جایگاه تاریخ شفاهی در درس تاریخ دانشگاهها

موضوع تاریخِ شفاهی آموزشِ تاریخ در دانشگاههای ایران، از مباحثی است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. به طور یقین در این فرصت کوتاه نیز تنها میتوان به طرح ضرورت مسئله پرداخت و بررسی و چگونگی اجرای این موضوع را به
سه‌شنبه، 18 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جایگاه تاریخ شفاهی در درس تاریخ دانشگاهها
جایگاه تاریخ شفاهی در درس تاریخ دانشگاهها






 

جایگاه تاریخ شفاهی در درس تاریخ دانشگاهها

موضوع تاریخِ شفاهی آموزشِ تاریخ در دانشگاههای ایران، از مباحثی است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. به طور یقین در این فرصت کوتاه نیز تنها میتوان به طرح ضرورت مسئله پرداخت و بررسی و چگونگی اجرای این موضوع را به فرصت دیگری واگذاشت. زیرا این موضوع علاوه بر نیاز به تحقیقات عمیقتر، انجام یک طرح مطالعاتی گسترده را میطلبد.
از قرن هیجدهم میلادی در بسیاری از شاخههای معرفت بشری، اندیشههای جدید همراه با وقوع تحولاتی فراگیر و شتابان پدید آمد. علوم انسانی و از میان آنها، تاریخ نیز در معرض این تحولات قرار گرفت. این تحولات، به بروز و ظهور آرای مختلف در تعریف علم، روش، موضوعات و مواد مورد مطالعة مورخان انجامید.
منازعات موضوعی، گرایش طیفِ گستردهای از محققان بود. مورخان نواندیش، موضوعِ تاریخ را به تاریخِ شاهان و برگزیدگان سیاسی منحصر نمیدانستند. از نظر آنان علم تاریخ، شناختِ فرهنگ عامه و گذشتة انسانی بدون تمرکز بر قدرت سیاسی و سلسلههای حاکم بود. آنان، گشودن درهای بستة تاریخنگاری و آزاد کردن مورخ را برای گشت و گذار در گذشته مورد تأکید قرار میدادند. تاریخ زبان، تاریخ تغذیه، تاریخ مسکن و مانند اینها بهعنوان بخشی از گزارش منسجم دربارة گذشته، مورد بحث ایشان قرار گرفت.۱ از نظر این دسته، مقابله با تاریخ سیاسی ـ که به تاریخ بیحاصل زندگی شاهان، اغراق در نقش شخصیتها در تاریخ، گزارش طولانیِ جنگها و دیگر کشمکشها، تبدیل شده بود ـ ضرورت قطعی است. مطالعه و تحقیق دربارة گروهها و نهادهای اجتماعی نظیر زنان، کارگران، بازرگانان، معلمان و همچنین دانشگاهها، خانواده و ارتش، رویکردهای نوینی بود که مورخانِ جدید به آن میاندیشیدند.
مورخانِ نوگرا، همچنین به تغییر در حوزة یافتهها و شواهد تاریخی تأکید داشتند. آنان یافتههای تاریخی را محدود به اسناد و آرشیوهای ملی نمیدانستند و مورخان را به استفاده از منابع دیگر دعوت میکردند. تاریخ شفاهی، ابزار نوینی بود که مورد توجه قرار گرفت.۲
از آن زمان (۱۹۵۰م) تاریخ شفاهی به صورت گسترده در تاریخنگاریِ موضوعاتِ متنوع تاریخِ معاصر مورد استفاده قرار گرفت و انجمنهای علمی تاریخ شفاهی تأسیس شد و طرحهای تحقیقاتی گوناگون برای نگارش موضوعات تاریخ معاصر به اجرا درآمد.۳
بنیاد اصلی این روش، برآن قرار داشت که در نگارشِ تاریخ، مورخ باید از گفتهها و گزارشهایی بهره بجوید که بازیگران و دستاندرکاران یک موضوع آن را نقل میکنند. گردآوری اطلاعات مربوط به هر موضوع با استفاده از مصاحبههای روشمند، میتواند ابعاد ناشناخته و ناپیدای موضوعات تاریخی را روشن سازد. زبان گفتاری تاریخ شفاهی به دور از دغدغههای زبان نوشتاری، به پردهبرداری از لایههای پنهان و مغفول ماندة حادثه کمک میکند. همچنین آرایش یافتههای تاریخی در قالب سخن و گفتار شفاهی، متمایز از زبان نوشتاری است؛ هر چند که زبان گفتار در تاریخِ شفاهی سرانجام به صورت نوشته در میآید. تأکید، تشدید، تمایل، توجه، تنفر و بسیاری از احساسات درونیِ دیگر ـ که در زبان گفتار نسبت به نوشتار بیشتر مجال بروز مییابد ـ میتواند یکی از دلایل اقبال گسترده به تاریخ شفاهی باشد۴

آموزش تاریخ در دانشگاهها

بیش از نیم قرن از آموزش تاریخ در دانشگاههای ایران میگذرد. ۵ به طور مسلم در این مدت این رشتة آموزشی با تحولات مختلفی روبرو بوده است. مواجهة دستاندرکارانِ آموزشِ تاریخ با موضوعاتی که به ماهیت، ساختار، جریانهای بیرونی و درونی این حوزة معرفتی باز میگردد، میتواند دستمایة مطالعه قرار گیرد. ماهیت علم تاریخ که زمانی هستی آن به عنوان یک علم، مورد تشکیک گروهی از اهل فن قرار گرفت۶ تا هنگامی که به مواجهه با علوم محض و موج پر رونق آن برخاست و یا هنگامی که علمآموزی در آن به سبب تحولات سیاسی با اقبال روبرو شد و همچنین کم اقبالی اخیر، میتواند ناگفتههایی را از این موضوع آشکار سازد.
ساختارهای داخلی و خارجی این رشته، مانند جایگاه آن در میان دیگر رشتهها، نسبت و مناسبات این رشته با مراکز قدرت سیاسی و جریانهای مختلف فرهنگی و فکری جامعه، مناسباتِ تاریخ با سایر رشتههای علوم انسانی مانند ادبیات، جغرافیا، جامعهشناسی و علوم تجربی، الزاماتی را به تاریخ و پیشینة این رشته تحمیل کرده که در قالب تدوین تاریخ شفاهی، به بخشی از آن میتوان دست یافت.
ضرورتهای تدوین تاریخ شفاهیِ آموزشِ تاریخ
در مقالة حاضر، تدوین تاریخ شفاهی براساس هفت ضرورت توضیح داده شده است که عبارتند از:
۱) تاریخِ تاریخ
واقعیت آن است که تاریخنگاران گذشته و حال، چندان اهتمامی به بیان تاریخ خود نداشتهاند و این در حالی است که موشکافی، مرارت و تحمل رنجها و سختیهایی که در راه روشن کردن حقایق تاریخی برخود هموار میکنند، بر کسی پوشیده نیست. محقق امروز، نه تنها در دستیابی به زندگی و پیشینة مورخان گذشته با تنگناهای فراوانی مواجه است بلکه از تاریخ و سرگذشت مورخان معاصر نیز کم اطلاع است. گویا توافقی صورت گرفته که حتی مورخان معاصر هم ـ که به عرصة نوین تاریخنگاری توجه دارند و برای مثال ضرورتِ تاریخِ مسکن و پوشاک را یادآوری میکنند ـ از تاریخ خود تغافل ورزند. فرو گذاشتن تاریخِ تاریخ یا تاریخِ مورخان، در حقیقت چشمپوشی از تعامل و مواجهة افرادی است که در تبیین حقایق گذشته نقش تعیینکنندهای داشتهاند. با تدوین تاریخ شفاهیِ آموزشِ تاریخ، میتوان به بخشی از این مهم دست یافت.
۲) تاریخ شفاهی، ابزاری برای برنامهریزی
دیدگاههای جدید در برنامهریزی، بر ضرورت مطالعات تاریخی تأکید میکند. اکنون برنامهریزی در هر یک از حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بدون مطالعة پیشینة تاریخی آن موضوع، کاری ناتمام و نارس است. به همین جهت برخی از مراکز سیاسی، نظامی و اقتصادی، به ضرورت مطالعات تاریخی پیبردهاند و به صور گوناگون این نیاز را هر چند به صورت ناقص به گروههای تاریخ دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی منعکس میسازند.
برنامهها و سرفصلهای جدید در دورههای مختلف آموزش تاریخ، از این نیاز مستثنا نیست. به نظر میرسد تدوین تاریخ شفاهی با تکیه بر جمعآوری اطلاعات پیرامون نیازهای برنامهریزان میتواند در ارائه برنامهها و سرفصلهای مناسب کمک مؤثری کند. گزارشهای شفاهی مدرسان و اعضای هیئت علمی تاریخ و پیشکسوتان، منبع بسیار مناسبی جهت اتخاذ تصمیم مناسب در مورد عناوین درسی در سطوحِ مختلفِ رشتة تاریخ است.
۳) تاریخ شفاهی و شناخت چهرههای علمی
شناخت بیشتر چهرههای علمی در رشتة تاریخ از طریق بیان و گفتار، میتواند مسیر علمی دانشجویان فعلی را در پیمودن راه صعب و دشوار تحلیل تاریخ هموارتر سازد. چگونگی آشنایی با حوزة تاریخ، سالهای تحصیل برای اخذ مدارج عالی، سالهای طولانی تدریس، رخدادهای گوناگونی که طی سنوات خدمت با آنها روبرو بودهاند و بیان خاطرات از استادانی که اکنون در قید حیات نیستند، کمترین دستاوردی است که در این کار میتوان انتظار داشت. این گفتهها، برای دانشجویان جوان جاذب است و به تقویت انگیزة آنان و شناختِ راههای موفقیتشان کمک میکند.۷ در برهة اخیرِ حیاتِ تاریخ، این کار امری ضروری است.
جایگاه تاریخ شفاهی در درس تاریخ دانشگاهها
۴) تاریخ شفاهی به عنوان شاخهای جدید از تاریخ
تاریخ نو، زمینهها و شاخههای مختلفی برای علم تاریخ تعریف میکند که تاریخ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، جامعهشناسی تاریخی، جغرافیای تاریخی و اقتصاد تاریخ از جملة آنهاست. تاریخ شفاهی نیز به سرعت در میان گروههای آموزشی تاریخ رواج یافته و صدها انجمن و طرح مطالعات تاریخ شفاهی در دانشگاههای معتبر جهان در حال انجام است. قدمت برخی از انجمنهای تاریخ شفاهی، به حیات رشتة تاریخ در دانشگاههای کشور میرسد. انجمنهای تاریخ ـ که اغلب وابسته به گروههای تاریخ هستند ـ اولویتهای نخستین خود را به تاریخ شفاهی آموزش اختصاص دادهاند. تداول این امر در دیگر مراکز علمی، ضرورت پرداختن به آن را در برابر ما قرار میدهد.
۵) تاریخ شفاهی، بخشی از تاریخ آموزش عالی در ایران
آموزش عالی در ایران، به تدریج به مرز صد سالگی میرسد. جهت برنامهریزیِ تدوینِ تاریخِ این حوزه از فعالیتهای انسانی، همانند دیگر حوزهها باید اقدام کرد. نگارش این تاریخ بدون تاریخ شفاهیِ آموزشِ عالی، امری ناقص و ناتمام است.
۶) چالشهای تاریخ و مورخان
ویژگی این ضرورت، از آنجاست که رشتة تاریخ و مورخان نسبت به دیگر رشتههای دانشگاهی با چالشهای سیاسی بیشتری مواجه بودهاند. شاید بتوان گفت این چالشها نیز خاص تاریخ است. جریانهای سیاسی قبل و بعد از انقلاب هیچ یک از رشتههای دانشگاهی را از نظر دور نداشت. آشنایی با تاریخ شفاهی، آنچه را بر تاریخ و مورخان گذشته، آشکار میکند و آگاهیهای لازم را در برابر چالشهای پیشرو در اختیار مینهد.
آگاهی از تجارب گذشته نظیر همراهی تاریخ و جغرافیا در دهههای سی و چهل شمسی، منبع ارزشمندی است که اهل تاریخ را در برابر موضوعات اخیر مانند رشتههای میان رشتهای و روزآمد کردن برنامهها مطابق نیازها کمک میکند. آموزش تاریخ و جغرافی و آنچه پیرامون آن رخ داده، از زبان ناظران و دستاندرکاران شنیدنی و سخت مورد نیاز است.
۷) تاریخ شفاهی و تألیف کتاب و منابع درسی
آموزش تاریخ بدون معرفی منبع و کتاب درسی، مشکل است. اما در معرفی این منابع میان مدرسانِ عنوانهای درسی توافق زیادی وجود ندارد. شناخت ضرورت و چگونگی این مهم و اجرا شدن آن، بخشی دیگر از دستاوردهای تاریخ شفاهی است که میتوان از زبان مؤلفان شنید و آن را مورد توجه قرار داد.
بدین ترتیب، میتوان گفت تدوین تاریخ شفاهی آموزش تاریخ به رغم مشکلات احتمالی آن، میتواند آغازی بر روزآمدسازی برنامههای درسی و ایجاد شاخة تاریخ شفاهی در دانشگاههای کشور باشد. ۸
دکتر محمدحسن رازنهان عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم

پی نوشت ها :

۱ـ پیتر برک، ضرورت همگرایی نظریة اجتماعی و تاریخ: رابطة جامعهشناسی و تاریخ، فلسفة تاریخ، روششناسی و تاریخنگاری، ترجمة حسینعلی نوذری (تهران، طرح نو، ۱۳۷۹)، ص ۴۳۲.
۲ـ مایکل استنفورد، درآمدی بر تاریخپژوهی، ترجمة مسعود صادقی (تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۴)، ص ۲۶۶.
۳ـ همان، صص ۲۶۷ ـ ۲۶۸.
۴ـ همان، ص ۲۶۶. استنفورد به تفاوتهای جزئی گفتار اشاره میکند که در سند کتبی وجود ندارد.
۵ـ عبدالحسین زرینکوب، تاریخ در ترازو (تهران، امیرکبیر، بیتا)، ص ۱۴.
۶ـ همان.
۷ـ دانشجویان، همواره علاقة خود را نسبت به اطلاع از زندگی و کوششهای علمی استادانشان ابراز میدارند. به طور نمونه، در اغلب نشریات علمی دانشجویی سالهای اخیر، میتوان این علاقه را مشاهده کرد. نگارنده در کنگرة بینالمللی «اصفهان در پهنة تاریخ و تمدن اسلامی»، شاهد گفتاری درسآموز دربارة یکی از پیشکستوان گروه آموزشی آن دانشگاه بود.
۸ـ همچنین، از آثار زیر در نگارش این نوشته استفاده شده است:
ـ پیتر برک، تاریخ و نظریة اجتماعی، ترجمة غلامرضا جمشیدیها ۰تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۱).
ـ بولارد، سیدنی، اندیشة ترقی و جامعه، ترجمة حسین اسدپور (تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۴)
ـ استیوارت، هیوز، آگاهی و جامعه، ترجمة عزتالله فولادوند (تهران: آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹).
منبع: مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی ایران

منبع :ایرانیانhttp://www.iichs.org

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.