر است ــ
دوم: این که پیش بینیهای عمده، بخصوص از طرف خود امریکاییها ولو صریحاً هم اظهار نمی کردند مبین این بود که ایران گل خواهد خورد؛ نه اینکه گل خواهد زد و در یک موقعیت ویژه، رئیس جمهور امریکا هم می آمد و از موضع اقتدار و بزرگ منشی و بزرگواری، یک پیام هم می داد که «بله؛ حالا گل را به شما زدیم، اما بالاخره بیایید دست دوستی هم به هم بدهیم!»
بنا بود آن شب پیام رئیس جمهور امریکا از تلویزیون سراسری شان پخش شود. این گل و بعد دنباله بازییی که بچه های عزیزمان ادامه دادند، قضایا را صد و هشتاد درجه تغییر جهت داد و حقیقتاً مظهری شد از وضعیت ملت ایران در مقابل امریکا.
این که من در آن پیام گفتم «مظهر» است، نمی خواستم بگویم که این آقا به خاطر جنبه سیاسی گل زده؛ نه. ایشان بازی فوتبال می کند، ماهر است، با تکنیک آشناست، از حریفش قویتر است و گل را زده است. هر کسی هم جای ایشان بود، این گل را می زد؛ هر کسی هم جای او بود، آن گل را می خورد.
بنابراین، بحث این نبود که این گل به خاطر مسأله سیاسی زده شده؛ اما این گل هویت سیاسییی را که در دنیا به این بازی داده بودند، به کلی به عکس خواست آنها عوض کرد و من از این موقعیت حداکثر استفاده را کردم.
البته آنها خیلی عصبانی شدند و بعد هم همان عناصر امپراتوری خبری دنیا گفتند که فلانی فوتبال را سیاسی کرد! نگفتند که ما چند هفته است که خودمان این بازی را سیاسی می کنیم!

عوامل مؤثر پیروزی فوتبال ایران بر آمریکا در جام جهانی

برادران عزیز، خیلی خوش آمدید؛ چه بازیکنها، چه مسؤولین، چه مربیان. من از یکایک شما، صمیمانه تشکر می کنم؛ هم از مسؤولین ورزش رؤسای فدراسیون و مربیها و یکایک بازیکنها. من آن شب، تا ساعت یک و نیم نشستم و بازی شما را تماشا کردم. با این که من در زمان جوانی که گاهی ورزش و بازی می کردیم، خیلی اهل فوتبال نبودم؛ اما بازی فوتبال را دوست دارم.
البته آن شب، مسأله دوست داشتن بازی نبود؛ حقیقتش من تصمیم نداشتم بنشینم، لیکن دیگر نشستم یعنی نشد و در ساعت دو خوابیدم. البته وقتی خوابیدم، سر و صدای مردم در خیابانها می آمد که شادی می کردند؛ یعنی بعد از گل اول شما، سر و صداها شروع شد. ساعت سه هم که طبق معمول، بیدار شدم، باز دیدم سر و صدا و شادی مردم در خیابانها هست؛ که این شادی، بسیار اهمیت دارد.
خوشحالی من از این قضیه، از چند جهت است:

1ــ بازی خوب (خلاق، تکنیک، داشتن قدرت و اراده جمعی)

یکی: اصل این که شماها خوب بازی کردید؛ هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ تکنیکی، هم از لحاظ قدرت و اراده و عزم و همان چیزهایی که در یک بازی دسته جمعی بخصوص بازی فوتبال لازم است.
بازی فوتبال، کاری نیست که فقط بشود آن را با زور انجام داد. البته قدرت بدنی در آن، دخیل است؛ اما هوشیاری و زیرکی می خواهد، قدرت حدس و ظرافت در عملکرد می خواهد. شما همه اینها را خیلی خوب عمل کردید. از این جهت، بسیار باارزش بود.
به حالای شما نسبت به ده سال قبل که نگاه می کنم، برای من مایه خوشحالی است؛ همچنان که وقتی در همه مسایل دیگر کشور می بینم چیزی پیشرفت کرده است، خدا را شکر می کنم و خرسند می شوم. در این کار هم خرسند می شوم؛ زیرا من بارها گفته ام بازی قهرمانی در همه ورزشها، یک وسیله برای چند هدف بزرگ است:
ورزش را همگانی، مردم را به ورزش علاقمند و ایران را در دنیا معرفی می کند؛ جوانها را در راههایی که برایشان قابل لمس کردن است، به حرکت درمی آورد. همه اینها ارزش دارد.
خلاصه، یکی از جهات خوشحالی من، این بود که شما خوب بازی کردید و میدانتان را خوب اداره کردید.

2ــ داشتن مربی ایرانی

دوم: این بود که مربی شما ایرانی بود. اگر غیر از آقای طالبی، یکی از آن مربیهای خارجی، شما را در این میدان آورده بود، من این قدر خوشحال نمی شدم. این مایه افتخار من است. من این آقا را نمی شناسم؛ اما خوشحال شدم و در قلبم احساس افتخار کردم که تیم ایران، با سرمربی ایرانی، تمرین و ورزش می کند و وارد میدان می شود. این خیلی خوب است. دیگران می روند مربیهای معروف دنیا را با میلیونها دلار استخدام می کنند؛ نتیجه اش آن می شود که دیدیم. شماها خودتان بودید و برای خودتان کردید؛ آفرین. خوب کردید. این را برای خودتان حفظ کنید.
من روی شخص، تکیه ندارم؛ روی این عنوان، روی این کلّی، تکیه دارم که سعی کنیم خودمان باشیم؛ ما خودمان چیزی کم نداریم.
شما نگاه کنید، ببینید، ورزش سنتی ما کُشتی است؛ ما در کُشتی در دنیا سرآمدیم؛ اما فوتبال یا والیبالی را که جانبازهای ما روی زمین، نشسته
انجام می دهند، از اروپاییها یاد گرفته ایم. شما در این زمین فوتبال، جوری بازی کردید که صاحبان فوتبال هم یعنی انگلیسیها و دیگران به شما نگاه و شما را تحسین کردند.
این چیز خیلی خوبی است. آیا این نشان نمی دهد که ایرانی، این استعداد را دارد که در همه میدانها وارد بشود؟
شما برادران عزیز بدانید، ما امروز در همه مسایل کشور، همین جوریم؛ وقتی در صنعت، در علم، در مسایل فرهنگی و در تبلیغات، وارد میدان شدیم و عزم کردیم و خواستیم، به نقاط بسیار و جاهای غیرقابل تصوری رسیدیم.
شماها دوره قبل را ندیدید و درست یادتان نیست؛ من در آن دوره، زندگی کرده ام. آن زمانها اصلاً باور نمی شد که ما بتوانیم در زمینه های مختلف، به این نقطه یی برسیم که چنین چیزی برایمان پیش بیاید؛ ولی امروز رسیدیم. این هم نکته دوم است که برای من مایه خرسندی است. خوب، ما در درون کشور خودمان، در میان ملت و مردم خودمان می توانیم همه نیازهای حقیقی خودمان را برآورده کنیم؛ بسم الله، بکنید.

3ــ برخورداری از جنبه های سیاسی

سوم: از جهات خرسندی من، همین مسأله سیاسی قضیه است؛ بخصوص در بازی ایران و آمریکا!
شما اگر از آلمان می بردید، من این قدر خوشحال نمی شدم. البته جنجال کردند که فوتبال، سیاسی نیست؛ ولی بالاخره ما نفهمیدیم که فوتبال، سیاسی است، یا نه. از حدود یک ماه قبل از بازی ایران، در آمریکا می گفتند سیاسی است، یا سیاسی نیست! ولی از لحظه گل دوم شما و بعد از پایان بازی، همه گفتند سیاسی نیست! بالاخره سیاسی است، یا نیست؟

3/1ــ اظهار تأسف رئیس جمهور آمریکا از این مسأله

من عرض می کنم که فوتبال، سیاسی نیست؛ فوتبال، فوتبال است. اما چیزهایی هست که برای ملتها معنا دارد؛ کما این که رئیس جمهمور آمریکا اظهار تأسف می کند! این که اولین باخت امریکا نبود؛ قبلاً هم باخته بود. در کدامیک از این بازیها سراغ دارید که رئیس جمهور آمریکا در یک کشور دیگر، در یک سفر رسمی در چین اظهار تأسف بکند؟!

3/2ــ خلع سلاح تبلیغاتی دشمن

پس پیداست که یک پدیده مهم است؛ هم برای شما و برای ملت ما مهم بود، هم برای آنها مهم بود. این نشان می دهد که قضیه، خیلی مهم است.
بله، عزیزان من شما بدانید، اگر در این بازی، ما باخته بودیم، بدانید که تبلیغات دنیا جور دیگری می شد؛ همه ی دنیا از همان لحظه، شروع می کردند که بله، ایران در هیچ میدانی نمی تواند وارد بشود؛ چرا بی جهت با آمریکای گردن کلفت و توانای قوی در می افتید؟! محور تبلیغات، این می شد.
پس من حق داشتم که بگویم شما دشمن قوی پنجه و متکبر را در این میدان، مقهور کردید آن عبارتی که بعد، سیاستمداران غربی انتقاد کردند که چرا گفتم «دشمن قوی پنجه میدان»ــ بله، اگر بچه های ما «گُل» خورده بودند، شما پدرشان را در تبلیغاتتان درمی آوردید! پدر همه ما را در تبلیغات، درآورید! قضیه، این است. بنابراین، حقیقتاً خرسندی بود و ملت هم واقعاً خوشحالی کردند.

3/3ــ منحصر به بودن پیروزی ایران برای مسلمانان جهان

ببینید، شما هیچ جا را سراغ ندارید که یک بُرد، یک جور در میان ملتهای دنیا انعکاس پیدا کند!
شما گفتید کشورهای خلیج فارس؛ نه، معلوم می شود خبرها را درست منعکس نکرده اند. من خودم در تلکسی خواندم در کشور برزیل که کشور فوتبال است، مسلمانها جمع شدند و دسته جمعی دعا کردند، نماز خواندند و برای اولین بار بعد از بُرد شما، مراسم مذهبی مسلمانان برزیل، در رادیو سراسریشان پخش شد!
یعنی این چیست؟ روی این فکر کنیم. این چه قضیه ای است که در کشوری یک برد و در میدان فوتبال پیش می آید، بعد در کشور برزیل، مسلمانها خوشحالی می کنند؟!
برای هیچ کشوری اتفاق نمی افتد؛ نه برای سعودی، نه برای پاکستانی،نه برای مالزی، نه برای سوریه، نه برای الجزایر! برای هر نوع کشور اسلامی که شما حساب کنید، چنین چیزی پیش نمی آید؛ این مخصوص جمهوری اسلامی است.چرا؟
برای خاطر این که جمهوری اسلامی، پرچمی را برافراشته که هر مسلمانی در هر جای دنیا وقتی یادش می آید، احساس هویت و افتخار می کند.
شما جوانهای عزیز، وقتی که دارید بازی می کنید، متوجه به این نکته باشید؛ بدانید بازی شما این طبیعت را دارد؛ چون شما ایرانی هستید.
البته بازی تیم ملی را می گویم؛ بازی در باشگاههای گوناگون دنیا، مسأله دیگری است. بدانید وقتی تیم ملی ایران چنین موفقیتی به دست می آورد، همه دنیای اسلام، احساس هویت می کنند؛ یعنی احساس می کنند که این گُل را خودشان زده اند و این بُرد و موفقیت را خودشان داشته اند.
آن شب تا صبح، مردم در فلسطین اشغالی، در سوریه و لبنان، شادی کردند؛ برای من روزنامه ها و قضایای لبنان را هم آورده بودند که در آن جا چه حوادثی رخ داده بود. در لبنان و سوریه هم درست مثل خیابانهای
تهران، اتفاق افتاده بود. در پاکستان و در کشورهای عربی دیگر و در برزیل هم همین جور بوده است!
یعنی وقتی تیم برزیل می بُرد، من گمان نمی کنم در خود برزیل هم این جور شادیهایی اتفاق بیفتد که برای تیم ایران اتفاق افتاد! و این به خاطر جایگاه جمهوری اسلامی است که خیلی ارزش دارد.
بنابراین، من از این حادثه، خیلی خرسند شدم و حقیقتاً گفتم باید سر آن آقایی که توپ اول را با سر زد، ببوسم؛ همچنین باید صورت آن آقایی هم که توپ دوم را زد، ببوسم.
در هر حال عزیزان من، این نکته هایی که این دو نفر آقایان گفتند، از آن جنبه های معنوی خیلی مهم است. من هم از تک تک شماها توقع دارم؛ نمی گویم بروید مثل یک عابد زاهد، رفتار کنید، اما هم این پیراستگی اخلاقی و اخلاق جوانمردی در میدان فوتبال که همه نسبت به شما گفتند و تصدیق کردند و هم آن طهارت معنوی جوانیتان را حفظ کنید.
منبع : جایگاه و منزلت ورزش در نظام ما(دیدگاههای رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای)، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد مشترک، معاونت فرهنگی، چاپ دوم و سوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط