تکاپوهای‌ انجمن‌ مخفی‌ در نجف

انجمنهای‌ مخفی‌ در مشروطیت‌ ایران‌ نقشی‌ مهم‌ برعهده‌ داشتند. غلبه‌ عناصر غربگرا و افراطی‌ در انجمنهای‌ مخفی‌، این‌ مراکز را به‌ کانونی‌ جهت‌ توطئه‌گری‌ تبدیل‌ نمود. اهمیت‌ نجف‌ و جایگاه‌ علما در نهضت‌ مشروطیت‌ انجمنهای‌ مخفی‌ و عناصر
سه‌شنبه، 25 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تکاپوهای‌ انجمن‌ مخفی‌ در نجف
تکاپوهای‌ انجمن‌ مخفی‌ در نجف




 

اشاره‌

انجمنهای‌ مخفی‌ در مشروطیت‌ ایران‌ نقشی‌ مهم‌ برعهده‌ داشتند. غلبه‌ عناصر غربگرا و افراطی‌ در انجمنهای‌ مخفی‌، این‌ مراکز را به‌ کانونی‌ جهت‌ توطئه‌گری‌ تبدیل‌ نمود. اهمیت‌ نجف‌ و جایگاه‌ علما در نهضت‌ مشروطیت‌ انجمنهای‌ مخفی‌ و عناصر افراطی‌ را بر آن‌ داشت‌ که‌ با تأسیس‌ شعبه‌ انجمن‌ در نجف‌ ضمن‌ ایجاد اختلاف‌ بین‌ علما و به‌ دست‌ گرفتن‌ کنترل‌ اخبار واصله‌ از ایران‌ به‌ نجف‌ تصویری‌ واژگونه‌ از تحولات‌ ایران‌ در حوزه‌ نجف‌ منعکس‌ نمایند. اخذ اعلامیه‌ در زمینه‌های‌ مختلف‌ از علما و دلبستگی‌ فراوان‌ خرقانی‌ به‌ افراطیونی‌ نظیر تقی‌زاده‌ از این‌ نامه‌ به‌ خوبی‌ به‌ دست‌ می‌آید. نمونه‌ای‌ از این‌ اقدامات‌ را که‌ در نامه‌ سید اسدالله‌ خرقانی‌ مؤسس‌ شعبه‌ انجمن‌ مخفی‌ در نجف‌ به‌ مستشارالدوله‌ منعکس‌ شده‌ است‌ را با هم‌ می‌خوانیم‌:
نامه خرقانی‌ به‌ مستشارالدوله‌
4 محرم‌ 1326
عرض‌ می‌شود. این‌ اوقات‌ با جناب‌ آقا محمود 1 آقای‌ ثقة‌الاسلامی‌ تبریزی‌ مجتمع‌ بودیم‌. ذکر خیر مجلس‌ مقدس‌ شورای‌ ملی‌ و اظهار امتنان‌، خصوص‌ از وکلای‌ تبریز، خاصه‌ از نطقهای‌ حضرت‌ عالی‌ در جریده مجلس‌... 2 شد. تطبیق‌ لقب‌ شریف‌ بر اسم‌ مبارک‌ اگرچه‌ طول‌ زمان‌ فراِ از ایام‌ حیات‌ غفران‌ آرامگاه‌ مشیرالدوله‌ مرحوم‌ مراتب‌ ارادت‌ داعی‌... شده‌، لکن‌ حال‌ بحمدالله‌ مقصود سی‌ سالة‌ عدالت‌خواهان‌ فراهم‌ و منظور ترقی‌خواهان‌ مهیا. لسان‌ و قلم‌ را فی‌الجمله‌ حریّت‌ و حقوِ مشروعه‌ را ترخیص‌ عودت‌ داده‌اند و این‌ همه‌ بعد از توفیقات‌ سماوی‌ و تأییدات‌ حجّت‌ عصر ارواحنا ]فداه‌[ به‌ همّت‌ غیورانه‌ اهل‌ تبریز و مساعی‌ جمیلة‌ وکلای‌ آنان‌، خاصه‌ جناب‌ مستطاب‌ عالی‌ انجام‌ یافت‌.
حال‌ باید اولاً بر عموم‌ ملت‌، خاصه‌ به‌ ملّت‌ آذربایجان‌ و وکلای‌ آن‌ در ماده‌ هیجان‌ غیورانه‌ و جنبش‌ مردانه‌ شب‌ ذی‌قعده‌ تبریک‌ عرض‌ کنم‌، و ثانیاً نبودن‌ خودم‌ را در ایران‌ با کمال‌ تأسف‌ و حسرت‌ عرض‌ کنم‌. هزار مرتبه‌ به‌ بدبختی‌ خودم‌ گریه‌ کنم‌ که‌ پس‌ از بیست‌ و پنج‌ سال‌ زحمت‌ و اذیّت‌ و تهمت‌، در چنین‌ موقع‌ غایب‌ باشم‌، ولی‌ چون‌ ماندنم‌ اجباری‌ بود، حرکت‌ امکان‌ نداشت‌، لا یُترک‌ کلّه‌ شد.
در نجف‌ اشرف‌ آنچه‌ ممکن‌ بود مسئلة‌ مشروطیت‌ را رواج‌ دادم‌ و آقایان‌ حجج‌ را به‌ ادلّه‌ و براهین‌ ملتفت‌ محسّنات‌ آن‌ نمودم‌ و جمّ غفیری‌ از طلاب‌ را تعلیمات‌ لازمه‌ داده‌ شد و دو سه‌ رساله‌ در بیان‌ ماهیت‌ مشروطیت‌ نوشته‌، منتشر کردم‌. ولی‌ نتوانست‌ کتمان‌ نمود، آخر مستبدین‌ نجف‌، خدام‌ را تحریک‌ و در صحن‌ شریف‌ بنای‌ جسارت‌ و سوءادب‌ گذاردند و هنوز مقام‌ انتقام‌ نرسیده‌. هم‌ به‌ جهت‌ سستی‌ مأمورین‌ ایران‌ و هم‌ اینکه‌ در راه‌ ملت‌ و وطن‌ است‌، زهر از قبلش‌ نوشداروست‌. امید آنکه‌ اینجا و آنجا از در تعظیم‌ مراسم‌ اسلام‌پرستی‌ و وطن‌دوستی‌ مضایقت‌ نشود.
چون‌ به‌ واسطة‌ جهالت‌ بر لقب‌ شریف‌ و طول‌ ایام‌ مدتی‌ گذشت‌، از جملة‌ مطالب‌ محروم‌ ماندم‌. حال‌ که‌ بحمدالله‌ تفرقه‌ کامل‌ شد، باید آنچه‌ به‌ نظر قاصر می‌رسد، بلاواسطه‌ عرض‌ کنم‌ و منتظر جواب‌ باشم‌.
یکی‌ آنکه‌ آنچه‌ باید از علمای‌ اعلام‌ نجف‌ استفتاء بشود و حکم‌ صادر گردد از قبیل‌ مشق‌ ملی‌ و حرمت‌ استعمال‌ البسه‌ و امتعة‌ خارجه‌ و قناعت‌ به‌ امتعة‌ داخله‌ به‌ قدر امکان‌ و مسئله‌ مکاتب‌ اجباری‌ و تشکیل‌ بانک‌ و غیره‌، آنچه‌ به‌ نظر شریف‌ برسد تا حال‌ گرفته‌ شده‌، همه‌ را فرستاده‌ام‌ و اگر چیزی‌ فعلاً و مالاً محتاج‌الیه‌ باشد، اعلام‌ بفرمایید و مواد آن‌ را تعیین‌ نمایید، صورت‌ گرفته‌ و استفتائات‌ صادر نموده‌ بفرستم‌، بلکه‌ زودتر هر آنچه‌ راجع‌ به‌ اینجا است‌، ختم‌ شود. شاید خدای‌ ناکرده‌ حادثه‌ رخ‌ بدهد، فرصت‌ فوت‌ شود.
دیگر آنکه‌ به‌ نظر قاصر، کابینة‌ جدید، سیّما جنگ‌، مالیه‌، داخله‌ تجارت‌ گویا مستبد باشند. ادارات‌ راجعه‌ به‌ آنها درست‌ تنظیم‌ نباشد و شاید هم‌ بعد منظم‌ نشود. صورةً اظهار تبعیت‌ بکنند، و شاید بعضی‌ مواد جزییه‌ که‌ لاینفع‌ و لایضر باشد بلکه‌ منافعی‌ برای‌ دولت‌ ]داشته‌[ باشد قبول‌ کنند و در امور معظمه‌ مماطله‌ نمایند و اعضای‌ مجلس‌ مقدس‌ را اغفال‌ نمایند. چنانچه‌ حاکم‌ اخیر تبریز 3 عوض‌ اصلاح‌ سرحدی‌ گفتگوی‌ بنای‌ مدرسة‌ علمیة‌ عالیه‌ می‌کرد؛ اگرچه‌ به‌ جناب‌ حاجی‌ مهدی‌ آقا کوزه‌کنانی‌ نوشتم‌ و به‌ ساختگیهای‌ حاکم‌ اِشعار نمودم‌ و صدِ عرایض‌ اولیه‌ من‌ بعد از سه‌ ماه‌ معلوم‌ و معظم‌له‌ اعتراف‌ نموده‌ بود، عقل‌ سیاسی‌ و هوش‌ عاقبت‌بین‌ از همراهی‌ آنان‌ مأیوس‌ و محروم‌ است‌ و البته‌ اُمنای‌ شورای‌ ملی‌ غافل‌ نیستند.
دیگر آنکه‌ به‌ حدس‌ ناقص‌، باید در مجلس‌ مقدس‌ علتی‌ باشد و معلوم‌ نیست‌ که‌ معلولین‌ باطناً مستبداند یا جاهل‌؛ و هنوز در مرتبه‌ اصالة‌ الصحة‌ و حمل‌ فعل‌ مسلم‌ بر صحیح‌اند. از جریدة‌ مجلس‌ چنان‌ استفاده‌ می‌شود که‌ عده‌ معدودی‌ هستند که‌ اساس‌ چرخهای‌ این‌ کارخانه‌ را تحریک‌ می‌کنند و آنها عبارت‌ از وکلای‌ تبریز و چند نفر دیگر. باقی‌ یا مخالف‌اند یا جاهل‌. البته‌ مستوقدان‌ عقل‌ عملی‌ غافل‌ نیستند و باید درصدد اصلاح‌ آن‌ باشند. کراراً خواسته‌ام‌ این‌ دقیقه‌ را اظهار کنم‌، مورد ندیده‌، اینک‌ بحمدالله‌ از این‌ دغدغه‌ آسوده‌ گشتم‌، و اگر به‌ نحوی‌ این‌ ماده‌ اصلاح‌ می‌شد و هیئت‌ مقدس‌ همه‌ یکدل‌ می‌شدند، قهراً قوه‌ اجرائیه‌ چرخهای‌ خود را به‌ کار انداخته‌ بود. باید این‌ عقد را به‌ ایضاحات‌ سرکار عالی‌ حل‌ نمود.
جناب‌ مستطاب‌ آقای‌ تقی‌زاده‌ ــ سلّمه‌ اللّه‌ ــ که‌ در عالم‌ از سیادت‌ ارادتمندی‌ بوده‌ و به‌ جنابان‌ مستطابان‌ آقایان‌ احسن‌الدوله‌ و آقا میرزا ابوالحسن‌ خان‌ شیرازی‌ 4 ــ دام‌ اقبالهما ــ نیز در عالم‌ ملکوت‌ سیاست‌ و تمدن‌ اخلاص‌ داشتم‌؛ مخصوصاً عرض‌ می‌کنم‌ چون‌ بحمدالله‌ قوام‌ این‌ مجلس‌ مقدس‌ به‌ کاکل‌ عنبرین‌ شماها بسته‌ و به‌ نطق‌های‌ سیاسیة‌ شماها مربوط‌ است‌، باید از این‌ دقیقه‌ غافل‌ نباشید و اگر در اصلاح‌ این‌ ماده‌ حاجتی‌ به‌ نوشته‌ آقایان‌ علما باشد ممکن‌ است‌ چیزی‌ تحصیل‌ بشود که‌ مؤید افکار مقدسة‌ شماها که‌ محور سیاسیه‌ هستید باشد.
دیگر آنکه‌ عشایر حدود جنوب‌ و غربی‌ ایران‌، از عشایر محمّره‌ و الوار و اکراد و فیلی‌ و کلْهُر و سنجاب‌ و گواران‌ و غیره‌، به‌ کلی‌ بی‌خبر بلکه‌ اکثر قراء برحسب‌ حکایت‌ زوّار بی‌اطلاع‌اند. خوب‌ بود که‌ نوشته‌های‌ علمای‌ اعلام‌ و حجج‌ اسلام‌ ــ دامت‌ برکاتهم‌ ـ را در وجوب‌ اطاعت‌ مجلس‌ جمع‌ نموده‌، از ناحیة‌ مجلس‌ مقدس‌ اوراِ علی‌ حدّه‌ طبع‌ و به‌ همه‌ بلاد و عشایر منتشر کنند. اهل‌ قراء و دیهات‌ را از جهت‌ شرعیه‌ و فتوای‌ علما مستحضر سازند. و نیز مبلغی‌ به‌ عشایر بفرستند. و اگر از ناحیة‌ مستبدین‌ بر این‌ عشایر حکم‌ غارت‌ و قتل‌ داده‌ شود، تمام‌ این‌ حدود را مانند ماکو مقتل‌ مسلمانان‌ خواهند ساخت‌. خوب‌ است‌ از ناحیة‌ مجلس‌ توجهی‌ بر این‌ عشایر بشود. از این‌ عشایر وکلا بخواهند به‌ سمت‌ عضویت‌ دارالشورای‌ کبری‌ حاضر شوند. تحصیل‌ معیت‌ آنان‌ و جلب‌ قلوب‌ ایشان‌ از مهمّات‌ است‌. سنگر طبیعی‌ ایران‌ در حدود غرب‌ وجود این‌ عشایر است‌. تحبیب‌ آنان‌ لازم‌. اقلاً جرائد و اسناد حجج‌ اسلام‌ را بر آنها برسانند و کم‌کم‌ ملتفت‌ شده‌ از استبداد منصرف‌ خواهند شد. نوعاً به‌ واسطة‌ سادگی‌ هوش‌ طبیعی‌ عشایر تفوِّ دارد بر اهل‌ شهرها.
دیگر آنکه‌ موافق‌ اصول‌ قانون‌ اساسی‌، دخل‌ و خرج‌ مملکت‌ مستقلاً با شورای‌ ملی‌ و وکلای‌ ملت‌ است‌. وزراء خائن‌ مانند اقبال‌الدوله‌ و امیربهادر و امثال‌ آنها بعد از بروز خلاف‌ باید مواجب‌ و مرسوم‌ آنان‌ قطع‌ بشود؛ یعنی‌ هر که‌ مخالفت‌ کرد با ملت‌ از طرف‌ ملت‌ نباید به‌ او معاش‌ داده‌ شود و اگر کشیک‌خانه‌ در صورت‌ خیانت‌ از نوکری‌ ملت‌ به‌ واسطة‌ مجلس‌ مقدس‌ اخراج‌ و عزل‌ می‌شد و حقوِ مالیة‌ مخالفین‌ قطع‌ می‌شد قطعاً خائنین‌ دیگر مجال‌ مخالفت‌ نمی‌کردند. اعمال‌ این‌ دقیقه‌ چه‌ محذور دارد. هر که‌ عناد با ملت‌ کرد، مواجب‌ و مرسومش‌ را فوراً قطع‌ نمایید تا دیگران‌ تنبیه‌ شود. نوکر ملت‌ اختیارش‌ دست‌ ملت‌ است‌.
دیگر آنکه‌ صورت‌ تعدیل‌ بودجة‌ مالیه‌ جناب‌ ناصرالملک‌ در مجلس‌ شورای‌ کبری‌ ضبط‌ شده‌، یک‌ وزیر حالا نتواند تغییر و تبدیل‌ بدهد یا خیر؟
دیگر مسامحه‌ در مجازات‌ اشرار چه‌ جهت‌ داشت‌؟ مادامی‌ که‌ سیاست‌ نشوند و همه‌ در خانة‌ خود باشند، عن‌قریب‌ آنها از طهران‌، بعضی‌ مستبدین‌ از خارج‌ مانند اردوی‌ سرحدی‌ ساوجبلاغ‌ با تأییدات‌ و تحریکات‌ همسایة‌ شمالی‌، فتنة‌ دیگری‌ برپا می‌شود. حکمت‌ عملی‌، فتوی‌ بر معیت‌ و همراهی‌ مستبدین‌ نمی‌دهد. مار را زخم‌ زدن‌ و رها کردن‌ دور از عاقبت‌اندیشی‌ است‌. دلیلی‌ بر همراهی‌ و معیّت‌ اخراج‌ مفسدین‌ است‌ و طرد آنها از عاصمة‌ مملکت‌، والا این‌ قافله‌ لنگ‌ خواهد بود.
دیگر آنکه‌ از خانقین‌ تا ماکو عشایر ما کمتر از طرف‌ مقابل‌ است‌. هم‌ به‌ واسطه‌ اتحاد مذهب‌ باطناً با ایران‌ معیت‌ کامل‌ نخواهند داشت‌. حریف‌ قوی‌تر است‌، لذا اغتشاشات‌ را بر آن‌ حدود انداخته‌اند تا غلبه‌ نمایند و هم‌ راه‌ زوّار به‌ این‌ جهت‌ مسدود نشود. نتیجه‌ آنکه‌ هم‌ ملک‌ بگیرد و هم‌ وجوه‌ نقد از زوار. ولی‌ از خانقین‌ تا محمّره‌ تمام‌ عشایر ما شیعی‌ مذهب‌ و قوی‌ترند. اگر حدود شمالی‌ بطول‌ انجامد و رخسار غلبه‌ چهره‌گشا نشود لازم‌ است‌ عشایر حدود جنوبی‌ را تحریک‌ نمایند تا معارضه‌ به‌ مثل‌ شود. اگرچه‌ صلاح‌ جهت‌ جامعة‌ اسلامیت‌ اصلاح‌ حدود است‌. ز هر طرف‌ که‌ شود کشته‌ خسران‌ اسلامیت‌ است‌. باید مجلس‌ مقدس‌ از منافع‌ اسلامیت‌ غافل‌ نباشند. شاید به‌ زلال‌ نصح‌ عجالتاً ترک‌ مجادله‌ بشود؛ لعل الله‌ یُحدث‌ بعد ذلک‌ امراً.
دیگر آنکه‌ نوشته‌اند طهران‌ مخفیاً مستبدین‌ استعداد جمع‌ می‌کنند و در محلات‌ و خانه‌ها پنهان‌ می‌کنند و شبها نیز انجمن‌ سری‌ دارند. زیاده‌ زحمت‌ ندارد. 5
سرنوشت‌ مشروطیت‌ از نگاه‌ سید اسدالله‌ خرقانی‌ ده‌ سال‌ پس‌ از مشروطیت‌
یک‌ رشته‌ سؤال‌ از فضای‌ محیط‌ انقلاب‌ راجع‌ به‌ ترقی‌:
آیا مقدرات‌ آتیه‌ مملکت‌ را تهیه‌ کرده‌ یا خیر؟
جواب‌: نه‌.
آیا به‌ قانون‌ اساسی‌ عمل‌ می‌شود؟ نه‌.
آیا فلاحت‌ را به‌ حفر قنات‌ و بستن‌ سدها و غیره‌ که‌ یکی‌ از مواد ثروت‌ ملت‌ است‌ اداره‌ کرده‌؟ یا نه‌.
آیا معادن‌ زغال‌ سنگ‌ و غیره‌ در دامنة‌ جبال‌ که‌ ید خلقت‌ برای‌ ما ذخیره‌ نموده‌، اداره‌ شده‌؟ نه‌.
آیا کارخانه‌جات‌ جدید احداث‌ شده‌؟ نه‌.
آیا تجارت‌ و شرکت‌ و بانک‌ و کمپانی‌ تهیه‌ شده‌؟ نه‌.
آیا جداً درصدد ترویج‌ امتعة‌ ایران‌ هستی‌؟ نه‌.
آیا جنگلها اداره‌ شده‌؟ نه‌.
هر سال‌ یکصدوپنجاه‌ هزار عملة‌ زحمت‌کش‌ از ایران‌ به‌ خارج‌ می‌شود. تهیه‌ شده‌ که‌ ]مِن‌[ بعد نرود؟ نه‌.
آیا مأمورین‌ احصائیه‌ اینها را به‌ دولت‌ می‌دهند که‌ چقدر در خارجه‌ تلف‌ شده‌ و چقدر برگشته‌؟ اموال‌ تالفین‌ به‌ ورثه‌ رسیده‌ یا نرسیده‌؟ نه‌.
آیا حساب‌ 12 سالة‌ مالیه‌ را به‌ ملت‌ داده‌ و ملت‌ از مصرف‌ مالیه‌ اطلاع‌ دارد؟ نه‌.
آیا ممیزی‌ املاک‌ و تسویه‌ مالیه‌ شده‌؟ نه‌.
آیا قشون‌ به‌ قدر استعداد مالیه‌ هست‌؟ نه‌.
آیا اسلحة‌ لازمه‌ هست‌؟ نه‌.
آیا تفنگها از جبه‌خانه‌ گرفته‌ قبض‌ داده‌اند، استرداد شده‌؟ نه‌.
آیا محلی‌ از مالیه‌ برای‌ قشون‌ جدید هست‌؟ نه‌.
آیا خائنین‌ مالیه‌ سیاست‌ می‌شوند؟ نه‌.
آیا تهیه‌ آذوقه ملت‌ در تابستان‌ شده‌؟ نه‌.
آیا هیجده‌ هزار تومان‌ ودایع‌ عدلیه‌ که‌ به‌ مالیه‌ رفته‌، خیال‌ پس‌ دادن‌ هست‌؟ نه‌.
آیا قرض‌ دوره‌ تجدد را، یک‌ ثلث‌ هدیه‌ شما، دو ثلث‌ را می‌توانی‌ به‌ ملت‌ حساب‌ بدهی‌؟ نه‌.
جواب‌ همه‌ نفی‌ است‌ و انکار.
یک‌ رشته‌ سؤال‌ از موجبات‌ ذلت‌:
آیا مقدرات‌ مملکت‌ را به‌ دست‌ اجانب‌ دادی‌؟ بلی‌.
آیا فواحش‌ و مسکرات‌ و قمارخانه‌ و رقاصی‌ را علی‌رغم‌ روح‌ اسلامیت‌ و ناموس‌ بشریت‌ ترویج‌ کردی‌؟ بلی‌.
آیا قشون‌ را منحل‌ و اسلحة‌ دولتی‌ را تلف‌ کردی‌؟ بلی‌.
آیا مالیات‌ را مضاعف‌ کردی‌؟ بلی‌.
آیا به‌ مصارف‌ جزاف‌، خزینه‌ تهی‌ شد؟ بلی‌.
آیا رسومات‌ عادیة‌ ایران‌ متروک‌ شد؟ بلی‌.
آیا احکام‌ سیاسی‌ اسلام‌ نسخ‌ شد؟ بلی‌.
آیا قانون‌ یکی‌ از دول‌ بی‌ملاحظة‌ اخلاِ ایرانی‌ و بی‌مقایسه‌ با قوانین‌ دیگر ترویج‌ شد؟ بلی‌.
آیا برخلاف‌ قانون‌ اساسی‌ و علی‌رغم‌ اسلام‌ ترجمة‌ قانون‌ جزایی‌ عرفی‌ شد؟ بلی‌.
آیا در غیبت‌ مجلس‌ تصرفات‌ در مالیه‌ شد؟ بلی‌.
آیا پلیس‌ جنوب‌ و شمال‌ تصویب‌ و مجری‌ شد؟ بلی‌.
آیا مقاولات‌ و امتیازات‌ معادن‌ و جنگلها و حفریات‌ اسباب‌ عتیقه‌ استقلال‌کش‌ به‌ خارجه‌ داده‌ شد؟ بلی‌.
آیا مأموریتهای‌ پردخل‌ ایران‌ را که‌ رنج‌ دست‌ کارگران‌ مسلمان‌ ایرانی‌ است‌ به‌ غیرمسلم‌ دادی‌؟ بلی‌.
آیا در تحت‌ عنوان‌ تحزب‌ ملی‌، موجبات‌ هرج‌ و مرج‌ فراهم‌ شد؟ بلی‌.
جواب‌ این‌ رشته‌ همه‌ اثباتی‌ است‌.
مردود است‌ قومی‌ که‌ باطل‌ را حق‌ و ظلم‌ را عدل‌ نمایش‌ دهد.
کتبه‌ الاحقر ابن‌ غفران‌ مآب‌ سید زین‌العابدین‌، مرحوم‌ اسدالله‌ الموسوی‌ الشزندی‌ الخارقانی‌، غَفَراللّهُ لهما. فی‌ شهر محرم‌الحرام‌ سنه‌ 1335. در مطبعة‌ خیرالحاج‌ حاجی‌ عبدالرحیم‌ طبع‌ گردید.
قیمت‌ دو قِران‌

پی نوشت ها :

1. برادر ثقه الاسلام.
2. نقطه چین های این نامه مواردی است که یکی دو کلمه ناخوانا است.
3. مقصود عبدالحسین میرزا فرمانفرماست.
4. احسن الدوله (میرزا حسن خان) وکیل تبریز و میرزا ابوالحسن خان شیرازی معروف به « بانکی» وکیل شیراز بود. میرزا ابوالحسن خان چون به بیماری سل مبتلا شده بود به سوییس رفت و مدتی در لوزان بستری بود.
5. اسناد و خاطرات مستشارالدوله، صص 219 – 223 .

منبع : ایرانیان http://www.iichs.org

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط