عید انقلاب

شهریور پر حادثه‌ی سال 1357 بود؛ کشور در تب و تاب اعتراض‌های مردمی به حکومت قرار داشت. در فضای انقلابی آن روزها «جعفر شریف‌امامی» برای بار دوم به عنوان نخست‌وزیری رسیده و جانشین «جمشید آموزگار» شده بود.
شنبه، 8 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عید انقلاب
 عید انقلاب

پژوهشگر: میثم غلام پور
 

 
 
 
شهریور پر حادثه‌ی سال 1357 بود؛ کشور در تب و تاب اعتراض‌های مردمی به حکومت قرار داشت. در فضای انقلابی آن روزها «جعفر شریف‌امامی» برای بار دوم به عنوان نخست‌وزیری رسیده و جانشین «جمشید آموزگار» شده بود. شریف‌امامی در دوره‌ی نخست‌وزیری‌اش در سال 57 تلاش کرد با دادن امتیازهایی به مخالفان فضا را کمی آرام کند و «آشتی ملی» برقرار سازد؛ اما مجموعه اتفاق‌هایی که در دوره‌ی او روی داد تنها روشن‌کننده‌ی بی‌اثر بودن حضور وی بود.
یکی از مهم‌ترین این اتفاق‌ها برپایی نماز عید «فطر» به امامت آیت‌الله «مفتح» بود و تظاهرات انقلابی که بعد از آن شکل گرفت؛ اما براساس چه برنامه‌ای آن نماز باشکوه برپاشد؟ یاران امام چه تدارکی برای آن دیده بودند؟ و مردم چطور برای برگزاری آن متشکل شده بودند؟ این‌ها سؤال‌هایی است که سعی کرده‌ایم در این مقاله به آن پاسخ بگوییم.
ایده‌ی برگزاری نماز عید فطر در تپه‌های قیطریه چگونه شکل گرفت؟
آن سال ماه رمضان در تابستان قرار داشت و نیمی از آن با مرداد و نیمی هم با شهریور هم‌زمان شده بود. در ماه رمضان سال 57 مساجدی که حال و هوایشان انقلابی بود، روزهای پر کاری داشتند. صاحبان منابر از این ماه به عنوان فرصتی ویژه برای مبارزه ضد رژیم از راه مساجد بهره بردند. در واقع پایگاه مساجد تعامل خوبی بین روحانیت و مردم در راه مبارزه ضد رژیم ایجاد کرده بود. در میان مساجدی که در رمضان 57 صداهای مخالف بیشتری از آن‌ها شنیده می‌شد، اگر بخواهیم به چند نمونه اشاره کنیم بدون تردید یکی از آن‌ها مسجد «قبا» است.
این مسجد آن زمان به همت شهید مفتح به یکی از کانون‌های اصلی مبارزه ضد حکومت پهلوی تبدیل شده بود. طبق اسناد و خاطرات به جا مانده، بازار سخنرانی‌ها و انواع و اقسام فعالیت‌های انقلابی در ماه رمضان آن سال در مسجد قبا گرم بود. میزان استقبال مردم هم از سخنرانی‌ها و مراسم مسجد طوری بود که جمعیت به بیرون از مسجد و خیابان‌های اطراف کشیده می‌شد.
در اسناد ساواک درباره‌ی تعداد جمعیت در سخنرانی شب‌های مختلف ماه رمضان در مسجد قبا آمار قابل توجهی ارائه شده است که بیشترین آن‌ها مربوط به شب قبل از عید فطر است که در گزارشی تعداد جمعیت حدود 25 هزار نفر 1 و در گزارشی دیگر حدود 30 هزار نفر2 اعلام شده است؛ همچنین در یکی از این گزارش‌ها آمده که جمعیت در آن شب‌ در خیابان‌های اطراف مسجد به شعاع حدود 2 کیلومتر نشسته بودند.3
مراسم و فعالیت‌های دینی و انقلابی رمضان آن سال در مسجد قبا و البته مساجد دیگر دارای حسن ختامی اساسی هم بود. این حسن ختام، نماز عید فطر در 13 شهریور بود که در بسیاری نقاط رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت. آن سال نماز عید در مناطق مختلفی از تهران برگزار شد ولی دو سه نقطه نسبت به دیگر مناطق شاخص‌تر شدند.
مانند نمازی که در خیابان فرح‌آباد در نزدیکی میدان شهدا برگزار شد یا نمازی که در زمین‌های کن در اطراف بزرگراه محمدعلی جناح خوانده شد؛ ولیدر آن میان نمازی که در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار شد و تأثیر فوق‌العاده‌ای در جریان انقلاب داشت، نماز عید فطری بود که در تپه‌های قیطریه برگزار شد و به دنبال آن تظاهراتی شکل گرفت که از حدود تجریش شروع و تا مناطق جنوبی مثل راه‌آهن و شوش ادامه یافت.
نماز عید فطر قیطریه به امامت شهید مفتح برگزار شد و اصلاً طرح شکل‌گیری آن به مسجد قبا برمی‌گردد و نقش اصلی را هم در آن شهید مفتح به عهده داشت. جالب است که یک روز قبل از برگزاری نماز عید، روزنامه‌ی اطلاعات لیستی از بعضی مساجد برگزارکننده‌ی نماز ارائه کرد که در آن اشاره‌ای به نماز قیطریه نشده بود.
در روز عید جمعیت پس از خواندن نماز و شنیدن سخنرانی شهید باهنر و صحبت‌های کوتاه شهید مفتح مثل رودی آرام از خیابان کوروش کبیر (شریعتی فعلی) به سمت جنوب راه افتادند و دست به تظاهرات ضد رژیم زدند؛ تظاهراتیبی‌سابقه که گرچه ارقام ذکر شده درباره‌ی تعداد جمعیت در آن متفاوت است اما بدون تردید تبدیل به بزرگ‌ترین حرکت مردمی بر ضد رژیم تا آن زمان شد: «راهپیمایی روز عید فطر به عنوان یک دمونستراسیون و نمایش خیابانی در تاریخ نوین ایران بی‌سابقه بود.» 4

ویژگی‌های مهم راهپیمایی آن روز...

یکی از ویژگی‌های راهپیمایی طولانی عید فطر 57 برخورد مردم با ارتشی‌ها در طول مسیر بود که انعکاس قابل توجهی در رسانه‌های داخلی و خارجی آن زمان داشت: «تظاهرکنندگان به محض اینکه با کامیون پلیس برخورد می‌کردند شعار می‌دادند: «برادر ارتشی، چرا برادرکشی» و آنگاه زنان چادرسیاه و مردم به طرف مأمورین انتظامی گل پرتاب می‌کردند»5
آن روز ساکنان بسیاری از خانه‌ها در طول مسیر راهپیمایان با پذیرایی از آن‌ها همدلی خودشان را با آن جمعیت اعلام می‌کردند: «ساکنین طول راه در خیابان کورش (دکتر شریعتی فعلی) و خیابان شاهرضا (انقلاب فعلی) تا دانشگاه نیز جلوی خانه‌ها آمده با تبسم و تحسین خود و تقدیم شیرینی، گل و خوراکی، آب و شربت به آن‌ها داده هم آواز با تظاهرکنندگان می‌شدند.» 6
برای بسیاری از ناظران آن راهپیمایی، حضور گسترده‌ی زنان با پوشش چادر مشکی قابل تأمل بوده است؛ حضوری که هما ناطق آن را بزرگ‌ترین بسیج زنان در جریان انقلاب خوانده است.7 رویداد 13 شهریور 57 بسیاری از معادلات و حساب و کتاب‌های رژیم را به هم ریخت و آشتی‌ناپذیری مردم انقلابی ایران را نشان داد: «در حالی که دولت می‌پنداشت مذاکره با جناح‌هایمیانه‌روی مذهبی و سیاسی، به خوبی پیش می‌رود، ناگهان آن روز، به حماسه‌ای در تاریخ ایران و چه بسا حرکت‌های مردمی سراسر جهان، بدل شد...» 8
آن روز محمدرضا شاه خود سوار بر بالگرد به تماشای سیل جمعیت رفت تا با پرواز در بالای سر آن‌ها بهتر در جریان امور قرار بگیرد؛ «فریده دیبا»، مادر فرح پهلوی در خاطرات خود از تأثیر دیده‌های آن روز محمدرضا می‌نویسد:
«... پس از بازگشت از این بازدید هوایی محمدرضا تصمیم گرفت ایران را ترک کند. او به شدت افسرده و شکسته به نظر می‌رسید. بعدها فرح برایم تعریف کرد که فرماندهان ارتش و به خصوص ارتشبد «اویسی» و سرلشکر «نشاط» از شاه خواسته بودند اجازه‌ی سرکوب همه جانبه‌ی مردم را صادر کند اما محمدرضا گفته بود: «ما که نمی‌توانیم همه‌ی مردم کشور را بکشیم!»9
یکی دیگر از نزدیکان دربار پهلوی تظاهرات آن روز و واقعه‌ی 17 شهریور به فاصله‌ی چند روز پس از آن را دو زنگ خطری خوانده که بعد از آن‌ها: «تازه شاه دانست که مردم علیه او هستند. این، روحیه‌ی شاه را یکسره دگرگون کرد و حتی می‌شود این لغت را به کار برد که آن مرد با همه‌ی ابهت و قدرتی که به آن تظاهر می‌کرد،یکسره شکست.» 10
اهمیت تظاهرات یک‌صدای عید فطر 57 در جریان انقلاب اسلامی غیر قابل تردید است. بسیج آن همه جمعیت بر ضد رژیم و نظم و انضباط قابل تأمل در حرکت آن‌ها تحسین بسیاری از ناظران داخلی و خارجی را به دنبال داشت. نمونه‌اش نظرهای «ویلیام سولیوان»، سفیر وقت آمریکا در ایران است:
«نظم این راهپیمایی فوق‌العاده و شبیه یک رژه نظامی بود... مأموران و ناظران ما که برای گزارش مشاهده‌های خود در سفارت جمع شده بودند متفق‌القول بودند که یک سازمان مجهز و مجرب این راهپیمایی را سازمان داده است... نظم و سازمان این راهپیمایی در عین حال که موجب تحیر و شگفتی ما شد این واقعیت را هم آشکار ساخت که ما تشکیلات و فعالیت مخالفان را دست کم گرفته‌ایم...» 11
به هر حال آن روز ضربه‌ای اساسی بر پیکر دودمان پهلوی وارد شد. آن ضربه «علاوه بر آنکه روند سقوط رژیم را سرعتی باورنکردنی بخشیده بود، می‌رفت تا تندیس قدرت بی‌بنیاد حکومت را فرو ریزد. با این تظاهرات، دیگر پنهان داشتن بی‌اعتباری رژیم، ممکن نبود. در داخل جناح‌های نهضت، این روز، اثری معجزه‌آسا داشت، مردم چون به هم پیوستند به معجزه‌ی اتحاد پی بردند. مرزها، فاصله‌ها و طبقات ناگهان از میان رفت. یک میلیون تن یک‌صدا شدند. از این یک‌صدایی، نیرویی متولد شد که باطل‌السحر تمام اقدام‌هایی بود که پیش از آن می‌توانست حکومت سلطنتی را نجات بخشد...» 12
با این اوصاف می‌توان این سؤال را مطرح کرد که چنین رویدادی با همه‌ی کم و کیف و اهمیتش چگونه و با چه ساز و کاری شکل گرفت.

تدارک و شکل‌گیری نماز عید فطر

درباره‌ی رویداد عید فطر 57، بسیاری از توصیف‌ها و گزارش‌هایی که بیان شده مربوط به اتفاق‌های روز نماز و راهپیمایی است و به نحوه‌ی تدارک و سازماندهی آن جمعیت چه برای نماز و چه برای راهپیمایی کمتر پرداخته شده است. برای بررسی تدارکات آن مراسم چنان که به نظر می‌رسد باید حساب نماز عید را از تظاهرات بعد از آن جدا کنیم. ایده‌ی برگزاری نماز در تپه‌های قیطریه در واقع به یک سال قبل یعنی عید فطر سال 56 برمی‌گردد. طبق اسناد ساواک در نماز سال 56 مثل سال 57 هزاران نفر از طیف‌های مختلف فکری حتی از قبیل نهضت آزادیحضور داشتند.
ظاهراً برای تدارکات آن نماز کارهایی مثل سیم‌کشی برق، نصب بلندگو و آماده سازی پلاکاردها و نصب چادر قسمت بانوان در شب قبل از نماز عملی شده بود. برای آن روز افرادی هم به عنوان انتظامات تعیین شده بودند که در روز عید با بازوبندهای مخصوص مسئولیت راهنمایی مردم و اخذ فطریه را برعهده داشتند. 13 با چنین پیش‌زمینه‌ای دور از انتظار نبود که شهید مفتح و اعضای هیئت امنای مسجد قبا 14 نماز عید فطر سال 57 را هم به خصوص با توجه به فضای به وجود آمده به لطف ماه رمضان آن سال، در همان مکان برگزار کنند.
به ویژه با توجه به اینکه داخل مسجد ظرفیت سخنرانی‌ها را هم نداشت تا چه برسد به نماز عید. در اعلامیه‌ی مسجد قبا به مناسبت آغاز ماه رمضان سال 57 به امضای شهید مفتح پس از اشاره به برنامه‌های مسجد در آن ماه، به عنوان جمله‌ی پایانی بدون ذکر مکان نوید برگزاری نماز عید هم داده شده بود:
«به یاری خدا نماز با شکوه اسلامی را در محوطه‌ای وسیع مانند سال گذشته برگزار خواهیم کرد.» 15
در روزهای پایانی ماه رمضان یعنی حداقل از روز 10 شهریور(3 روز پیش از عید فطر) شهید مفتح به وضوح در برابر جمعیت خبر از برگزاری نماز در تپه‌های قیطریه را داد 16 و در واقع به طور رسمی آن تصمیم را آشکار کرد بعد هم طی 3 روز بعدی به ویژه از طرف دکتر مفتح به برگزاری این نماز تأکید شد. مراسم عید به این صورت برنامه‌ریزی شده بود که جمعیت ابتدا در مسجد قبا حاضر و بعد از آنجا با هم عازم قیطریه شوند.
آن ایام میان بسیاری از روحانیون در مساجد مختلف ارتباط برقرار بود و بعضی روحانیون در چند مسجد منبر می‌رفتند. با این وصف می‌توان حدس زد که بسیاری از اخبار مثل همین برگزاری نماز در تپه‌هایقیطریه به صورت دهان به دهان می‌پیچید. مسجد قبا به خصوص در طول ماه مبارک رمضان چنان جایگاهی نزد نیروهای مبارز پیدا کرده بود که حتی اهالی مساجدی دیگر هم تصمیم گرفتند روز عید فطر به تپه‌هایقیطریه بروند و نماز عید را به امامت شهید مفتح بخوانند. مسجد «الهادی» یکی از مساجدی بود که نمازگزارانش برای نماز عید به قیطریه رفتند. حجت‌الاسلام «هادی غفاری» و «اکبر براتی» هر 2 در خاطراتشان به این موضوع اشاره کرده‌اند. در خاطرات هادی غفاری آمده است:
«مرحوم آقای مفتح، شب سی‌ام رمضان، به من گفت: «آقای غفاری فردا، نماز عید فطر چه کار می‌کنی؟» گفتم: «من توی مسجد اعلام کرده‌ام که همه دوستان برای نماز عید فطر به مسجد شما بیایند، می‌خواهیم نماز عید را یکجا بخوانیم.»
در آن سال به طور عمده فقط در دو سه جا نماز خوانده شد، حال آنکه در گذشته هر کس در مسجد خودش نماز می‌خواند. لیکن جهت‌گیری عمده و اصلی در نماز عید فطر وقتی متجلی شد که به امامت شهید بزرگوار آیت‌الله دکتر مفتح برگزار شد.»17 مسجد «همت» تجریش هم مسجدی بود که پیش ‌نمازش حجت‌ا‌لاسلام «مصطفی ملکی» ظاهراً در برگزاری نماز قیطریه نقشی مؤثر داشته است. 18
«سیدمحمدمهدی جعفری» وقتی در خاطراتش به توصیف نماز عید فطر 57 می‌پردازد، در لابه‌لای حرف‌هایش به حضور اهالی مسجد همت هم اشاره کرده است:
«دیدم مرحوم شیخ مصطفی ملکی، امام جماعت مسجدی در سر پل تجریش، با افراد مسجدش آمدند و به ما ملحق شدند.» 19
این‌ها حکایت از ارتباط و اتحاد حداقل بعضی از مساجد تهران در دوران مبارزه دارد؛ ارتباط و اتحادی که در برگزاری با شکوه‌تر نماز عید تأثیرگذار بود. به گفته‌ی «ماشاءالله رحیمی»، یکی از فعالان مسجد در آن زمان، از یک ماه قبل از عید فطر کار تدارک وسائل و امکانات آن روز شروع شده بود. 20
یکی از موارد مربوط به تدارکات برپایی نماز عید فطر در تپه‌هایقیطریهآماده‌سازی محل برگزاری نماز برای حضور نمازگزاران بود. با توجه به وجود سنگ و حتی علف هرز در آنجا، محل، نیاز به بسیجی برای پاک‌سازی داشت. این کار به گفته‌ی «ابوالفضل توکلی‌بینا»، یکی از گردانندگان مسجد قبا در آن سال‌ها، از حدود 2 هفته قبل از عید آغاز شد. 21
توکلی‌بینا این موضوع را این طور توضیح می‌دهد:
«برای برگزاری نماز عید فطر در فکر بودیم که کجا را در نظر بگیریم تا اینکه دوستان یک قطعه زمین بزرگی در تپه‌های قیطریه که مشرف به خیابان شریعتی بود را معرفی کردند. این منطقه هم جای مناسبی بود و هم خیلی وسیع؛ البته سنگ و شن درشت زیاد داشت. گفتیم این را با بچه‌ها حل می‌کنیم لذا این محل را کاملاً صاف کردیم... باور کنید که بچه‌های ما با دست، دانه دانه سنگ‌های آنجا را برمی‌داشتند، حتی تا آن شب آخر هم پلیس می‌آمد مرتب مانع می‌شد؛ پوزخند هم می‌زد و می‌گفت شما می‌توانید اینجا نماز دایر کنید؟ ولی ما با یک اعتقاد محکمی نماز را برگزار کردیم...» 22
شب قبل از عید فطر برای کسانی که دستی در برگزاری آن نماز داشتند، شب شلوغی بود: «دوستان شبانه تدارک راهپیمایی روز عید فطر را دیدند. پلاکاردهایی آماده شد و شعارهایی که روی آن‌ها می‌بایستی نوشته شود که غالباً تقاضای آزادی زندانیان سیاسی بود، تهیه و روی پارچه‌ها نوشته شد.» 23
ماشاءالله رحیمی که خودش مسئول صوت و صدا در مراسم عید فطر قیطریه بود، فضای آن شب را بهتر توصیف می‌کند:
«ساعت 9 شب عید فطر سال 1357 به ما خبر دادند که زمین‌هایقیطریه آزاد است. همان موقع در مسجد جلسه‌ای تشکیل شد و 12 کمیته‌ی فرعی و یک کمیته‌ی اصلی برای آماده‌سازی زمین، تهیه‌ی پلاکارد، روشنایی و برق، صوت و صدا، توزیع پلاکارد، انتظامات و... تشکیل شد. ما از یک ماه قبل حدود 3 هزار متر پلاکارد تهیه کرده بودیم و این‌ها را حتی شبانه و روزهای جمعه می‌رفتیم از بازار، پارچه‌ها را تهیه می‌کردیم و چون 3 هزار متر پارچه کم نبود و می‌دادیممی‌نوشتند و به ما برمی‌گردانند، حتی برای تهیه‌ی چوب آن‌ها مأموریت به حاج «جواد رفیق‌دوست» سپرده شد. ایشان برای تهیه‌ی چوب به کرج رفتند و چندین وانت‌بار آوردند، بین راه مأموران چوب‌ها را گرفتند و گفتند شما می‌خواهید یک عده چماق‌دار را توی خیابان راه بیاندازید. ایشان به طور مخفی و با اشاره به ماشین‌ها می‌گویند شما بروید و ماشین چوب‌هامی‌روند و بعد حتی با زرنگی از مأموران ادعای خسارت پول چوب‌ها را می‌کنند که شما مرا گرفتید و راننده‌هاچوب‌ها را دزدیدند و بالاخره ماجرا خیلی سخت بود و تدارک آن راهپیمایی خیلی مشکل بود...» 24

تدارک و شکل‌گیری راهپیمایی عید

شهید مفتح در سخنان کوتاه خود پس از نماز عید، با اعلام اینکه «اکنون برنامه‌ای نداریم» از مردم می‌خواهد به خانه‌های خود بروند. 25
ظاهراً عمده برنامه‌ریزی شهید مفتح و یارانش یعنی برگزارکنندگان اصلی نماز عید فطر، حداقل در ظاهر اختصاص به نماز و سخنرانی‌های بعد از آن داشت. با این حال با آن جمعیت احتمال برگزاری تظاهرات ضد رژیم پس از برگزاری نماز، چندان دور از انتظار نبود و این احتمال از قبل هم داده می‌شد. گزارش‌های به جامانده مربوط به روزهای پیش از عید فطر، نشان از حساسیت ساواک به وقایعی دارد که ممکن بود پس از نماز در خیابان‌های تهران رخ دهد.
متن یکی از بخش‌نامه‌های ساواک مربوط به قبل از روز عید فطر تأییدکننده‌ی همین موضوع است:
«با توجه به اینکه امکان دارد روز 13 شهریور 57 عناصر خراب‌کار در نقاط مختلف کشور پس از ادای نماز عید فطر در خیابان‌ها و معابر عمومی به راه افتاده و دست به تخریب و ایجاد تشنج بزنند بفرموده مقرر است از ساعت 7 صبح روز مذکور آمادگی کامل در آن سازمان برقرار و علاوه بر پرسنل عملیاتی که مشغول و امور مربوطه را به عهده دارند حداقل یک سوم از پرسنل ساواک در محل کار حضور یافته و تا آخرین ساعت روز که احتمال وقوع حوادث می‌رود سرگرم کار بوده و هر گونه خبر و حادثه را سریعاً منعکس نمایند...» 26
در گزارش‌های دیگر ساواک هم این هشدار و آماده‌باش به چشم می‌خورد. جالب است که ساواک حتی دست به جنگ روانی هم زده بود و بین مردم شایع کرده بود که اگر روز عید فطر دست به تظاهرات بزنند، به گلوله بسته خواهند شد. 27
به هر حال پیش‌بینی‌ها درست از آب درآمد و تظاهرات آن هم در وسعت و کیفیتی قابل تأمل شکل گرفت. شاید بتوان گفت خیلی از اتفاق‌های آن تظاهرات به صورت خودجوش بود. بعضی شعارها، گل دادن به سربازان، تغییر نام خیابان کوروش کبیر به شریعتی، پهلوی به مصدق یا خیابان شاهرضا و میدان 24 اسفند به خیابان و میدان انقلاب و تجلیل از دکتر شریعتی در روبه‌روی حسینیه‌ی ارشاد، ظاهراً چندان برنامه‌ریزی شده نبودند و مردم در لحظه تصمیم می‌گرفتند. هادی غفاری یکی از کسانی است که در تظاهرات بعد از نماز عید نقشی غیر قابل انکار داشت:
«نماز که تمام شد، من با سرعت از مرحوم مفتح خداحافظی کردم و در جلو جمعیت راه افتادم. نگاهی به پشت سرم انداختم، دیدم جمعیت خیلی زیاد است. حیفم آمد که این جمعیت امروز در اینجا بدون اقدامی عبور کند اما اگر بخواهم شعار بدهم، ممکن است به عنوان یک فرد غیرمذهبی شعارم را- با توجه به توصیه‌های قبلی- توی دهانم خفه بکنند. جمله‌ی معروفی از امام حسین(علیه‌السلام) با عنوان «انّالحیاةعقیدة و جهاد» را اعلام کردم. به محض اینکه این شعار را دادم، فکر کردم ممکن است 10 الی 15 نفر جواب بدهند و بقیه با «هیس! هیس!» مرا ساکت کنند اما مردم به محض اینکه چهره‌ی مرا دیدند و متوجه شدند که من از مردم شعار می‌خواهم، همه آن را تکرار کردند. یک دفعه دیدم این شعار را تمام مردم می‌گویند. وارد خیابان کورش کبیر(شریعتی فعلی) که شدیم، شعارها شروع شد، این حرکت بدون هیچ گونه برنامه‌ریزی به طور خودجوش آغاز شد. طبیعی بود که حداکثر صدای من را همان 200 نفر اطراف من بشنوند اما یک دفعه دیدم، انگار هر 50 متر یک نفر ایستاده استو شعارها را منتقلمی‌کنند...» 28
جالب است که خیلی از اقدام‌های آن روز به طور فی‌البداهه و در طول مسیر شکل می‌گرفت.
اکبر براتی به نمونه‌ای از آن‌ها اشاره کرده است:
«در طول مسیر، بعضی از خطاط‌ها امکاناتی فراهم آوردند و پلاکارد تهیه کردند. آقای نوروزشاد که از هنر خط بهره‌ای داشت، یک تکه چوب از جعبه‌های میوه کند و آن را با سنگ سابید تا لبش عین قلم باریک شد. آن را داخل رنگ زد و فوری یک پلاکارد نوشت...» 29
البته خیلی اقدام‌ها هم پیش‌بینی شده بود. وقتی ویلیام سولیوان به نظم و انضباط راهپیمایی 13 شهریور اشاره می‌کند و مثلاً از مجهز بودن عده‌ای از مأموران انتظامی راهپیمایی به وسائل مخابراتی واکی- تاکی و بلندگو می‌گوید، نشان از سازماندهی راهپیمایی عید فطر دارد. 30
به گفته‌ی «محمدجواد مظفر» هم وقتی جمعیت بعد از نماز بلند شد و به سمت جنوب حرکت کرد، آرام آرام شعارها شروع شد و بعد «ناگهان بعد از 100 متر مشاهده شد که تعداد قابل توجهی پلاکارد در دست‌ها بالا رفته که همه نشان می‌داد در گروه‌های مذهبی مساجد و انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها کارهایی انجام می‌شود. چوب‌های این پلاکاردها کنار خیابان گذاشته شده بود و پارچه‌های آن‌ها داخل ساک بود و ناگهان شما با ده‌هاپلاکارد نوشته شده مواجه شدید...» 31
به هر حال تظاهرات 13 شهریور در تهران با این شرایط شکل گرفت و تا دل شب هم ادامه پیدا کرد. امام خمینی 2 روز بعد در بیانیه‌ای از عید فطر 57 با عنوان «عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناح‌های ملت ایران» و «روزی که رشد فکری و عملی ملت را به دنیا ثابت کرد» 32 یاد نمود. آن راهپیمایی با توجه به گستردگی بی‌سابقه در بسیج مردم، شروعی بر اتفاق‌های تأثیرگذار بعدی مثل راهپیمایی بزرگ 16 شهریور و... یا به قولی «آغاز پایان کار رژیم سلطنتی» 33 بود. به تعبیری در آن زمان یک «ما» در تهران زاده شد. 34
در واقع آن راهپیمایی شیب سقوط سلطنت پهلوی و حرکت انقلاب را تندتر ساخت.

پی نوشت ها :

1. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 482
2. همان، ص 489
3. همان
4. مأموریت در ایران، ویلیام سولیوان، ترجمه‌ی محمود مشرقی، انتشارات هفته، ص 113
5. روزنامه‌ی اطلاعات، سه‌شنبه 14 شهریور 1357
6. انقلاب ایران در دو حرکت، مهندس مهدی بازرگان، ص 34
7. انقلاب ایران به روایت رادیو بی‌.بی‌.سی، زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، طرح نو، ص 226
8. از سیدضیاء تا بختیار، مسعود بهنود، سازمان انتشارات جاویدان، ص 778
9. دخترم فرح: (خاطرات بانو فریده دیبا- مادر فرح پهلوی)، ترجمه‌ی الهه رئیس‌فیروز، نشر به‌آفرین، ص 394
10. پس از سقوط: خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ص 145
11. مأموریت در ایران، ص 113
12. از سیدضیاء تا بختیار، ص 781
13. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص 377
14. به گفته‌ی ابوالفضل توکلی‌بینا برنامه‌های مسجد قبا ابتدا در هیئت امنای مسجد طرح و بعد از بحث و بررسی اجرا می‌شد: دیدار در نوفل‌لوشاتو: خاطرات سیاسی- اجتماعی ابوالفضل توکلی‌بینا، به کوشش فرامرز شعاع‌حسینی، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص212
15. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص 402
16. همان، ص 469
17. خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین هادی غفاری، حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ص 279
18. زندگی و مبارزات حجت‌الاسلام و المسلمین مصطفی ملکی، تدوین: محمود طاهر احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 116
19. همگام با آزادی: خاطرات شفاهی دکتر سیدمحمدمهدی جعفری، مصاحبه و تدوین: سیدقاسمیاحسینی، صحیفه‌ی خرد، ص 405
20. مسجد و انقلاب اسلامی، رضا شریف‌پور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 89
21. خاطرات ابوالفضل توکلی‌بینا، تدوین: محمود طاهر احمدی، مصاحبه: مرتضی میردار، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 146
22. دیدار در نوفل‌لوشاتو، ص 212
23. همگام با آزادی، ص 404
24. تاریخ شفاهی مساجد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی، تدوین: حمیدرضا مازندرانیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 50 و 51
25. یاران امام...، ص 485
26. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 10، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 390
27. همان، 391
28. خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین هادی غفاری، ص 280
29. خاطرات اکبر براتی، حوزه‌ی هنری، ص 79
30. مأموریت در ایران، ص 113
31. روزنامه‌ی حیات نو، 7 بهمن 1380
32. صحیفه‌ی امام، ج3، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 454
33. ایران: انقلاب به نام خدا، کلر بریر. پیر بلانشه، ترجمه‌ی قاسم صنعوی، سحاب کتاب، ص 47
34. همان

منبع : برهان

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط